مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
داروین
حوزه های تخصصی:
دکتر سید حسین نصر بواسطه تبحر در حکمت اسلامی ، تسلط بر علوم طبیعی و آشنایی با مدرنیته به نقد نظریه تکامل می پردازد . نوشته حاضر به بررسی انتقادات و دلایل ایشان پیرامون نظریه تکامل و پیامدهای آن می پردازد. به نظرایشان فاقد شی نمی تواند معطی آن باشد و طبیعت کور با هر امتداد زمانی موجد آن نیست و این معنا با تامل در سنخ فاعلیت حق تعالی که هستی بخش است و نه اعدادی ، روشن می شود. به لحاظ منطقی ناممکن است که صور حیاتی بالاتر از صور حیاتی نازل تر تکامل یابند. از منظر قدسی تنها معنای مقبول تکامل ، به فعلیت رسیدن قوه های نهفته شی است. به نظر نصر تعمیم نابجای بایسته های تکاملی به اخلاق ، انسان شناسی و سایر علوم ، برخورد دنیای مدرن با تکامل به مثابه ایدئولوژی و نه صرفا تئوری علمی، نفی امور قدسی و تاریخی دیدن آن، قدسی سازی امور مادی و طبیعی بدون توجه به سلسله مراتب وجود ، از جمله ایراداتی است که می توان بر داعیه داران تکاملی داشت.
نقد و بررسی انسان شناسی داروین براساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین چگونگی هستی و ظهور انسان نقشی راهبردی در عملکرد انسان و اعتقاد او به غایت و هدف نهایی از زندگی و زیستن دارد. امروزه شاهد پیامدهای کلامی بسیاری در حوزه ی هستی شناسی و غایت شناسی انسان براساس دو رویکرد مشهور در مسأله ی ایجاد انسان – ثبات انواع و تبدّل انواع – هستیم؛ و ازآنجاکه تمام استنتاج های علوم به مدد عقل صورت می پذیرد، در این مقاله عوامل مؤثر بر تبدّل تا ظهور انسان از دیدگاه داروین، به مکتب عقلی ملاصدرا عرضه می شود تا امکان و حدود این تبدّل ها با نظام دقیق عقلی او روشن شود. داروین نظریه ی تکاملی اش را براساس مستندات تجربی خود که از طریق مشاهداتش در سفرها، فسیل ها و برخی آزمایش ها بر روی حیوانات اهلی به دست آمده و با استفاده از پیش فرض های عقلی، بنا نهاده و سپس آن را به انسان نیز تعمیم می دهد. به نظر وی، ایجاد انسان از نیای حیوانی و به یاری انتخاب طبیعی، در تنازع بقا صورت گرفته است؛ ایجاد انسان از سر تصادف بوده و سرانجامِ انسان نامعلوم است. وجودشناسی حکمت متعالیه با تبیین تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حلقه های مفقوده ی داروین را روشن نموده، چگونگی تبدّل موجود تا ظهور انسان و حدود آن را مشخص می نماید؛ براساس حکمت متعالیه، گرچه انسان محصول فرایند تکامل است، این فرایند تابع برنامه ای ازپیش تعیین شده است و عوامل زیست محیطی، علل زمینه ای تکامل انسان هستند، حکمت متعالیه ساحت دومی نیز برای انسان قائل است که منشعب از جسم اوست و استعداد تبدّل و تکامل تا بالاترین مراتب وجودی را داراست. درنتیجه، انسان نه تنها هدفمند ایجاد شده، بلکه جاودانه است و در مراتب متفاوتی از وجود، زندگی خود را ادامه خواهد داد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از منابع اصلی انجام پذیرفته است.
«اندیشه دور و دراز» پیشگام روایت پیشگویانه علمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷۸
51-84
حوزه های تخصصی:
رساله «اندیشه دور و دراز» نگاشته محمدعلی فروغی در سال 1306 ازجهاتی چند روایتی است نوآیین و تامل برانگیز؛ اما به گونه ای سزاوار، شناخته و بررسی نشده است. این نوشتار کوششی است برای نشان دادن جایگاه و اهمیت این اثر در تاریخ ادب معاصر. اندیشه دور و دراز روایتی پیش گویانه است و گمان هایی را درباره رویدادهای هنوز نیامده، برپایه دانسته های علمی می پرورد. رساله پس از پیش بینی ترقیات فن آورانه عصر جدید، بر نظریه مناقشه آفرین تکامل انواع دست می نهد و به یاری این نظریه گذشته نگر، افقی رو به آینده می گشاید و سرانجام پویه درازآهنگ زیست شناختی نوع بشر را به ترقی اخلاقی و تعالی تربیتی اش پیوند می دهد.
ادغام تاریخ گرایی هگلی با طبیعت گرایی داروینی در برداشت جان دیویی از تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی داریم ادغام تاریخ گرایی هگلی و طبیعت گرایی داروینی در تلقی دیویی از تجربه را نشان دهیم. جان دیویی با استفاده از رویکردی تاریخ گرایانه به توصیفی طبیعت گرایانه از تجربه می رسد که در آن بر تعامل، پویایی و تحول و همچنین رویکرد علمی و عینی نسبت به تجربه تأکید می کند. وی با بررسی نقش تجربه نزد فیلسوفان یونان باستان و تجربه گرایان قرون هفدهم و هجدهم در یک زمینه فرهنگی و انتقاد از آن ها، بر تاریخی بودن این مفهوم تأکیده کرده و درصدد ارائه بدیل هایی متناسب با روح زمانه خویش برمی آید. به این منظور دیویی با گنجاندن زیست شناسی داروینی در بطن برخی ایده های هگل، سعی دارد تفسیری طبیعی شده از هگل با تمرکز بر مفهوم تجربه ارائه دهد. در این مقاله هم گرایی نگاه تاریخی گرایانه و طبیعت گرایانه دیویی در تلقی وی از مفهوم تجربه نشان داده می شود.
بررسی انتقادی فرضیه تکامل داروین با تأکید برآراء آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
99-112
حوزه های تخصصی:
فرضیه تکامل داروین(فرگشت) همواره مورد تضارب آراء صاحب نظران عرصه علم ودین بوده است . در این میان آیت الله جوادی آملی با تکیه بر مبانی عقلی اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری و مبانی تفسیری چون آفرینش انسان نخستین از عناصر ارضی و تدریجی بودن خلقت انسان به ارزیابی این فرضیه می پردازد. مساله مقاله تحلیل نظریه ی داروین با تکیه بر انتقادات آیت الله جوادی آملی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و زبان شناسی با روش توصیفی است . مهم ترین رهیافت های این مقاله عبارتند از: در حوزه هستی شناسی عبارتند از امتناع علیّت تضاد برای حرکت ، عدم فاعلیت شی برای حرکت ، عدم غایت مندی حرکت تکاملی ، امتناع عقلی و تجربی انقلاب در ذات انسان، عدم انحصار ابزار معرفت به حس ، عدم سرایت نامحدود دستاوردهای تجربی به معارف غیر تجربی و عدم تساوی ارزش گزاره های تجربی با عقلی. از نتایج زبان شناسی می توان به خلط فرضیه غیر یقیینی با نظریه ثابت عقلی و عدم تصرّف فرضیه تکامل داروین در ظاهر متون دینی در رابطه با کیفیت پیدایش انسان اشاره نمود .
داروین «ما» و داروین «آنها» گزارشی از ترجمه های فارسی کتاب پیدایش گونه ها اثر چارلز داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
237 - 250
کتاب تأثیرگذار پیدایش گونه ها یکی از مهم ترین آثار چارلز داروین در سال 1859 منتشر و به سرعت در میان اندیشمندان سراسر دنیا دست به دست و به یازده زبان زنده ترجمه شد. در این میان «ما» نیز در مواجهه با این کتاب، با تأخیری قابل توجه، از سال 1318 شمسی بدین سو، ترجمه هایی به فارسی داشته ایم. هدف نگارنده کاوش تطبیقی در این ترجمه هاست؛ تا از رهگذر چنین نگره ای بتوان نوعی مواجهه را میان «ما» و «آنها» بازجست. ادعا این است که در فقدان ترجمه کامل و دقیق از متن اصلی کتاب، همواره با کژ اندیشی و سوء فهم نسبت به چارچوب اصلی اندیشه داروین روبه رو بوده ایم؛ این نحوه مواجهه، عللی دارد که در این مقاله، به اجمال بررسی شده است. در اینجا ضمن معرفی و گزارش کتاب شناسانه ترجمه های فارسی و عربی، این ترجمه ها با ویراست اول و ششم انگلیسی کتاب مقابله و برخی از تفاوت ها و مشابهت ها به دست داده شده است.
رویکردی طبیعت گرایانه به تاریخ نگاری علم: مطالعه موردی داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ بهار و تابستان۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
59 - 78
یافته های علوم شناختی به نحو روزافزونی نشان می دهند که تمثیل ها و استعاره ها نقشی اساسی در شناخت انسان بازی می کنند. دانشمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بنا بر این استعاره ها و تمثیل ها در علم نیز نقشی اساسی دارند. هرچند فیلسوفان علم چند دهه ای است که به این نقش پرداخته اند اما مورخان علم، با ذکر چند استثنا در چند سال اخیر، این نقش را نادیده گرفته اند. دعوی نوشته حاضر این است که جدی گرفتن نقش تمثیل ها و استعاره ها در تاریخ علم نگاه نوینی را به گذشته می گشاید. به عنوان نمونه ای از این نحو تاریخ نگاری پس از اشاره ای به کار یکی از مورخان حاضر که این نحوه تاریخ نگاری را به کار گرفته است اشاره ای جرئی نگرانه تر به بخش کوچکی از کار داروین جوان خواهد شد. سپس برهمین مبنا از این نظر دفاع خواهد شد که فهم گذشته تنها با نگاه امروزین ممکن است و ترس از تاریخ نگاری به سبک ویگی تنها مانعی بر فهم گذشته فراهم می کند. و در انتها از این نگاه دفاع می شود که با اتخاذ چنین نگاهی راه برای استفاده از تاریخ علم برای برساختن برخی فرضیه ها در علم رایج باز می شود.
گزارشی از نسخه ای در رد نظریات مادی گرایانه داروین متعلق به دوره قاجاریه (1330ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۶ بهار و تابستان۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
95 - 114
نخستین رساله ای که در نقد نظریه داروین، به فارسی نوشته و در سال 1298ق منتشر شد، نیچریه سید جمال الدین اسدآبادی است. رساله ای دیگر نیز در سال 1299ق با عنوان آیات بینات به قلم آیت اللّه محمدحسین شهرستانی به فارسی نوشته شده است. سپس کتاب مفصل آیت اللّه محمدرضا نجفی اصفهانی، که در سال 1331ق و با عنوان نقد فلسفه داروَن منتشر شده است، ظاهراً سومین اثر مطالعه شده در بررسی نظریه داروین است. مرآت العقل اثری در علم به فارسی است که در سال 1330ق به قلم آیت اللّه محمد علی سنقری حائری (1293-1378ق) از علمای برجسته کربلا نوشته شده است. وی در جلد اول که شامل یک دیباچه و سه مقاله است، به اشکالات و تناقضات «مادیین» (ماده گرایان) می پردازد و با روش فلسفی-کلامی آنها را نقد می کند و سپس در مقاله سوم زیر عنوان «ابطال نوامیس اربع» به چهار محور اصلی نظریه داروین اشاره می کند و به زعم خود فساد هر یک را برمی شمارد. ادعا این است که با وجود این کتاب که به فارسی و در 1330ق نوشته شده است، می توان فصل نوینی را در مطالعات تاریخ علم دوران قاجار گشود.
باز هم جانورنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۷ بهار و تابستان۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
37 - 90
کتاب جانورنامه نوشتهٔ محمدتقی انصاری کاشانی تا چندی پیش به عنوان تبیین نظریهٔ تکامل داروین معرفی می شده است. اخیراً آقای عرفان خسروی در مقاله ای تخصصی این باور را به درستی رد کرده ولی معتقد است که هیچ گونه برداشت تکامل زیستی از کتاب جانورنامه جایز نیست. در این مقاله مهم ترین منابع کتاب جانورنامه معرفی می شوند و ضمن بررسی محتوای این کتاب در پرتو کشف ها و نظریه های مطرح شده در تاریخ طبیعی و زیست شناسی سده های ۱۸ و ۱۹ میلادی استدلال مى شود، که بر خلاف ادعای خسروی، جانورنامه در بخش بسیار مهم خود که به پیدایش جانداران و تاریخ زیست می پردازد، به روند تکاملی جانوران اشاره های متعدد دارد و می توان رابطه نزدیکی بین مبنای نظری جانورنامه و لامارکیسم دید و نوآوری های لامارک و پیروانش را نیز در جانورنامه به خوبى مشاهده کرد.
فطرت به مثابه یک نظریه انسان شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
7 - 38
حوزه های تخصصی:
امروزه به نظر می رسد که دیدگاه داروین درباره ماهیت انسان، به نحوی زیربنای انسان شناسی اومانیستیِ مدرن قرار گرفته است و تمامی مسائل انسان در حد یک حیوان تکامل یافته و در افق غریزه تحلیل می شود. در مقابل، آنچه در معارف اسلامی، انسان را موجود ویژه می کند، بهره مندی او از حقیقتی متعالی به نام «روح» یا «فطرت انسانی» است. با اینکه برخی از متفکران در فرهنگ اسلامی، فطرت را «ام المعارف» دانسته اند، اما حق این است که تاکنون «فطرت» به عنوان یک نظریه منسجم که بتواند در مقایسه با دیدگاه های رقیب در عرصه علوم انسانی و اجتماعی لوازم خود را بروز دهد، ارائه نشده است. در این مقاله تلاش شده است ایده «فطرت»، در قبال برخی از دوگانه های مهم اندیشه غربی، در افق یک نظریه بازسازی شود، و برخی از زوایای آن، به نحو انضمامی در ساحت انسان شناسی نشان داده شود؛ نوعی انسان شناسی که از کلی گویی فراتر رود و بتواند به عنوان مبنایی در ساحت علوم انسانی و اجتماعی در قبال نظریه های غربی به کار گرفته شود.
بررسی انتقادی تأثیر نظریه تکامل بر مبانی انسان شناختی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه تکامل را چارلز داروین نخست به صورت نظریه ای زیست شناسانه مطرح کرد. این نوع نگاه به عالم، خالی از نتایج متافیزیکی و تأثیر بسزا بر علوم انسانی نبود، بلکه تأثیرش در علوم انسانی اگر بیشتر از علوم زیستی نباشد کمتر نیست. در این پژوهش با ارائه گزارشی از نظریه تکامل، تأثیر آن بر مبانی انسان شناختی علوم انسانی در پنج حوزه حقیقت انسان، جایگاه انسان در نظام هستی، اراده و اختیار انسان، کمال نهایی انسان و خلقت انسان را بیان کرده و به بررسی آن می پردازیم و نشان می دهیم که مبانی انسان شناختی علوم انسانی که برآمده از نگاه تکاملی به عالم اند با مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی که مورد تأیید ما هستند، سازگاری ندارند.
امکان سنجی تطبیق مبانی هستی شناختی نظریه تحول انواع و مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴ ویژه فلسفه و کلام
33 - 54
حوزه های تخصصی:
سیطره نظریه تحول انواع داروین بر زیست شناسی و پیامدهای مهم آن بر علم جدید بر کسی پوشیده نیست، هر چند بحث از مبانی الهیاتی نظریه تحول انواع داروین بارها مورد بحث متکلمین اسلامی قرار گرفته است و در نهایت بسیاری از متکلمین به تعارض مبانی الهیاتی رای داده اند، اما به ابعاد فلسفی این نظریه پرداخته نشده است، لذا لزوم نگریستن به این نظریه از موضعی فلسفی احساس می شود. این مقاله می کوشد در نگاهی جدید امکان تطبیق مبانی هستی شناختی این نظریه با مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه رامورد بررسی قرار دهد. اینگونه به نظر می آید که میان این دو نظریه قرابت هایی وجود داشته باشد به گونه ای که با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه به خصوص اصل حرکت جوهری اشتدادی بتوان تبیینی دقیق تر از نظریه تحول انواع ارائه داد که آن چالش ها و تعارضاتی که در این نظریه وجود داشت؛ با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه دیگر آن چالش ها و تعارضات وجود نداشته باشد؛ چرا که تکامل زیستی، به معنای تغیرات تدریجی درون مولکولی می باشد، و اگر این مولکول بخواهد تغییرات عرضی پیدا بکند، حتما باید در درونش تحول ایجاد شود؛ فرضیه نگارنده آن است که میان نظریه تحول انواع و مبانی حکمت متعالیه قرابت هایی وجود دارد که با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری اشتدادی می توان تبیین مناسبتری برای نظریه تحول انواع داروین فراهم نمود.
خوانش ارسطویی از مفهوم شانس در نظریه تکامل داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
313 - 340
حوزه های تخصصی:
شانس از جمله مباحثی است که در ذیل بحث علیت مطرح می شود و در آثار ارسطو و نظریه تکامل داروین از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با بررسی دقیق می توان دریافت که معنای شانس از نظر داروین، همان معنای مورد پذیرش ارسطوست. شانس، مؤثرترین عامل تغییر و دگرگونی است که باعث اصلاح و سازگاری و در نتیجه تکامل موجودات زنده است. انتخاب طبیعی قانونی است که تصمیم می گیرد چه موجوداتی در نزاع برای بقاء زنده بمانند و به تکامل برسند. اینکه چگونه و چرا تغییر و دگرگونی ایجاد می شود و علل طبیعی تنوع گسترده موجودات چیست، امری است که برای داروین مجهول است. در حقیقت، ناآگاهی ما از این علل و عوامل، شانس نام دارد. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی بر آن است تا معنای شانس در ارسطو و داروین را مورد مداقه قرار دهد و جایگاه آن را در انتخاب طبیعی و تکامل روشن سازد.
بررسی تطبیقی مواجهه کلیسای کاتولیک و عالمان شیعه با نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمانی که دیدگاه تکاملی مطرح شد و ازآنجایی که این دیدگاه جهان بینی خاصی را ارائه می کرد که با دیدگاه های رایج همخوانی نداشت، واکنش های متفاوتی به این دیدگاه در میان متولیان امر دین در ادیان مختلف برانگیخته شده است. این تحقیق با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی درصدد دستیابی به شباهت ها و تفاوتی های مواجهه کلیسای کاتولیک و عالمان شیعه با این دیدگاه است. نتایج حاصله، حکایت از عقب نشینی کلیسای کاتولیک از دیدگاه اولیه خود درباره این نظریه دارد؛ علاوه بر اینکه این کلیسا به ابعاد مختلف و عمق تأثیرگذاری این دیدگاه توجه کرده است.
فرم ارسطویی در طراحی مورفوژنتیک (خاستگاه مفهوم فرم در طراحی مورفوژنتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
171 - 188
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مفاهیم اساسی معماری در حال نقد و بررسی اند؛ زیرا با تغییر زمان دچار دگرگونی شده اند. یکی از این مفاهیم اساسی در معماری، فرم است. فرم در هر نگرش و روشِ طراحی معماری تأثیرگذار است و یکی از مشکلات آن، تعدد معنی و نبود تعریفی واحد است؛ سوای اینکه مشخص نبودن مفهوم اصلی آن، در ارتباط مستقیم با ندانستنِ سرچشمۀ آن است. اگرچه بسیاری از مطالعات، به ویژه در طراحی معماری، به روش های تولید فرم یا تفسیر پروژه های انجام شده پرداخته اند، اما بدون شک نپرداختن به خود مفهوم فرم، بخش مهمی از درک معماری را محدود و ناقص می کند. بر این اساس، این پژوهش با هدف دستیابی به مفهوم فرم، در تلاش است تا این مفهوم را در طراحی مورفوژنتیک، با رجوع به مبانی نظری آن بررسی کند و سعی دارد پاسخ گوی این پرسش باشد که معنی فرم در طراحی مورفوژنتیک چیست و ریشۀ این مفهوم از کجاست؟ این تحقیق به لحاظ ماهیت پژوهش، کیفی است که نوع آن تاریخی-تطبیقی و به لحاظ قصد از پژوهش، تفسیری است. بدین سان یافته های آن در دانش افزایی و درک صحیح تری از موضوع مورد مطالعه به کار می آید؛ بنابراین، نتایج آن خالص و منطق پژوهش استقرایی است. این پژوهش نشان می دهد که مورف طراحی مورفوژنتیک، برگرفته از برداشت های مورفوجنسیس در زیست شناسی است؛ اما برخلاف تصورات موجود که سرچشمۀ فرم طراحی را در زیست شناسی می دانند، این مفهوم ریشه در نظریۀ ارسطو دارد و فرمی که در آن استفاده می شود، از هیلومورف ارسطو برداشت شده است و ارتباط مستقیمی بین این دو وجود دارد.
ارزیابی نقادانه استدلال های دنیل دنت در دفاع از دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر دیدگاه طبیعت گرایی روش شناسانه، استفاده از روش ها، قوانین و نیروهای طبیعی برای توضیح پدیده ها کافی است و عوامل ماورای طبیعت و الهی در این میان نقشی ندارند. طبیعت گرایی فلسفی نیز، دیدگاهی هستی-شناسانه است که بنابرآن، غیر از عوامل طبیعی و هویات فیزیکی، علت و هویت دیگری در عالم وجود ندارد. معمولاً طبیعت گرایان با تمسک به نظریه ی فرگشت داروین در توضیح چگونگی پیدایش ارگانیسم های پیچیده و تعمیم آن به کل موجودات و رخ دادهای عالم، تلاش می کنند دیدگاه خود را توجیه کنند. در این مقاله، ضمن توضیح دیدگاه دنیل دنت به عنوان نماینده ی شاخص دیدگاه طبیعت گرایی فلسفی، استدلال های او جهت توجیه طبیعت گرایی فلسفی صورت بندی و نقد می شوند. سپس نقد آلوین پلانتینگا علیه باور به طبیعت گرایی و فرگشت توضیح، و نشان داده می شود این دو باور با یک دیگر ناسازگارند و جمع آن دو، خودشکن است. نتیجه مقاله نیز این است که طبیعت گرایی هستی شناسانه دیدگاهی درست و قابل اعتماد نیست.
تکوین صدرایی و فرگشت نئوداروینیستی بررسی تطبیقی پیدایش انسان در دو نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق چالشی تقابل سنت و مدرنیته، نظریه تکامل انواع داروین است. عموماً افراد سنتی در نقد نظریه تکامل، اشکالات لامارک و داروین را از منظر زیست شناسان بیان می کنند و نتیجه می گیرند که نظریه تکامل غلط است. در فضای فلسفی_ کلامی ایران، نئوداروینیسم مورد غفلت قرار گرفته است. نقد نظریه تکامل با غفلت عمدی از نئوداروینیسم، محقق را دچار مغالطه حمله به مترسک می کند. این مقاله برای رفع این کاستی نوشته شده است. جهت تحدید موضوع با قابلیت ارائه در مقاله، نئوداروینیسم با دیدگاه های ملاصدرا مقایسه شده است. در این مقاله، پس از بیان سیر تاریخی مختصر درباره تفکر تکاملی در خلقت انسان، دیدگاه صدرایی درباره تکوین انسان مطرح شده و تطبیقات دو دیدگاه در بخش های مختلفی از مقاله صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر بعد از تبیین موازین ملاصدرا و نئوداروینیسم درباره پیدایش انسان به این نتیجه اصلی رسید که این دو تفکر در موارد مادی (طبیعیات) با هم تطابق دارند؛ ولی در موارد ماوراءالطبیعه با هم تفاوت دارند، اگرچه این تفاوت به تضاد نمی رسد. روش پژوهش این مقاله، کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی است.
ضرورت بازنگری اصل عدم مداخله در پرتو هنجارهای نوظهور در حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
143 - 164
حوزه های تخصصی:
تفوق اصل عدم مداخله به عنوان یکی از اصول تثبیت شده در حقوق بین الملل و به طور خاص منشور سازمان ملل، اگرچه تا سال های آغازین قرن بیست و یکم نیز ادامه یافت، با این وجود به نظر می رسد در پرتو تحولات پرشتاب حقوق بشر در عصر جدید، چنین اقتداری با چالش ها و محدودیت های اساسی مواجه شده باشد. تحولاتی که اینبار به جای توسل به مکانیسم های حکومتی حقوق بشر، در اقدامی بی سابقه و به عنوان نقطه عطفی در روند توسعه حقوق بشر، با دور زدن حاکمیت ملی، ارکان اساسی آن را نشانه رفته و عملاَ به حاشیه رانده است. در واقع این پرسش اصلی قابل طرح است که در چارچوب گسترش هنجارهای حقوق بشر معاصر، اصل عدم مداخله چه تحولات هنجاری و ساختاری را شاهد بوده و این تحولات با چه چالش هایی روبه رو بوده است؟ در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این تحولات و چگونگی تأثیرگذاری آن بر ماهیت و گستره اصل عدم مداخله از زاویه ای متفاوت پرداخته شده است. برآیند کلی این تحقیق حاکی از این واقعیت است که تبدیل حاکمیت به مسئولیت و شکل گیری تئوری مسئولیت حمایت، تحریم های اقتصادی هدفمند و مداخله نظامی به قصد مبارزه با تروریسم نمونه هایی از این دست هستند که علاوه بر تعارض تئوریک با مطلق گرایی اصل عدم مداخله، در عمل نیز، قدرت بلامنازع دولت ها را به ویژه در عرصه حقوق بشر به نحو چشمگیری تنزل داده اند.
بررسی تحلیلی نسبت نظریه «تکامل» با خداباوری و الحاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه «تکامل» توسط چارلز داروین در سال 1859 موجب پدیدار شدن مسئله مهم تلازم منطقی تکامل با الحاد شد. چهار نگاه عمده در مواجهه با این مسئله به وجود آمد. عده ای این نظریه را نسبت به الحاد و دین داری بی طرف دانسته اند. عده ای لازمه منطقی آن را الحاد معرفی کرده اند. از سوی دیگر، گروهی آن را سازگار و همسو با آموزه های دینی تلقی نموده اند و عده دیگری احتمال صدق معرفت شناختی تکامل را تنها با پیش فرض خداباوری ممکن دانسته اند. این اختلاف در غرب به تمام اشکال آن و در عالم اسلام در برخی اشکال آن جریان دارد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی با طرح نگاه های مختلف در این زمینه، لازمه منطقی این نظریه را تحلیل و بیان کرده است. به نظر می رسد اگر نظریه تکامل را با تمام اجزا و شرایط آن در نظر بگیریم، منطقاً و در ادعا، نسبت به اصل وجود خدا ساکت است، اگرچه قطعاً با نوع خداباوری غایتمند و هدفمند در نظام هستی ناسازگار است؛ یعنی اگرچه اصل وجود خدا در خود نظریه «تکامل» نفیاً و اثباتاً موردبحث قرار نگرفته است و منطقاً این مسئله ربطی به تکامل ندارد، ولی قیودی در نظریه «تکامل» مشهور گنجانده شده است که با هدایتگری و هدفمندی و غایتمندی خلقت و وجود خدای حکیم و غایتمند در عالم هستی قطعاً سازگاری ندارد. از سوی دیگر، این ادعا که این قیود را می توان از تکامل جدا کرد و نظریه «تکامل» را حفظ نمود، به نظر می رسد ادعایی ناصواب است.
بررسی نحوه مواجهه تفسیری علامه طباطبایی و محمد شحرور با نظریه فرگشت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
123 - 142
حوزه های تخصصی:
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهره زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شده اند. نظریه «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریه ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیست شناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را به خود جلب کرده است. ایده اصلی نظریه فرگشت یعنی خلقت تدریجی و اشتقاق موجودات زنده از نیاکانی مشترک، به یونان باستان برمی گردد و این ایده در کنار ایده رقیبش یعنی «ثبات انواع» پیش از نزول آیات قرآن کریم در محافل علمی مطرح بوده است. این مقاله با روش تطبیقی نحوه مواجهه تفسیری علامه طباطبایی و محمد شحرور را با نظریه فرگشت انسان مقایسه کرده است. براساس دیدگاه علامه، ظهور نزدیک به صراحت آیات قرآن نشان می دهد که نسل انسان های کنونی به یک زوج یعنی آدم و همسرش می رسد که خود از پدر و مادری متولد نشده اند، اما علامه این برداشت را قطعی ندانسته و از امکان تأویل آیات مربوطه خبر می دهد. طباطبایی صریح ترین مستند خود را تشبیه شدن حضرت عیسی علیه السلام به حضرت آدم علیه السلام در قرآن می داند، حال آنکه به طور قطع نمی توان وجه تشبیه این دو پیامبر به یکدیگر را نداشتن پدر دانست و شواهدی تاریخی وجود دارد که دلیل این تشبیه، بشر و مخلوق بودن ایشان است. شحرور معتقد است که نظریه فرگشت با قرآن تعارضی ندارد و می کوشد آیات را بر اصول این نظریه تطبیق کند که این تلاش در مواردی با تکلف همراه است. او دمیدن روح در شخص آدم علیه السلام از میان نوع آدمی را نقطه عطفی می داند که باعث برآمدن انسان امروزین از نوع آدمی شده است. نوع آدم یا همان آدمیان بر خلاف اسلاف خود یعنی بشر گوژپشت، مستوی القامه بوده ، بر دو پا راه می رفته اند و زندگی اجتماعی داشته اند.