مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عملکرد ریاضی
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (اردیبهشت) ۱۳۹۸ شماره ۷۴
257-264
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعه عوامل مؤثر بر عملکرد دانش آموزان در آزمون های بین المللی همچون تیمز و پرلز همیشه مورد توجه محققان بوده است، اما آیا سواد خواندن در این ارتباط می تواند مؤثر باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه سواد خواندن دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی با عملکرد ریاضی و علوم آن ها در مطالعه تیمز انجام شد . روش: روش پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهرستان خوی در سال تحصیلی 97-1396 (1398 نفر) بود. از میان این دانش آموزان، تعداد 127 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون سنجش سطح سواد خواندن پرلز (2016)، آزمون های عملکردی ریاضی و علوم تیمز (2016) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سواد خواندن با عملکرد ریاضی در آزمون تیمز رابطه مثبت و معنادار وجود داشت (0/001 p< )، اما بین سواد خواندن با عملکرد علوم دانش آموزان در آزمون تیمز رابطه ی معناداری وجود نداشت (0/05 p> ). همچنین بین عملکرد ریاضی و علوم دانش آموزان در آزمون تیمز رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (0/001 p< ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، افزایش سواد خواندن دانش آموزان می تواند در افزایش عملکرد آنها در آزمون تیمز مؤثر باشد.
اثر بخشی سطح سوم پاسخ به مداخله (TIRE3) بربهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی سطح سوم پاسخ به مداخله (TIRE3)بربهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی بوده است این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی ، با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است .جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان ابتدایی دختر با اختلال یادگیری ریاضی شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بوده است که بین آن ها از طریق نمونه گیری در دسترس دانش آموزان با اختلال ریاضی مدارس ابتدایی دخترانه منطقه یک تهران انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (5 نفر ) و کنترل(5 نفر ) گماشته شدند .گروه آزمایش طی 25 جلسه 45 دقیقه ای تحت سطح سوم پاسخ به مداخله (TIRE3)) قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند . ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون ریاضی ایرانی کی مث بوده است.برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس (آنکوا)استفاده گردید نتایج نشان دهنده تاثیرمثبت سطح سوم پاسخ به مداخله (TIRE3) بر بهبود عملکرد ریاضی کودکان با اختلال ریاضی بوده است.(P<0.05). بنا بر این به نظر می رسد سطح سوم پاسخ به مداخله (TIRE3)می تواند بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی را در پی داشته باشد .
اثربخشی بازی های شناختی- رفتاری در بهبود ادراک روابط فضایی و عملکرد ریاضی در دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی به علت کژکارکردهای شناختی و رفتاری، نقص هایی در جهت یابی و پردازش دیداری- فضایی دارند که به ضعف در ادراک روابط فضایی و مهارت های پایه ای محاسبات منجر می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی بازی های شناختی- رفتاری در بهبود ادراک روابط فضایی و عملکرد ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و یک پیگیری دو ماهه بود. 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند در مرکز آموزش ویژه ناتوانی یادگیری در شهرستان زرندیه-ساوه انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش آزمون های ریاضیات کی مت کنولی (1988) و ادراکی-دیداری فراستیک (1963) بودند که در سه مرحله بر روی هر دو گروه و برنامه بازی های شناختی- رفتاری شاوفر و همکاران (2002) در 9 جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بازی های شناختی- رفتاری بر بهبود عملکرد ریاضی و ادراک روابط فضایی دانش آموزان تأثیر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. از آن جایی که بازی های شناختی- رفتاری احتمالاً منجر به تقویت مهارت های پایه ای ریاضی، آگاهی فضایی، ادراک دیداری- فضایی، ادراک فاصله، حرکت و جهت یابی دانش آموزانِ با ناتوانی یادگیری ریاضی می شود، می توان از این روش روانی- آموزشی که به کارگیری آن کم هزینه و مؤثر است، برای بهبود کودکان با ناتوانی یادگیری ریاضی استفاده کرد.
مدل ساختاری پیش بینی عملکرد ریاضی بر اساس خودپنداره، انگیزش و اضطراب ریاضی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
121 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق پیش بینی عملکرد ریاضی بر اساس خودپنداره ، انگیزش و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود که به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه نهم مدارس شهر همدان بودند. بدین منظور نمونه ای مرکب از ۳۲۴ نفر از دانش آموزان دختر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس خودپنداره ریاضی، انگیزش ریاضی ، اضطراب ریاضی و نمرات درس دریاضی دانش آموزان بود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد خودپنداره بر عملکرد، اضطراب بر عملکرد، خودپنداره بر انگیزش ، خودپنداره بر اضطراب، اثر معنی داری داشتند. همچنین با میانجی گری اضطراب تأثیر انگیزش بر عملکرد معنی دار بود. به علاوه نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که معلمان و والدین دانش آموزان می توانند با افزایش خودپنداره ریاضی، انگیزش ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان، عملکرد آن ها را در درس ریاضی بهبود بخشند.
اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب- نگرش و عملکرد درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
79 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرد درس ریاضی دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت با استفاده از روش تحقیق شبه آزمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نهم متوسطه اول شهرستان سردشت به تعداد 682 نفر بود که 40 نفر در دو گروه 20 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش: برای گردآوری داده ها از ﻣﻘیﺎس اﺿﻄﺮاب ریﺎﺿی ﺑﺎﻟﻮﮔﻠﻮ و زل ﻫﺎرت (2007)، مقیاس نگرش ریاضی فنما – شرمن (2000) و آزمون معلم ساخته عملکرد تحصیلی درس ریاضی استفاده شد و جهت آگاهی از میزان اثربخش بودن یا نبودن یادگیری مشارکتی از الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو استفاده گردید. مداخله تدریس ریاضی با روش جیگ ساو به مدت 12 جلسه گروهی (هر هفته دو جلسه) به صورت جلسات 40 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون آنالیزکواریانس یکراهه با رعایت پیش فرض ها تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو و سنتی بر اضطراب ریاضی، نگرش به ریاضی و عملکرددرس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می شود الگوی یادگیری مشارکتی جیگ ساو به عنوان یکی از روش های مؤثر در مدارس جهت کاهش اضطراب ریاضی، نگرش مثبت به ریاضی و افزایش عملکرددرس ریاضی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد
بررسی نقش باورهای انگیزشی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی با میانجیگری کمال گرایی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای انگیزشی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی با میانجیگری کمال گرایی بود. روش این پژوهش از نوع همبستگی چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 207 نفر از دانش آموزانی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدارس منطقه هفت این شهر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس باورهای انگیزشی پینتریج، مقیاس کمال گرایی هیل و نمره پیشرفت تحصیلی سال گذشته دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار آموس AMOS، روش معادلات ساختاری به کار رفت. یافته ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری بین باورهای انگیزشی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد (001/0>P ). همچنین، مشخص شد که بین باورهای انگیزشی و کمال گرایی ارتباط منفی وجود دارد که این رابطه منفی نقش تعدیل کننده و کاهنده در همبستگی بین باورهای انگیزشی و پیشرفت تحصیلی دارد و باعث می شود مقدار رابطه مستقیم از 15/0 به 08/0 با واسطه گری کمال گرایی کاهش یابد. باتوجه به برازندگی شاخص های موردنظر در مدل، می توان گفت که همبستگی های مستقیم و غیرمستقیم می توانند با اطمینان 99 درصد تغییرات مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کنند. بنابراین، باورهای انگیزشی می تواند کلید مهم درک رفتارهای مختلف دانش آموزان، مانند عملکرد تحصیلی، افت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در دوران تحصیل آن ها باشد که دراین میان کمال گرایی از نقش آن می کاهد و بهتر است به آن توجه شود.
اثربخشی مداخله ی یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی اثربخشی مداخله یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان تشکیل می دادند. نمونه پژوهش به تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل 20 نفره گماشته شدند. گروه آزمایش16 جلسه 45 دقیقه ای مداخله یکپارچگی حسی – حرکتی را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از سه ماه آزمون پیگیری اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه عزت نفس بود. داده ها با کمک نر م افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که مداخله یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی موثر است و با توجه به نتایج بدست آمده از مقایسه پیگیری در گروه های آزمایش و کنترل اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F= ,eta=). نتیجه گیری: مداخله یکپارچگی حسی – حرکتی با ایجاد تجربه جدید به عملکرد ریاضی و عزت نفس دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی کمک کرده و می تواند به عنوان مداخله سودمند برای کاهش مشکلات دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به کار گرفته شود.
رابطه حمایت معلم ادراک شده و عملکرد تحصیلی درس ریاضی: نقش میانجیگر انگیزه درونی، اضطراب و خودکارآمدی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰شماره ۳
153 - 175
حوزه های تخصصی:
عوامل درون فردی و برون فردی متعددی در یادگیری و عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی به عنوان اهداف مهم آموزش و پرورش نقش دارند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه حمایت معلم ادراک شده در رابطه با عملکرد درس ریاضی با توجه به نقش میانجی گر انگیزه درونی، اضطراب و خودکارآمدی ریاضی انجام شد. این پژوهش از نوع کمی با روش همبستگی است و با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شده است. تعداد ۴۰۸ دانش آموز (204 پسر، 204 دختر) به شیوه نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های حمایت عاطفی معلم و ابزاری اسکالویک (2013)، حمایت ابزاری وانگ، تااو و کونیشی (2018)، خودکارآمدی و اضطراب ریاضی می (2009) و انگیزه درونی فدریسی و اسکالویک (2014) پاسخ دادند. برای سنجش عملکرد در درس ریاضی از میانگین سه امتحان دانش آموزان در درس ریاضی استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، بین حمایت معلم ادراک شده و عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و حمایت معلم ادراک شده با واسطه سه متغیر اضطراب ریاضی، انگیزش درونی و خودکارآمدی ریاضی توانسته عملکرد تحصیلی در درس ریاضی را به صورت معنی داری تبیین کند. به علاوه، خودکارآمدی ریاضی توانسته دو متغیر میانجی دیگر را تحت تأثیر قرار داده و از این طریق بر عملکرد در درس ریاضی تأثیرگذار باشد. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های معلم و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در جهت افزایش رفتارهای حمایتی معلمان می تواند از طریق افزایش خودکارآمدی و انگیزش ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان به بهبود عملکرد ریاضی آنان کمک نماید.
اثربخشی آموزش مبتنی بر موک در درگیری تحصیلی و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه یازدهم شهرستان راور
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر موک (دوره های آموزش باز و برخط انبوه) در درگیری تحصیلی و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه یازدهم شهرستان راور انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پایه یازدهم شهرستان راور تشکیل دادند که 40 نفر از آن ها (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. درس مربوطه در 6 جلسه بهمدت یک ماه برای گروه آزمایش از طریق فناوری موک و با استفاده از الگوی طراحی آموزشی تدوین شده، تدریس شد و گروه کنترل با همان روش معمول کلاسی آموزش دیدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی ریاضی بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیری برای تعدیل اختلافات اولیه (کنترل آماری اختلافات اولیه) گروه آزمایش و گروه کنترل استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در متغیر درگیری تحصیلی پس از حذف اثر پیش آزمون، میانگین گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بوده است و میانگین تعدیل شده نمرات درگیری تحصیلی در گروه آزمایش، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون در گروه کنترل بود. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد ریاضی گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله پس آزمون، پس از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین تعدیل شده نمرات عملکرد ریاضی در گروه آزمایش، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون در گروه کنترل بود. آموزش مبتنی بر موک 76 درصد از واریانس متغیر عملکرد ریاضی را پیش بینی کرد. پس نتیجه گرفته می شود استفاده از الگوی آموزش مبتنی بر موک در افزایش عملکرد ریاضی دانش آموزان مؤثر بوده است.
اثربخشی برنامه مداخله حافظه فعال بر عملکرد وخودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
59 - 72
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حافظه کاری به عنوان یکی از مفاهیم مهم در حوزه عصب شناختی موردتوجه قرارگرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله حافظه کاری بر عملکرد و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان بودند که تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفره) گمارده شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 45 دقیقه ای مداخله حافظه کاری را دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پیش آزمون و پس آزمون اجرا و پس از سه ماه آزمون مرحله پیگیری اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله حافظه کاری بر نمرات پس آزمون تأثیر معناداری داشته و اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F=,eta). نتیجه گیری: مداخله با رویکرد حافظه کاری باعث بهبود عملکرد و خودکارآمدی ریاضی در گروه آزمایش شده است و به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.
تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر (با عملکرد پایین در درس ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۸۶-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی نشان داده اند که باورهای جنسیتی ریاضی بر عملکرد ریاضی دختران اثر گذاشته و منجر به افت نمرات ریاضی و علاقه آنان به سودمندی ریاضی می شود. اما پیرامون بررسی تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری بر عملکرد و باورهای نسیتی ریاضی دانش آموزان دختر شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم (دارای عملکرد پایین در درس ریاضی) منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران سال تحصیلی 98-99 بودند، 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه باورهای تحصیلی لدر و فورگز (2002) بود، برای گروه آزمایش، آموزش بسته توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. برای آموزش توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری از بسته ملک زاده، حجازی وکیامنش (1400) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس مختلط انجام گرفت. یافته ها: یافته های آماری نشان دادکه استفاده از بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری در بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین در این درس مؤثر بوده است (0/01>P). نتیجه گیری: دانش آموزان دختر که در جلسات آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری شرکت کردند در درس ریاضی، عملکرد بهتری نشان داده و باورهای جنسیتی ریاضی آن ها در این درس بهبود یافت، باتوجه به تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر، استفاده از این برنامه آموزشی برای بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان در مدارس با گروه های مختلف و تعداد بیشتر پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی روش های تدریس مستقیم، غیرمستقیم و ترکیبی بر عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی دوره ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
117 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش های تدریس مستقیم، غیرمستقیم و ترکیبی بر عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی دوره ابتدایی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر لردگان در سال 1397-98 بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز (15 نفر گروه آموزش مستقیم، 15 نفر گروه آموزش غیرمستقیم، 15 نفر آموزش ترکیبی و 15 نفر گروه گواه) بودند که با روش خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. بدین ترتیب که ابتدا از بین مدارس مختلف شهر لردگان به صورت تصادفی چند مدرسه انتخاب شدند. سپس از بین دانش آموزان کلاس چهارم مدارس، با مصاحبه با معلمان و مراجعه به کارنامه توصیفی دانش آموزان، دانش آموزانی که عملکرد ریاضی پایینی داشتند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس گویه های کارنامه توصیفی ساخته شده بود. نتایج در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد بین اثربخشی روش های تدریس مستقیم، غیرمستقیم و ترکیبی در عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی دوره ابتدایی تفاوت معنادار وجود دارد. روش تدریس ترکیبی در مقایسه با روش تدریس مستقیم و غیرمستقیم اثربخشی بیشتری بر عملکرد ریاضی داشته است؛ همچنین روش تدریس مستقیم در مقایسه با روش تدریس غیرمستقیم نیز اثربخشی بیشتری داشته است.
نقش خودکارآمدی ریاضی، جهت گیری های هدفی و اضطراب ریاضی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان سال دوم متوسطه (رشته ریاضی) شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر متغیر انگیزشی جهت گیری هدفی و اضطراب امتحان بر عملکرد درس ریاضی ، با میانجی گری خودکارآمدی ریاضی ، می باشد. برای انجام این تحقیق 240 دانش آموز، 120دختر و 120پسر ، پایه دوم رشته ریاضی دبیرستان های دولتی شهر تهران به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های جهت گیری هدفی، خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی را تکمیل نمودند. همچنین، به منظور سنجش میزان عملکرد تحصیلی در درس ریاضی از نمره های امتحان پایان سال درس ریاضیات استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خودکارآمدی ریاضی میانجی مناسبی در رابطه جهت گیری های هدفی و اضطراب ریاضی با عملکرد ریاضی نیست؛ اما مسیرهای مستقیم هدف تبحرگرا با خودکارآمدی ریاضی، هدف عملکردگریز با خودکارآمدی ریاضی و اضطراب ریاضی با خودکارآمدی ریاضی معنی دار بودند. بالاخره، یک مدل اصلاحی، با میانجی گری اضطراب ریاضی، نیز آزمایش شد و برازنده تر از مدل با میانجی خودکارآمدی بود.
اثر بخشی راهبرد آموزی مبتنی بر الگوی ویت بر بهبود عملکرد حافظه ی فعال و عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای حافظه ی فعال ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی اثر بخشی راهبرد آموزی مبتنی بر الگوی ویت بر بهبود عملکرد حافظه ی فعال و عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه ی سوم دبستان دارای حافظه ی فعال ضعیف بود. در این پژوهش شبه آزمایشی 36 دانش آموز دارای حافظه ی فعال ضعیف و عملکرد تحصیلی ریاضی پایین به شیوه ی خوشه ای انتخاب شده و در یک گروه آزمایشی و دو گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته بر اساس الگوی ویت تحت آموزش حافظه ی فعال قرار گرفتند. به گروه پلاسیبو 6 هفته درس علوم از طریق شیوه ی آموزش دو جانبه، آموزش داده شد و گروه کنترل واقعی هیچ نوع مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل کواریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بن فرونی و نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله سبب بهبود عملکرد دانش آموزان در آزمون های یادآوری وارونه، شمارش و مکعب شده است، ولی افزایش در آزمون یادآوری مستقیم معنادار نبود. همچنین نتایج نشان دادند که عملکرد ریاضی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دو گروه دیگر افزایش یافت. یافته ها حاکی است که عملکرد حافظه ی فعال و عملکرد ریاضی دانش آموزان با مداخلات مناسب در حافظه ی فعال قابل بهبود است.
مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر رایانه با آموزش به روش سنتی برعملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش مبتنی بر رایانه با آموزش به روش سنتی برعملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی پایه سوم شهرستان اهواز بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاریردی، از نظر مدت اجرا مقطعی و از نظر روش اجرا آزمایشی-میدانی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی، در طیف سنی 9-8 سال شهرستان بود، به نمونه ای متشکل از 60 آزمودنی و سه گروه (دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل) که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی معرفی شده به مراکز 4 گانه اختلالات یادگیری شهر اهواز انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمون ریاضی ایران کی مت جمع آوری شدند. یافته ها نشان داد که هر دو روش آموزش به روش سنتی وآموزش مبتنی بر رایانه بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلالات ریاضی تأثیر دارند (01/0>P,052/8=(53،2)F)، اما داده های توصیفی و میانگین ها حاکی از نقش مؤثرتر آموزش به کمک رایانه در بهبود عملکرد ریاضی این دانش آموزان بود.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد آمایه ذهنی رشد بر عملکرد ریاضی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
189 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد آمایه ذهنی رشد بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دختر پایه چهارم شهر کرمانشاه انجام شد. روش: این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر کرمانشاه که با حجم نمونه 60 نفر در دو گروه گواه (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) به روش تصادفی چندمرحله ای در سال تحصیلی 401-400 انتخاب شدند ، گروه آزمایش تحت 7 جلسه مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد آمایه ذهنی رشد قرار گرفت. درحالی که گروه کنترل هیچ آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. برای اندازه گیری متغیر ها، در هر دو گروه امتحان ریاضی معلم ساخته اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کوواریانس (آنکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد آمایه ذهنی رشد موجب افزایش عملکرد ریاضی دانش آموزان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون شده است(001/0 P<). نتیجه گیری: به نظرمی رسد رویکرد آمایه ذهنی رشد می تواند در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش عملکرد ریاضی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل عملکرد ریاضی بر اساس ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با نقش واسطه ای خودکارآمدی و انگیزش به یادگیری ریاضی در دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
217 - 242
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تدوین مدل عملکرد ریاضی بر اساس ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با نقش واسطه ای خودکارآمدی و انگیزش به یادگیری ریاضی در دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جزء پژوهش های کاربردی بود؛ و تعداد 326 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه های ادراک از محیط یادگیری سازنده گرای حقایقی و کارشکی (1394)؛ خودکارآمدی ریاضی میدلتن و میگلی (1997)، انگیزش به یادگیری ریاضی کورتر (۲۰۰۵) و نمره ی پایان ترم درس ریاضی دانش آموزان بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های آماری توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل عامل تأییدی، مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزیی به وسیله نرم افزار smart PLS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا بر عملکرد ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و انگیزش به یادگیری ریاضی اثر مثبت و معنی دار دارد. همچنین خودکارآمدی ریاضی و انگیزش به یادگیری ریاضی بر عملکرد ریاضی اثر مثبت و معناداری داشت. در کل نتیجه شد که مدل مفهومی عملکرد ریاضی بر اساس ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا با نقش واسطه ای خودکارآمدی ریاضی و انگیزش به یادگیری ریاضی با مدل تجربی برازش داشته است.
باورهای تربیتی معلمان و نقش آن در اقدامات تدریس آنان و عملکرد ریاضی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
209 - 224
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی باورهای تربیتی معلمان و نقش آنان در اقدامات تدریس و عملکرد ریاضی دانش آموزان اجرا شد. بدین منظور از طریق تحلیل ثانویه داده های مطالعه تیمز 2019، داده های 220 معلم و نتایج عملکرد ریاضی 5890 دانش آموز پایه هشتم بررسی شد. از سؤالات ملی پرسشنامه معلم ریاضی در زمینه باور در مورد ریاضی و باورهای تربیتی معلم، هفت عامل استخراج و با کاربرد مقیاس سازی راش، نمرات مقیاسی برای هر یک از عامل ها تولید شد. به همراه این سؤالات، سه مقیاس اقدامات تدریس شامل فعالیت های تدریس، درخواست از دانش آموزان حین تدریس و سنجش از دانش آموزان به همراه نمرات عملکرد ریاضی دانش آموزان استفاده شدند. نمرات مقیاسی برای شناسایی باورهای معلمان با استفاده از تحلیل کلاس مکنون به کار برده شدند. نتایج نشان داد که سه باور تربیتیِ غالب معلمان سازنده گرایی، انتقال مستقیم و مخلوط است که به ترتیب 5/48، 5/20 و 9/30 درصد از معلمان با آن باور دارند. هم چنین، مقایسه اقدامات تدریس میان این سه گروه نشان داد، معلمان با باور انتقال مستقیم کمترین و معلمان سازنده گرا بیشترین فعالیت های تدریس را گزارش دادند. در فعالیت سنجش از دانش آموزان، معلمان با باور مخلوط بیشترین میزان را گزارش دادند، ولی در متغیر درخواست از دانش آموزان تفاوتی بین معلمانِ سازنده گرا و معلمان با باور مخلوط وجود نداشت. در بررسی نهایی، تفاوتی در عملکرد ریاضی دانش آموزان این سه گروه از معلمان دیده نشد. نتایج نشان دادند که هنوز بخش زیادی از معلمان به باورهای جدیدتر تدریس گرایش ندارند؛ با این حال، تغییر باورهای آنان به ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان منجر نمی شود.
ارزیابی کارآمدی یک برنامه ارزشیابی تکوینی سه بخشی برای ارتقای عملکرد ریاضی دانش آموزان دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
ارتقای عملکرد ریاضی دانش آموزان همواره یکی از دغدغه های مهم در تحقیقات آموزش ریاضی بوده است ولی اکثر تحقیقات تنها به ابعاد نظری مسأله پرداخته اند؛ و در عمل، کمتر به آن توجه شده است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که کارآمدی یک برنامه ارزشیابی تکوینی سه بخشی مشخص را برای ارتقای عملکرد ریاضی دانش آموزان به طور عملی بررسی کند. این برنامه از سه عنصر محوری (هدف گزینی، آموزش هدف نگر و بازخورد آموزشی عاجل) تشکیل شده است. طرح پژوهشی این مطالعه از نوع نیمه تجربی است، بدین منظور دو گروه از معلمان و دانش آموزان به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش شامل 25 معلم ریاضی و 382 دانش آموز و گروه کنترل هم از 25 معلم ریاضی و 404 دانش آموز تشکیل شده بود. نتایج نشان داد ارزشیابی تکوینی (مستمر) با فراوانی بالا (4 بار در هفته) و ارائه بازخورد آموزشی عاجل و فوری تأثیر چشمگیر و مثبتی بر عملکرد دانش آموزان در گروه آزمایش داشتند، به طوری که بر اساس نتایج آماری، ارزشیابی تکوینی که به دفعات زیاد برگزار شود تا 80 درصد باعث پیشرفت دانش آموزان می شود. همچنین، نتایج نشان داد سنوات خدمت معلمان تفاوت معناداری در ارتقای عملکرد دانش آموزان نداشت.
مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی(SRSD) و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت(POWER) بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
217 - 226
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش راهبردهای خودتنظیمی و 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش راهبردهای شناختی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه اختلالات یادگیری خاص کلورادو(CLDQ) ویلکات و همکاران(2011) و آزمون کی مت(IKMDT) کانلی(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله خودتنظیمی و شناختی مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تاثیر معناداری بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی تاثیر بیشتری نسبت به آموزش راهبردهای شناختی بر بهبود عملکرد ریاضی دارد(05/0>P).