مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم حضوری


۱۲۱.

صورت بندی دفاع عقل گرایانه-هستی شناسانه علامه طباطبایی از اعتبار معرفت شناختی درک عرفانی و سیر انفسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درک عرفانی اعتبار معرفت شناختی علم حضوری سیر انفسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۷۲
بررسی اعتبار معرفت شناختی درک عرفانی، بخشی از مباحث فلسفه دین معاصر را به خود اختصاص داده است. در این مقاله، نخست به سابقه تاریخی این مباحث اشاره می شود و پس از آن، ازطریق اشاره به چالش تبیین های علمی از تجارب دینی و عرفانی، لزوم چرخش عقل گرایانه هستی شناسانه به منظور بررسی اعتبار معرفت شناختی ادراکات عرفانی نشان داده می شود. درادامه، طی سه بخش، دیدگاه های علّامه طباطبایی در سه حوزه «جایگاه درک عرفانی در معرفت شناسی دینی»، «هستی شناسی ادراک و اعتبار» و «معیار اعتبار درک عرفانی و سیر انفسی» تقریر می شود. درنهایت، بر مبنای دیدگاه های علّامه طباطبایی در این سه حوزه، دفاع عقل گرایانه هستی شناسانه وی از اعتبار معرفت شناختی درک عرفانی از طریق سیر انفسی، صورت بندی می شود.
۱۲۲.

تحلیل روش شناسی فطری مهدویت پژوهی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش روش شناسی فطرت علم شهودی علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۵۴
مهدویت پژوهی به عنوان یک حوزه مطالعاتی، موضوع، مبانی، اهداف و مسائل خاص خود را دارد. مسائل مهدویت پژوهی، مقولاتی است که از عوارض ذاتی  موضوع (مهدویت) بحث می کند؛ مانند انتظار، غیبت، ظهور و غیره. حوزه مطالعاتی مهدویت پژوهی به جهت بهره مندی از وسعت موضوعی و کثرت و تنوع مباحث، به روش های مختلف برای اثبات و توجیه مسائل نیاز دارد. مسائل مهدویت پژوهی مبتنی بر نوع نگرشی که برای تبیین و تفسیر آنها به کار گرفته می شود، با استفاده از روش های مختلفی توجیه می گردند. مسائل مبتنی بر نگرش هستی شناختی با روش عقلی توجیه می شوند؛ برای اثبات مسائل مبتنی بر دین شناختی از روش نقلی روائی بهره گرفته می شود؛ توجیه مسائل مبتنی بر نگرش تاریخی به روش نقلی تاریخی نیاز دارد و مسائل مبتنی بر نگرش وجدانی نیز با بهره گیری از روش فطری اثبات می شوند. به طور کلی حوزه مهدویت پژوهی به جهت تنوع و تکثر مسائل و چند تباری بودن آنها با روش های گوناگونی سامان می یابد که چنان که گفتیم یکی از آن ها، روش فطری است. فطری بودن مهدویت با دو رویکرد انسانی و دینی توجیه می شود؛ رویکرد انسانی که از گرایش ها و خواسته های درونی و قلبی بشر بر می خیزد و رویکرد دینی، همان گزارش هایی است که از آیات و روایات استنباط می شود.
۱۲۳.

بررسی تطبیقی آراء امامیه در فقه الحدیث «اعرفوا الله بالله»(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حدیث فقه الحدیث امامیه شناخت خدا برهان صدیقین علم حضوری توحید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۰
اندیشمندان اسلامی با برهان های متعددی به شناخت حق تعالی می پردازند. در این میان، آیات و روایاتی بر این براهین دلالت می کنند. از جمله احادیثی که بر اثبات وجود واجب تعالی گواهی می دهد، روایت « اعرفوا الله بالله » است. اگرچه صحت سندی این روایت قابل خدشه است؛ اما بر اساس قرائن، متن آن همچنان مورد پذیرش است و می توان به آن اعتماد کرد و در عین حال وجود احادیث و ادعیه هم مضمون بر استواری دوچندان آن می افزاید. افزون بر این، از دیرباز متکلمان، فلاسفه و عرفای شیعه به این حدیث توجه نموده و برای راه های مختلف خداشناسی از آن بهره گرفته اند. به طور کلی با تأمل در تبیین های اندیشمندان، دیدگاه های آنان را در چندین محور می توان دسته بندی کرد که عبارتند از: شناخت خدا از راه زدودن صفات نقص مخلوقات؛ شناخت حصولی خداوند؛ شناخت به واسطه راه های سامان یافته از جانب خدا؛ شناخت خدا در پرتو قرب الهی؛ شناخت خدا به واسطه حقیقت وجودی مخلوقات؛ شناخت حضوری خدا پس از گذر از حقیقت وجودی مخلوقات؛ شناخت خدا مبتنی بر برهان صدیقین. در این میان، سه دیدگاه پایانی با توجه به لایه های معنایی حدیث و وجود برخی شواهد روایی و عقلی، دقیق تر هستند. هرچند با در نظر گرفتن قرائن متنی حدیث و استظهارات عرفی، دیدگاه ناظر به شناخت خدا مبتنی بر برهان صدیقین، با توجه به تقریر «وجود واجب به عنوان نخستین مسئله فلسفه» صحیح تر است. تطبیق روایت با برهان لمّی نیز در مرتبه نازل تر از تقریر فوق قرار دارد که نحوه شناخت خدا با خدا را تبیین می کند.
۱۲۴.

بررسی و نقد آراء تفسیری پیرامون «آیات نهی از تعجیل در امر وحی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیات نهی از تعجیل نزول دفعی وحی علم حضوری فراموشی وحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
در خصوص آیات 16 تا 19 سوره قیامت و آیه 114 سوره طه، که پیامبر اکرم(ص) را از تعجیل در قرائت قرآن باز می دارند و در این پژوهش از آن ها به «آیات نهی از تعجیل در امر وحی» یاد می شود، تفاسیر متعددی از سوی مفسران شیعه و اهل سنت نقل شده است. با بررسی مهم ترین تفاسیر فریقین، در مجموع شش دیدگاه تفسیری برای آیات فوق به دست آمد که نخستین دیدگاه، مبتنی بر نهی از تعجیل در قرائت قرآن در هنگام دریافت وحی، میان مفسران شیعه و اهل سنت مشترک است و در تمام پانزده قرن پس از نزول مورد توجه بوده است. پنج دیدگاه دیگر، مورد اتفاق همه مفسران نبوده و در تمام سده های پیشین نیز مطرح نبوده است؛ چنان که برخی تنها به یک مذهب یا چند اثر تفسیری اختصاص دارند. هر یک از دیدگاه های فوق با اشکالات متعددی مواجه اند که پذیرش آن ها را با دشواری روبه رو می سازد. این پژوهش با جمع آوری کتابخانه ای داده ها و با توصیف و تحلیل تطبیقی آراء به همراه نقد عقلی، نقلی و تاریخی، ضمن پذیرش وقوع نزول دفعی قرآن بر اساس سوره قدر و دیگر آیات و روایات مرتبط، این نزول را اندکی پیش از نزول آیات نهی از تعجیل در سوره قیامت دانسته و با توجه به روایت امام صادق(ع)، «نهی از تعجیل» را به جهت تنبه و پیش از ارتکاب منهی عنه از سوی پیامبر اکرم(ص) و ناظر به عدم ابلاغ قرآن نازل شده در نزول دفعی می داند.
۱۲۵.

مقایسه نظریه آشنایی راسل و نظریه علم حضوری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی راسل ملاصدرا علم حضوری نظریه آشنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۲۲۹
نظریه علم حضوری جایگاه ویژه ای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزه معرفت شناسی فلسفه صدرا است و هم نظریه ای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریه مهم، بی درنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسه ای بین این نظریه و یکی از مهم ترین نظریه های خودآگاهی در فلسفه تحلیلی، یعنی نظریه آشنایی، با زبانی روشن تر یک بازخوانی دقیق و شفاف از آن ارائه کند. نظریه آشنایی راسل در نگاه نخست یکی از شبیه ترین نظریه ها به نظریه صدرا است. ویژگی هایی هم چون شرط حضور، بی واسطگی، خطاناپذیری و از این قبیل، نمونه هایی از همسویی این دو نظریه اند. اما بحث اتحاد عالم و معلوم در نظریه صدرا نقطه جدایی این دو نظریه است و در حقیقت جایی است که ادعای قرابت میان این دو را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در نهایت شاید با قدری تسامح بتوان گفت نظریه راسل تصویری ابتدایی و تکمیل نشده از نظریه صدرا است. ضمن این که باید توجه داشت که فهم این دو نظریه در بستر نظام فلسفی متفاوت این دو فیلسوف- یعنی اصالت وجود صدرا و مبناگرایی معرفتی راسل- ادعای قرابت عمیق بین این دو نظریه را مشکل تر می سازد.
۱۲۶.

بررسی و نقد تحول معرفت شناسی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس نور محض علم حضوری اضافه اشراقی هویت نوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۹۱
معرفت شناسی فیلسوف مسلمان مبتنی بر نظریه وی درباره هویت نفس است. فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانستند. سهروردی نیز در ابتدای فلسفه ورزی به پیروی از فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانست اما بعد از تحول درونی و تغییر مشی فلسفه ورزی، نظریه مشاء را درباره هویت نفس نقد می کند و برای نفس هویت نوری قائل می شود. بر خلاف فلاسفه مشاء که با تکیه بر تجرد نفس، نظام معرفتی خود را بنیان نهادند سهروردی نور بودن نفس را محور معرفت شناسی خود قرار می دهد. می توان گفت سهروردی با این انقلاب در هویت نفس، معرفت شناسی اشراقی را بنیان می گذارد. وی با تکیه بر این انقلاب، معرفت شناسی فلاسفه مشاء را در تعریف علم، ملاک علم، اقسام علم و منابع علم مورد نقد و ارزیابی قرار داده و در نهایت مبتنی بر نفس به عنوان نور محض، نظریه معرفت خود موسوم به معرفت اشراقی را مطرح می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی ضمن ارائه و ارزیابی انتقادات سهروردی بر معرفت شناسی مشایی، تحول فکری سهروردی در نظریه معرفت نیز مطرح شده و نهایتا به محدودیت های معرفت شناسی اشراقی اشاره می شود.
۱۲۷.

بررسی ارزش معرفت شناختی خداشناسی فطری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خداشناسی فطری فطرت تضایف خدا علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۵۲
یافتن بنیانی معرفت شناسانه برای خداشناسی فطری، مسئله ای مهم است که نظریات مختلفی پیرامون آن مطرح شده است. مهم ترین نظریات مطرح شده در رابطه با ماهیت و مبنای معرفت شناسانه ی این خداشناسی فطری عبارتند از: الف: معرفت فطری به معنای وضوح استدلال نظری بر وجود خدا است. ب: رابطه ی تضایف بین میل به خدا و وجود عینی خداوند برقرار است. ج: مفهوم خدا از جمله ی تصورات فطری است. د: خداشناسی فطری از سنخ اولیات منطقی است. ه: خداشناسی فطری تصدیقی بدیهی است که ناشی از کیفیت خلقت انسان است؛ و: خداشناسی فطری به معنای علم حضوری به وجود خداوند است. در این مقاله، این نظریات بررسی شده و نهایتا اثبات می شود که تنها بر مبنای علم حضوری می توان مبنایی معرفت شناسانه برای خداشناسی فطری یافت و بقیه ی نظریات و مبانی، دارای اشکالات مخصوص به خود می باشد. مبنای حضوری دانستن خداشناسی فطری این است همان طور که انسان، وجود خود، صفات و حالات نفسانی اش را می یابد، به همان نحو وجود خداوند را هم به نحو شهودی درک می کند. البته این مبنای معرفت شناختی را نیز تنها در صورتی می توان پذیرفت که بگوییم علم حضوری انسان به خداوند، مستلزم اتحاد بین عالم (انسان) و معلوم (خداوند) نیست.
۱۲۸.

قلب و ادراک زیبایی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبائی فلسفه هنر زیبایی شناسی ادراک زیبایی قلب علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۱۸۹
در فلسفه اسلامی به ویژه در حکمت صدرایی، برای انسان سه نحوه وجود مطابق عوالم ماده، خیال و عقل در نظر گرفته می شود. انسان در هر یک از این انحاء وجودی، ادراکات و افعال خاص خود را دارد اما برخی ادراکات و افعال نیز به قلب نسبت داده شده است. در بیان عرفا و حکمای اسلامی سه دیدگاه مختلف درباره قلب و نسبت آن با عقل دیده می شود. در بررسی حاضر که بنابر خوانش علامه طباطبائی از حکمت متعالیه صدرایی صورت گرفته است، قلب استعاره ای مجازی از نفس یا همان حقیقت انسان معرفی می شود که بر هر سه ساحت وجود انسان استوار است. از نگاه علامه طباطبائی، ادراک زیبایی نوعی معرفت حضوری است و با قلب ارتباط مستقیم دارد و متعاقباً در آن تأثیر می گذارد. از این رو نقش مهمی برای زیبایی و زینت در زندگی انسان در نظر می گیرند و آن را برای حیات اجتماعی انسان ضروری می دانند. ایشان توجه انسان به زیبایی را مطابق قوا و احتیاجات او و در نتیجه الهام الاهی می دانند به طوری که نگاه زیباشناسانه در استکمال مراتب وجودی انسان تأثیر بسیاری دارد و هنر و ادبیات را از مهم ترین ادراکات اعتباری هر جامعه می شمارند.
۱۲۹.

استقلال رویکرد خواجه نصیرالدین طوسی از نظر مشائیان درباب حصول ادراکات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حصولی علم حضوری تجرید انطباع نصیرالدین طوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۱۶۰
خواجه نصیرالدین طوسی (597 -672ق) از فیلسوفان مشائی ای است که با اندیشه های فلسفی شهاب الدین یحیی سهروردی (549-587ق)، فیلسوف بزرگ اشراقی پیش از خود و ازجمله ایده علم شهودی و اشراقی او آشنایی داشت؛ اما به رغم این آشنایی و اعتقاد برخی به اشراقی بودن وی، تأثیر چندانی از مکتب اشراق در مباحث مربوط به علم و ادراک در آثارش دیده نمی شود. خواجه نصیرالدین علم حضوری را نپذیرفته و بر علم حصولی فاعل شناسا به غیر خود تأکید کرده است. از سوی دیگر، وی برخلاف ابن سینا ( 370-428 ق ) و دیگر فیلسوفان مشائی در تبیین ابصار، نظریه خروج شعاع را مختار دانسته و همچنین ادراکات عقلی را ازطریق فرایند انطباع (نه تجرید) تلقی کرده است. در این مقاله می کوشیم با بررسی آثار متعدد منطقی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی نشان دهیم وی در مباحث علم و ادراک، نه تابع دیدگاه فیلسوفان مشاء بوده و نه از سنت اشراقیون پیروی کرده؛ بلکه رویکردی نوین را درپیش گرفته است؛ از این روی، دیدگاه او را از دو جنبه می توان بررسی کرد: نخست، بُعد سلبی نظر طوسی که در این بخش نشان داده می شود او علم حضوری را نفی می کند؛ دوم، بُعد ایجابی که بیانگر نظریه انطباع ادراکات عقلی ازمنظر وی است.
۱۳۰.

گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گشودگی به جهان عالم داری جهان انسان علم حضوری هایدگر صدرالمتالهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی  را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان  و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
۱۳۱.

نقد نظریه حضوری بودن علم خداوند از دیدگاه عقل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم حضوری ملاصدرا علامه طباطبایی علم خداوند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۶
فیلسوفانِ مسلمان، ابتدا «علم» را به «حضورِ معلوم نزدِ عالِم»، تعریف می کنند و بر همین اساس، علم را به دو نوع حصولی و حضوری تقسیم می کنند و چون این تقسیم را حصر عقلی می دانند، آن را به علم خداوند هم تعمیم می دهند و از این رو این پرسش را مطرح کرده اند که علم الهی، حصولی است یا حضوری؟ مشّائیان و اندکی دیگر از فلاسفه قدیم و جدید، هرچند علم خدا به خود را علم حضوری دانسته اند، علم او به مخلوقات را علم حصولی می دانند. امّا سهروردی و صدرالمتألهین و تقریباً تمام پیروان آنها تا کنون، علم خدا به خود و ماسویٰ را علم حضوری دانسته اند. چون از زمان سهروردی تا زمان حاضر، قول به حصولی بودنِ علم خداوند، طرفداران بسیار اندکی دارد و تقریباً همگان علم الهی را علم حضوری دانسته اند، این مقاله به نقد و بررسیِ نظریه حضوری بودنِ علم خدا اختصاص دارد و نگارنده به استناد دلایل عقلی و نقلی در صددِ اثبات این مطلب است که این نظریه، با وجودِ شهرت و رواج و مقبولیتِ آن، به ویژه از زمان ملاصدرا تا کنون، نظریه ای نادرست درباره علم الهی است و با حُکمِ عقل و آیات و احادیث منافات دارد.
۱۳۲.

شناخت بی واسطه از خداوند در اندیشه اسپینوزا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت خدا اسپینوزا ملاصدرا علم شهودی علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۶ تعداد دانلود : ۱۷۸
اسپینوزا و ملاصدرا دو فیلسوف با مبانی فکری متفاوت هستند که به مسئله شناخت بی واسطه از خداوند توجه کرده اند. با توجه به تفاوت های انکارناشدنی میان ایشان، زمینه هم سخنی میان آنها در صورتی فراهم می شود که اولاً آن دسته از ویژگی های هستی شناختی متعلَّق شناخت که در شناخت بی واسطه نقش اساسی دارند، مشخص شود. در این خصوص می توان از عدم تناهی در اندیشه اسپینوزا و فاقد ماهیت و فوق تمام بودن در اندیشه ملاصدرا نام برد. ثانیاً چیستی شناخت بی واسطه و نیز ویژگی اساسی آن در ارتباط با متعلَّق مذکور توصیف و تحلیل گردد. از نظر اسپینوزا، ویژگی محوری این نوع شناخت درستی و مطابقت کامل آن با متعلَّق است، اما در نگاه ملاصدرا شناخت بی واسطه از خداوند محدود به وعای وجودی ادراک کننده می شود. مقایسه دیدگاه های اسپینوزا و ملاصدرا بیانگر آن است که مطابق نظام فلسفی هر یک شناخت بی واسطه برترین نوع شناخت است که به برترین موجود تعلق می گیرد. آنچه اسپینوزا و ملاصدرا را در مواجهه با مسئله مذکور از هم متمایز می سازد نخست موسع یا مضیق بودن معنای واسطه است؛ دوم ناسازگاری موجود در اندیشه اسپینوزا درباره شناخت بی واسطه تامّ از خداوند و سازگاری اندیشه ملاصدرا در این زمینه است.
۱۳۳.

ملاحظات معرفت شناختی استدلال های علم حضوری نفس از منظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری نفس ادراک سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۱۵
علم حضوری نفس به خود از نظر سهروردی، مبنای شناخت شناسی وی و اساس معرفت شناسی اکثر متفکران بعد از وی را تشکیل می دهد. سهروردی با دلایلی علم حضوری نفس به ذات، علم حضوری نفس به افعال و انفعالات ذات و علم حضوری نفس به قوای ذات را اثبات می کند و می کوشد نفس را به عنوان فاعل شناسایی معرفی نماید که برای ادراک ذات و قوای ذات نه تنها به واسطه ای نیاز ندارد، بلکه نمی تواند نیاز داشته باشد. به نظر سهروردی علم حصولی هم به عنوان امر عارض بر نفس وقتی توجیه مستدلی پیدا می کند که پیش از آن علم نفس به ذات خود پذیرفته شده باشد؛ زیرا مادام که یک ذات خود را نیابد اوصاف و عوارض خود را نمی تواند بیابد و بر این مبنا گستره ای قابل توجه برای علم حضوری قائل است. این مقاله به ارائه استدلال های سهروردی بر علم حضوری نفس، پرداخته و ارزشمندی و کارآیی آنها را بررسی نموده و نقدهای وارد بر آنها را پاسخ می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که این استدلال ها گرچه تکیه بر اصول منطقی دارند، ولی از لحاظ ارزشمندی و همچنین گستره ادراکات و مدرکات در یک سطح نیستند و برای پذیرش استدلال ها، هم توجه به مبانی خاص سهروردی به عنوان پیش فرض نیاز است و هم قابلیت و توانایی نفس درباره ادراکات متفاوت باید مورد عنایت قرار گیرد.
۱۳۴.

تعامل «عقل و شهود» در شکل گیری فلسفه اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل شهود فلسفه اشراق علم حضوری علم حصولی سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۳۲
هر فلسفه ای یا به طور دقیق تر هر نظام فلسفی دارای نظام واره ای است که اصول اساسی آن فلسفه بر آن استوار و بنا شده است. در این میان فلسفه اشراق نیز از این قاعده بیرون نیست. این فلسفه بر اصولی استوار است که مهم ترین آنها عنصر «عقل و شهود» است. این مقاله بر آن است، نخست پس از تعریف حکمت و حکیم که شناخت این دو با شناخت عقل و شهود بی ارتباط نیست، عقل و شهود را، با توجه به گنجایش مقاله، به تفکیک - با توجه به داده اشراقی در فلسفه اشراق - بررسی کند و سپس جایگاه این دو عنصر سازنده فلسفه اشراق را، با استناد به آثار خود شیخ اشراق تبیین و در ادامه، جایگاه اصلی این دو عنصر را در فلسفه ترسیم نماید. آن گاه به تبیین چگونگی تعامل بین عقل و شهود در ساختارسازی فلسفه اشراق پرداخته، با توجه به گنجایش مقاله به اختصار آن را بررسی کند.
۱۳۵.

بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری صور معقول صور حسی صور خیالی نفس ناطقه ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۱
موضوع این مقاله بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی نزد ابن سیناست. طبق آنچه مشهور است، علم به صور علمی نزد ابن سینا علمی حضوری و بلا واسطه است. هدف از این مقاله، تمایز قایل شدن میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی است. از متون ابن سینا چنین برداشت می شود که میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی تفاوت وجود دارد. علم به صور معقول، علمی بی واسطه و حضوری است؛ در حالی که علم به صور حسی و خیالی، علمی باواسطه و حصولی است. چنین تمایزی به مبانی ابن سینا در هستی شناسی و علم النفس باز می گردد. ابن سینا با باور به اینکه اولاً صور معقول اموری مجردند و درنتیجه امکان علم بی واسطه به آنها وجود دارد و ثانیاً حقیقت و واقعیت اشیا را وجود و حیثیت وجودی آنها تشکیل می دهد، توانست علم حضوری به صور معقول را به اثبات برساند.
۱۳۶.

خود ادراکی کانتی و علم به وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودادراکی وحدت استعلایی خودادراکی علم حضوری خودانگیختکی تالیف وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
خودادراکی یا ادراک نفسانی مهم ترین تعلیم کانت در استنتاج استعلایی نقد عقل محض و اصل بنیادی معرفت شناسی کانتی است. این اصطلاح در کتاب کانت صفات محض، اصلی و استعلایی به خود می گیرد. این تعلیم را شارحان نقد گاه با کوگیتوی دکارت مقایسه کرده اند و گاه پاسخی به شکاکیت هیوم شمرده اند. برخی آن را بیانگر انتساب تصورات به خود می دانند و برخی دیگر با قرائتی منطق گرایانه شأن صوری به آن می دهند. تعلیم خودادراکی، در اصل، درصدد تبیین معقول وحدت اندیشه و اندیشنده است. کانت با این تعلیم به علم حضوری نزدیک می شود ولی از اخذ نتایج هستی شناختی در مورد آن خودداری کرده و آن را در محدوده ی علم حصولی صرف توجیه می کند.این مقاله کوششی است برای توضیح و بررسی تحلیلی انتقادی تعلیم خودادراکی کانتی و تفاسیر مختلفی که از آن ارائه شده است.
۱۳۷.

نحوه تعلق علم حضوری خداوند به موجودات مادی از نظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری علم خداوند اضافه اشراقیه سهروردی هویت نوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۵
 از نظر سهروردی،خداوند علت موجودات مادی بوده و همانند هر علت دیگر به معالیل خود علم دارد؛ علم  گرچه ممکن است گاهی پیشینی و گاهی همراه معلول و یا بعد از آن(پسینی) باشد اما در کلمات سهروردی از علم قبل الایجاد سخنی به میان نیامده و تنها علم مع الفعل مورد بررسی قرار گرفته است؛بر اساس نظر او،مادیات  در دو دسته(مادیات موجود و مادیات معدوم )تقسیم بندی شده اند که مادیات معدوم، از طریق وجود شان در بدنه فلک و مادیات موجود،خود به وجود مادیشان، به صورت حضوری، متعلق علم پروردگار بوده و دفتر علم خداوند محسوب می شوند اما این به آن معنا نیست که در ذاتِ موجودات مادی و غواسق اقتضای حضور وجود داشته و آنها همانند مجردات به حسب ذاتشان  می تواند متعلق علم خداوند واقع شوند   بلکه تعلق علم به آنها از آن جهت  است که نور الانوار با اضائه خود، آنها را مستنیر،ظاهر و قابل ادراک می کند زیرا حقایق نوری و در راس آنها  نورالانوار نه تنها خود، ظاهر و نورانی هستند بلکه دارای خاصیت اناره واضائه نیز بوده و  موجب ظهور موجودات دیگر (جواهر غاسق) می شوند بنابراین سرِّ حضور را باید در هویت نوری نور الانوار جست.    
۱۳۸.

علم حضوری مؤثر در ادراک حسی و لوازم معرفت شناختی آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری ادراک حسی تأثر مادی خطای حسی واقع گرایی معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۶
هنگام ادراک حسی دو مرحله روی می دهد: یکی تأثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس. مرحله اول مادی و مرحله دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثرات مادی که در اعضای حسی واقع می شود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است. برخی از شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند. از لوازم معرفت شناختی این نظریه، توانایی بر تبیین علتِ پیدایش برخی از خطاهای حس است همچنین این دیدگاه، بنایی معرفتی در دفاع از نظریه واقع گرایی غیرمستقیم در ارتباط با متعلق ادراک حسی است که بزرگان حکمت اسلامی بدان گرایش دارند. پذیرش حضوری بودن علم به تأثر مادیِ عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابن سینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسی اند، در نقطه مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خودِ خارج را می یابد، بنابراین عدمِ تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورتِ غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار می گردد، در نتیجه نمی توان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد.
۱۳۹.

نقش شهود قلبی در دستیابی به تصور صحیح از مسئله(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهود قلبی تصور صحیح عقل علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۰
انسانی که از استدلال برای شناخت حقیقت استفاده می کند، باید برای تصدیق و پذیرش مفاد هر استدلالی، ابتدا طرفین و اجزای آن را به صورت صحیح تصور کند. شهود قلبی ازجمله اموری است که در رسیدن فاعل شناسا به تصور صحیح مؤثر است. عقلِ تصورکننده مسئله با شهود قلبی چه ارتباطی دارد؟ شهود قلبی چه ویژگی ای دارد که چنین قابلیتی در عقل ایجاد می کند؟ ابتدا می بایست به تبیین اهمیت و جایگاه تصویر صحیح از مسئله بپردازیم و اشاره کنیم که عقل نسبت به فهم واقعیت دارای مراتب است و این شهود قلبی است که مرتبه عقل را ارتقا می دهد و آن را منور به نور کشف می کند. آنگاه عقل به تبعِ ادراک قلبی، که نوعی علم حضوری است، تصویر صحیحی از واقعیت به دست می آورد. نکته اصلی این دستاورد شهود قلبی را باید در حضوری بودن آن دانست، که البته با تصویری که علم حصولی صِرف از مسئله می دهد، بسیار متفاوت است. به عبارتی دیگر، شهود چشم و گوش فیلسوف را تیز کرده، توجه او را به نقاطی از مسئله جلب می کند که تا حال مغفول بوده است.
۱۴۰.

مکاشفه، وحی و معراج از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا مکاشفه وحی معراج علم حضوری شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۲۰۷
تبیین مسئله وحی و معراج در دیدگاه ملاصدرا با مفهوم مکاشفه و علم حضوری گره خورده است؛ لذا در این مقاله به بررسی این مفاهیم مرتبط با هم پرداخته ایم. ملاصدرا دیدگاه های خود درمورد هر یک از این مفاهیم را به صورت منظم و در یک متن توضیح نداده است، اما با بررسی و دسته بندی مجموعه سخنان او می توان به تصویر روشنی از دیدگاه او در این باره دست یافت. مکاشفه در دیدگاه او حاصل اعمال خالصانه ای است که نفس عارف را قوی می سازند و زمینه اتصال او به عالم بالا و اتحاد با علل بالاتر را فراهم می کنند. از آنجا که در نظر ملاصدرا جمیع هستی وجودِ شخصی واحد است، عارف با این تکامل نفسانی می تواند به مراتب هستی احاطه پیدا کند. از همین رهگذر، وحی صرفاً یک نوع مکاشفه صوری است و معراج نیز تبیین پذیر است و ملاصدرا با بهره بردن از برخی یافته های فلسفی مثل جسم مثالی در تلاش است به برخی شبهه ها درمورد معراج جسمانی پیامبر پاسخ دهد.