مطالب مرتبط با کلیدواژه

صور حسی


۱.

بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری صور معقول صور حسی صور خیالی نفس ناطقه ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۳۵
موضوع این مقاله بررسی تفاوت نحوه علم به صور عقلی با صور حسی و خیالی نزد ابن سیناست. طبق آنچه مشهور است، علم به صور علمی نزد ابن سینا علمی حضوری و بلا واسطه است. هدف از این مقاله، تمایز قایل شدن میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی است. از متون ابن سینا چنین برداشت می شود که میان علم به صور معقول با علم به صور حسی و خیالی تفاوت وجود دارد. علم به صور معقول، علمی بی واسطه و حضوری است؛ در حالی که علم به صور حسی و خیالی، علمی باواسطه و حصولی است. چنین تمایزی به مبانی ابن سینا در هستی شناسی و علم النفس باز می گردد. ابن سینا با باور به اینکه اولاً صور معقول اموری مجردند و درنتیجه امکان علم بی واسطه به آنها وجود دارد و ثانیاً حقیقت و واقعیت اشیا را وجود و حیثیت وجودی آنها تشکیل می دهد، توانست علم حضوری به صور معقول را به اثبات برساند.
۲.

مقایسه حس مشترک در فلسفه اسلامی با نواحی همگرایی در علوم اعصاب

کلیدواژه‌ها: صور حسی نواحی همگرایی مغز ادراک حس مشترک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۸
یکی از مهم ترین و پیچیده ترین حواس باطنی انسان، حس مشترک است. حس مشترک اطلاعاتی مانند تصویر، طعم، صدا و امثال آن را در اشیا به وسیله ی حواس پنجگانه درمی یابد و این اطلاعات را با یکدیگر ترکیب می کند. تعریف این حس در فلسفه اسلامی و علوم اعصاب تعریف مشترکی است. لکن علوم اعصاب از این حس با عنوان نواحی همگرایی یاد می کند. تخصص نواحی همگرایی در این است که میان اطلاعاتی که از طریق حواس پنجگانه در مورد یک شی ء به دست می آید پیوند برقرار می کند. بنابراین گرچه نامی متفاوت برای ترکیب اطلاعات حواس در علوم اعصاب و فلسفه اسلامی وجود دارد اما تعریف و کارکرد آن مشترک است. البته جهت اشتراک صرفاً به تعریف محدود نمی شود، و ادله ی اثبات وجود حس مشترک در فلسفه نیز مورد تأیید علوم اعصاب می باشد. اما در فلسفه اسلامی یافته های علوم اعصاب صرفا بعد مادی ادراکات حس مشترک را تبیین می کند. بر این اساس سوالی که در این پژوهش مطرح است این است که با توجه به یافته های علوم اعصاب آیا می توان از نظریات فلسفه اسلامی در مورد ادراکات حس مشترک استفاده کرد. بنابراین در این نوشتار سعی بر این است با روش توصیفی تحلیلی استحکام نظریات فلسفه اسلامی در مورد حس مشترک با یافته های علوم اعصاب مقایسه و بررسی شود.