مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
پیشرفت تحصیلی
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
63 - 72
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش پیش سازمان دهنده های دانش ریاضی بر پیشرفت تحصیلی درس فیزیک، بعد از بررسی کمبودهای کتب درسی ریاضی برای آموزش پیش نیازها، شناسایی اشتباهات ریاضی رایج در حل مسائل فیزیک و تنظیم محتوای آموزشی مناسب، در یک دوره نه جلسه ای آموزشی- ترمیمی،مفاهیم ریاضی ضروری و موثر برای درک و حل مسائل فیزیک شناسایی و تحلیل شدند. پس از آن به شیوه شبه آزمایش با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون و استفاده از آزمون t وابسته اثربخشی آموزش پیش نیازها بر پیشرفت تحصیلی درس فیزیک مورد آزمون قرار گرفت. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه های دهم و یازدهم مقطع متوسطه دوم، رشته علوم تجربی شهرستان بجستان در سال تحصیلی 99-98 می باشند و نمونه مورد نظر، 32 نفر از دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم رشته علوم تجربی در شهرستان بجستان می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، تفاوت بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش معنی دار است.
تأثیر آموزش چندرسانه ای و ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش ترکیبی و چندرسانه ای بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان آق قلا بود. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای بود بدین صورت که از بین دانش آموزان شهرستان آق قلا دانش آموزان دوره دوم به تعداد 60 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و به صورت همگن ازنظر معدل و نمره ریاضی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) تقسیم شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی پیشرفت تحصیلی فام تیلور (1994) با 48 گویه است؛ که پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد که نشان از پایایی خوب پرسشنامه دارد و روایی آن نیز به کمک استادان و متخصصان حوزه علوم تربیتی مورد بررسی و تائید قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها جهت تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار spss نسخه 26 در دو قسمت تحلیل توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) و تحلیل استنباطی (کولموگروف اسمیرنف و کواریانس) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش ترکیبی و چندرسانه ای تأثیر مثبت و معناداری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد (00/0>p). بنابراین می توان بیان کرد که آموزش ترکیبی و چندرسانه ای سبب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می گردد.
طراحی و تبیین نقش معلم در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموز (یک پژوهش کیفی به روش روایت پژوهی)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش معلم در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان است. این پژوهش به صورت مطالعه ی موردی با رویکرد کیفی و به روش روایت پژوهی صورت گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد، معلم نقش اساسی در ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی و یا افت تحصیلی دانش آموزان دارد. معلم در قدم اول به شناسایی علل و عوامل بی انگیزگی فراگیر می پردازد که این عوامل عبارتند از: عوامل آموزشی، عوامل محیطی، عوامل شخصی، عوامل خانوادگی و دوستان و همکلاسان. در قدم دوم به مطالعه شخصیت و نقاط قوت و ضعف و استعدادها و توانایی های دانش آموز می پردازد که عبارتند از: توانایی هایی جسمی و توانایی ذهنی و علایق ایشان. در قدم سوم معلم با مداخله درست، فراگیر را در مرکز توجه خود قرار داده و توانایی ها و استعدادهای فراگیر را تقویت و حس اعتماد به نفس را در او بیدار می کند ورفته رفته انگیزه زندگی و پیشرفت تحصیلی در فراگیر ایجاد می گردد. بر این اساس، می توان از الگویی برای ایجاد انگیزه پیشرفت تحصیلی در فراگیران که مجموعه ی عوامل را در کنار خود ارائه و نمایه می کند، بهره برد.
مقایسه تأثیر آموزش با استفاده از الگوی بایبی و روش آموزش ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر روش تدریس پنج مرحله ای بایبی و روش تدریس ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون – پس آزمون دو گروهی استفاده شد. یک گروه با روش ترکیبی و گروه دیگر با روش بایبی به مدت هشت جلسه نود دقیقه ای در هشت هفته متوالی آموزش دیدند. جامعه آماری تمام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان فارس بودند که تعداد سی و چهار نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه (هر گروه هفده نفر) قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی مسئولیت پذیری اجتماعی قلاوندی و همکاران و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه ی مسئولیت پذیری اجتماعی با استفاده از روایی محتوایی و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (859/0) برآورد و مورد تأیید قرار گرفت. روایی آزمون پیشرفت تحصیلی با روایی محتوایی تأیید شد و برای اندازه گیری میزان همسانی درونی آن از روش کودرریچاردسون استفاده شد که مقدار 78/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویانی که با روش بایبی (5E) آموزش دیده بودند به طور معنی داری بیشتر از میانگین نمرات دانشجویانی بود که با روش ترکیبی آموزش دیدند. استفاده از روش بایبی در مقایسه با روش ترکیبی باعث افزایش مسئولیت پذیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود.
تاثیر یادگیری معکوس بر انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دوران کووید19
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثیر یادگیری معکوس بر انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش اموزان پایه دوم شهرستان آمل در دوران همه گیری کوید ۱۹ انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات شبه تجربی با دو گروه کنترل و آزمایش به همراه پیش آزمون و پس آزمون به منظور بررسی تغییرات حاصله پیش و پس از اعمال متغیر آزمایشی در گروه آزمایش و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم دوره ابتدایی شهر آمل در سال تحصیلی 1401-1400 بود. روش نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. لازم به ذکر است در میان مدارس 2مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شد و پس از آن یک کلاس دوم این مدارس به صورت تصادفی به گروه کنترل و یک کلاس دیگر به گروه آزمایش اختصاص داده شد. از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور(1998) و پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) استفاده شد. روایی این پرسشنامه به وسیله روایی محتوایی و پایایی آن به وسیله آلفای کرانباخ بررسی و تائید شد. .داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس یکطرفه تحلیل گردید. نتایج بیانگر این بود که روش یادگیری معکوس بر پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی در درس ریاضی تأثیرگذار است.
تأثیر نمایش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت اجتماعی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
580 - 597
حوزه های تخصصی:
اخیراً در جهان، نسبت به گذشته بر مقوله تعلیم و تربیت از طریق نمایش، تأکید بیشتری به وجود آمده است. در جوامع مختلف به تدریج مسیر رو به رشدی را طی کرده است؛ بیشتر مخاطبان خود را در رده سنی کودکان و نوجوانان می یابد. با توجه به اهمیتی که این رده سنی برای مسئله تربیت و ایجاد مهارت دارد، بررسی این مقوله در دانش آموزان ابتدایی می تواند نکات مهمی را آشکار سازد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کمی انجام شده است. روش تحقیق، نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری 361 نفر از دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند و پرسشنامه مهارت اجتماعی گرشام و الیوت (1999) را دریافت نمودند. سپس به طور تصادفی ساده در دو گروه 180 نفری در دو گروه آزمایش(مدارس غیردولتی) و کنترل(مدارس دولتی) جایگزین شدند. گروه آزمایش در یک ماه و طی 4 جلسه 45 دقیقه ای مفید در کلاس هنری (نمایش) آموزش دیدند، در حالی که گروه کنترل در طی این مدت برنامه روزانه خود را دنبال می کردند و هیچ گونه مداخله آموزشی دریافت نکردند. پس از اجرای برنامه آموزشی، مجدداً پرسشنامه بر روی هر دو گروه اجرا گردید. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که شرکت در کلاس های هنری نمایش بر ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به طور معناداری مؤثر بوده است. این نتایج نشان می دهد که نمایش بر مهارت اجتماعی در ابعاد: همکاری، ابراز وجود، خویشتن داری و همدلی، تأثیر مثبت و معنادار داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی تأثیر شرکت در کلاس های هنری نمایش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران. 2.مطالعه میزان مهارت پذیری دانش آموزان در مقطع ابتدایی. سؤالات پژوهش: 1.تأثیر شرکت در کلاس های هنری نمایش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت اجتماعی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران چگونه است؟ 2.سن دانش آموزان ابتدایی چه تأثیری بر میزان مهارت پذیری آنها دارد؟
تأثیر فعالیت های ورزشی بر اضطراب و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی پسران غیر ورزشکار مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت های ورزشی بر میزان اضطراب و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی پسران غیر ورزشکار مقطع متوسطه بود. جامعه آماری تحقیق دانش آموزان 18 دبیرستان شهر ایلام بود (3753 = N) که از بین آن ها دانش آموزان 8 دبیرستان به صورت تصادفی - خوشه ای برای نمونه تحقیق انتخاب و سپس به طور تصادفی دبیرستان ها به طور تصادفی به 4 گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. برای ورود دانش آموزان به دوره پژوهشی همه آن ها بر مبنای سن، قد، وزن و نمره تربیت بدنی نیمسال تحصیلی قبل از ورود به دوره همسان سازی شدند. آزمودنی های گروه های تجربی در نیمسال دوم تحصیلی 92-91 رشته های ورزشی والیبال، بسکتبال، دوومیدانی و بدمینتون را به مدت یک نیمسال تحصیلی و هر هفته 2 جلسه به فعالیت پرداختند. آزمودنی های گروه های شاهد فقط در درس تربیت بدنی شرکت کردند. برای دستیابی به اهداف تحقیق از پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی استفاده شد. روایی پرسشنامه به تایید 15 تن از متخصصین مدیریت ورزشی رسید. برای دستیابی به پایایی پرسشنامه در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ 0/93 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله کلموگروف- اسمیرنوف، تحلیل مسیر، آزمون تی مستقل، تی تک گروهی، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی شفه، رگرسیون خطی و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین فعالیت ورزشی رشته های گروهی و انفرادی و میزان اضطراب دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین میزان اضطراب و فعالیت ورزشی رشته های گروهی و انفرادی عامل پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشند.
رابطه هوش معنوی و وجدان تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با نقش واسطه ای سرسختی تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
65-80
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پیشرفت تحصیلی پیامدی رفتاری است که اهمیت زیادی برای دانش آموزان دارد و شاخصی مهم برای ارزیابی نظام های آموزشی در نظر گرفته می شود که شناسایی عوامل مؤثر بر آن ضروری است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و وجدان تحصیلی با عملکرد تحصیلی و تعیین نقش واسطه ای سرسختی تحصیلی در دانش آموزان پایه نهم شهر زنجان انجام گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر پایه نهم ناحیه دو شهر زنجان در سال تحصیلی 98-1397 بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 317 نفر تعیین شد و شرکت کنندگان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه وجدان تحصیلی مک ایلروی و بانتیگ، پرسش نامه سرسختی تحصیلی بنیشک و همکاران و پرسش نامه هوش معنوی کینگ جمع آوری شد. همچنین برای بررسی عملکرد تحصیلی از معدل کل دانش آموزان و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام و برای تعیین نقش میانجی از روش بارون و کنی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین وجدان تحصیلی با پیشرفت تحصیلی (05/0P<) و همچنین بین سرسختی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت (05/0P<). رابطه بین هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی نیز معنادار بود (05/0P<). علاوه براین، با توجه به مراحل تعیین نقش میانجی بارون و کنی، سرسختی تحصیلی نقش میانجی در رابطه بین وجدان تحصیلی و پیشرفت تحصیلی داشت؛ اما این نقش برای هوش معنوی تأیید نشد. درمجموع، نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که وجدان تحصیلی و هوش معنوی در دو گام توانستند 15درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. نتیجه گیری: هوش معنوی یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی است و با تأثیرگذاری بر سرسختی تحصیلی می تواند به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان منجر گردد.
نقش هماهنگی حرکتی در پیش بینی کارکردهای اجرایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
29 - 37
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کارکردهای اجرایی به عنوان بالاترین سطح از عملکرد شناختی برای فعالیت های ذهنی و رفتار هدفمند ضروری است. علاوه براین، نقش فعالیت های جسمانی و تمرینات هماهنگی در ایجاد تفاوت های عصب شناختی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، پیش بینی کارکردهای اجرایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در ارتباط با هماهنگی حرکتی بود. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره ابتدایی (12-7 ساله) شهرستان سرپل ذهاب بود که از بین آنها 150 آزمودنی (88 پسر و 62 دختر) با رعایت ملاک های ورود یعنی مشارکت داوطلبانه، عدم سابقه آسیب و بیماری، و عدم تکرار پایه تحصیلی به صورت هدفمند از چهار مدرسه انتخاب شدند. داده های مربوط به هماهنگی حرکتی، کارکردهای اجرایی و وضعیت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب با استفاده از آزمون تبحر حرکتی برونینکز-اوزرتسکی، پرسشنامه رفتاری کارکردهای اجرایی بریف و کارنامه تحصیلی دانش آموزان جمع آوری شد و سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون بررسی گردید. هماهنگی حرکتی به عنوان متغیر پیش بین و متغیرهای کارکردهای اجرایی و پیشرفت تحصیلی به عنوان ملاک درنظر گرفته شدند. نتایج: نتایج نشان داد که بین هماهنگی حرکتی با کارکردهای اجرایی و پیشرفت تحصیلی ارتباط معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: می توان گفت که هماهنگی حرکتی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده کارکردهای اجرایی و پیشرفت تحصیلی محسوب نمی شود و نقش چندان مهمی در آنها ندارد.
مقایسه نگرش مذهبی، خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانشجویان بر اساس جنسیت و سهم هر یک از این متغیرها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
83 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه نگرش مذهبی، خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانشجویان بر اساس جنسیت و سهم هریک از این متغیرها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آن ها بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه پژوهش شامل 274 نفر (130 پسر و 144 دختر) دانشجوی مقطع کارشناسی بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)، پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1986) و پرسشنامه نگرش سنج گلریز و براهنی (1353) بود و از معدل دانشجویان نیز برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد ولی از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج همبستگی نیز نشان داد که بین نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود ندارد اما بین خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی در دختران و سازگاری تحصیلی در پسران به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده های پیشرفت تحصیلی بودند.
بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی بادرگیری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی با درگیری تحصیلی (شناختی- رفتاری) و پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی در بین دانش آموزان دوره متوسطه نظری شهرستان چایپاره در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش ها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه 285 نفر دانش آموز دوره متوسطه نظری بودند که از جامعه ای به حجم 1053 (424 نفر پسر و 629 نفر دختر) و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه معرفت شناختی شومر (1990) و پرسشنامه درگیری تحصیلی فریدریکس و همکاران (۲۰۰۴) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک راهه، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: بررسی یافته ها نشان داد که وضعیت تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی نامطلوب بود و نتایج تحلیل واریانس یک راهه نیز تفاوت معناداری را نشان نداد و سایر نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی با درگیری شناختی، رفتاری و پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی در بین دانش آموزان رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به تمامی دست اندرکاران و مجریان نظام آموزشی در آموزش و پرورش توصیه می شود، زمینه و بستر لازم را برای تقویت باورهای معرفت شناختی نسبت به درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه را فراهم نمایند.
تدوین و آزمون مدل علّی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبستانی بر اساس انگیزه های والدین برای مشارکت با نقش واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
211 - 233
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه یک مدل علّی را به منظور واکاوی رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی از طریق نقش واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس مورد آزمون قرار داد. روش: جامعه آماری این پژوهش تمامی والدین و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی استان لرستان بود که در سال تحصیلی 99-1398 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه تعداد 768 نفر شامل 384 والد (69 نفر مرد، 315 نفر زن) و 384 دانش آموز (200 نفر پسر، 184 نفر دختر) با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه مورد هدف انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزارهای مشارکت والدین (استریکلند، 2015)، مشارکت والدین مدرسه-محور (پارک و هالووی، 2017) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته جمع آوری و به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از نقش مثبت و معنی دار انگیزه های والدین برای مشارکت در پیش بینی مشارکت والدین در امور مدارس و پیشرفت تحصیلی بود. افزون بر این، یافته ها بیانگر آن بود که مشارکت والدین در امور مدارس به طور مستقیم و مثبت پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کرد. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل غیرمستقیم نشان داد که مشارکت والدین در امور مدارس نقش واسطه ای مثبتی در ارتباط بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی ایفا نمود. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج نشان می دهد که تأثیر واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس در رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی وجود دارد و مدل پیشنهادی یک الگوی مناسب برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دبستانی است. مفاهیم کاربردی این یافته ها و پیشنهادات بالقوه برای تحقیقات بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.
رویکردی نو در راستای جایگاه انگیزش تحصیلی در یادگیری و نگرش دانش آموزان به مدرسه
انگیزش وسیله ای در دست معلم است تا به وسیله آن میل به یادگیری را در فراگیر دامن بزند. قطع نظر از هزینه های گزاف آموزشی با شیوه هایی که در تدریس به کار گرفته می شوند، اگر شوق به یادگیری در فراگیرنده برانگیخته نشود تمایلی به یادگیری نشان داده نخواهد شد و درنتیجه آموزش اثربخش نخواهد بود با توجه به این نکته است که سعی می شود تا در هر آموزشی با تلاش آگاهانه و مستمر انگیزش را برای یادگیری در فراگیران شکوفا کرده و ایشان را به آموختن مطالب آموزشی علاقه مند کرده و یادگیری زمانی اثربخش است که فراگیران برانگیخته گردند. انگیزش می تواند کلیه جنبه های رفتاری فرد را تحت تأثیر قرار داده و نحوه ادراکات، تصورات، یادگیری ها و استدلال های انسان اثر گذاشته و با شناختن آن از طرفی موجب تقلیل مشکلات روانی شده و از طرف دیگر مقدمات رشد و شکوفایی انسان را میسر می سازد.
تأثیر آموزش با رویکرد تلفیقی علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در بافتار انرژی خورشیدی بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
137 - 151
حوزه های تخصصی:
رویکرد تلفیقی علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (استم) در راستای ایجاد تحولی نو در آموزش اثربخش علوم و ارتباط آن با زندگی روزمره در سال های اخیر معرفی شده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر این رویکرد بر نگرش و پیشرفت تحصیلی علوم طراحی شد. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بوده و جامعه پژوهش، دانش آموزان دختر پایه نهم دوره اوّل متوسطه شهرستان قرچک در سال تحصیلی 1400-1399 و به صورت نمونه در دسترس به تعداد 143 نفر دانش آموز است که به طریق تصادفی ساده در دو گروه کنترل (71 نفر) و آزمایش (72 نفر) گمارده شدند. دانش آموزان گروه آزمایش در مبحث انرژی خورشیدی به مدت 7 جلسه (35 دقیقه ای) تحت آموزش مبتنی بر استم به صورت مجازی از طریق پلتفرم دانش آموزی شاد قرار گرفتند. بررسی داده ها با تحلیل کوواریانس و آزمون تی مستقل به ترتیب نشان داد که آموزش علوم با رویکرد استم باعث افزایش نگرش دانش آموزان شده و تأثیر معناداری بر یادگیری آنان در آزمون پیشرفت تحصیلی داشته است. همچنین بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی معنادار بین نگرش در استم با پیشرفت تحصیلی وجود دارد.
تأثیر استفاده از پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر استفاده از پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1398-99 و نمونه آماری این تحقیق، 50 نفر از دانش آموزان دبستان شهید باجگیر 2 بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و دو کلاس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (25نفر) و کنترل (25نفر) تقسیم شدند. دانش آموزان گروه آزمایش با پادکست آموزشی آموزش دیدند و افراد گروه کنترل با آموزش سنتی. پرسشنامه انگیزه یادگیری هارتر، خلاقیت تورنس و پیشرفت تحصیلی در پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفت. داده های حاصل از اجرا، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد، بهره گیری از سیستم چندرسانه ای پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه درونی یادگیری و یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم تأثیر معنی داری داشته و باعث افزایش آن ها شده است.
پیش بینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک های دلبستگی به والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۶۴-۲۳۶
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش پیش بینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی به والدین در دانش آموزان بود. روش این پژوهش توصیفی _ همبستگی بود . جامعه مورد پژوهش به تعداد(18000نفر)، دانش آموزان دختر و پسر سال اول و دوم دبیرستان های استان لرستان در سال تحصیلی 93-94 بود که بر روی نمونه ای با حجم 364 دانش آموز (200دختر 164 پسر) انجام گرفت. روش نمونه گیری، به صورت خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان انتخاب شد . برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (کلاکو همکاران، 1953) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1897) و برای سنجشپیشرفت تحصیلی از معدل پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی اجتنابی (001/0≥P، 35/0-=r)، سبک دلبستگی اضطرابی (001/0≥P، 29/0-=r) با سازگاری رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن (001/0≥P، 41/0=r)، دلبستگی به مادر (001/0≥P، 35/0=r)، دلبستگی به پدر (001/0≥P، 37/0=r) و دلبستگی به دوستان (001/0≥P، 38/0=r) با سازگاری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که 31 درصد از واریانس کل سازگاری تحصیلی دانش آموزان توسط سبک دلبستگی اجتنابی (16/0-= β)، سبک دلبستگی اضطرابی (14/0-=β)، دلبستگی ایمن (23/0=β)، دلبستگی به مادر (10/0=β)، دلبستگی به پدر (15/0=β) و دلبستگی به دوستان (09/0=β) تبیین می شود. همچنین 14 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط سبک دلبستگی ایمن (17/0=β)، دلبستگی به پدر (10/0=β) و دلبستگی به دوستان (11/0=β) تبیین می شود. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که پیوندهای عاطفی نخستین بین کودک و مادر نقش بنیادینی در شکل گیری اعتماد اجتماعی و تداوم روابط عاطفی در دوران بعدی رشد دارد بنابراین تأمین نیازهای دوران کودکی از طریق خانواده و کیفیت روابط والد- کودک، تجربه دلبستگی ایمن خودباوری مثبت را پی ریزی می کند به این ترتیب با موفقیت ها در این زمینه، سازگاری اجتماعی حاصل می شود.
تأثیر آموزش مجازی و کیفیت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان دامغان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
145 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیرآموزش مجازی و کیفیت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان است. در این تحقیق از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان دامغان که به روش آموزش مجازی در این مدارس تدریس می گردد. نمونه آماری با توجه به تعداد جامعه آماری برطبق فرمول مورگان به تعداد 100 نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری تصادفی می باشد. روش گرداوری اطلاعات در این پژوهش ابتدا به صورت کتابخانه ای بوده و در ادامه از روش میدانی توسط پرسشنامه استفاده می گردد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش استنباطی استفاده می گردد. با توجه به اهداف پژوهش و برآورد پارامترها و پیش بینی از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داده است که آموزش مجازی پیشرفت تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان تأثیرگذار است و رابطه معناداری بین آن ها وجود دارد و کیفیت تحصیلی در فضای آموزشی بر روی پیشرفت تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان تأثیرگذار است و رابطه معناداری بین آن ها وجود دارد. محقق با توجه به یافته های تحقیق به این نتیجه رسید که آموزش مجازی می تواند نقش مهم و کلیدی را در پیشرفت و شکوفایی دانش آموزان ایفا کند و کیفیت تحصیلی در آموزش مجازی نیز همان نقش را در پیشرفت تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان دارد.
بررسی تاثیر کتاب دیجیتال چند رسانه ای بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری مفهوم علوم دانش آموزان سال سوم ابتدایی در درس علوم شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
224 - 210
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برسی تاثیرکتاب دیجیتال چند رسانه ای بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری مفهوم علوم دانش آموزان سال سوم ابتدایی دردرس علوم شهرتهران انجام شد. جامعه آماری شامل 8 دبستان دانش آموزان پایه سوم در سال تحصیلی 400- 1399 بود. نمونه آماری این پژوهش، دانش آموزان پایه سوم 8 مدرسه شهر تهران بود که بر اساس آمار تعداد دانش آموزان این پایه 150 نفر بودند. بنابراین، ابتدا به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند دبستان های مذکور انتخاب شدند ؛ سپس به دو\'شاهد وگواه تقسیم (4 دبستان گروه کنترل) با آموزش سنتی آموزش دیدند. و گروه دوم با کتاب دیجیتال آموزش دیدند در پایان آموزش ها آزمون محقق ساخته در دو گروه کنترل و گواه مورد استفاده قرار گرفت. جهت تایید روایی صوری و محتوایی در طراحی آزمون از نظرات اساتید راهنما، مشاور و نظرات معلمان باتجربه دوره ابتدایی استفاده شد. داده های حاصل از این آزمون پس از جمع آوری، با استفاده از نرم افزار SPSS25 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، بهره گیری از تاثیرکتاب دیجیتال چند رسانه ای بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری مفهوم علوم دانش آموزان سال سوم ابتدایی در درس علوم تأثیر معنی داری داشته و باعث افزایش پیشرفت تحصیلی و یادگیری مفاهیم علوم می شود.این نرم افزار برای اولین بار در ایران برای آموزشی کتب رسی علوم طراحی و تدوین شده است. در نتیجه آموزگاران پایه سوم باید با استفاده از این کتب و بنابر مقتضایات زمانی و مکانی و ویژگی های دانش آموزان، کتب دیجیتال مناسب را شناسایی و استفاده کنند.
بررسی ارتباط عوامل آموزشی با انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان حسابداری دانشکده فنی و حرفه ای اطهر اراک)
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
134 - 147
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر عوامل آموزشی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان حسابداری دختران اراک – اطهر پرداخته است. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کاردانی دانشکده ی فنی و حرفه ای دانشکده فنی و حرفه ای اطهر اراک به تعداد 100 نفر می باشند که نمونه گیری با استفاده از روش تصادفی ساده و فرمول کوکران انجام شد و تعداد 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی در این پژوهش پرسشنامه استاندارد می باشد که روایی و پایایی آن تائید شده است. برای سنجش انگیزه پیشرفت تحصیلی از پرسشنامه حسینی و همکاران(1387) استفاده شد. عوامل آموزشی که در مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفتند، عبارت بودند از: محتوای آموزش، استاد، روش تدریس، ارزشیابی، محیط فیزیکی، جو کلاس، و مدیریت که از پرسشنامه پور آتشی و زمانی (1397) استفاده شده است. از نرم افزار SPSS و آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف و ضریب همبستگی جهت تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین محتوای آموزشی و انگیزه پیشرفت تحصیلی؛ استاد و انگیزه پیشرفت تحصیلی؛ محیط فیزیکی و انگیزه پیشرفت تحصیلی ؛ مدیریت و انگیزه پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.