مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بهار
حوزه های تخصصی:
میرزا محمدتقی، متخلص به بهار، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و پژوهشگری است که آثاری به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته. اشعار بهار، ساده، پرشور، گرم و صمیمی است که در آنها، شاعر مضامین شعری خود را همراه با تصاویر شاعرانه زیبایی ارایه کرده. نیروی تصویر آفرینی همیشه نشانه شاخص یک شاعر است. بنابراین، مقاله حاضر به بررسی تصاویر شاعرانه (تشبیه و استعاره)، در شعر بهار اختصاص یافته است. در این مقاله، به شعر و خیال (تصویر) اشاره شده است. تشبیه ها و استعاره های شعر بهار از لحاظ بسامد، موضوع (عناصر تصویر ساز)، فشردگی و گستردگی و نیز از جهت هدف شاعر از آوردن این تصاویر بررسی شده اند و در بخش پایانی مقاله درباره تناسب تصویر با موضوع بحث شده است.
توصیف بهار در شعر شاعران طنزپرداز فارسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهار و نوروز و آنچه بدان مربوط است از قبیل دگرگونى در طبیعت و آداب و رسوم ویژه آن، موضوع سخن شاعرانى فراوان قرارگرفته است. اما از چشم اندازه شاعران طنزپرداز به آن نگریستن لطفى دیگر دارد. در این مقال کوشش شده مهمترین نکته هایى که به لحاظ مایه هاى طنز مورد توجه شاعران واقع شده، دسته بندى و تقدیم گردد. گرچه موضوعات مورد عنایت بسیار زیاد است ولى به شانزده مورد اشاره مى گردد. دگرگونى هاى شگرفى که در طبیعت، موجودات زنده، پرندگان و انسان حاصل مى شود در رأس آن است و بقیه شامل: خانه تکانى و دشواریهاى آن، هزینه هاى گزاف براى نونوار شدن و درآمدهای ناچیز، اجناس نامرغوب و بنجل و اجحاف فروشندگان، و آنگاه ناشکیبى و تنک حوصلگى خانواده ها، چهارشنبه سورى، هفت سین، عیدى گرفتن و عیدى دادن، سورچرانى، میهماندارى و سیزده به در مى باشد. خالى از لطافت و کیفیتى نیست که مى شنوید شاعرى آغاز بهار را چنین توصیف مى کند: هر درختى چون جنون ما ز نوگل مى کند هرگلى هم خنده ها بر ریش بلبل مى کند
حرکت، مدار توصیفات منوچهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حاکمیت و رهبری در شعر و اندیشه بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگرگونی در نگرش روشنفکران، نسبت به منشا، ماهیت و کارکرد حاکمیت، از نیمه دوم قرن سیزده باعث شد قشر روشنفکر، در مورد حاکمیت مطلوب و تغییر اصلاح حاکیت موجود اظهار نظر کند.محمدتقی بهار در آغاز جوانی با گرایش به اندیشه های نو، حاکمیت مشروطه را به عنوان حاکمیت مطلوب برگزید. او با جانبداری انتقاد آمیز، دیدگاه خود را در مورد این شیوه حاکمیت در اشعار زیادی مطرح کرده است. با ناکامی مشروطه به اقتدارگرایی در رفتار و اندیشه سیاسی گرایش پیدا کرد. نتیجه چنین اندیشه ای اتخاذ موضع جانبدارانه در مقابل برخی جنبش های ایالتی - ملی و جانبداری مقطعی از کودتای 1299 ش و جمهوری رضاخان بود که بعد از مدتی از هر دو ناامید شد. او با انتقادهای تند و تحلیل ماهیت چنین حرکت هایی، به مخالفان رضا شاه و سید ضیا پیوست. او حتی بعد از تثبیت حکومت رضا شاه، امیدوار بود مردی مقتدر اما دموکرات منش جامعه ایران را بسامان کند.
بررسی تطبیقی مفهوم وطن در اشعار بهار و رصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه محمد تقی بهار شاعر ایرانی و معروف الرصافی شاعر عراقی در مورد وطن در اشعار آنها می پردازد وبه روش کتابخانه ای نوشته شده که در ابتدا از مطالب مورد نیاز فیش برداری شده وپس از آن طبقه بندی وبه نگارش مقاله به صورت توصیفی _ تحلیلی اقدام شده است.با توجه به این که دو شاعر در یک زمان زندگی می کرده اند وطن در اشعار آنها مفهوم جدیدی به خود گرفته است وبه طور کلی، به چند بخش قابل تقسیم است.در مواردی دیدگاه دو شاعر به هم نزدیک ودر مواردی نیز تفاوت دارد.
رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان
حوزه های تخصصی:
این مقاله که گوشه ا ی از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید.
بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند».
او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد.
بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را« رسمی همایون» دانسته است.
در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد.
او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید.
بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و « از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گِل» می نشیند.
هند و شعر پارسی در نگاهی گذرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پیوند میان شاعران فارسی زبان و هند به طور گذرا بررسی می شود . زیرا جای پای هند در شعر بسیاری از شاعران ایرانی به چشم می خورد و این امر البته به دلیل هم نژادی هم زبانی و همدلی دو ملت ایران و هند است که ستم ها و فشارهای برخی حاکمان در طول تاریخ هیچ تاثیر سویی بر روابط دوستانه ملت ها نداشته و روابط عمیق زبانی ، ادبی و فرهنگی همچنان تداوم یافته است .
دماوندیه، شهرآشوبی نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر ایران نام ملک الشعرای بهار همواره یادآور مبارزه های سیاسی و انتقادهای اجتماعی است. او با شعر استوار خود در دوران استبداد به نبرد با پلیدی ها رفت و در این راه به همراه مبارزان دیگر، آزار فراوان دید. از همین روی شناساندن این شاعر بزرگ به نسل های بعد از او نوعی وظیفه اجتماعی به شمار می رود. یکی از زمینه های مناسب نکوداشت بهار انتخاب اشعار و آثار او در کتاب های درسی و معرفی زمانه او در این کتاب ها به دانش آموزان است.در کتاب فارسی دوم راهنمایی و دوره پیش دانشگاهی بخش هایی از قصیده دماوندیه بهار انتخاب شده و به عنوان نمونه ای از شعر سیاسی و اجتماعی دوران حیات شاعر به دانش آموزان تدریس می شود. در انتخاب این قصیده اشکالات و سهوهایی وجود دارد که نمی توان آنها را سرسری گرفت و از کنارشان گذشت. خصوصا این که تبدیل یک اسم به ضمیر بدون استناد به دیوان های پیراسته باعث سردرگمی دبیران و دانش آموزان شده و معلوم نیست که بر اساس این تصرف، معنا و مفهوم بیت بهار چیست. در این تحقیق ضمن مروری بر شعر بهار و توجه به شهرآشوب سرایی او و نیز دقت در بیزاری خاصی که او از پایتخت و برخی اهالی آن داشته، بر تصحیح سهوهای مندرج در کتاب درسی دوره پیش دانشگاهی اشاره شده و موضوع، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
بررسی زبان شناختی قصاید بهار
حوزه های تخصصی:
بهار اولین کسی است که سبکشناسی را به صورت مدوّن و علمیدر زمینة نثر نوشت و برای آن تعاریف علمی آورد. هرچند عمرش مجال نداد که در زمینة نظم نیز تحقیقاتش را دنبال کند، اما یادداشت هایی پراکنده داشت که بعدها جمع آوری شد. بهار در کتاب سبکشناسی به بخش زبانی بیش از دیگر مباحث پرداخته است. نهضت بازگشت از قدما بیش از همه در زبان آن ها بود و آثار کهنگی بخوبی در شعر آنان نمایان بود. از ویژگیهای عمدة قصاید بهار تتبع در زبان گذشته است و از همه لحاظ محتوا خصوصاً در مسایل سیاسی و اجتماعی کاملاً هماهنگ با جزئیات جامعة روز است. در این مقاله از سه دیدگاه زبان شناختی، قصاید بهار را بررسی نموده ایم گرچه در بسیاری از موارد مجبور شده ایم وارد حوزة پرپیچ و خم ادبیات فارسی شویم، این حوزه ها عبارت است از:
1ـ حوزة آواشناسی
2ـ حوزة ساخت واژی
3ـ حوزة نحوی
در بخش آوایی به مختصات کلمات از قبیل تشدید، تخفیف، افزایش، کاهش و ابدال در واژه ها و موسیقی که در اثر هم نشینی لغات پدید میآید، پرداخته شده است. در بخش ساخت واژی استعمال لغات کهن با معانی تازه و قدیمی و غیره آورده شده است. مختصات نحوی به موضوع ساخت زبان ها درگذشته و کاربرد آن ها در شعر بهار و متمم ها و انواع «را» و غیره پرداخته است.
کلاسیک نوین و مضمون های مشترک در ادبیات فارسی وعربی معاصر (با مطالعه موردی احمد شوقی و محمد تقی بهار) (الکلاسیکیة الجدیدة ومضامینها التجدیدیة المشترکة بین الأدبین الفارسی والعربی الحدیثین مع العنایة الخاصة بأحمد شوقی ومحمد تقی بهار)
حوزه های تخصصی:
التجدید هو اهتمام الشاعر بذکر روح شواهد العصر وفهمها فهما ذاتیا ووجدانیا، وینبغی علی کل شاعر وفنّان أن یصرف جهده لتفهّم روح عصره والتعبیر عنه. إنّ الکلاسیکیین الجدد إضافة إلی کونهم مقلّدین، قد وطدوا أقدامهم فی سبیل التجدید الشعری، فقوام المدرسة الکلاسیکیة الجدیدة یکون تقلیدا فی الشکل أو الإطار، وتجدیدا فی المحتوی أو المضمون. هذه المقالة تبحث عن المضامین التجدیدیة المشترکة فی أشعار النیوکلاسیکیین استنادا بأشعار مندوبَین بلامنازعَین لهذین المذهبین، أی: أحمد شوقی، فی الأدب العربی ومحمد تقی بهار، فی الأدب الفارسی.
وجدنا فی الدراسات الموجودة بین هذین المذهبین اشتراکات کثیرة فی المضامین الشعریة الجدیدة، وهذا الأمر یحکی عن وجود التشابهات الثقافیة والاجتماعیة والسیاسیة بین الفرس والعرب.
تحلیل و بررسی ساختارساقی نامه بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساقی نامه یکی از گونه های ادبیات غنایی در قالب مثنوی است که در بردارنده ی مضامینی مانند سرخوشی، اغتنام فرصت، و نیز گاهی متضمن مواعظ و نکته های اخلاقی و حکمی است؛ یکی از ساقی نامه هایی که می توان آن را از حیث درونمایه و مضمون متفاوت با نمونه های پیشین دانست، ساقی نامه ملک الشعرای بهار است؛ بهار با توجه به زمینه شعری خویش و نیز اوضاع اجتماعی، ساقی نامه ای با درونمایه ای اجتماعی و سیاسی سروده است. در این پژوهش ضمن سیری اجمالی در ساقی نامه سرایی و بیان ویژگی های آن، دستگاه های مختلف ساقی نامه بهار را با روش تحلیل ساختاری متن بررسی نموده و نشان داده ایم بهار با استفاده از زمینه اجتماعی، قالبی کاملاً غنایی را در خدمت موضوعی کاملاّ اجتماعی به کار گرفته است. حذف در دستگاه عروضی، انواع تکرار های آوایی و واژگانی، واژگان ساده و کاربرد اسامی مختلف حماسی و تاریخی، سادگی دستگاه نحوی و بلاغی و تناسب زمان از مختصات این اثر است؛ می توان گفت مجموع این عوامل نشان می دهد دستگاه های مختلف متن در ارتباط با موضوع از انسجام مطلوبی برخوردارند.
نقد درون گروهی و برون گروهی (بهار و اقبال بهار و رفعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو نوع رویکرد نقدی معرفی و سپس نمونه هایی از این دو در ادبیات زمان مشروطه انتخاب و بررسی شده است. هدف این مقاله بررسی زمینه های نقدی در دوران مشروطه بود که در تاریخ ایران نقطة عطفی در گذار از سنت به مدرنیته محسوب می شود. رویکرد نخست، نقد درون گروهی، نوعی نقد است که در میان اعضای یک تشکل اتفاق می افتد؛ رویکرد دوم، نقد برون گروهی، نیز نوعی نقد است که در میان اعضای دو گروه متفاوت انجام می شود. تفاوت این دو نوع رویکرد در روش، وضعیتی کلی را از بسترهای نقد در دوران تحت مطالعه به دست می دهد. نمونه ای که برای نوع نخست انتخاب شده است، انجمن دانشکده و دو عضوش محمدتقی بهار و عباس اقبال آشتیانی است. این گروه نمایندة اندیشة نئوکلاسیسیسم است. نمونة نوع دوم انجمن دانشکده و در رأس آن بهار و مجلة تجدد تبریز و تقی رفعت است که در آن گروه اخیر نمایندة اندیشة رمانتیسم انقلابی است. روش انجام کار تحلیل مستقیم متون است. تحلیل مفاد دو نوع نقد بیان شده نشان داده است که در نقد درون گروهی در دوران مشروطه، برخورد ملایم تری نسبت به نوع برون گروهی رخ داده است و گاه تعصبات شخصی در روند انتقاد تأثیرگذار بوده است. در نوع اول، تفاوت در سلیقه و در نوع دوم، تفاوت در بنیان فکری مطرح بوده است. درصورتی که حرکت هایی این چنینی به جریان تبدیل می شدند، در روند نقد ادبیات و گسترش فضای انتقادی مثمر ثمر بودند، اما این دو حرکت به تدریج متوقف شدند. از سوی دیگر نقد برون گروهی به مثابة تقابل نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم در ایران است
بررسی تطبیقی جلوه های ملی گرایی در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته معاصرند که به سبب داشتن ویژگی های مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زیستن در هنگامه استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی، و تحمل تبعید و زندان، از نظر فکری و ادبی بسیار به هم نزدیک اند. این مشابهت به حدی است که به رغم بی خبری این دو شاعر از یک دیگر و این که هیچ نام و نشانی از یکی در دیوان دیگری به چشم نمی خورد، روح مشترکشان آن ها را کاملاً آشنا جلوه می دهد. دو روحی که در سایه تربیت اسلامی بالیده اند و به کمال رسیده اند.
بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر نشان می دهد که میهن دوستی و عشق به وطن از جلوه های بارز اندیشه آن هاست. بازتاب این وطن دوستی در اشعار ایشان آن چنان گسترده است که به عنصری سبک ساز و تعیین کننده در سطح محتوایی و زبانی شعر آن ها تبدیل شده است.
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند با یافتن نقاط تلاقی اندیشه این دو شاعر در عرصه ملی گرایی (ناسیونالیسم)، از خلال اشعار و اندیشه های آن ها، به تطبیق این رویکرد به مثابة یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازند. در پایان نتایج به دست آمده در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
میهن دوستی در شعر ملک الشعرای بهار و جمیل صدقی زهاوی
حوزه های تخصصی:
همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانی ها، شاعرانی پا به عرصه ی ادبیات نهادند که وطن خواهی و میهن دوستی یکی از مضمون های مشترک اشعارشان است؛ میهن دوستی این شاعران در قالب موضوعاتی همچون؛ استعمار ستیزی، عدالت خواهی، نفی استبداد، آزادی طلبی و... خود را نشان داد؛ این شاعران، خواهان آزادی و پیشرفت کشورشان بودند و رشد و ترقی وطن خود را در گرو آزادی بیان و اندیشه و گاه آزادی زنان می دیدند. برخی از آنان با پیروی از فرهنگ مغرب زمین، آزادی زنان از حجاب را نوعی گام نهادن در مسیر رشد و پیشرفت تلقی می کردند و در اشعار خود، خواهان تحقّق این خواسته بودند. از جمله ی این شاعران، بهار و زهاوی دو شاعر بنام معاصر ایران و عراق هستند که هر دو در یک دوره ی زمانی می زیستند و با یکدیگر دوستی دیرینه و گفت وگوهای ادبی داشتند، آن دو در روزگاری زندگی می کردند که بسیاری از مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور شبیه به یکدیگر است؛ بهار در عصر خفقان مشروطه و شاهان قاجار و زهاوی در دوران پر اختناق پادشاهان عثمانی زندگی می کرد.
تصویرشناسی سیمای شرق و غرب در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته ادبیّات معاصر پارسی و عربی، در شرایط مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زندگی در شرایط استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی و تحمّل تبعید، زندان و... از نظر فکری و ادبی نزدیکی فراوانی به یکدیگر یافته اند. بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر، نشان دهنده آن است که مضامینی هم چون: ملّی گرایی، تقابل شرق و غرب، جنگ، زن، آزادی، علم، عدالت و فقر، جلوه های بارز مشترک در اندیشه آن ها را تشکیل می دهد. نگارنده در این پژوهش کوشیده است با تصویرشناسی دو جهان شرق و غرب در شعر شوقی و بهار، به تطبیق این رویکرد به عنوان یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد: الف) ایستادگی در برابر زیاده خواهی استعمارگران از اصول مورد اتّفاق در اندیشه دو شاعر است. ب) بهار و شوقی ضمن اشاره به جنبه های مثبت و منفی تقلید از غرب، به بیان نمونه هایی در هر دو حیطه پرداخته اند.
فصل بهار و مناسبت های آن در تقویم کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقویم کردی همچون تقویم جلالی دوازده ماه، چهار فصل و هر ماه سی روز دارد که ازنظر
نامگذاری و زمان با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است. فصل پاییز در تقویم کردی ایلامی
بر فصل تابستان مقدم است. میان اقوام ایرانی، بهار اقوام کرد بهویژه کردهای ایلام که
محور اصلی این پژوهش است، دربردارندة بیشترین سنت های گاهشماری است؛ به گونهای
که از میان چهار فصل سال، فصلهای دیگر، شکوفایی بهار را از نظر مناسبتهای
رنگارنگ ندارند. مناسبتهای این فصل با تمامی آیینهای دیگر فصول برابر است. آغاز و
انجام فصل بهار کردی با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است؛ بهار و سال نو در این مناطق
،« شی̌لیمی̌لی » از دوم بهمن مطابق با ماه گییاباریک کردی آغاز میشود و آیینهای
شهوی̌ گا » و مراسم « شهله و شیخالی » ، در سیزده بهمن « ئاشی̌ کیوانووی̌ ئهوهلی̌ وههار »
در پانزدهم بهمن، زینتبخش این ماه است. ماههای ،« بیزین قوتیگه » ،« چیل بیرا » ،« حیول
گییاجی̌مان و نوروزمانگ که نامگذاری آنها از طبیعت الهام گرفته شده است، از دیگر
ماههای فصل بهار است که با دهها آیین باشکوه برگزار میشود. ششم ادیبهشت پایان فصل
بهار است. جنبة دینی پنج روز پنجه از دیگر لطایف گاهشماری کردی است.
سبک و شگرد «بهار» در تصنیف سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصنیف زیباترین و عالی ترین تجلی گاه پیوند و قرابت شعر و موسیقی است. دوره مشروطیت، عصر تکامل و تعالی واقعی ژانر تصنیف است که با ظهور عارف قزوینی سرآغازی نوین می یابد. در این میان ملک الشعراء بهار همزمان با عارف با کوله باری از اندوخته های ادبی و علمی پا به عرصه تصنیف سرایی می گذارد. در این پژوهش ضمن معرفی تصنیف به عنوان یک «ژانر ادبی» به بررسی و تحلیل ساختاری تصنیف های بهار پرداخته شده است و فرم بیرونی تصنیف ها و شاخصه های اصلی آن نظیر وزن، قالب، درهم آیی و گره خوردگی این دو مقوله و ساختارشکنی های دیگر آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که «ملودی» و «ریتم» نقش تعیین کننده ای در ساختار بیرونی تصنیف دارند و با غلبه و احاطة کامل بر پیکرة آن، ساختار و فرم بیرونی تصنیف را از شکل سنتی شعر و قوالب پذیرفته شده خارج می کند و آن را هم سو و همراه با «ریتم» و «نظام موسیقایی» تصنیف قرار می دهد. به کارگیری چند وزن عروضی در یک تصنیف، تغییر وزن کلام متناسب با تغییر ریتم، به کارگیری اوزان نادر و بی سابقة عروضی و کاربرد قالب های شعری ابداعی، تماماً حاصل همین نگرش و غلبه ریتم و ملودی بر کلام است.
خوانش تطبیقی پدیده جنگ در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد با مطالعه توصیفی-تحلیلیِ شعر دو شاعر برجسته معاصر پارسی و عربی، بهار و شوقی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به سنجش و بررسی چگونگی انعکاس پدیده «جنگ»، به عنوان یک آسیب اجتماعی در شعر این دو شاعر بپردازد. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از سؤالات اصلی، تبیین اهمیت موضوع، پیشینه پژوهش و شناخت نامه ای از دو شاعر مورد مطالعه است. هدف نیز آن است که جستار حاضر، به دریافت تازه ای از شباهت ها و تفاوت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور ایران و مصر در عصر مشروطه ایرانی و نهضت عربی دست یابد. برخی نتایج نشان می دهد که توصیه به خودداری از جنگ افروزی، در شعر هر دو شاعر وجود دارد؛ چگونگی بازتاب پدیده جنگ در شعر دو شاعر، به میزان فراوانی، تحت تأثیر محیط، فرهنگ، نژاد و جغرافیای آنهاست؛ پیامدهای جنگ از دیدگاه دو شاعر، مواردی تقریباً یکسان هستند.
تأثیر پذیری ملک الشعرای بهار و احمد شوقی از فابل های لافونتن در تحوّل سنّت ادبی ایران و مصر
حوزه های تخصصی:
نقش ترجمه در وام گیری، اقتباس و بومی سازی آثار ادبی و در نهایت در تحول ادبی کشور ها بسیار برجسته و غیر قابل انکار است؛ تا آنجا که می توان گفت نمونه های موفق وام گیری ادبی با تکامل بخشیدن به مقوله بندی های مرسوم در یک فرهنگ معین و پیچیده کردن آنها، موجب تحول ادبی نظام مند در پیکرة فرهنگ می شوند. شایان ذکر است که عصر مشروطیت در ایران و نهضت در مصر، وضعیت فرهنگی مشابهی داشته اند؛ به طوری که وضعیت شعر در ادبیات عرب پیش از نهضت و وضع شعر فارسی در عصر بازگشت ادبی دچار ضعف و انحطاط چشمگیری بوده است. آنچه مهم است اینکه در این عصر برخی از شاعران و نویسندگان برجسته برای رهایی از این تنگناها و شرایط حاکم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، از طریق ترجمه و وام گیری ادبی از دیگر فرهنگ ها در بومی سازی آثار ادبی کوشش های بسیار نموده و دست آوردهای ادبی مشابهی داشته اند که برای مقایسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همین رو با عنایت به همزمانی ملک الشعرای بهار و احمد شوقی در این جستار بر آنیم که ضمن نشان دادن نقش این دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبی در ایران و مصر، به چگونگی تأثیرپذیری این شاعران از فابل های لافونتن بپردازیم و با ارائه اشترکات و تفاوت شیوه فردی هریک در بومی سازی مفاهیم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهیم وام گرفته شده هر یک از آنها دست یابیم.