مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
پوشش گیاهی
حوزه های تخصصی:
سرعت جریان تحت تأثیر مقاومت پوشش گیاهی درختچه ای، بوته ای و علفی در بستر و سواحل رودخانه ها و سیلاب دشت ها قرار دارد. با کاهش سرعت جریان، عمق جریان در مسیر افزایش می یابد که نتیجه آن، طغیان جریان در سیلاب دشت رودخانه است. در پژوهش حاضر، تأثیر پوشش گیاهی و عوامل مؤثر بر ضریب زبری مانینگ و برآورد سرعت جریان آب رودخانه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. برای انجام این پژوهش به صورت برداشت میدانی، خصوصیات پوشش گیاهی و سرعت جریان در 24 مقطع عرضی در بازه ای به طول 70/16 کیلومتر از رودخانه قره سو اردبیل (محدوده روستای انزاب تا پل سامیان)، اندازه گیری شد. سپس ضریب زبری مانینگ با روش کوان برای هر یک از مقاطع رودخانه محاسبه شد. هم چنین به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها و تأثیر آن ها بر یکدیگر، از آزمون همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار SPSS، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عمق جریان به ترتیب با سرعت جریان و عرض جریان رابطه معکوس معنی دار (889/0- r=، 934/0- r= و 01/0>p) و با ضریب زبری مانینگ رابطه مستقیم معنی دار (357/0- r= و 05/0 >p)، دارد. هم چنین، عرض جریان نیز به ترتیب با ضریب زبری مانینگ، رابطه معکوس معنی دار (387/0- r= و 05/0>p)، با سرعت جریان رابطه مستقیم معنی دار (941/0r= و 01/0 >p) دارد. ضریب زبری مانینگ به ترتیب با سرعت جریان، دبی رودخانه، شعاع هیدرولیکی و عرض جریان رابطه معکوس معنی دار (347/0- r=، 474/0- r=، 412/0- r=، 387/0- r=، و 05/0>p دارد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی مقادیر سرعت برآورد شده و اندازه گیری شده، نشان دهنده صحت قابل قبول معادله کوان در برآورد ضریب زبری و سرعت جریان در بازه های رودخانه موردمطالعه است.
تحلیل ژئوآنتروپوژنیک پوشش گیاهی ارتفاعات تالش، جلگه ها و دشت های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی و نحوه توزیع، انتشار و پراکنش آن در عرصه های جغرافیایی و نسبتی که با فعالیت های آنتروپوژنیک دارند . پوشش گیاهی و الگوهای فضایی و زمانی آن و روابط و نسبتی که با مؤلفه های فضای جغرافیایی و فعالیت های آنتروپوژنیک وجود دارد در ارتفاعات تالش و جلگه ها و اراضی پیرامون مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از محصول مربوط به شاخص پوشش گیاهی NDVI ماهواره های ترا و آکوا به نام MOD13Q1 و MYD13Q1 در بازه زمانی 2003 تا 2020 با قدرت تفکیک زمانی 16 روزه استفاده شد . تصاویر ماهواره های ترا و آکوا با اپراتور میانگین ترکیب شد و به فرمت.asc تبدیل گردید. پروسه آماده سازی و تنظیم تصاویر با زبان برنامه نویسی پایتون انجام شد.. هسته تحلیل در پژوهش حاضر مربوط به تحلیل توزیع جغرافیایی، حریم و تغییرات زمانی است. در بخش توزیع جغرافیایی، الگوهای توزیع ژئوبوتانیک دنبال شد در بخش آنالیز حریم، الگوهای حریم 30، 7 و 2 کیلومتری عوارض و مراکز شهری، روستایی و زهکش های هیدرولوژیک اصلی دنبال گردید و در بخش تحلیل تغییرات زمانی، مدل مجموع قدر مطلق تغییرات یا انحرافات پوشش گیاهی به نام SAD پیکربندی و پیشنهاد شد و نتایج آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. در بخش تحلیل های ژئوبوتانیک، مؤلفه های ارتفاع، شیب، جهت شیب، تحدب سطح زمین فاصله از زهکش های اصلی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت دو مفهوم افت آنتروپوژنیک و ژئوبوتانیک پوشش گیاهی منطقه موردمطالعه تبیین و تحلیل شد و مقادیر آن به ترتیب معادل 2/0 و 4/0 برآورد گردید.
بررسی تأثیر عناصر طبیعی بر آسایش حرارتی در حیاط خانه های تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
۱۸۲-۱۶۵
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد در دهه های اخیر دما افزایش پیدا کرده و ما با پدیده جزیره گرمایی رو به رو هستیم. این پدیده تاثیر منفی بر آسایش حرارتی ساکنان دارد و شهرها به این لحاظ دچار چالش های فراوانی از جمله تغییر در خرداقلیم ها و نیازمند انرژی بیشتر شده اند. بنابراین نیاز مبرم به راهکارهای تعدیل حرارتی احساس می شود. با توجه به این که پوشش گیاهی از متداول ترین راهکارهای ارتقاء آسایش حرارتی در شهرها است این پژوهش بر آن است تا میزان و چگونگی تاثیر عناصر طبیعی از جمله پوشش گیاهی و آب را بر آسایش حرارتی در حیاط تعدادی از خانه های تاریخی شهر اصفهان مورد بررسی قرار دهد. به این منظور تعدادی از خانه های تاریخی و حیاط مرکزی شهر اصفهان نرم افزار انویمت 4 مدلسازی و مورد شبیه سازی قرار گرفتند و نتایج مربوط به تغییرات شاخص متوسط آرای پیش بینی شده برای اولین روز تیرماه محاسبه شدند. بررسی رابطه میان عناصر طبیعی و شاخص آسایش حرارتی به روش رگرسیون تک متغیره و چندمتغیره انجام شد. روند تغییرات شاخص آسایش حرارتی با گذشت زمان نشان داد که فضای سبز همواره می تواند باعث ارتقاء آسایش حرارتی در خرداقلیم حیاط مرکزی شود. تحلیل رگرسیون نشان می دهد که عاملی که بیشترین تاثیر را در تعدیل آسایش حرارتی دارد پوشش درختی است در حالی که دو عامل چمن و آب در برخی ساعات تاثیر منفی هرچند بسیار کم بر شرایط حرارتی دارند. کاشت درختان هم باعث کاهش شاخص متوسط آرای پیش بینی شده در زیر تاج پوش درختان و هم باعث کاهش میانگین این شاخص در کل حیاط در تابستان های اقلیم گرم و خشک می شود.
واکاوی ارتباط وردش های فضایی زمانی پوشش گیاهی با سنجه های توپوگرافیک در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۰۶-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی به عنوان یکی از مولفه های مهم حیات اکولوژیک محیط زیست به دلیل تاثیرات بسیار زیاد در اکوسیستم های مختلف محیطی و همچنین به دلیل تاثیر گذاری مستقیم بر معیشت و زندگی انسانی، عاملی اساسی و مهم بشمار می رود. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تغییرات پوشش گیاهی در زاگرس میانی با استفاده از داده های عددی ماهواره ای است. در این راستا داده های پوشش گیاهی ماهواره ترا سنجنده مادیس با توان تفکیک فضایی 250 متر در دوره زمانی 2001 تا 2018 اخذ شد. این داده ها با بهره گیری از زبان کدنویسی پایتون در ارتباط با سنجه های توپوگرافیکی ارتفاع، میزان و جهت شیب با روش پردازش رستری پنجره متحرک و روش آنالیز سلول به سلول مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بیشینه تراکم پوشش گیاهی در زاگرس میانی در ماههای آپریل (فروردین) تا جون (خرداد) و کمینه آن در ژانویه (دی) مشاهده می گردد. ارتفاعات زاگرس میانی در فصل بهار بالاترین نرخ شاخص پوشش گیاهی و در فصل زمستان کمترین نرخ را نشان می دهند. بیشینه مقدار شاخص پوشش گیاهی در ارتفاع 1500 متر بروز می کند. شاخص پوشش گیاهی در زاگرس میانی تا شیب 95 درصد، روند افزایشی داشته و پس از آن به آرامی کاهش می یابد. کمینه نرخ شاخص پوشش گیاهی در جهت جنوبی از 150 تا 200 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد و بیشینه آن در جهت شمال از 300 تا 360 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد مشاهده می شود، ارتفاع حد بالای رویش یا M.V.A، در ماه های سرد به سوی طبقات ارتفاعی پائین تر نزول و در ماه های گرم سال به سمت ارتفاعات بالاتر صعود می کند. به طور کلی روند تغییرات شاخص پوشش گیاهی نیز نشان از افزایش شاخص پوشش گیاهی در این واحد کوهستانی دارد.
تعیین آستانه و ارزیابی حساسیت شاخص پوشش گیاهی اکوسیستم های شهری در مواجهه با شوک های اقلیمی، مطالعه موردی: منطقه شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر اقلیم و اثرات منفی آشکار آن بر اکوسیستم ها موجب نگرانی شده است. این پژوهش در پی آن است که آزمون کند؛ آیا تغییرات پوشش گیاهی در مقابل شوک های اقلیمی حساس بوده و همچنین روند بازیابی اکوسیستم از طریق این شاخص چگونه است. در این راستا با بهره گیری از پلتفرم GEE، کد نویسی جاوا، GIS و تحلیل های آماری، شاخص های پوشش گیاهی و پالمر محاسبه و همچنین بر اساس داده های اقلیمی سری زمانی تغییرات پوشش گیاهی و اقلیمی ارائه شد. نتایج شاخص خشک سالی پالمر نشان می دهد طی دوره آماری (1985-2020) منطقه مطالعاتی با خشک سالی مواجه می-باشد. همچنین نتایج بیانگر طولانی ترین دوره خشک سالی منطقه از سال 2013 تا 2020 است. درمجموع از 420 ماه مورد ارزیابی در 70 ماه، شاخص NDVI در پایین حد آستانه تغییرات قرار دارد. از این میان قرارگیری 31 ماه از طول دوره مطالعاتی در پایین حد آستانه قابل پذیرش در فصول سبز و غیر خزان کننده می باشد که به لحاظ اکولوژیکی نگران کننده است. توزیع پراکنش شاخص پوشش گیاهی بر مبنای هگزاگون نیز در سال 1985 و 2005 دارای توزیع نرمال و تقریباً نرمال بوده؛ اما در سال 2020 نمودار از وضعیت نرمال خارج و چولگی به سمت شاخص پوشش گیاهی تحت استرس و یا حتی پوشش های تنک میل کرده است. مطابق بررسی شاخص ها پیش بینی می گردد منطقه گرگان در مرز چنین تحولات اکولوژیکی قرار داشته و اکوسیستم تاریخی منطقه با شرایط اقلیمی و اختلال های انسانی به سمت اکوسیستم ها جدید یا قرارگیری در وضعیت تعادلی جدید در حال حرکت است.
آشکارسازی نقش تغییرات پوشش گیاهی و رطوبت خاک در توزیع درون سالی رخدادهای گردوغبار استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخدادهای گردوغبار یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مخاطرات محیطی و اقلیمی کل کشور و به ویژه استان خوزستان است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی نقش تغییرات پوشش گیاهی و رطوبت خاک در توزیع درون سالی رخدادهای گردوغبار استان خوزستان است. در این راستا از 3 دسته داده استفاده گردید. داده های مربوط به کدهای گردوغبار ایستگاهی که طی دوره آماری 2010-2020، برای ایستگاه های سینوپتیک استان خوزستان در مقیاس ساعتی اخذ شد. دسته دوم داده های پوشش گیاهی ماهانه که از محصول NDVI (MOD13C3) سنجنده MODIS اخذ شد و در نهایت داده های رطوبت لایه 5 سانتی متری فوقانی خاک از سنجنده SMAP بصورت ماهانه فراهم گردید. با تحلیل فراوانی کدهای گردوغبار، فراوانی ماهانه رخدادهای گردوغبار، غلظت و تداوم گردوغبار بررسی گردید. با به دست آوردن مقادیر میانگین فضایی دو شاخص رطوبت لایه 5 سانتی متری فوقانی خاک و شاخص NDVI ماهانه، اقدام به تحلیل همبستگی و ارتباط بین شاخص های گردوغبار و این شاخص ها گردید. نتایج بیانگر آن بود براساس میانگین دوره 2010-2020، دوره 4 ماه می تا اوت دوره پیک گردوغبار در سطح استان است. دوره حداقل 11 روز گردوغباری در هر ماه وجود دارد و غلظت گردوغبار بیش از 2800 میکروگرم بر مترمکعب در هوا بوده و تداوم ماندگاری رخداد گردوغبار در سطح استان حداقل 40 ساعت است. بررسی شاخص های رطوبت لایه فوقانی خاک و پوشش گیاهی نشان داد، دقیقاً در سطح استان در همین دوره پیک گردوغبار، رطوبت خاک لایه فوقانی خاک در بخش وسیعی از نواحی مرکزی و جنوبی استان به کمتر از 10 درصد رسیده و همزمان شاخص پوشش گیاهی نیز در این بخش ها به کمتر از 18/0 رسیده است. علاوه بر آن در این تحقیق مشاهده گردید که تغییرات ماهانه رطوبت لایه 5 سانتی متر فوقانی خاک با ضریب همبستگی 88/0- بیشترین تأثیر را در کنترل غلظت گردوغبار در سطح استان خوزستان دارد.
نقش پوشش گیاهی در کیفیت زندگی شهروندان (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۱۱۸-۹۵
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پوشش گیاهی امروزه از بنیادی ترین مسائلی است که در شهرها به منظور برنامه ریزی های آتی در خصوص طرح های اجرایی و مدیریت شهری انجام می گیرد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نقش فضای سبز شهری بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان شهر گرگان می باشد. روش پژوهش در دو مرحله به صورت توصیفی تحلیلی و روش میدانی و مشاهده ایی می باشد، و در ادامه جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی شهروندان شهر گرگان می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران حجم نمونه معادل 328 نفر تعیین گردید که به منظور افزایش دقت نمونه آماری به 330 نفر افزایش یافت. در ادامه جهت نشان دادن سطح دسترسی و پراکندگی فضاهای سبز شهری و رتبه بندی مولفه های مورد بررسی از مدل TOPSIS استفاده شده و همچنین برای تولید نقشه ها جهت بررسی سطح برخورداری و رابطه بین پوشش گیاهی و کیفیت زندگی شهروندان از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، استفاده شده است. در ادامه نیز جهت سنجش رابطه بین مولفه های اثرگذار بر کیفیت زندگی و پوشش گیاهی از آزمون های آماری SPSS کمک گرفته شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که در بین مولفه های فردی و کیفیت زندگی در بحث دسترسی به پوشش گیاهی رابطه معنی داری وجود دارد که ضرایب آماری خود گویای این مسئله هستند، همچنین مشخص شد که در تمامی نواحی شهری گرگان بجز نواحی یک در تمامی نواحی مناطق سه گانه شهر گرگان دارای سطح برخورداری و مطلوبیت از لحاظ دسترسی به پوشش گیاهی و کیفیت زندگی می باشند، در پایان نیز نقشه نهایی جهت نشان دادن سطح برخورداری و مطلوبیت در سطح شهر گرگان ترسیم شده است.
بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر تغییر پوشش گیاهی (مطالعه موردی: حوضه میان آب شوشتر در بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
147 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر تغییر پوشش گیاهی در حوضه میان آب شوشتر در بازه ی زمانی ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ است.
روش و داده: در این پژوهش تصاویر ماهواره ای لندست ۵ و ۸ به ترتیب برای بازه های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ از سایت اداره زمین شناسی آمریکا (USGS) دانلود گردید. بعد از استخراج تصاویر پیش پردازش های لازم شامل تصحیحات اتمسفری، رادیومتریکی و هندسی در محیط نرم افزار Envi-5.3 بر روی آن ها انجام گرفت. جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، از با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده شامل روش های طبقه بندی حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، سطوح موازی، فاصله ماهالانویی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، در بازه ی زمانی ۲۰۲۰ تغییرات شاخص های کشاورزی (۱/۴۶%)، اراضی مراتع (۱/۱۴%)، پهنه های آبی (۱/۵۴ %) روند کاهشی و اراضی دیم (۱/۹۴ %) و مناطق مسکونی (۳/۶۳ %) روند افزایشی نسبت به سال ۲۰۰۰ دارند. سدها، مراکز صنعتی، کارگاه های آلاینده و افزایش دما باعث تبدیل بیشتر مساحت وضعیت خوب شاخص های پوشش گیاهی به متوسط شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای یافته های تحقیق در مناطقی که حوضه دارای شیب تند و لغزنده (۱۵ تا ۳۰ درصد) به دلیل این که عملیات تسطیح در آن ها انجام نمی گیرد، مناطق مسکونی به ندرت مشاهده می گردد. موقعیت طبیعی و نوسانات ارتفاع حوضه میان آب شوشتر گیاهان متنوعی را پدید آورده است. به گونه ای که، در بازه ی زمانی ۲۰۰۰ نسبت به سال ۲۰۲۰ تراکم پوشش گیاهی (NDVI، SAVI)، در نواحی شمال و شمال شرق، جنوب و جنوب شرق حوضه میان آب بیشتر بوده در صورتی که در بازه ی زمانی ۲۰۲۰ از تراکم متوسطی برخوردارند و هرچه به سمت نواحی خشک حوضه پیش برویم از پوشش گیاهی کاسته می شود.
نوآوری، کاربرد نتایج: تبدیل زمین های کشاورزی و بایر و اراضی که جزء محدوده ی بستر رودخانه هستند و درصد تغییرات مساحت شاخص (SAVI) نسبت به شاخص های دیگر کمتر است که دلیل آن رطوبت سطحی خاک این شاخص متأثر از آبیاری محصولات زراعی است.
بررسی امکان استفاده از شاخص پوشش گیاهی NDVIدر تحلیل خشکسالی های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناسایی شاخص جایگزین به جای شاخص های اقلیمی ارزیابی و پایش خشک سالی ها، آمار بارش ماهانه ی دوره ی رشد (مارس تا سپتامبر) ایستگاه های هواشناسی استان اصفهان و تصاویر ماهواره NOAA در دوره ی آماری 1997 تا 2003 تهیه و پردازش شدند. از آمار بارش شاخص SPI و از تصاویر ماهواره ای شاخص NDVI محاسبه و استخراج شدند. نواحی پوشش گیاهی استان از روی نقشه ی کاربری، اراضی به صورت مراتع غنی، متوسط، و فقیر تعیین شدند. در بین دوره های زمانی مختلف، شاخص SPI ، دوره ی زمانی سه ماهه، همبستگی بالایی نشان داد و بقیه ی محاسبات براساس این دوره زمانی محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که در همه ی ایستگاه ها و کل استان مقدار شاخص ها در ماه های بهار، یعنی مارس تا می، بالا بود و در ماه های تابستان از مقدار آن ها کاسته شد. در سطح استان اندازه شاخص ها در مراتع غنی بالا و در مراتع فقیر کاهش نشان می دهد. همبستگی بین شاخص ها نیز در همه ی ایستگاه ها قابل قبول بود، این مساله نشان داد شاخص پوشش گیاهی NDVI می تواند جایگزین مناسبی برای شاخص های اقلیمی در ارزیابی و پایش خشک سالی ها باشد. ارزش این شاخص در مناطقی که داده های هواشناسی بسیار پراکنده هستند و یا سری زمانی مرتب و مداوم ندارند بسیار بالا است.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در تراکم پوشش گیاهی در طاقدیس نواکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۴ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۴
83 - 101
حوزه های تخصصی:
.زاگرس از جمله مناطقی است که دارای پوشش گیاهی متنوع و متراکم می باشد. عواملی مانند ژئومورفولوژی، آب و هوا، توپوگرافی، خاک و عوامل زیستی نقش مؤثری در تراکم پوشش گیاهی ایفا می کنند. هدف این تحقیق بررسی نقش ژئومورفولوژی در تراکم پوشش گیاهی در طاقدیس نواکوه است. منطقه مورد مطالعه بخش جنوب شرقی طاقدیس نواکوه است؛ که در جنوب شرق شهر سرپل ذهاب قرار دارد. بر اساس نقشه توپوگرافی با مقیاس 50000/1 ، نقشه های شیب، جهت شیب و سطوح ارتفاعی منطقه تهیه گردید. سپس، با استفاده از تصاویر ماهواره ای کویک برد، نقشه پوشش گیاهی و رخساره های ژئومورفولوژی منطقه تهیه شد. پوشش گیاهی منطقه شامل مرتع، جنگل های نسبتا متراکم، نیمه متراکم، کم تراکم و بسیار کم تراکم است. ژئومورفولوژی منطقه شامل رخساره های واریزه، سطوح مثلثی شکل، کارست کم تکامل یافته، متوسط و نسبتا تکامل یافته می باشد. همپوشانی لایه ها نشان می دهد که رده جنگل کم تراکم بیشتر منطبق بر دامنه جنوب غربی و رده جنگلی نسبتا متراکم منطبق بر دامنه شمال شرقی است. رده مرتع تنها در ارتفاعات بالای 1800 متری گسترش دارند. در حالی که بیشترین مساحت جنگل نسبتا متراکم مربوط به ارتفاعات 1300 تا 1800 متری می باشد. انطباق نقشه های پوشش گیاهی و ژئومورفولوژی منطقه نشان می دهد که جنگل های کم تراکم و بسیار کم تراکم بیشتر منطبق بر واریزه ها و سطوح مثلثی دامنه جنوب غربی است در حالی که جنگل های نسبتاً متراکم و نیمه متراکم بیشتر با رخساره های کارستی و سطوح مثلثی دامنه شمال شرقی انطباق دارند. رخساره های کارستیکی متوسط و نسبتا تکامل یافته بیشتر منطبق بر دامنه شمال شرقی و رخساره کارستی ضعیف و واریزه ها در دامنه جنوب غربی غالب هستند. به طور کلی تحقیق حاضر نشان می دهد نقش جهت دامنه ها در تراکم پوشش گیاهی نسبت به نقش شیب و سطوح ارتفاعی بارزتر است. با وجود لیتولوژی یکسان دامنه های شمال شرقی و جنوب غربی، در لندفرم های واقع در دامنه شمال شرقی، به علت وجود رطوبت بیشتر و غلبه فرسایش شیمیایی و میکروارگانیزم هایی مانند گل سنگها، خاک بیشتری تولید شده که این موضوع به افزایش تراکم جنگل منجر شده است.
پایش خشکسالی با استفاده از داده های سنجنده MODIS و مقایسه با شاخص هواشناسی SPI در دوره های کوتاه مدت مطالعه موردی: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
166 - 186
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از پیچیده ترین بلایای طبیعی است که آسیب های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را به همراه دارد و غالباً به عنوان یک پدیده خزنده بیان می شود. پایش خشکسالی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند نمایانگر شدت خشکسالی در مناطق با کمبود داده بارش هواشناسی بوده و کاستی مکانی و زمانی آن را جبران کند. در این پژوهش ، خشکسالی استان گلستان با استفاده از شاخص های SPI، TCI،VCI وVHI و به کمک تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس مورد بررسی قرار گرفته است ؛ ازاین رو، ابتدا نقشه های شاخص خشکسالی VHI، VCI و TCI استخراج شد. یافته ها در بررسی شاخص TCI نشان داد که سال 2000 بیش از 80 درصد منطقه مورد مطالعه خشکسالی شدید را تجربه کرده است. همجنین در سال های 2010، 2017 و 2018 نیز بخش قابل توجهی از منطقه مورد مطالعه در موقعیت خشکسالی شدید قرار داشتند. با بررسی شاخص VCI مشخص شده است که بیشترین گستره خشکسالی بسیار شدید متعلق به سال های 2001، 2008 و 2011 بوده است. نقشه ها همچنین نشان می هد که خشکسالی بسیار شدید هواشناسی در سال 2008 نمود پیدا کرده است. در بررسی شاخص VHI طی دوره زمانی 21 ساله در منطقه مورد مطالعه نشان داد که سال های 2000، 2001، 2002، 2008، 2010، 2011، 2014، 2015، 2017، 2018 و 2021 وضعیت بحرانی خشکسالی را تجربه کرده اند. همچنین ، در سال های 2000، 2008 و 2018 بالای 60 درصد از مساحت منطقه در وضعیت خشکسالی خیلی شدید واقع شده است . بررسی مقادیر ضریب همبستگی نمایه ها VCI،VHI و TCI با شاخص هواشناسیSPI ، نشان داد که شاخص SPI، بیشترین ضریب همبستگی را با شاخص TCI و کمترین ضریب همبستگی را با شاخص VHI دارد. به طورکلی بخش اعظم منطقه مورد مطالعه در گستره کلاس های خشکسالی خیلی شدید و شدید قرار گرفته است که نیازمند توجه به مدیریت بهینه منابع آبی در این نواحی است.
تحلیل همبستگی فضایی تغییرات پوشش گیاهی با ارتفاع رواناب در حوضه آبریز گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل همبستگی فضایی تغییرات پوشش گیاهی با ارتفاع رواناب در حوضه آبریز گرگانرودچکیدهدر سال های اخیر پدیده سیل یکی از رویدادهای هیدرواقلیمی و از جدی ترین مخاطرات طبیعی بوده که جوامع بشری را مورد تهدید قرار داده است. بهره برداری بی رویه از جنگل ها و مراتع و تغییر کاربری اراضی و تبدیل آن ها به اراضی کشاورزی نامناسب به همراه ساخت بی رویه مناطق مسکونی، سبب افزایش سیلاب شده است. بنابراین پدیده سیلاب اهمیت بسزایی دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل همبستگی فضایی تغییرات پوشش گیاهی با ارتفاع رواناب در حوضه آبریز گرگانرود در یک بازه 21 ساله انجام گرفته است. بدین منظور از داده های شیب، نوع خاک، واحد اراضی و کاربری اراضی برای تهیه واحد پاسخ هیدرولوژیک و تصاویر لندست سال های مختلف (2021-2000-1990) جهت بررسی تغییرات تراکم پوشش گیاهی با استفاده از شاخص NDVI در هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک استفاده شده است. در این راستا 72 واحد پاسخ هیدرولوژیک به عنوان واحد پایه در محدوده مطالعاتی تهیه شد. همچنین ارتفاع رواناب با روش SCS در هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک با استفاده از معیارهای ارتفاع بارندگی، گروه هیدرولوژیکی خاک، پوشش گیاهی، نوع کاربری و بافت خاک محاسبه شد به طوریکه شهرهای آق قلا، سیمین شهر و گمیش تپه و رودخانه گرگانرود در ارتفاع رواناب زیاد قرار دارند. نتایج تحلیل 78 درصد همبستگی فضایی بین ارتفاع رواناب با تراکم پوشش گیاهی را نشان داد واژگان کلیدی: سیلاب، حوضه آبریز گرگانرود، واحد پاسخ هیدرولوژیک، NDVI، SCS.
ارزیابی اثرات تفرج گسترده بر ویژگی های محیطی اکوتون های هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۶)
103 - 121
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات گردشگری غیرمسئولانه بر ویژگی های محیطی اکوتون های هرمزگان است. به این منظور پس از جنگل گردشی، سه منطقه معرف پنج هکتاری با شرایط بدون فشار توریسم، با فشار متوسط و با فشار زیاد توریسم، انتخاب و شاخصه های مختلف محیطی اندازه گیری شد. در هر منطقه معرف، ده ترانسکت خطی، هر یک شامل دوازده پلات، قرار داده شد. برای اندازه گیری فانروفیت ها از پلات 20*20 و برای اندازه گیری کریپتوفیت ها و بوته ای ها پلات 2*2 مترمربعی، استفاده شد. ده پروفیل خاک نیز بر روی هر ترانسکت، حفر و مقایسه میانگین داده ها با آزمون LSD با استفاده از نرم افزار SAS 9.1 انجام شد. نتایج نشان داد وزن مخصوص خاک در منطقه گردشگری شدید، افزایش و درصد تخلخل خاک کاهش یافته است. همچنین میانگین تاج پوشش گیاهی مربوط به منطقه گردشگری کم (70 درصد) و کمترین آن مربوط به منطقه گردشگری زیاد (1/23 درصد) است. بیشترین وزن مخصوص ظاهری مربوط به منطقه با فشار زیاد گردشگری (79/1 گرم بر سانتی متر مکعب) و کمترین آن، مربوط به منطقه گردشگری با فشار کم (24/1 گرم بر سانتی متر مکعب) است. بیشترین درصد تخلخل خاک، در منطقه با فشار گردشگری کم، به ترتیب 93/50 و کمترین میزان، در منطقه با فشار گردشگری زیاد 19/32 درصد است. در نهایت افزایش شدت فعالیت های گردشگری، باعث تخریب خاک شده و تمامی ویژگی های پوشش گیاهی منطقه، شامل تراکم، درصد تاج پوشش گیاهی در بازه زمانی یک سال و ارتفاع گونه های درختی، درختچه ای و بوته ای نیز در اثر افزایش فشار گردشگری زوال یافته است. پیشنهاد می گردد ظرفیت برد گردشگری رعایت و فرهنگ سازی و آموزش گردشگران انجام گیرد.
بررسی تأثیر حیاط و پوشش گیاهی در محل سکونت افراد بر عملکرد شناختی ساکنان (مطالعه موردی: بافت مسکونی هسته مرکزی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
35 - 50
حوزه های تخصصی:
حیاط یکی از عناصر در معماری خانه و دارای قدمتی طولانی است و وجود آن، علاوه بر فراهم نمودن ویژگی هایی مثل سایه اندازی، تهویه طبیعی، نورگیری و غیره برای محل سکونت افراد، می تواند به عنوان یک عامل محیطی در عملکرد افراد تأثیرگذار باشد. اما در امروزی وجود حیاط و پوشش گیاهی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد که عدم توجه به این امر سبب پدید آمدن اختلالات روحی و به خطر انداختن سلامت جسمی و روانی ساکنان شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر حیاط و پوشش گیاهی بر عملکرد شناختی ساکنان بوده که به روش توصیفی - تحلیلی (پیمایشی) از نوع همبستگی انجام گرفته است. برای این منظور، تعداد سه مکان پرتردد در هسته مرکزی شهر ایلام از ابتدای تیرماه تا هفتم مهرماه 1401 مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین در کنار مطالعات کتابخانه ای، حضور فیزیکی در این اماکن و انجام مطالعات میدانی، هم زمان پاسخ تعداد 502 نفر از عابران به پرسشنامه ها ثبت گردید. داده های گردآوری شده به روشی نوین اعتبارسنجی شده و از طریق برازش رگرسیون لوجستیک نقش متغیرهای اثرگذار در پیش بینی احتمال قرارگیری در عملکرد شناختی قابل قبول افراد (استاندارد) با نرم افزار 24SPSS مشخص شده است. یافته ها نشان داد سکونت افراد در خانه های حیاط دار که دارای پوشش گیاهی هستند می تواند سبب بهبود عملکرد شناختی آنها گردد. همچنین، وجود پوشش گیاهی در محل سکونت افراد و زندگی در خانه های ویلایی (حیاط دار) می تواند احتمال بروز عملکرد شناختی افراد را تا سطح 967/0 درصد پیش بینی نماید. بررسی وضعیت عملکردشناختی افراد براساس جنسیت نیز نشان داد بین عملکرد شناختی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد، عملکرد شناختی زنان در متغیر کلام، آگاهی به زمان و مکان، حافظه و متغیر دیداری - فضایی / اجرایی نسبت به مردان قوی تر است و در زمینه متغیرهای انتزاع و توجه، عملکرد شناختی ضعیف تری داشتند.
ارزیابی خطر آتش سوزی در جنگل های زاگرس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش بهترین- بدترین (BWM) (مطالعه موردی: شهرستان دوره چگنی، استان لرستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
68 - 85
حوزه های تخصصی:
به دلیل اثر تغییر اقلیم، فراوانی و شدت آتش سوزی جنگل ها به طور مداوم در حال افزایش است. ارزیابی خطر آتش سوزی جنگل بخش مهمی از پیشگیری آتش است، زیرا برنامه ریزی قبل از آتش نیاز به ابزارهای پایش یک منطقه از نظر زمان و مکان که در آن وقوع آتش محتمل تر است، یا وقتی که آتش آثار منفی شدیدتری خواهد داشت، دارد. آتش جنگل از مهم ترین مخاطرات طبیعی در بوم سازگان های جنگلی زاگرس در غرب ایران است. این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل خطر آتش سوزی و بررسی عوامل موثر بر آتش سوزی در محدوده جنگلی شهرستان دوره چگنی انجام شد. هدف اصلی مطالعه حاضر تلاش برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر آتش سوزی با ترکیب داده های توپوگرافی و سایر داده های کمکی از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از روش بهترین-بدترین برای منطقه مورد مطالعه است. نقشه خطر آتش سوزی از طریق نمره دهی و وزن دهی لایه های عوامل موثر آتش سوزی (پوشش گیاهی، شیب، جهت، ارتفاع، اقلیم و فاصله از سکونت گاه ها و جاده ها) بدست آمد. بر اساس نتایج، منطقه مورد مطالعه به چهار کلاسه خطر آتش سوزی طبقه بندی شد. مناطق با خطر آتش خیلی زیاد (7 درصد) و زیاد (11 درصد) در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. همچنین به ترتیب 8 و 74 درصد از منطقه مورد مطالعه در کلاسه های خطر آتش متوسط و کم قرار گرفت. این تجزیه و تحلیل به مدیران زمین در درک الگوهای آسیب پذیری و خطر آتش در سیمای سرزمین کمک می کند. با استفاده از تجزیه و تحلیل نتایج، سرمایه گذاری ها در شرایط محدودیت منابع، بازسازی جنگل، تیمارهای ماده سوختنی و سایر اقدامات کاهش آسیب آتش می تواند در نواحی با خطر آتش سوزی زیاد هدف گذاری شود.
بررسی اثرات معدن کاوی طلا بر روند پوشش گیاهی در مقیاس پیکسل با استفاده از ترکیب داده های سنجش از دور و آزمون من کندال در شمالغرب ایران، مطالعه موردی: منطقه اندریان، آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
165 - 181
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مانیتورینگ اثرات فعالیتهای اکتشاف و ذوب بر پوشش گیاهی منطقه است. با توجه به اینکه در این منطقه برای ذوب طلا از روش هیپ لچینگ استفاده می شود، احتمال اینکه مواد شیمیایی استفاده شده در سرویسهای ذوب در محیط زیست پخش و یا در عمق نفوذ نماید، بیشتر است. پوشش گیاهی یکی از پدیده هایی هست که به شدت از آلودگی محیط، به ویژه نشت و نفوذ سیانور متاثر شده و کاهش می یابد. بنابراین بررسی روند پوشش گیاهی می تواند بر چنین دغدغه ای پایان دهد. لذا منطقه مورد مطالعه به سه بخش منطقه 1 (منطقه معدن کاوی شده)، منطقه 2 (منطقه بکر و دست نخورده) و منطقه 3 (پایین دست منطقه 1) تقسیم و آزمون من کندال-من کندال دنباله ای و همبستگی بین پوشش گیاهی آنها در فرضیه های مختلف صورت گرفت. بدین منظور، داده های تصاویر ماهواره ای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 1984-2019 بصورت سری زمانی و داده های دما و بارش ایستگاه ورزقان در بازه زمانی 1989-2017 مورد استفاده قرار گرفت. با بکارگیری شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده (NDVI) تراکم پوشش گیاهی استخراج و در مقیاس پیکسل (هر 900 مترمربع)، روش آماری ناپارامتریک من-کندال در سطوح اطمینان 95 و 99 درصد بر NDVI اعمال شد. سپس مساحت منطقه کاهش یافته معنی دار با استفاده از آزمون من-کندال دنباله ای به منظور بررسی نقطه شروع کاهش معنی داری در هر سه منطقه، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دهنده عدم نفوذ مواد شیمیایی در محیط زیست است و اقلیم کنترل کننده تغییرات پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه است.
تأثیر پوشش گیاهی و فرسایش خاک بر کیفیت هیدروژئوشیمیایی آبهای سطحی مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه قُلیان، منطقه قالیکوه لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
191 - 167
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین پوشش گیاهی و فرسایش خاک و تغییر در خصوصیات هیدروژئوشیمیایی آب است. فرسایش خاک رابطه نزدیکی با نوع پوشش گیاهی و کاربری زمین دارد و می تواند کیفیت آب یک منطقه را تغییر دهد. بدین منظور در این تحقیق 15نمونه از آب آبراهه های دائمی پیربادوش و گَشون رودخانه قُلیان در منطقه قالیکوه لرستان جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بر اساس مطالعات، از ارتفاعات بالاتر منطقه به سمت بخشهای پست و پایین دست، با کاهش پوشش گیاهی و افزایش فرسایش خاک و پیشروی رسوبات کواترنری، با ورود کاتیون ها و آنیون های بیشتر از رسوبات به آب و افزایش هدایت الکتریکی، کل مواد جامد محلول و کدورت، از کیفیت آب منطقه کاسته شده است. لذا با پوشش گیاهی بیشتر در ارتفاعات این منطقه، بر میزان نفوذپذیری خاک افزوده شده و از میزان فرسایش خاک کاسته شده است. در این منطقه علاوه بر تغییر ارتفاع، کاهش پوشش گیاهی به نوع سنگ بستر و در نواحی محدودی به چرای مفرط بستگی دارد که سبب افزایش آلاینده ای مانند نیترات شده است. افزایش نیترات در آب منطقه علاوه بر عوامل انسان زاد (چرای دام)به عوامل زمین زاد(گسترش شیلهای نفتی و فرسایش نهشته های کواترنری) نیز بستگی دارد. در نتیجه کیفیت آب منطقه بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی و زمین زاد قرار گرفته است و عوامل انسان زاد نقش کمتری داشته اند.
بررسی اثر ساختار شهری، پوشش گیاهی و داده های مورد استفاده بر صحت نقشه سطوح نفوذناپذیر شهری با تأکید بر داده های چند منبعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 173
حوزه های تخصصی:
باتوجه به تأثیر قابل توجه گسترش سطوح نفوذناپذیر بر اکوسیستم شهری، تهیه اطلاعات دقیق و به روز این سطوح عامل مهمی در برنامه ریزی و مدیریت پایدار شهری محسوب می شود. داده های سنجش ازدور و به ویژه تصاویر هوابرد پتانسیل بالایی در ارائه اطلاعات مذکور داشته و در سال های گذشته با موفقیت بالایی، در این راستا مورداستفاده قرار گرفته اند. علیرغم کاربرد وسیع این داده ها در تهیه اطلاعات سطوح نفوذناپذیر شهری، قابلیت اطمینان و صحت خروجی این فرایند همچنان به بررسی بیشتر نیاز دارد؛ صحت نهایی نقشه های تولید شده از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد که در این تحقیق با بکارگیری الگوی طبقه بندی دقیق و جزئی و استفاده از داده های پهپاد و ماهواره سنتینل، تأثیر پارامترهای داده، ساختار شهری و پوشش گیاهی بر صحت نقشه های خروجی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر سه عامل می توانند باعث ایجاد عدم اطمینان قابل توجهی در نقشه های خروجی گردند. پوشش گیاهی به عنوان یکی از مهمترین موانع ثبت عکس العمل واقعی عوارض توسط سنجنده ها، می تواند تا 10 درصد کاهش در مساحت سطوح نفوذناپذیر برآورد شده نسبت به مساحت واقعی را سبب شود که این مقدار تحت تاثیر تراکم پوشش گیاهی می باشد. همچنین تغییر ساختار شهری در مناطق مختلف و تغییر داده مورداستفاده نیز می تواند باعث تغییر 20 درصدی در شاخص صحت کلی گردد. نتایج این تحقیق می تواند در ارائه بینش صحیح نسبت به قابلیت اطمینان نقشه سطوح نفوذناپذیر و توسعه روشهای بهبود آن مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل فرایندهای رسوبات بادی و مخاطرات آن در دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
71 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق ارزیابی شدت وقوع فرسایش بادی و تحلیل فرآیندهای رسوب گذاری دشت سیستان در دو کانون بحرانی نیاتک و جزینک با وسعتی در حدود 131660 هکتار در جنوب شرقی زابل واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان است. از اهداف مهم این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب برای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از مخاطرات نهشته های بادی و خسارات ثانویه آن و نیز بررسی و شناسایی مخاطرات ناشی از نهشته های بادی، در بخش های تأسیسات، کشاورزی، جاده ها و خسارات وارده به منطقه است. مخاطرات ماسه های روان یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی منطقه دشت سیستان است که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. ازآنجایی که به دلیل تغییرات اقلیمی و خشک سالی های دو دهه اخیر در منطقه موردمطالعه پوشش گیاهی تضعیف شده و منطقه پتانسیل فرسایش پذیری زیادی دارد و شدت گرفته است؛ بنابراین ضروری است وقوع این مخاطره و درنتیجه افزایش آسیب پذیری و خسارات جانی و مالی ناشی از آن بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. بازدیدهای میدانی، بررسی عکس های هوایی، بررسی تصاویر ماهواره ای با دوره های زمانی مختلف، بررسی مورفولوژی عمومی و بادهای منطقه (120 روزه) و مکان یابی به لحاظ مطالعه ژئومورفولوژی منطقه، نمونه برداری از رسوبات (رسوب شناسی و ترسیم نمودارهای مربوطه) و مطالعات آزمایشگاهی (آزمایش های XRD"دیفراکسیون اشعه ایکس" و XRF"فلوئورسانس اشعه ایکس"، آزمایشات گرانولومتری، مورفوسکوپی و تعیین پارامترهای آماری)، انجام شد. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، نرم افزارهای رایانه ای ازجمله ENVI و GIS استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، عامل اصلی مخاطرات، بادهای فرساینده منطقه بوده که جهت باد غالب و جهت انتقال ماسه عموماً شمال غربی به جنوب شرقی با زاویه 330 تا 360 درجه که با مرکزیت تپه های ماسه های موجود و بادهای 120 روزه بیشترین اثر را در منطقه دارد و عوامل متعددی از قبیل وزش بادهای شدید و دائمی، کم شیب و کم عارضه بودن دشت، ریزدانه بودن خاک، خشک سالی های متوالی و فقر پوشش گیاهی در میزان جابجایی ماسه ها در سطح دشت سیستان و ورود به مخازن چاه نیمه نقش اساسی دارد.
بررسی ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی با دمای سطح زمین با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین (GEE) (مطالعه موردی: شهرستان پارس آباد)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
445 - 459
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین تغییرات کاربری اراضی با دمای سطح زمین در شهرستان پارس آباد در استان اردبیل با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین می باشد. در این راستا ابتدا در محیط برنامه نویسی گوگل ارث انجین با فراخوانی داده های ماهواره سنتینل 2 و سنتینل 1 نقشه کاربری اراضی شهرستان پارس آباد تهیه شد و در مرحله بعد جهت اعتبارسنجی با استفاده از ضریب کاپا میزان درستی و دقت کلی آن انجام شد. در گام بعدی در جهت بررسی آئروسل های شهرستان مورد مطالعه از داده های ماهواره سنتینل 5 استفاده شد و روند روزانه آن را با استفاده از روش رگرسیونی و چولگی طی بازه زمانی سال های (2018-2023) محاسبه شد. در گام بعد نقشه تراکم آلودگی شهرستان مورد مطالعه ترسیم و با فراخوانی داده های ماهواره MODIS اقدام به تهیه نقشه آنومالی دما و میانگین دمایی طی بازه زمانی سال های (2018-2023) شد و روند LST شب و نمودار نیم رخ جزیره حرارتی LST شب در بازه زمانی مذکور در ماه های تابستان (ژوئیه) با میانگین 297 کلوین و مقادیر حداقل در ماه های زمستان (ژانویه) با میانگین 270 کلوین مشاهده می شود. در نهایت با استخراج داده های نقشه های تراکم آئروسل های شهر با میانگین دمایی در محیط نرم افزار ArcMAP همبستگی بین این دو پدیده با روش رگرسیون خطی ساده پرداخته شد. نتایج نشان داد به جز بین این دو پدیده رابطه معکوسی بر قرار بوده است. هم چنین میزان آئروسل های روزانه از اواسط سال 2021 میلادی روند افزایشی به خود گرفته و چولگی منفی آن نشان از افزایش آلودگی ها در نواحی داخل شهری در سال های اخیر داشته است. نقشه تراکم آلودگی نیز نشان داد در نواحی داخل شهری و جاده های بین شهری مقدار آئروسل به صورت چشم گیری افزایش پیدا کرده است.