مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
بحران هویت
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری خانواده در ارتباط بین دینداری با بحران هویت دختران نوجوان روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. نمونه پژوهش شامل 371 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1400-1401 انتخاب شدند.برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه دینداری گلاک و استارک (1965)، پرسشنامه انعطاف پذیری خانواده السون (۱۹۹۹) و پرسشنامه هویت شخصی احمدی (1387) بود. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS. v21 و AMOS.v23 و آزمون-های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم اثر دینداری بر بحران هویت و اثر انعطاف پذیری خانواده بر بحران هویت معنی دارند. علاوه بر این، انعطاف پذیری خانواده در رابطه بین دینداری با بحران به طور کامل نقش میانجی داشت. با وارد شدن انعطاف پذیری خانواده به مدل، نقش محافظت کننده دینداری (از 197/0 به 226/0) در برابر بحران هویت افزایش یافت. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت انعطاف پذیری خانواده ها می تواند همراه با دینداری در کاهش بحران های هویتی مؤثر باشد.
بحران هویّت زنان در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
59 - 76
حوزه های تخصصی:
در دوران مدرن مؤلفه های هویّت ساز، دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به نظر می رسد در آشفته بازار فرهنگی و اجتماعی، زنان بیش از مردان تحت تأثیر ارزش های جدید فرهنگی و اجتماعی قرار گرفتند و در نتیجه دچار سردرگمی و بحران هویّت شدند. در رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، اوضاع پیچیده و مبهم سیاسی و اجتماعی کشور در سال های ملتهب قبل از انقلاب اسلامی و سال های آغازین انقلاب تا آغاز جنگ، تصویر شده است که با زمینه سرگشتگی و سرگردانی و بحران هویّت زنان همراه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای تدوین شده است، و در عین آشکار ساختن روند خویشتن شناسی و بحران هویت زنان با رویکرد مدرن و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دو اثر سیمین دانشور،به این پرسش پاسخ داده است که اوضاع سیاسی اجتماعی ایران همزمان با ورود مولفه های مدرن، چه تأثیری بر بحران هویّت و سرگشتگی زنان نهاده است؟ بررسی ها نشان می دهد که بحران هویّت زنان در این رمان ها، در دوره مورد نظر، منجر به تقابل اشرافیّت و محرومیّت، تقابل سنّت و مدرنیته، غربزدگی و غربگرایی، نفوذ مکتب های فکری مدرن، تقابل اعتقادات مذهبی و دیدگاه های فمینیستی شده است.
بررسی و تحلیل بحران های درهم تنیده در دولت حسن روحانی و پیامدهای آن در مشارکت سیاسی (1400- 1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مناسبات پیچیده بحران های چندگانه ناکارآمدی، توزیع، هویت، نفوذ و مشروعیت و همچنین درهم تنیده شدن آنها در دولت و نظام سیاسی بویژه در یک بازه زمانی مشخص یعنی دو دوره ریاست جمهوری حسن روحانی می باشد و اینکه چه پیامدهایی برای مشارکت سیاسی فعال به دنبال داشت. یافته ها و نتایج این پژوهش بر اساس روش توصیفی– تحلیلی بدست آمده و دال برآنند که این پژوهش از نظر زمانی یک پژوهش مقطعی، از حیث ارتباط و پیوند بین داده ها بیانگر نوعی همبستگی مضمونی می باشد و مؤید این مطلب است که هرگاه در نظام سیاسی بحران های مذکور رخ دهد آغازی خواهد بود بر کاهش اقتدار و افول مشروعیت و در نتیجه نظام سیاسی با بحران کاهش مشارکت فعال سیاسی و کاهش آن در سطح گسترده مواجه می شود. حوادث و اتفاقات این دوره زمانی و شیوه برخورد مردم و ارتباط و تعامل آنها با نظام سیاسی، همچنین کیفیت و میزان تأثیرگذاری آنها بر سیاست را تنها با معیاری همچون مشارکت سیاسی می توان ارزیابی نمود. البته ذکر این مطلب بسیار مهم و حائز اهمیت است که بسیاری از رویدادها و اتفاقات شکل گرفته توسط بازیگران سیاسی و نیروهای رقیب و موازی، گاه خارج از رأی و تصمیم و اراده دولت بوده و به دامنه بحران وسعت بخشیده است.
پیامد سنجی دولت پریبندال در ایران عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
165 - 193
حوزه های تخصصی:
دولت پریبندال به عنوان یکی از مصادیق دولت های فاسد، گونه ای از دولت است که در آن نخبگان قدرت و کارگزاران حکومت، حقوقی مازاد بر حقوق خود را در سطح سیستم سیاسی مطالبه می کنند. اساساً دولت پریبندال محصول عواملی چون ادراکات ذهنی نخبگان و اعتماد و فرهنگ آمریت –تابعیت در سطح فرهنگی، مشروعیت و ایدئولوژی در سطح سیاسی و رانتیریسم و دولت بزرگ در سطح اقتصادی است. مقاله حاضر بر این پرسش اصلی تمرکز می کند که پیامدهای دولت پریبندال در ایران در زمان پهلوی دوم چیست؟ فرضیه مقاله پیامدهای چنین دولتی را در دو سطح، پیامدهای فردی و پیامدهای سیستمی جست و جو می کند. چارچوب نظری مقاله با الهام از آرای «ماکس وبر» و تئوری دولت پریبندال «ریچارد ژوزف» ارائه می شود. در مدل تحلیلی مقاله دولت پریبندال به عنوان متغیر مستقل و پیامدهای آن در سطوح فردی و سیستمی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می شوند. به لحاظ روشی، نوع تحقیق کیفی و رویکرد مقاله توصیفی–تحلیلی و روش تحقیق مبتنی بر تحلیل کتابخانه ای- اسنادی است. یافته های مقاله حاکی از آن است که دولت پریبندال در سطح فردی منجر به الیناسیون یا ازخودبیگانگی و در سطح سیستمی منجر به ظهور پنج نوع بحران مشروعیت، کارآمدی، هویت، انباشت و هژمونی خواهد شد.
بحران هویت در بوف کور هدایت، پیامدی از حضور تجدد در جامعه سنتی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
51 - 64
حوزه های تخصصی:
با ورود مدرنیته به کشورهای سنتی، تقابل و تضادی دامنه دار و پُرپیامد در زندگی فکری و اجتماعی افراد، به ویژه اندیشمندان جامعه ایجاد شد. انسان اندیشه ورز معاصر با مقایسه دنیای مدرن -که رهاورد غرب است- و سنت های خودی به تعارضی سخت دچار می شود و در میان احساس شرقی و خرد غربیِ نوین در تعارض قرار می گیرد. اگر روشنفکر نتواند راه میانه ای برای درک اوضاع بیابد، به حیرت، دوپارگی شخصیت و بحران هویت و در مواردی به پوچ انگاری و هیچ گرایی می رسد. بوف کور، به عنوان نخستین اثر داستانی مدرن ایران، دستاورد رویارویی سنت و تجدد در ایران نیمه جدید رضاشاهی است. این مقاله می کوشد پیامدهای حاصل از رویارویی سنت و تجدد را در این اثر داستانی در پیوند با نویسنده اش –صادق هدایت- نشان دهد. راوی داستان در جست وجوی «فردیّت» و شناخت خود به عدم شناخت خود و دیگران می رسد. حیرت، شک و ناپایداری حاکم بر راوی و داستان، درهم ریختگی و از هم گسیختگی زمان و مکان و احساس فاصله بسیار با اجتماع و خود بیانگر بحران هویت راوی است. این بحران هویت که همراه با پوچ انگاری، خویشتن گریزی و دیگرگریزی است، به مرگ تدریجی و خودخواسته راوی می انجامد. هم چنین حضور مؤثر زن و توجه ویژه به کارکرد او در ذهن مرد، اجتماع مردسالار و به تبَع، در آثار ادبی از جمله بوف کور،که در آثار پیشامدرن وجود نداشت، از دیگر پیامدهای جدال سنت و تجدد است. تقابل علم و دین که به شکل رویارویی عقل با خرافات و باورهای تغییر شکل یافته مذهبی است، پیامدی دیگر از این رویارویی است. همه این اندیشه ها را می توان در شخصیت هدایت بازیافت؛ اما نمی توان گفت که او به اندازه راوی داستانش پوچ گرا بوده است.
بررسی و تحلیل رمان «دوردست های مبهم» از سید محسن نکومنش فرد بر اساس نظریه فرهنگ پذیری«جان بری»
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 32
حوزه های تخصصی:
این پژوهش یکی از رمان های معاصر فارسی با موضوع مهاجرت را بر اساس نظریه فرهنگ پذیری «جان بری» بررسی می کند. مناسبات فرهنگی میان اجتماعات مختلف و چندفرهنگی چارچوب اصلی ادبیات مهاجرت است که چالش های هویتی و فرهنگی در جامعه میزبان را نیز در برمی گیرد.«بری» فرهنگ پذیری را فرایندی می داند که افراد به کمک آن در یک محیط فرهنگی جدید با زندگی سازگار می شوندو این موضوع به چگونگی ارتباط فرد مهاجر با فرهنگ اصلی خود و فرهنگ جامعه مقصد بستگی دارد. وی چهار استراتژی برای مهاجر در نظر می گیرد: یکپارچگی، همانندگردی، جدایی و حاشیه نشینی. البته در انتخاب راهبرد فرهنگ پذیری نگرش مهاجر و نگرش جامعه پذیرنده بسیار مهم و مؤثر است. هدف این تحقیق بررسی رفتارهای فرهنگ پذیری مهاجران و چگونگی برخورد جامعه میزبان در رمان «دوردست های مبهم» از محسن نکومنش فرد است و به این پرسش پاسخ می دهد که شخصیت های این رمان در برخورد با جامعه میزبان کدام یک از روش های یادشده را در پیش می گیرند؟ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سرعت و شدت فرهنگ پذیری در افراد مختلف متفاوت است و پذیرش مهاجران با افزایش فاصله فرهنگی کاهش می یابد. همچنین در مسئله فرهنگ پذیری دیدگاه جامعه میزبان به مهاجران نیز بسیار مهم و اساسی تلقی می شود. رفتارهای جامعه میزبان، چگونگی سازگاری یک مهاجر و نوع فرهنگ پذیری او را تعیین می کند. پذیرش نامطلوب میزبان برای مهاجران ایجاد محدودیت کرده و باعث بحران هویت و سلب آرامش و امنیت آنان می شود، بنابراین استراتژی مهاجران در این کشورها اغلب شیوه جدایی و یا حاشیه نشینی است؛ اما استراتژی همانندگردی اولویت فرهنگ پذیری در مهاجران نسل دوم است.
بازشناسی مؤلفه های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
319 - 334
حوزه های تخصصی:
شکل گیری خانه در ایران از دیرباز مبتنی بر معیارها و نمادهای خاص خود بوده است. خانه ایرانی، موجودیتی ارزشمند است؛ برآورده کننده نیازهای ساکنانش و شکل گرفته بر پایه ارزش های کیهانی و جهات مقدس. با وقوع انقلاب صنعتی و شکل گیری ایدئولوژی مدرنیسم، ارزش هایی که شکل دهنده جهان آرمانی انسان سنتی بودند، به یکباره فرو ریختند و بازتاب آن در معماری به جدایی روح از ماده، باطن از ظاهر، کیفیت از کمیت و در نتیجه هویت از معماری انجامید. خانه ایرانی که زمانی نماد هویت ملت ایران بود به ساختمان های مکعب شکل یکنواختی تبدیل شد که بی توجه به فرهنگ، اقلیم، بینش شاعرانه-اساطیری و ارزش های دینی، در کنار یکدیگر قد برافراشتند و روزبه روز چهره شهر را آشفته تر کردند. هویت که یکی از پرتنش ترین و پیچیده ترین مقوله های عصر حاضر است، نیرو محرکه این پژوهش است. در این پژوهش به بررسی ریشه های شکل دهنده هویت خانه ایرانی در گذشته پرداخته می شود تا با بازشناسی آن ها بتوان هویت بیمار، مخدوش و زیرسؤال رفته خانه معاصر ایرانی را اصلاح و درمان کرد. این پژوهش از نوع کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن کیفی می باشد. چهارچوب نظری پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور اسناد مربوط به هویت و خانه ایرانی شکل گرفته است. نتایج بررسی به ارائه معیارهایی جهت باززنده سازی هویت ایرانی-اسلامی در خانه های معاصر می انجامد.اهداف پژوهش: شناخت شاخص های شکل دهنده هویت ایرانی- اسلامی در خانه های تاریخی ایران.شکل گیری خانه های معاصر بر مبنای الگوهای ایرانی- اسلامی.سؤالات پژوهش: مؤلفه های شکل دهنده هویت در خانه های تاریخی ایران کدام اند؟چگونه می توان هویت مخدوش شده خانه های معاصر را باززنده سازی کرد؟
پیامدهای بحران هویت در ناامنی هستی شناختی و راهبردهای سیاست خارجی اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
15 - 28
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شکاف های اجتماعی در جامعه ناهمگون اسرائیل و نیز تردیدافکنی در نمادهای هویتی صهیونیسم، امنیت هستی شناختی این رژیم را با چالش هایی روبرو کرده است. اسرائیل با اعمال سیاست های تبعیض نژادی، عناصر اجتماعی را با انفکاک ساختاری مواجه ساخته و با شدت بخشیدن به تعارضات داخلی، تمایل نیروهای اجتماعی را در حمایت از این رژیم، کاهش داده است. مقاله حاضر با مفروض گرفتن وجود شکاف های متعدد در اسرائیل، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، در چارچوب نظری سازه انگاری به این پرسش پاسخ می دهد که نقش و جایگاه بحران هویت در شکل گیری ناامنی هستی شناختی رژیم اسرائیل چیست؟ طبق یافته های حاصل از این پژوهش، عدم توانایی در رفع معضلات و شکاف های حاصل از اختلافات درونی، منجر به امنیتی کردن ساختار این رژیم شده است. شکل گیری این فضای امنیتی، با بکارگیری خشونت منبعث از ایدئولوژی صهیونیستی، موجب گرایش اسرائیل به جنگ طلبی شده، به گونه ای که تهدید و تنش به بخشی از امنیت وجودی این حکومت بدل یافته و تلاش در جهت حفظ امنیت، در راهبرد سیاست خارجی آن قرار گرفته است. از این رو، حل بحران ناامنی هستی شناختی، مستلزم تغییر در رویکرد متصلب صهیونیستی به رویکرد منعطف و نیز طی کردن فرآیند غیرامنیتی کردن و از میان برداشتن ساختاری است که صهیونیسم حول مولفه های خود ایجاد کرده است.
آینده پژوهی بحران هویت جوانان در افق ایران 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت یکی از مهم ترین چالش های دوره جوانی است و ابعاد مختلف هویتی تأثیر انکارناپذیری بر همه فعالیت های جوانی داشته و آن را متأثر می کند. بحران هویت وضعیتی است که در اثر دگرگونی و تحولات در زمینه های ساختاری، فرهنگی و ارتباطات، و در عین حال به رسمیت شناخته نشدن از سوی حاکمیت و نظام جهانی، جوانان در تشخیص جایگاه خود در محیط پیرامونی، گروه و اجتماع خود دچار مشکل و تعارض شده اند. تحقیق حاضر با استفاده از تحلیل لایه علی و با استفاده از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد، در یک افق 10 ساله به بررسی و سناریو نویسی درمورد بحران هویت جوانان پرداخته است. بدین صورت که با استفاده از روش تحلیل لایه علی و مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبههای عمیق با خبرگان، 227 پیشران کلیدی درمورد بحران هویت شناسایی گردید. سپس این پیشران ها براساس مدل پستل و رویکرد لایه ای تلخیص شده اند که به 52 پیشران رسید. در ادامه با استفاده از نرم افرا میک مک، پیشران های تاثیرگذار و تاثیرپذیر شناسایی و در نهایت از طریق سناریو ویزراد، 4 سناریو برای این مهم بدست آید که دو سناریو به عنوان بدبینانه و دو سناریو به عنوان خوشبینانه. پیشران های سناریو بدبینانه: سرخوردگی شدید جوانان از نادیده گرفته شدن توسط حاکمیت، افزایش نابرابری جنسیتی، گسترده تر شدن شبکه های اجتماعی، تشدید بیگانگی جوانان با هویت مورد نظر نظام سیاسی، توجه صرف به نیروهای طرفدار حکومت. پیشران های سناریو خوشبینان: به رسمیت شناختن همه جوانان، کاهش نابرابری جنسیتی، گسترده تر شدن شبکه های اجتماعی، افزایش سواد رسانه ای، کاهش بیگانگی نسبت به هویت مورد نظر نظام سیاسی.
دولت سازی دموکراتیک و ملت سازی انسجام یافته در عراق نوین (2015 2003)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۴
101 - 138
حوزه های تخصصی:
دولت سازی دموکراتیک را می توان اصلی ترین ضرورت عراق نوین دانست. دولت سازی در سال های بعد از اشغال عراق با نشانه هایی از چالش قومی و هویتی روبه رو شده است. نیروهای چالشگر متأثر از برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی تلاش کرده اند موضوع هویت ملی را تحت تأثیر قرار دهند و با این کار چالش های ساختاری عراق را گسترش دهند. روند دولت سازی و ملت سازی در عراق تحت تأثیر مؤلفه های مختلف اجتماعی، سیاسی و الگوی کنش نخبگان شکل می گیرد. نخبگان عراق در دوران حکومت بعثی موقعیت خود را از طریق سلسله مراتب حزبی به دست می آوردند. در این فرایند، گروه های قومی مختلف می توانستند در ساختار سیاسی عراق ایفای نقش کنند. بحران سیاسی عراق در حال حاضر مربوط به شرایطی است که نشانه هایی از تضاد سیاسی بین نخبگان را که به گروه های مختلف فرهنگی، قومی و سیاسی تعلق دارند، اجتناب ناپذیر کرده است. در محیطی که تضادهای قومی، هویتی و مذهبی وجود دارد، نخبگان کار دشواری برای دولت سازی دارند. به همین دلیل روابط جدید دولت سازی در عراق بدون توجه به نقش نخبگان در روند کنترل قالب های احساسی و قومیتی امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که «نخبگان در فرایند دولت سازی دموکراتیک در عراق چه ویژگی هایی دارند و دولت سازی در چه فرایندی حاصل می شود؟» فرضیه مقاله معطوف تبیین این گزاره است که «دولت سازی و ملت سازی دموکراتیک در عراق از طریق انسجام اجتماعی و همبستگی نخبگان در فرایند نهادسازی اجتماعی حاصل می شود». دولت سازی های دموکراتیک در عراق نیازمند روش شناسی مبتنی بر «تحلیل داده ها» و همچنین «تحلیل محتوا»ست. در این پژوهش از روش ترکیبی بهره گرفته می شود و به موازات جمع آوری داده های توصیفی، از قالب های تحلیل محتوا و مصاحبه نیز استفاده و با برخی نخبگان عراقی درباره روند و شاخص های دولت سازی در عراق مصاحبه شده است.
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
103 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ میانسالان شهر اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون– پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل650 زن بازنشسته سازمان بهزیستی شهر اصفهان در رده سنی 40 تا 60 سال در سال۱۳۹۹ بودند که تعداد ۳۰ نفر شامل دو گروه 1۵ نفره جهت گروه های آزمایش و گواه به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بحران هویت میانسالی رجائی و همکاران (1387) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) استفاده شد. ابتدا پرسشنامه های بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ با شرایط یکسان بر روی گروه ها انجام شد. سپس یک دوره آموزش 8 جلسه ای مداخله مبتنی بر شفقت به خود بر اساس رویکرد شفقت درمانی گیلبرت (2009) بر روی گروه آزمایش انجام گرفت در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام جلسات آموزش پس آزمون بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ از دو گروه به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داده که مداخله مبتنی بر شفقت در گروه آزمایش کاهش معناداری در بحران هویت میانسالی و اضطراب مرگ به وجود آورده است. می توان نتیجه گیری کرد مداخله مبتنی بر شفقت به خود باعث کاهش بحران هویت در میانسالان و رسیدن افراد به یک هویت موفق و کاهش اضطراب مرگ می گردد.
موانع و چالش های تأثیرگذار در توسعه نیافتگی سیاسی عراق پساصدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موانع و چالش های تأثیرگذار بر پیشروی توسعه سیاسی کشور مسلمان عراق و مقاومت هایی که برای حفظ شرایط گذشته شده است عوامل گوناگونی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که در فرایند شکل گیری توسعه سیاسی در عراق بعد از سرنگونی حزب بعث، چه موانع و چالش های تأثیرگذاری نقش دارند؟ پاسخ فرضیه این است که دو دسته عوامل داخلی و خارجی، عوامل اصلی عدم توسعه سیاسی عراق پسا صدام هستند. عوامل داخلی جنگ و نزاع داخلی بر سر قدرت و تقویت سیاست مبتنی بر هویت های قومی و فرقه ای، تنش بین اقلیم کردستان و دولت مرکزی و عوامل خارجی، ظهور و حضور سازمان های تروریستی همچون داعش، حضور نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و مداخله در امور سیاسی کشور در دو دهه اخیر، فرایند توسعه سیاسی پس از فروپاشی حزب بعث را در عراق دچار چالش و گاهی متوقف کرده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. در نتیجه حرکت در مسیر توسعه سیاسی مطلوب می تواند یک دگرگونی اساسی در باور سیاسی افراد و نهادهای این کشور باشد که پیش فرض های آن را تغییر در فرهنگ، اقتصاد و جامعه تشکیل می دهند. تغییرات در این حوزه ها، عاملی برای تغییر در حوزه سیاسی یا تحکیم آن است.
تحولات آینده بحران هویت جوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت به مثابه مفهومی چندوجهی، متغیر و سیال، در وهله اول پرسش از کیستی را می رساند و به باور بسیاری از صاحبنظران، موجب شناسایی افراد، گروه ها و فرهنگ و غیره از یکدیگر می شود. هویت دارای ابعاد متفاوتی است که مهم ترین بعد آن تعلق و تعهد می باشد. تعلق جنبه عاطفی و احساسی نسبت به کشور، دولت، اسلام، تمدن، خانواده، دوستان ...) و تعهد جنبه درگیری دارد، یعنی افراد نسبت به آن تعهدی که دارد، احساس وظیفه می کند. بحران هویت جوانان نیز به این موضوع اشاره دارد که در اثر تحولات نظام جهانی، دگرگونی و تحولات در زمینه های ساختاری، فرهنگی و ارتباطات و درعین حال به رسمیت شناخته نشدن از سوی دولتمردان، جوانان در تشخیص جایگاه خود در محیط پیرامونی، گروه و اجتماع خود دچار مشکل و تعارض شده اند؛ بنابراین سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که پیشران های کلیدی بر آینده بحران هویت جوانان چه عواملی هستند. در این پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با 21 نفر از خبرگان حوزه بحران هویت، مؤلفه های اصلی مؤثر بر بحران هویت جوانان موردبررسی قرار گرفت. سپس مفاهیم استخراج شده در قالب یک پرسش نامه تدوین گردیده و مجدد برای خبرگان ارسال شد تا میزان اهمیت و تأثیرگذاری هر کدام از آن ها را مشخص نمایند. سپس با استفاده از آزمون فریدمن، 17 مفهوم تأثیرگذار بر بحران هویت جوانان شناسایی شد: 1. ضعف نهاد های فرهنگی؛ 2. تعارض هویت جهانی با گفتمان رسمی حاکمیت؛ 3. سرخوردگی افراد از نادیده انگاشته شدن توسط حاکمیت؛ 4. تک بعدی شدن آموزش و پرورش؛ 5. نابرابری قومی (تقویت تعصبات- احساس تبعیض)؛ 6. گفتمان ایدئولوژیک حاکمت نسبت به هویت؛ 7. جهانی شدن؛ 8. چندگانگی هویت ایرانی و تداخل هویت ملی، دینی و مدرن؛ 9. سیالیت هویت؛ 10. بیگانگی عموم جامعه نسبت به هویت موردنظر نظام سیاسی؛ 11. تغییرات ارزشی و ساختاری (ارزش ها و هنجار های متعدد و متضاد)؛ 12. تکثر و تنوع عمل و مراجع انتخاب شیوه زندگی؛ 13. رشد شهرنشینی؛ 14. کم رنگ شدن ارزش های سنتی و سلطه عقلانیت ابزاری؛ 15. گسترش شبکه های اجتماعی و شکل گیری هویت مجازی؛ 16. عدم توسعه متوازن؛ 17. نابرابری جنسیت.
بحران هویت و تاثیرگذاری مولفه جامعه در رمان های بازمانده روز و هرگز ترکم مکن بر اساس آراء اریک اریکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل روان شناختی آثار ادبی در قرن اخیر افزایش چشمگیری داشته است. با ظهور روان کاوی مبتنی بر نظریات فروید این رویکرد به طور جدی تری رشد کرد. اریک اریکسون از شاگردان ممتاز فروید که برای اولین بار مفهوم بحران هویت را ابداع کرد، رویکردی تجربی در باب حیات انسان برگزید و با تقسیم عمر انسان به هشت مرحله تمامیت آن را در برگرفت: نوزادی، اوایل کودکی، پیش دبستانی، دبستانی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و سالمندی. اریکسون در شاکله نظریه اش عباراتی چون اصل اپی ژنتیک، ریتوآلیزاسیون، ریتوآلیسم و سایکوشال موراتوریوم را معرفی نمود. در این مقاله پژوهشگران در صدد آن برامدند تا شخصیت های «آقای استیونز» در رمان بازمانده روز و شخصیت «کتی» در رمان هرگز ترکم مکن را مورد واکاوی روان شناسانه قرار دهند و با بررسی عمیق روابط شخصیت ها و جامعه به تاثیر و تاثر میان آن ها بپردازند و بحران هر یک را به طور جداگانه تحلیل نمایند. در بررسی های انجام شده این نتیجه حاصل شده است که جامعه و محیط به عنوان اتمسفر و اهرم فشار به شخصیت ها آنان را به سوی بحران های هویتی سوق داده اند.
مهاجرت، ره یافتی بر استثمار نوین، رویکردها و کارکردها در عصر جهانی شدن و حکمرانی جهانی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
181 - 202
حوزه های تخصصی:
امروزه مهاجرت های بین المللی به یکی از بزرگترین مسائل و چالش های فراروی کشورهای جهان در عصر جهانی شدن مبدل شده است. از یک سو حضور مهاجرین در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی درکشورهای مهاجر پذیر تبدیل به ظرفیتی ویژه جهت توسعه آن کشورها و دست یابی به نقشی پر رنگ در حکمرانی جهانی شده است و از سویی دیگر خود عاملی برای تزلزل شاخص های امنیت و ثبات اقتصادی تبدیل گشته است. این پژوهش با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی بر مبنای تجزیه و تحلیل آمارهای موجود به بررسی تغییر رویکرد مساله مهاجرت از بعد اجتماعی به فرصت ها وچالش های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با تاکید بر کشور جمهوری اسلامی ایران و اثرات آن بر فضای ژئوپلتیک جهانی در عصر جهانی شدن پرداخته است. جهت حصول این نتیجه در این نوشتار، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر روند مهاجرت و بررسی دیدگاه های کشورهای توسعه یافته به این منظر مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتا چشم اندازی بر مبنای تجزیه و تحلیل روند ها برای اولویت بندی مدیریت و سیاست گذاری راهبردی در این حوزه ارائه شده است.
عوامل داخلی فروپاشی «جمهوری» چهارم در افغانستان
منبع:
غرب آسیا سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
32 - 66
حوزه های تخصصی:
فروپاشی جمهوریت در افغانستان شوکه آور بود. حکومت این کشور به رغم در اختیار داشتن تجهیزات پیش رفته، یک ماه بیشتر در برابر یورش طالبان دوام نیاورد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین علل داخلی فروپاشی جمهوری در افغانستان است. پرسش اصلی این است که کدام عوامل نقش اصلی را در فروپاشی جمهوریت افغانستان داشته اند؟ فرض بر این است که عوامل مربوط به سطح دولت در چهار بعدِ سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی نقش اصلی را در فروپاشی جمهوری افغانستان داشتند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی- توصیفی با روش کیفی، داده های کتاب خانه ای را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهند که علل سیاسی (عدم مشروعیت دولت، نبود ایدئولوژی مشروعیت بخش، شکاف دولت- ملت، بحران هویت ملی، فساد سیاسی، نبود دیپلوماسی کارآمد)؛ علل اقتصادی (رشوه خواری و فساد اداری، کاهش سرمایه گذاری، فرار سرمایه و فقر و بیکاری)؛ علل اجتماعی (تبعیض در استخدام، فساد اخلاقی، سیاسی شدن هویت ها، عدم انسجام اجتماعی و فرار مغزها)؛ و علل نظامی (ضعف رهبری به دلیل نبود شایسته سالاری در ارتش، نبود استراتژی در جنگ، سیاسی شدن ارتش) عوامل اصلی فروپاشی جمهوری در افغانستان بودند.