مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فیض کاشانی
منبع:
کاشان شناسی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ و ۵
291 - 314
در این نوشتار ابتدا آیات و روایات مرتبط با شیوه نکوهیده تفسیر به رأی مطرح شده، سپس با بیان برداشتهایی در این زمینه، این امر از دیدگاه مرحوم فیض کاشانی و برخی بزرگان بررسی شده است. فیض با تبیین مراد احادیث تفسیر به رأی و اخبار ضرب قرآن و نیز اخبار دالّ بر منع تفسیر به غیر نص، در رفع تعارض و تناقض ظاهری میان اخبار فوق با دیگر آیات و روایاتِ توصیه به تدبّر در قرآن و روایات عرضه احادیث و اخبار به قرآن و ...، تلاش نموده و میان آنها را به نوعی جمع نموده است. از دیدگاه او تفسیر به رأی، اعمال رأی و اندیشه مبتنی بر هوای نفس است که ممکن است از روی علم و یا جهل صورت گیرد. بر این اساس و در راستای دوری از تفسیر به رأی، شایسته است که در تبیین آیات، اتکا و ارجاع به اقوال معصوم(ع) نمود، البته پس از جستجو در شواهد و محکمات قرآنی، چرا که آیات قرآن اولین مفسر خود میباشد. چنان که متشابهات قرآن را نیز میبایست با اتکا به قول اهل حق، به محکمات قرآنی ارجاع داد. جز خداوند، راسخان در علم نیز عالم به تأویل متشابهات اند و گرچه مصداق اتم و اکمل راسخان در علم، معصومین(ع) میباشند، جایز و ممکن است که غیر معصومین(ع)، نیز بر متشابهات قرآن آگاه شده و از راسخان در علم به شمار آیند، همانان که در راه اطاعت مخلصانه خداوند قدم گذاشته و سلمان وار از اهل بیت به شمار آمده اند و خود را در معرض وزش نسیمهای رحمانی قرار داده و نهایتاً در جرگه راسخان در علم واقع شده اند، تفسیر و تأویل آیات از سوی غیر معصوم(ع)، لزوماً به معنای تفسیر به رأی نخواهد بود و باب تدبّر و تفکّر در آیات قرآن، همچنان به روی همه گشوده است.
تفسیر صافی و زمینه های اجتهاد در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ و ۵
315 - 359
تفسیر صافی، اثر مرحوم ملا محسن فیض کاشانی است، که آن را در سال 1075 ق تألیف نموده است. هرچند استفاده مفسّر از روایت برای فهم آیات پررنگ است، ولی در تفسیر خود در زمینه های ادبی همچون معنای واژگان، مرجع ضمایر، تحلیل ادبی و بلاغی آیات و در زمینه های فلسفی، عرفانی و عقلی و در گزینش منابع روایات به اجتهاد پرداخته است. فیض در این اجتهاد، از مبانی معرفتی یعنی باورهای مذهبی، دانسته های ادبی و قواعد فلسفی عرفانی، و ازمبانی غیر معرفتی مثل جهت گیری های عصر خود اثر پذیرفته است. در این پژوهش، با مروری بر زندگی فیض و معرفی اثر وی، تفسیر صافی، زمینه های اجتهاد در آن و نیز اجتهاد مفسّر را بررسی کرده ایم.
نگاهی دوباره به روش فیض کاشانی در تفسیر صافی(مقاله علمی وزارت علوم)
تفسیر صافی اثر ارزشمند ملا محسن فیض کاشانی، از تفاسیر مهم و مشهور روایی شیعه است که با استفاده از احادیث و روایات معصومین(ع)، در قرن یازدهم هجری نگارش یافته است. در این نوشتار، درباره روش تفسیری فیض کاشانی در تفسیر صافی و چگونگی استفاده وی از روایات معصومین(ع) در شرح و تبیین آیات قرآن کریم، سخن به میان آمده و این مطلب به اثبات رسیده است که با وجود روایی بودن این تفسیر، روش تفسیری فیض در این تفسیر، روشی آمیخته با روایت و درایت است. نکته تأکیدی این پژوهش، استفاده فیض به عنوان دانشمندی نوگرا در مکتب اخباری گری، از روش تفسیری روایی اجتهادی است. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت کتابخانه ای بوده و در آن، مراحل سه گانه توصیف، تحقیق و تبیین طی شده است.
سیاست به مثابه فضیلت در اندیشه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
ملا محسن فیض کاشانی (996 1077ق) از اندیشمندان بزرگ امامیه در دوره دوم حکومت صفویه در ایران است که تحت تأثیر دو نگرش حکمی صدرایی و حدیثی است. او با تکیه بر روایات اهل بیت(ع) و با محوریت فضیلت مطرح در حکمت اسلامی، به ارائه اندیشه اش در باب سیاست پرداخته است. بر این مبنا، پرسش اصلی این نوشتار این است که فیض کاشانی سیاست و زندگانی سیاسی را چگونه می بیند؟ یافته های پژوهش که حاصل متن پژوهی نظریه محور و داده های کتابخانه ای است، بیانگر این است که دلبستگی حقیقی فیض را مکتب اهل بیت و پیروی از راه و روش آنان یعنی فضیلت گرایی تشکیل می دهد. لذا بر مبنای نگرش حکمی (فلسفه سیاسی) فضیلت محور و شرعی (قرآن و سنت اهل بیت) و با توجه به شرایط زمانه خویش، در پی تثبیت قدرت فکری و سیاسی تشیع به عنوان اسلام حقیقی است. او بر همین مبنا، سیاست را فضیلت و محور هدایت و تربیت انسان ها برای رسیدن به سعادت حقیقی می داند. از دید او، سیاست مبتنی بر فضیلت با عقل و شرع موافقت تام دارد و اطاعت آن رواست، ولی چنانچه فضیلت محور نباشد در تعارض با خرد سلیم و شرع الهی قرار گرفته در نتیجه، اجتناب از آن ضروری است. بر همین اساس، زندگی اجتماعی انسان نیاز به قانون و مجری دارد و این قانون همان شرع الهی است و مجریانش فضیلت گرایان بزرگ یا نمایندگان شرع یعنی پیامبران و امامان اند. بنابراین، حکومت مطلوب فیض حکومت فضیلت محور است که از طریق تحقق سیاست فاضله عملی می گردد و رهبر در چنین حکومتی پیامبر یا امام منصوص و منصوب الهی است. اما در زمان غیبت امام معصوم، تحقق این نیاز در گام اول و با فراهم شدن شرایط بر عهده عالمان حقیقی و فاضل است و در گام دوم، پادشاهی فاضل یا عادل دین مدار مورد تأیید اوست.
مطالعه تطبیقی ارتباط درون فردی در دیدگاه های دنا وکیت و فیض کاشانی (مورد بررسی کتاب های ارتباطات درون فردی؛ صداها و ذهن های متفاوت و المحجه البیضاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط درون فردی یکی از سطوح اصلی ارتباطات است که بر اساس آن یک فرد هم فرستنده پیام و هم گیرنده آن است. در تحقیق حاضر باهدف شناخت ارتباط درون فردی در دیدگاه های دو اندیشمند مطرح در این حوزه، دنا وکیت و فیض کاشانی این مسئله که چیستی ارتباط درون فردی در اندیشه دنا وکیت به عنوان اندیشمند غربی حوزه ارتباطات و فیض کاشانی به عنوان اندیشمند اسلامی اخلاق فردی چیست و چه شباهت ها و تفاوت هایی در نظرات آن ها وجود دارد مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر در مرحله جمع آوری داده ها با روش اسنادی یا کتابخانه ای انجام گرفته است و در مرحله بررسی، تفسیر و تحلیل داده ها از روش تطبیقی استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در اندیشه وکیت اصل صحبت از ارتباط درون فردی تعمدی و آگاهانه بررسی خود یا نفس فی نفسه نیست بلکه بحث از ارتباط درون فردی برای نیل به شخصیت بهتر و برقراری ارتباط های بعدی و یا تصمیم گیری درباره ی آن هاست. درحالی که در اندیشه فیض کاشانی ارتباط درون فردی بر توانایی فرد در شکست دادن نفس برای بهبود شخصیت دلالت دارد. در تحقیق پیشرو به این نتیجه رسیده شده است که تفاوت اساسی ارتباط درون فردی نزد وکیت و فیض کاشانی در نوع نگاه آن هاست به طوری که اولی ارتباط درون فردی را در چارچوب فرد - جامعه و دومی در چارچوب خدا - فرد - جامعه در نظر می گیرند.
سعادت و نسبت آن با دین در اندیشه ابن سینا و فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با بهره گرفتن از روش تحلیلی- مقایسهای، به بررسی مفهوم سعادت و نسبت آن با دین در اندیشه ابنسینا و فیض کاشانی پرداخته است. فیض و ابنسینا با سیاق و بستر مشترک اسلامی نظرات قابل توجه و تاثیرگذاری را در باب سعادت بیان نمودهاند. اما بررسی نظرات آن دو نشان میدهد که فیض در بحث سعادت کاملاً خدامحور بوده و حصول سعادت اخروی و نیل به قرب الهی را از طریق شریعت و تعالیم انبیا الهی امکانپذیر میداند؛ در حالیکه ابنسینا بر معرفت انسانی تاکید میورزد. لذا میتوان گفت که رویکرد ابنسینا به سعادت، فلسفی و رویکرد فیض کلامی و اخلاقی است. همچنین هر دو میان فضایل و سعادت ارتباط وثیقی برقرار میکنند. ابنسینا در تعریف فضایل و رعایت اعتدال، بر محوریت عقل و شایستگیهای انسانی تاکید دارد. اما فیض بر نقش اموری مانند شناخت خداوند، شرع و امداد و عنایت الهی در این ارتباط اهمیت میدهد. هرچند ابنسینا نیز نقش دین، افاضه و وحی الهی را در دستیابی به سعادت مهم تلقی میکند، اما به جای نقشمحوری، جایگاه حمایت کننده برای دین قایل است. برهمین سیاق تکامل انسان در بعد عقل نظری و عملی، مهمترین عامل دستیابی به سعادت انسانی معرفی میشود.
بررسی تطبیقی ادله نظریه «توسعه معنایی الفاظ قرآن» از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن که به دیدگاه «روح معنا» معروف شده، بهواسطه تجرید امور مادی و حسی، چنان معنای وسیعی به لفظ میبخشد که بسیاری از استعمالات معقول و غیرمحسوس آن را نیز حقیقت میشمارد. غفلت از بررسی ادله این نظریه، موجب سوء فهمهای متعددی از سوی پژوهشگران گردیده است. در این مقاله ادله دو تن از بزرگترین مطرحکنندگان نظریه، یعنی فیض و علامه طباطبایی بررسی گردیده است. هیچکدام از این دو اندیشمند این نظریه را به ممنوعیت استعمال مجاز در قرآن و یا تطابق عوالم مستند ننمودهاند. هردو اندیشمند باوجود تفاوت در بیان نظریه و دلایل مطروحه، در استناد این نظریه به ادله عقلی و ظواهر برخی متون آیات و روایات اشتراک دارند. از استدلال بیانشده توسط ایشان معلوم میگردد این نظریه تنها در برخی الفاظ بهکاررفته در آیات و روایات جاری است و اشکالاتی که برخی بهزعم اجرای این نظریه در تمامی الفاظ مطرح نمودهاند، موجه نخواهد بود.
بررسی بینامتنیت قرآنی غزلیات فیض کاشانی بر اساس نظریه ی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
179 - 207
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط بینامتنی یکی از تأثیرگذارترین و کاربردی ترین مقوله های نقد ادبی به حساب می آید. از میان نظریه پردازان بینامتنیت، ژرار ژنت و نظریه ی او بیش از سایرین مورد توجّه قرار گرفته است. بینامتنیت ژنت یک ی از اقس ام نظریه ی ترامتنیت اوست. از نظر ژنت در صورت وجود عناصر مشترک میان دو متن، رابطه ی هم حضوری میان آن ها برقرار می شود. پس از ظهور اسلام، قرآن به عنوان یک زیرمتن از نظرگاه های مختلف زیبایی شناسی صوری و معنایی، مرجع و منبع بسیاری از شاعران بوده است. یکی از این شاعران فیض کاشانی عالم بزرگ شیعی در قرن یازدهم است. اصلی ترین زیرمتن تشکیل دهند ه ی اندیشه ی او در غزلیاتش قرآن کریم است. بی تردید در شرح و تفسیر صوری و معنایی غزلیات فیض بررسی روابط بینامتنی قرآن و شعر او موجب شناخت بهتری از شعر او می شود. این پژوهش به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و بر اساس روش کتابخانه ای انجام گرفته است. هدف این جستار، بررسی مناسبات بینامتنی قرآن و غزلیات فیض کاشانی است. برای این منظور از میان نظریه های مختلف بینامتنیت با انتخاب روش خاص بینامتنیت ژرار ژنت به بررسی بینامتنیت قرآنی غزلیات فیض پرداخته می شود. برآیند این پژوهش نشان می دهد که فیض به عنوان یک عالِم و مفسّر قرآنی از میان روابط سه گانه ی بینامتنی ژنت(صریح،غیرصریح و ضمنی) در سرتاسر اشعارش به وفور و با تشخّص بخشی و خلق مضامین شعری متفاوت به شیوه های صریح(به خصوص در حوزه ی واژگان)و ضمنی(به ویژه در حوزه ی مضامین) از قرآن بهره گرفته است.
نسبت و رابطه دانش فقه و علم اخلاق از منظر فیض کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مبانی فقهی حقوق اسلامی (پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامی) سال اول پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۲
139 - 157
حوزههای تخصصی:
ملا محسن فیض کاشانی از عالمان بزرگ اسلامی است که در زمینه دانش فقه و علم اخلاق دارای آثار گرانقدری است. وی علم اخلاق را علم به احوال قلب از خصلتهای پسندیده و ناپسندیده آن میداند و علم فقه را علم به کیفیت عبادتهای مشروعه و علم به حکمهای مضبوطه از حلال و حرام در همه کسبها و معاملات تعریف کرده است. وی برخلاف غزالی که فقه را علم دنیا میشمرد آن را علم الهی می داند که مانند علم اخلاق باید علم آخرت تلقی شود. فیض بر پیوند وثیق بین ایندو دانش در موضوع، غایت و روش فهم آموزهها از کتاب و سنت تأکید میورزد و ضمن شناسائی اسرار و حکَم اخلاقی، معنوی و عرفانی احکام شرعی در نگاشتههای فقهی خود آنها را ارایه میدهد. لذا رویکرد اخلاقی به گزاره های فقهی از مهمترین مشخصه برخی از آثار فقهی او به شمار میآید. فیض معتقد است که فقه تشخیص عمل طاعت و معصیت را به مکلّف اعطا مینماید و عمل به آن، موجب پرورش فضایل اخلاقی و دستیابی به کشف عینی حقیقت می شود . از طرف دیگر اخلاق نیز در وصول به مقاصد تشریع احکام فقهی مکلّف را یاری میدهد و گذر او را از ظاهر به باطن احکام شرعی، میسر میسازد.
توصیف و تحلیل علمی نسخه ای دیگر از وافی به کتابت عالم برجسته ملا محمدحسن ناصحی طاهرآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
81 - 108
نسخه های خطی در شمار مهم ترین میراث مکتوب علمی، فرهنگی و هنری بشر با اطلاعات تاریخی، مذهبی، ادبی، فرهنگی و هنری است. مرحوم ملا محمدحسن ناصحی طاهرآبادی یکی از علمای مشهور طاهرآباد کاشان بوده که در زهد و ورع و تقوا و فقاهت شهره خاص و عام بوده است؛ ولی متأسفانه از ایشان، جز یک نسخه خطی از کتاب وافی مرحوم علامه فیض کاشانی، اثر دیگری باقی نمانده است. این اثر به هنر خوش نویسی، کتابت و همچنین تسلط به زبان و خط عربی و وسعت دایره اطلاعاتی ایشان از دانش های قرآنی، حدیثی و فقهی دلالت دارد. ازاین رو نگارندگان کوشیده اند تا ضمن معرفی اجمالی علامه فیض و کتاب وافی ایشان، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل محتوایی عناصر کتاب شناختی نسخه خطی مرحوم ملا محمدحسن ناصحی طاهرآبادی نیز پرداخته و بدین وسیله اطلاعات کتاب شناسی این اثر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. پژوهش ها نشان داد که ملا محمدحسن، در رونویسی نسخه وافی ، بسیار روشمند عمل کرده؛ به گونه ای که برای تصحیح اغلاط، سعی کرده تا از روش های متنوعی بهره بگیرد؛ همچنین با توجه به متن نسخه، می توان به دقت نظر و امانتداری ملا محمدحسن در استنساخ این نسخه پی برد. از سویی، تحلیل کتاب شناختی این نسخه می تواند تا حدودی، گزارشگر مشخصات سبک نگارش عصر کاتب و اختصاصات سبکی دوره وی باشد.
قاعده زرین در اندیشه اخلاقی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
109 - 126
یکی از ابزارهای مؤثر برای ایجاد فرهنگ اخلاقی زیستن در جامعه، قاعده زرین اخلاق است. بر اساس این قاعده که تقریرهای مختلفی از آن در دو وجه ایجابی و سلبی صورت گرفته است، افراد در صورتی می توانند زیست اخلاقیِ مسالمت آمیزی داشته باشند که هرچه برای خود می پسندند، برای دیگران نیز بپسندند و آنچه برایشان مطلوب نیست، برای دیگران نیز مطلوب ندانند. این قاعده در کنار دیگر اشتراکات عقلی و الهیاتی ادیان، به مثابه ابزاری اخلاقی برای تقریب میان ادیان و تمدن های مختلف نیز مورد توجه اخلاق گراها قرار گرفته است. در سنت اسلامی نیز علمای اخلاق بر اساس آیات و روایات مختلف، مصادیق متعددی از قاعده زرین را در آثار اخلاقی خود تبیین کرده اند. فیض کاشانی که توجه به برخی آراء اخلاقی اش محور اصلی پژوهش حاضر است، در آثار مختلف خود، آموزه های اخلاقی شفقت، مهربانی، مدارا، خوش سخنی با دیگران و... را از مهم ترین ابزارهای اخلاقی برای زندگی مسالمت آمیز در جامعه اسلامی معرفی می کند. در این جستار با اشاره به کارکردهای قاعده زرین، این آموزه های اخلاقی از منظر قاعده زرین مورد توجه قرار گرفته و نشان داده شده است که آموزه های اخلاق اجتماعیِ فیض کاشانی را می توان از مصادیق صورت بندیِ کلی قاعده زرین دانست.
تضمین و گونه هاى آن در غزلیات فیض کاشانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملامحسن فیض کاشانی، از علما و اکابر بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است؛ که علی رغم شهرتش در تألیف کتب علوم مختلف، در شاعری نیز دستی توانا داشت. شعر او مالامال از اندیشه های فکری و اعتقادی اوست که با چاشنی عرفان و معرفت درمی آمیزد. آن چه که بیش از همه در شعر فیض خودنمایی می کند، بهره گیری استادانه او از اشعار و مضامین فکری شاعران بلند آوازه و صاحب سبک پیش از او از جمله مولوی و حافظ است که بر رونق و غنای شعر او افزوده است. از این رو، در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر شعر فیض کاشانی صورت گرفته است، تلاش می گردد تا تضمین و گونه های آن به جهت اهمیت و نقش غیرقابل انکاری که در گیرایی و تأثیرگذاری کلام فیض ایفا می کنند، مورد بررسی قرار گیرد؛ که نتیجه حکایت از آن دارد که اشعار فیض، علاوه بر آنکه دربردارنده اندیشه های حکمی و اعتقادی اوست، عصاره فکری و شعری حافظ و مولانا نیز می باشد؛ که شاعر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آن ها بهره برده است و تضمین مبهم عبارتی یا واژگانی تضمین غالب به کار رفته در غزلیات فیض می باشد که باعث آفرینش غزلیاتی چون غزلیات حافظ و مولانا شده است.
تحلیل مبانی فکری و گرایش های اندیشگی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
119 - 134
محمد بن مرتضی معروف به مولی محسن فیض کاشانی از مشاهیر شهر کاشان در سده یازدهم و دوران صفویان است. زندگی فیض کاشانی مقارن با نهادینه شدن مذهب شیعه در ایران بوده و وی در جهت گسترش آموزه های شیعی آثار گران سنگی در فلسفه، عرفان، اخلاق، فقه، تفسیر و حدیث تألیف کرده است. فیض کاشانی تحت تأثیر دیدگاه های حکمی (فلسفی، عرفانی) و نیز اخباری گری استادان خود قرار داشته همچنین از سنّت های رایج در بوم کاشان بهره برده است. این جستار آثار فیض کاشانی را با روش کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی تاریخی مورد پژوهش قرار داده است. تتبع در شرایط تاریخی و اجتماعی و آثار فیض نشان می دهد فیض کاشانی برخلاف برخی گزارش ها اخباری نبوده است. در واقع فیض کاشانی به گونه خلاقانه ای در آثارش موفق شده دیدگاه های حکمی و اخباری استادان خود را تلفیق کند. از نگاه فیض، عقل و وحی و عرفان با هم سازگاری دارند و همه گونه آموزه های فلسفی و عرفانی در خلال حدیث امامان شیعه قابل دستیابی است. فیض کاشانی بر اساس نتیجه این جستار، برای حل تعارض اخباری گری و حکمت گرایی رهیافت تأویل گرایی را برگزیده است.
تأملات تفسیری فیض کاشانی در«الصافی» (شیوه حدیث شناسی)
منبع:
تفسیرپژوهی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
184 - 149
حوزههای تخصصی:
تفسیرصافی از تفاسیر روایی با رویکرد تأویلی است. فیض کاشانی در این تفسیر، علاوه برگزینش ونقل روایات تفسیری از برخی منابع شیعه، براساس مبانی خود به فهم و نقد این روایات نیز پرداخته، که مبانی فقه الحدیثی او در مقدمه برخی از کتابهایش موجود است. مهمترین این مبانی عبارت از لزوم موافقت حدیث با محکمات قرآن، سنّت ثابت و روایات معصومان(ع) در کتب شیعه است. سایر مبانی او عبارتند از: عقیده به لزوم کاربرد عقل درتأیید وجمع روایات، توجه به سبب صدور و نقش زمان و مخاطب درحدیث، توجه به اختلاف فهم مخاطبان ، لزوم استفاده ازعلوم ادبی ، عقیده به عدم وجود تعارض واقعی میان روایات معصومان(ع) و لزوم رفع تنافی در صورت وجود تعارض ظاهری، رجوع به مرجّحات منصوصه هنگام تعارض اخبار، و به تأویل بردن روایات به منظور ایجاد وفاق بین آنها. البته برخی از این تأویلات، نیازمند تأمل است. در این تحقیق، مبانی فقه الحدیثی فیض در روایات تفسیری صافی بررسی شده است
واکاوی روش های فقه الحدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
275 - 298
حوزههای تخصصی:
پس از قرآن، حدیث مهم ترین منبع دریافت مفاهیم دینی است. لذا عالمان مسلمان برای حدیث اهمیت والایی قائل هستند و در طول تاریخ اقدام به شرح احادیث کرده اند هر کدام از دانشمندان نیز روش های خاص خود را دارند. هر یک از حدیث پژوهان در فرآیند فقه الحدیث و شرح حدیث دارای یک روش استاندارد بوده که آن روش را در روند کار رعایت نموده اند، اما در برخی از موارد با تکیه بر مبانی خاص خود، تغییراتی در شیوه عامه ایجاد کرده اند. فیض کاشانی نیز مانند دیگر حدیث پژوهان، در شرح احادیث دارای روش های مخصوص به خود است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی روش های شرح حدیث فیض کاشانی در تفسیر صافی می پردازد. برخی از روش های فقه الحدیث و شرح حدیث در تفسیر صافی، شرح محتوای حدیث با استناد به آیات قرآن، شرح مفردات، که در مواردی عیناً از کتب لغت نقل شده است اما بدون اینکه به آنها ارجاع داده شود، بیان نکات تأویلی، عرضه روایات بر قرآن و تشکیل خانواده حدیث و جمع بین روایات، و غیره است. البته شرح حدیث فلسفی و عرفانی نیز در این میان مسئله ای قابل بحث است؛ در مواردی هم فیض به نقد احادیث از باب مخالفت با عامه پرداخته و در جهت ترجیح روایات به مواردی از قبیل موافقت آن حدیث با کتاب و سنت و نیز شهرت روایت و عدالت و وثاقت راوی ها می پردازد.
بررسی تطبیقی مبانی خاص انسان شناسی اخلاق عرفانی از دیدگاه علامه طباطبایی و فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
29-52
حوزههای تخصصی:
اخلاق عرفانی که بازتاب داستان سالکانه ی انسان کامل است، راه را برای رسیدن به مرتبه ی وصول هموار می سازد و ملکات اخلاقی حاصله از این باریابی به بارگاه قدس ربوبی نیازمند به شناخت دقیق مبانی آن و تأثیر آن مبانی بر خُلقیات توحیدی انسان دارد. در این میان علامه فیض کاشانی و علامه طباطبایی بر اساس اندیشه های توحیدی خود، شکل اخلاقی زیستن و ضمانت زیست کرد اخلاقی را توحید و عشق به ذات حق بیان نموده اند و در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی، مبانی خاص انسان شناسی اخلاق عرفانی از دیدگاه علامه طباطبایی و فیض کاشانی به روش تطبیقی تبیین نموده و نتیجه اینکه: اصلی ترین مبانی خاص انسان شناسی اخلاق عرفانی، ذو مراتب بودن وجودی آدمی است که تجلی«الظاهر و الباطن» خداوند است. انسان با نفی خودیت و گذر از عوالم وجودی خود، مقیم عوالم توحیدی گردیده و مظهر تام اسمای الهی می شود و در هر موطن وجودی، متصف به صفات همان موطن شده و ملکات اخلاقی را در خود مستقر می نمایاند و منظومه اخلاقی خود را بر همین گذر و استقرارها ترسیم می کند.
وحیِ غیرقرآنی در اندیشۀ فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
وحی یکی از مفاهیم کلیدی ادیان است که بنا بر اعتبارات مختلف نزد متکلمین مسلمان تقسیمات گوناگونی دارد. یکی از این تقسیمات کلامی، وحی قرآنی در مقابل وحی غیرقرآنی است که از آن به «وحی بیانی» یا «غیرمتلو» تعبیر می شود و بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعی از جمله فیض کاشانی بدان معتقدند. نوشتار پیش رو پس از بیان پیشینه ای از پژوهش هایی که از سوی موافقان و مخالفان وحی غیرقرآنی انجام شده، به تبیین دیدگاه فیض کاشانی در مورد وحی غیرقرآنی پرداخته و مصادیق، ادله و پیامدهای آن را تحلیل نموده است. با توجه به تمایز تعاریف «نبی» و «رسول» و «امام» در دیدگاه فیض کاشانی، از کنار هم چیدن نظریات وی که غالباً از کتاب الوافی ، الصافی و علم الیقین گرد آمده، نتیجه می شود که فیض هرچند به بعضی از ادله ای که مستند برخی موافقان، برای اثبات وحی غیر قرآنی واقع شده استناد نکرده، وجود وحی غیر از قرآن را پذیرفته و قائل به ارسال وحی بر پیامبر(ص) قبل و بعد از رسالت بوده است. به باور وی پیامبر(ص) هم زمان با قرآن، وحی «غیرقرآنی» را نیز دریافت می کردند که از مصادیق آن سنّت، ولایت علی(ع)، فضیلت اهل بیت(ع)، جزئیات احکام و... است.از دید فیض رویه غالب در وحی غیر قرآنی، تفسیر قرآن است؛ هرچند در وحیانی بودن مواردی غیر از تفصیل قرآن، از قبیل اذان و بشارت ولادت امام حسین(ع) نیز فیض تصریح داشته است. فیض با وجود گستره وسیعی که برای وحی غیرقرآنی قائل شده است، تحریف قرآن را نپذیرفته و روایات تحریف نما را بر فرض صحت، بر تحریف معنوی حمل کرده که الزامی بر تحریف لفظی قرآن ندارند.
اثربخشی عرفان حکمی در علم کلام با تکیه بر اندیشه های فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
69 - 86
حوزههای تخصصی:
عرفان از سه جهت می تواند در علم کلام مؤثر واقع شود. نقش آن در طرح مسائل کلامی، شرح و تبیین این مسائل با عنایت به مبانی وجودشناسی و ایجاد تحول در ادبیات و سبک بیان کلام از مواردی است که در این نگاشته به بحث گذاشته می شود. عرفان فیض کاشانی با ویژگی هایی که دارد، در علم کلام او تأثیرگذار است. سازگاری با شریعت و حکمت عقلی حکما از اهم این خصوصیات است. عرفان او را در این نوشتار «عرفان حکمی» نام می دهیم. نزد او عقل مؤید به شهود نیز به آنچه انبیا رسیده اند، دست می یابد؛ لیکن با سه تفاوت و آن اینکه فراورده های وحی وسیع تر، عمیق تر و مربوط به همه سطوح مخاطبان است. عرفان فیض کاشانی هماهنگ با عرفان شیعی و مبتنی بر حکمت صدرایی است. این عرفان حکمی می تواند از جهات مختلف، تأثیر قابل توجهی در علم کلام داشته باشد که نمونه ای از این تأثیرها در آرای کلامی فیض دیده می شود.
ابتکار فیض کاشانی در تبیین نظریه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر مسأله ی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که وی طرفدار نظریه ی امربین الامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریه ی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علی رغم تلاش برای نفی جبر و تفویض و اثبات امربین الامرین، به نظر می رسد به نوعی به نظریه ی تفویض نزدیک شده است هرچند تفویض مورد نظر او ظاهراً با نظریه ی تفویض مصطلح متفاوت است؛ چرا که نظریه ی تفویض به معنای استقلال انسان در افعال ارادی خود و نفی خالقیت و فاعلیت خداوند نسبت به آن افعال است در حالی که نظریه ی «تفویض اختیار به انسان» بنا بر ادعای صاحبش با خالقیت و فاعلیت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا همان گونه که خداوند قدرت دارد بنده را مجبور بر کاری کند، قدرت دارد اراده و اختیار را به او تفویض کند و این نه تنها با عمومیت خالقیت و قضا و قدر الهی منافات ندارد بلکه مؤکد آن نیز می باشد.
نگره خلود کفار در عذاب جهنم: بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
133 - 160
حوزههای تخصصی:
تقریباً همه دانشمندان مسلمان ، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئله ای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمه ای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئله شمول رحمت واسعه الهی عذاب مخلدین در دوزخ ، منحصر به مدت معینی است که پس از سپری شدن این مدت دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره مند می شوند. از نظر علامه طباطبایی، قرآن کریم صراحتاً به خلود عذاب اشاره دارد و منقولات و روایات متعدد ، نیز موکد این مطلب می باشد. بررسی دیدگاه های مختلف در این زمینه ما را به این نکات رهنمون می سازد: الف) خلود از جمله مسائلی است که به علت صفت فناپذیری در دنیا مطرح نیست. در نتیجه این مسئله مختص به روز قیامت بوده که پس از برپایی آن در مورد نعمت و نقمت مطرح خواهد شد؛ ب) خلود در دوزخ از مباحث مورد تأیید آیات و روایات است که در گروه ها و قشرهای مختلف متفاوت است؛ ج) برخی به تاویل آیات و روایات مبادرت ورزیده اند و به تفکیک مباحث خلود در دوزخ بدون خلود در عذاب قائل شده اند.این مقاله درصدد است ، با روشی تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طبا طبایی در این مهم بپردازد.