مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
دین
حوزه های تخصصی:
دین و اخلاق چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ آیا هر گونه پیوندی میان آنها منتفی است و هیچیک ناظر به دیگری نیست، یا با هم آشتی و اشتراک عمل دارند؟ آیا هر یک نافی یا حامی دیگری است؟ این مقاله نوع پیوند میان دین و اخلاق را میکاود. بدین منظور، پس از مفهوم شناسی دین و اخلاق، آرای طرح شده در عرصة پیوند میان دین و اخلاق را به چهار دسته تباین، تعارض، تطابق و تعامل تقسیم میکند. در نهایت، دیدگاه مختار که آمیزه ای از تطابق و تعامل است بیان میشود. نظریه تعامل در دو بخش، نیاز دین به اخلاق و به العکس، طرح شده است.
سکولاریسم، دین، اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه به معنای دقیق سکولاریسم و اخلاق و در نتیجه، نسبتی که سکولاریسم با عرصه های مختلف حیات بشری دارد، یکی از مسائل مهمی است که در این مقاله، بررسی شده است. این توجه نشان میدهد که سکولاریسم تنها به معنای جدایی دین از سیاست نبوده و هر حوزه ای که با اختیار انسان در ارتباط باشد، محل نفوذ سکولاریسم خواهد بود. به این ترتیب، اخلاق سکولار معنای عامی خواهد داشت که حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، تعلیم و تربیت و غیره را دربر میگیرد. مسئلة دیگری که در این مقاله، بررسی شده، نسبتی است که بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار برقرار است. برای نشان دادن این نسبت، کوشش شده است که ویژگیهای هر یک از آنها شناسایی و تا حد مقدور توضیح داده شود.
اکنکار در سراب دین
حوزه های تخصصی:
شبه آیین اکنکار که از عرفان های نوپدید و نوظهور آمریکایی است، باورهای بسیاری از ادیان و عرفان ها را گرد آورده است تا معجونی از همه ادیان باشد. معجون بودن این فرقه موجب شده است تا بنیان گذار آن و نیز جانشینان وی ادعاهایی که این فرقه را به دین بودن نزدیک میکند، مطرح سازند. این نوشته بر آن است تا با بیان اوصاف، شگردها و روش هایی که این شبه آیین را به تعریف دین نزدیک میکند، تناقض دین نبودن ظاهری، و دین بودن آشکار آن را روشن کند. در این مقاله، با تطبیق باورهای اکنکار با مؤلفه های مهمی که در تعریف های دین شمرده شده است، نشانه هایی از ادعای دین بودن اکنکار ارائه میشود. سپس با بررسی اهداف معهود سردمداران این شبه آیین و ویژگیهایی که برای آن بر میشمارند، از باور پنهانی دین بودن اکنکار پرده برداشته میشود.
بررسی روش های مطالعه جامعه شناسانه دین
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در تلاش است که روش های گوناگون جامعه شناسی دین را مطالعه و آسیب های آن را شناسایی نماید تا از این طریق، الگوئی از جامعه شناسی دین را ارائه نماید تا از حیث روش شناختی فاقد مشکلات جامعه شناسی دین موجود باشد. بدین منظور، پس از طرح مسأله و بررسی ابعاد و سطوح گوناگون دین، سه روش «اثباتی»، «تفسیری» و «انتقادی» مورد بحث قرار گرفته و پیش فرض های اساسی آنها مشخص شده است. پس از آن، ارتباط این روش ها با جامعه شناسی دین و اینکه هر کدام، چه سطح و یا بعدی از دین را به عنوان موضوع جامعه شناسی دین بر میگزینند، موشکافی شده است. سرانجام، روش اثباتی بُعد عینی، روش تفسیری بُعد ذهنی و روش انتقادی هر دو بعد عینی و ذهنی را به عنوان موضوع جامعه شناسی دین انتخاب نموده است. البته، بررسی پیامدهای هریک و نقد آنها نیز مغفول نمانده است.
نواندیشی دینی و روش شناسی آن
حوزه های تخصصی:
نواندیشی به معنای بازاندیشی در افکار و دیدگاه های دیگران، به منظور دستیابی به آرا و نظریه های جدید در حوزة دین و معارف دینی ممکن و بلکه ضروری است. ممکن است، به دلیل وجود آموزه ها و احکام ظنی و متغیر در دین، و ضروری است به دلیل لزوم مصونیت از دچار شدن به رکود و تحجر دینی. اما نواندیشی دینی همانند هر حوزة معرفتی و فکری دیگر و به دلیل اهمیت و حساسیت خاص آن، بیشتر از سایر موضوع ها، نیازمند ابزار و روش های صحیح و کارآمد است. در نوشتار حاضر، پس از تعریف نواندیشی دینی و بیان ماهیت و قلمرو آن، پیش نیازها، شرایط و قواعد راهبردی و به عبارت دیگر، روش شناسی نواندیشی دینی مورد بحث و واکاوی قرار گرفته است.
مقایسة روش تبیین کارکردی جامعه شناسان و عالمان دین در عرصة دین پژوهی
حوزه های تخصصی:
روش کارکردی از روش هایی است که دین پژوهان مختلف از آن استفاده میکنند. مسئله این نوشتار، فهم پذیر کردن تفاوت روش کارکردی عالمان دین و جامعه شناسان است؛ زیرا هر دو گروه از این روش استفاده کرده اند؛ اما نتیجة آن کاملاً متفاوت، بلکه در مقابل همدیگر قرار دارد. نتیجة روش کارکردی جامعه شناسان، سکولار شدن دین از طریق بیکارکرد شدن دین و یا عصری شدن آن است؛ اما نتیجة منطق کارکردی عالمان، ثبات و بقای دین است. آنچه سبب این اختلاف شده، تلقی محدود کارکردگرایان از مفهوم کارکرد است؛ آنها کارکردهای دین را از منظر خود آن تفسیر و به کارکردهای خاص دنیوی و سیال، محدود کرده اند. در نتیجه، به دلیل تأمین شدن این کارکردها از راه دیگر، مدعی شده اند دیگر به دین نیازی نیست. در مقابل، در نگاه عالمان دین، قلمرو کارکرد بسیار گسترده است؛ خاستگاه این تفسیر تا حدی در خود آموزه های دین است. اساساً از نظر عالمان دین، کارکرد اصلی دین، تأمین نیازهایی است که انسان قدرت تأمین آنها را از راه دیگر ندارد. کارکردهای سیال و بدیل پذیر مورد نظر جامعه شناسان، مقصود بالعرض دین است، نه مقصود اصلی آن. در نتیجه، دین از جهت کارکردی همواره حضور خواهد داشت.
هویت علوم انسانی اسلامی؛ از دیدگاه روش شناختی
حوزه های تخصصی:
دستیابی به علوم انسانی اسلامی در مهندسی تمدن اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تحلیل «اسلامیت»ِ علوم انسانی با رویکردهای مختلفی قابل پیگیری است. رویکرد این مقاله، تحلیل بر اساس «منطق و متدلوژی علمی» است. برخلاف دیدگاه های رایج در فلسفة موجود، که نقش آفرینی دین را تنها در مرحلة گردآوری، آن هم به صورت ضعیف و غیرقاعده مند مطرح میکنند، این مقاله در پی اثبات این معناست که دین در مرحلة تولید و آزمون نظریه نیز تأثیرگذار است. دین در مرحلة تولید نظریه، هم از طریق تأثیرگذاری بر مبانی علوم و هم از راه ارائة اصول موضوعة برگرفته از متون دینی، بر شکل گیری علوم انسانی اسلامی تأثیر مینهد. در مرحلة آزمون هم، صرف تجربه پذیری و کارآمدی ملاک صحت یک نظریه نیست، بلکه کارآمدی در جهت ملاک صحت یک نظریه است. ازاین رو، علوم انسانی اسلامی میبایست بستر رشد و تقرب به ساحت ربوبی را فراهم سازند.
تعلیم و تربیت و دنیای ناشناختة دینی کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه، کودکان ما در سپهر بیکران اطلاعات و ارتباطات، و در معرض پیام های بیشمار دینی قرار دارند که این مسئله، هشیاری دربارة این مخاطبان کم سن وسال را وظیفه ای انکارناپذیر میسازد. یکی از مباحثی که دست اندرکاران حوزة تعلیم و تربیت دینی باید به طور گسترده با آن آشنایی پیدا کنند، نحوة استنباط کودکان در سنین مختلف، از موضوعات و مفاهیم دینی است. بهیقین، شالودة تفکر دینی آنان را میتوان در همین مفاهیم و برداشت های گوناگون جست وجو کرد. اگر درصدد هستیم تا پیام رسانی مذهبی، متناسب با ویژگیهای دانش آموز را برنامه ریزی کنیم، ناچاریم در دنیای کودکانة آنان گام نهاده، از دید آنها به معارف دینی بنگریم.
مراحل رشد و تکامل درک دینی کودکان و نوجوانان، به دوره های سه گانة تفکر مذهبی شهودی، مذهبی عینی و مذهبی انتزاعی تقسیم میشود.
براین اساس، میتوان تعلیم و تربیت دینی کودکان را در دو دورة کلی خردسالان 5 تا 9 سال و کودکان 9 تا 13 سال برنامه ریزی کرد. تعلیم و تربیت دینی خردسالان باید توأم با بازی، شوخی، سرگرمی و داستان گویی باشد تا ارتباط مربی و متربی از جاذبه و تأثیر لازم برخوردار شود؛ در دورة دوم نیز استفاده از داستان، شعر، سرود، نمایشنامه و فعالیت های عملی و هنری مختلف و سرگرمیهای گوناگون، یکی از ضرورت های تعلیم و تربیت به شمار میآید.
«سلوک» در آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
حقیقت سلوک یا عرفان عملی، نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع نسبی و در نهایت وصول، اتصال و فنای در حق تعالی با معنای درست آن است. از جمله پرسش هایی که ذهن را به خود مشغول میدارد، این است که آیا چنین معنایی را میتوان از آموزه های دینی و تعلیمات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) استفاده کرد. این معنا از سویی، سطح عمیق تری از برداشت دینی را آشکار میسازد و از سوی دیگر، میتواند آغاز بر مطالعات گسترده تر و فنی در این زمینه باشد. بیتردید پیگیری این مسیر، افزون بر آنکه تقارب فضای حاکم بر عرفان عملی اسلامی با آموزه های دینی و مکتب اهل بیت(ع) را اثبات میکند، میتواند منجر به پدید آمدن آثار ارزشمندی در علم سلوک و عرفان عملی باشد.
پیشرفت و وظایف دولت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی و اسنادی و با هدف بیان پیشرفت و وظایف دولت دینی تدوین یافته است. از آنجا که عمران و آبادی کشور اسلامی بدون وجود دولتی متعهد، متدین، باتدبیر و کارآمد امکان پذیر نیست، تلاش شده است تا ضمن شناخت ماهیت پیشرفت و توسعه از یک سو و شناخت ابعاد دولت دینی از سوی دیگر، وظایف دولت اسلامی در سه سطح بررسی شود: سطح اول، وظایف اولیه دولت اسلامی؛ سطح دوم، وظایفی که به طور مستقیم موجب پیشرفت میشود؛ سطح سوم، وظایفی که به طور غیرمستقیم موجب پیشرفت و توسعة اسلام خواهد شد.
درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانه ای، با هدف بررسی برخی از مهم ترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تدوین یافته است. پرسش اساسی این است که، مهم ترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم چیست؟ در پاسخ به این سئوال، از زمان تشکیل حکومت در اسلام تاکنون، دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی مطرح شده که ریشة همة آنها در دو دیدگاه عمده خلاصه میشود: دیدگاهی که اسلام را مساوی با دین، و دولت و جهاد را ابزاری برای گسترش دین و دولت ـ هردو ـ میداند و دیدگاهی که اسلام را مساوی دین و جهاد (توأمان) میداند و دولت را ابزار گسترش جهاد و دین مطرح کرده است. نقطة مشترک دو دیدگاه این است که، دولت در برابر فرهنگ، دینی مردم مسئول نقطة افتراق آن دو این است که دیدگاه اول، دولت و دین را دارای منشأ الهی میداند اما دیدگاه دوم، به اعتبار اینکه دولتْ پدیده ای تاریخی و بشری است و باید به صورت ابزار در خدمت دین و فرهنگ باشد، خاستگاه و منشأ دولت را لزوماً دینی نمیداند.
راهبرد پیشرفت در دولت دینی و عصر مدرنیته(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دولت دینی، به عنوان نماد عملی مکتب اسلام, برای دستیابی به مقولة پیشرفت و توسعه، به راهبردهایی نیازمند است؛ پیشرفتی که میتواند نظام جمهوری اسلامی را به سوی کمال مادی و انسانی خود حرکت دهد.در کنار هر راهبرد، برای نیل به شاخصة لازم برای ارزیابی بهتر، لازم است به دورة مدرنیته، به عنوان تجربة عینی توسعه در جهان غرب اشاره شود. راهبردها در نگاه کلی، به چهار راهبرد تقسیم شده است که هر یک میتواند به راهبردهای کوچکتر نیز تقسیم گردد؛ ارتباط دولت و مردم به عنوان عوامل تحقق توسعه و پیشرفت؛ لزوم نگاه ارزشی به پیشرفت مزبور؛ مقولة زمان که نقشی بی بدیل در رسیدن به پیشرفت ایفا میکند؛ شناخت انسان و نیازها و تدبیرهای لازم در این باره به عنوان اصلیترین چالش پیشرفت دینی و غربی مطرح است.
اهداف و وظایف حکومت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث اهداف حکومت از مباحث مهم فلسفه سیاسی است. در این نوشتار، پس از تعیین مفهوم حکومت دینی، به مهمترین دیدگاه ها در باب اهداف حکومت، اشاره شده است. برخلاف نظریة فیلسوفان مدرن، که وظیفة حکومت را ایجاد نظم و حد اکثر تأمین رفاه مادی مردم میدانند، فیلسوفان کلاسیک معتقدند که حکومت علاوه بر تأمین امنیت و عدالت، وظیفة تربیت مردم و هدایت آنان به سوی خیر و سعادت و زمینه سازی برای اکتساب فضایل انسانی را نیز به عهده دارند. تفاوت مهم حکومت دینی با حکومت های غیر دینی آن است که حکومت دینی، افزون بر تأمین نیازهای مادی، بر توزیع عادلانه امکانات تأکید میورزد و به لحاظ توجه به فطرت و حقیقت انسان ارزش مدار است. از این رو، عدالت خواهی، هدایت و تربیت جامعه برای نیل به سعادت و خیر حقیقی و ملاحظة مصالح اخروی، از شاخصه های اصلی حکومت دینی است.
وضعیت دینداری و نگرش به آینده دین در میان نسل ها مطالعه موردی شهر سنندج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دین از جمله مهم ترین مفاهیم و از کارکردی ترین مقولات در جامعه بشری است. تجربة تاریخی زندگی بشر نشان میدهد که دین جزیی جدایی ناپذیر از این زندگی بوده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی به میزان پایبندی به دین را میسنجد. جامعه آماری شهروندان 18-29 و 40 سال به بالای مناطق سه گانه شهر سنندج بوده، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 360 نفر تعیین شده است. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شده است.
یافته های پژوهش هر چند حکایت از رتبه مناسب دو نسل جوان و بزرگسال به لحاظ میزان دینداری به عنوان شاخصی کلی دارد، اما مطابق انتظار، رتبه نسل بزرگسال نسبتاً بالاتر از نسل جوان قرار دارد. همچنین تفاوت معنی داری میان دو نسل در ابعاد مناسکی و پیامدی دینداری و نگرش به آینده دین وجود دارد. البته، تفاوت معنیداری میان دو نسل در متغیرهای بعد اعتقادی و تلقی از مذهبی بودن افراد در آینده وجود ندارد. هر چند در زمینه نگرش به آینده مذهب، تلقی نسل بزرگسال منفیتر از نسل جوان است. در رابطه با پیوستار نسلی در زمینه دینداری میتوان تفاوت های مکشوف میان نسل ها را با عبارت «فاصله نسلی» بیان داشت. اگرچه در پاره ای از ابعاد، مانند بُعد مناسکی و نگرش به آینده دین میتوان تاحدودی قائل به «شکاف نسلی» بود.
نگاهی به تحول آرای پیتر برگر درباره سکولاریسم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با بهره گیری از روش اسنادی، به بررسی تحول نظریه های پیتربرگر دربارة دین و عرفی شدن میپردازد. پیتر برگر جامعه شناسی است که یک دهه از مدافعان سرسخت نظریه عرفی شدن بوده و آثار زیادی را از خود بر جای گذاشته است. رویکرد برگر به تحولات جهانی در زمینه دین و عرفیشدن، عمدتاً تحت تأثیر فضای حاکم بر جوامع علمی اروپایی و آمریکایی شکل گرفته است. تجربه های بعدی وی از سایر نقاط جهان، موجب تغییر نظریه وی شد. از جمله عواملی که در تحول نظر پیتر برگر مؤثر بوده، میتوان به سرزنده بودن دین و جریان هایی در جهان غیرغربی، ناتوانی نظریه های عرفی ازپاسخ گویی به پرسش های بنیادین بشر دربارة هستی، صداقت در پذیرش واقعیت های موجود،ترکیب معرفتی وتأملات نظری برگر اشاره کرد.
مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایم های اثباتی، تفسیری و انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار پارادایم اسلامی در خصوص ماهیّت انسان، ماهیّت علم و داده های آن،واقعیّت اجتماعی، با مراجعه به قرآن و روایات و اندیشه های صاحب نظران اسلامی در مقایسه با اثبات گرایی، تفسیرگرایی و انتقادگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان در این رویکرد دارای ساحت هایی است که دین، جهت دهی و هماهنگ سازی آنها را عهده دار است. حس، عقل، شهود و وحی ابزارهای شناخت بوده و شناختی که از حواس آدمی حاصل میشود، زمینه ساز تحقق معرفت تحلیلی است. ژانسان دارای سرمایه های بالقوه و بالفعل درونی است و محیط زیست آدمی نیز سرمایه های زیستی ـ فرهنگی، اجتماعی متفاوتی در اختیار انسان قرار میدهد و از این گذر، هویت آدمی شکل میگیرد. در خصوص واقعیّت اجتماعی در پارادایم دینی، هم به عامل با اراده و کُنشگر فعّال و هم به وجود ساخت های اجتماعی و فضای منبعث از آنها و تأثیر آنها بر فرد توجه میشود.
نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیتر برگر در مکتب پدیدارشناسی تربیت یافته است. رویکرد او در مطالعات دین، رویکردی پدیدارشناسانه است. پیتر برگر دین را نوعی معرفت اجتماعی می داند که در زندگی اجتماعی، به ویژه زندگی روزمره در جهت معنابخشی به آن ساخته و پرداخته می شود. تحقیق حاضر با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند با استفاده از آثار در دسترس، و به روش اسنادی، ضمن اشاره ای کوتاه به زندگی نامه برگر و نیز اندیشه های موثر بر او، که نقشی اساسی در آراء و اندیشه های فلسفی، اجتماعی و دینی او داشته است، رویکرد برگر به دین را از منظری انتقادی بررسی کند.
آموزه های قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم؛ مبانی نظریة دین و همبستگی اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی ضمن معرفی اجمالی دیدگاه دورکیم در باب دین و همبستگی اجتماعی و نقش و کارکرد آن در جامعه، با ارائه نتیجه گیری از آنها، زمینه ورود به بحث از آموزه های قرآن کریم را فراهم ساخته است. در این خصوص تلاش شده تا مبانی جامعه شناختی،انسان شناختی، هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی دورکیم مورد نقد و ارزیابی مختصر قرار گیرد. به این امید که زمینه بهره مندی بیشتر از قرآن کریم در عرصه های علمی، به ویژه در حوزه علوم انسانی و از جمله رشته جامعه شناسی فراهم گردد.
امکان علم دینی؛ بحثی در چالش های فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که برخی از مبانی حاکم بر علوم جدید با مبانی معرفتی اسلامی تعارض دارد، ورود علوم جدید، به ویژه علوم انسانی به کشور ما، از ابتدا چالش هایی را به همراه آورد.. عده ای راهکار را در تولید «علم دینی» معرفی کردند. از این رو، مهم ترین سؤال این است که «علم دینی» به چه معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟
مبانی معرفتی امکان علم دینی، به دو دسته مبانی علم شناختی و مبانی دین شناختی تقسیم میشود. در محور اول، سه چالش وجود دارد: یکی، اینکه هویت علم و معرفت در گروی بهره مندی از روش تجربی قرار گرفته است. دوم، اینکه ارزش ها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده و سوم، اینکه هرگونه ورود معرفتی پیش فرض ها به عرصه علم نفی شده است. در محور دوم، مهم ترین چالش، تبیین معرفت زا بودن گزاره های موجود در متون دینی است. با پذیرش این امر، قلمروی دین با علم تداخل جدی دارد. از این رو، علم دینی نه تنها ممکن است، بلکه اساساً علم نمیتواند به گزاره های دینی بیاعتنا باشد. از این رو، مفهوم «علم دینی»، نه از حیث «علم» بودن و نه از حیث «دینی» بودن به هیچ تناقض و نابسامانیای مبتلا نمیباشد.
دین و جامعه فراسکولار؛ نقدی بر نظریات هابرماس در باره دین در جهان مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فراسکولاریسم و یا پذیرش حضور دین در یک جامعة سکولار، ایده ای است که امروزه برخی متفکران لیبرال از آن سخن میگویند. یورگن هابرماس، از جمله کسانی است که به طرح این ایده پرداخته و چگونگی حضور دین در جهان مدرن و نقش و جایگاه آن را مورد بحث قرارداده است. هرچند تلاش وی عمدتاً این است که عصر دین را خاتمه یافته اعلام نموده و عقل را جایگزین آن نماید، اما در آثار و اظهارات اخیر خود راجع به دین، تا حدودی دیدگاه گذشتة خویش را تعدیل نموده و برخی کارکردهای بیبدیل دین را مورد تأکید قرار داده است. وی به نقش دین در معنا بخشی به زندگی اشاره نموده و پذیرفته است که زبان دینی، در عرصة اخلاقیات از یک توانایی و ظرفیت فوق العاده برخوردار است که نمیتوان از آن چشم پوشی نمود. با این وجود، اظهارات جدید هابرماس را در این مورد نمیتوان به مفهوم پیدایش یک تحول واقعی در نگرش وی راجع به دین دانست. وی همچنان دین را از نگاه یک فرد سکولار نگریسته و نه تنها جایگاهی بسیار محدود و حاشیه ای به آن اختصاص میدهد، بلکه سعی میکند همان کارکردهای معنایی و اخلاقی دین را نیز کاملاً به افق سکولار ببرد. این مقاله، دیدگاه های وی را در این زمینه طرح نموده و به ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن پرداخته است.