مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
روایت پژوهی
هدف از این پژوهش، نقد و بررسی تجارب پژوهشگر ، معلمان و استادان گرانقدر و الگوبرداری از آنها درجهت تعیین آرمان ها و تعهدات حرفه ای برای آینده ی معلمی نویسنده است. روش تحقیق، روایت پژوهی می باشد که با استخراج داده ها از طریق کدگذاری تجارب زیسته نگارنده و تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از نظر نگارنده موافقت خانواده، امنیت شغلی، علاقه به معلمان و شغل معلمی از عوامل مهم ورود به دانشگاه فرهنگیان می باشد. همچنین علی رغم کمبود امکانات دانشگاه و نواقص برنامه درسی، دانشگاه فرهنگیان از لحاظ توجه به ارزش ها و تعاملات عوامل انسانی، در سطح بسیار مطلوبی قرار دارد. ایجاد تحول در سیستم آموزشی، از آرمان های اصلی نگارنده بوده و تلاش برای یادگیری مادام العمر از تعهدات وی می باشد. بررسی نتایج این پژوهش می تواند موجب علاقمندی دانش آموزان و دانشجویان به رشته آموزش ریاضی و همچنین رشد و توسعه حرفه معلمی شود.
تدریس مجازی درس ریاضی در دوران همه گیری کووید-۱۹: روایت تجارب یک آموزگار ابتدایی
پژوهش حاضر به منظور بررسی روایت های یک آموزگارابتدایی در حوزه تدریس مجازی درس ریاضی در دوران همه گیری کووید-۱۹ انجام گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع پژوهش روایی ومنبع داده های پژوهش روایت های دو سال تدریس درس ریاضی در مدارس غیرانتفاعی و دولتی بوده است. داده های حاصل از روایت ها به روش کُلایزی و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا ۱۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادکه در تدریس ریاضی به صورت مجازی معلمان دارای مشکلات آموزشی و فناوری بوده اند اما می بایست با استفاده از سبک های مختلف تدریس و ارتباط گیری پیوسته با والدین و دانش آموزان خلأهای ایجاد شده آموزشی را برای دانش آموزان و والدین به حداقل رسانند.
تحلیلی بر کسب دانش های معلمی از طریق روایت پژوهی بر اساس مدل کوهلر و میشرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
23 - 42
هدف از پژوهش، بررسی دانش های کسب شده دانشجومعلمان از طریق روایت پژوهی بر اساس مدل کوهلر و میشرا بود. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. از طریق نمونه گیری هدفمند یک گروه از دانشجومعلمان رشته آموزش ابتدایی پردیس شهید باهنر همدان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برنامه درسی روایت پژوهی برای این گروه به مدت یک نیمسال اجرا شد و در پایان، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تجارب آنها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین پروژه های روایت پژوهی انجام شده توسط دانشجویان تحلیل شد و اطلاعات لازم از آنها استخراج گردید. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها نشان داد دانشجومعلمان از طریق روایت پژوهی و بر اساس مدل کوهلر و میشرا در حوزه دانش محتوایی، دانش مفاهیم موجود در کتاب های درسی را کسب کردند. در حوزه دانش تربیتی، دانش درباره معلم و وظایف تربیتی او، دانش درباره پژوهش های معلم محور، دانش درباره یادگیری، دانش درباره تدریس، دانش درباره ارزشیابی، دانش درباره تجهیزات آموزشی، دانش درباره ساختار فیزیکی مدرسه، و دانش درباره کارکنان مدرسه کسب کردند. در حوزه دانش محتوایی تربیتی با روش های تدریس دروس موضوعی، مراحل تدریس دروس، راهبردهای یاددهی- یادگیری دروس، فعالیت های یادگیری دروس، و تدریس دروس موضوعی به کمک رسانه آشنا شدند. در حوزه دانش فناورانه با دانش نرم افزاری و سخت افزاری آشنا شدند و در حوزه دانش محتوایی تربیتی فناورانه با تلفیق فناوری های نوین در تدریس دروس موضوعی آشنا شدند.
جبر چند ساحتی و بازماندگی انتخابی: مطالعه کیفی فرآیند بازماندگی از تحصیل کودکان افغانستانی ساکن در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به جذب قانونی یا غیرقانونی کودکان مهاجر افغانستانی در سیستم آموزش کشور، همچنان بازماندگی از تحصیل در این کودکان مشاهده می شود. ازاین رو هدف تحقیق حاضر، شناسایی و تحلیل چالش های کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل ساکن در شهر مشهد، در قالب پژوهش کیفی بود. روش روایت پژوهی برای دستیابی به روایت زندگی کودکان بازمانده از تحصیل به کار برده شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل ساکن در مشهد بودند. نمونه آماری، مصاحبه با 20 کودک بود که اشباع نظری داده ها برای محقق حاصل شد. سپس روایت هرکدام از کودکان استخراج شد و براساس پی رنگ های مشترک، روایت ها و فرایندهای آنان مشخص شد. در راستای شناسایی چالش های کودکان مهاجر افغانستانی بازمانده از تحصیل، یافته های پژوهش نشان داد که فرهنگ سنتی و مذهبی چه در پذیرش نقش مذهبی از سوی کودک و چه به صورت اجباری از سمت خانواده، سبب بازماندگی از تحصیل کودک می شود. اضطراب کودک ناشی از تجربه جنگ، عامل دومی است که بر فرایند بازماندگی وی از تحصیل تأثیرگذار است. زدن برچسب بزه کار به کودک از سوی مسؤولان مدرسه باعث افتخار کودکی می شود که بزهکاری را نشانه مردانگی می داند. این امر ناشی از خرده فرهنگی است که درون آن رشد یافته است و موجبات بازماندگی وی از تحصیل را فراهم کرده است. به دلیل خارج شدن پدر از چرخه سرپرستی خانوار به علت اعتیاد و ازکارافتادگی، فرزندان در حال تحصیل یا به خاطر اجبار یا فداکاری، تحصیل را رها می کنند و وارد بازار کار می شوند. در بین نزدیکان و اقوام کودک، وجود الگوهای ناموفق تحصیلی در ایران و الگو های موفق غیرتحصیلی مهاجرت کننده به کشورهای اروپایی سبب می شود تا خانواده کودک تحصیل کردن وی را بی فایده قلمداد کند، انگیزه تحصیلی کودک از بین برود، میل به مهاجرت در او تقویت شود و درنهایت کودک تحصیل را رها کند. کودکی که در افغانستان تحصیل کرده است و در نیمه های سال تحصیلی به سبب وجود ناامنی در افغانستان به ایران مهاجرت کرده است، به علت نبود تطابق تحصیلی بین ایران و افغانستان، در آزمون ورودی مدارس ایران پذیرفته نمی شود و به پایه های پایین تر تحصیلی تنزّل پیدا می کند. به این ترتیب، انگیزه کودک برای تحصیل کردن از بین می رود و موجب توقّف تحصیلی او می شود.
مطالعه کیفی فرایندهای مهاجرت مستقل زنان به شهر تهران (روایت پژوهی زنان مهاجر استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
افزایش مهاجرت های بین استانی زنان، از پراهمیت ترین تغییرات دهه های اخیر حوزه مهاجرت است که تاحد زیادی از توسعه متفاوت استان ها نشات می گیرد. نتایج تحلیل فازی داده های سرشماری 1390 نشان داد که بیشترین زنان مهاجر مستقل وارد شده به شهر تهران، از استان های بیشتر توسعه یافته می باشند. براین اساس، این تحقیق با هدف بررسی فرایندهای مهاجرت مستقل زنانی که از استان توسعه یافته یزد به تهران آمده اند، با روش کیفی روایت پژوهی انجام گرفت. یافته های این مطالعه حاکی از وجود سه مدل فرایندی اصلی است که از تحلیل روایت های 19 نفر از زنان مهاجر مستقل و ترسیم مدل های فرایندی اختصاصی هریک و در نهایت قراردادن این مدل ها در سطحی انتزاعی تر به دست آمد. این مدل های فرایندی که حاصل وجود پیرنگ های مشابه میان روایت های مصاحبه شوندگان است عبارتند از: 1. مدل میل به خودساختگی که شامل دخترانی می شود که آزادی های لازم را داشتند ولی تمایل به تجربه زندگی مستقل و دور از حمایت خانواده دارند. 2. مدل میل به پیشرفت اقتصادی- اجتماعی در زمینه های تحصیلی و شغلی. 3. مدل عدم تجانس فرهنگی که شامل دخترانی می شود که آزادی های لازم را نداشتند و برای فرار از فشارهای خانواده، فامیل و جامعه برای همنوایی با فرهنگ موجود مهاجرت کرده اند. به طور کلی نتایج نشان داد که عوامل غیراقتصادی تاثیر زیادی بر مهاجرت مستقل زنان مورد بررسی داشته اند.
مفهوم سازی استراتژی های خلق برند شخصی بر مبنای روایت پژوهی تجارب مدیران شعب بانک
منبع:
پژوهش های علوم مدیریت سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲
208 - 225
امروزه مفهوم برند، دیگر منحصر به خدمات، کالاها و حتی شرکت ها نیست، بلکه پدیده جدیدی به نام خلق برند شخصی شکل گرفته است. خلق برند شخصی برای همه ی افراد از کارکنان گرفته تا کارآفرینان و مدیران که در زمینه ای فعالیت دارند و چیزی برای ارائه دارند حائز اهمیت است تا به عنوان متخصص در آن زمینه و به عنوان یک دارایی بزرگ برای سازمان شناخته شوند. با توجه به اهمیت انتقال تجربیات موفقیت آمیز مدیران شعب بانک ها از ضرورت خلق برند شخصی در حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید، هدف از پژوهش حاضر مفهوم سازی استراتژی های خلق برند شخصی بر مبنای روایت پژوهی تجارب مدیران شعب بانک ها بود. بدین منظور از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای دستیابی به روایت ها استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را 2 نفر از مدیران شعب بانک های شهر تهران تشکیل دادند که به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل روایت پژوهانه نشان دهنده اهداف و مزایای برند شخصی و استراتژی مورد استفاده مدیران شعب بانک ها در خلق برند شخصی شامل فرایندها، ویژگی ها، مهارت ها و ابزارهای ارتباطی بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تمایز از رقبا و ایجاد یک شخصیت منحصر به فرد، رسیدن به پست مدیر شعبه و ماندگاری و موفقیت در این جایگاه به عنوان اهداف خلق برند شخصی و شناخته شدن، سر زبان بودن، افزایش اعتبار تصمیم گیری، تقویت شناخت خود، جذب نمودن دیگران، الگو شدن، افزایش ارزش درک شده و افزایش پتانسیل کسب درآمد به عنوان مزایای خلق برند شخصی هستند.
تحلیل کیفی تجارب فرصت های مطالعاتی اعضاء هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
در سیاست گذاری آموزش عالی، فرصت مطالعاتی می تواند به عنوان یک راهبرد مهم توسعه حرفه ای اعضاء هیأت علمی و ارتقاء کیفیت دانشگاه ها مدنظر قرار گیرد. مقاله حاضر با رویکردی تفسیری به تحلیل تجارب اعضاء هیأت علمی از گذراندن دوره های فرصت مطالعاتی و تأثیر این دوره ها بر توسعه حرفه ای آنها پرداخته است. مشارکت کنندگان در تحقیق هم شامل 25 نفر از دارندگان تجربه فرصت مطالعاتی بوده که به صورت هدفمند و ملاکی انتخاب شده اند. داده های مطالعه با مصاحبه های واقعه مدار گردآوری و به شکل استقرایی در قالب تحلیل مضمونی با نرم افزار Nvivo10 کدگذاری شدند. بنا به دیدگاه اعضاء هیأت علمی، آنهایی که به فرصت مطالعاتی اعزام می شوند باید با بهره گیری از این فرصت، تغییرات عمده ای در سبک زندگی شخصی و کار حرفه ای خود ایجاد کنند: تنظیم برنامه بلندمدت برای زندگی خود و خانواده، سرمایه گذاری برای فرزندان در خارج از کشور، ترویج کار گروهی و اشتیاق بیشتر به تألیف کتب و مقالات علمی با کیفیت بالاتر، بهبود مهارت های تدریس و برخورد شایسته تر با دانشجویان و نهایتاً ایفاء نقش به عنوان رابط با دانشگاه های خارج کشور. نتیجه کاربردی و پیشنهاد این پژوهش هم آن است که برای افزایش تمایل اعضاء هیأت علمی در استفاده از فرصت های مذکور به عنوان عاملی مؤثر در ارتقاء شاخص های آکادمیک دانشگاه و ترغیب آنها در دستیابی به دانش تخصصی روز، اقداماتی از جمله تسهیل و تثبیت مقررات استفاده از فرصت مطالعاتی و ایجاد زیرساخت های مناسب اجرای نوآوری ها و تجارب کسب شده اساتید مدنظر قرار گیرد.
روایتِ معلمی کردن یک معلم ابتدایی با تأکید بر نقش نظریه های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
5 - 24
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کاوش فرایند معلمی کردن یک معلم ابتدایی با محوریت نقش نظریه های تربیتی در آن انجام گرفت. روش انجام این پژوهش روایت پژوهی بوده است. با توجه به اینکه روایت پژوهی به منظور مطالعه عمیق یک یا تعداد معدودی از افراد انجام می گیرد، این تحقیق روی یک معلم ابتدایی متمرکز شد. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های روایتی و نیمه ساختار یافته، روش های تحلیل روایت ها و تحلیل روایی به کار گرفته شد. به منظور افزایش روایی یافته ها از روش چک کردن شرکت کنندگان و همچنین سه سویه سازی استفاده شد. در تحلیل روایت ها از الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین کمک گرفته شد. یافته ها نشان می دهد که مقوله مرکزی در معلمی کردن این معلم ابتدایی، باورهای اوست که تحت تأثیر عوامل متعددی چون تجربه های پیشین و گذراندن دوره های تربیت معلم شکل می گیرد. در نهایت معلم با گزینش کردن نظریه های دانشگاهی، در کلاس درس بر مبنای خرد عملی عمل می کند. بر این مبنا، این نتیجه به دست می آید که گرچه عوامل متعددی فراتر از دوره های تربیت معلم و نظریه های تدریس شده در آن بر معلمی کردن این معلم اثر دارد، اما نقش نظریه های تربیتی نیز انکارناپذیر است. به همین دلیل با طراحی صحیح دوره های تربیت معلم می توان به آگاهانه تر شدن عمل معلم کمک کرد.
فهم پدیده به حاشیه رانده شدن در سازمان؛ کاوشی در متنِ روایت های کارکنان یک سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
149 - 179
حوزه های تخصصی:
هدف: زندگی سازمانی، نوعی زندگیِ روایی و تجربه کارکنان در سازمان آغشته با داستان ها و روایت های مثبت و منفی است. تجربه طردشدن از متن سازمان و به حاشیه رفتن، یکی از تجاربی است که در سال های اخیر، روایت های زیادی را در محیط های کاری با خود به دنبال آورده است. هدف این پژوهش، فهم پدیده به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان با واکاوی روایت و داستان های افرادی است که در یک سازماندولتی این پدیده را تجربه کرده اند.
روش: در گام نخست و مبتنی بر روش نمونه گیریِ هدفمند، مشارکت کنندگان اولیه پژوهش انتخاب و در ادامه با مشارکت و هم فکریِ ایشان، مشارکت کنندگان دیگری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. روایت های و تجربه زیسته کارکنان با انجام 60 مصاحبه احصا و تحلیل شد. عناصر معنایی مشترک از دل داستان ها و روایت های این مشارکت کنندگان، استخراج و با فن تحلیل مضمون، در قالب پیشایندها، مصادیق و پسایندهای به حاشیه رانده شدن ارائه شد. عناصر معنایی مشترک از به حاشیه رانده شدن، مواردی بودند که در بیش از نیمی از مصاحبه ها به آن ها اشاره شده بود.
یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، الگوی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان تدوین و به بحث گذاشته شد. شناسایی پیشایندها (غیربومی ستیزی، سقف و محدودیت در حقوق پرداختی، مدرک گرایی و...)، مصادیق (ترک خدمت مجازی، کاهش تعهد نگرشی، کاهش عملکرد وظیفه ای و...) و پسایندهای (نافرمانی مدنی، بی اعتنایی به کار و محل کار، ترک سازمان و...) به حاشیه رانده شدن کارکنان همراه با ابعاد و عناصر تشکیل دهنده هر یک از این مقوله ها، از جمله یافته های پژوهش بود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از دو نوع به حاشیه رانده شدن در سازمان بود که با نام های به حاشیه رانده شدنِ تحمیلی و به حاشیه رانده شدنِ ترجیحی مورد بحث و واکاوی قرار گرفت. در پایان رهنمودهایی جهت مقابله با این پدیده در سازمان ارائه شد.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری نظریه تربیتی معلمان ابتدایی در مناطق دوزبانه: یک پژوهش روایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۲
63-84
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری نظریه تربیتی معلمان ابتدایی در مناطق دوزبانه است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با بهره گیری از طرح روایت پژوهی انجام گرفته است. میدان پژوهش شامل کلیه ی معلمان دوزبانه شهرستان سراوان بوده است که با روش نمونه گیری هدفمند از کلیه معلمان دوزبانه در مقطع ابتدایی 4 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های روایی و نیمه ساختاریافته و همچنین یادداشت های میدانی بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوی مضمونی انجام گرفت. تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی شش مضمون سازمان دهنده شامل: تجربیات زندگی شخصی (تجربه تعامل با کودک در زندگی شخصی، شرایط خانوادگی، آشنایی با نظام های آموزشی موفق)، تجربیات قبل از خدمت (تجربیات دانش آموزی، تجربیات دانشجویی، تجربه مشابه معلمی)، تجربیات حین خدمت (تعامل با دانش آموز و شرایط کلاس درس، تعامل با همکاران، آزمودن ایده ها در عمل)، ویژگی های شخصیتی معلم (ویژگی های ارثی، ویژگی های اکتسابی)، ماهیت کودک ( ویژگی های کودک امروزی، ویژگی های کلی کودک) و آموزش (روان شناسی و نظریه های مرتبط، آموزش عملی یا کارورزی، نظریه های مرتبط با تربیت) گردید. یافته ها همچنین نشان داد که هر معلم نظریه تربیتی منحصربه فردی دارد که عمدتاً با نظریه های تربیتی معرفی شده توسط نظریه پردازان تربیتی تطابق کامل ندارد؛ بلکه یا ترکیبی از چند نظریه یا شکلی جدید از باور در مورد مؤلفه های فرایند تربیت هستند.
واکاوی روایت ها و تجارب زیسته دوران تحصیلی یک دانشجو معلم به عنوان عامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفه ای معلمان
منبع:
اخلاق حرفه ای در آموزش سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر واکاوی روایت ها و تجارب زیسته ی دوران تحصیلی یک دانشجو معلم به عنوان عامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفه ای نویسنده است. بدین منظور در این پژوهش ابتدا خاطرات تأثیرگذار در سه دوره ی مدرسه؛ یعنی ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم جمع آوری شد. در مرحله ی بعدی هر یک از خاطرات کدگذاری شد و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پژوهش حاضر کیفی و از نوع روایت پژوهی است و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش کدگذاری های متعارف است که تعداد 310 کد باز و 23 محور استخراج شد. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی روایت های دوران ابتدایی و متوسطه ی اول و دوم است و در هر روایت خاطرات برجسته و جملات مهم به عنوان نمونه آمده است. روش جمع آوری اطلاعات مشاهده، بررسی دفترچه ی خاطرات و مصاحبه با دوستان دوران تحصیلی بوده است. یافته های حاصل از این پژوهش باعث به وجودآمدن ۳۱۰ کد باز و ۲۳ محور شده است که این ۲۳ محور در آخر به 4 مقوله ی وسیع تر با عنوان محیط آموزشی، مهارت های شغلی و حرفه ای، عوامل درونی مؤثر بر عملکرد تحصیلی و عوامل بیرونی مؤثر بر عملکرد تحصیلی تبدیل شده است. در انتها این یافته ها باعث شناسایی عامل تأثیرگذار بر اخلاق حرفه ای شد که در یک مدل تحلیلی-استنباطی ارائه گردید که نشان می دهد این مطالعه این امکان را برای معلمان و دانشجو معلمان به وجود می آورد تا اخلاق حرفه ای را در خود پرورش داده و دانش، مهارت و نگرش های حرفه ای خود را توسعه دهند.
مطالعه روایت برنامه نویسان کارشیفته از مناسبات کار خانواده: رویکرد جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
26 - 51
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی خانوادگی و شغلی دو جزء جدایی ناپذیر در زندگی افراد محسوب می شود؛ به گونه ای که رمز موفقیت افراد، به پیشبرد اهدافشان در این دو حوزه وابسته است. چنانچه فرد در بُعد زندگی شغلی یا خانوادگی خود، دچار مشکل و چالش شود، عوارض آن، هم فرد و هم سازمان و هم سطح جامعه را دربرمی گیرد. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه داستان ها و تجربه های برنامه نویسان کارشیفته، از مناسبات کار خانواده با رویکرد جنسیتی است.
روش: پژوهش کیفی حاضر از حیث پارادایم تفسیرگرایی، رویکرد تدوین نظریه استقرایی و از حیث استراتژی پژوهش، روایت پژوهی است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پایان باز است که به منظور رسیدن به داده های لازم، مصاحبه ها تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافت و در نهایت، طبق استانداردهای تعریف شده و بر مبنای نمونه گیری هدفمند، 30 نفر (15 زن و 15 مرد) در پژوهش حاضر مشارکت کردند. از تحلیل روایت مبتنی بر مضمون، برای شناسایی مضامین و شرح تجربه های مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافته ها: در بررسی های انجام شده مشخص شد که روایت کلان زنان کارشیفته با روایت کلان مردان کارشیفته در خصوص عوامل اثرگذار بر مناسبات کار خانواده، متفاوت است و بعضی از عوامل به تقویت مناسبات کار خانواده و بعضی دیگر به کارشیفتگی بیشتر منجر می شود. بر اساس این پژوهش، در بین زنان، عوامل خانوادگی از جمله خانواده محوری، تناسب کار خانواده، یکپارچگی کار خانواده و خانواده حمایتگر، به برقراری تعادل بیشتر بین کار و خانواده افراد منجر می شود؛ زیرا زنان در امور خانه، نقش، وظایف و مسئولیت های بیشتری را برعهده دارند. از نظر مردانِ برنامه نویس، عوامل سازمانی، از جمله کارشیفتگی، اضافه کاری اجباری، کار افراطی، درآمدزایی و عدم حمایت سازمان، به کارشیفتگی بیشتر و برهم خوردن تعادل کار خانواده منجر می شود.
نتیجه گیری: مردان به دلیل نان آور بودن و تأمین هزینه های زندگی که از دیرباز و به صورت سنتی بر عهده آن ها بوده است، چنانچه در وضعیت نامطلوب اقتصادی و ناتوانی در تأمین هزینه ها، قرار بگیرند، به سمت کارشیفتگی بیشتر سوق پیدا می کنند.
واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی: یک پژوهش روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی وجوه تاثیرگذار بر ایجاد فاصله میان نظریه و عمل در معلمان ابتدایی است. بدین منظور از روش روایت پژوهی استفاده شده است و بر مبنای روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، با 16 نفر از معلمان نمونه مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران تا رسیدن به اشباع نظری داده ها مصاحبه شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های روایی و نیمه ساختاریافته و همچنین یادداشت های میدانی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمونی روایت ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که 4 مضمون (عامل) اصلی ( تجربیات معلم، آموزش، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی) به عنوان وجوه تاثیرگذار بر عمل معلمان وجود دارند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که عمل معلمان تنها متاثر از آموزش نیست؛ بلکه 3 عامل تجربیات معلم، ویژگی های شخصیتی معلم و ماهیت کودک ابتدایی نیز وجود دارد که فاصله میان نظریه ی نظریه پردازن تربیتی و عمل معلمان ابتدایی را توجیه می کند. نادیده گرفتن این 3 عامل موجب پایین آمدن بازده دوره های آموزشی پیش، بدو و ضمن خدمت معلمان می شود.
روایت پژوهی آثار اجتماعی مشارکت ملی مدیریت بحران کرونا بر دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان (با رویکرد پدیدارشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
184 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر روایت پژوهی آثار اجتماعی مشارکت مردمی مدیریت بحران کرونا بر دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی با استفاده از روش ون منن انجام شد. جامعه موردمطالعه ۶۳ نفر از دانشجومعلمان دختر و پسر ممتاز و سرآمد دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان به انتخاب استادان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار پژوهش پرسش نامه بازپاسخ بوده و داده ها پس از بررسی 37 پاسخ نامه به اشباع رسید. نتایج پژوهش بیانگر تأثیرات اجتماعی قابل توجه مشارکت مردمی رویارویی با بحران کرونا بر دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این تأثیرات را می توان در دو دسته تغییرات نگرشی و تغییرات عملکردی تقسیم نمود. از مضامین یافته شده در تغییرات نگرشی تغییر دیدگاه در زمینه اهمیت کمک کردن و میزان تأثیر حمایت های اجتماعی، ارتباط سلامت فردی با سلامت اجتماعی، شناخت اهمیت همدلی و انسجام اجتماعی، رشد ملی گرایی و حس تعلق به وطن، قانون گرایی و باور به توانمندی های جوانان است. همچنین در حوزه تغییرات نگرشی، شرکت کنندگان این پویش را مورد قضاوت و ارزشیابی قرار دادند؛ مضامین استخراجی این بخش عبارت اند از: لزوم همدلی و همراهی ملت و دولت، لزوم آموزش همگانی و فرهنگ سازی و لزوم پیش بینی و برنامه ریزی های قبلی. شرکت کنندگان در هر سه مورد از عملکرد دولت وقت انتقاد کردند. در حوزه عملکرد اجتماعی نیز داده ها نشان دهنده همراهی گسترده آنان با این حرکت مردمی بود. از دیگر مضامین استخراج شده رضایت شرکت کنندگان از انسجام اجتماعی کل اقشار و اقوام جامعه ایرانی در رویارویی با این بحران بود.
سنخ شناسی رفتار مدیران در مواجهه با چالش های روانشناختی کارکنان در دوران فراگیری کووید 19 (رویکرد مبتنی بر روایت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
75 - 104
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به دنبال شناخت گونه های مختلف رفتار مدیران در مواجهه با چالش های روانشناختی کارکنان در دوران فراگیری کووید 19 است تا بتواند با ایجاد هماهنگی با سایر اجزا در رسیدن سازمان به اهدافش کمک نماید. به همین منظور با استفاده از روش روایت پژوهی از 21 نفر از مدیران مصاحبه به عمل آمد و 507 کد اولیه استخراج شد. سپس با استفاده از تحلیل تم، 74 مفهوم برای چالش های روانشناختی کارکنان و 130 مفهوم برای رفتار مدیران در مواجهه با این چالش ها کشف شد که در نهایت 18 مقوله نهایی برای چالش های روانشناختی کارکنان و 30 مقوله نهایی برای رفتار مدیران شناسایی گردید. در بخش سنخ شناسی (گونه شناسی)، مقوله های نهایی رفتار مدیران، در دو بعد اثرپذیری از رفتار مدیر (بالا/ پایین) و روحیه کارکنان (قوی/ ضعیف یا شکننده) طبقه بندی شدند و چهار گونه اصلی بر اساس این دو بعد به دست آمد. گونه های رفتار مدیران با عناوین رفتارهای توسعه دهنده، روحیه بخش، هدایت گر و تعدیل گر نام گذاری شدند. مدیران با انتخاب رفتارهای مناسب و توجه به روحیه و میزان اثرپذیری کارکنان در انتخاب این رفتارها، علاوه بر حفظ روحیه افراد، قدرت نفوذ بیشتری نیز بر کارکنان پیدا می کنند و می توانند کارکنان را در جهت کاهش چالش های روانشناختی و در نتیجه موفقیت سازمانی همراهی نمایند.
شناسایی و رتبه بندی رفتارهای مدیران به منظور کاهش چالش های روان شناختی منابع انسانی در موقعیت بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
56 - 72
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: احتمال بروز بحران های گوناگون، همواره سازمان ها را با چالش هایی روان شناختی درگیر می کند. در چنین موقعیتی، رفتار مناسب مدیران هنگام مواجهه با این چالش ها، به سازمان و کارکنان یاری می رساند تا بتوانند به شکل مؤثری با این بحران ها مقابله کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی رفتارهای مدیران به منظور کاهش چالش های روان شناختی منابع انسانی در موقعیت بحرانی اجرا شده است.
روش: این پژوهش به روش آمیخته متوالی (کیفی کمی) اجرا شده است. در بخش کیفی، برای شناسایی رفتار مدیران، از روش روایت پژوهی استفاده شده است. مشارکت کنندگان این مرحله، شماری از مدیران بخش های دولتی و خصوصی بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. در مرحله دوم، برای اولویت بندی این رفتار از دیدگاه کارکنان، از روش دلفی، نرم افزار اس پی اس اس و آزمون کندال استفاده شد.
یافته ها: در مرحله کیفی 30 رفتار سازنده مدیران در رویارویی با چالش های روان شناختی کارکنان در موقعیت بحرانی شناسایی شد که از میان آن ها رفتار حمایتگرانه، رفتار مداراگرانه، رفتار منصفانه، شفافیت عاطفی و ارتباطی و رفتار محترمانه، به ترتیب از دیدگاه کارکنان اهمیت بیشتری داشتند.
نتیجه گیری: هنگام بروز بحران در سازمان، مدیران می توانند با انجام این رفتارهای سازنده، چالش های روان شناختی کارکنان را کاهش دهند و جریان های منفی و تهدیدها را به موقعیت های توانمندساز کارکنان تبدیل کرده و در مدیریت بحران های سازمانی موفق عمل کنند.
مطالعه روایت پژوهی تأثیر استرس بر یادگیری دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
استرس به عنوان یک مکانیسم واقعیت انکارناپذیر در زندگی کنونی است که سن و سال نمی شناسد و گریزی از آن نیست و در بین دانش آموزان در مدارس بسیار دیده می شود. ازاین رو باید شیوه های صحیح مقابله با استرس و مدیریت آن را، به دانش آموزان به عنوان یک مهارت اساسی در زندگی آموزش داد. درواقع بهترین زمان، برای مقابله و شیوه های کنترل استرس و مدیریت آن، از همان کودکی و در مدارس است. در همین راستا، پژوهش حاضر باهدف بررسی مهم ترین عوامل ایجاد استرس و تأثیر آن بر یادگیری دانش آموزان به صورت مطالعه کیفی و از نوع تحلیل روایی صورت گرفت. به این منظور، 9 روایت به طور تصادفی (از دانش آموزانی که سابقه تجربه استرس های شدید و مکرر را داشته اند) همراه با توصیف، تحلیل و تفسیر آن ها، برگزیده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، مراحل سه گانه کدگذاری انجام شد و پس از استخراج کدهای اولیه و نام گذاری محورها، بر اساس اطلاعات به دست آمده از روایات، مهم ترین عوامل ایجاد استرس در دانش آموزان و تأثیرگذار بر فرآیند یادگیری پدید آمد. بر اساس یافته ها، آشنایی معلمان با فن های کنترل و مدیریت استرس و خنثی کردن عوامل ایجاد استرس در مدارس، با مشارکت خانواده ها و خود فرد، باهدف پیشگیری از اختلال در فرآیند یادگیری مؤثر ناشی از استرس های شدید و مکرر در دانش آموزان، امری ضروری محسوب می شود.
تأثیر موقعیت های چندفرهنگی در فرایند یاددهی یادگیری؛ واکاوی تجربیات عوامل انسانی دانشکده نفت اهواز
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۰
97 - 114
هدف از پژوهش حاضر تأثیر موقعیت های چندفرهنگی در فرایند یاددهی یادگیری؛ واکاوی تجربیات عوامل انسانی دانشکده نفت اهواز است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی استفاده شده است. جامعه موردمطالعه عوامل انسانی شامل استاد، دانشجو و دیگر کارکنان مثل مشاور از دانشکده نفت اهواز است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و برمبنای اشباع نظری یافته ها، تعداد 4 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه حضوری و بدون ساختار و روش تحلیل پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی است. یافته های پژوهش با توجه به 6 درونمایه استخراج شده نشان می دهد که همه از عواملی هستند که باعث تبعیض نژادی در کلاس درس و به دنبال آن در جامعه می شوند. مدرسان قدرت بالایی در بالا بردن ارزش ها دارند و می توانند جلوی تعصبات قومیتی را بگیرند و باعث احترام به قومیت ها، آداب و رسوم، زبان و فرهنگ شوند.
روایت پژوهی تجربه مدیران دولتی از پدیده «خستگی تصمیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد هر فرد به طور متوسط روزانه 35000 تصمیم می گیرد. اگرچه این عدد بسیار اغراق آمیز است، اما نمی توان انکار کرد که روزانه تصمیم های بی شماری می گیریم. خستگی تصمیم به این موضوع اشاره دارد که گرفتن تصمیم های مکرر توانایی فرد را برای اتخاذ تصمیم های کاملاً آگاهانه و منطقی بعدی مختل می کند. به حالت تهی شدن توان، به ویژه در نتیجه تصمیم گیری های پیاپی، پدیده خستگی تصمیم می گویند. تجربه زیسته پژوهشگران در کنار مدیران ارشد در سازمان های مختلف، خاستگاه شکل گیری این مطالعه است. از مجموعه راهبرد های رفتاری مدیران اینگونه بر می آید که فرد به عنوان یک تصمیم گیرنده کاملاً منطقی عمل می کند. اما شواهد خلاف آن را نشان می دهد. این موضوع نه تنها در مورد افراد معمولی بلکه برای برخی از حرفه ای های آموزش دیده نیز صدق می کند. مطالعه حاضر، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش پژوهش روایت پژوهی انجام شده است. داده های کیفی در این مطالعه به شکل روایت برگرفته از مصاحبه های عمیق با 11 مدیر ارشد در بخش دولتی است که با استفاده از تحلیل روایتی مضمون تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که زمینه سازهای بروز خستگی تصمیم ویژگی های شخصیتی، موضوعات بین فردی، آستانه سختی کار و عوامل کلان سازمانی و راهکارهای مدیریت آن شامل خنثی سازی، آموزش و انگیزش می باشد.
ارائه الگوی فرآیندی به حاشیه رانده شدن کارکنان در یک سازمان دولتی با استفاده از روش مدل یابی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
63 - 93
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های منفی رفتار سازمانی در سازمان ها به حاشیه رانده شدن کارکنان از متن زندگیِ سازمانی است. این امر، به عنوان مصداقی از چهره زشت سازمان ها، پیامدهای منفی بسیاری بر متغیرهای وابسته رفتار سازمانی و درنهایت بهره وری و عملکرد سازمان دارد. مدیریت و کنترل این پدیده نکوهیده در سازمان در گرو فهم فرایند به حاشیه رانده شدن کارکنان است. هدف این پژوهش آن است تا با شناسایی الگوی فرایندی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان به فهم بهتر و بیشتر این پدیده کمک کند. در این پژوهش که با روش شناسی ساختاری-تفسیری و در یکی از سازمان های دولتی ایران در صنعت نفت انجام شده است؛ تلاش شد تا با دقّت در روایت ها و داستان های افرادی که در این سازمان پدیده مذکور را تجربه کرده اند الگوی فرایندی این پدیده ارائه شود و در دست بحث قرار گیرد. مشارکت کنندگان این پژوهش 15 نفر از کارکنانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و روایت ها و تجربه زیسته آن ها درباره به حاشیه رانده شدن شناسایی و در قالب مدل به حاشیه رانده شدن ارائه شد. بر اساس نتایج حاصل از پیشایندهای بروز به حاشیه رانده شدن و با استفاده از مدل یابی ساختاری تفسیری، الگوی فرایندیِ به حاشیه رانده شدن کارکنان و سطوح مختلف آن ارائه شده است. این الگو حاکی از آن است که بی توجهی به ماهیت شغلی، وجود مدیران اقتدارگرا، نبود تناسب کار و حقوق دریافتی و توجه بیش از حد به مدارک دانشگاهی و نادیده گرفتن تجربه و سابقه کاری افراد در سازمان از جمله مهم ترین عوامل به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان است که با نفوذ و اثرگذاری بر دیگر عوامل به به حاشیه رانده شدن کارکنان شایسته سازمان از متن اصلیِ زندگی سازمانی منجر می شود.