مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
شیوه های فرزندپروری
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی پرخاشگری دانش آموزان بر اساس شیوه های فرزندپروری میان دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه نهم شهرستان کهنوج انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 270 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول (پایه نهم) شهرستان کهنوج بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا بامریند استفاده شد. و برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از رگرسیون خطی به روش همزمان، ضریب همبستگی پیرسون، و از نرم افزار آماری spss نسخه 20 استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیات اصلی پژوهش مشخص کرد که سبک فرزندپروری مقتدر با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی نشان دادند و سبک های فرزندپروری مستبد و سهل گیر رابطه مثبت با پرخاشگری دانش آموزان نشان دادند. در ادامه تجزیه و تحلیل ضرایب رگرسیون نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدر توانست پرخاشگری دانش آموزان را به طور منفی پیش بینی نماید و سبک فرزندپروری مستبد به طور مثبت توانست پرخاشگری را پیش بینی نماید. در نهایت در مدل کلی رگرسیون، سبک مقتدر توانست به طور منفی پرخاشگری را پیش بینی نمایند.
اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر تغییر شیوه های فرزندپروری والدین دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلری بر تغییر شیوه های فرزندپروری والدین دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر از والدینی که فرزندانشان با استفاده از پرسش نامه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (2013) دارای این اختلال تشخیص داده شده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جای گرفتند. ابزارهای پژوهش، پرسش نامه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (2013) و سبک های فرزندپروری رابینسون و همکاران (2000) بود. آموزش والدین با رویکرد آدلری در قالب 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. در پایان و در پیگیری، دو گروه آزمایش و کنترل، پرسش نامه سبک فرزندپروری را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل تحلیل واریانس همراه با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که این برنامه آموزش والدین توانسته است در افزایش شیوة فرزندپروری مقتدرانه (مادر) و نه پدر تأثیر معنادار داشته باشد. همچنین لازم به ذکر است که این برنامه آموزش والدین برشیوة فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه (پدر و مادر) تأثیر معنادار نداشت. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که این برنامه آموزش والدین به شیوه آدلری، شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه بیش فعالی را تغییر داده است.
تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۸
175-196
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان بود. طرح این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده اند و جامعه کودکان عادی، کودکان مدارس همان مناطق بود . به این منظور 82 نفر از دانش آموزان بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه نمونه کودکان دچ ار ناتوانی های یادگیری انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسش نامه های شی وه های فرزن دپروری ب امریند، 1991، خودپنداره کودکان آهلووالیا، 1961 و خش م اسپیلبرگر، 1999، توسط کودکان و مادرانشان، گروه کودکان عادی و مادران، پرسش نامه های مشابه را کامل کردند. داده های بدست آمده از طریق آزمون های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در مؤلفه های احساس خشم، واکنش خشمناک، برون ریزی خشم، درون ریزی خشم، کنترل برون ریزی خشم و کنترل درون ریزی خشم با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری دارند. خشم مادران در رابطه میان ناتوانی یادگیری و شیوه های فرزندپروری نقش تعدیل کننده ندارد. خشم می تواند مؤلفه های خودپنداره رفتاری، خودپنداره تحصیلی و شادی را توجیه کنند. مؤلفه های خودپنداره کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی تفاوت معناداری دارند . خانواده به عنوان مهم ترین شکل دهنده پیشینه هر کودک می تواند جزء اساسی ترین موارد پژوهشی باشد و با توجه به مجهولاتی که در زمینه تأثیر شرایط مادران کودکان دچار نات وانی های یادگیری وجود دارد، ضروری به نظر می رسد تا اطلاعاتی در این زمینه جمع آوری شود. در طی درمان برای درمانگران سوالاتی در زمینه مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و چگونگی تأثیر آن ها بر روند درمانی فرزندانشان ایجاد می شود که پژوهش حاضر می تواند پاسخ گوی آن ها باشد.
پیش بینی هراس احتماعی بر اساس سبک های مقابله با استرس و شیوه های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درپژوهش حاضر به پیش بینی هراس اجتماعی بر اساس سبک های مقابله با استرس و شیوه های فرزند پروری پرداخته شده است. جامعه آماری پژوهش 270 نفراز دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهرستان اراک وهمچنین والدین آنها می باشند. در این تحقیق از سه پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و همکاران،پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر، و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامبریند به عنوان نظام پشتیبان بهره گرفته شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل(آزمون کولموگروف – اسمیرونوف ، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری)به انجام رسیده است. نتایج نشان دادکه سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی هراس اجتماعی را پیش بینی نموده در حالی که سبک مقابله ای مسأله مدار بر هراس اجتماعی تأثیری نداشته است وهمچنین شیوه فرزند پروری سهل گیر باعث کاهش هراس اجتماعی اما شیوه فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه باعث افزایش هراس اجتماعی در نوجوانان می شود.
ارتباط شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش حرکتی و رشد مهارت های حرکتی مقدماتی در اطفال 9 الی 11 ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۵
161 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط شیوه های فرزندپروری مادران با انگیزش حرکتی و رشد مهارت های حرکتی مقدماتی در اطفال بود. جامعه آماری این پژوهش همه مادران و فرزندان پسر 9 تا 11 ماهه آن ها از شهر خرم آباد بودند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه مادران با انگیزش حرکتی و رشد حرکتی مقدماتی اطفال وجود دارد. همچنین، ارتباط مثبت و معناداری بین شیوه فرزند پروری آسان گیرانه مادران و انگیزش حرکتی اطفال وجود دارد؛ اما نتایج ارتباط معناداری را بین شیوه فرزند پروری مستبدانه مادران با انگیزش حرکتی و رشد حرکتی مقدماتی اطفال نشان نداد؛ بنابراین، آموزش و آگاهی مادران از شیوه های مناسب فرزندپروری (مانند شیوه مقتدرانه) می تواند زمینه ارتقای انگیزش حرکتی و رشد مهارت های حرکتی مقدماتی فرزندان را فراهم کند.
اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن بر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان با علائم مشکلات رفتاری درونی سازی و برونی سازی شهرستان لاهیجان انجام گرفته است. روش: این پژوهش با رویکرد کاربردی و روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 6 ساله پیش دبستانی شهرستان لاهیجان بود. حجم نمونه اولیه شامل 120 نفر از مادران کودکان پیش دبستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در نهایت 30 نفر از مادرانی که کودکان آنها علائم مشکلات درونی سازی و برونی سازی را داشتند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست رفتاری کودک آخنباخ (فرم والد و معلم) (1991) به عنوان ابزار غربالگری و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1972) است. برنامه آموزش مهارت فرزندپروری ایمن که توسط علی اکبری دهکردی و علی پور (1394) طراحی شده بود در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن بر شیوه های فرزند پروری مادران مؤثر است (01/0≥ P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش مهارت فرزند پروری ایمن باعث ارتقاء شیوه فرزندپروری مقتدرانه و کاهش شیوه فرزندپروری سختگیرانه می شود. با توجه به اینکه شیوه های فرزندپروری والدین نقش اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها دارد، لذا پیشنهاد می شود از برنامه آموزش فرزندپروری ایمن برای مادران جهت مدیریت روابط سالم با فرزندانشان و به کارگیری سبک های فرزندپروری مثبت استفاده شود.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس شیوه های فرزندپروری، ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی زنان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس شیوه های فرزندپروری، ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی زنان شهر کرمانشاه است. پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1398 - 1397 تشکیل می دهد. نمونه موردنظر در پژوهش حاضر مطابق با جدول مورگان 120 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای از مراکز مشاوره زندگی، روان یاران، هاتف و حامی انتخاب شدند و با کسب رضایت از آن دسته از زنانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری، ویژگی های شخصیتی مک کری و کاستا، سبک های دل بستگی کولینز و رید و تعارضات زناشویی پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه های شیوه های فرزندپروری، ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی توانایی پیش بینی تعارضات زناشویی را دارند. همچنین مؤلفه های شیوه های فرزندپروری، ویژگی ه ای شخصیتی و سبک های دل بستگی با مؤلفه های تعارض زناشویی رابطه ی معنادار دارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که شیوه های فرزندپروری، ویژگی ه ای شخصیتی و سبک های دل بستگی از مؤلفه های مؤثر و مرتبط با تعارض زناشویی هستند که این نکته می تواند در مراکز مشاوره خانواده موردتوجه قرار گیرد.
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با شیوه های فرزندپروری مادران و اختلال های بیرونی شده فرزندان شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
115-135
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش تعیین رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با شیوه های فرزندپروری مادران و اختلال های بیرونی شده فرزندان شان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مدارس ابتدایی ناحیه 3 کرج به تعداد 1080 نفر بود که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، 150 دانش آموز از مدارس شهید حجازی، علامه حلی، شهید حسن برجسته، شهید کنسویه، قلم و مفید انتخاب شد. مادران این دانش آموزان به پرسشنامه های طرحواره یانگ 1998 و شیوه های فرزندپروری آلاباما 1996 و معلم هایشان به پرسشنامه راتر (1967) پاسخ دادند. داده ها از طریق روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد رابطه میان طرح واره های ناسازگار والدین و شیوه های فرزندپروری آن ها معنادار و مؤلفه دیگر جهت مندی پیش بینی کننده منفی تنبیه بدنی و مؤلفه گوش به زنگی و بازداری پیش بینی کننده عدم ثبات در نحوه برخورد با فرزند است. رابطه میان شیوه های فرزندپروری با اختلال های بیرونی شده معنادار و مؤلفه ضعف در نظارت، پیش بینی کننده ناسازگاری اجتماعی در کودکان و مؤلفه های مشارکت والدین و ضعف در نظارت، پیش بینی کننده های پرخاشگری و بیش فعالی در کودکان بود. نتیجه گیری: از آنجا که طرحواره های ناسازگار اولیه والدین می تواند در شکل گیری شیوه های خاص فرزندپروری آن ها و در نهایت اختلال های بیرونی کودکان مؤثر باشد، بنابراین در درمان اختلال های بیرونی شده این کودکان می توان طرحواره های ناسازگار اولیه والدین را نیز هدف قرار داد.
بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و سازگاری تحصیلی با واسطه گری صبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و سازگاری تحصیلی با واسطه گری صبر در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود. روش این تحقیق، همبستگی بود. جامعه آماری تمام دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه شیراز و 235 دانشجو (95 پسر و 140 دختر) با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی مشخص شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، صبر خرمایی، فرمانی و سلطانی، و سازگاری تحصیلی باکر و سیریک جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که اثر غیر مستقیم شیوه های فرزندپروری مستبد (4/06 = t) و مقتدر (4/84 = t) بر سازگاری تحصیلی به ترتیب برابر با 0/07 و 0/08 و در سطح 0/01 معنار بوده است. هم چنین اثر غیر مستقیم شیوه فرزندپروری آسانگیر (2/33= t) برابر با 0/05 و در سطح 0/05 معنادار بوده است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که صبر در رابطه با شیوه های فرزندپروری و سازگاری تحصیلی، نقش واسطه ای را ایفا می کند. شاخص نیکویی برازش الگو نیز برازش الگوی پیشنهادی پژوهش را تأیید کرد. نتایج پژوهش مؤید این است که شیوه های فرزندپروری به صورت مستقیم و غیر مستقیم با واسطه صبر بر سازگاری تحصیلی تأثیر دارد؛ لذا ضروری است در نظام تعلیم و تربیت به شیوه های فرزندپروری و صبر به عنوان عوامل مؤثر در سازگاری تحصیلی بیش از پیش توجه شود.
تأثیر آموزش خودبخشودگی بر شیوه های فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش خودبخشودگی بر شیوه های فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی، دانش آموزان سال دوم متوسطه شهر قم، در سال تحصیلی 1393-1394 می پردازد. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش تست پس تست با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه مادران دانش آموزان دبیرستانی شهر قم تشکیل می دهند. نمونه پژوهش، 76 نفر از مادران دانش آموزان دو مدرسه دولتی قم می باشد که در کارگاه های آموزشی شرکت کردند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان به عنوان پیش آزمون، دو پرسش نامه شیوه های فرزندپروری بامریند و عاطفه مثبت و منفی واتسون و کلارک را تکمیل نمودند. سپس، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و گروه آزمایش طی هشت جلسه مورد تدبیر خودبخشودگی قرار گرفته و سپس هر دو گروه به عنوان پس آزمون دو پرسش نامه فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی را تکمیل کردند. در پژوهش از روش آماری توصیفی و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که آموزش خودبخشودگی بر شیوه فرزندپروری مستبدانه و مقتدرانه تأثیر مثبت دارد، اما بر شیوه سهل انگارانه، تأثیری نشان نداد. همچنین، نتایج حاکی از این است که آموزش خودبخشودگی بر عاطفه مثبت و منفی تأثیر مثبت دارد.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
مقایسه رشد اجتماعی و شناختی کودکان 5 تا 7 ساله بر اساس سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۸ شماره ۸۴
2279-2284
حوزههای تخصصی:
زمینه : رشد شناختی و اجتماعی کودکان 5 تا 7 ساله در زندگی کودکان و آینده آنها تأثیر بسزایی دارد. اما مسئله اصلی این است که آیا بین رشد اجتماعی و شناختی کودکان 5 تا 7 ساله بر اساس سبک های فرزند پروری تفاوت وجود دارد؟ هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه رشد اجتماعی و شناختی کودکان 5 تا 7 ساله بر اساس سبک های فرزند پروری بود. روش : روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 5 تا 7 ساله مراکز پیش دبستانی و دبستانی شهر کرج و مادران آنان درسال 97-98 بود. تعداد 120 نفر از کودکان سنین 5 الی 7 ساله و مادران آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی (دنگی ریون،1947)، آزمون رشد اجتماعی وایلند (ادگار،1953) و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند (بامریند،1991). داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس (آنووا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : بین رشد اجتماعی و شناختی کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری تفاوت وجود دارد، رشد شناختی و اجتماعی کودکان والدین دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر از کودکان والدین دارای سبک فرزندپروری مستبدانه و آزادگذار است (0/05 P< ). نتیجه گیری : می توان برای رشد اجتماعی و شناختی کودکان از سبک های فرزند پروری صحیح استفاده کرد و هر چه والدین سبک فرزند پروری مقتدرانه را پیش بگیرند رشد شناختی و اجتماعی کودکانشان بیشتر می شود.
نقش خودکارآمدی اجتماعی و شیوه های فرزندپروری در شایستگی اجتماعی کودکان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی شایستگی اجتماعی کودکان بر اساس متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی و شیوه های فرزندپروری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی و جامعه آماری متشکل از دانش آموزان پسر کلاس های چهارم و پنجم مقطع دبستان مدارس منطقه 6 تهران به تعداد 810 نفر و نمونه تعداد 240 نفر بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. .به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه سبک های فرزندپروری والدین بامریند، مقیاس خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز و مقیاس شایستگی اجتماعی توسط کوهن و رسمن و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوش از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری و نرم افزار ۲۲ SPSS- استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد رابطه بین شایستگی اجتماعی و خودکارآمدی و سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت و معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان دارد و سبک مقتدرانه رابطه منفی و معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان دارد. اما سبک سهل گیرانه رابطه معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان نداشت.
مقایسه شیوه های فرزند پروری و اختلالات رفتاری کودکان مادران شاغل و غیرشاغل
منبع:
زن و فرهنگ سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
37-52
حوزههای تخصصی:
اشتغال مادر در بیرون از منزل دارای پیامدهای مختلفی ازجمله در سبک فرزندپروری و وضعیت رفتاری کودک است.این پژوهش با هدف بررسی شیوه های فرزندپروری مادران شاغل وغیرشاغل وارتباط آن با اختلالات رفتاری کودکان انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه علی- مقایسهای است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 120 زوج مادر-کودک بودند که به صورت تصادفی از چهار مهد کودک در شهرتبریز انتخاب شدند. پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر (فرم مادر و مربی) و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری با مریند ابزارهای اندازه گیری این پژوهش بودند. برای بررسی و t و آزمون (MANOVA) تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغییره مستقل استفاده شد.نتایج نشان داد کودکان مادران شاغل و غیرشاغل از نظر مشکلات رفتاری تفاوت معناداری با هم نداشتند. مادران خانهدار به طور معناداری شیوه تربیتی مقتدرانه تری از مادران شاغل داشتند. ولی در شیوه فرزند پروری آزادگذاری و استبدادی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.
طراحی مدل شکوفایی دختران بر اساس توانمندی های منشی مادران با نقش میانجی شیوه های فرزندپروری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، باهدف طراحی مدل ساختاری توانمندی های منشی مادران و شکوفایی دختران با نقش میانجی گری سبک های فرزند پروری اجراشده است. روش : پژوهش ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهش، توصیفی– همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرری در سال تحصیلی 98-97 به همراه مادران آن ها بود. تعداد 465 دانش آموز و مادر آن ها با روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها، از سه پرسشنامه شکوفایی سلیمانی و همکاران (1394)، توانمندی های منشی پترسون و سلیگمن (2004) و شیوه های فرزند پروری با مریند (1991) استفاده شده است. یافته ها : نتایج نشان داد توانمندی های اصالت، روشنفکری، تحسین زیبایی و قدردانی مادران بر شکوفایی دختران و همچنین توانمندی های مهربانی، هوش اجتماعی، انصاف، رهبری، خودتنظیمی بر سبک فرزند پروری قاطع اثر مستقیم دارد. بررسی اثر مستقیم سبک فرزند پروری مادران بر شکوفایی دختران بیانگر این مطلب است که سبک فرزند پروی سهل گیرانه و مستبدانه مادران بر شکوفایی دختران اثر معنادار ندارد، اما سبک فرزند پروری قاطع مادران بر شکوفایی دختران اثر مستقیم دارد. نتایج پژوهش اثر غیرمستقیم توانمندی های مهربانی، هوش اجتماعی و رهبری را بر شکوفایی باواسطه گری سبک فرزند پروری قاطع تائید کرد. نتیجه گیری : تقویت و کاربرد توانمندی های منشی معنادار شده در مادران هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق تأثیری که بر سبک فرزند پروری قاطعانه می گذارد می توان موجب ارتقای شکوفایی دختران آن ها گردد.
بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با پایگاه هویت و دینداری دانش آموزان دختران دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری مادران با پایگاه هویت و دینداری دانش آموزان دختر سال های متوسطه دوم در رشته علوم انسانی شهر بابل می باشد. روش : روش پزوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر سال های متوسطه دوم در رشته علوم انسانی شهر بابل بود، که در سال 99-98 در مدارس دولتی شهر بابل و در مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل بودند که با استفاده از روش نمونه گیری ساده تعداد 120 دانش آموز و مادرانشان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پایگاه هویت (Bennion& Adams,1986 ) و پرسشنامه سنجش دینداری فرد مسلمان آرین(1378) و پرسشنامه شیوه ی فرزندپروری بامریند( اسفندیاری، 1374) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص آماری توصیفی فراوانی و آمار استنباطی ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون و آزمون کولموگروف- اسمیرنف استفاده شد . یافته ها: نتایج این پژوهش رابطه معناداری بین شیوه های فرزندپروری مقتدرانه ، سهل گیرانه و مستبدانه با پایگاه هویت دانش آموزان دخترنشان داد. این درحالی است که بین شیوه های فرزندپروری با دینداری دختران رابطه معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری : بنا بر این یکی از راه های تقویت پایگاه هویت دانش آموزان کمک به والدین در اتخاذ رویکرد مقتدارانه درتربیت دختران خود می باشد .
پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس شیوه های فرزند پروری و الگوهای ارتباطی خانواده دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد
منبع:
پژوهش های معاصر در علوم و تحقیقات سال سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲۲
116 - 102
هدف تحقیق بررسی اعتیاد به اینترنت با شیوه های فرزند پروری و الگوی ارتباطی خانواده دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد بود.تحقیق حاضربه لحاظ هدف ، کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی- همبستگی است ، جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد بود که از تعداد 800 نفر دانش آموز ،بر اساس جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان ، 302 نفر(151 نفر پسر ، و 151 نفر دختر ) به عنوان نمونه مورد مطالعه و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ(1988) ،پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (2000)و پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند(1973) به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات در نظر گرفته شدند، تجزیه و تحلیل داده ها در بخش تحلیل توصیفی « میانگین ، انحراف معیار و درصد نمرات و رسم نمودار» ، در بخش تحلیل استنباطی « آزمون کولموگروف اسمیرنف ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیلی رگرسیون به شیوه گام به گام » محاسبه شد. نتایج نشان داد، بین اعتیاد به اینترنت با شیوه های فرزند پروری و الگوهای ارتباطی خانواده در خانواده دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد رابطه معناداری وجود دارد. که در گام سوم فرزند پروری سهل گیرانه – فرزند پروری استبدادی - فرزند پروری سهل گیرانه – فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش در تحلیل باقی ماندند و 1 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت دانش آموزان متوسطه دوم شهر خرم آباد را پیش بینی نمودند.
رابطه شیوه های فرزندپروری (استبدادی، آزادگذار و منطقی) با موفقیت تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری (استبدادی، آزادگذار و منطقی) با موفقیت تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه مقطع دوم شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 257 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه شیوه های فرزندپروی (بامریند، 1991) و موفقیت تحصیلی (صالحی، 1392) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که بین سبک اقتدار منطقی با موفقیت تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه و سبک آزادگذار با موفقیت تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بنابراین از آنجایی که خانواده و الگوی تربیتی آن نقش مهمی در شکل گیری عادات و رفتارهای فرزندان دارد، به نظر می رسد تحول در شیوه های فرزندپروری بتواند به عنوان یکی از عوامل افزایش موفقیت تحصیلی فرزندانشان باشد.
رابطه بین شیوه های فرزند پروری و الگوهای ارتباطی خانواده با خود تنظیمی دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
85 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف ازانجام پژوهش حاضربررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری والگوهای ارتباطی خانواده با خود تنظیمی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع کاربردی و برای اجرای آن از روش همبستگی استفاده شده است.جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر داراب درسال 1395 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند(1973)، الگوی ارتباطات خانواده ریچی و فیتزپاتریک (۱۹۹۰) پرسشنامه خود تنظیمی بوفارد ( 1995) استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها با استفاده ازآزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزند پروری سهل گیرانه و مستبدانه با باورهای انگیزشی رابطه معکوس معنادار وجود دارد،الگوی ارتباطی گفت و شنود با باورهای انگیزشی رابطه مستقیم معنادار دارد،سبک فرزند پروری سهل گیرانه به طور معنی دارقادر به پیش بینی معکوس باورهای انگیزشی می باشد و الگوهای ارتباطی گفت و شنودبه طور معنی دار قادر به پیش بینی مثبت باورهای انگیزشی و الگوهای ارتباطی همنوایی به طور معنی دار قادر به پیش بینی معکوس باورهای انگیزشی می باشند. کلید واژه ها:شیوه های فرزندپروری،الگوهای ارتباطی خانواده،خودتنظیمی.
مطالعه نگرش جوانان به ازدواج و ارتباط آن با ترجیحات ارزشی، دین داری و شیوه های فرزندپروری (مورد مطالعه: جوانان استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
384 - 357
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، تغییر ارزش های فرهنگی در روند گذار از سنت به مدرنیته به نوبه خود موجبات تغییر ارزش ها و نگرش های فردی جوانان را فراهم آورده است و نگرش جوانان در سال های اخیر نسبت به امر ازدواج تغییرات گسترده ای کرده است. بر همین اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش جوانان نسبت به ازدواج و عوامل مؤثر بر آن (مورد مطالعه، جوانان استان آذربایجان غربی) نگاشته شد. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل جوانان ارومیه، خوی، میاندوآب و پیرانشهر است که 832 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میزان نگرش به ازدواج در میان پاسخ گویان پایین تر از سطح متوسط است. براساس نتایج روابط دو متغیره نیز، متغیرهای فردگرایی (به صورت منفی)، مادی گرایی (به صورت منفی)، دین داری (به صورت مثبت)، شیوه استبدادی فرزندپروری (به صورت منفی)، شیوه آزادگذاری مطلق فرزندپروری (به صورت منفی) و اقتدار منطقی در فرزندپروری (به صورت مثبت) تأثیر معناداری بر نگرش به ازدواج دارند، اما رابطه میان پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن و جنس با نگرش به ازدواج معنادار نشد. از میان متغیرهای مذکور، بیشترین تأثیر را به ترتیب متغیرهای شیوه فرزندپروری آزادانه (39/0-)، مادی گرایی (37/0-)، فردگرایی (31/0-)، فرزندپروری منطقی (22/0)، فرزندپروری مستبدانه (21/0-) و دین داری (20/0) بر نگرش به ازدواج دارند. در مجموع، متغیرهای مذکور در مدل رگرسیون توانسته اند 32 درصد از تغییرات نگرش به ازدواج را تبیین نمایند.