مطالب مرتبط با کلیدواژه

شیوه های فرزندپروری


۴۱.

تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلق و خو شیوه های فرزندپروری دانشجویان دلبستگی طرحواره های ناسازگار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۲۲۹
مقدمه: خانواده نخستین محیط اجتماعی است که در رشد و تحول عاطفی افراد موثر است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار، بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو دانشجویان انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بودند، که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس و آنلاین نمونه 380 نفری انتخاب شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های طرحواره Young 1990، سبک اقتدار والدین Buri 1991، دلبستگی بزرگسالان Hazan و Shaver 1987 و سیاهه سرشت و منش Cloninger 1994 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروی مقتدرانه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی اثر غیرمستقیم بر طرحواره های ناسازگار اولیه دارند (01/0>P). سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری خودراهبری، همکاری و خودفراروی و سبک فرزندپروری مستبدانه با میانجی گری پشتکار، خودراهبری و همکاری و سبک فرزندپروی سهل گیرانه با میانجی گری آسیب پرهیزی بر طرحواره های ناسازگار اولیه دانشجویان اثر علّی و غیرمستقیم دارند (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین شیوه های فرزندپروری و خلق و خو با طرحواره های ناسازگار، از نتایج پژوهش حاضر می توان برای تبیین عوامل موثر بر طرحواره های ناسازگار و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
۴۲.

پیش بینی آشفتگی های زناشویی و ارتباطی بر اساس شیوه های فرزندپروری و ابزارگرای هیجانی زوجین شهر کرمانشاه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شیوه های فرزندپروری ابراز گری هیجانی آشفتگی های زناشویی و ارتباطی زوجین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۵ تعداد دانلود : ۴۴۹
امروزه یکی از دستاوردهای تحولات نهاد خانواده آشفتگی هایی است که در روابط بین زوجین دیده می شود.هدف: با هدف پیش بینی آشفتگی های زناشویی بر اساس شیوه های فرزندپروری و ابراز گری هیجانی با آشفتگی های زناشویی زوجین شهر کرمانشاه انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان دارای آشفتگی های زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401-1400 که تعداد آن ها بالای 500 نفر بود. نمونه مورد نظر در پژوهش حاضر مطابق با جدول مورگان 120 نفر به روش تصادفی هدفمند از مراکز مشاوره شهر کرمانشاه انتخاب شدند و با کسب رضایت از آن دسته از زوجینی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (1973)، ابراز گری هیجانی کینگ و آمونز (1990) و مقیاس آشفتگی زناشویی و ارتباطی ویسمن و همکاران (2009) به صورت مجازی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که مولفه های شیوه های سهل گیرانه، استبدادی و اقتدار منطقی، ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی توانایی پیش بینی آشفتگی های زناشویی را دارند. همچنین مولفه های شیوه های سهل گیرانه، استبدادی و اقتدار منطقی، ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی با آشفتگی زناشویی رابطه ی منفی معناداری دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که سهل گیرانه، استبدادی و اقتدار منطقی، ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی از مؤلفه-های موثر و مرتبط با آشفتگی های زناشویی هستند
۴۳.

تأثیر شیوه های فرزندپروریِ ادراک شده بر نگرشِ مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: شیوه های فرزندپروری هوش هیجانی نگرش مذهبی و دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان می تواند متأثر از روند فرزندپروری والدین، تغییر کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شیوه های فرزندپروریِ ادراک شده بر نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی اول شهر اراک(در سال تحصیلی 94- 1393) بوده است. مواد و روش ها: جامعه ی آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دختر پایه ی هشتم متوسطه ی شهر اراک بوده اند، که 87 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ییِ چندمرحله یی برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. سپس پرسش نامه ی هوش هیجانی «شرینگ» و پرسش نامه ی «نگرش مذهبی براهنی» بر روی دانش آموزان؛ و پرسش نامه ی شیوه های فرزندپروری «بامریند» بر روی والدین آن ها اجرا شد. داده های جمع آوری با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون، با نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتیجه های تحقیق نشان داد، از میان متغیّرهای شیوه های فرزندپروری، شیوه ی فرزندپروری سهل گیر، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی و نگرش مذهبی دارد؛ و شیوه ی فرزندپروری مستبدانه، رابطه ی معنی دار منفی و معکوسی با هوش هیجانی دارد. به بیان دیگر، هر قدر شیوه ی فرزندپروری مستبدانه تر باشد، هوش هیجانی دانش آموزان نیز کم تر خواهد بود. همچنین مشخص شد که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه، رابطه ی معنی دار مثبت با نگرش مذهبی و هوش هیجانی دارد. نتیجه گیری: روش فرزندپروری مقتدارنه می تواند به نگرش مذهبی و هوش هیجانی بالای دانش آموزان منتهی شود، در حالی که روش فرزندپروری سهل گیرانه به نگرش مذهبی و هوش هیجانی کم تر منجر می شود.
۴۴.

اثربخشی برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان دانش آموزان کودک مضطرب و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب کودک تنظیم هیجان درمان فراتشخیصی شیوه های فرزندپروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۵۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان دانش آموزان کودک مضطرب و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح  پیش آزمون – پس آزمون، گروه کنترل و دو مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر 8 تا 10 ساله، در سال تحصیلی 1400-1399 شهر تهران و مادران آن ها بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 30 دانش آموز مضطرب شناسایی و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (کنترل و آزمایش) قرارگرفتند. ابزارها شامل پرسش نامه های تنظیم هیجان کودک و نوجوان و شیوه های فرزندپروری ارجمندنیا(شفا) بود. گروه آزمایش 15جلسه،60 دقیقه ای مداخله گروهی دریافت کرد؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس عاملی با اندازه گیری مکرر انجام شد.  نتایج نشان داد که برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی بر کاهش استفاده از راهبرد سرکوب و افزایش به کارگیری راهبرد ارزیابی مجدد در مهارت تنظیم هیجان دانش آموزان و بهبود شیوه های فرزندپروری مادران آن ها اثر معناداری دارد. به نظر می رسد برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی می تواند به عنوان روشی کوتاه مدت جهت ارتقاء مهارت تنظیم هیجان دانش آموزان کودک مضطرب و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها مورد استفاده قرار گیرد.
۴۵.

اثربخشی شیوه های فرزندپروری به مادران در بهبود مسئولیت پذیری دختران نوجوان

تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر آموزش شیوه های فرزندپروری به مادران در بهبود مسئولیت پذیری فرزندان دختر نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود که از بین مادران دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش وپرورش منطقه 4 تهران نمونه ای به حجم 40 نفر از مادران این دانش آموزان به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه جایگزین و گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل آموزش شیوه های فرزندپروری قرار گرفت. پیش از انجام مداخلات درمانی روی مادران، دختران هر دو گروه این مادران به پرسشنامه مسئولیت پذیری کرمی و نعمتی (1386) را اجرا و پس از گذشت هفت جلسه 90 دقیقه ای مجدداً از دختران هر دو گروه به صورت هم زمان به پرسشنامه مسئولیت پذیری پاسخ دادند که داده ها با استفاده از Spss-19 و با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش شیوه های فرزندپروری به مادران در خرده مقیاس های خود مدیریتی، نظم دهی، قانون مندی، امانت داری و وظیفه شناسی در گروه آزمایش افزایش یافته است (001/0p<) و در خرده مقیاس های سازمان یافتگی و پیشرفت گرایی تأثیر چندانی نداشت (05/0 p>). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شیوه های فرزندپروری به مادران در گروه آزمایش باعث بهبود مسئولیت پذیری در نمونه مورد پژوهش شده است.
۴۶.

ارائه مدل توانایی تحصیلی زودهنگام کودکان پیش دبستانی بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین با نقش میانجی هوش هیجانی

تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۱
زمینه و هدف: پژوهش با هدف ارائه مدل توانایی تحصیلی زودهنگام کودکان پیش دبستانی بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین با نقش میانجی هوش هیجانی انجام شد . روش پژوهش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی با تکیه بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را کودکان دختر و پسر پیش دبستانی شهر تهران و والدین آن ها در سال 99-1400 تشکیل دادند که از میان آن ها، تعداد 413 نفر (231 دختر و 182 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزار های توانایی تحصیلی زود هنگام ، سبک های فرزند پروری هوش هیجانی و مقیاس کمال گرایی، استفاده شد؛ که همگی از اعتبار و روایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss-21 و LISREL-8.8 استفاده گردید . یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها بیانگر آن بود که هر سه شیوه فرزندپروری والدین بر هوش هیجانی و همچنین بر توانایی تحصیلی زودهنگام کودکان پیش دبستانی دارای اثر مستقیم و معنادار است؛ همچنین اثر مستقیم و معنادار هوش هیجانی بر توانایی تحصیلی زودهنگام کودکان پیش دبستانی تائید شد . نتیجه گیری: این نتایج لزوم توجه بیشتر دست اندرکاران آموزش و پرورش، مدارس و به تبع آن والدین، به مقوله شیوه فرزندپروری کارآمد و هوش هیجانی متناسب با دوره تحصیلی کودکان برای بهبود توانایی تحصیلی آنان را گوشزد می کند.
۴۷.

رابطه ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش آموزان سال سوم دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شخصیتی شیوه های فرزندپروری خودناتوان سازی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۴
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهرستان بهبهان بود. جامعه ی آماری این پژوهش را تمام دانش آموزن دختر و پسر سال سوم دبیرستان های شهرستان بهبهان، در سال تحصیلی 90-1389، تشکیل داده است. از این جامعه آماری، نمونه ای به تعداد 353 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای شامل 175 دانش آموز پسر و 178 دانش آموز دختر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های خودناتوان سازی تحصیلی (A-SH)، اقتدار والدین (PAQ) و شخصیت نئو (FF-I) استفاده شد. در ضمن، برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و رگرسیون چندگانه به دو روش ورود مکرر و مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین شیوه های مختلف فرزندپروری از لحاظ متغیر خودناتوان سازی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه، با استفاده از روش ورود مکرر، مشخص شد که حدود 16% از واریانس خودناتوان سازی تحصیلی توسط متغیرهای شخصیتی تبیین می شوند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از روش مرحله ای نشان داد که فقط دو ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی و باز بودن نسبت به تجربه توانایی پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی را دارا می باشند.
۴۸.

رابطه شیوه های فرزندپروری والدین و سازگاری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیوه های فرزندپروری سازگاری با دانشگاه دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۰
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی روابط ساده و چندگانه متغیرهای شیوه های فرزندپروری (اقتدارگرایی مادر، استبدادگرایی مادر، آزادگذاری مادر، اقتدارگرایی پدر، استبدادگرایی پدر و آزادگذاری پدر) باسازگاری (اجتماعی، عاطفی، تعهد به هدف و تحصیلی) دانشجویان دانشگاه می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از بین آنها 182 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شیوه های اقتدار والدینی و سازگاری دانشجویان دانشگاه استفاده گردید. نتایج تحلیل همبستگی ساده نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین، شیوه تربیتی آزادگذارانه و اقتدارگرایانه مادری و پدری به طور مثبت و استبدادگرایی مادری و پدری به طور منفی با سازگاری کلی و سازگاری تحصیلی دانشجویان رابطه داشتند. اقتدارگرایی مادر، آزادگذاری مادر و آزادگذاری پدر به طور مثبت با سازگاری اجتماعی دانشجویان رابطه داشتند. اقتدارگرایی مادر و اقتدارگرایی پدر رابطه مثبت با سازگاری عاطفی و استبدادگرایی مادر و استبدادگرایی پدر رابطه منفی با سازگاری عاطفی داشتند. اقتدارگرایی مادر، آزادگذاری مادر، اقتدارگرایی پدر، و آزادگذاری پدر با تعهد به هدف رابطه مثبت و استبدادگرایی پدر با تعهد به هدف رابطه منفی داشتند. نتایج تحلیل همبستگی چندگانه با استفاده از ضریب همبستگی کاننی نشان داد که قویترین رابطه مجموعه متغیرهای پیش بین با مجموعه متغیرهای ملاک، بین سبک تربیتی پدری مقتدر از متغیرهای مستقل و سازگاری تحصیلی از متغیرهای وابسته می باشد.
۴۹.

روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضایت از زندگی شیوه های فرزندپروری شادکامی کیفیت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۸۲
زمینه: کودکان با نارسایی هوشی به دلیل نارسایی هایی که در زمینه رشدی، هوشی، شناختی، هیجانی و رفتاری دارند، باعث کاهش شادکامی والدین، به ویژه مادران خود می شوند. روابط سبک های فرزندپروری با متغیرهای مختلفی تأیید شده است، اما روابط آن با شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی مغفول واقع شده است. هدف: هدف بررسی روابط ساختاری شیوه های فرزندپروری و شادکامی با میانجی گری رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در مادران کودکان دارای نارسایی های ذهنی می باشد. روش: روش این مطالعه همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با نارسایی ذهنی از مراکز حرفه آموزی زیر 14 سال بهزیستی خراسان جنوبی بود که از بین این افراد تعداد 153 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس های شادکامی آکسفورد (آرجیل و همکاران، 1989)؛ کیفیت زندگی (36 =SF)؛ رضایتمندی از زندگی داینر (1985) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: از بین سبک های فرزندپروری تنها اثر سبک فرزندپروری مقتدارنه بر شادکامی (ضریب مسیر 0/216 و تی 2/643) مثبت و معنادار است (0/01 P<). تأثیر سبک فرزندپروری مستبدانه بر شادکامی منفی و معنادار (0/01 P<) و تأثیر سبک آزادگرایانه بر شادکامی معنادار نیست. در مورد اثر غیرمستقیم، سبک فرزندپروری مقتدارنه از طریق متغیر میانجی رضایت از زندگی در سطح (0/05 <P) و از طریق متغیر میانجی کیفیت زندگی تأثیر معناداری (0/01P<) بر شادکامی دارد. در حالیکه سبک های فرزندپروری آزادگذار و مستبدانه از طریق متغیرهای میانجی کیفیت زندگی و رضایت از زندگی تأثیر معنی داری بر شادکامی ندارند. نتیجه گیری: به نظر می رسد شیوه فرزندپروری از طریق رضایت و کیفیت زندگی می تواند از مادران دارای کودکان نارسایی های ذهنی در برابر فشارهای روانی محافظت کند و به شادکامی و بهزیستی آن ها کمک کند.
۵۰.

تدوین مدل ساختاری خودشیفتگی بر اساس تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر با میانجیگری دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشیفتگی تروماهای اوایل کودکی شیوه های فرزندپروری کمال گرایی و تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۷۷
مقدمه: خودشیفته چالش های قابل توجهی در سازگاری روانشناختی افراد به وجود می آورد. در نتیجه، شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد آن می تواند در تدوین برنامه های پیشگیری از خودشیفتگی مفید باشد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری خودشیفتگی بر اساس تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر با میانجیگری دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی انجام گردید. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد 45-20 ساله شهر تهران بودند که در سال401-1400 برای دریافت خدمات مشاوره به کلینیک های روانشناسی مراجعه کردند. حجم نمونه 350 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه بالینی، پرسشنامه خودشیفتگی آمز (2008)، پرسشنامه کودک آزاری (نوربخش، 1391)، پرسشنامه عملکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 2007)، شیوه های فرزندپروری ادراک شده (گرولینگ و همکاران، 1997)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گروتز و رومر، 2004) و مقیاس کمال گرایی چند بعدی (فلت و هویت، 1991) بودند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos  و با روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد، مدل برازش یافته رگه های شخصیت خودشیفته 38 درصد توسط متغیرهای درون مدل تبیین شده است و ارتباط مستقیم و معناداری بین تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده، دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی با خودشیفتگی وجود دارد (05/0<P). علاوه بر این، تروماهای اوایل زندگی، شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر و عملکرد خانواده به صورت غیرمستقیم و با میانجی دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی با خودشیفتگی ارتباط داشتند (05/0<P). نتیجه گیری: پژوهش حاضر نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی در ارتباط با تروماهای اوایل کودکی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر را در تبیین خودشیفتگی مورد تأیید قرار داد.