مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نقد حدیث
حوزه های تخصصی:
ابن بابویه (شیخ صدوق) رئیس المحدثین و شخصیت نامدار حدیثی شیعه در سده چهارم و آثار قلمی او بالغ بر300 کتاب و رساله بوده است. او که دانشمند زبردستی است در عرصه حدیث به شکل عام و در حوزه نقد حدیث به شکل خاص معیارها و ملاکاتی دارد که رهیافت ها و الگوهایی را به مثابه نقشه راه و سرمشق کار در خود نهفته دارند. برای نیل به تصویر نسبتاَ دقیق وکامل تری ازشاکله های شخصیت برجسته علمی ابن بابویه، شناخت الگوها، معیارها و روش او در قلمرو نقدالحدیث و مطالعه علمی آن سودمند و در حوزه مطالعات حدیث شناسی دارای اهمیت دارد؛ زیرا بررسی و شناخت مزبور ازجمله می تواند برای حدیث پژوهان حاوی درس هایی سودمند و الگوهایی کاربردی و رهیافت هایی عالی فراسوی درک و دریافت بهتر و مطمئن تر حدیث باشد. اندیشه های نقادانه ابن بابویه درباره احادیث و روایات، نه یک جا بلکه در مطاوی آثارش قابل بازیابی است. دراین مقاله اندیشه ها، روش و رویکرد انتقادی شیخ صدوق در گستره «نقدالحدیث» در مواردی چون «أخبار تقیه آمیز»، «زیادات احادیث»، «تحریفات حادث در اخبار و روایات»، «احادیث متفرد و غیر مندرج در اصول کهن شیعه»، «گرایش های فرقه ای و مذهب راویان»، «نام و مسمای ألقاب و کنیه ها»، «روایات معدول عنه»، «روایات وأخبار أهل سنت»، «اخبار راویان واقفی مذهب»، «متفردات برخی راویان»، «مقوله سند برخی اخبار مشهور» و... مورد مطالعه قرارگرفته و بررسی و ارزیابی شده اند.
نقد روایتی درباره نشانه های بی عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان روایات مربوط به نشانه های عقل، روایتی به نقل از امام صادق (ع) به چشم می خورد که بلندی ریش، نقش انگشتر و کنیه فرد را نشانه ای بر کشف عدم عقلانیت او معرفی می کند. در این مقاله ضمن بررسی سندی و متنی این روایت، به دنبال کشف گوینده حقیقی این سخن و احتمالات مختلف در مورد منشأ و گوینده اصلی این روایت و دلیل وجود آن در برخی منابع روایی هستیم. از نتایج این مقاله، ناهمگونی آن با سایر روایات مرتبط و تشکیک جدی در صدور این روایت از معصوم (ع) است. به نظر می رسد این سخن، متأثر از فرهنگ عرب، وارد کتب روایی شده است.
تحلیل انتقادی دیدگاه های موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خروج سفیانی از علائم ظهور مهدی موعود(عج) است که روایات پرشمار مربوط به آن در مصادر روایی فریقین یافت می شوند. با این حال در این روایات تعارضات متعددی مانند اختلاف در نام، نسب، هویت سفیانی و زمان و مکان خروج او و نیز افعال منتسب به وی به چشم می خورد. عدم اتصال به معصوم و تردید در وثاقت برخی راویان را نیز نباید نادیده گرفت. با این وجود، شماری از این روایات و اسامی اشخاص، قبایل و اماکن نامبرده با رویدادهای سده های نخستین هجری قابل انطباق هستند که باعث شده دیدگاه هایی اعم از پذیرش یا جعلی دانستن همه روایات، تعدد سفیانی یا احتمال بداء در خروج سفیانی، ارائه شود که هر کدام با چالش هایی مواجه هستند.
از آنجا که برخی روایات صحیح السند در منابع روایی معتبر شیعی، خروج سفیانی را از نشانه های حتمی ظهور دانسته اند، لذا لازم است با توجه به اهمیت معرفت مهدوی و ضرورت زدودن غبارهای تردید از روایات مربوط به آن، به بررسی این اخبار و دیدگاه های ناظر بر آن بپردازیم
بررسی احادیث انحصار احسان به افراد نجیب و دین دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی منابع روایی شیعه و سنی روایتی با صیغه های متعدد و اسانید متفاوت نقل شده که مهم ترین نقل آن عبارت «لَا تَصْلُحُ الصَّنِیعَةُ إِلَّا عِنْدَ ذِی حَسَبٍ أَوْ دِینٍ» است. ظاهر این روایت، گستره احسان را به یکی از دو قید نسب والا {اصالت خانوادگی} یا دینداری{اصالت دینی} محدود و مشروط کرده است. این در حالی است که در قرآن کریم و روایات معصومان(ع)، نیکی و احسان به عنوان یک اصل انسانی مشتمل بر نوع انسان با هر کیش و آیین، بلکه فراتر از آن و نسبت به هر جانداری مطلوب است. به نظر می رسد این روایت در صدد نفی مطلق احسان از برخی افراد نیست، بلکه در صدد نفی احسان ابتدایی از ایشان است. دلیل نفی و عدم مصلحت چنین احسانی، ویژگی های غالبی شخصیتی و رفتاری انسان های غیر شریف و نجیب و بعضاً انسان های بی دین (یا بی قید و بند در امور دینی) است. یکی از بارزترین رفتارهای چنین انسان هایی، ناسپاسی و کفران نعمت است.
باب شکر کافی در سنجش با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم استوارترین سند برجای مانده از رسالت پیامبر اسلام است. از این رو هم بداهت عقل و هم صراحت نقل آن را مهم ترین معیار و مرجع در نقد سایر گزاره های دینی می داند. در این نوشتار سعی شده است با جستجوی شواهد قرآنی روایات «باب شکر» کافی شریف میزان سازگاری این روایات با آیات قرآن سنجیده شود. این پژوهش ضمن آنکه نشان می دهد که تمامی 30 روایت این باب با آیات کتاب خدا همساز هستند و از این طریق نمونه هایی ملموس و عینی از موافقت حدیث با قرآن را عرضه می دارد، شیوه ای جدید در عرضه روایات بر قرآن را نشان می دهد که با کنار هم نهادن آیات و ایجاد ملازمه میان آن ها انطباق روایات با آیات به دست می آید و این انطباق گاه تا حد جزئیات روایات پیش می رود.
بررسی روایات نحوست روز دوشنبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو درباره سعد و نحس ایام در بستر تاریخ بشر، پیشینه ای کهن دارد. یکی از روزهای هفته که در برخی فرهنگ ها به عنوان روزی نحس به شمار می رود، روز دوشنبه است. طبق این باور انجام برخی از کارها در این روز پیامدی ناگوار خواهد داشت. در فرهنگ مسلمانان نیز کمابیش چنین باوری مطرح است و ریشه آن را می توان در استناد به روایاتی دانست که به ظاهر بر شومی روز دوشنبه دلالت دارند و از انجام کارهایی در این روز بازداشته یا عباداتی را برای رهایی از شومی آن توصیه نموده اند. این مقاله با بررسی سندی و محتوایی روایات این موضوع کوشیده است صحت این مدعا را بررسی نموده و در حد امکان به تحقیق علل و اسباب صدور این روایات بپردازد. سرانجام این تحقیق عدم ثبوت نحوست روز دوشنبه است.
حدیث پژوهى آیة تطهیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
آیة تطهیر یکى از آیات بیانگر عصمت خاندان ویژة پیامبر است. در میان دانشمندان اسلامى، دو احتمال دربارة مصداق اهل بیت در این آیه، بیشترین طرف دار را دارد: «آل کسا و همسران پیامبر» و «خصوص پنج تن آل کسا». پژوهش در آثار روایى نشان می دهد که روایات ناظر به خصوص پنج تن آل کسا به حد تضافر مى رسد. خود همسران پیامبر نیز از پیامبر روایت کرده اند که آیة تطهیر شامل آنها نمی شود. همچنین پیامبر اسلام با رفتار و گفتار خود، مفهوم اهل بیت را ویژة همین پنج تن ساخته بود. در مقابل، معدود گزارش هایی دربارة نزول این آیه دربارة «همسران پیامبر» یا «همسران و آل کسا» موجود است که آثار ضعف در سند و متن آنها پدیدار است. مهم ترینِ این اسناد، روایتی منسوب به عکرمه و ابن عباس است که عدم گزارش آن در منابع دست اول روایی فریقین، ضعف سند و ویژگی های شخصیتی عکرمه و ابن عباس، از ادله و شواهد ساختگی بودن آن است.
نقد و بررسی فضائل اهل بیت(ع) در تفسیر الحدیث محمد عزّه دروزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت دیدگاه فریقین در تفسیر آیات مربوط به فضائل اهل بیت(ع) از چند محور قابل بررسی است. در اغلب موارد اختلاف نظر مفسران به برداشت آنها از ظاهر آیات، سیاق آنها، روایات اسباب النزول و مستندات تاریخی برمی گردد. قرآن پژوهان شیعه با تکیه بر روایات صحیح معصومین(ع)، مصداق این آیات را خویشان نزدیک و خاص رسول اکرم(ص) می دانند. اما محمد عزّه دروزه با استناد به ترتیب نزول آیات و سوره ها، سیاق آیات و نظر برخی از مفسران و محدثان اهل سنت، روایات شیعه را ساختگی و حاصل تعصب مذهبی آنها می پندارد. وی هر چند در لابلای مباحث، وجوب احترام اهل بیت(ع) را تذکر می دهد اما با اعتقاد به عدم مناسبت خاص در نزول برخی آیات و عمومیت مصداق آنها، هیچ گونه ارتباطی بین محتوای آنها با موضوع گرامیداشت اهل بیت(ع) نمی یابد. در این مقاله استدلال های دروزه با کمک شواهد درون متنی و برون متنی، تحلیل و با استفاده از منابع شیعه و سنی بررسی و نقد می شود.
بررسی و ارزیابی دیدگاه شهید مطهری درباره حدیث «مجدد دین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیث معروفی از پیامبر(صلى الله علیه و آله) روایت شده که برابر با آن خداوند در هر قرنی کسی را در میان این امت بر می انگیزد تا دین را تجدید کند. این حدیث ابتدا در سنن ابی داود و سپس در بسیاری از جوامع روایی اهل سنت نقل شده و برخی نیز بر صحت حدیث از نظر سند و محتوا اجماع دارند، در شیعه نخستین بار شیخ بهایی آن را گزارش کرده است. شهید مطهری در آثار خود نسبت به اصالت این حدیث تشکیک کرده و آن را از نظر سند به جهت وجود ابوهریره، ضعیف دانسته است و از جهت مضمون نیز، چهار اشکال بر آن وارد کرده است. به نظر می رسد، این اشکالات در رد حدیث ناتمام باشد، زیرا صرف وجود ابوهریره موجب ضعف حدیث نخواهد بود، چنان که بسیاری از محدثان شیعه از او روایت نقل کرده اند. درباره اشکالات محتوایی نیز: اولا؛ واژه «رأس» در حدیث قید اتفاقی می باشد، ثانیا؛ «مَن» در حدیث از الفاظ عام بوده و بر بیش از یک نفر نیز دلالت دارد، ثالثا؛ اشتباه در تعیین مصادیق دلیلی بر وضع حدیث نخواهد بود. رابعا؛ بنابر دلایلی چند نمی توان روایت مجدد را متأثر از اندیشه فلسفی ایرانیان باستان دانست.
کارکردهای کیفی استفاده از روش «تحلیل محتوا» در فهم احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات جدید علوم حدیث در عصر حاضر را می توان پی آمدِ علل طبیعی و وضعی متعددی از جمله گسترش دانش بشری و ضرورت پاسخگویی دقیق و علمی به برخی اختلافات و تعارض های موجود در میان روایات دانست. این علل به همراه گسترش این دانش در طول پانزده قرن و عجین شدن آن با برخی ضرورت های پژوهشی باعث شده امروزه با پدیده های جدیدی در عرصه حدیث پژوهی مواجه باشیم. از جمله این پدیده ها، شکل گیری روش های تحقیق جدید به منظور پژوهش برای فهم بهتر احادیث است. به نظر می رسد آنچه امروز می تواند راهگشای فهم بسیاری از متون روایی و نصوص دینی باشد، تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از روش های علمی و دقیق است. از جمله این روش های علمی، روش «تحلیل محتوا» است که پژوهش های انجام شده بر مبنای این روش، نشان داده است که تاکنون این روش از قابلیت های بسیار خوبی جهت فهم و نقد احادیث برخوردار بوده و از همین روی پیشنهاد می شود محققان و پژوهشگران عرصه علوم دینی به جهت استفاده بهینه از دانش خود و عرضه بهینه آن به گروه های مختلف جامعه، از این روش در تحقیقات خود نیز بهره بگیرند. این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن بیان برخی از کارکردهای کیفی استفاده از این روش در حوزه فهم احادیث، به معرفی این روش تحقیق میان رشته ای بپردازد. مثال های بیان شده در این مقاله، تحقیقاتی هستند که مؤلف با استفاده از این روش انجام داده است.
تأثیر حکومت ها و عقاید عامه مردم بر شکل گیری تدلیس در حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیث، در طول تاریخ با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بوده است. چنانکه، حدیث که باید راه گشای فقه باشد، زمانی نقل آن ممنوع و بعد از مدتی، مجاز می شد. فرمانروایان، نسبت به راویان و مشایخ حدیث سخت گیری های فراوانی داشته و مخالفان حکومت، حق گزارش حدیث را نداشتند. برخی از مدلّسان، علی رغم مذموم بودن تدلیس، آن را راه گریزی برای بیان احادیث می دانستند. در این میان، عقاید عامه نسبت به موالی از یک سو و داوری های دور از انصافشان از سوی دیگر، باعث می شد معیار ارزیابی احادیث بین مردم منطقی نباشد. برخی از محدثان با روش تدلیس، احادیث را به سمت رضایت مردم سوق می دادند و بدین طریق، اعتبار نوشته های حدیثی را پایین می آوردند. این نوشتار درصدد است، تا با بررسی گوشه ای از تاریخ حدیث و در نظرگرفتن تأثیر حکومت ها و مردم بر مدلّسان، راهی نو برای قضاوت احادیث مدلّس و روشی جدید برای تفکیک این نوع از احادیث نشان دهد و این احادیث را درجه بندی کند.
تحلیل انتقادی روایات اسرائیلی پیرامون زندگی حضرت سلیمان(ع) بر مبنای قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
وجود برخی روایات جعلی موسوم به اسرائیلیات ذیل آن دسته از آیات قرآن کریم که سیره و سلوک انبیاء و اولیاء الهی را به عنوان الگوی کامل انسانیّت ترسیم می نمایند، اثرات تخریبی بیشتری نسبت به دیگر آیات قرآن دارد، چرا که فراتر از اینکه باعث کج فهمی و انحراف از دین مبین اسلام می شود، موجبات عدم استفاده از الگوی کاربردی معرفی شده در قرآن کریم را نیز فراهم می آورد. این روایات که غالباً عصمت آن بزرگواران را نشانه گرفته، در نهایت نقشی بنیادین در تخریب الگوسازی و تمدن سازی دین مبین اسلام داشته و فرایندهای اجتماعی گسترش و تبلیغ دین را مختل می نماید. در این مقاله، برخی روایات اسرائیّلی پیرامون سیره زندگانی و سلوک مدیریتی یکی از انبیاء الهی با رویکردی نقادانه مورد تحلیل قرار گرفته تا اولاً؛ الگویی جامع از شخصیت یکی از نمونه های انسان کامل را ترسیم نماید، و ثانیاً؛ روش نقد عقلی _ قرآنی روایات را بر مبنای نظریه عرضه روایات بر قرآن کریم، تئوری سازی نماید. آنچه ضرورت چنین پژوهش هایی را تبیین می کند، سکوت برخی از مفسرین به هنگام نقل این روایات و طرح ادلّه ضعیف در نقد آنها می باشد که همچنان راه را برای ابقاء این روایات باز گذاشته است. در این پژوهش روایات جعلی و اسرائیلی پیرامون زندگی حضرت سلیمان(ع) با رویکردی عقلی قرآنی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
اعتبارسنجی و مصداق شناسی روایات «نهی از مبایعه با اکراد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نهی از مبایعه با اکراد» موضوعی است که در برخی از روایات مطرح شده است. بر اساس این روایات، گروهی از فقیهان حکم به کراهت مبایعه با اکراد را صادر کرده اند. اینکه این روایات از منظر سند و متن تا چه اندازه معتبر هستند و در صورت اعتبار، مفهوم آن چیست، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. هدف دیگر این پژوهش، رفع شبهاتی است که گاه مستند به روایات اهل بیت(ع) مطرح شده و در آن قومیّت زدگی، آسیبی برای اندیشه اسلامی معرفی می شود. این روایات به جهت گسستگی در سند و عدم توثیق حداقل یک ناقل آن از دیدگاه علم درایه الحدیث، ضعیف به شمار می آیند. حتی با فرض اعتبار سندی، مفهوم این روایات، نهیِ مبایعه، صرفاً به جهت نژاد اکراد نیست، بلکه در مقام برشمردن مصادیقی بوده که به جهت دوری از علم و عدم آشنایی از احکام و شیوه زندگی، مبایعه و اختلاط با آن ها نه تنها به سود منتج نمی شود، بلکه موجبات ضرر و زیان معامله کننده را فراهم می سازد. با عرضه این روایات بر قرآن، سنت قطعی و ارجاع آن ها به احادیث محکم و همچنین عطف توجه به مفاهیم کنایی موجود در این احادیث واضح می شود که مبایعه با افرادی مورد نهی روایات مورد بحث است که همچون برخی اکراد در مقطع تاریخی صدور این احادیث، مبایعه، نکاح و اختلاط با آن ها نتیجه ای جز زیان مادی و معنوی به همراه نداشته است.
تحلیل انتقادی ادلّه اشاعره و معتزله درباره رؤیت الهی مبتنی بر روایات اهل بیت (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از برخی آیات قرآن، امکان رؤیت خداوند و از برخی دیگر امتناع آن قابل برداشت است، این امر موجب گردیده است تا باورهای مختلفی در جامعه اسلامی مطرح گردد. گروهی با استدلال به دسته اول آیات و استشهاد به برخی روایات نبوی(صل الله علیه و آله) و اقامه براهین عقلی، امکان رؤیت را نتیجه گرفتند و گروهی دیگر با بهره گیری از دسته دوم آیات و طرح استدلال های عقلی، امتناع مطلق رؤیت را استنتاج کردند. اشاعره باورمندان دیدگاه نخست و معتزله معتقدان دیدگاه دوم می باشند. به دلیل طرح هر دو دیدگاه در دوران حضور اهل بیت(علیه السلام) هر دوی آن ها با نقد ایشان مواجه گردید، لذا پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که تحلیل ادله اشاعره و معتزله درباره رؤیت الهی و نقد آن ها با روایات اهل بیت(علیه السلام) چگونه است؟ پس از تحلیل ادله عقلی، قرآنی و حدیثی اشاعره و معتزله روشن گردید که استدلال های آن ها با دو مواجهه سلبی و ایجابی روایات اهل بیت(علیه السلام) مورد نقد است. در مواجهه سلبی؛ اولاً، رؤیت جسمانی خداوند خواه در دنیا، خواه در خواب و خواه در بهشت غیرممکن است، ثانیاً، تمام روایاتی که خداوند را چون مخلوقاتش توصیف می کنند، نقد و ردّ می شوند، ثالثاً، رؤیت غیر جسمانی امری مطلقاً محال نمی باشد. در مواجهه ایجابی نیز طبق روایات، خداوند با قلب پیراسته از زنگار گناهان و آلودگی های شبهات قابل رؤیت است و این مهم برای اولیای دین و تطهیر یافتگان الهی محقق گردیده است.
تبارنامه روایت «ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله فیه» و برداشت های عرفا از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
87-112
حوزه های تخصصی:
یکی از روایات مطرح و مورد استناد عارفان مسلمان، حدیث «ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله فیه» (چیزی را ندیدم مگر آنکه خدا را در آن دیدم) است. این روایت همانندهایی دارد که با واژه «قبله»، «معه» و «بعده» در برخی متون هم آمده است. حدیث مورد نظر در نوشته های پیشین صوفیان به برخی مشایخ آن ها و در دوره پسینی، به پیشوای مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) منسوب شده است. این در حالی است که در میراث سترگ و استوار (از منابع درجه اول) شیعه و اهل سنت چنین حدیثی گزارش نشده است. عارفانی در طول تاریخ از حلاج گرفته تا معاصران از این حدیث و بر مبنای واژه انتهایی آن برداشت هایی هم سو با نظریه وحدت وجود داشته اند. در عرفان اسلامی به ویژه از افق اندیشه کسانی مانند ابن عربی، وحدت وجود وحدت حقیقی اطلاقی است. به این معنا که وجودِ واحد و یگانه، خداست که تجلیات و مظاهر آن دارای کثرت است. برخی عارفان بر اساس آیات قرآن و مستنداتی از برخی نصوص حدیثی، در جهت تحکیم این انگاره (وحدت وجود) بهره گرفته اند. نقد و بررسی این روایت از حیث سندی و متنی در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. صرف نظر از اینکه این متن با گونه های متفاوتش روایتی از پیشوایان دینی نیست، باید گفت گرچه برخی از این برداشت ها به لحاظ قواعد فهم متن غریب نیست، می توان معانی دیگری نیز مطابق با فهم عرفی و قواعد عقلی بر آن حمل کرد.
اعتبار سنجی حدیث دال بر تطابق آیه «کهیعص» با واقعه عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیثی از حضرت ولی عصر(عج) در تفسیر آیه مبارکه «کهیعص» از قول خداوند ذکر شده است که طبق آن، کاف اشاره ای به کربلا، هاء، رمز هلاک عترت، یاء، اشاره به نام یزید ظالم، عین، اشاره به عطش و صاد، نشانه صبر امام حسین(ع) است. این حدیث در دو منبع حدیثی قرون 4 و۵ هجری با دو سند مختلف و در قالب سؤالی که سعد بن عبدالله قمی از حضرت ولی عصر(عج) پرسیده است، گزارش شده است. ابن شهرآشوب نیز حدیث را در قالب سؤال شخصی با نام اسحاق الاحمر از آن حضرت و بدون ذکر سند کامل روایت کرده است. اعتبار سنجی منابع حدیث گویای عدم اعتبار یکی از منابع است. بررسی سندی حدیث وجود راویان مجهول و یا منتسب به غلو را در آن نشان می دهد. بر متن حدیث، نقدهایی همچون تعارض با گزارشات تاریخی ، غرابت با شأن امام، عدم مناسبت واژگان ذکر شده در تفسیر آیه با فرهنگ قرآن و دیگر روایات تفسیری آیه مورد نظر و عدم ذکر حدیث در کتب تفسیری معتبر از متقدمین بر آن وارد است. نتیجه بررسی های انجام گرفته تا حد زیادی از اعتبار این حدیث می کاهد. عدم توجه به نقل احادیثی این چنین در بیان اهمیت حادثه روز عاشورا، بدون شک سبب کدورت آینه زلال عقاید پاک شیعه می گردد.
واکاوی روایات مناقشه برانگیز زنان در تفسیر آیه14 آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران در بهره گیری از روایت در تفسیر آیه 14 سوره آل عمران عملکردی متفاوت از یکدیگر دارند. برخی از آنان متذکر روایات ذم و برخی دیگر به نقل روایات مدح و ستایش زنان پرداخته اند. روایات ذم، زن را ریسمان شیطان و عاملی در فتنه و ابتلاء مردان توصیف می کنند و لزوم ایجاد محدودیت هایی برای ارتباط زنان با مردان را مطرح می سازند. در مقابل روایات مدح، با ترسیم چهره ای مثبت از زن، آن را برترین لذت دنیوی و اخروی و زن صالح را بهترین متاع دنیا معرفی می کنند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مفسران دو سیاق مختلف برای آیه در ذم لذائذ یا مدح آن ها در نظر گرفته اند. روایات مدح با رویکردی ترغیبی به لذائذ دنیوی، همسو و مؤید آیه در ضرورت بهره مندی از نعمات و لذائذ دنیوی و وسیله پنداشتن آن ها در جهت رسیدن به نعمات و لذائد اخروی هستند؛ اما روایات ذم، با ارائه تصویری نامناسب از زن، رویکرد ترهیبی دارند و همسو با مفهوم آیه به نظر نمی رسند. در میان تفاسیری که در ذیل آیه به نقل روایت پرداخته اند، تفاسیر اجتهادی تمایل بیشتری به ذم لذائذ داشته و برعکس اکثر تفاسیر اثری، ممدوح بودن این لذائذ را مدنظر قرار داده-اند. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی و نقد عملکرد مفسران و اعتبار سنجی روایات ذیل آیه 14 سوره آل عمران است.
آسیب شناسی عملکرد حدیثی اهل سنت در نقل فضائل اهل بیت مطالعه موردی: بررسی رَوایی و اعتبار ایرادات ابن شهرآشوب بر محدثان اهل سنت
حوزه های تخصصی:
ابن شهرآشوب (متوفای 588) در مقدمه کتاب مناقب خویش با اشاره به چهل روایت و خبر در باب مناقب اهل بیت معتقد است اهل سنت در این روایات دست برده و خبر یا حدیث را به گونه ای تنظیم کرده اند که حقوق اهل بیت پایمال شود. او با برشماری ده محور، از اجماع اهل سنت برای خاموش کردن نور الهی پرده برداشته است. این مقاله بر آن است تا با بررسی و نقادی نظرات ابن شهرآشوب، نشان دهد که موارد یاد شده، خط فکری حاکم بر آراء اهل سنت نیست. پاره ای از مواردی که ابن شهرآشوب به عنوان کاستی اهل سنت یاد کرده در میان محدثان شیعه نیز رواج داشته است. برای سنجش رَوایی نقادی های ابن شهرآشوب، احادیث مورد نظر وی به صورت مقایسه ای در کتب شش گانه اهل سنت و شش کتاب حدیثی شیعه (کتب اربعه، محاسن برقی و بصائر الدرجات) مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ساخت بنا بر قبور در بررسی نگاه شیعه و سلفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۲
107-126
حوزه های تخصصی:
شیعه بر این باور است که ساخت بنا بر مزار اولیای الهی، نه تنها حرمت ندارد بلکه نشان دهنده تعظیم شعائر مکتب و احترام و ابزار محبّت به صاحب مزار است در برابر این نگرش، سلفیّه بر اساس روایتی از امام علی (علیه السلام) به نقل از ابی الهیّاج در کتاب مسلم نیشابوری، بنای بر قبور را حرام می دانند. در این مقاله با نقد این حدیث، بر اساس آیات قرآن، سیره معصومان(ع) و عملکرد صحابه، مدّعای سلفیه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسیم که سیره مسلمانان در تمام بلاد اسلامی بر این مبنا بوده که بر قبور بزرگان دین بارگاه بسازند.
تحلیل انتقادی احادیث مهریه معنوی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی روایات شیعی برای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) علی رغم بیان مهریه متعارف و مادی، «مهریه ای معنوی» در نظر گرفته شده که بیانگر گونه ای از مهریه ای هبه ای از سوی خداوند است. بخشی از دنیا و بخشی از آب های دریاها و رودها در زمره این «صداق معنوی» نیز قرار گرفته اند. قدر متیقّن روایات و مجموعه قرائن نشان می دهد که این هبه و هدیه، چنان که عرف به زوجین می بخشد و امری رایج تلقی می شود، قابل پذیرش است، اما در مفاد این مهریه هبه شده از سوی خداوند به ایشان مناقشه است. لذا توجیه این احادیث به «مهریه معنوی» را نیز برنمی تابد. برآیند تحقیق پیش رو حاکی از آن است که این احادیث با محتوای مزبور در کتاب هایی چون کافی و الهدایهالکبری به عنوان کتاب هایی شاخص در نقل این احادیث، ضمن منقبت خواهی برای مقام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و ضعف موجود به خاطر وجود راویان غالی و نیز تعارض مستقر و یا تناقضات، از نظر فقهی صحیح به نظر نمی رسند. ضمن اینکه می توان بن مایه های آن را در اسرائیلیاتی در منابع سنّی از قول کعب الأحبار و دیگر همگنانش یافت که به برخی از رودها و دریاها فضیلتی دوچندان بخشیده اند. این مقاله با رویکردی تحلیلی انتقادی می کوشد تا سند و تمام طرق آن را در منابع شیعی در سنجه نقد نهد و در تلاش است با کاوش در دیگر مصادر و یافتن بسامد و گونه های حدیثی و تاریخی، آن ها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.