مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
نقد حدیث
حوزه های تخصصی:
مهدویت یکی از اساسی ترین اعتقادات و ضروریات تشیع و حتی اسلام است. جریان های مخالف شیعه از جمله وهابیت، با انکار این اصل درصدد مضمحل کردن اساس اعتقاد به امامت و در نتیجه نابودی بنیادی اسلام محمدی(ص) هستند. آنها با ایجاد شبهاتی چون تشکیک در طول عمر امام مهدی(عج)، ایجاد شبهه در ولادت ایشان و تردید در اصل وجود حضرت مهدی(عج) -به خاطر اختلاف نقل هایی که بعضاً درباره ی اسامی و القاب آن حضرت شده است- درصددند که ستون اصلی حیات اسلام و تشیع را که همان اعتقاد به امامت امام حی و زنده است را تخریب کرده و یک اسلامی التقاطی را به مردم معرفی نمایند. این در حالی است که کتب روایی خود اهل سنت مملو از روایاتی است که صراحتاً به وجود حضرت مهدی(عج) و اوصاف و ویژگی های ایشان تأکید می کند. طی سالهای گذشته، کتابی تحت عنوان «متی یشرق نورک ایها المنتظر» در عربستان چاپ شده و نویسنده ی آن (عثمان بن محمد الخمیس) درصدد بوده است که با بی طرفی و بر اساس روایات شیعه، مهدویت را بازپژوهی نماید، درحالیکه کتاب سراسر مطالب شبهه آمیز، غیر واقعی و تحریف شده و همسو با عقاید وهابیت است. در این مقاله سعی شده است در ابتدا گونه شناسی دقیق از روایات آن کتاب ارائه و در ادامه بررسی نقادانه سندی و متنی تعدادی از روایات آن انجام پذیرد. روش پژوهش در این تحقیق، متن محور و با بهره گیری از قواعد فقه الحدیث بوده و در برخی روایات، علاوه بر کاوش متنی، سند نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نویسنده -برخلاف قواعد پژوهش- عامدانه و با ایجاد تحریف های لفظی و معنوی متعدد و گسترده، درصدد انکار عقیده مهدویت برآمده است. مهمترین ادله فقه الحدیثی در رد ادعای نویسنده، عبارت است از: مشخص نمودن تحریفات لفظی اعم از افزوده ها به روایت؛ کاسته ها و تقطیع های نا به جا و نیز برجسته نمودن تحریفات معنوی اعم از تحریف در بیان مضمون روایت(تفسیر به رای های شخصی و سوگیرانه)؛ بیرون کشیدن حدیث از خانواده ی آن و ذکر روایات از منابع غیر معتبر و اصلی.
جمع بین آیات تحریف عهدین با آیات تصدیق مبتنی بر روایات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهور علمای اسلام در طول تاریخ اندیشه تفسیری، قائل به وقوع تحریف لفظی در عهدین هستند. در دوره معاصر، ادله قول مشهور با چالش مواجه شده است، به ویژه وجود آیات تصدیق عهدین در قرآن کریم، مسأله را دشوار نموده است. مسأله پژوهش حاضر آن است که چگونه می توان قائل به مُحَرّف بودن عهدین بود و هم زمان آن را تصدیق نموده و مضامین تورات را دارای حجیّت دانست؟ ضرورت انجام تحقیق آن است که در صورت عدم به دست دادن تفسیری معقول، فهم محکم و متشابه آیات تحریف و تصدیق ممکن نبوده و تفسیر نابه جائی از آیات ارائه خواهد شد. یافته های تحقیق نشان می دهد تمامی روایات ذیل آیات تصدیق، ناظر به وجود نشانه های رسالت رسول الله (ص) و تمام بودن حجت بر اهل کتاب بر اساس کتب موجود نزدشان می باشد. روایاتی نیز دلالت بر وقوع تحریفاتی در تمامی موضوعات در عهدین دارند. وجه جمع قابل قبول بین تمامی مضامین آیات و روایت آن است که با وجود تحریف های رخ داده در عهدین در مورد بشارت به رسول الله(ص)، همین نسخه های تحریف شده موجود نیز دارای مضامین و نشانه هایی هستند که حجّت را بر اهل کتاب تمام می نماید. از سوئی با توجه به از دست رفتن قرائن زمان صدر اسلام و مکتوم ماندن تفاسیر عهدین، به نظر نمی رسد کتب فعلی با تفاسیر رایج، تمام کننده حجّت بر اهل کتاب باشد.
بررسی سندی و دلالی روایت «إذا کُتِبَ الْکِتَابُ قُتِلَ الْحُسَینُ علیه السلام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
169 - 187
حوزه های تخصصی:
براساس منابع روایی متقدم، یکی از سخنان به جای مانده از امام صادق% راجع به ریشه و سبب اصلی قتل سیدالشهداء% عبارت: «إِذَا کُتِبَ الْکِتَابُ قُتِلَ الْحُسَینُ%» است که اساس واقعه عاشورا را عهدنامه ای ما بین چند تن از منافقین اصحاب پیامبر$ می داند که به عنوان صحیفه ملعونه شهرت یافته است. در این پیمان تعدادی از اصحاب پیامبر$ با یکدیگر عهد کردند از به خلافت رسیدن امیرالمومنین% ممانعت کنند و اجازه ندهند خلافت در خاندان رسول اکرم$ ادامه پیدا کند و برای رسیدن به این هدف، نقشه ترور آن حضرت را طراحی نمودند. مفسران آیات 79 و 80 سوره زخرف، آیه 7 و 10 سوره مجادله، آیه 167 بقره و آیه 118 آل عمران را درباره این صحیفه دانسته اند و بر پایه برخی اسناد، علاوه بر کتب شیعه، این قضیه در منابع اهل سنت از جمله «النشر و الطّیّ»، نیز آمده است. عبارت «إِذَا کُتِبَ الْکِتَابُ قُتِلَ الْحُسَینُ %»، ضمن حدیثی در کتاب روضه کافی نقل شده که از جهت سندی دارای اشکالاتی است؛ لکن از جهت متنی با روایات منابع متقدم و معتبر مطابقت دارد. در این مقاله با استفاده از بررسی سندی آیت الله شبیری زنجانی، تعلیق در سند حدیث منتفی و تصحیف در نام برخی از راویان سلسله سند، مرتفع، و دلالت متن حدیث، بر توطئه منافقین اصحاب رسول خدا$ و غصب خلافت امیرالمومنین% به عنوان اصل و اساس قتل اباعبدالله الحسین% اثبات شده است.
نقد و بررسی روایت «اِسقونی شربة من الماء» از منظر دانش های حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
121 - 152
حوزه های تخصصی:
براساس منابع تاریخی روایی، یکی از سخنان به جای مانده از امام حسینR در آستانه شهادت ایشان در روز عاشورا، عبارت «اسقونی شربه من الماء» به منظور «درخواست آب» توسط آن حضرت از دشمنان خود است. با وجود این، برخی در صحت انتساب این سخن به امام تردید کرده و آن را موضوع خوانده اند؛ چه اینکه ایشان این سخن را با روحیه عزتمند آن بزرگوار که در عباراتی همچون «هیهات منا الذله» تبلور یافته، در تضاد دانسته اند. در رفع تعارض پیش آمده قابل ذکر است که این سخن در قریب به اتفاق منابع معتبر فریقین، به ثبت رسیده است. ابن سعد در طبقات، نخستین بار آن را با عبارت «عطش الحسین فاستسقى »، سپس دینوری با تعبیر «و عطش الحسین فدعا بقدح من ماء» و دیگران با دیگر عبارات مشابه، در آثار خود آورده اند تا سرانجام معاصران فراوانی ازجمله سید نعمت الله جزایری در الانوار النعمانیه و شیخ عباس قمی در نفس المهموم با اتباع از سید بن طاوس آن را نقل کنند. نظر به اینکه درخواست آب در راستای انجام تکلیف و رسالت الهی بوده و عزت و ذلت در اطاعت و یا نافرمانی از دستورات خداوند است، نیز بر مبنای استوارِ شیعی «لطف بودن وجود امامR» و «وجوب حفظ نفس» گرچه تا زمانی اندک و متوقف بودن این دو بر آب طلبیدن توسط امام برهان مخالفان روایت بودن سخن مذکور ناتمام می نماید؛ از دیگر سو، این روایت با عرضه به سنتی فعلی و قولی از رسول خدا2 که مفید مضمون فوق است، تأیید می شود؛ چه آنکه رسول خدا2 در این روایت به دنبال تشنگی خود و یاران، طلب آب کرده و فرموده است: «...هَلْ مِنْ مُغِیثٍ بِالْمَاءِ...» همچنین در سنجش این روایت با دلیل عقل درمی یابیم که نه تنها هیچ تضادی بین این دو وجود ندارد، بلکه عقل مستقل به واسطه اینکه این روایت خود حاوی اتمام حجت و هدایت بدین واسطه برای دین خداست، بر آن صحه می گذارد؛ آن سان که در سیره عقلا آب طلبیدن برخلاف دیگر درخواست ها امری آمیخته با ذلت نیست.
حدیث پشیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
175 - 198
حوزه های تخصصی:
نقل است که خلیفه اول، در پایان عمر، از انجام دادن و... برخی امور اظهار پشیمانی کرده است. این مقاله به بررسی محتوا، اسناد، منابع، نقل ها، طرق نقل، نتایج و پیامدهای صحت حدیث، تعیین صحت و سقم و تطور نقل آن مشتمل بر حذف و تغییر و ابهام و کاستی و افزونی های این حدیث بر اساس منابع فریقین پرداخته است. هم چنین نظر رجالیان و محدثان و مورخان در باره سند و محتوای آن، نقل، بررسی، در آن نقد و مطرح شده است. نتیجه مقاله آن که این نقل تاریخی نقلی صحیح بوده و مورد پذیرش و یقین است.
نگاهی به نقش و جایگاه مؤلّفه های «کتابْ محور» در ارزیابی های حدیثی قدما در پرتو تحلیل منابع فهرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
3 - 28
حوزه های تخصصی:
بنا بر نظر مشهور، عالمان امامی به دو گروه عمده متقدّمان و متأخّران قابل تقسیم اند. تفاوت های متعددی میان این دو در حوزه های مختلف علمی، از جمله مسائل و مبانی حدیثی وجود دارد. اطلاعات ما در باره مبانی حدیث پژوهی گروه نخست، اندک و در پاره ای موارد محدود به گزارش های کلی عالمانی از نسل متأخّران است که ضمن توجه به اختلافات بنیادی در مبانی حدیثی این دو گروه، در تبیین مبانی گروه اول کوشیده اند؛ از جمله، آنها بر تکیه قدما بر «نظام قراین» به عنوان نقطه کانونی در ارزیابی های حدیثی تأکید فراوان شده است. مطالعه تحلیلی و نقد تاریخی گزارش های باقی مانده از متقدّمان امامی نشان از نقش محوری مباحث «نقد منبع مکتوب» در میان قراین متعدد قدما دارد. این بررسی ها مبیّن این مسأله اند که اوصاف و ویژگی های آثار اولیه حدیثی _ که با عناوینی چون «کتاب»، «اصل»، «جزء» و «نسخه» معرفی شده اند _ فارغ از ویژگی های مؤلفانشان جایگاهی خاص در نظام حدیث پژوهی متقدّمان امامی داشته اند. گزارش های موجود حکایت از آن دارند که این عالمان، گاه به دلایل و شواهد مختلف، نوشته ای حدیثی را معتبر و قابل اعتماد تلقّی می کردند و حکم به درستی احادیث موجود در آنها می دادند. این نوشتار می کوشد تا ضمن اشاره به توجه قدما به نشانه های اعتبار منبع، تأکید آنها بر مؤلفه های «کتابْ محور»، همچون شهرت کتاب، مقبولیّت آن نزد محدّثان و توجه ویژه به اصول حدیثی معتمَد را با ذکر شواهد متعدد تبیین نماید.
اعتبار سنجی روایات فتنه بودن زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
106 - 134
حوزه های تخصصی:
حداقل نُه گزاره در مساله فتنه بودن زنان در جوامع حدیثی شیعه و سنّی گزارش شده است. این احادیث، به دو گونه کلی، انتساب صریح فتنه به زنان و همنشینی با دیگر فتنه ها قابل تقسیم هستند. تلقی به قبول این متون به عنوان روایت و گزارش آنها در جوامع حدیثی مشهور فریقین، نشانگر یک باور تاریخی به محتوای این روایات در فرهنگ و اندیشه اسلامی است که تاثیرات جدی در نوع نگرش به شخصیت و کارآمدی زن از نگاه اسلامی داشته و در دوره معاصر نزد مستشرقان و فیمینیسم، شبهاتی چون شوم بودن و تحقیر زن را دامن زده است. هر چند از منظر امامیه انتساب قطعی همه این روایات به معصوم، با توجه به نتایج ارزیابی سندی و مبانی کلامی در حجیت سنّت، با موانعی روبروست، اما فی الجمله صدور برخی از آنها، قوت دارد. برابر تاریخ گزاری اسنادی، زمان شناسی صدور اکثر این روایات به قرن اول هجری و به طور خاص دوره بعثت رسول خدا (ص) بر می گردد. شاخص گفتمان این دوره، گذار از فرهنگ جاهلی به فرهنگ اسلامی بوده و شارع اسلامی با رویکردی اصلاحی و احیایی به ترمیم و تصحیح شخصیت زن و تعدیل مناسبات مردان با زنان پرداخته است. این پژوهه با روش تحلیلی انتقادی روایات فتنه بودن زنان را از منظر فراوانی، تاریخ گزاری، گفتمان شناسی صدور، اعتبار سنجی مصادر و اسناد، نقد دلالی، تعارض با دیگر روایات به بوته سنجش سپرده است. دستاورد این پژوهه آن است که فتنه دانستن زنان در روایات مساوی با تحقیر یا شوم بودن شخصیت زن نیست و احادیث صرفاً به حساسیت تعامل با زنان و ضریب تاثیرپذیری مردان از آنان اشاره دارند.
اندازه گیری پای بندی علّامه حلّی به سند محوری در نقد حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
132 - 149
حوزه های تخصصی:
علمای امامیه برای ارزیابی روایات از دو اصطلاح صحیح و ضعیف استفاده می کردند و بر اساس قراین - که یکی از آن قراین سند حدیث بود - به صحت و یا ضعف حدیثی حکم می کردند. تا این که نظریه تربیع احادیث توسط علّامه حلّی به کار گرفته شد. ایشان احادیث را بر اساس سلسله سند به چهار دسته «صحیح»، «حسن»، «موثق » و «ضعیف» تقسیم کرد. با توجه به انتقاد بسیاری از عالمان به این شیوه ارزیابی، در این پژوهش بر آن شدیم تا به صورت آماری میزان پای بندی علّامه حلّی در عمل به وضع اصطلاحات جدید و سندمحوری را به دست آوریم. بر اساس نتایج به دست آمده، ایشان در موارد بسیاری به اصطلاحات خود پای بند نبوده و تعداد احادیث ضعیفی که مورد عمل قرار داده، از مجموع احادیث صحیح وحسن و موثق بیشتر است. بنابراین با وجود این که ایشان از پیشگامان رویکرد سندمحورانه به نقد حدیث است. این رویه را در کتاب هایش در پیش نگرفته است.
بازتاب پارادای مِ فقه حیل در الکافی کلینی گزارش ها، تمایزها و فرضیه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
87 - 121
حوزه های تخصصی:
در روزگار کلینی کاربست حیل در فقه اسلامی نظریه ای شایع و فراگیر است و تقریباً در غالب ابواب فقهی حضور جدی دارد و اعتبار آن نزد جمهور فقیهان مسلّم و قطعی است. از جمله ادله طرفداران نظریه جواز حیل در مسأله زنای مریض، تبدیل مجازات حد زنا از شلاق به ترکه صدتایی از شاخه خرما با استناد به آیه (وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَ لَا تَحْنَثْ) است. کلینی مضمون این دلیل را با اسانید خود از امام صادق۷ گزارش کرده است. اعتبارسنجی گزارش های کلینی، تفاوت ها و تمایزهای آن با دیگر گزارش های موجود در جوامع حدیثی امامیه و اهل سنّت، مسأله اصلی این نگاشته است. برآیند پژوهش، مناقشه در یک گزارش کلینی است که تمایزها و تفاوت های آن با سایر گزارش های شیعی و اهل سنّت را ضمن چند فرضیه، تبیین نمودیم و در نهایت در طبقه بندی کلینی در زمره طرفداران پارادایم جواز حیل در استدلال به آیه فوق، در مسأله حد زنا مریض، تردید شده است.
مختصرسازی کتاب های حدیثی با پیش فرض های کلامی – فقهی در نقد(مطالعه موردی مختصر تفسیر قمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناقدان حدیث در نقد حدیث معیارهای دارند، از جمله ناقدان حدیث دانشمند صاحب فضل و در عین حال گمنام عبدالرحمن بن محمدبن ابراهیم معروف به ابن عتائقی از دانشمند برجسته اهل حله است، وی معیارهای متعددی در نقد احادیث در کتاب مختصرتفسیر علی بن ابراهیم قمی به کار بسته است. برای بازیابی معیارهای نقد حدیث توسط ابن عتائقی به نحو موردی تمام نقدهای وی در کتاب مختصر تفسیر قمی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله معیارهای که مورد توجه ابن عتائقی در نقد روایات است، می توان به مباحث کلامی، فقهی، فقه الحدیث و ادبیات عرب اشاره کرد. یکی از مهم ترین معیارهای وی در نقد پیش فرض های کلامی و فقهی است، برای نمونه، وی احادیثی که با اصول مذهب و عقل سلیم سازگاری ندارد، کنار گذاشته و نقد می نماید، یکی از مواردی که بیشتر مورد نقد ایشان است، روایاتی است که در عدم عصمت انبیاء و ائمه علیهم السلام در کتاب تفسیر قمی آمده است، وی به شدت این روایات را نقد و رد می نماید.