مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معاصرسازی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه جایگاه طراحی در معاصرسازی بافتهای فرسوده ایران بر اساس مصاحبه با اساتید دانشگاههای تهران و متخصصین و استخراج نظرات آنان تهیه شد. با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، نمونه 210 نفری از اهالی محله سیروس تهران انتخاب و پرسشنامه روی آنان اجرا شد. پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شد. روشهای به کار رفته شامل تحلیل گویهها (ضریب تمیز و روش لوپ)، روایی محتوا و روایی سازه (تحلیل عاملی) و اعتباریابی (محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و عاملها) بودند. در نتایج تحلیل عاملی 11 عامل شناسایی شد که عبارتند است از : مشارکت مردم در تهیه و ساخت، شکل معابر، تجمیع قطعات برای نوسازی، حفظ فضاهای ارزشمند، اولویت عبور و مرور، لزوم تغییر و نوسازی، نوسازی توسط دولت، ایجاد خدمات منسجم، ایجاد خدمات خرد، استحکام مصالح و زیبایی ساخت. اعتبار این پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ 961/0به دست آمد. با در نظرگرفتن نتایج این پژوهش میتوان گفت این پرسشنامه از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و عوامل به دست آمده از تحلیل عاملی میتواند جایگاه طراحی در معاصرسازی بافتهای فرسوده ایران را به گونه مناسب اندازهگیری کنند و یا به عبارتی با دریافت نظرات مردم در الگوی طراحی با عاملهای معرفی شده در این پژوهش میزان موافقت مردمی و در نهایت موفقیت معاصرسازی را سنجش کرد.
معماری منظر باغ های تاریخی بهشهر بر پایه احیای اساطیر شاهنامه
حوزه های تخصصی:
اگرچه تلاش برای شناسایی عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار فضایی شهر و جستجوی چگونگی تشکیل استخوانبندی اصلی آن، از جمله اهداف دانش نوینی موسوم به «معماری منظر» به شمار می رود؛ اما، درک روح تاریخی حاکم بر فضاهای همگانی و عمومی و دمیدن روح زندگی امروزین در کالبد فضا به ترتیبی که مناسبات حاکم بر داستان تشکل و دگرگونی فضا را به زبان آشنا با زندگی معاصر برقرار سازد از جمله تلاش هایی است که اگر نادر نباشد، نمونه و شاهدی در دسترس نیست تا آن را به محک قیاس درآورد. البته در سال های اخیر، تجاربی از این جنس و با عنوان معاصرسازی بافت ها و فضاهای شهری در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته است.
استفاده از پتانسیل احیاء و ساماندهی فضاهای گمشده و معطل مانده در پهنه های مورد مطالعه، یکی از تکنیک هایی است که در جهت بیان مفاهیم اساطیری و حوادث و رویدادهای تاریخی به کار گرفته شده است. ساماندهی و احیای فضاها از طریق تزریق عملکردهایی که برگرفته از منابع و ثروت های فرهنگی – هویتی است بخشی از تکنیک هایی است که می تواند توسط معماران منظر مورد تجربه و آزمون قرار گیرد.
ساختار اصلی مقاله حاضر، به بیان دیدگاه های نظری مبتنی بر استخراج، تصفیه و پالایش منابع و ثروت های فرهنگی جامعه معطوف است که بر اساس آن موضوع پروژه «معماری منظر باغ های تاریخی بهشهر»، بر بستر آن، خلق و طرح شده است. سوژه اصلی مورد توجه در این پروژه، بررسی ظرفیت فضاهای درونی یا پیرامونی هفت باغ صفوی بهشهر بوده است. تا آنجا که امکان تحقق برنامه احیای فضاهای نهفته در داستان هفت خان رستم را در این عرصه، ارزیابی نماید.
جاماندگی ضرورت نیست، تاخیر عدالت است(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
تلاشهای چند دهه اخیر برای معاصرسازی پهنههای شهری جامانده تا کنون به نتیجه مورد انتظار نرسیده است. یکی از دلیلهای این امر و شاید مهمترین آن، طرح نادرست مسئله بوده است. تعریف درست مسئله نیاز ادبیات وپژه خویش دارد تا با روشنی افکندن بر معنا و مفهوم مقولههای حوزه مورد نظر زمینه طرح دقیق و بیش بعدی معاصرسازی پهنههای شهری جامانده آماده شود. نوشتهی حاضر تلاشی است برای جلب توجه به ضرورت جلوگیری از آنچه جاری است و پیشنهادی در بازاندیشی تعریف مسئله ""جاماندگی پهنههای شهری"" برای جبران تاخیر تاریخی در ""معاصرسازی"" آنها است.
بینامتنیّت و معاصرسازی حماسه در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایه های سطحی متن باقی می ماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ می کند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه می کند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گونه تطوّر و تحوّل است، امّا رمان بر مبنای اصل صیرورت، واقعیّتی به انجام نرسیده را پیش روی نخستین بار ژولیا کریستوا با تکیه بر آرای باختین اصطلاح «بینامتنیّت» را مطرح کرد. او مناسبات بینامتنی را موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود و متصلّب دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان نظیر رولان بارت، بسیاری از مفاهیم و مبانی مرتبط با مفهوم گفتگومندی و بینامتنیّت را بسط دادند. سرانجام، نسل دوم نظریّه پردازان بینامتنیّت نظیر لوران ژنی و میکائیل ریفاتر، به شکل جدّی به کاربستِ نظریّه بینامتنیّت به متون ادبی پرداختندخواننده قرار می دهد. در نوشتار حاضر، داستان کوتاه «شب سهراب کشان» از مجموعة «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، نوشتة بیژن نجدی را برای کاربست تلفیقی این دو نظریّه برگزیده ایم و در پی پاسخگویی به این پرسش ها هستیم که آیا داستان نجدی توانسته با استفاده از مناسبات بینامتنی به بازسازی گذشتة حماسی در متنی از زمان معاصر بپردازد؟ نیز آیا این داستان را می توان به مثابة انتقادی جدّی از فضای تک صدایی در ادبیّات به شمار آورد؟
معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی
حوزه های تخصصی:
نمایش های رادیویی از پرطرفدارترین و اثرگذارترین برنامه های رادیویی هستند. نمایش رادیویی دینی تلاش می کند تا از راه کلام، موسیقی، افکت، سکوت و سایر مفاهیم ارتباطی، با شنونده ارتباط برقرار سازد. نمایش رادیویی با استفاده از پیام خود که با نظم و ترتیب از طریق زبان انتقال داده می شود، مخاطبان را تحت تأثیر قرار می دهد. معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی در واقع تلاشی است برای فهم دقیق تر روایات، داستان ها، و باورهای دینی جامعه که با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی پا به پای انتظارات متغییر مخاطبان نیاز به بازآفرینی و بازاندیشی پیدا کرده-اند..
اِدگار گنشت می گوید انسان ها اسطوره هایی که در خودشان باشد ندارند، بلکه اسطوره هایی دارند که به آنها نیازمندند؛ از این رو، اسطوره ها برای تشویق انسان ها به تسریع در پذیرش پدیده های نوین، احیاء می شوند. اسطوره ها علاوه بر این که بیانگر شرایط اجتماعی مخاطبان خود هستند و تجربه ی انسان ها را منسجم تر ارائه می کنند، به آن ها نیز کمک می کنند تا دنیایی را که در آن زندگی می کنند، درک نمایند. شنونده نمایش رادیویی نیز همواره در پی آن است تا هر واقعه ای را با منبع خود پیوند زند.
این پژوهش به روش کتابخانه ای اسنادی و مصاحبه عمیق با متخصصان و برنامه سازان رادیویی انجام گرفته است و در پی آن بوده تا بر اساس ویژگی ها و ماهیت شنیداری رسانه رادیو بتوانیم به اصولی برای معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی دست پیدا کنیم. بر اساس نتایج به دست آمده، انتخاب واژگان معناساز، حفظ قابلیت شنیداری متن اسطوره، اسطوره سوزی، اسطوره پیرایی، اسطوره زدایی و فورگراندیک از جمله اصولی هستند که در معاصرسازی اسطوره های دینی در نمایش های رادیویی می توانند مدنظر قرار گیرند.
شناخت و معاصر سازی کاربری فضاهای داخلی حمام های تاریخی (نمونه موردی: حمام تاریخی حسن خان کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
حمام ها ازجمله بناهای غیرمذهبی ایران هستند که در فرهنگ ایرانی پیش از ظهور اسلام و پس ازآن موردتوجه قرار می گرفتند. ازاین رو همواره معماری منحصربه فردی داشته اند و آثار به جامانده از آن ها در گوشه و کنار ایران حاکی از این میزان توجه است. با توجه به این امر که حمام ها از دیرباز اهمیت فراوانی داشته اند و استحمام شامل مراحل مختلفی بوده است، بنابراین حمام های سنتی ایران همواره دارای فضاهایی با عملکردها و خصوصیات متفاوت بوده اند که قرارگیری این فضاها در کنار یکدیگر و نسبت ها و تناسبات در کالبد معماری حمام ها تابع موقعیت اقلیمی و جغرافیایی حمام، موقعیت شهری و ... بوده است. این مقاله پس از بیان تاریخچه حمام ها و ویژگی معماری آن ها در دوره های مختلف با بررسی نمونه موردی حمام حسن خان کرمانشاه در تلاش است تا کاربری فضاهای آن را به گونه ای معاصر سازی کند که علاوه بر آنکه فرهنگ گذشته را زنده نگه می دارد با توجه به نیازهای امروز نیز قابل استفاده باشد.
بررسی چگونگی کاربست الگوی باغ ایرانی ب همثابه فضای عمومی شهری راهکاری جهت احیای باغ ایرانی با کاربرد تکنیک فرآیند تحلیل سلسل همراتبی AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
63-73
حوزه های تخصصی:
در ده ههای اخیر توسعه عمودی شهرها ناشی از محدودیت زمین شهری و به تبع آن کمبود فضاهای باز و سبز کافی در شهرها در کنار تغییرات حاصل شده در ساختار اجتماعی کشور سبب توجه برنامه ریزان و طراحان شهری به تأمین فضای سبز و فضای عمومی مورد نیاز شهرها گردید. به عنوان را هحلی شتاب زده، الگوی پار کهای غربی با تصور پاسخگویی به هر سه نیاز، به عنوان الگوی غالب طراحی فضاهای سبز عمومی شهری مورد استفاده قرار گرفت. در این شتاب، باغ ایرانی که همواره در طول تاریخ ایران به عنوان الگوی رایج منظرسازی مورد استفاده قرار می گرفته و پژوهش های بسیاری در ابعاد گوناگون زیبایی شناختی، روان شناسی، معنایی و پایداری آن ها انجام گردیده است، زیر سایه پار کهای غربی قرار گرفت. تحقیق پیش رو با هدف پاسخگویی به این سؤال مطرح می شود که چگونه می توان از الگوی باغ ایرانی به جای پارک های غربی جهت تأمین فضاهای سبز عمومی شهری استفاده نمود؟ این هدف با بررسی ویژگ یها و معیارهای فضاهای عمومی و مقایسه تطبیقی آ نها با خصوصیات کالبدی و فعالیتی باغ ایرانی محقق خواهد شد. تحقیق در گام نخست به شیوه تحلیلی به بررسی میزان پاسخگویی الگوی پارک های غربی به شرایط اجتماعی، اقتصادی و اقلیمی ایران خواهد پرداخت. سپس ب هدلیل نیاز به بررسی علمی قابلیت کاربست ویژگ یهای فضاهای شهری در باغ ایرانی از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ) AHP ( استفاده خواهد شد. نتیجه آنکه الگوی باغ ایرانی، با پذیرش تغییرات کالبدی و فعالی تهای اجتماعی متناسب آن، می تواند جایگزین مناسبی برای پار کهای غربی به عنوان فضای سبز عمومی شهری باشد تا از این طریق هم به اهداف فضاهای عمومی شهری پاسخ داده شود و هم با اعطای کارکرد و فعالیت مجدد به الگوی باغ های ایرانی گامی درخور جهت معاصرسازی و احیای آن برداشته شود.
معاصرسازی هویت- مبنا؛ نمونه موردی: بافت های شهری معاصر ایران در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
11-18
حوزه های تخصصی:
وسیع ترین عملیات معاصرسازی بافت های کهن شهری ایران از دوره پهلوی اول آغاز شد. در این دوره، با روی کارآمدن دولت نوگرای رضاشاه، پروژه های نوسازی آغاز و چهره بسیاری از شهرهای ایران دگرگون شد. در این راستا بررسی جایگاه مساله هویت از دو بعد نظری و عملی در این دوره قابل بررسی و ضروری به نظر می رسد. سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مساله هویت در ابعاد نظری و اقدامات عملی برنامه ریزی و اجرای طرح های نوسازی و بهسازی شهری انجام شده در فاصله سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟. برای پاسخ به این سئوال، مطالعه حاضر با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی انجام شده است. در این راستا طرح های اجراشده در سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ در دو دوره پهلوی اول و دوم دسته بندی شده اند. نهایتاً رویکرد هر دوره نسبت به مساله هویت و اقدامات آن از منظر توجه به گرایش به تمایز و تشابه و وحدت در تحقق هویت مندی تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که رویکرد هویتی دوره پهلوی اول در گرایش به نوگرایی و رویکرد نوسازی، به عنوان نماد توسعه یافتگی است و در دوره پهلوی دوم، با گرایش به الگوهای بازآفرینی و معاصرسازی شهری، از غلبه وجه تمایز هویت به سوی وجه تداوم و حفظ وحدت در هویت در حرکت است.
تبیین مولفه های معاصرسازی و ارتقای کیفی بافت هم جوار امامزاده صالح(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
63-74
حوزه های تخصصی:
اهداف: اماکن مذهبی از نقاط مهم در شهرها به شمار می روند، به گونه ای که در گذشته تعادل زیستی و حیات اجتماعی را تامین می کردند. توسعه شهرها و رشد جمعیت، توازن این گونه بافت ها را برهم زده و سبب بروز تحولات اساسی در ساختار آنها شده است. مصداق این مساله، بافت ناکارآمد امامزاده صالح (ع) است که با گسترش شهر و فضای تجاری مجاورش، اصالت و ارزش های تاریخی آن خدشه دار شده است. از این رو بازآفرینی این پهنه شهری بر مبنای شناخت معضلات بافت و با نگرش به مطالعات شهر اسلامی و معاصرسازی، اهداف پژوهش حاضر است. ابزار و روش ها: این پژوهش با هدف کاربردی- توسعه ای و روش آن مبتنی بر شیوه تحلیلی- توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها در بحث مولفه های بازآفرینی کتابخانه ای است و با تحلیل داده ها به استخراج معیارها می پردازد. همچنین در مطالعه بافت، واکاوی آن از طریق بررسی های میدانی و مشاهده صورت می گیرد. یافته ها: با بررسی مطالعات گذشته، راهکارهای شهر اسلامی بر مبنای چهار معیار زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تبیین شده و با استناد به آنها مولفه های معاصرسازی استخراج می شوند. همچنین نقاط قوت و ضعف پهنه شهری هم جوار آن مورد واکاوی قرار گرفته است تا مولفه های بازآفرینی در آنها نمود یابند. نتیجه گیری: بازآفرینی شهر در مواجهه با توسعه افسارگسیخته، نیازمند نگرش هویت بخش و اصالت محور است تا بدین وسیله ارزش های فرهنگی گذشته، منطبق بر نیازهای جامعه و با به کارگیری عوامل روزآمد و پیشرفته بازیابی شوند. جایگاه اماکن مذهبی در شهر از وجوه مختلف در پژوهش شهر اسلامی برای ارتقای کیفی آنها اهمیت دارد و نمود بارز آن، معاصرسازی پهنه های هم جوار امامزاده صالح (ع) است.
معاصرسازی خانه های تاریخی و توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: عمارت ارباب هرمز تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
49-65
حوزه های تخصصی:
اهداف معاصرسازی خانه های تاریخی فرصتی برای توسعه گردشگری پایدار با هدف رونق بافت های باارزش فرهنگی و تاریخی است. هدف عملیاتی این پژوهش، بررسی یکی از بناهای تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به نام عمارت ارباب هرمز است. پژوهش با تحلیل متغیرهای گوناگون نشان می دهد که این بنا به عنوان پتانسیلی برای ایجاد جاذبه گردشگری در فضاهای شهری، شهر تهران است. روش ها چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریه معماری سرآمد بنیان نهاده شده، از این رو ماهیتی اقناعی و مبتنی بر فرآیند طراحی معماری دارد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی، تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق روش های اسنادی و کتابخانه ای، و مشاهده تشخیصی در این محدوده صورت گرفته است. یافته ها یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان زیباسازی شهر تهران در تغییر کاربری و بازکاربست همساز این بنا موفق بوده است، به گونه ای که امروزه یکی از قطب های گردشگری شهری در شمال شرق تهران، و مراکز ماندگار تبدیل به شده است. نتیجه گیری نتایج پژوهش بر اهمیت و تاثیر ابتکارِ عمل شهرداری تهران در تغییر کاربری خانه های تاریخی تهران حکایت دارد. این خانه ها در راستای سیاست های جاذب گردشگری شهری، عامل توسعه پایدار در بافت های کهن شهری محسوب می شوند. تبدیل میراث معماری معاصر به قطب گردشگری، عامل رونق مشارکت مدنی، اخلاق و رفتار اسلامی و ایرانی، بروز خلاقیت و توانایی مردم، ایجاد اشتغال پایدار، تحکیم روابط خانوادگی و توسعه مهارت های فرهنگی و اجتماعی است.
جلوه های پایداری در معماری ایران؛ نمونه مطالعاتی: خانه مینایی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
86-100
حوزه های تخصصی:
اهداف: کاربری مسکونی و مسکن نمونه ای کامل از معماری ایرانی است که مملو از آموزه های زیبایی شناسانه و فنی برای معاصرسازی در روزگار حاضر است. هدف اصلی معرفی رهنمودهای معمارانه در مفاهیم پایداری با در نظر گرفتن سنت و ارزشهای بومی است. ابزار و روش ها: روش پژوه ش کیف ی مبتنی بر استدلال منطقی است. نمونه مطالعاتی به صورت هدفمند از میان خانه های تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران انتخاب شده است. خانه مینایی بین دو کوچه ناصرخان انشاء و کامرانیه در خیابان ولیعصر بالاتراز میدان منیریه در محله منیریه قرار دارد که پس از تغییر کاربری، در اختیار شهروندان قرار گرفته است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان از ارزش های پایدار خانه مینایی به عنوان نمونه ای از آثار گرانسنگ معماری سنتی ایران دارد. نتایج نشان می دهد که تغییر کاربری این خانه، باعث تعامل بیشتر خانه و شهر شده است، خانه ای نیمه مخروب به منبع الهام برای معماری امروز و آینده تبدیل شده است، مفاهیمی که همه در راستای حرکت به سمت پایداری است. نتیجه گیری: خانه مینایی الگوی ارزشمند از گنجینه آموزه های معماری سنتی ایران و بافت کهن تهران است که آن را می توان نمونه ای ارزشمند از تجلی پایداری در معماری و شهرسازی ایرانی دانست. نتیجه گیری مقاله همراه با رهنمودهایی است به عنوان راهنما و یا دستورالعمل هایی برای طراحی خانه های پایدار مفید خواهند بود.
فرآیند عصری سازی افعال پیامبر(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوگیری از افعال پیامبر(ص) همیشه میسور نیست و گاه بهره گیری از افعال ایشان با دشواری همراه است. چنانکه فاصله تاریخی بین پیامبر(ص) و مخاطب امروز، تأسّی به پیامبر(ص) را با محدودیت مواجه کرده و پیروی از برخی افعال ایشان را نامیسور ساخته است. ازاین رو، لازم است تا با در نظر گرفتن اقتضائات و شرایط زمان، افعال ایشان متناسب با فرهنگ زمانه «عصری سازی» گردد. مقاله پیش رو تلاش دارد تا با تبیین مراحلی عملی، چگونگی عصری سازی افعال پیامبر(ص) را نشان دهد و روش بهره گیری از افعال تاریخی پیامبر(ص) را تبیین کند. حاصل تلاش یادشده فرایندی پنج مرحله ای است که مسیر روزآمدسازی افعال پیامبر(ص) را متناسب با فضای فرهنگی و محیطی امروز هموار می سازد. امکان سنجی تأسی، احراز محدودیت تاریخی، تشخیص آموزه متغیّر، کشف مقصود و بازسازی فعل پیامبر(ص)، پنج مرحله ای است که می توان برای عصری سازی افعال پیامبر(ص) به کار گرفت .
معاصرسازی محلات قدیمی محدوده مرکزی شهرها با رویکرد توسعه محلات سنتی (TND)(مطالعه موردی: محله گُلَپا، همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محلات شهری در طول تاریخ بسترساز ایجاد روابط اجتماعی در سطوح مختلف بوده اند. یکی از مهمترین مسائل امروزه در بسیاری از شهرهای ایران، کمبود شدید محلات با قابلیت زندگی است و اغلب فضاها در این گونه شهرها فاقد شرایط مطلوب برای زندگی سالم شهروندان هستند. در نتیجه روابط اجتماعی ساکنین شهرها، که در قرن های گذشته جزئی از زندگی سالم شهری بوده است کمتر شده و روابط آنها با یکدیگر به حداقل ممکن رسیده است. محلات سنتی، مخصوصاً در شهرهای کشورهای در حال توسعه، با عدم تعادل بین ظرف (بافت قدیم) و مظروف (ساکنین) روبرو هستند. TND رویکردی است که از نهضت نوشهرسازی نشأت گرفته و می کوشد به نیازهای محله و ساکنین آن پاسخ مثبت دهد. این رویکرد تلاش می کند با تقویت و بهبود فضای کالبدی محله، تعاملات اجتماعی را افزایش داده و از این مسیر به بهبود حس تعلق به مکان، خوداتکایی اقتصادی و ارتقای سرمایه اجتماعی نائل آید. پژوهش حاضر در نظر دارد با تحلیل الگوهای شهرسازی جدید و کمترین میزان مداخله کالبدی در مسیر ساماندهی و بهسازی محلّه سنتی"گلپا" در شهر همدان قدم بردارد. روش مورد استفاده در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاصل از بررسی های کتابخانه ای و عملیات میدانی شامل مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان با رویکرد محرک توسعه به عنوان بینشی جامع و یکپارچه به احیا و معاصرسازی محله و همچنین حفظ ارزش های تاریخی و کالبدی آن در جهت تبدیل محله به یک مکان زیستی هماهنگ با زندگی امروزی و متناسب با شخصیت و هویت تاریخی آن دست یافت.
تحلیل مولفه های تأثیرگذار در معاصر سازی بافت تاریخی-فرهنگی با تاکید بر حفظ هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی شهر تبریز که نماد هویت و میراث چند هزارساله آن است، در دوران معاصر از یک سو با پیدایش نیازها و عملکردهای جدید و از سوی دیگر با پیدایش تمنایی برای دگرگونی ها، هویت و کارکرد فضاهای تاریخی آن دچار دگرگونی اساسی شده است، این پژوهش، نقش عوامل و مولفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی معاصرسازی را در عرصه بافت تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز، با تاکید بر حفظ هویت مورد تحلیل قرار می دهد، روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است. شاخص هایی برای هر کدام از مولفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی معاصرسازی بر پایه ی پاسخ خبرگان، بر اساس تکنیک دلفی در نظر گرفته شد. عمل پردازش داده های حاصل از پرسشنامه، با استفاده از نرم افزارهای آماری انجام گرفت. مولفه کالبدی بیشترین و مولفه اجتماعی-فرهنگی کمترین امتیاز را در معاصرسازی بافت تاریخی کلانشهر تبریز دارند. در مرحله بعدی شاخص های هر کدام از مولفه ها به روش AHP فازی رتبه بندی گردید و این عوامل توسط تکنیک SWOT دسته بندی شد. نتایج نشان می دهد بهبود وضعیت دسترسی در بافت، مهمترین نقطه قوت معاصرسازی بافت تاریخی، از بین رفتن بافتهای تاریخی مهمترین ضعف، تامین زیرساخت های خدماتی جهت زیست پذیری بافت مهمترین فرصت و نهایتاً تاثیرات ناشی از طولانی شدن پروسه ساخت مهمترین تهدید به شمار می آید.
بازشناسی اصول عقلانیت اکولوژیک در سازه های آبی کهن شهرهای کویری (مطالعه موردی: قنات وقف آباد یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سیمای سرزمین بسیاری از شهرهای کهن کویری با دارا بودن بسترهای طبیعی و الگوهای یکپارچه حاصل از کنش های انسانی و محیط های طبیعی در قالب سکونتگاه ، رو به زوال گرائیده است. رنگ باختن بن مایه های پایداری و تاب آوری، بر لزوم بازشناسی و کاربست مفاهیم حاکم بر ساختار و عملکرد شبکه های اکولوژیک و الگوهای حاصل از تعاملات سیستم های اجتماعی-اکولوژیک که بازتابی از اصول عقلانیت اکولوژیک در فرایند برنامه ریزی شهری بوده است، تأکید دارد. در مطالعه تطبیقی- استنتاجی حاضر، با استفاده از روش اسنادی و مطالعه منابع مکتوب، ضمن تحلی ل محت وایی ادبی ات موضوع، به تبیین عقلانیت اکولوژیک و استنتاج اصول عقلانیت اکولوژیک پرداخته شده است. بر اساس مطالعات میدانی، و استنتاج معیارهای ساختاری، عملکردی و مدیریتی حاکم بر سازه های آبی شهر یزد، مصادیق اصول عقلانیت اکولوژیک در سازه های آبی کهن در سه مقیاس کلان، میانی و خرد در سیمای سرزمین شهر یزد مورد واکاوی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که معیارهای ساختاری، عملکردی و مدیریتی سازه های آبی تاریخی با اصول عقلانیت اکولوژیک منطبق است. عقلانیت اکولوژیک با ایجاد ترکیب بندی، آرایش فضایی، ارتباط و تنوع عملکردی لکه ها و کریدورهای اختلاطی در شبکه سازه های آبی شهر کویری یزد، زمینه ای را برای ایجاد شبکه های اکولوژیک و پایداری سیماهای سرزمین شهری ایجاد نموده است.
تبیین معاصرسازی و انطباق سیستمی میراث صنعتی البرز بر اساس معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۸۳-۵۹
حوزه های تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر تخریب زودهنگام آثار معماری صنعتی، موجب ایجاد آسیب های مختلف و درنتیجه کاهش پایداری، به خصوص در کشورهای در حال توسعه شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به تبیین معاصرسازی سبز و انطباق سیستمی، بر اساس معماری پایدار در کارخانه ذوب آهن کرج به عنوان میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان بپردازد. ابزار و روش ها: پژوهش از نوع کیفی است و تحلیل ها با راهبرد استقرا صورت پذیرفته است. از مطالعات اسنادی و برداشت میدانی در جمع آوری اطلاعات استفاده کرده، برای تحلیل داده از روش های کدگذاری بهره می گیرد. تعیین پتانسیلِ انطباق پذیری پایدار کارخانه ذوب آهن کرج بر اساس متد ARP صورت گرفته است. در آخر برای تدقیق نتایج، برای هر یک از ابعاد، از ضریب شانون استفاده شده است. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، بیشترین ضریب شانون مربوط به «ضوابط و مقررات» و کمترین مربوط به «تزئینات» است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معاصرسازی یک فضای صنعتی، با قرار دادن فضاهای جمعی و انسانی درون یا در پس زمینه فضاهای صنعتی، موجب می شود که بازدیدکننده، تصویر واضح و مناسبی از گذشته سایت در ذهن خود ترسیم کند. نتیجه گیری: معاصرسازی یک فضای صنعتی از میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان، امری است که در تعامل با بستر طرح روی می دهد. پژوهش راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود، و جلوگیری از تخریب ساختمان هایی که دارای عمر مفید هستند ارائه می کند. پژوهش راهبردهای چون حفظ، انطباق سیستمی و معاصرسازی را به عنوان مهمترین عوامل برای پایداری این مجموعه ارزشمند ارایه می دهد.
تحلیل دگردیسی فضاهای شهری بافت تاریخی - فرهنگی کلان شهر تبریز با رویکرد معاصرسازی با تأکید بر حفظ هویت تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
261 - 279
حوزه های تخصصی:
بیان مساله: آنچه معاصرسازی بافت های تاریخی شهرها را در فرایند دگردیسی شهری ضروری می کند، دگرگونی های شهری هستند که معمولاً اثرات ناگواری بر بافت تاریخی شهرها در طی زمان وارد می کنند و قاعدتاً دلیل مجاب کننده به کارگیری رهیافت معاصر سازی عکس العمل در قِبل دگرگونی ها شهری می باشد، بافت تاریخی شهر تبریز که نماد هویت چند هزارساله آن است، در دوران معاصر از یک سو با پیدایش نیازها و عملکردهای جدید و از سوی دیگر با پیدایش تمنایی برای دگرگونی ها، هویت و کارکرد فضاهای تاریخی آن دچار دگرگونی اساسی شده است. هدف: این پژوهش، نقش مؤلفه های معاصرسازی را در جریان دگردیسی شهری در عرصه بافت تاریخی- فرهنگی شهر، با تأکید بر حفظ هویت مورد تحلیل قرار می دهد. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های گالموگراف اسمیرونف و دوربین- واتسون انجام گرفت. جهت رتبه بندی مؤلفه ها از تحلیل رنکینگ و الماس بر اساس روش پرامتی بهره گرفته شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که تمام مؤلفه های در نظر گرفته شده، در ارتباط تنگاتنگ باهم، اما با ضریب تأثیر متفاوت از هم در معاصرسازی بافت تاریخی کلان شهر تبریز دخالت دارند و مؤلفه کالبدی و اقتصادی در اولویت بالایی نسبت به بقیه مؤلفه ها قرارگرفته است. با توجه به تجارب برگرفته از انجام این پژوهش، بررسی موانع معاصرسازی بافت های تاریخی، ایجاد عملکردهای نسبتاً فعال در بافت ازجمله راهکارهای پیشنهادی می باشد. کلید واژه ها: دگردیسی، معاصرسازی، بافت تاریخی- فرهنگی، هویت، کلان شهر تبریز نکات برجسته: با توجه به خلاء های مطالعاتی خصوصاً در زمینه دگردیسی فضاهای شهری بافت های تاریخی با رویکرد معاصرسازی، ضرورت چنین مطالعاتی جهت راهبردهای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری معاصر اهمیت می یابد. دگردیسی شهری باعث ایجاد تفاوت های ماهوی در شکل و ماهیت فضاهای شهری می شود. عدم درک این مفهوم، سبب می شود که برنامه ریزی انسجام فکری مطلوب نداشته باشد.
معاصرسازی مفهوم اصالت معنایی در معماری نمای شهری تهران (مطالعه موردی: نماهای دوره پهلوی اول و دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
5 - 16
حوزه های تخصصی:
معماری ایرانی می تواند موجبات ایجاد مدلی اصالت مدار در ارتباط با معماری جداره های شهری امروزین را فراهم آورد. این پژوهش در پاسخ به این سوال که چه مولفه هایی درجهت تحلیل نما در راستای درک مفهوم اصالتِ معنایی در جداره های شهری تهران وجود دارد، از روش آمیخته کمی و کیفی بهره گرفته است؛ در فاز کیفی، شاخصه ها از طریق شیوه داده بنیاد موردمطالعه قرار می گیرد و در فاز کمی با روش سوارا، اهمیت شاخصه ها مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تأکید بر اصالت ساختاری در نمای شهر تهران با تدوین چارچوبی در حوزه های معناسازی و معناخوانی اصیل می باشد. طبق ادعای این پژوهش تولید نمای شهری واجد اصالت با ایجاد عناصر شاخص معناداری که در طول زمان استمرار تاریخی یافته، ارتباطی مستقیم دارد. این رساله «قائم به ذات و ریشه دار بودن» را مبنای اصالت می داند که از طریق تحلیل و طراحی راستین با شیوه ای ریشه دار در معماری دوره پهلوی به کار گرفته شده است.
تحلیل الگوهایی غیرشکلی پلان بناهای مسکونی با ارزش شهر تهران در دهه های 1330 تا 1350(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121-97
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش، استفاده و به کارگیری از الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران (دهه 1330تا1350) را با توجه به نیازهای روز جامعه و تکنولوژی موجود در مسکن ایده آل تهران در جهت معاصرسازی می باشد. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. سپس در پرسشنامه بدون ساختار اولیه برای شناسایی متغیرها و موضوعات اصلی تحقیق از تحلیل های کیفی و آنالیز استفاده می گردد که نتایج آن به تدوین پرسشنامه دارای ساختار می انجامد، در مراحل بعدی پژوهش از روش های کمی استفاده می گردد، داده های پژوهش پس از جمع آوری در نرم افزارهای آماری وارد شده تحلیل می گردد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی تحلیلی غیر شکلی تعدادگره، امکانات، عمق فضا، قابلیت یافت شدن، فضای اجتماعی، میزان دید، انعطاف پذیری، یکپارچگی، کنترل، فضاهای باز، فضاهای نیمه باز، فضاهای بسته، پیچیدگی، فضاهای واسطه، فضاهای ارتباطی عمودی و افقی، عرصه های مختلف زندگی و دسترسی، الگوهایی هستند که در معاصرسازی امروزی مهم شناخته شده و منطبق بر نیازهای ساکنان امروزی و سبک زندگی آنان است. نتیجه گیری: الگوهای غیرشکلی پلان بدست آمده هر کدام قابلیت استفاده در معاصرسازی بناهای ارزشمند را دارند که با ایجاد آنان و یا حفظ آنان در بناها موجب معاصرسازی صحیح در راستای ترجیحات ساکنان و با توجه به سبک زندگی امروزی را دارند. شناخت این الگوها و به کاربندی آنان در راستای دست یابی به معاصرسازی صحیح و امروزی بسیار حائز اهمیت بوده است.
معاصرسازی الگوی مسکن بومی اصفهان بر پایه تحلیل روابط غیرشکلی پلان، نمونه موردی: خانه جنگجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
185 - 203
حوزه های تخصصی:
معماری بومی به عنوان یکی از مهم ترین «اشکال سازمان دهی اجتماعی فضا» که فهم آن از طریق درک پیوند میان کالبد معماری و زندگی و فرهنگ جاری در آن ممکن می شود، بخشی از پیوستگی فرهنگی تاریخی معماری ایرانی را تشکیل می دهد که شناخت و بازیابی الگوهای رایج آن می تواند نقش مؤثری در پیشبرد تلاش معمار معاصر در حفظ هویت و اصالت فرهنگی در عین کارآمدی فضا و خلق میراث باارزش برای نسل های آینده ایفا نماید؛ همچنین معیاری در تشخیص ایرانی و غیرایرانی بودن الگوهای معماری نیز فراهم می آورد. در این راه تأکید می گردد این نگاه به معنی بازتولید الگوها و فضاهایی نیست که در روزگار معاصر از آن ها عبور شده است بلکه بیشتر به معنی فهمیدن نحوه ارتباط معماری با انسان و محیط پیرامونش و توسعه آن به فضای معاصر است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با راهبرد نمونه موردی و بهره گرفتن از افزونه اسپیس سینتکس سعی دارد ضمن تشریح روابط ریاضی حاکم بر فضا در مفاهیمی چون عمق فضایی، ارزش کنترل، ارزش انتخاب، یکپارچگی و انتروپی، با ارزیابی و تحلیل رابطه بین همنشینی فضاها به کشف مفاهیمی که از معماری گذشته می تواند در معماری امروز نقش ایفا نماید، بپردازد. همچنین با مبنا قرار دادن ارزش های مورد اشاره و حفظ موقعیت و روابط میان فضاهای مختلف در گراف، یک الگو را به زبان معاصر بیان نماید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اگرچه تفاوت ساختاری بین معماری گذشته و معماری معاصر در ضوابط توده گذاری وجود دارد، می توان با استفاده از مفصل های ارتباطی و فضاهای بینابینی، پیکره بندی فضایی یک الگو را به فضای معماری معاصر تسرّی داد و امکان تداوم هویت معماری گذشته در معماری معاصر را فراهم آورد.