مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نوجوانان دختر
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه: از آنجا که دوره نوجوانی با تحولات فراوانی در زمینههای زیستشناختی، روانشناختی و اجتماعی همراه میباشد و هر یک از این تغییرات میتواند یک عامل بحرانزا برای نوجوان محسوب گردد و در مواردی موجب بروز مشکلات رفتاری برای آنها شود، بررسی و تفحص پیرامون این تحولات و مشکلات حائز اهمیت بسیاری میباشد، بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین میزان مشکلات دختران نوجوان در رابطه با والدین، امورتحصیلی، همسالان، مسائل شخصی، و اجتماعی میباشد. روش: 1879 دختر نوجوان 21-11 ساله که از 10 استان کشور با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند، در پژوهش شرکت کردند.ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه شخصیتی نوجوانان آیزنک بود. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که مسایل و مشکلات دختران به ترتیب عبارت هستند از مشکلات با همسالان، مشکلات شخصی، مشکلات تحصیلی، مشکلات اجتماعی، و مشکلات والدینی. همچنین رابطه معنادار میان مشکلات دختران با سن و تحصیلات والدین، مشاهده شد. نتیجه گیری : با توجه به اهمیت آشنایی دختران نوجوان با مسایل و مشکلات دوره نوجوانی و همچنین نحوه مقابله با مسائل و مشکلاتشان، ضرورت دارد برنامهریزیهای بهداشت روانی متناسب با مسائل و مشکلات دختران و شرایط سنی و تحصیلی آنها تدوین شود.
"
اثر بخشی آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر افزایش میزان سازگاری اجتماعی و حل بحران هویت نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر سازگاری اجتماعی وحل بحران هویت نوجوانان دختر در بندرعباس می باشد. این پژوهش به روش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان دختر شهر بندرعباس می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 20 نفر درگروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل است که از بین 89 نفری که از میان 318 نفر تکمیل کننده پرسشنامه، نمره ی پایینی در پرسشنامه های بحران هویت و سازگاری اجتماعی اخذ کرده بودند، با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردیده اند. پرسش نامه ی بحران هویت و سازگاری اجتماعی به همراه اطلاعات دموگرافی آزمودنی ها جهت گردآوری داده ها استفاده شده است .داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر سازگاری اجتماعی وحل بحران هویت نوجوانان دختر اثر مثبت و معنادار داشته است.
تأثیر خوش بینی آموخته شده بر انگیزش پیشرفت و تاب آوری تحصیلی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خوش بینی آموخته شده بر انگیزش پیشرفت و تاب آوری تحصیلی نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری آن 20 نفر از نوجوانان 15-13 ساله عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی انتخاب شده و یک گروه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. آزمودنی های گروه آزمایش، به مدت 7 جلسه 60 دقیقه ای آموزش خوش بینی دریافت کردند در حالی که برای آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای ارایه نشد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و تاب آوری تحصیلی ساموئلز بود. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد خوش بینی آموخته شده در افزایش انگیزش پیشرفت و ابعاد آن (اعتماد به نفس و پشتکار) تأثیر معنادار داشت، در صورتی که بر ابعاد دیگر آن (آینده نگری و سخت کوشی) تأثیر معناداری نداشت. همچنین خوش بینی آموخته شده بر تاب آوری تحصیلی و ابعاد آن (مهارت های ارتباطی، جهت گیری آینده نگر و جهت گیری مسأله محور) تأثیر معناداری نداشت. بر اساس این نتایج، تمرکز بر بعد عاطفی و خوش بینی دانش آموزان به افزایش انگیزش پیشرفت در آنها منجر شد.
اثربخشی مشاوره خانواده به شیوه مثبت نگری و حل مسئله بر روابط میان فردی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی دو فن مثبت نگری و حل مسئله از مجموعه فنون رویکرد شناختی رفتاری بر روابط میان فردی نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش، مطالعه موردی بود. در این مطالعه، یک آزمودنی دختر 17 ساله دانش آموز کلاس سوم دبیرستان که با به کارگیری مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV و آزمون های تشخیصی؛ پرسشنامه چند جنبه ای مینه سوتا (MMPI)، فهرست بازبینی نشانه های-90- تجدیدنظر شده (SCL-90-R) و مقیاس 16 عاملی شخصیت کتل دارای مشکلات شدیدی درزمینه روابط میان فردی تشخیص داده شد، شرکت نمود. یافته ها آشکارکننده نقش خانواده در بروز، نگهداری و نیز بهبود روابط میان فردی نوجوانان دختر بود. همچنین یافته ها نشان داد که روش ترکیبی حل مسئله و مثبت نگری در بهبود روابط میان فردی نوجوانان دختر کارآمد است. برآمدها نشان گر آن بود که خانواده به عنوان عامل مهم و تأثیرگذار در روابط میان فردی نوجوانان باید در نظر گرفته شود. همچنین با توجه به اینکه بکار بستن این دو فن به جای مجموعه فنون شناختی- رفتاری در بهبود روابط میان فردی نوجوانان دختر اثربخش بود، ازاین رو پژوهش حاضر در راستای صرفه جویی در زمان و هزینه نیز می تواند به کار رود.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که اغلب تا دوران نوجوانی و بزرگسالی تداوم می یابد. تا کنون روش های درمانی مختلفی جهت بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. در سال های اخیر، درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی از جمله روش هایی بوده که توجه بیشتر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی به انجام رسید. روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد می باشد. نمونه ی این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های دوره ی اول و دوم شهرستان گناباد که مبتلا به اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی بودند، تشکیل دادند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه ی بالینی، مقیاس درجه بندی اسنپ فرم والدین (SNAP-IV) و پرسش نامه ی ذهن آگاهی بودند. گروه آزمون هشت جلسه ی 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با کمک آمار توصیفی و نیز با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج مشخص گردید گروه آزمون در مقایسه با شاهد نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی را در پس آزمون بهبود یافت (001/0P<). هم چنین نمره ی ذهن آگاهی گروه آزمون در مقایسه با شاهد در پس آزمون، تغییر معنی داری نشان داد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و ذهن آگاهی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی گردیده است.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره ی کل و هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست انجام شد. روش کار: این پژوهش بالینی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد اجرا شد. جامعه ی آماری شامل تمام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر مشهد بودند که از میان آن ها 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون (15 نفر) و شاهد (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه ی تحمل ابهام احمدپور مبارکه استفاده شد. گروه آزمون در 12 جلسه ی 100 دقیقه ای، در برنامه ی آموزش مهارت مدیریت استرس شرکت کردند، در حالی که گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام (نمره کل و پنج مولفه از هفت مولفه ی آن) نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست تاثیر مثبت و معنی دار داشته اما تاثیر این آموزش بر دو مولفه ی اجتناب از ابهام زیبایی شناختی و اجتناب از بی نظمی، از لحاظ آماری معنی دار نبوده است. نتیجه گیری: بنا بر نتایج این پژوهش به نظر می رسد آموزش گروهی مهارت مدیریت استرس بر تحمل ابهام نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست موثر است.
مقایسه تعارض والد-فرزند و هوش هیجانی در نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تعارض والد-فرزند و هوش هیجانی در نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد در دوره متوسطه دوم سال تحصیلی 1396-1397 در شهرستان رشت بود. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر دارای پدر وابسته به مواد و 60 دانش آموز دختر بدون پدر وابسته به مواد بودکه به صورت در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه تعارض والد-فرزند و پرسش نامه هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین نوجوانان دختر با و بدون پدر وابسته به مواد در تعارض والد- فرزند و هوش هیجانی تفاوت معناداری وجود داشت. بدین صورت که نوجوانان دختر با پدر وابسته به مواد تعارض والد-فرزند بیشتر و هوش هیجانی کمتری در مقایسه با نوجوانان دختر بدون پدر وابسته به مواد داشتند. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که وابستگی به مواد در پدر می تواند عاملی موثر در افزایش تعارض های والد-فرزند و کاهش هوش هیجانی در دختران نوجوان باشد.
نقش عملکرد خانواده، دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی نقش عملکرد خانواده، دلبستگی به همسالان و عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان صورت گرفت. بدین منظور، 344 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان یزد در سال تحصیلی 1394-1393 با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل ابزار سنجش عملکرد خانواده، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان بود و معدل دانش آموزان به عنوان شاخصی از عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تمامی خرده مقیاس های دو متغیر عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان و همچنین عملکرد تحصیلی با شادکامی همبستگی معناداری دارند لیکن در تحلیل رگرسیون تنها مولفه های نقش ها و ارتباط از عملکرد خانواده و دلبستگی به همسالان قدرت پیش بینی نمرات شادکامی را داشتند و قویترین ضریب متعلق به دلبستگی به همسالان بود. عملکرد تحصیلی نقش معناداری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان نداشت. هماهنگ با یافته های روانشناسی تحولی، همسالان و خانواده به عنوان دو بافت روانشناختی مهم بیشترین نقش را در پیش بینی شادکامی دختران نوجوان نشان دادند. عدم نقش عملکرد تحصیلی در پیش بینی شادکامی دانش آموزان می تواند باور عمومی جامعه و نظام آموزشی در زمینه رابطه قوی عملکرد تحصیلی با بهزیستی ذهنی و شادکامی بالاتر را به چالش بکشد.
خوش بینی و عزت نفس در نوجوانان دختر: نقش سبک های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین روند تحول سبک های هویت در دختران 12 تا 18 ساله و رابطه آن با خوشبینی و عزت نفس انجام شد. روش: روش این پژوهش پس رویدادی بود و 138 نفر از مجموع 9438 نفر دانش آموز دختر پایه های اول راهنمایی تا چهارم متوسطه شهر بجنورد با روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی (1992) ، عزت نفس روزنبرگ (1967) و جهت گیری زندگی شی یر و همکاران ( 1994 ) را تکمیل کردند. دادهها با روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس یکراهه و دوراهه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین خوش بینی و عزت نفس دختران دارای سبک هویت اطلاعاتی در سنین مختلف، بیشتر از سایرین است. میزان خوش بینی دختران در سنین مختلف با یکدیگر تفاوت نداشت اما براساس سبک هویتی، در میزان خوش بینی آنها تفاوت مشاهده شد. تفاوت نمره عزت نفس دختران بر حسب سن، سبک هویتی و اثر تعاملی آن نیز معنادار بود. نتیجه گیری: نمره خوش بینی و عزت نفس دختران دارای سبک هویت اطلاعاتی، با افزایش سن، پس از یک روند نزولی در سنین پایانی راهنمایی، مجدداً روند صعودی به خود می گیرد. اما در دختران دارای سبک هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی، نمره خوشبینی و عزت نفس در سنین پایانی دبیرستان دچار افول میشود. بر این اساس اتخاذ تدابیر مشاورهای ویژه این دختران در سنین پایانی راهنمایی و دبیرستان لازم و ضروری به نظر میرسد.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی بین فردی روان پویشی و هیجان محور بر سبک دلبستگی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
495-514
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی مداخله گروهی بین فردی روان پویشی در مقایسه با هیجان محور بر سبک دلبستگی ناایمن دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری 27641 نوجوان دختر 17-15 ساله در 82 مدرسه متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 96-1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نواحی 1 و 3 آموزش و پرورش انتخاب و از میان دبیرستان های نواحی مذکور، 7 دبیرستان به نام توحید، نجابت، گراشی، الگونه، یاس، الزهرا و سروش انتخاب شد. سپس 45 نوجوان که بر اساس مقیاس سبک های دلبستگی کولینز و رید 1994 دارای بیش ترین نمره در سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی یا دوسوگرا بودند، متمایز شدند و بر اساس ملاک های پژوهش، به تصادف در سه گروه قرار گرفتند. درمان بین فردی روان پویشی گروهی تسکا، میکائیل و هویت (2005) طی 16 جلسه 90 دقیقه ای، و درمان هیجان محور گروهی رابینسون، مککاگ و ویسل (2014) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار، در مورد گروه های آزمایشی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله بر دلبستگی اجتنابی (86/69=F، 001/0=P) و دوسوگرا (31/52=F، 001/0=P) اثر دارند، و تفاوت معنی داری میان اثربخشی آن ها مشاهده نمی شود. این اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه پایدار، اما تأثیر مداخله روان پویشی بر دلبستگی اجتنابی پایدارتر بود. نتیجه گیری: از آن جایی که درمان بین فردی روان پویشی با تأثیر بر الگوهای معیوب ارتباطی و درمان هیجان محور از طریق تنظیم الگوی پردازش هیجانی، عملکرد بین فردی را ارتقاء می دهند، می توان از آن ها به عنوان روش های مداخله ای مؤثر برای حل مشکلات ناشی از دلبستگی ناایمن در نوجوانان دختر استفاده کرد.
اثربخشی رویکرد خودآگاهی مبتنی بر معنادرمانی بر مهار کردن خود نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۷ شماره ۶۹
575-580
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از مهمترین مسائلی که آموزش و پرورش با آن رو به رو است، مشکلات و چالش های روحی و روانی علاوه بر مشکلات تحصیلی دانش آموزان است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی رویکرد خودآگاهی مبتنی بر معنادرمانی بر مهار کردن خود نوجوانان دختر بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این تحقیق، دانش آموزان نوجوان دختر 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1396 بودند. از این جامعه، تعداد 40 نفر از دانش آموزان، 20 نفر به عنوان گروه آزمایش جهت ارائه بسته آموزشی خودآگاهی (مبتنی بر رویکرد معنادرمانی) و 20 نفر به عنوان گروه کنترل، به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه مهار کردن خود گراسمیک (1993) بود. داده های پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل های آماری نشان داد، عامل بین گروهی برای متغیرهای شتابزدگی، ترجیحات جسمانی، خودمحوری و ابراز خشم معنی دار بود یعنی بین پس آزمون و پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05> p ). از مجموع این نتایج نتیجه گرفته شد بسته آموزشی خودآگاهی (مبتنی بر رویکرد معنادرمانی) بر شتابزدگی، ترجیحات جسمانی، خودمحوری و ابراز خشم نوجوانان دختر تأثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود روان درمانگران، از آموزش های گروهی خودآگاهی (مبتنی بر رویکرد معنادرمانی) به منظور اصلاح نگرش ها برای تقویت مهار کردن خود که تضعیف آن که جلوی اراده معطوف به معنا را می گیرد، در دختران استفاده کنند.
اثر بخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
89 - 120
حوزه های تخصصی:
والدگری یکی از مؤلفه های اساسی در رشد نوجوانان است و اغلب با مهم ترین دستاوردهای نوجوانان مانند توانا یی های شناختی و اجتماعی و سازگاری رابطه دارد. سازگاری توانایی انطباق، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تمامی مادران دانش آموزان دختر پایه نهم (دوره متوسطه اول) شهر الوندِ استان قزوین که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، جامعه مورد نظر پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر 30 نفر از مادران دختران نوجوان ناسازگار بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. والدگری موفق در طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل در طی این دوره هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1984) جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری تحصیلی دختران نوجوان مؤثر نبوده است، اما بر سازگاری کلی، عاطفی و اجتماعی دختران نوجوان مؤثر بوده و این تأثیر تا مرحله پیگیری پایدار مانده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت مداخلات آموزشی به والدین در راستای افزایش سازگاری فرزندان نوجوان استفاده کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط دینداری و شیوه های فرزند پروری با معنا در زندگی مبتنی بر میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
77 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش دینداری و شیوه های فرزند پروری بر معنا در زندگی با میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر از طریق الگوسازی معادلات ساختاری است. این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی است. جامعه آماری دانش آموزان سال سوم دوره دبیرستان به تعداد4476 نفر بودند. نمونه آماری 200 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه دینداری (گلاک و استارک،1965) شیوه های فرزندپروری( بامریند، 1973) سبک های هویت (برزونسکی،1989) و معنا در زندگی ( استگر و همکاران،2006)بود. داده ها با رویکرد مدل سازی معادله ساختاری بررسی شد. یافته ها بیانگر آن بود که اثر مستقیم متغیرهای دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت بر متغیر معنا در زندگی، معنادار است. همچنین اثر غیر مستقیم متغیر دینداری بر متغیر معنا در زندگی در صورتی که متغیر سبک های هویت میانجی باشد، معنادار می باشد. در نتیجه معنا در زندگی به واسطه دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت پیش بینی می شود
تدوین الگوی معنا در زندگی و مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگو با مفاهیم معناداری فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1243-1256
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به اثربخشی آموزش معنادرمانی فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی پرداخته اند. اما پیرامون تدوین الگوی معنا در زندگی و مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگو با مفاهیم معناداری فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: تدوین الگوی معنا در زندگی و مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگو با مفاهیم معناداری فرانکل بر ناامیدی و افکار خودکشی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری 356 نفر از دانش آموزان پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه دخترانه شهر ایلام در سال 1397 بود. 30 نفر به روش به شیوه خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های معنای زندگی استگر، فریزر، اویشی و کالر (2006)، خودکارآمدی عمومی شرر (1982)، سبک های هویت برزونسکی (1989)، مقیاس ارزش های اجتماعی (محقق ساخته، 1397)، مقیاس افکار خودکشی بک (1961)، مقیاس ناامیدی بک (1986) و جلسات آموزشی بر مبنای الگوی تدوین شده و مفاهیم معناداری نظریه فرانکل (محقق ساخته، 1397). تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری و تحلیل کواریانس و آزمون تی انجام شد. یافته ها: هردو شیوه آموزش در کاهش ناامیدی و افکار خودکشی نوجوانان تأثیر معناداری داشتند ( P<0/001 ) . بین دو روش از نظر میزان اثرگذاری برکاهش ناامیدی و افکار خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در جلسات آموزشی شرکت داشتند و از الگوی تلفیقی تدوین شده بهره مند شدند میزان افکار خودکشی و ناامیدی در آنان کاهش داشت.
نقش سه گانه تاریک شخصیت و رابطه والد-فرزندی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان دختر شهر تهران
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
101-124
حوزه های تخصصی:
مصرف مواد مخدر در نوجوانان یک پدیده اجتماعی در حال گسترش است که عوامل بسیاری در ایجاد آن نقش دارند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سه گانه تاریک شخصیت و رابطه والد-فرزندی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان دختر شهر تهران بود. این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب (DIC) شهر تهران بودند. نمونه گیری در این پژوهش به صورت در دسترس بود و با این روش 60 نفر نوجوان (30 نفر پسر و 30 نفر دختر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، ارزیابی رابطه والد- فرزند (فاین و همکاران، 1983) و پرسشنامه آمادگی اعتیاد (وید و بوچر، 1992) جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) و رابطه والد-فرزندی با گرایش به اعتیاد رابطه وجود دارد (05/0P<). همچنین نتایج نشان داد که جامعه ستیزی، رابطه با مادر و رابطه با پدر به ترتیب 30/0، 30/0 و 22/0 از گرایش به اعتیاد در نوجوانان را پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهشی می توان گفت جامعه ستیزی، رابطه با مادر و رابطه با پدر قادر به تبیین گرایش به اعتیاد در نوجوانان هستند، بنابراین برای پیشگیری از گرایش به اعتیاد نوجوانان می توان متغیرهای مذکور را مورد توجه قرار داد.
نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در دختران نوجوان با سابقه فرار از منزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در دختران نوجوان با سابقه فرار از منزل بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران نوجوان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب و سرپناه شبانه شهر تهران در سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 90 نفر دارای سابقه فرار از منزل به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد آسیب به خود سانسون و همکاران (1998)، مقیاس پذیرش و عمل باند و همکاران (2011) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0 P< ). همچنین نتایج نشان داد که اجتناب تجربی 46/0، فقدان آگاهی هیجانی 21/0 و عدم دسترسی به رفتارهای هیجانی 31/0 از رفتارهای آسیب به خود را پیش بینی می کنند. با توجه به نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی آسیب به خود، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب تجربی ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی گرایش به خطرپذیری نوجوانان دختر شهر تهران براساس مولفه های تنظیم شناختی هیجان
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره اول تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
61 - 76
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر رفتارهای پر خطر در میان نوجوانان رشد چشمگیری داشته است. به منظور شناسایی برخی از عوامل روان شناختی مرتبط با این رفتارها، پژوهش حاضر طراحی و اجرا شد. هدف اصلی پژوهش حاضر مشخص کردن سهم مولفه های تنظیم شناختی هیجان در رفتارهای پرخطر است. روش: نوع مطالعه و روش بررسی، از نوع پژوهش های همبستگی و رگرسیون چندگانه است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دبیرستانی دختر شهر تهران به تعداد 209144 نفر هستند که یک نمونه 422 نفری از آنها با روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های تنظیم شناختی گارنفسکی (2001) و خطرپذیری نوجوانان زاده محمدی و احمدآبادی (1388) در میان آنان توزیع و جمع آوری شد. یافته ها: تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه نشان دادند که مدل کلی معنادار و ترکیب متغیرهای پیش بین 13 درصد واریانس رفتارهای پرخطر را تبیین می کنند. در مدل کلی ابعاد تنظیم شناختی هیجان، پیش بینی کننده معنا دار رفتارهای پرخطر بودند. ضریب بتای تنظیم شناختی منفی، بالاتر از ضریب تنظیم شناختی مثبت بود. از لحاظ ابعاد، سرزنش دیگران و فاجعه آمیز کردن، تنظیم شناختی منفی و ابعاد تمرکز مجدد مثبت و پذیرش تنظیم شناختی مثبت نیز پیش بینی کننده معنا دار در خطرپذیری نوجوانان دختر (دانش آموزان دبیرستانی) بودند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان با گرایش به خطرپذیری رابطه معنا داری وجود دارد.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس شادکامی، عزّت نفس و سلامت معنوی در نوجوانان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
59-71
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: اگرچه خودکشی در بین تمامی گروه های سنی دیده می شود، اما در قشر نوجوان موجب ازدست رفتن سال های مفید عمرشان می شود که این امر دارای اهمیت بسیاری است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی افکار خودکشی بر اساس شادکامی، عزّت نفس و سلامت معنوی در نوجوانان دختر شهر اردبیل انجام شد. روش کار: روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری مطالعه تمامی نوجوانان دختر مقطع متوسطه ی شهر اردبیل در سال 96-1395 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه یی چندمرحله یی، 350 نفر از آنها برای نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای شادکامی آکسفورد، عزّت نفس کوپر اسمیت، سلامت معنوی ﭘﻮﻟﻮﺗﺰیﻦ ﻭ ﺍﻟیﺴﻮﻥ و افکار خودکشی بک استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شادکامی (64/0-r=)، عزّت نفس (62/0-r=) و سلامت معنوی (66/0-r=) با افکار خودکشی در نوجوانان دختر رابطه ی منفی و معنا داری وجود داشت (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که شادکامی، عزّت نفس و سلامت معنوی در مجموع 59/0 از واریانس افکار خودکشی را در نوجوانان پیش بینی کردند (05/0P<). نتیجه گیری: افکار خودکشی نوجوانان با متغیّرهای شادکامی، عزّت نفس و سلامت معنوی پیش بینی شدنی است؛ بنابراین پیشنهاد می شود که روان شناسان و مشاوران برای کاهش افکار خودکشی نوجوانان به نقش شادکامی، عزّت نفس و سلامت معنوی توجه بیشتری کنند. همچنین پژوهشگران، انجام مطالعات بیشتر در زمینه ی افکار خودکشی نوجوانان را توصیه می کنند.
ناگویی هیجانی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان نوجوان دختر با مشکلات روان تنی: نقش میانجی " تنهایی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پژوهشی نشان می دهند که دوران نوجوانی با تغییرات سریع زیستی، شناختی و اجتماعی، همراه می باشد که مسائل مربوط به سلامت نوجوانان و بهزیستی روان شناختی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی گری احساس تنهایی بر رابطه ناگویی هیجانی با بهزیستی روانشناختی در دانش اموزان نوجوان دختر با مشکلات روان- تنی انجام شد. بدین ترتیب که از بین کلیه دانش آموزان دختر نوجوانی که در مقطع متوسطه دوره دوم در ناحیه ۲ آموزش پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ مشغول به تحصیل بودند و به دفاتر مشاوره مدارس خود مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری خوشه ای ساده و سپس غربالگری با مقیاس شکایات روان-تنی (تاکاتا و ساکاتا) ، ۱۰۳دانش آموز انتخاب شدند. سپس این گروه نمونه دیگر ابزارهای پژوهش یعنی مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف)، ناگویی هیجانی (تورنتو)، تنهایی (دهشیری و همکاران) را پاسخ دادند. بررسی داده ها از طریق تحلیل های چند متغیره و مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS۲۴ و SmartPLS۲ انجام شد. نتایج نشان داد که ناگویی هیجانی دارای رابطه منفی معنی داری با بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان با مشکلات روان تنی بود و احساس تنهایی در این رابطه نقش میانجی گری جزئی داشت. نتایج پژوهش حاضر اهمیت برنامه ریزی و ارائه بسته های آموزشی و درمانی مناسب به منظور افزایش بهزیستی روان شناختی در راستای کاهش مشکلات روان تنی دانش آموزان را با مدنظر قرار دادن احساس تنهایی و مشکل ناگویی هیجانی دانش آموزان به مسئولین آموزش وپرورش یادآور می شود.
نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی مرحله ای از زندگی یک زن و شوهر است که در آن احساسات و عواطف مثبت زوجین برای یکدیگر کمرنگ شده و احساسات منفی جایگزین احساسات مثبت می شوند. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در پژوهش ۴۱۸ نفر (۹۷ مرد و ۳۲۱ زن) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن، فرم کوتاه مقیاس نگرش های عشق (LAS) و مقیاس رضایت جنسی(ISS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی و فداکارانه و نیر رضایت جنسی با طلاق عاطفی همبستگی معناداری وجود دارد (۰۵/۰<p). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که رضایت جنسی نقش واسطه ای معناداری بین سبک های عشق ورزی و طلاق عاطفی دارد. براساس یافته های تحقیق، رضایت جنسی و سبک های عشق ورزی بر طلاق عاطفی تأثیر می گذارند و توجه به این دو متغیر در پیشگیری از طلاق عاطفی مهم و ضروری به نظر می رسد.