مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۹.
۴۰.
توانمندسازی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا به تشریح نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات در ساختار شهر و شهرداری زارچ، سپس به تحلیل عوامل تأثیرگذار همراه با میزان تأثیرگذاری آنها پرداخته شد که در نهایت راهکارهایی جهت توانمندسازی درآمد شهرداری و مدیریت مطلوب شهری ارایه گردید. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است که از مدل SWOT استفاده شده است. در مقاله ی حاضر، پس از بررسی منابع درآمدی شهرداری مشخص شد عوارض نفتی و عوارض شرکت های تولیدی شهرک ولی عصر عمده منابع درآمدی پایدار برای شهرداری محسوب می شود که ساختار نامناسب تخصیص اعتبارات عمرانی شهرداری با توجه به پایین بودن میزان درآمد پایدار (26 درصد) شهرداری را در انجام وظایف و خدمات رسانی مناسب به شهروندان دچار مشکلات عدیده کرده است. بنابراین با توجه به بارز بودن نقاط ضعف در ساختار شهر و شهرداری می توان گفت استفاده از سیستم مدیریت شهری نوین، تعریف طرح های درآمدزا، توسعه و گسترش خدمات شهری (تاکسیرانی، فاضلاب شهری و جزء آن)، تخصیص اعتبارات عمرانی به صورت یکسان و برابر برای تمام سرفصل های بودجه ای و برنامه ریزی بلندمدت و میان مدت به عنوان راهکارهایی هستند که از نقاط قوت و فرصت ها جهت کاهش نقاط ضعف و تهدیدات استخراج شده و شهرداری را در جهت کسب درآمدهای پایدار و خدمات رسانی به شهروندان یاری خواهد کرد.
شناسایی متغیرهای مرتبط با توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر قم
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به منظور شناسایی متغیرهای مرتبط با توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر قم، نخست مدیریت مشارکتی، آموزش، فراهم کردن منابع، فراهم کردن اطلاعات، پیوند با نتایج، برانگیختگی هیجانی، پرورش تجارب برتری شخصی، ایجاد اعتماد، الگوسازی، حمایت کردن، داشتن هدف های روشن و ویژگیهای جمعیت شناختی به عنوان متغیرهای مستقل و توانمندسازی روان شناختی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و سپس ارتباط متغیرهای مستقل و متغیر وابسته با توجه به داده های پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل در سطح اطمینان 95% حاکی از آن است که بین آموزش، پرورش تجارب برتری شخصی و فراهم کردن منابع با توانمندسازی روان شناختی رابطه معناداری وجود ندارد و سایر متغیرها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم با توانمندسازی روان شناختی رابطه دارند. در رابطه با متغیرهای مستقل، نتایج نشان میدهد که ارتباط میان مدیریت مشارکتی با توانمندسازی روان شناختی در سازمان نسبت به سایر متغیرها در حد بالایی قرار دارد. هم چنین طبق این نتایج، متغیر وابسته، یعنی توانمندسازی روان شناختی در حد بالایی ارزیابی شده است.
بررسی رابطه بین میزان مشارکت کارکنان در تصمیم های سازمانی و توانمندسازی آنان در شرکت مخابرات استان مازندران1
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی نیروی انسانی به عنوان یک رویکرد نوین انگیزشی درون شغل به معنی آزاد کردن نیروهای درونی کارکنان و هم چنین فراهم کردن بسترها و به وجود آوردن فرصت ها برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و شایستگی افراد میباشد. تحقیق حاضر سعی دارد تا رابطه بین میزان مشارکت کارکنان در تصمیمات سازمانی را با توانمندسازی آنان در شرکت مخابرات استان مازندران بر طبق مدل توماس ولتهوس، مبنی بر چند وجهی بودن توانمندسازی با چهار بعد احساس شایستگی، احساس معنادار بودن، احساس خودسازماندهی یا انتخاب و احساس مؤثر بودن و هم چنین مدل وتن و کمرون با بعد اعتماد بررسی نماید. میزان مشارکت کارکنان نیز با استفاده از مدل ادوارد لاولر با سه بعد میزان نفوذ و کنترل، دسترسی به اطلاعات و تقویت کننده های سازمانی سنجش شده است. نتایج تحقیق تمامی فرضیات مبنی بر ارتباط معنادار بین مشارکت کارکنان در تصمیم گیریها و توانمندسازی آنان را تأیید کرد (در این تحقیق p-value مربوط به تمامی آزمون فرض ها بالاتر از 5 % به دست آمد)، هم چنین ضریب همبستگی بین میزان مشارکت کارکنان و توانمندسازی آنان 71/0 به دست آمده، که نشان دهنده ارتباط قوی بین این دو متغیر میباشد.
رهبری بصیر: اهمیت چشم انداز سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه، تشریح یکی از رویکردهای نوین در عرصه رهبری، تحت عنوان رهبری بصیر میباشد. بدین منظور مفهوم چشم انداز که از مفاهیم محوری در رهبری بصیر است، مورد مطالعه قرار گرفته و ارتباط آن با بصیرت دهی و رهبری بصیر مورد بررسی نظری قرار گرفته است. روش مطالعه، مطالعه کتابخانه ای و گردآوری اطلاعات از طریق فیش برداری از منابع کتابخانه ای بوده است. در نتیجه تحلیل محتوای داده های گردآوری شده، تعریف، چگونگی ایجاد و چیستی محتوای چشم انداز ارائه شده، و ارتباط چشم انداز و رهبری بصیر مورد تأیید قرار گرفته است. در نهایت رابطه رهبری بصیر با دو رویکرد رهبری تحول آفرین و رهبری کاریزماتیک تحلیل شده و وجوه اشتراک و افتراق این رویکردها ارائه شده است.
الگوی ارتقای رفتارهای شهروندی سازمانی از طریق نگرش های شغلی، رشد حرفه ای،حمایت رهبری و توانمند سازی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی ارتقای رفتارهای شهروندی سازمانی از طریق نگرش های شغلی، رشد حرفه ای، حمایت رهبری و توانمند سازی کارکنان بخش های عملیاتی کارخانجات فولادسازی در شهر اصفهان به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان بخش های علمیاتی کارخانجات فولادسازی شهر اصفهان تشکیل داده اند که از بین آنها 243 نفر به شیوه نمونه گیری سهل الوصول برای پاسخ گویی به پرسش نامه های پژوهش انتخاب شدند. پرسش نامه های پژوهش را پرسش نامه رفتار شهروندی سازمانی، پرسش نامه نگرش های شغلی، پرسش نامه حمایت رهبری، پرسش نامه رشد حرفه ای و پرسش نامه توانمندسازی تشکیل دادند. داده های حاصل از پرسش نامه های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری (SEM) مورد تحلیل قرار گرفت. شاخص های برازش و تناسب الگوی نظری اولیه که در آن رشد حرفه ای، حمایت رهبری و توانمند سازی تاثیرات خود بر رفتارهای شهروندی سازمانی را از طریق نگرش های شغلی اعمال می نمودند، از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. به عبارت دیگر شواهد اولیه حاکی از آن بود که الگوی نظری اولیه نیازمند اصلاح و بازنگری است. براساس شاخص های اصلاح و تغییر، با افزودن دو مسیر مستقیم از رشد حرفه ای و توانمندسازی به رفتار شهروندی سازمانی، الگوی نهایی و بازنگری شده از شرایط مطلوبی از نظر شاخص های برازش و تناسب داده ها با مدل برخوردار گردید. به ترتیبی که کای دو برابر با 21/1 و 05/0P>، 998/0=GFI، 999/0=CFI و 03/0=RMSEA به دست آمد. بنابراین براساس الگوی نهایی سه متغیر رشد حرفه ای، حمایت رهبری و توانمندسازی بخشی از تاثیرات خود بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان بخش های عملیاتی کارخانجات فولادسازی را از طریق نگرش های شغلی و دو متغیر رشد حرفه ای و توانمندسازی نیز بخش دیگری از اثرات خود بر رفتار شهروندی سازمانی را به طور مستقیم اعمال می نمودند.
عمومی سازی راهبرد مغفول آزادی خواهی پایدار در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواست و مطالبه آزادی در ایران معاصر با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده و بسیاری از جنبش ها و مبارزات سیاسی، پیرامون این خواست صورت بندی شده اند. در عین حال تاریخ آزادی خواهی ایرانیان علاوه بر فراز و نشیب، با انقطاع نیز دست به گریبان بوده و در مقاطعی از تاریخ معاصر این سرزمین، ساکنانش گریز از آزادی را بر خواست آن ترجیح داده اند. این مقاله در مقام تبیین و توضیح این انقطاع ها و فراز و نشیب هاست و این مهم را از خلال استعانت نظری از الگوی توسعه پایدار که چارچوب غالب فهم و توضیح مسائل انسانی و اجتماعی در دوره جدید است، میسر می داند. بر این اساس نویسنده مقاله بر آن است که مشخصه و ویژگی بارز آزادی خواهی در ایران جدید، ناپایداری است و راهبردی که می تواند آزادی خواهی پایدار را برای فردای ایرانیان به ارمغان آورد «عمومی سازی» است که آزادی «بیان خود» را ممکن می کند.
توانمندسازی حاشیه نشینان در فرآیند بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری مطالعه موردی: اسلام آباد، منطقه 2 شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
یکی از راه کارهای مطمئن و عملی پیش روی برنامه ریزان شهری برای تامین مسکن مناسب، استفاده از پتانسیل بافت های فرسوده شهری است که با ساماندهی این بافتها می توان با کمترین هزینه و زمان به تامین این هدف رسید. تجارب ایران و جهان نشان داده اند که با برنامه هایی آمرانه، یکجانبه، از بالا به پایین و بدون مداخله و نظرخواهی از مردم (به عنوان بهره برداران اصلی برنامه ها) نمی توان راه به جایی برد. چنین برنامه هایی به جای بهبود شرایط زیست و رضایت مردمی، اسباب بی اعتمادی و نا امیدی آنان را نسبت به اداره مطلوب امور شهر توسط مدیران شهری شده است. لذا با توجه به چنین واقعیاتی، جای آن دارد که از راهکارهای مشارکت و در سطحی بالاتر، شراکت و توانمندسازی اجتماع محلی و نیروهای غیردولتی دخیل (شهروندان، بخش خصوصی، مالکین،و...) در امر بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده مدد جست. موضوع این است که «چگونه می توان گروه های مذکور را در فرایند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری توانمند ساخت؟» بررسی های صورت گرفته در خصوص راهکارهای موجود و انواع رویکردهای مداخله در بافت فرسوده شهری و سپس راهکارهای جدید تجارب ایران و جهان مبتنی بر توانمند سازی گروه های ذینفع، مورد بررسی قرار گرفته است و با استفاده از بررسی میدانی و تحلیل نرم افراری، راهکارهای کاربردی در محدوده مورد مطالعه، ارایه گردیده است. نتایج نشان می دهد که توان های فراوانی برای ساماندهی نیروهای مشارکت مردمی و بخش خصوصی در محدوده مورد بررسی وجود دارد و مدیران شهری باید بستر لازم برای بسیج نیروهای مردمی را فراهم نماید، تشکیل و تقویت شورایاری محله، بهره گیری از گروه های ورزشی، تشکل های مذهبی، انجمن های زنان، از عمده ترین فرصتهای موجود می باشند که با تشکیل جلسات و نشست های همگانی و ایجاد پیوند نزدیک بین مدیران شهری و شهروندان می توان به اهداف مورد نظر دست یافت.
رابطه بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه تربیت مدرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور غلبه بر شرایط نامطمئن، پیچیده و پویا تنها راهی که پیش روی مدیران قرار دارد، داشتن نیروی انسانی توانمند و کارآمد که بنیاد ثروت و دارایی های حیاتی سازمان به حساب می آیند، منافع بسیار زیادی برای کلیه موسسات و سازمان ها، خواهد داشت. در مقاله حاضر، به بررسی رابطه یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان و سنجش میزان احساس توانمندی کارکنان و تعیین موقعیت دانشگاه از نظر یادگیری سازمانی پرداخته شده است. از این رو از دو پرسشنامه استاندارد یادگیری و توانمندسازی استفاده گردید. جامعه آماری در این تحقیق تعداد 271 نفر از کارکنان دانشگاه تربیت مدرس با تحصیلات لیسانس و بالاتر است. نمونه آماری تحقیق 74 نفر محاسبه شد. با این حال تعداد 90 پرسشنامه توزیع گردید و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس تعداد 89 نفر با استفاده از نرم افزار SPSS 15 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد رابطه معنی دار میان یادگیری بر توانمندسازی و تاثیر بسیار قوی یادگیری بر توانمندسازی است و نیز مشخص گردید که در دانشگاه، پنج بعد توانمندی که عبارتند از: احساس شایستگی، استقلال، موثر بودن، معنی داری و اعتماد در کارکنان وجود دارد، اما از هفت بعد یادگیری سازمانی، سه بعد: کار و یادگیری گروهی، اشتراک دانش و رهبری مشارکتی از حد متوسط کمتر و چهار بعد: چشم اندار مشترک، فرهنگ یادگیری، تفکر سیستمی و توسعه شایستگی کارکنان، از حد متوسط بالاتر است.
بررسی رابطه ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران – منطقه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی ارتباط توانمندسازی روانشناختی کارکنان با ساختار سازمانی می باشد. توانمندسازی روانشناختی نیز بعنوان یکی از مهمترین مباحث توسعه منابع انسانی، دارای چهار مولفه شایستگی، خود تعیین کنندگی، معنی داری و اثرگذاری است (مطالعات اسپریتزر). این پژوهش به لحاظ اهداف پژوهشی کاربردی و با شیوه توصیفی - همبستگی اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 560 نفر از کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران - منطقه تهران بوده که به کمک فرمول تعیین حجم نمونه در فضای دوجمله ای و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 230 نفر از آنان بعنوان نمونه انتخاب گردید. همچنین با محاسبه و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، رابطه بین ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، نتایج تحقیق منجر به معرفی ابعاد ساختاری مورد نیاز برای توانمندسازی کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران - منظقه تهران شد. ارایه الگوی ساختاری مناسب جهت توانمندسازی کارکنان جامعه تحقیق نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
توانمندسازی منابع انسانی از طریق آموزش های ضمن خدمت
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای مفید ارتقا کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می گردد. به منظور کسب موفقیت در محیط در حال تغییر کسب و کار امروزی، سازمانها به دانش، نظرات و خلاقیت کارکنان نیازمندند. در این مقاله نیز پس از تعریف توانمندسازی و اهداف آن به بررسی دیدگاههای کارکنان درباره افزایش توانمندیهای شغلی کارکنان از طریق آموزش های ضمن خدمت می پردازد. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه آماری این پژوهش تعداد 103 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی مازندران هستند که به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه به شیوه بسته پاسخ با طیف لیکرت بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ""t"" تک متغیره و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش های ضمن خدمت در بهبود عملکرد، تقویت مهارت های شغلی، رضایت شغلی و آمادگی لازم برای انجام وظایف در کارکنان موثر بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که بین میانگین اثربخشی به دست آمده در دو گروه مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین میانگین های به دست آمده در سه گروه با سوابق خدمتی 5 تا 10 سال، 10 تا 15 سال و بالای 15 سال تفاوت مشاهده می گردد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی به روش TOPSIS (مطالعه موردی: شرکت گازاستان اذربایجان شرقی)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی کارکنان به روش TOPSIS پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا ضمن مرور ادبیات و مفاهیم موجود در توانمندسازی، عوامل موثر مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس برای شناسایی عوامل تاثیرگذار در جامعه اماری مورد مطالعه پرسشنامه ای طراحی و تدوین شده است. پرسشنامه تدوین شده به منظور انتخاب متغیرهای (عوامل) اصلی مورد مطالعه به اعضا نمونه اماری داده شد و نظرات انان در خصوص این عوامل تعیین گشته است.پس از تعیین عوامل اصلی با استفاده از نرم افزار Minitab 15، بوسیله رسم نمودار پارتو عواملی را که دارای بیشترین تاثیر بر توانمندسازی بودند شناسایی شده است. پایایی جوابهای بدست امده با روش بازازمایی مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه به منظور اولویت بندی عوامل شناسایی شده، از روش TOPSIS استفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه دوم جهت بررسی تاثیر هر یک از عوامل نسبت به شاخصهای تعیین شده در اختیار نمونه اماری قرار گرفت و پس از جمع اوری و تلخیص داده ها، ماتریس تصمیم گیری بدست امد. در نهایت اولویت بندی عوامل با توجه به اوزان و اهمیت هر یک از عوامل مشخص گردیده است. نتیجه اولویت بندی عوامل نشان می دهد که بترتیب اموزش، بکارگیری سیستم مشارکت، وجود انگیزه در پرسنل، تفویض اختیار، پاداش مبتنی بر عملکرد، کار تیمی، غنی سازی شغلی و حس مسوولیت پذیری جهت توانمندسازی کارکنان در اولویت قرار دارند.
بررسی شاخص ها و سطح بندی اولویت ها در ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده، شهر علی آباد کتول (استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله جنگلده یکی از سه هسته روستایی شهر علی آباد کتول است که در زمان حاضر بر اساس معیارها و شاخص های موجود، به عنوان سکونتگاهی نامتعارف شناخته می شود. این محله اکنون در بعد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی با مشکلات عدیده ای مواجه است و به ساماندهی و توانمندسازی نیاز دارد. تحقیق حاضر با هدف اولویت بندی عوامل و شاخص های ساماندهی و توانمندسازی جنگلده انجام صورت گرفته است. روش این تحقیق پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده و با تکنیک «تحلیل عاملی اکتشافی» مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج تحقیق، عامل تفریحی - درمانی در اولویت نخست، عامل مشارکتی - بهداشتی در اولویت دوم، عامل اجتماعی در اولویت سوم، عامل رضایتمندی در اولویت چهارم، عامل کالبدی در اولویت پنجم، عامل مذهبی آموزشی در اولویت ششم، و عامل اقتصادی در اولویت هفتم است که باید در تدوین برنامه ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده درنظر گرفته شود.
بررسی نقش رهبری تحول آفرین در توانمند سازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم توجه فزاینده به توانمندسازی کارکنان، درک و شناخت کم تری وجود دارد از این که چگونه فرایند توانمندسازی کارکنان اتفاق می افتد؛ چه فرایند های شناختی و روانی مبانی توانمند سازی کارکنان را شکل می دهند و چه متغیر های سازمانی توانمندسازی کارکنان را پیش بینی و تعیین می کنند. هر چند اندیشمندان و نویسندگان زیادی بر نقش مهم و حیاتی رهبری در فرایند توانمندسازی تأکید ورزیده اند ، اما مطالعات علمی کم تری آثار رفتارهای رهبری را بر توانمندسازی کارکنان بررسی کرده اند. این تحقیق با به کارگیری تئوری ها و ادبیات موجود به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه رهبران تحول آفرین کارکنان را توانمند می کنند؟
با استناد به اطلاعات جمع آوری شده ، تحقیق حاضر نشان می دهد که رهبری تحول آفرین در توانمند سازی کارکنان بسیار تأثیرگذار است و ارتباط معناداری با احساس شایستگی، احساس داشتن حق انتخاب، احساس مؤثر بودن، احساس معنادار بودن و احساس داشتن اعتماد به دیگران دارد.
مدیریت راهبردی منابع انسانی، استراتژی سازمان های پیشرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت راهبردی منابع انسانی ، عبارتست از: مرتبط ساختن مدیریت منابع انسانی با مدیریت راهبردی (هدف های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت راهبردی سازمان)، برای ارتقاء عملکرد و بهبود بهره وری به صورت سیستمی و ایجاد فرهنگ سازمانی که مولد انعطاف پذیری و خلاقیت باشد. اهداف سیستم مدیریت منابع انسانی متاثر از اهداف راهبردی هر مؤسسه ای است. مدیریت راهبردی منابع انسانی(SHRM) با معنای وسیع خود در دنیای امروزی می کوشد که آموزش و توسعه کارکنان، بهبود سازمانی و مسیر پیشرفت شغلی را در هم آمیزد تا افراد، گروه ها و سازمان ها به شیوه ای اثربخش رشد کنند. بنابراین هدف اساسی مدیریت راهبردی منابع انسانی، خلق قابلیت استراتژیک از طریق تضمین و مطمئن شدن از این نکته است که سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه برای تلاش در راستای حصول به مزایای رقابتی پایدار، برخوردار است
توانمندسازی کارکنان: ضرورت ها و راهکارها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمند سازی به عنوان یکی از ابزارهای سودمند ارتقا کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می گردد. به منظور کسب موفقیت در محیط در حال تغییر کسب و کار امروزی، سازمانها به دانش، نظرات، انرژی و خلاقیت کلیه کارکنان، اعم از کارکنان خط مقدم تا مدیران سطح بالا،نیازمندند.جهت تحقق این امر،سازمانها از طریق توانمند سازی کارکنان مربوطه به منظور تشویق آنان به ابتکار عمل بدون اعمال فشار، ارج نهادن به منافع جمعی سازمان با کمترین نظارت و انجام وظیفه به عنوان مالکان سازمان،اقدام می نمایند. توانمند سازی مخصوصا در محیط های کاری مجازی که اعضای سازمان از تعاملات چهره به چهره محروم می باشند و مجبورند که به طور مستقل عمل نمایند، بسیار مهم می باشد. همچنین، توانمند سازی جهت حفظ امید و وابستگی کارکنان باقیمانده در طی زما ن های کوچک سازی سازمان حایز اهمیت می باشد. توانمند سازی،کارکنان را قادر می سازد تا در مواجهه با مشکلات و تهدیدها،از مقاومت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار باشند. لذا می تواند به عنوان منبعی که از آسیب پذیری کارکنان جلو گیری نماید و بذر امید را در شرایط بحرانی از جمله انهدام سرمایه های مالی و از بین رفتن زندگی انسانی، در دل آنان بکارد، مفید واقع گردد. در این مقاله پس از تعریف توانمند سازی، ضرورت، علل گرایش سازمانها، اهداف، عوامل موثر، پیش نیازها، برنامه ها و موانع توانمندسازی کارکنان مورد امعان نظر قرار گرفته است و در پایان، راهکارهایی عملی جهت توانمندسازی کارکنان به انضمام نتایج حاصل از اجرای توانمندسازی آنان و نیز ترسیم عوامل اصلی توانمندسازی در قالب یک مدل، ارایه گردیده است.
ارزیابی تاثیر توانمندسازی بر عملکرد کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی، موضوع توانمندسازی و اینکه توانمندسازی تا چه حد می تواند بر عملکرد کارکنان تاثیرگذارد را، در کانون توجه مدیران قرار داده است. در همین راستا شرکت مخابرات استان گلستان اقدام به اجرای توانمند سازی کارکنان نموده است.حال مساله این است که اعمال توانمندسازی در این شرکت تا چه حد توانسته سازمان را از طریق بهبود عملکرد کارکنان به اهداف سازمانی برساند. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر این است که: آیا اجرای توانمند سازی در شرکت مخابرات استان گلستان توانسته بر عملکرد کارکنان تاثیر بگذارد؟تحقیق حاضراز نظر نوع کاربردی و از لحاظ روش توصیفی و علی یا پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان مخابرات استان گلستان به تعداد 551 نفر و حجم نمونه 226 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بوده و از ابزارهایی چون پرسشنامه و بررسی اسناد و مدارک موجود در جمع آوری داده ها استفاده شده است. پایایی، پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرانباخ به ترتیب برای پرسشنامه اول 98% و پرسشنامه دوم 95% برآورد گردید همچنین با استفاده از روش محتوایی روایی پرسشنانه ها مورد تائید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها با هدف مشخص کردن صحت فرضیه های پژوهش از روش های آماری رگرسیون ساده، ویلکاکسیون و ضریب اسپیرمن استفاده گردیده است. نهایتا نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها نشان از تائید آنها با اطمینان 99 درصد دارد.
تحلیلی بر تجربیات علمی راهبرد توسعه شهر (GDS) در جهان
حوزه های تخصصی:
به دنبال رشد فزاینده جمعیت شهرنشین، عدم آمادگی مناطق شهری برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، دیدگاه و روندهای برنامه ریزی بخشی منجربه بروز مشکلات جدی اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی در شهرها شده است. چنان که امروزه صدها میلیون فقیرشهری در محلات ناامن، غیربهداشتی و فاقد امکانات اولیه گزینه های بسیار اندکی برای زندگی فراروی خود دارند. برهمین مبنا راهبرد توسعه شهر (CDS) توسط سازمان ائتلاف شهرها برای حل بخشی از این مسائل پدید آمد.
راهبرد توسعه شهر در ایجاد فرآیندهای تصمیم سازی مشارکتی در کشورهای در حال توسعه و کاستن از سطح فقرشهری و تامین توسعه پایدار راهبرد بسیار مؤثری است. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به نگرش های سازمان ائتلاف شهرها و پس از آن به تجربیات عملی راهبردتوسعه شهر (CDS)در جهان می پردازد. هدف این مقاله تحلیل تجربیات CDS در جهان به منظور کمک به برنامه ریزان شهری کشور در راستای ارتقای کیفیت زیست و سکونت شهروندان می باشد. در این تحقیق تجربیات عملی CDS در شهر پنوم پن، شن یانگ، امان و اورادآ، سانتوآندره مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
اثر بخشی آموزش های کارآفرینی و روانشناختی بر توانمندسازی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش توانمندسازی (فردی، اجتماعی و اقتصادی) شهروندان زن باسواد، فاقد مهارت و شغل ساکن در حوزه تحت پوشش شهرداری است. پژوهش حاضر در حیطه تحقیقات شبه آزمایشی جای میگیرد. جامعه آماری پژوهش عبارتند از تمامی زنان دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و بالاتر فاقد مهارت و شغل ساکن در منطقه ی چهار شهرداری تهران که در دامنه سنی 20 تا 55 سال قرار دارند. تعداد 150 نفر به عنوان گروه نمونه تحقیق در نظر گرفته شدند که 100 نفر به عنوان گروه آزمایش تحت آموزش قرار گرفتند و 50 نفر دیگر که از تواناییهای فوق الذکر نیز برخوردار نبودند، تحت آموزش قرار نگرفتند و به عنوان گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای پاسخ به سؤالات پژوهش، از 5 پرسشنامه تحت عناوین: اطلاعات فردی، آماده سازی شغلی، مهارت های زندگی، اجتماعی و کسب و کار (کارآفرینی) و توانمندسازی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، مدل آماری ANCOVA نیز به کار گرفته شد. یافته ها نشان می دهند که آموزش های آماده سازی شغلی، مهارت های زندگی، اجتماعی وکسب وکار (کارآفرینی) بر توانمندسازی شهروندان زن مؤثر است.