مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دوره دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.
تحلیل محتوای کتب هدیه های آسمانی دوره دوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های تربیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های هدیه های آسمانی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی، از لحاظ میزان توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی می باشد. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی برای مشخص کردن مؤلفه های تربیت اخلاقی و سپس، میزان توجه به این مؤلفه ها در کتاب های هدیه های آسمانی دوره دوم ابتدایی استفاده شده است. بدین منظور، واحد تحلیل تمامی متون، تصاویر و فعالیت ها می باشد. ابزار تحلیل محتوا، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته، با توجه به مرحله اول پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش، با توجه به صاحب نظران این حوزه به دست آمد. همچنین، پایایی ابزار به وسیله فرمول ویلیام اسکات محاسبه که ضریب توافق 86/0 را نشان داد. یافته ها حاکی از این است که به طور نامتعادل به این مؤلفه ها در کتاب های پایه های مذکور پرداخته شده است. آموزش همکاری و راهکارهای حفظ دوستی، دارای بیشترین فراوانی و آموزش به کارگیری معیارهای عقلانی و دینی در ارزیابی و توانایی تصمیم گیری، در موقعیت های اخلاقی دارای کمترین فراوانی می باشد. بنابراین، لزوم توجه متوازن به این مؤلفه ها در کتاب های هدیه های آسمانی ضرورت دارد.
بررسی مهمترین شیوه های دعوت دانش آموزان به نماز، از دیدگاه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مهمترین شیوه های دعوت دانش آموزان به نماز، از دیدگاه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی در شهر آبیک انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و مقطعی بود. جامعه آماری، دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر آبیک در سال تحصیلی 99-98 که شامل 3115 دانش آموز (1591 نفر دختر و 1524 نفر پسر ) و حجم نمونه که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب گردید 342 نفر بود. ابزار مورد استفاده در پ ژوهش پرسشنامه عوامل تاثیر گذار در نهادینه کردن نماز بود كه توسط دانش آموزان تكميل شد. برای تجزيه و تحلي ل داده ه ا از نرم افزار spss و روش آم اري t استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از اهمیت نقش خانواده در جذب بیشتر دانش آموزان به نماز می باشد، در رتبه های بعدی به ترتیب گروه های دوستی، مدرسه و معلمان قرار دارد.
بررسی محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بر مبنای تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بر مبنای تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و تحلیل محتوای مقوله ای است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل محتوا کلیه کتاب های دوره دوم ابتدایی(پایه های چهارم، پنجم و ششم) در سال تحصیلی 97- 96 است که به شیوه سرشماری تمامی محتوای آن ها با استفاده از فهرست وارسی(فرم تحلیل محتوا) که با توجه به مبنای نظری تربیت اقتصادی و نظریات مرتبط تدوین و مورد تایید صاحب نظران قرار گرفته بود، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. واحد تحلیل جمله، تصویر و مضمون بود. داده های حاصل با استفاده از فراوانی و درصد مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش پیمایشی جامعه آماری معلمان دوره دوم ابتدایی دو ناحیه شهر همدان بوده که براساس روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای تعداد 248 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن به روش CVR محاسبه و مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پیمایش، از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به طور کلی بیانگر آن بود که در مجموع در محتوای کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی(پایه های چهارم، پنجم و ششم) توجه اندکی به مؤلفه های تربیت اقتصادی اسلامی صورت گرفته است. بیشترین میزان توجه به مؤلفه ها مربوط به کتاب مطالعات اجتماعی و کمترین میزان آن مربوط به کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم است. همچنین براساس دیدگاه معلمان در کتب درسی هر سه پایه کمتر از حد متوسط به تربیت اقتصادی از دیدگاه اسلام توجه شده است.
ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
141 - 164
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی است.روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری در برنامه قصد شده، کتاب های درسی و راهنمای معلم دوره دوم ابتدایی (40کتاب) و اسناد بالادستی نظام آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، کلیه کتاب ها و سند برنامه درسی ملّی انتخاب شد. در برنامه اجرا شده 9 معلم و در برنامه کسب شده 96 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از شهرستان قوچان انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون های t تک متغیره وt نمونه های زوج) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه های قصد شده با اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود دارد ولی بین برنامه های اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود ندارد.
عوامل مؤثر و روابط بین آن ها در ارتقای استفاده از فناوری های دیجیتال در میان معلمان دوره دوم ابتدایی و دبیران ریاضی دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
65 - 106
حوزه های تخصصی:
تلفیق فناوری های دیجیتال در فرآیند یاددهی و یادگیری یک پدیده جهانی است که عمدتاً به وسیله دولت ها، در دانشگاه ها، دانشکده های علوم تربیتی و مدارس با هدف بهبود سیستم آموزشی توصیه می شوند. هرچند علی رغم قابلیت های متعدد این فناوری ها، استفاده از آن ها در کلاس های درس، جدید و بیشتر محدود به پایه های ابتدایی است. این مطالعه با رویکرد آمیخته سلسله مراتبی اکتشافی، به استخراج عوامل مؤثر در ارتقای استفاده از فناوری های دیجیتال از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با شرکت شش گروه سه تا پنج نفری پرداخته و با اجرای پیمایش با شرکت 457 نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی و دبیران ریاضی اول متوسطه به وسیله تحلیل مسیر با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری، روابط بین عوامل را آزمون و پیشنهاد هایی برای ارتقای استفاده از آن ها ارائه کرده است. نتیجه اصلی این پژوهش این است که آمادگی معلم در استفاده فناوری های دیجیتال متأثر از آمادگی مدرسه است که روی استفاده دانش آموزان از فناوری های دیجیتال اثر مثبت و معناداری دارد.
بررسی سطح تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای دروس علوم و ریاضیات: تأملی بر معیار «قابلیت یادگیری» در انتخاب محتوای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق میزان تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای علوم و ریاضیات مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط سطح تسلط با «قابلیت یادگیری» محتوای برنامه درسی تحلیل شده است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمی-کیفی) است. 914 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای پایه های چهارم و پنجم از آزمون های پایانی محقق ساخته گردآوری گردید و برای دروس علوم و ریاضیات پایه ششم نیز از آزمون های سراسری این پایه استفاده شد. پایایی آزمون های محقق ساخته نیز بر حسب ضریب آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 86/0 محاسبه شد که مطلوب بود. میزان یادگیری دانش آموزان تقریباً در نیمی از مطالب دروس علوم و تقریباً در تمامی مطالب دروس ریاضی زیر سطح تسلط است. به نظر می رسد «قابلیت یادگیری» محتوای این دروس به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شایسته توجه بیشتر است.
شناسایی شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
25 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، شناسایی شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. در این تحقیق، با استفاده از رویکرد طراحی یا ایجاد یک مدل از پایه(الگوی بیهام و مایر)، این شایستگی ها طی پنج گام شناسایی شدند. در گام اول، تعداد 105 شایستگی از نظرات 24 صاحبنظر استخراج گردید. در گام دوم، تعداد 49 شایستگی در مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 14 متخصص و معلم خبره، به دست آمد. در گام سوم، برای تلخیص و دسته بندی 154 شایستگی پژوهشی فوق، از تکنیک دلفی استفاده شد؛ که در نتیجه نظرسنجی های انجام شده از 10 متخصص علوم تربیتی و روان شناسی، 18 شایستگی پژوهشی مورد نیاز دوره دوم ابتدایی، شناسایی شدند. سپس برای هر شایستگی، سه سطح تعریف و مصادیق عملکردی هر سطح مشخص گردید و متخصصان، سطح متناسب با دوره دوم ابتدایی را تعیین نمودند. در مرحله چهارم، شایستگی های پژوهشی شناسایی شده توسط 6 متخصص علوم تربیتی و روان شناسی با ضریب کاپای کوهن اعتباریابی شدند و در مرحله آخر، چارچوب ساختاری شایستگی های پژوهشی مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم گردید. این شایستگی ها با توجه به ماهیت شان در سه دسته شامل شایستگی های فنی و تکنیکی(نوشتن سؤال تحقیق، طراحی تحقیق، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل داده ها، جمع بندی و نتیجه گیری، تنظیم و ارائه گزارش، ارزیابی تحقیق)، شایستگی های فردی و شخصیتی(کنجکاوی، علاقه مندی و انگیزه، تلاش و پشتکار، سعه صدر و تحمل شکست، خودکارآمدی، برقراری ارتباط و همکاری) و شایستگی های ادراکی(تصمیم گیری، استدلال، پیش بینی، مقایسه کردن، تفکر) قرار گرفتند.
تحلیل محتوای کتب فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های تربیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۲)
175 - 198
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های فارسی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی از نظر میزان توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی است. در این پژوهش برای مشخص کردن مؤلفه های تربیت اخلاقی و سپس، میزان توجه به این مؤلفه ها در کتب فارسی دوره دوم ابتدایی، از روش تحلیل محتوای کیفی- قیاسی استفاده شده و واحد تحلیل، شامل تمام متون، تصاویر و فعالیت های این کتاب هاست. ابزار تحلیل محتوا، چک لیست تحلیل محتواست که محقق با توجه به مرحله اول پژوهش (استخراج مؤلفه ها از سند تحول بنیادین و کتب راهنمای معلم) ساخته است. روایی ابزار پژوهش بر اساس نظر کارشناسان این حوزه به دست آمد. همچنین، پایایی ابزار با فرمول ویلیام اسکات محاسبه شد که ضریب توافق 72درصد را نشان داد. یافته ها حاکی از آن است که در کتب یادشده، به طور نامتعادل به این مؤلفه ها پرداخته شده است. بیشترین فراوانی در جمع سه واحد تحلیل به آموزش به کارگیری معیارهای عقلانی و دینی در ارزیابی ها و کمترین فراوانی به آموزش قوانین و مقررات مربوط است. بنابراین، لزوم توجه متوازن به این مؤلفه ها در کتب فارسی ضرورت دارد.
تحلیل محتوای کتب نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس الگوی خلاقیت پلسک
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس الگوی خلاقیت پلسک بوده است. روش پژوهش، از نوع تحلیل محتوا است و جامعه آماری، محتوای کتب نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی (پایه های چهارم، پنجم و ششم دبستان) در سال تحصیلی 98-1397 بوده کهبا توجه به محدود بودن جامعه آماری، حجم نمونه برابر با جامعه انتخاب گردید. واحد تحلیل، چهار بخش املا و دانش زبانی، نگارش،درک متن و هنر و سرگرمی کتاب های مدنظر و واحد ثبت، مضمون هر فعالیت و سؤال بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، فهرست وارسی مبتنی بر اصول و مؤلفه های الگوی خلاقیت پلسک بود که بر اساس فرمول هولستی 83/0پایایی داشت. پس از کدگذاری هر فعالیت و سؤال و شمارش فراوانی ها با استفاده از روش آنتروپی شانون،به تحلیل داده ها پرداخته شد ونتایج حاصل نشان داد که در محتوای این کتب دو مؤلفه معکوس سازی و تقویت اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. همچنین بیشترین ضریب اهمیت در طراحی سؤالات و فعالیت ها، به مؤلفه های اصل توجه و کمترین ضریب اهمیت به مؤلفه اصل تحرک تعلق دارد. لذا بازنگری محتوای این کتب از نظر توجه متعادل به همه مؤلفه های الگوی خلاقیت پلسک در طراحی فعالیت ها، ضرورت دارد.
تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی ایران از منظر توجه به ویژگی های شهروند جهانی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی کتب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی از منظر توجه به مؤلفه های شهروند جهانی بوده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا کمی می باشد. واحد تحلیل در این پژوهش جملات و تصاویر کتب درسی است. جامعه آماری، کتب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی سال تحصیلی 1399-1400 است و نمونه آماری همان جامعه است. ابزار گردآوری اطلاعات مؤلفه های شهروند جهانی آکسفام بود که در سه حیطه شناختی، مهارتی و نگرشی طبقه بندی شده است که با تأیید استاد مربوطه روایی این پژوهش قابل قبول می باشد. برای محاسبه پایایی، شمارش ها توسط پژوهشگران به صورت مستقل انجام شد و با استفاده از ضریب هولستی، ضریب پایایی به دست آمده 82/0 می باشد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد. در بین پایه های دوره دوم ابتدایی، پایه پنجم با 44/59 درصد و پایه چهارم با 93/16 درصد به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار توجه به مؤلفه های شهروند جهانی می باشند. در بین کتب موردبررسی به مؤلفه شناختی با 53/52 درصد، بیشترین و به مؤلفه نگرشی با 21/9 درصد، کمترین توجه شده است.
ارزیابی مؤلفه های جوسازمانی و میزان تأثیرآن برخود کنترلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مؤلفه های جوسازمانی و ارزیابی میزان تأثیر آن برخودکنترلی دانش آموزان یک مدرسه غیردولتی در ناحیه 6 شهر مشهد انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق دانش آموزان دوره دوم ابتدایی هستند که به دلیل محدود بودن این تعداد( 60نفر) حجم نمونه برابر با جامعه آماری است و از نمونه گیری استفاده نشده است. برای بررسی مؤلفه ها ی جو سازمانی درمدرسه؛ از چک لیست ویژگی های مدرسه مطلوب براساس تحلیل شاخص های جو مدارس از دیدگاه صاحب نظران استفاده گردید و بر این اساس جو مدرسه ارزیابی شد، همچنین برای سنجش میزان خودکنترلی دانش آموزان از پرسشنامه «تانجی» و «مادرسیج» الهام گرفته شد که روایی آن توسط متخصصان علوم تربیتی مورد تأیید قرار گرفته است. سپس داده ها با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها در این پژوهش نشان داد که بین جو مدرسه مطلوب و میزان بالا خودکنترلی در دانش آموزان؛ رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. واژگان کلیدی: خودکنترلی، جومدرسه، دوره دوم ابتدایی، هوش هیجانی
شناسایی ساختار و مختصات برنامه درسی هنرهای بومی دوره دوم ابتدایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1278-1267
حوزه های تخصصی:
زمینه: توانمندسازی دانش آموزان با آموزش مهارت های حرفه ای متناسب با شرایط محلی و مهارت های عمومی اشتغال و کارآفرینی، همچون برنامه درسی هنر مبتنی بر هنرهای بومی استان می تواند موضوع و فعالیت مناسبی برای این کار به شمار آید. اما به دلیل عدم حمایت، بسیاری از هنرهای سنتی در مناطق مختلف ایران از جمله سیستان افول نموده و یا در وضعیت نابسامانی به سر می برند.. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های برنامه درسی هنرهای بومی منطقه سیستان در دوره دوم ابتدایی انجام گرفت. روش: پژوهش در دو مرحله و با روش پژوهش کیفی انجام پذیرفت. در مرحله اول، اسناد، مقالات و منابع مکتوب در دسترس مرتبط با موضوع، به روش سندکاوی مورد بررسی و داده ها جمع آوری گردید و این گردآوری اطلاعات تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل اطلاعات این مرحله، از طریق کدگذاری موضوعی صورت پذیرفت. در مرحله دوم پژوهش به منظور بررسی تجارب زیسته هنرمندان بومی منطقه سیستان از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این مرحله، انتخاب شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش کلایزی (1978) بود. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش؛ 7 مؤلفه اهداف، محتوا، یادهی - یادگیری، مواد و منابع، فضا و مکان، زمان و ارزشیابی به عنوان مؤلفه های تشکیل دهنده برنامه درسی هنرهای بومی منطقه سیستان استخراج شدند. طبق نتایج پژوهش حاضر در منطقه سیستان باید بر عناصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، روش تدریس، مواد و منابع آموزشی، زمان، مکان و ارزشیابی) و نقش هر کدام از این عناصر بر تربیت هنری، توسعه مهارت ها، دانش، توانایی ها و نگرش ها، خلاقیت، موفقیت تحصیلی، تقویت مهارت های ارتباطی، کلامی و حرکتی، حواس پنج گانه، توسعه قابلیت تفکر دانش آموزان و آموزش اجتماعی، فرهنگی و درسی دانش آموزان با استفاده از هنر و تهیه و تدوین برنامه هایی که آموزش را جذاب، لذت بخش و تأثیرگذارتر کنند؛ تأکید شود. نتیجه گیری: توجه به دانش بومی، حفظ و ارتقاء دانش و هویت بومی و محلی، پرورش روحیه زیباشناسی و رشد و پرورش قابلیت های وجودی برای بیان هنری در برنامه درسی هنر بومی منظقه سیستان ضروری است و برای تحقق و عملی کردن آن نیاز به پژوهش های بیشتر در این زمینه است.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی می باشد. در این پژوهش از روش آمیخته (کمی و کیفی) استفاده شد. در مرحله طراحی، با 20 نفر از معلمان و 18 نفر از اساتید دانشگاهی مصاحبه صورت گرفت. جهت تعیین اعتبار، الگوی طراحی شده در قالب پرسشنامه ای در اختیار 26 متخصص حوزه برنامه ریزی درسی قرار گرفت. پس از شناسایی مولفه های مهارت های ارتباطی، شناسایی مشکلات ارتباطی دانش آموزان و نتایج تحلیل محتوای سند برنامه درسی ملی؛ الگوی برنامه درسی طراحی و اعتباریابی شد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که دارای 14 مهارت محوری اصلی، 38 مهارت محوری فرعی و 137 خرده مهارت ارتباطی به عنوان اهداف، 46 مشخصه برای محتوا، 9 روش تدریس و 18 مشخصه برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می شد.
شناسایی و تبیین مشکلات ارتباط میان- فردی و اجتماعی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۲۶-۹
حوزه های تخصصی:
نقش آغازین مدرسه در بهبود روابط میان- فردی و اجتماعی به منظور حل مشکلات اجتماعی اهمیت حیاتی برای هر جامعه دارد. یکی از بهترین راهکارهای حل مسائل اجتماعی، شناسایی مشکلات ارتباطی و آموزش مهارتهای ارتباطی از سنین پایین تر به ویژه دوره آموزش ابتدایی است. بر این مبنا سؤال پژوهش حاضر این است که دانش آموزان دوره دوم ابتدایی چه مشکلات ارتباط میان- فردی و اجتماعی دارند؟ در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تلخیصی استفاده شده است. پس از تحلیل متن مصاحبه با 20 نفر از معلمان سه منطقه از شهر تهران(مناطق 15، 16 و 19)، هشت دسته مشکلات ارتباط میان- فردی و اجتماعی دانش آموزان شناسایی شد که عبارت اند از: 1. مشکلات مربوط به کنترل احساسات و ایجاد تنش، 2. مشکلات مربوط به گفت وگو و انتقال پیام، 3. مشکلات مربوط به تشریک مساعی و کار گروهی، 4. مشکلات مربوط به حل مساله و تفکر کردن، 5. مشکلات پایه و شخصیتی، 6. مشکلات خودمراقبتی، 7. مشکلات ارتباط با خود و 8. ضعف در دوستیابی. بنابر نظر معلمان حل مشکلات ارتباطی صرفاً با آموزش به دانش آموزان امکان پذیر نمی باشد، بلکه نیازمند توجه به برخی متغیرها و بازنگری عواملی مانند هماهنگی کلیه نهادها(خانواده، محله، مدرسه، رسانه ها و ...)، میزان مهارت معلمان، شمار دانش آموزان، مدت زمان آموزشی، پایه تحصیلی دانش آموزان، کافی بودن نیروی آموزشی و محتوای آموزشی است.
بررسی مهارت های زبانی «سخن گفتن» و «خواندن» دانش آموزان دورۀ دوم ابتدایی شهرستان گلوگاه
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که مهارت های زبانی در شکل گیری شخصیت دانش آموزان و آماده کردن آن ها برای ورود به زندگی اجتماعی، نقش برجسته ای دارند، در نظام آموزشی ما، به ویژه در دوره ابتدایی، برای این مهارت ها اهمیت خاصی قایل شده اند. به دلیل جایگاه مهارت های زبانی در امر تعلیم وتربیت، پژوهش حاضر در پی آن بوده است تا مهارت های «سخن گفتن» و «خواندن» دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان گلوگاه را بررسی و تحلیل کند. روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری، دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم به تعداد ۱۵۳۰ نفر بوده اند که براساس جدول مورگان، حجم نمونه ای ۳۰۶ نفری از راه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و مورد مشاهده، مصاحبه و آزمون قرارگرفت. ابزارهای کار، دو چک لیست محقق ساخته 20 آیتمی/سؤالی بود که پس از تأیید روایی صوری و محتوایی، پایایی آن ها نیز از طریق روش همسانی درونی و با استفاده از آلفای کرانباخ برآورد و تأیید گردید. بررسی و تحلیل داده ها به کمک توصیف آماری و آزمون استنباطی کروسکال والیس صورت گرفته و عملیات آماری لازم با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شده است. نتایج بررسی نشان داد: وضعیت سخن گفتن و خواندن در هر سه پایه ، بالاتر از حد متوسط است. تغییر کتب درسی، آموزش معلمان و تا حدودی اجرای طرح مدرسه خوانا را می توان از علل این وضع دانست. به علاوه، روشن شد درصد هر دو مهارت زبانی در پایه چهارم، نسبت به دو پایه دیگر، پایین تر و کمترین درصد مربوط به مهارت سخن گفتن است. ضعف هایی هم در مهارت سخن گفتن پسران در مقایسه با دختران مشاهده شد و مشخص گردید متناسب با افزایش پایه تحصیلی، وضعیت سخن گفتن و خواندن دانش آموزان بهبود می یابد.
مقایسه مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان کلاس های چندپایه و تک پایه دوره دوم ابتدایی شهرستان دیواندره
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان کلاس های چندپایه و تک پایه دوره دوم ابتدایی شهرستان دیواندره انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع ابتدایی شهرستان دیواندره بودند. که تعداد 348 نفر به عنوان حجم نمونه تحقیق (تصادفی طبقه ای ساده) انتخاب گردید. ابزار سنجش شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی بود. آزمون های مورد استفاده در این تحقیق تی تک نمونه ای، تی مستقل و تی دو گروه مستقل بود. یافته ها نشان داد که بین میزان مؤلفه های استعداد، بافت و کوشش از متغیر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان چندپایه تفاوت معنی داری وجود دارد. بین میزان مؤلفه های مهارت های اجتماعی مناسب، رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان از متغیر مهارت های اجتماعی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان تک پایه تفاوت معنی داری وجود دارد.اجتماعی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان تک پایه تفاوت معنی داری وجود دارد.
سنتزپژوهی شاخص ها و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی برای فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 26
حوزه های تخصصی:
توجه به بهزیستی و ارتقاء کیفیت زندگی از اهداف مهم در جوامع در سالیان اخیر است، از سویی در نظام های تعلیم و تربیت سعی می شود تا زمینه بهزیستی فراگیران در ابعاد مختلف را فراهم سازند. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی می باشند (186 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1392 شمسی تاکنون در مورد الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی فراگیران در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 30 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 83 درصد محاسبه گردید. مؤلفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 7 بُعد، 27 محور و 115 مقوله شامل ابعاد ویژگی های فراگیران، ویژگی معلم، رویکردهای یاددهی-یادگیری، محتوا، شاخص های بهزیستی، محیط و ویژگی های ارزشیابی سازماندهی شدند.
طراحی بسته آموزشی مبتنی بر مهارت های مغفول هوش کلامی و تعیین اثربخشی آن بر آزمون هوشی وکسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی بسته ی آموزشی مبتنی بر مهارت های مغفول هوش کلامی در کتب فارسی دوره دوم ابتدایی و تعیین اثربخشی آن بر خرده مقیاس های هوشی وکسلر انجام شد. در این تحقیق از روش پژوهش ترکیبی( کیفی از نوع پدیدارشناسی و کمی از نوع آزمایشی) استفاده شد. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری و تحلیل مضمون، مهارت های مغفول هوش کلامی با 3 مضمون فراگیر شناسایی گردید. اعتبار مضامین از روش ممیزی کردن و فرمول اسکات تعیین گردید. بسته آموزشی بر اساس مهارت های مغفول در 15 جلسه تدوین و اعتبار آن از طریق روایی محتوایی تایید شد. در بخش کمی، بسته آموزشی روی 30 نفر از دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهرستان فریدن(با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و چینش تصادفی در دو گروه) اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل خرده مقیاس های واژگان، مفاهیم تصویری و حافظه عددی آزمون هوش وکسلر کودکان(IV) بود. داده ها با روش کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار spss تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثربخشی بسته آموزشی بر افزایش نمرات خرده مقیاس های مربوطه بود.
تحلیل محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی از نظر میزان توجه به مؤلفه های محیط زیست
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
61 - 81
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های محیط زیست در کتب درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی انجام شده است. روش این پژوهش تحلیل محتوای کمی توصیفی است و به لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کتب درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی (پایه چهارم، پنجم و ششم) در سال تحصیلی ۹۹_۱۳۹۸ است و تمام محتوای جامعه آماری به دلیل حجم پایین، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و نمونه برابر جامعه بوده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش چک لیست یا سیاهه تحلیل محتوا می باشد که روایی آن توسط متخصصان مربوطه تأیید شده است. در این پژوهش کتب درسی در چهار بعد متون، تصاویر، فعالیت ها و اهداف بررسی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در کتب علوم تجربی پایه چهارم، پنجم و ششم در مجموع ۴۷ هدف از کل اهداف یادگیری به موضوع محیط زیست اختصاص داده شده است و از کل محتوای مربوط به محیط زیست، با احتساب اهداف یادگیری، ۴۸/۶۲% در قالب متن، ۳۳/۰۲% در قالب تصاویر و ۱۲/۹۵% در قالب فعالیت ها ارائه شده است. در مجموع در کتب علوم سه پایه، مؤلفه منابع طبیعی با ۵۴/۲۴% بیشتر از سایر مؤلفه ها مورد توجه قرار گرفته و پس از آن نیز به سایر مؤلفه ها بدین شرح توجه شده است: رابطه انسان و محیط زیست ۱۹/۳۸%، اکوسیستم ۹/۹۷%، مخاطرات طبیعی ۵/۱۶%، منابع انرژی در محیط زیست ۴/۹۳%، مدیریت محیط زیست ۴/۸۱% و پس از آن کمترین توجه به مؤلفه آلودگی های محیط زیست با ۱/۴۹% معطوف است. در میان کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی، پایه چهارم بیشترین و پایه پنجم کمترین توجه را به مؤلفه های محیط زیست داشته اند. این یافته ها نشان از این دارد که در کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی کمبودهایی در میزان توجه به محیط زیست وجود دارد که باید جبران شود.