مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
رمزگان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی است با اتخاذ رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و با هدف شناسایی ساختار ژانر به بررسی ترانه های اجتماعی موسیقی پاپ فارسی می پردازد تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که ساختار ژانر در ترانه های اجتماعی فارسی چیست؟ ترانه سرایان زن و مرد چگونه از رمزگان زبانی و منابع نشانه ای در بیان قصد اجتماعی خود استفاده کرده اند؟ و هویت فرستنده و گیرنده پیام در ترانه های اجتماعی چگونه بازنمایی شده است؟ به این منظور، 6 ترانه اجتماعی (از 3 ترانه سرای زن و 3 ترانه سرای مرد) به روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شدند. بر مبنای یافته ها مضامین پرکاربرد در ترانه های اجتماعی میهن دوستی، پیوستگی قومی و ملی، اختناق و لزوم اصلاح امور هستند. در ترانه های اجتماعی سه ساختار عمده شناسایی شده است: توصیف وضعیت اجتماعی-سیاسی غالباً با ارجاع به گفتمان اختناق و یأس؛ اقناع مخاطب با تأکید بر هویت ملی، قومی و جنسیتی؛ و پیش بینی و برنامه ریزی برای آینده با بهره گیری از گفتمان امید. در بخش توصیف وضعیت، هویت فرستنده پیام در قالب راوی، در بخش اقناع با تأکید بر هویت ملی و جنسیتی و در بخش برنامه ریزی برای آینده در قالب کنشگر فعال بازنمایی شده است. گیرندگان پیام نیز غالباً با تأکید بر هویت ملی، جنسیتی یا قومی مشخص شده اند. در ترانه سرایان زن، هویت زنانه و نقش کنشگری زنان به نحوی عامدانه برجسته شده است. بررسی رمزگان نشان می دهد تنوع نشانه ها در نظام های گذرایی و وجه در مردان بیشتر از زنان بوده است؛ با این حال، از منظر جهت، مردان تنها از بندهای معلوم در ترانه های خود استفاده کرده اند.
بازشناسی تقابل های دوگانه ی فضایِ شهریِ جنسیتی، مبتنی بر رویکرد نشانه شناسی - تحلیلی بر فضای عمومی در محلات سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای عمومی شهری، باید عرصه ای همه شمول باشد. علی رغم این موضوع، همواره مواردی وجود داشته که فضای شهری نتوانسته است به این مهم دست یابد. در این میان اگر زنان به عنوان نمونه ای از گروه های اجتماعی، حضورشان در فضا کاهش یابد، فضای شهری، به فضایی جنسیتی تبدیل می شود. براین اساس این مقاله، با طرح مسئله ی فضای جنسیتی، بر آن است تا ابعاد فضای جنسیتی را در محلات تبیین نماید. پیش فرض مقاله ی حاضر، تأثیرگذاری شکل گیری فضاهای جنسیتی در محلات (که مهم ترین بستر حضور و فعالیت زنان هستند) بر کاهش حضور و فعالیت زنان و شکل گیری هویت جنسیتی زنان به عنوان یک زن سنتی است. در این نوشتار برای بررسی فضای جنسیتی، از نشانه شناسی ساختارگرا و پساساختارگرا استفاده شده است. نمونه ی موردی به منظور بررسیِ بازنمایی رابطه ی فضا و جنسیت، نمونه ای از فضاهای محله ای سنتی در تهران- میدان امام زاده علی اکبر در محله ی چیذر- بوده است که در قالب روش تحقیق نشانه شناسی دال ها، مدلول ها و انواع رمزگان ها از خلال بررسی واحد تحلیل که در اینجا روایت های 30 زن از فضای محله ای است شناسایی شده اند. بررسی ها حاکی از آن است که عملکرد جنسیتی و نمایش عملکرد فضا، دو عامل عمده در ایجاد فضای جنسیتی هستند که تصرف فضایی، زمانی و فعالیتی-رفتاری را جنسیتی می کنند. بدین ترتیب فضای خانه به عنوان فضای درون، به فضای امن زنانه و فضای بیرون به فضای مردانه تبدیل شده است. این امر بدین معنی است که نگرش زنان به هویت خویش (در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی)، ناشی از فضای جنسیتی و ایدئولوژی و اسطوره سازی، به مثابه ی یک زن مذهبی است. نتایج بررسی ها همچنین نشان داد، رمزگان های کالبدی و فعالیتی در فضا (عملکرد جنسیتی فضا)، تحت تأثیر رمزگان اجتماعی - فرهنگی (نمایش عملکرد فضا) در ایجاد فضای نامطلوب برای زنان تأثیر داشته است. به استناد تحلیل روایت های زنان، فضای جنسیتی در مقیاس محله، فضایی غیرپاسخده، ناامن، غیرپذیرنده، نامطلوب، مردانه و ناخوشایند است.
نشانه شناسی مفهوم عشق در منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه رمزگان دانیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی ازجمله منظومه های عاشقانه ماندگار در ادب پارسی است. این کتاب روایت عشق ممنوعه ویس بر برادر همسر خود رامین و البته احساس عاشقانه متقابل رامین به اوست. فخرالدین اسعد گرگانی یک داستان قدیمی پهلوی را که پیرامون منشأ آن بین مورخین اختلاف وجود دارد را به نظم درآورده و به نظر می رسد قدری باورهای خود را در آن دخیل کرده است چراکه در بسیاری از ابیات و تکه های داستان با نگاهی شگفت مندانه و قاضی مأبانه روبه رو هستیم. در اینجا ما با روش نشانه شناسی و با استفاده از نظریه رمزگان دانیل چندلر به دنبال بررسی مفهوم عشق در قالب رمزگان های اجتماعی، ادراکی، تفسیری و متنی هستیم. این داستان سرشار از مفاهیم ناب عاشقانه بر مبنای رمزگان های یادشده و تجربیاتی جالب در قیاس با نظریات جدید است.
تحلیل زبان عرفانی روح الارواح سمعانی بر اساس نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
209-238
حوزه های تخصصی:
برای ورود به جهان فکری عارفان و شناخت نگرش ایشان، باید به بررسی زبان عرفانی آنان پرداخت. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، به بررسی زبان عرفانی متن روح الارواح پرداخته شده است. بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، همنشینی لایه های مختلف متنی که از رمزگان های مختلف، انتخاب و ترکیب شده اند و نیز همنشینی عناصر رمزگان های آن ها به صورت فعال و اثرگذار است و بر روی هم یک ساختار نشانه ای را پدید می آورد. در این جستار، بر اساس این اصول و مبانی دیگر نشانه شناسی لایه ای، به بررسی نقش همنشینی واژگان کلیدی و پربسامد «جلال» و «جمال» و «لطف» و «قهر» با عناصر رمزگان های مختلف در روح الارواح سمعانی پرداخته ایم. بر مبنای زمینه های کلامی و دینی متن و نیز جنبه های ادبی و هنری آن، روابط رمزگان اصطلاحات عرفانی، عناصر کلامی، زبان قرآنی و رمزگان زیبایی شناختی روح الارواح را بررسی کردیم. با تحلیل مواد متنی دریافتیم تأثیرگذاری عناصر پربسامد رمزگان عرفانی و کلامی متن، در لایه های مختلف متن، و ارتباط آن با عناصر دیگر، نشان دهنده نقش ساختاربخش این عناصر به عنوان عناصر کلیدی متن است.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان های سوره مبارکه «المَسَد» از منظر رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی لایه ای به مثابه دیدگاهی نظری که زمینه ساز نوعی نشانه شناسی کاربردی است، با تکیه بر مبانی نظری خود همچون بررسی روابط هم نشینی، رمزگان ها و نیز بینامتنی، زمینه را برای تحلیل گسترده متونی چون قرآن که در بستر رابطه تعاملی و چند سویه میان نظام های نشانه ای و لایه های متنی هستند، فراهم می کند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر علم نشانه شناسی لایه ای، به تحلیل رمزگان های سوره مسد پرداخته تا ضمن مشخص کردن معانی ضمنی آن ها، کثرت دلالت لایه های معنایی را از روابط هم نشینی و بینامتنی با آن ها آشکار سازد. رهیافت مقاله چنین بوده که رمزگان های کنشی، عملکردهای این شخصیت ها را که به ذلت و آتش انجامیده است، نشان می دهند؛ عملکردهایی که به واسطه تنها رمزگان هرمنوتیکی-معمایی سوره که به زن ابولهب اشاره دارد، شکل گرفته اند. بقیه رمزگان ها همچون رمزگان های فرهنگی بر سند تاریخی این مسأله، و رمزگان های معنا بنی بر صفت جهنمی و ذلت آن دو و رمزگان نمادین بر نقش و تأثیر متقابل روابط همسری دلالت می کنند که با نقش تکمیلی و شفاف ساز خود، بر ترجیح ندادن رابطه بر ضابطه، ناکارآمدی و خسران ابدی مبارزان علیه راه حقیقت و بی فایده بودن ثروت و قدرت در مقابل قهر خداوندی تأکید دارند.
بررسی تمثیل، بود بازرگان و او را طوطیی، در روایت مولوی
حوزه های تخصصی:
تمثیل و کاربرد آن در ادب پارسی سابقه ای دیرینه ای دارد و یکی از کسانی که از این توانمندی ادب پارسی توانمندانه استفاده کرده است مولانا جلال الدین محمد بلخی است. او با شوقی وافر و شوری عارفانه می خواهد عرفان عملی را به مریدان و شیفتگان راه طریقت و حقیقت آموزش دهد و در این رسالت خطیر خویش برای بیان مفاهیم والا از تمثیل بهره جسته است. وی مفاهیم ژرف و عمیق عرفانی را درقالب قصه ها و حکایات شیرین بیان می کند که این حکایات شیرین گاه از زبان جانوران و حیوانات بیان می شود و شخصیت های داستان حیوانات اهلی یا وحشی هستند. از آنجا که بررسی تمثیل و قصه سرایی در مثنوی پر اهمیت است، در این مقاله، نخست به ارائه تعریفی از تمثیل پرداخته می شود و سپس از اهداف و مقاصدی یاد می شود که مولانا از توسل به تمثیل در نظر داشته است و در ادامه، حکایت تمثیلی «طوطی و بازرگان» به نثر می آید وبعد به ابیات منظوم آن تمثیل پرداخته می شود و نقش های نمادین و سمبلیک آن مورد بررسی قرار می گیرد.
بازیابی رمزگان ها در منطق الطیر عطار نیشابوری (خوانش داستان مرغان سالک و برادران یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
145 - 174
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از الگوی رمزگان رولان بارت، بخشی از داستان سفر مرغان از منظومه منطق الطیر عطار بررسی شده است. در نگرش نشانه شناختی بارت، برخلاف مکاتب ساخت گرایانه، نقش اصلی در آفرینش معانی متون ادبی، برعهده خواننده است و نه نویسنده. بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، برای خواننده شرایطی ایجاد می کنند که او تنها به یک معنا یا به عبارت بهتر به تنها معنی داستان، دست یابد، اما آثاری همچون منطق الطیر ، مدام دلالت معنایی را به تعویق انداخته و تفکر خلاق خواننده را به معنی آفرینی دعوت می نماید. منطق الطیر به دلیل برخورداری از دنیای نمادین و شبکه درهم تنیده رمزگانی، معنای قطعی و نهایی را بر خواننده تحمیل نمی کند. در مقاله حاضر با روشی تحلیلی توصیفی به بازیابی رمزگان های پنج گانه (دالی، کنشی، نمادین، فرهنگی و هرمنوتیک) در بخشی از این منظومه منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمزگان های پنج گانه در جای جای متن به کار رفته اند و درنتیجه، این متن، متنی نوشتنی است و خواننده در بند معانی تحمیلی از سوی شاعر نیست، بلکه در روندی گام به گام به آفرینش معانی متکثر می پردازد.
نقش رمزگان عرفان و تصوف در تصاویر و مضامین شعری سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
149 - 174
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف و اصطلاحات و رمزگان وابسته به آن همواره در شعر کلاسیک فارسی حضور داشته است و شاعران از آن بهره های زیادی برده اند، اما در شعر معاصر این ارتباط بسیار محدود شده است. با توجه به اینکه این رمزگان امکان تولید، دریافت و تفسیر متون را ارائه می کند، ما در این مقاله درنظر داریم به بررسی رمزگان عرفانی شعر سید حسن حسینی بپردازیم تا بر مبنای آن بتوانیم تأثیر عرفان و تصوف و نقش آن را در خلق تصاویر و مضمون های شعری وی دریابیم. به این منظور، با رویکردی توصیفی–تحلیلی لایه های زبانی، فکری و بلاغی اشعار سید حسن حسینی را بررسی می کنیم تا کیفیت تأثیر این رمزگان را در شعر او را نشان دهیم. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد هرچند با تحولات دنیای مدرن و تغییر ذائقه نسل جدید، عناصر و رمزگان نهاد عرفان و تصوف از کانون توجه شاعران معاصر به ویژه شاعران نوپرداز کنار رفته است، اما سید حسن حسینی در سه حیطه زبانی، ادبی و فکری از این رمزگان استفاده کرده است. وی در حیطه بلاغی برای ساخت انواع تصاویر شعری همانند تشبیه و استعاره و همچنین انواع تلمیح و مراعات نظیر از این رمزگان بهره برده و در حیطه فکری برای مبارزه با ریاکاری و دیگر مظاهر آن استفاده کرده است. به این ترتیب او توانسته از این رمزگان برای بارور کردن ادبیات معاصر بهره بگیرد و تا حدودی گسست میان شعر نو و شعر کلاسیک فارسی را کم کند.
بررسی کارکرد و معنای فرم شهر مدرن از منظر نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین وجوه شناخت و تحلیل شهر، فرم شهر است. در تعریف این جنبه از بررسی شهر آمده است که هر فرم، حاصل و برآیند رابطه میان مجموعه ای از نیروها (فضایی و غیرفضایی) است که شناخت آن ها، نخستین گام در طراحی فرم است. از آنجا که یکی از اهداف فرم شهر مطلوب، برخورداری از معنا و هویت است، بررسی این وجه از شهر در قالب رویکرد معنا شناختی مورد توجه این نوشتار است. معنا و کارکرد مناسب این وجه از شهر می تواند بر ارتقای تصور ذهنی استفاده کنندگان، افزایش حس مکان و هویت تأثیرگذار باشد. در این نوشتار بررسی عوامل مؤثر بر گسست معنایی فرم شهر مدرن مورد توجه قرار گرفته است و هدف آن است تا ضمن بهره مندی از رویکرد نشانه شناسی لایه ای و بهره گیری از مهم ترین مفاهیم آن شامل نشانه به مثابه متن، ساختار سلسله مراتبی، نشانداری، بافت سازی و بافت زدایی، کارکرد فرم شهر مدرن 1 و عوامل تأثیرگذار بر فرآیند بافت زدایی از آن بررسی شود. به نظر می رسد به دلیل دگرگونی عوامل غیرفضایی به عنوان لایه تأثیرگذار بر متن، از فرم شهر بافت زدایی شده و بعضاً دریافت معنی را دچار تعلیق شده و شخص را در تفسیر، دچار سردرگمی کرده است.
تحلیل روایی حکایت «پادشاه و کنیزک» براساس نظریه مدرن
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
131-154
روایت گری زنجیره ای از رخدادهای داستانی است که در زمان رخ می دهد و کنش های گوناگونی را دربر می گیرد. روایت در داستان تمثیلی «پادشاه و کنیزک» با ظرفیت شگفت انگیز، در مثنوی معنوی مولانا، به نقل حوادث گوناگونی می پردازد. در این داستان روایت ها در برهه ای، به صورت متوالی و پیوسته اتفاق می افتند و دارای ماهیت کلامیند. متن داستان مذکور، رسانه ای است که مفهوم و پیام را به مخاطب می رساند. مولانا درصدد گفتن داستان با شرایط و عناصر داستانی نیست. هدف او فقط اطلاع رسانی خبری انتزاعی است و در فکر پرداخت رمزگان و نشانه هایی تلاش می کند تا از رهگذر افرادی که رخداد را در زمان و مکان تجربه می کنند، پیامی بیافریند و هر کس بنابر میزان ادراک و تجربیات عرفانی خویش، یا به عبارتی: «هرکسی از ظن خود شد یار من»، از دالی که با درهای گسترده در این روایت گشوده است، به معارفی دست یابد. زمان دولایه ای، داستان را دربرمی گیرد؛ چنان که ژرار ژنت بین زمان روایت و زمان داستان تفاوتی قائل است. اهمیت موضوع در حکایت «عاشق شدن پادشاه بر کنیزک» دارای مفاهیم متعدد با پیچیدگی های خاصی است که می تواند با شیوه های مدرن از نظر رمزگان و روایت انطباق پذیر باشدکه با شیوکه توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل پرداخته شده است.
برهم کنش و روابط معنایی رمزگان های مشروعیت بخش در عناصر بصری سکه های ایلخانی با اتکا بر رویکردهای نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
115 - 140
حوزه های تخصصی:
کاربست رویکردهای نشانه شناسی در مطالعه مضامین سکه ها با توجه به ویژگی نوشتاری تصویریِ عناصر بصری سکه، معانی مستترتر و ضمنی آن ها را نسبت به سایر متون هنری بهتر می تواند آشکار نماید. این پژوهش با اتکا بر رویکردهای نشانه شناسی (به ویژه مفاهیم پساساختارگرایی آن)، مضامین موجود در عناصر بصری سکه های ایلخانی را مطمح نظر قرار داده و در این راه از نظریه مشروعیت قدرت «دیوید بیتهام» نیز بهره جسته است. سؤال اصلی پژوهش این است که برهم کنش و روابط معنایی رمزگان های سکه های ایلخانی به چه صورت بوده و نظام های نشانه ای در آن ها چگونه متجلی شده است؟ بر همین اساس داده ها به صورت کتابخانه ای آرشیوی جمع آوری و سپس مفاهیم موجود در آن ها به روش تحلیلی تاریخی موردمطالعه قرار گرفتند. طبق یافته ها کاربرد این روش پارادایم های گسترده تری را در مطالعه سکه درگیر می نماید و منجر به درک معناهای ضمنی در مضامین سکه ها می شود. بر این اساس معانی عناصر سکه های دوره هلاکوخان تا اواسط حکومت آباقاخان نشانگر تلاش خوانین برای کسب سطح اول مشروعیت و مفاهیم سکه های اواخر آباقاخان تا گیخاتو نشان از عدم موفقیت خوانین ایلخانی در پیشبرد اهداف توجیهی خود و چالش فقدان اعتقادات مشترک (سطح دوم مشروعیت)، با ضرب سکه هایی با مضامین مسیحی، یهودی (ستاره داوود) و حتی شیعی دارد. در دوران پس از غازان خان تا انقراض حکومت، هم نشینی رمزگان های اسلامی، اویغوری و ایرانی در مضامین سکه ها هم زمان با سطح سوم مشروعیت در بطن جامعه ایلخانی اتفاق می افتد. در این دوره مظاهر ارکان اصلی قدرت (اعم از سیاسی، مذهبی و اقتصادی) به گونه ای متناسب در مضامین سکه ها همنشین شده و بازتابی از شبکه قدرت هستند. در این دوره معانی سکه ها از طریق بسطِ روابط بینامتنی با سایر حوزه ها به نوعی نشانگی تبدیل شده اند.
نشانه شناسی اجتماعی غزلی از خواجوی کرمانی بر اساس نظریه چندلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده نشانه شناسی اجتماعی در مقام روشی برای خوانش متون ادبی، وارد عملکرد فرایندهای پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنی می شود. در این روش هم صاحب اثر هم خوانشگر آن مبتنی بر اندوخته های ذهنی و تجربیات زندگی خود، در فرایندهای خلق معانی حضور می یابند. در این پژوهش غزلی از خواجوی کرمانی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. رویکرد نظری به کار گرفته شده مبتنی بر نظریات دنیل چندلر است که بر اساس آن به تجزیه و تحلیل چگونگی کنش های رمزگان اجتماعی و متنی و تفسیری حاضر در غزل، پرداخته شده است. بستر عملکرد رمزگان اجتماعی در این غزل، رمزگان زیبایی شناختی از شمار رمزگان متنی است که در آنها خواجو با بهره گیری از احضار گفتمان های متفاوت، رمزگان تفسیری را نیز در فرایندهای معناپردازی سهیم کرده است. آنچه به عنوان دست آورد و نتیجه ی چنین پژوهشی دارای اهمیت است، دستیابی به شیوه ی راهبردی جهت خوانش متون است که در آن با تمرکز بر فرایند های پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنا، می توان به لایه های غایب و خاموش متن دست یافت.
خوانش نشانه شناسی لایه ای در فرایند معنایی داستان مدرن «ابوالهول» از فرشته ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
97 - 122
حوزه های تخصصی:
گفتمان کلامی نثر مدرن، با سازه هایی در هم بافته از پیرنگی آگاهانه و هنری شکل گرفته است به طوری که بازی نشانه ها در متن، چنان همگام با ذهنیت و حافظه ی شخصیت، سیال وگریزان می شود که ابهام، مؤلفه ی خاص روایت مدرن می شود؛ اما نشانه شناسی لایه ای با خوانش دقیق و نظام مند به تعامل لایه های متنی در اثر توجه می کند تا در رمزگان های متعدد، با عنایت به بستر بافت، به دلالت های صریح و ضمنی نشانه ها در فرایند معنایی بپردازد. «ابوالهول» نام داستانی کوتاه اثر فرشته ساری است که در دهه هشتاد نوشته شده است. خودگویی های راوی که گویی روایت نمادینی از تجسم حافظه و ضمیر ناخودآگاه او در زمینه ی سرنوشت زنان است، چنان بار معنایی مکان هایی مانند کاروانسرا و تاریکخانه را به همراه کنشگران انسانی و غیر انسانی، زایا نشان می دهدکه پدیدار شناسی خوانش با رویکرد نشانه شناسی لایه ای، علاوه بر دخالت عناصر پیرامتنی در دلالت، به لایه های زمانی، مکانی، زیبایی شناختی و کنشگران در رمزگان ها توجه می کند تا بار معنایی آن ها را در فرایند معنایی داستان نشان دهد؛ اما در «پی رفت» فرایند معنایی سوژه ی مدرن در مسیرِ «شدن»، که به «شوِشگر» ی متعالیِ راوی انجامید، علاوه بر نقش بارز «افعال مؤثر»، به «انفصال» راوی در «نقصان معنا» نیز توجه شد تا تفاوت شخصیت داستان های سنتی و مدرن در جستجوی ابژه ها نشان داده شود.
تحلیل رمزگانی داستان کوتاه «چرخ فلک» اثر سپیده شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
179 - 207
حوزه های تخصصی:
تحلیل رمزگان ها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوه ای نظام مند، دست یابی به معانی ثانویه را محقّق می سازند. مسئله بنیادین آن است که چگونه نشانه ها در ارتباطی هم افزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یک جانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خواننده فعّال از طریق رمزگان های ارجاع دهنده، امکان پذیر می کنند. این جستار به بررسی داستان کوتاه چرخ فلک از مجموعه "دستکش قرمز" اثر سپیده شاملو پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای رمزگان ها از دیدگاه نظریه پردازانی چون چندلر، بارت و با تکیه بر طبقه بندی های نوین انجام شده است. بررسی عناصر ساختاری ، وجه دیگر این کوشش می باشد که در تحلیل اثر مؤثّر افتاده است. رمزگان های بازتاب یافته، بیانگر نظام های قراردادی مسلّط اعم از: اجتماعی، رفتاری، کالایی، بدنی، تفسیری، اسطوره ای، معنایی، زمانی و مکانی است که به بازتولید الگوهای فرهنگی، اجتماعی و... در پیش روی مخاطب منتج می شود.
بازخوانی رمزگان شناختی اشعار محمد عفیفی مطر بر اساس سیاق سخن و طبقه بندی آن بر پایه نظریه دنیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
40 - 62
حوزه های تخصصی:
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین طرق رسیدن به لایه های نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار می آید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهره برداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه تعریفی جامع از مفهوم رمز، با تکیه بر نظریه دنیل چندلر مبنی بر آفریده شدن رمزگان تازه از بطن رمز ادبی مستعمل و امکان طبقه بندی آن در زیر مجموعه های گوناگون مانند اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفسیری و زبانی به بازخوانی شعر محمد عفیفی مطر می پردازد. این بازخوانی به بررسی سیاقی سروده وی یعنی تبیین تأثیرپذیری هر رمز از واژگان و تعابیر هر عبارت و میزان این اثربخشی در آفرینش معانی تازه و بدیع اهتمام دارد. این پژوهش قصد دارد تا نوآوری محمد عفیفی مطر در سرودن اشعار عمیق و لایه بندی شده با به کارگیری رموز مستعمل ادبی و خلق رمزگان تازه به واسطه آن ها را شرح داده و حاصل را به یاری نظریه دنیل چندلر طبقه بندی نماید. شاعر همواره در تلاش بوده است تا از رمز تنها بهره برداری ادبی نکرده بلکه با استفاده از آن سعی داشته تا گاهی در لباس یک مصلح اجتماعی و گاه در کسوت یک ناقد سیاسی به اصلاح جامعه و نقد وضع سیاسی مواجه با خود بپردازد؛ وی در این امر تنها به شرح نقطه ضعف موجود اکتفا نکرده و به طرح راه حلی مطلوب از نظر خود نیز پرداخته است.
ساحت های دلالی و رمزگانیِ تصویر جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
13 - 30
حوزه های تخصصی:
تصویرها ازجمله نظام های نشانه ای اند که به مثابه «متن»، از دال ها و مدلول هایی ترکیب یافته و علاوه بر آنکه چونان «زبان» وسیله برقراری ارتباط هستند، دارای دلالت های ضمنی نیز توانند بود. با این ایده بنیادی، پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی فراهم آمده، دربردارنده این پرسش بوده است که آیا تصویر جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی نیز قابل تأویل به معانی ثانویه ای تواند بود و اگر پاسخ «آری» است، این معانی ثانویه چه می تواند باشد؟ هدف، بیان این نکته بوده است که این تصویرها سرسری طراحی نشده و با تلقی نوینی که از نقد ادبی در سده بیستم به وجود آمده، پیونددادنی است. قرائت تصویرِ جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی به شکل نشانه شناسانه و با ارجاع به نشانه شناسی سوسوری و پیرسی در کنار واکاوی آنها ازمنظر مطالعات فرهنگی و ایده های استوارت هال، رهیافتی به کشف ساحت های دلالی و رمزگانی آنهاست. پیش چشم قراردادن این تصاویر به مثابه متونی متشکّل از نشانه ها و سپس تحلیل دال ها و مدلول های این نظام های نشانه ای و انتخاب و ترکیب شان بر روی محورهای جانشینی و همنشینی، به این نتیجه رهنمون شده است که رمزگان متن در ساحت تلقّی نوپدیدی که در قرن بیستم از نقد ادبی به وجود آمده است، چگونه عمل می کند؛ قرائت تصویر جلد برگردان فارسی کتاب های «نظریه های نقد ادبی معاصر»(تایسن) و «راهنمای نظریه ادبی معاصر» (سلدن و ویدوسون) و تصویر جلد کتاب های «نظریه و نقد ادبی: درسنامه ای میان رشته ای» (پاینده) و «نقد ادبی: نظریه های ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی» (تسلیمی)، از منظر نشانه شناسی، نشانگر نحوه عملکرد دال ها و مدلول ها در پیوند با رمزگان نقد ادبی نظریه مدار در لایه ثانویه دلالت است.
نشانه شناسی رمزگان های تشویق و تهدید در سوره «قلم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی علمی است که به واکاوی نشانه ها ی زبانی و رمزگان های موجود در متون ادبی می پردازد تا با بازشناخت مفاهیم مستتر آن ها و کشف لایه های پنهانی، به خوانشی جدید در متن برسد. قرآن کریم که مهم ترین منبع تعلیم و تربیت اسلامی است، نیازمند استخراج اصول تربیتی بر مبنای مسائل جدید تربیتی است و برای تفسیر تخصصی تربیتی آن باید لایه های معنایی نشانه های آن مورد مطالعه قرار گیرد. یکی از رویکردهای مهم تربیتی قرآن، ترغیب، تشویق، ترهیب و تهدید برای جلب توجه مخاطبان است. نشانه شناسی رمزگان تشویق و تهدید به عنوان پرکاربردترین روش های تربیتی در قرآن کریم از اهمیت فراوانی برخورداراست. پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی برمبنای منابع کتابخانه ای به صورت موردی، به بررسی نشانه شناسی رمزگان های تشویق و تهدید در سوره قلم و تبیین رویکرد تربیتی آن پرداخته است. در این سوره، از رمزگان های فرهنگی و هرمنوتیک و نمادین برای بیان اسباب نزول و تاب آوری پیامبر در برابر آزار واذیت مشرکان و تقابل صفات نیک رسول خدا (ص) در برابر صفات رذیله مشرکان، در راستای تربیت دعوت گر به روش تشویق و برای تنبیه مخالفان از شیوه تهدید به منظور آرامش قلب پیامبر اکرم(ص) و ثبات قدم وی در مسیر دعوت به دین اسلام استفاده شده است.
واکاوی فرآیند تأویل در معماری خُرده فرهنگ از منظر نشانه شناسی اومبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فهم چگونگی تأویل بناهای معماری خرده فرهنگ ها از طریق بسط رویکرد نشانه شناسی اومبرتو اکو به این حوزه است. پارادایم این پژوهش تفسیری است و قصد دارد پدیده معماری خرده فرهنگ ها را با دقت تفسیر کند و بر اساس تحلیل مفاهیم و نظریه پیش رفته است. تحلیل ها نشان دادند تأویل بناهای معماری در خرده فرهنگ ها به سه دلیل با تأویل بناهای معمول متفاوت است: اول. در رمزگان فرآیندی، نحوی و معنایی. در رمزگان فرآیندی عناصر رمزگان سیستمی اول به رمزگانِ سیستمی ناشناس پیوند زده می شود. این ناشناس بودن شکل گیری تأویل را به تأخیر انداخته و به همین دلیل این امکان را می یابد که ظاهری خلاقانه به خود بگیرد. در رمزگان نحوی این امکان وجود دارد که همنشینی متفاوتی از اجزاء معماری شاهد باشیم. در رمزگان معنایی معمولاً صورت های بیانی فرهنگ اکثریت و فرهنگ اقلیت تلفیق شده و به صورت محتوایی خرده فرهنگ دلالت داده می شوند. دوم. دانشی که براساس آن دال ها به مدلول هایی در ذهن مخاطب دلالت کند، خرده فرهنگ پشتوانه تاریخی ندارد و به همین دلیل جز برای جمعیت اندک مردم گروه اقلیت برای دیگران مبهم و گنگ خواهد بود و تنها با مطالعات تاریخی و فرهنگ شفاف خواهد شد. سوم. شناخت اصول و معیارهای خرده فرهنگ براساس صورت های بیانی و محتوایی است.
نمود نقش رمزواره در خلق معانی بدیع در شعر سعدی یوسف با تکیه بر نظریه آگاهی دنیل چندلر (مطالعه موردی دیوان «السّاعه الاخیره»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن ظرفیت معناگستری رمز، دنیل چندلر با اعتقاد به لزوم برخورداری یک پژوهشگر ادبی از دانش کیفی و تشخیصی، نظریه آگاهی را مبنی بر نمایش نحوه و میزان تأثیرگذاری عناصر گوناگون اجتماعی و فرهنگی در یک اثر منظوم یا منثور با تکیه بر نقش زبانی و ادبی عناصر کلام پایه ریزی کرده است؛ یعنی صاحب سخن هر قدر از این عناصر بهره جویی آگاهانه تری کرده باشد، به طبع مفهوم مطلوب خود را پخته تر و ارزنده تر ساخته است؛ مفهومی که از نظر چندلر بیش از هر موضع دیگری در ساختار رمز ادبی و تبدیل شدن آن به رمزگان یعنی ساختار تفصیل شده بر اساس عوامل تأثیرگذار نامبرده حاضر می گردد. پژوهش حاضر درصدد است تا با روش مطالعه کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی - تحلیلی و در کار بستن رمزواره یعنی کشف مفاد نظریه آگاهی در شعر سعدی یوسف - شاعری عراقی که همواره وطن خویش را از پنجره کوچک غربت نگریسته و وصف نموده است- و نمود نقش هر یک در آفرینش رمزگان اشاره کرده و مدعای خویش را به یاری عناصر درون زا یعنی ادبی، زبانی، ساختاری و گاه نگارشی به اثبات برساند؛ از مهمترین دستاوردهای رمزواره در این نوشتار تبیین روشن بهره برداری هوشمندانه سراینده از موارد مذکور در راستای تعمیق معانی فرهنگی و اجتماعی پنهان شده در پس هر رمزگان است؛ زیرا شاعر هیچگاه به برشماری عیان مزایا یا معایب اکتفا نکرده و همواره سیاق سخن خود را به گونه ای ترتیب داده است که ابتدا کل کلام، معنای مدّ نظر او را تصدیق کرده و سپس جزء جزء سخن با تأکید آن به واسطه ابزار های گوناگون زبانی و ادبی از جمله الفاظ، تعابیر، افعال، قیود، روایتگری و دیگر وسائط، مقصود اصلی را به گوش مخاطب برساند.
نشانه شناسی زمان و گذر آن در عکس های یادگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریافت و شناخت زمان در عکس های یادگاری، فرایندی نشانه شناسانه است. این فرایند بر اساس تعامل میان رمزگان درون و بیرون متن عکس ها، تعیین بازه زمانی را برای مخاطب ناآشنا به بافت- بر اساس سطح دانش مخاطب از انواع رمزگان_ امکان پذیر می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی- توصیفی انجام شده است و روش تحلیل رمزگان مرتبط با زمان در این مقاله بر اساس الگوی رمزگان "دانیل چندلر" است، فرض مقاله بر این است که مخاطب از طریق تحلیل انواع رمزگان فنی، اجتماعی و ادارکی می تواند به درک زمان و تعیین بازه زمانی در عکس نایل شود. گذر زمان نیز بر اساس نظریه معاصر استعاره "لیکاف" و با به کارگیری استعاره های چون "راه" و "حرکت" تبین می شود. نتیجه حاصل از به کار گیری این دو الگو (تحلیل رمزگان و استعاره) بیانگر آن است که زمان در عکس های یادگاری همواره میان گذشته، حال و آینده در گذر است، به عبارتی دیگر "گذر زمان" در عکس های یادگاری گذری دورانی است که از گذشته به حال یا آینده و بازگشت مجدد آن به گذشته در رفت و آمد است.