مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
انرژی هسته ای
حوزه های تخصصی:
معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای دارای مفاد مبهم بسیاری است. بحث برانگیزترین ماده آن، بخش 1 ماده 4، به حقوق کشورها در مورد انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز می پردازد. کشورهای غیر هسته ای استدلال می کنند که حق مسلمی برای توسعه فناوری هسته ای برای مقاصد صلح آمیز دارند، در حالی که کشورهای دارای سلاح هسته ای تأکید می کنند که حقوق کشورهای غیرهسته ای بر فناوری هسته ای به آنها حق استفاده از همه مواد و فناوری ها را نمی دهد. کشورهای غیرهسته ای مبنی بر اینکه کشورهای دارای سلاح هسته ای از دسترسی به برخی مواد و فناوری های هسته ای برای حفظ وضعیت فعلی سلسله مراتب هسته ای خودداری می کنند، بحث را تشدید کرده است. علیرغم بحث مداوم، معاهده «هدف صلح آمیز» را تعریف نمی کند. این ماده استانداردهای کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات را برای تفسیر «هدف صلح آمیز» ترکیب می کند و به این نتیجه می رسد که برخی از مواد و فناوری های هسته ای مانند اورانیوم ضعیف شده و سوخت رآکتور دریایی نباید استفاده هایی از انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز در نظر گرفته شوند. در این سو با دستیابی به قدرت هسته ای تاکید بسیاری بر استفاده صلح آمیز از سلاح هسته ای دارد که در این مقاله با هدف بررسی استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای از منظر حقوق بین الملل با تأکید بر بیانات رهبری به تحلیل آن خواهیم پرداخت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و روش گرداوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد.
استفاده صلح آمیز از فناوری هسته ای از منظر حق بر توسعه برای جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر بازنمایی آن در رسانه ها و اندیشکده ها ی آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فناوری هسته ای، در کنار کاربردهای نظامی و بازدارنده خود، دارای قابلیت استفاده صلح آمیز برای حق بر توسعه کشورها است و این امکان در سال ها ی متمادی، کانون توجه بسیاری از حقوق دانان بوده است. این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از آنچه که در رسانه های بین المللی بازتاب یافته، درصدد پاسخگویی به این سؤال است که استفاده کشورها، از جمله ایران از انرژی صلح آمیز هسته ای در راستای «حق بر توسعه» چگونه با موازین حقوق بین الملل، قابل ارزیابی است؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح می شود مادامی که یک قاعده مسلم حقوق بین الملل، حق بر توسعه فناوری و دانش صلح آمیز هسته ای را از دولت ها سلب نکرده باشد، توسعه در کلیت آن از جمله در حوزه فناوری هسته ای نه تنها ممنوع نبوده، بلکه می تواند در راستای «حق بر توسعه» و حقوق بشر و نیز به موجب حقوق بین الملل عام مجاز باشد. رسانه های برون مرزی نیز می توانند این موضوع را به یک مطالبه جهانی، خصوصاً برای کشورهای در حال توسعه مانند ایران از نهادهای بین المللی، قدرت ها ی بزرگ و صاحبان باشگاه هسته ای در جامعه بین المللی و جنبش نم (NAM) تبدیل نمایند.
تحول قاعده عدم گسترش سلاح های هسته ای: گسترش قابل قبول یا گسترش غیرقابل قبول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۵
27 - 56
حوزه های تخصصی:
کشف و به کارگیری نیروی اتم نوید دهنده دوران جدیدی از زندگی بشر بود، نیروی اعجاب انگیزی که مستعد بهره برداری برای هم ویرانی و وحشت، و هم آبادی و آرامش است. طبع جامعه دولت های دارای حاکمیت مستقل که حفظ خود و تحقّق منافع ملّی را تنها رسالت خویش می دانند و در نتیجه نگرانی از کاربرد این نیرو به عنوان ابزار جنگ و ویرانی، به محدودسازی گسترش کاربردهای نظامی آن در عین پذیرش حق بر کاربردهای صلح آمیز از آن، در قالب معاهده عدم گسترش سلاح های هسته ای 1968 انجامید، معاهده ای که تنها پنج دولت را به عنوان دولت هسته ای شناخت و گسترش سلاح های هسته ای را به هر شکلی غیرقابل پذیرش اعلام کرد. ماهیت این معاهده و ارتباط آن با حفظ صلح و امنیت بین المللی، فقدان یک رکن تفسیری در معاهده و تغییرات محیط هسته ای بین المللی، تفاسیر و برداشت های اجرایی گوناگون و متعارضی از این معاهده را سبب گشته است، تفاسیری که محصول اختلاط حقوق بین الملل مبتنی بر نهاد با حقوق بین الملل مبتنی بر رابطه است. از اینروست که عده ای با فهم حقوق به عنوان یک فرآیند، دیگر نه از منع گسترش سلاح های هسته ای، بلکه از گسترش قابل قبول و گسترش غیرقابل قبول سخن می گویند.
نقش سیاست بر تقویت انسجام و هویت ملی (مطالعه موردی: سیاست انرژی هسته ای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
1 - 32
حوزه های تخصصی:
هویت و انسجام ملی مبتنی بر فضای جغرافیایی مربوطه از عنصر سیاست تأثیر می پذیرد. سیاست واجد ابعاد مختلف و در زمینه های مختلف نیز قابل بررسی هستند یکی از مهم ترین سیاست هایی که در دهه اخیر به نظر می رسد بر هویت و انسجام مردم دارای تأثیر بوده و به گفتمان حاکمیت و اجتماع مبدل شده، سیاست هسته ای است. بر همین اساس این پژوهش در پی بررسی و شناسایی تأثیر سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران بر تقویت انسجام ملی و هویت ملی ایرانیان می باشد. برای تحقق این هدف، در پژوهش حاضر از روش کتابخانه ای و نیز کمی- پیمایشی استفاده شده و از نظرات 72 نفر از متخصصان و صاحبنظران جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و علوم اجتماعی استفاده گردید. سپس پرسشنامه توزیع شده استخراج و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SMART PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که سیاست انرژی هسته ای بر انسجام و هویت ملی تأثیر معناداری به واسطه «سازوکارهای اقناع مردم» در سه قالب «گفتمان ها»، «تاکتیک ها» و «ابزارها» داشته است. همچنین یافته ها بیانگر آن است که ج.ا.ایران برای گفتمان سازی سیاست هسته ای و اقناع اجتماعی از ابزارهای گوناگون همچون صدا و سیما و تریبون ائمه جمعه استفاده کرده است و بازیگران سیاسی نیز تصویر معماری شده دولت را با اغراض و اهداف سیاسی در فضای جغرافیایی ملی و فراملی توجیه و تفسیر کرده اند.
تحلیل گفتمان تولید برق تجدیدپذیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجله جهانی رسانه دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
101 - 122
در این پژوهش، برای ارزیابی وضعیت توسعه برق تجدیدپذیر در ایران، از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه استفاده شده است. نتایج این پژوهش از تحلیل گفتمانی 131 متن نمونه شامل خبر، مصاحبه و گزارش های حاوی نقل قول مسئولان یا افراد صاحبنظر در حوزه انرژی ایران حاصل شده است. نتایج تحلیل نشان داد که از میان سه گفتمان اصلی رقیب (گفتمان برق فسیلی، گفتمان برق تجدیدپذیر و گفتمان برق هسته ای)، نزاع آشکار میان دو گفتمان «برق فسیلی» و «برق تجدیدپذیر» در جریان است. گفتمان برق فسیلی که مأموریت «تأمین انرژی کشور» را بر عهده داشته، «خودی» محسوب شده و به عنوان «برق مناسب ایران» هژمونیک شده است. گفتمان انرژی هسته ای نیز به دلیل اهمیت استراتژیک، از حمایت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. بنابراین دو گفتمان فسیلی و هسته ای، گفتمان تجدیدپذیر را به حاشیه رانده و آن را به «دیگری» تولید برق در ایران تبدیل کرده اند. در تقویت گفتمان برق تجدیدپذیر، نقد سیاست های تبعیضی در بخش فسیلی و مشکلات تولید آن از جمله آلودگی های محیط زیستی باید مورد توجه قرار گیرد.
بررسی تطبیقی ملی شدن صنعت نفت و هسته ای شدن از منظر تأثیر عامل خارجی و نظام بین الملل در قالب نظریه روزکرانس و کاپلان(مقاله علمی وزارت علوم)
نظام بین الملل به عنوان یک کل واحد که هویت و موجودیتی مستقل و متمایز از واحدهای تشکیل دهنده خود دارد، قید و بندهای رفتاری خاصی را ایجاد می کند. ماهیت محافظه کار نظام بین الملل ، تغییر و تحول در ساختار و سلسله مراتب قدرت را مشکل و سخت می سازد. به ویژه قدرت های بزرگ در سطح نظام که ساختار نظام بین الملل بر پایه آن ها شکل می گیرد، به منظور حفظ وضع و نظم موجود و ثبات در نظام، اجازه ظهور قدرت های بزرگ دیگر که تغییرات ساختاری را در پی خواهند داشت، نمی دهند.کشورهایی که با نظام بین الملل وحدت ایدئولوژیک ندارند و سیاست خارجی، انقلابی یا تجدیدنظر طلب و مستقل نیز تعقیب کنند، با محدودیت های ساختاری بیشتری مواجه می شوند.نهضت ملی شدن نفت و برنامه انرژی هسته ای ایران نیز رویکردی تجدید نظرطلب در سطح منطقه و جهانی تعقیب کردکه با محدودیت های ساختاری مواجه شدند. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال بوده است که بازیگران مهم بین المللی (آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی (روسیه) و انگلیس) چه رویکردی درقبال ملی شدن نفت در ایران و پرونده هسته ای دنبال کرده اند؟ فرضیه مقاله این است که ایران در نهضت ملی شدن نفت و برنامه انرژی هسته ای خود رویکردی تجدیدنظر طلب راپی گیری می کرد که با مخالفت غربی ها و محدودیت های ساختاری مواجه شد و رویکرد اصلی این سه قدرت بزرگ، مخالفت با ملی شدن نفت و دست یابی ایران به انرژی هسته ای است و قدرت های بزرگ به شدت با این دو امر مخالفت کردند.
نگاهی تازه به فعال سازی و منفعل سازی در بازنمود کارگزاران؛ نحوه پوشش برنامه هسته ای ایران در روزنامه های داخل و خارج در سال1390(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف تحلیل گفتمان انتقادی ایجاد ارتباط میان زبان شناسی، مسائل اجتماعی و سیاسی است تا موارد تبعیض و نابرابری در اجتماع را در گفتمان اصحاب قدرت آشکار سازد و اهمیت زبان را در روابط اجتماعی قدرت نشان دهد. این تحقیق با به کارگیری روشی توصیفی - تحلیلی، بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی و با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی -معنایی الگوی تحلیلی ون لیوون (1996)، در پی ارزیابی نحوه و میزان بکارگیری مؤلفه های فعال سازی و منفعل سازی الگوی فوق در گزیده ای از عناوین روزنامه های داخلی و خارجی پیرامون برنامه هسته ای ایران در سال 1390 است. بدین منظور 242 عنوان از دو روزنامه داخلی کیهان و ایران و دو روزنامه خارجی واشنگتن پست و گاردین در رابطه با این موضوع مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها نشان داد که این دو مؤلفه و به ویژه فعال سازی به میزان بالایی در هر دو گروه روزنامه مورد استفاده قرار گرفته اند اما نحوه استفاده از آن ها متفاوت و منطبق بر دیدگاهی است که آن روزنامه ها از آن حمایت می کرده اند. همچنین تحلیل داده ها دو نکته جدید را نشان داد که در الگوی ون لیوون اشاره ای به آن نشده بود، یکی فعال سازی در قالب جملات پرسشی و دیگری فعال سازی کارگزاران به صورت مثبت یا منفی که به خصوص روزنامه های خارجی اغلب با فعال سازی منفی، فعالیت های هسته ای ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح منطقه و جهان قلمداد کرده اند.
نقش ظرفیت های تحلیلی و تاملی در روند توامان سیاست گذاری و دیپلماسی فناوری: مروری بر تحولات اخیر سیاست گذاری غنی سازی اورانیوم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کوشش می شود در مورد توافق موقت ایران با کشورهای 1+5 به دو سوال اساسی پاسخ بگوید: اول اینکه آیا این توافق یک تغییر سیاستی در روند توسعه فناوری هسته ای محسوب شود و در صورت مثبت بودن، سوال دوم این است که این تغییر حاصل یک نوع فرآیند یادگیری بوده است یا حاصل یک نوع انطباق سیاستی دربرابر فشار محیط خارجی. مقاله با استفاده از مفهوم لایه های سیاستی پیتر هال و ظرفیت های مدیریتی، تحلیلی و تاملی سوزانا بوراس، به ارائه یک مدل نظری (مدل سیاست گذاری در محیط بین الملل) می پردازد و سسپس با بازخوانی داده های روندتاریخی مذاکرات که در چارچوب نظریه "روایت گرایی تصمیم گیری منطقی" مرتب شده اند، به تحلیل میزان هماهنگی دو تصمیم اساسی در دو نقطه عطف تاریخ 1383 و 1390 پرداخته است و در پایان نتیجه می گیرد که توافق موقت ایران به واقع، حاصل فرآیند یادگیری توامان سیاستی – دیپلماتیک ناشی از تعامل بین ظرفیت های تحلیلی و تاملی است که به صورت برآیند دیالکتیکی سیاست سازی های دو مرحله قبل و هم افزایی بین فرایند توسعه فناوری و یادگیری سیاستی بوجود آمده است. مقاله در پایان نتیجه می گیرد که این توافق در ماهیت، آغاز راه یک نوع تصحیح مسیر سیاست گذاری در بازگشت به ارزش ها و اصول سیاستی محسوب می گردند که تحت عنوان رهنمون های پارادایمی سلبی - ایجابی سیاست گذاری در حوزه فناوری هسته ای از قبل اعلام شده اند.
تأثیر جایگاه روسیه در ساختار قدرت جهانی بر مسأله هسته ای ایران (از 2003 تا 2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
305 - 327
حوزه های تخصصی:
تراژدی از دست رفتن عظمت دوره ی تزاری و ابرقدرتی شوروی را می توان یکی از معدود نقاط اشتراک طیف های فعال در روند های سیاسی و اجتماعی در فدراسیون روسیه دانست. این احساس در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک قدرت بزرگ، نمود مشهودی داشته است و خصوصاً در گفتمان متأخر سیاست خارجی روسیه که به نام اوراسیاگرایی پوتین شناخته می شود و به صورت ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری پوتین و از سال 2012 تا کنون دنبال می شود، شدت بیشتری گرفته است. بر این اساس، جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین ارتقا یافته و به دنبال آن حمایت ها و همکاری های هسته ای روسیه با جمهوری اسلامی ایران فزونی یافته است، هر چند رفتار روسیه در این موضوع دارای تعارض و پارادوکسیکال بوده است. این پژوهش به دنبال آزمون این دیدگاه، بر اساس این سوأل است که جایگاه روسیه در ساختار قدرت جهانی، چه تأثیری بر مسأله ی هسته ای ایران داشته است؟ یافته های این پژوهش که به روش کار توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تاریخی صورت گرفته، نشان می دهد که تأثیر روسیه در این خصوص بر اساس گفتمان های سیاست خارجی اش، از طیف غرب گرایی به طیف اوراسیاگرایی پوتین میل پیدا نموده و به تبع آن تأثیرات جایگاه روسیه بر مسأله هسته ای ایران، نمود بیشتری پیدا نموده است.
تأثیر ساختار سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر روابط خارجی ایران با کشورهای عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
361 - 398
حوزه های تخصصی:
روابط ایران با کشورهای اروپایی سابقه ای بسیار طولانی دارد، اما شاهد فراز و فرودهای زیادی نیز بوده است. اگر از تغییرات اندیشه حاکم بر ایران بر اثر انقلاب اسلامی بگذریم که یکی از دلایل اصلی افت و خیزهای روابط ایران و اروپا است، تغییر سطح ساختار سیاست خارجی کشورهای اروپایی بر اثر ایجاد سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا بر اساس پیمان ماستریخت را می توان عاملی اساسی برای وجود مشکلات کشورهای اروپایی در ایجاد ارتباط با ایران دانست. در شرایط جدید، چگونگی تأمین منافع ملی ایران تا حد زیادی نیازمند شناخت ساختار و نحوه کارکرد سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا می باشد.
مقاله حاضر در پی آن است تا ضمن بیان ساختار سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپایی و تغییرات ناشی از ایجاد آن در سیاست خارجی کشورهای عضو، اسباب گفتگو در باب اشکالات سیاست های مبتنی بر روابط کشور کشور شود و در صورت امکان انگیزه ای برای تغییر دیدگاه سیاست خارجی ایران در قبال اتحادیه اروپا را فراهم آورد.
تحلیل حقوقی عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برجام
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
1 - 33
حوزه های تخصصی:
عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد، در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مو ضوع پژوهش حاضران و پاسخ داده می شود که عملکرد حقوقی شورای امنیت در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برجام چگونه بوده و آثار و خلاء های حقوقی آن چگونه تببین می گردد؟ وفق منشور ملل متحد، شورای امنیت مهم ترین رکن سازمان ملل متحد در پاسداری از امنیت و صلح بین المللی است. قبل از توافق برجام، شورای امنیت با تصویب شش قطعنامه، تحریم های فلج کننده ای علیه جمهوری اسلامی ایران مورد تصویب قرار داد و بعد از توافق برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ را تصویب و به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به عنوان ضمیمه قطعنامه مزبور رسمیت بخشید و با این اقدام کلیه قطعنامه های قبلی خود را لغو نمود. لذا این پژوهش گر در صدد آن است که اولاً مشخص نماید کدام یک از وضعیت ها علیه امنیت و صلح بین المللی در خصوص فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد مصداق پیدا کرد که پرونده به شورای امنیت ارجاع و قطعنامه های یاد شده صادر گردید. ثانیاً عملکرد حقوقی شورای امنیت در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران پس از توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ چگونه و بر چه اساسی بوده است. ثالثاً توفق یاد شده واجد چه کاستی ها، ابهامات و نکات مناقشه برانگیزی بوده است که زمینه خروج ایالات متحده آمریکا را به عنوان طرف اصلی مذاکره از برجام فراهم ساخته است و نتیجتأ خروج ایالات متحده آمریکا ، از برجام شاکله واساس توافق برجام فرو ریخت. تلاش دیپلماتیک ایران برای رفع نگرانی های تبلیغاتی غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای با حضور فعال در مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، النهایه با تغییر ریاست جمهوری و انتقال قدرت از دمکرات ها به جمهوری خواهان و چرخش سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران، عملاً زمینه تشدید تخاصم و تهدید صلح و امنیت بین الملی با خروج یکجانبه ایالات متحد آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مهیا و وضعیت این توافق چند جانبه بین المللی را در هاله ای از ابهام و نافرجامی تاکنون قرار داده است.