مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
تصحیح
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
109 - 121
مدایح مؤیدیه از شمس المعالی اسحاق بن احمد نی ریزی، دست نویس نفیسی است که به شماره 2637 در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، نگاهداری می شود. این اثر که در برگیرنده اشعاری است در ستایش طهماسب میرزا مؤیدالدوله، فواید ادبی و تاریخی متعددی دارد؛ از جمله این که حاوی نام و نمونه شعر شاعرانی است که در تذکره ها از آن ها یادی نشده است. در مدایح ، قصایدی از احمد وقار شیرازی و سروش اصفهانی هست که در دیوان های چاپی آن ها نیامده و در شمار اشعار نویافته این دو شاعر است. فایده دیگر مدایح ، کمک آن به تصحیح اشعاری از احمد وقار است که در دیوان چاپی او با لغزش هایی ضبط شده است.
بررسی انتقادی روش تصحیح خوان اخوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
249 - 269
خوان اخوان تاکنون دوبار به چاپ رسیده است: یک بار در مصر به دست یحیی الخشاب و یک بار در ایران، توسط علی اکبر قویم. مشکلات فراوانی در روش تصحیح هر دو چاپ وجود دارد که موجب شده است هم متنی مضبوط از این اثر در دست نباشد و هم در سایر تحقیقاتی که از این متن بهره جسته اند، کاستی هایی راه یابد. در این مقاله با بررسی انتقادیِ روش تصحیح در دو چاپ موجود از خوان اخوان، تحلیل ویژگی های زبانی و محتوایی این اثر و نیز پیگیری تأثیر آن ها در پژوهش های زبان و ادبیات فارسی،تأثیر تصحیح روشمند بر تحقیقات حوزه تاریخ زبان فارسی، سبک شناسی و لغت تبیین شده است. افزون بر آن، دیگر کاستی ها و ایرادات چاپ های خوان اخوان نشان داده شده، و به اثبات رسیده که به احتمال قریب به یقین، چاپ علی اکبر قویم از روی متن یحیی الخشاب فراهم آمده است.
آثار برجای مانده از ابن خفیف و دست نویسی از بخش ابتدایی «کتاب الإقتصاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
ابن خفیف شیرازی، هم در روزگار خود و هم در میان سلاسل و طریقت های پس از خود، از مشایخ تأثیرگذار تصوّف به شمار می رود. اقوال متعدّد او در آثار صوفیانه رسمی و استناد به سیره وی که به تدوین اولیانامه ای برای او انجامید، میزان نفوذ شخصیت و آراء او را در انجمن های اعتدالی تصوّف نشان می دهد. بررسی رساله ها و کتابچه های منسوب به وی از دیرباز مورد توجّه بوده و اغلب آن ها تصحیح و منتشر شده است. در کتابخانه مرعشی (قم) دست نویس رساله ای به عربی وجود دارد که تاکنون شناسایی نشده است. در بازخوانی متن این رساله و پس از مقایسه با سایر آثار برجای مانده از ابن خفیف، روشن شد که با دست نویس اصیل و معتبری از «کتاب الإقتصاد» روبرو هستیم. سلسله اسناد موجود در آغاز این دست نویس نشان دهنده جایگاه والای این اثر در میان مشایخ پس از ابن خفیف است. در پایان، برخی اختلاف ها بین روایت نسخه مرعشی و دو نسخه مورد استفاده فلورین زوبیرویْ، مصحّح کتاب الإقتصاد ، بیان خواهد شد.
اشعار سرگردان سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
193 - 213
کسانی که در تحقیقات خود با دواوین و جنگ های شعر سر و کار داشته اند، تأیید می کنند که در اغلب این متون، خلط اشعار شاعران می تواند باعث دشوارشدن تحقیق در متون ادبی شود. نه تنها در شماری از دیوان های تصحیح شده در دهه های پیش، بلکه در متون تصحیح شده در سال های اخیر نیز اشتباهاتی از جانب مصححان رخ داده که اغلب معلول کم دقتی آنها در شناسایی شعر و شاعر، و نتیجه آن، انتساب های نادرست بوده است. در این مقاله، با انتخاب دیوان سلمان ساوجی و با بهره مندی از برخی نسخ دست نویسِ شاعر، اَشکال و انحاء یکسانی ها در دیوان وی و شاعران دیگر، همراه با دلایل احتمالی آنها، بررسی شده است.
نقد و بررسی تصحیح و تعلیقات امثال عربیِ درّه نادره مصحَّح سید جعفر شهیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۹)
253 - 268
درّه نادره متکلّف ترین متنی است که درباره رویدادهای زمان افشاریه به رشته تحریر درآمده است. قصد مؤلف در این کتاب فضل فروشی و نوشتن نثر مشکل و متکلّف بوده و تاریخ نویسی غرض ثانوی وی بوده است. او در این کتاب، ضمن ذکر رویدادها، برای هنرنمایی از امثال عربی بسیاری استفاده کرده است. بررسی این امثال در شناخت منابع استرآبادی در نگارش کتاب حائز اهمیت است. مهدی خان استرآبادی در درّه نادره از حدود ششصد مثل عربی بهره برده و سیّد جعفر شهیدی، مصحّح کتاب، در تصحیح و توضیح برخی از این امثال دچار لغزش شده است. مقاله حاضر به نقد تصحیح و تعلیقات امثال عربی درّه نادره مصحَّح شهیدی پرداخته است.
تحلیل و بررسی نسخه اساس استاد فروزانفر در تصحیح دیوان کبیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان کبیر مولوی از متون محوری پژوهش های عرفانی است. از حدود نیم قرن پیش تا به امروز تمام تحقیقاتی که در زمینه غزلیات مولوی انجام شده ، براساس کلیّات شمس تصحیح استاد فروزانفر بوده است؛ امّا از زمان تصحیح این متن تا کنون نقدهایی درباره اصالت متن و شیوه تصحیح انجام گرفته است. شیوه تصحیح استاد فروزانفر و انتخاب نسخه قونیه 770 به عنوان نسخه اساس یکی از مسائلی است که باید به صورت علمی و انتقادی بررسی شود. در مورد نسخه مذکور دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. در این پژوهش ضمن آوردن نقدهایی که درباره آن انجام شده ، به طور دقیق و مفصّل به معرّفی غزل هایی پرداختیم که در هیچ یک از نسخ – حتّی در نسخه های پرحجم - نیامده اند و تنها در نسخه قونیه 770 (=فذ) آمده اند، در بین این غزل ها، به غزل هایی برخوردیم که مطمئناً از آن مولوی نیستند و هم چنین به غزل هایی برخوردیم که نباید آن ها را غزلی مستقل به حساب آورد. بررسی این غزل ها می تواند مبیّن این امر باشد، که نسخه قونیه 770 (=فذ) نسخه معتبر و اصیلی نیست و برای تصحیح دیوان کبیر مولوی نباید آن را نسخه اساس قرار داد.
تأملی درباره ترکیب «سرعلف» در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
63 - 74
حوزههای تخصصی:
از دیرباز بر سر ضبط صحیح «سرعلف» و معنای آن در داستان «شتر با شتربان» در باب هفتم مرزبان نامه ، اختلاف نظر وجود داشته و همچنان باب بحث درباره آن گشوده است. علامه محمد قزوینی در پانویس به یکسانی ضبط این واژه در همه نسخ اشاره کرده است اما با نهادن علامت پرسش، در صحت ضبط و معنای آن تردید کرده است. دیگر مصححان، شارحان و پژوهشگرانی که نکاتی درباره تصحیح و تحشیه این متن قلمی کرده اند، نسبت به این واژه مواضع متفاوتی داشته اند: گروهی از محققان این ضبط را پذیرفته اند و با ارائه معنا در ایضاح آن کوشیده اند؛ برخی از محققان آن را مصداق گشتگی متن دانسته اند و برخی تمام و یا قسمتی از آن را از متن حذف نموده اند و هرکدام برای پذیرفتن ضبط، حذف ترکیب و یا پیشنهاد واژه بدیل، دلایلی اقامه کرده اند. در این مقاله پس از بررسی و ارزیابی تفصیلی نسخ و شروح موجود، کوشیده ایم بر پایه داده های گویشی ضبط صحیح را مشخص کرد و معنای دقیقی از این واژه به دست دهیم. این واژه در گویش های جنوب خراسان به معنای قسمت های نازک و نورسته سر گیاهان به کار می رود و مجازاً به هرگونه علوفه و گیاه مرغوب و باکیفیت نیز اطلاق می شود.
بررسی انتقادی تصحیح بحرالمعانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
105 - 132
حوزههای تخصصی:
کتاب بحرالمعانی مجموعه ای از نامه هایِ عرفانیِ صوفیِ طریقه چِشتیه، سید محمد بن نصیرالدین جعفر مکّی حسینی (732-825 ه .ق.) است که به تصحیح و تحقیق دکتر محمدسرور مولایی از سوی انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی (گروه دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه قاره) در سال 1397چاپ و منتشر شده است. این کتاب پس از چاپ سنگی در 1889م. در مرادآباد (ندیمی هرندی، 1387،ج 2: 801)، نخستین چاپ و تصحیح از بحرالمعانی است، لکن آشفتگی ها و نابسامانی هایی به دلیل انباشتِ کلمات و عبارات نادرست و ناخوانا و گاه مبهم در سراسر متن کتاب دیده می شود. این امر، از یک سو به تصحیح کتاب برمی گردد که جا داشت مصحح ضمن مقایسه تطبیقیِ نسخه یا نسخ بحرالمعانی با مآخذ مورد مراجعه مؤلف، بدخوانی های وی یا احیاناً کاتبان را رفع و تصحیح می کرد؛ از سوی دیگر به مؤلف اثر مربوط است که بخش زیادی از کتابش، نقل بدونِ ارجاعِ مطالب آثار عرفانی پیشین است و وی در ذکر این مطالب چندان دقیق نبوده و با حذف و اضافه های نادرست، به انسجام و روانی و یکپارچگیِ متنِ کتاب لطمه زده و درک معنا را در موارد زیادی با ابهام مواجه کرده است. در این نوشتار کوشیده ایم تا مشکلات و مسائلِ چاپ مذکورِ بحرالمعانی را با رویکردی انتقادی بررسی کنیم.
متن شناسی تحریمة القلم و تصحیح ابیاتی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله آثاری که از سنائی غزنوی، شاعر زبان آور و دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی باقی مانده، مثنوی کوتاه تحریمهالقلم است. این مثنوی را استادان دانشمند مجتبی مینوی (1336)، رضا مایل هروی (1346) و محمدتقی مدرس رضوی (1348) تصحیح کرده اند. آخرین کوشش، یعنی تصحیح شادروان مدرس رضوی، در نیم قرن اخیر همواره محل توجه و مراجعه اهل تحقیق بوده است. بااین حال، در این چاپ سهوهای متعددی دیده می شود که غالبا به سبب برخی کاستی ها در منابع مصحح و اشکالات روش شناختی رخ داده است. در این نوشتار پس از جست وجو و تحصیل همه منابع شناخته شده این مثنوی تا امروز، نخست به تبارشناسی این منابع و نقد و تحلیل متن شناختی آنها پرداخته ایم، سپس براساس این دست نوشت ها، با توجه به قراین موجود در خود متن، مضامین و ساخت های مشابه در سایر متون ادبی و عرفانی کهن، فرهنگ های قدیم و جدید و تحقیقات معاصران، تعداد قابل توجهی از ابیات متن مصحح مدرس رضوی را تصحیح و اصلاح کرده ایم.
معیارهای نقد، تصحیح، تحقیق و تعلیق حدیث از دیدگاه استاد علی اکبر غفاری با تأکید بر جامع المدارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
202 - 183
حوزههای تخصصی:
استاد علی اکبر غفاری دانشمند و حدیث شناس معاصر، دغدغه وجود اغلاط و اشکالات علم الحدیثی در متن و سند منابع حدیثی را داشت. وی با توفیقات الهی و براساس مهارتش در علوم اسلامی با ابداع ملاک ها و معیار ها یی، این مشکلات را به خوبی حل نمود. با واکاوی آثار استاد، معیارهایشان در تصحیح، تحقیق، تعلیقه نویسی و نقد استخراج گردید که مهمترین آن ها در تصحیح، عرضه و مقابله متون بر نسخه های تصحیح و قرائت شده بر مشایخ و خطوط آن ها، مراجعه به مصادر و علمای متخصص بود، در تعلیقه نویسی، رعایت تقوای علمی و امانت داری بود. در نقد متن، ارجاع به قرآن و سنت بود. در نقد سند از شناسایی و اعتباریابی راویان و بررسی کیفیت سند مدد جسته است. راهکارهای استاد در تصحیح و تحقیق بر تألیفات عالمان بزرگ معاصر هم چون جامع المدارک، جلوه گر تبحر ایشان و شایسته الگو گرفتن است. پژوهشگران علوم حدیث می توانند با تأسی به سیره وی درحدیث پژوهی و بهره جستن از روش ها و معیارهایشان، به حدیث پژوهی تداوم ببخشند.
اقتباس شیرعلیخان لودی از «جامع الصّنایع والاوزانِ» سیف جام هروی و نکاتی در تصحیح «مرآه الخیال»(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهم ترین حوزه های تحقیق در آثار ادبی، شناسایی منبع یا منابع احتمالی یک متن است. این گونه تحقیقات ضمن این که از جهت روابط بینامتنی مهم است، می تواند در رفع نارسایی هایی که به متن مقصد راه یافته است نیز مفید باشد. پژوهش حاضر که شامل مقایسه بخشی از مرآه الخیال شیرعلی خان لودی با جامع الصّنایع والاوزان سیف جام هروی است، نشان می دهد که لودی در تدوین قسمتی از تذکره خود، بی آنکه نامی از جامع الصّنایع ببرد، از آن بهره برده است. تا قبل از این پژوهش، تنها منبعی که روشن شده بود در تدوین بخشی از آن، از جامع الصّنایع استفاده شده، کشّاف اصطلاحات الفنون بود که مؤلّف آن، صریحاً از جامع الصّنایع نام برده است. اکنون معلوم می شود که لودی 56 سال قبل از آن، در تدوین کتاب خود از جامع الصّنایع ، بهره برده است. در بخش دیگر این پژوهش، با تکیه بر جامع الصّنایع ، برخی نارسایی های مرآه الخیال بررسی، و شماری از ضبط های ناصحیح آن اصلاح شده است.
عفات/ زعفات/ عرفات؟ بررسی ضبط و خوانِش واژه ای دخیل، در بیتی از حدیقه الحقیقه و تحلیل معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلّفه ها در تصحیح متون کهن، دقّت در صورت ها و خوانش های مختلف لغات و عبارات و بررسی معناشناختی هریک از این صورِ احتمالی است. در این میان، تشخیص ضبط صحیح واژگانِ دخیل و خوانشِ صحیح آنها، دقت و کندُوکاو بیشتری را می طلبد؛ زیرا این دسته از واژه ها، به سبب غرابتِ کاربرد، دچار تحریف ها، تصحیف ها و بدخوانی های بیشتری می شوند. همچنین، برخی از این کلمات در زبان اصلی، دو یا چند معنای مختلف دارند و این ویژگی را در زبان دوم نیز حفظ می کنند. با این وصف، غفلت مصحّح از این قرائت ها و معانیِ چندگانه، می تواند ضبط و شرح واژه و عبارت را معیوب و مخدوش کند. واژه کم کاربرد «عُفات/ عَفات» نمونه ای از همین کلماتِ دخیل است که در بیتی از حد یقه الحقیقه به کار رفته است؛ اما در همه تصحیح های علمی و انتقادی معاصر به صورت نادرست ضبط شده یا به حاشیه رفته است. در این پژوهش، ابتدا ضمن نقد تصحیح ها و شروح حدیقه ، ضبط صحیح واژه و بیت مذکور بررسی می شود و سپس با درنظرگرفتن خوانش های دوگانه کلمه و با توجه به شیوه کاربرد آن در سایر متون، تحلیلِ معناشناختی جامعی از آن ارائه خواهد شد. همچنین، توضیحاتِ نادرستِ برخی فرهنگ ها و شروح، درباره کاربرد معنایی واژه منظور در سایر شواهدِ متنی فارسی، مانند دیوان مسعود سعد، نقد و اصلاح می شود.
نقد و بررسی کتاب جامع الصّنایع والاوزان اثر سیف جام هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامع الصّنایع والاوزان از مهم ترین و کهن ترین آثار بلاغی است که در سده هشتم در شبه قاره هند نگاشته شده است. مؤلّف این متن، سیف جام هروی است که در دربار تغلقیان و شخص فیروزشاه و پسر او فتح خان می زیسته است. جامع الصّنایع در سال 1399 در سلسله انتشارات دکتر محمود افشار، با همکاری انتشارات سخن به چاپ رسید. متن کتاب با وجود داشتن نسخ مضبوط، دارای خطاها و ناهمواری های فراوانی است که در این مقاله ذیل دو عنوان کلّی «نقد و بررسی بخش تصحیح متن» و «نقد و بررسی بخش تحقیقی متن» مورد بررسی قرار گرفته است. از خلال این بررسی روشن می شود که این متن علاوه بر دارابودن خطاهای صوری و ویرایشی فراوان، به علّت روش ناصحیح تحقیق، استفاده نادرست و ناکافی از منابع در دسترس، عدم وحدت رویه و نیز روش غیرعلمی در تصحیح متن، دارای لغزش های فراوانی است که نیاز به یک بازنگری کلّی و دقیق را در آن ایجاب می کند. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که برخی از ضبط های ناصحیح موجود در نسخه اساس جامع الصّنایع، با استفاده از منابع جانبی به ویژه مجموعه لطایف و سفینه ظرایف، قابل اصلاح بوده که مصحّح از آن غفلت کرده است.
امکان سنجی تصحیح عقد باطل در فقه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق خصوصی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
167 - 197
حوزههای تخصصی:
بطلان وضعیتی است که از نظر قانون هیچ اثر حقوقی بر آن مترتب نمی شود. این وضعیت گرچه برخلاف اصل و قاعده است، لکن مصادیق قابل توجهی دارد. تتبع و تفحص در کتب فقهی و حقوقی نشان می دهد که صاحب نظران سعی کرده اند دامنه بطلان را با ایجاد نهادهایی ازجمله انصراف عقد، اصل صحت، نظریه اشتراک معنوی، نظریه فساد و نظریه تحول عقد محدود کنند. در این راستا، با توجه به نمونه های تصحیح عقد باطل، می توان به یک نظریه جامع و کامل با عنوان تصحیح عقود باطل رسید که از یک طرف نسبت به نهادهای مشابه جامع است و از طرف دیگر، اشکالات به مراتب کمتری نسبت به این گونه نهادها دارد. به وسیله این نهاد می توان با حذف موجبات بطلان و یا تغییر و تبدیل عنصرهای مبطل عقد، عقد باطل را تصحیح کرد. در این پژوهش بر آن هستیم تا جوانب این نظریه بررسی شود و امکان اعتبار آن سنجیده شود. برآیند تحقیق نشان می دهد تصحیح عقد باطل اشکالات جدی ندارد و می توان آن را به عنوان یکی از نظریه ها در کنار سایر نهادهای محدودکننده دامنه وضعیت بطلان مطرح کرد.
تکمله ای بر معنای دیگری از واژه «آزار» در شاهنامه و ضرورت تصحیح سه مصراع از این اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
بر پایه اطّلاع نگارنده، شاهنامه پژوهان از معنای دیگری از واژه «آزار» در مصراع «برین خستگی ها بر آزار کیست»، سخن گفته و «آزار» را به «نوعی داروی سوزاننده یا مرهم که بر روی زخم می مالیده اند»، معنا کرده اند. نویسنده در مقاله حاضر، از رهگذر گیاهی دارویی با نام «آزارچوب» که در استان فارس به کرّات از ریشه آن به عنوان تسکین دهنده درد ناشی از کوفتگی ، ضرب دیدگی یا شکستگی استفاده می شود، «آزارچوب» را تلفّظی گویشی از واژه «آزار» در مصراع مورد بحث از شاهنامه دانسته و «آزارچوب» را به عنوان شاهدی دیگر بر معنای «آزار» به «مرهم» در این مصراع از شاهنامه دانسته است. بنابراین بایسته است ضبط کلمه «کیست» در مصراع مورد بحث نیز، که در برخی از چاپ های شاهنامه به ویژه چاپ استاد خالقی مطلق آمده است، با نظر به معنای «آزار» و نیز مطابق با ضبط برخی از نسخه بدل های این کلمه در چاپ خالقی مطلق، به صورت «چیست»، تصحیح و ضبط شود، افزون بر این که بایسته است ضبط «تن آزار» در مصراع «برین خستگی ها تن آزار چیست»، مطابق با ضبط برخی از نسخه بدل ها در چاپ خالقی مطلق به صورت «بر آزار» تصحیح و ضبط شود و نیز گزاره « آزارِ کیست» در مصراع «بر آن خستگی ها بر آزارِ کیست»، مطابق با ضبط برخی از نسخه بدل ها در چاپ خالقی مطلق، به «آزارْ چیست»، تصحیح شود.
معرّفی دست نویس ناشناخته دُرّالمجالس و تحلیل سبکی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
93 - 119
نسخه های خطی، میراث گرانبهای مکتوب هر ملتی به شمار می آیند. تصحیح و شناساندن این متون نخستین و مهم ترین گام در احیای این آثار است. یکی از نسخه هایی که تاکنون مورد بررسی و تصحیح علمی پژوهشگران قرار نگرفته، نسخه خطی درّ المجالس از سیف الدین ظفر بن برهان نوبهاری است که به دلالت رسم الخط و سبک نگارش به قرن هفتم هجری منتسب است. هدف از این پژوهش، معرفی اجمالی نسخه خطی درّ المجالس و بررسی مختصات زبانی آن است. پژوهش پیش رو به روش تحلیل محتوا با ابزار کتابخانه ای و شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه نسخه خطی درّالمجالس محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی است. از دست نویس درّ المجالس، هفت نسخه براساس فهرستگان نسخه های خطی در کتابخانه های ایران موجود است. از نام و نشان نویسنده در تذکره ها هیچ آگاهی در دست نیست. این دست نویس نوعی مجلس نویسی به صورت نثر خطابی است که دربردارنده یک دیباچه کوتاه و سی و سه باب است. مضامین هر باب، مفاهیم تعلیمی، دینی و تاریخی است. درّالمجالس از سادگی، روانی زبان و شیوه بیان برخوردار است. با بررسی دست نویس درّ المجالس، تا حدّ زیادی به میزان و کیفیت تغییرات زبانی در ابعاد آوایی، لغوی و نحوی پی برده می شود.
تصحیح اغلاط و خواندن واژگانی ناخوانده از جامع التواریخ (بخش ایران و اسلام) براساس نسخه برگردان مجمع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
165 - 191
یکی از تاریخنامه های فارسی، جامع التواریخ اثر خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی است که تواریخ اقوام و ملل مختلف را شامل می شود. بخش تاریخ ایران و اسلام این اثر را محمد روشن براساس دست نویس کتابخانه کاخ توپکاپی استانبول به شماره 1653، تصحیح و میراث مکتوب منتشر کرده است. بخش تاریخ پیش از اسلام این دست نویس در حقیقت مجمع التواریخ اثر حافظ ابرو و بخش های دیگرآن، جامع التواریخ رشیدالدین همدانی است. میراث مکتوب کُلّ این دست نویس را به صورت نسخه برگردان چاپ نموده است. در متن مصحَّح روشن اغلاط متعددی وجود دارد. نیز واژه هایی برای مصحّح قابل خواندن نبوده و از این رو، وی جای آن ها را در متن مصحّح خود، بیاض گذاشته است. در مقاله حاضر این اغلاط، تصحیح و بعضی از واژه هایی که جای آن ها بیاض مانده، خوانده شده است. روش ما، روش مقابله ای است. متن مصحّح روشن با نسخه برگردان جامع – مجمع التواریخ مقابله و صورت های صحیح پاره ای از واژه های مغلوط، بازیافت و در مواردی مواضع بیاض مانده، تکمیل گردیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شمار اغلاط متن مصحَّح و تعداد موارد بیاض مانده قابل اعتنا و نسبتاً زیاد است. ظاهراً یکی از علل اصلی که باعث آمده مصحِّح در خواندن بعضی واژه ها بلغزد و یا واژه هایی را ناخوانده رها کند و محل آن ها را بیاض بگذارد، همانا غیرمنقوط بودن اغلب واژه ها در دست نویس اساس مصحِّح است. هدف این مقاله آن است که با نشان دادن این اغلاط و کاستی ها و ارائه صورت های درست و تکمیل مواضع خوانده نشده و بیاض، چاپ بعدی این قسمت از این تاریخنامه ارجمند، منقّح تر گردد.
تصحیح چند واژه در فیروزشاه نامه بیغمی (داراب نامه و فیروزشاه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۹
1 - 22
یکی از داستان های عامه فارسی، فیروزشاه نامه به روایت محمد بیغمی است. ذبیح الله صفا قسمتی از این داستان را با نام داراب نامه در سال 1341-1339 تصحیح و منتشر نمود که بدون هیچ تغییری در سال 1381 تجدید چاپ شد. قسمت دیگری از این داستان را ایرج افشار و مهران افشاری با نام فیروزشاه نامه در سال 1388 تصحیح و به زیور چاپ آراسته نمودند. گرچه تصحیح هر دو قسمت با دقت انجام پذیرفته است، در آن ها پاره ای لغزش ها دیده می شود. چون روایت بیغمی، افزون برجنبه های هنری و ادبی، فواید زبانی بسیار دارد و در بررسی تاریخ اجتماعی ایران در سده های گذشته، مفید است بایسته است که متن آن حتی الامکان بدون لغزش در اختیار دلدادگان داستان های عامه فارسی و پژوهندگان این حوزه قرار گیرد. در این مقاله با توجه به ضبط نسخه های اصل و رجوع به منظومه ها و دیوان های شاعرانی که ابیاتی از آن ها در فیروزشاه نامه نقل شده است و مقابله عبارات تکراری و قالبی کتاب، صورت درست این لغزش ها نشان داده است.
تصحیح اشتباهاتی در انتساب برخی ابیات به رودکی سمرقندی در لغت نامه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین آثار پژوهشی تاریخ ادبیات فارسی تا به امروز، لغت نامه دهخداست. علی اکبر دهخدا (1257-1334) با بررسی هزاران کتاب و نسخه خطّی، بیش از چهل سال از عمر خود را وقف تألیف این فرهنگ لغت بزرگ به فارسی کرد. از مزیت های بارز این اثر، نقل اغلب واژه ها (بجز واژه های مدخل)، همراه با یک یا چند شاهد است که غالباً، از متون کهن منظوم و منثور برگرفته شده اند. از جمله شاعرانی که دهخدا و همکارانش، بسیار به سروده های او استناد کرده اند، رودکی سمرقندی است؛ به گونه ای که کمتر بیتی در دیوان رودکی هست که در لغت نامه به عنوان شاهد لغتی نیامده باشد. باوجود این، نگارندگان با بررسی یکایک شواهد منسوب به رودکی در این فرهنگ، متوجّه وجود شمار زیاد ابیاتی شدند که در دیوان رودکی مصحَّح نفیسی (1319 و 1341ه.ش.)، موجود نیست. با توجّه به اهمّیت سروده های رودکی، بویژه سروده های تازه منسوب به وی، نگارندگان برآن شدند درستی یا نادرستی این انتساب ها را بررسی کنند. با این هدف، نگارندگان 75 بیت از ابیاتی را که در متن دیوان رودکی تصحیح نفیسی نیست، امّا در لغت نامه دهخدا به نام رودکی ثبت شده، بررسی کردند و در نهایت، مشخص شد که 27 بیت از این ابیات به واسطه برخی منابع، که مهم ترین آنها دیوان مجعول رودکی چاپ تهران (سال 1276ش.) است، به لغت نامه راه یافته؛ سه بیت (دو شاهد) در منابع مورد بررسی ما بدون نام سراینده هستند و مابقی، ابیاتی هستند که متعلق به رودکی نیستند. جستار حاضر، به منظور اصلاح انتساب این ابیات به ر ودکی در لغت نامه و جلوگیری از ورود آنها به نام رودکی در پژوهش ها و دیوان های چاپی آینده، انجام یافته است.
معرفی و بررسی محتوایی رساله اساس المعرفه اثر کمال الدین صدیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
241 - 260
حوزههای تخصصی:
نسخ خطی باقیمانده از گذشتگان جزء مهمی از فرهنگ و تمدن محسوب می شود که لزوم توجه به آن به عنوان یکی از گنجینه های میراث فرهنگی، بسیار با اهمیت است. رساله اساس المعرفه، از آثار نفیس سده دهم هجری است که تاکنون تصحیح و چاپ نشده است. از این اثر تنها یک دست نوشته باقی مانده است که با شماره 2001-101/11 در کتابخانه آیت الله گلپایگانی قم نگهداری می شود و اساس پژوهش حاضر قرارگرفت. متأسفانه رساله اساس المعرفه تاکنون ناشناخته مانده است لذا با توجه به اهمیت رساله، نگارندگان در این پژوهش می کوشند ضمن معرفی رساله اساس المعرفه کمال الدین صدیقی، به بررسی محتوا، عناصر و مؤلفه های سبکی آن نیز بپردازند. بررسی این اثر نشان می دهد که کمال الدین صدیقی، عارفی برجسته و از شاگردان معنوی جامی و نیز از پیروان محیی الدین بن عربی است و ردّپای عرفان ابن عربی به وضوح در این رساله مشهود است. کمال الدین صدیقی همچنین نویسنده ای تواناست و به ساخت و بافت کلام اهمیّت زیادی داده است. صورخیال، لغات و مضامین عربی، کنایات، استعارات، مرادفات، تکلّفات و تصنعات که در دیگر آثار و متون این دوره دیده می شود، در این اثر نیز به وضوح مشهود است.