مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
نظریه برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، کاوش مبانی و ریشه های نظریه برنامه درسی عمل رایزنانه شواب است. به این منظور، پس از بررسی نظریه عمل رایزنانه شواب در مقدمه، مبانی و سرچشمه های آن در دیدگاه های ارسطو، دیویی و هابرماس بررسی شده است. بر این اساس، این گونه استدلال شده است که شواب نظریه خود را با الهام از دیدگاه های ارسطو در تمایز میان فضیلت های عقلانی و اخلاقی، مقوله های دانش و یادگیری از طریق عمل مفهوم پردازی کرده است. همچنین تمایز میان امور نظری و امور عملی در اندیشه دیویی، دیدگاه او در تفکر به همراه کثرت گرایی در امور از شالوده های اساسی تکوین نظریه عمل گرای شواب هستند. از سوی دیگر، ثنویت ابزاری – ارتباطی هابرماس، دیالوگ میان نمایندگان برای رسیدن به اهداف و شرایط گفتگو و مذاکره و همچنین تصمیم گیری در سطح خرد بر اساس عقلانیت ارتباطی، دلالت های مهمی در نظریه عمل رایزنانه شواب داشته اند.
از فنی گرایی تا استعاره؛ تقلیل مفهومی، پیچیدگی و کثرت در نظریه برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله چندگانگی مفهومی در نظریه برنامه درسی است. برای واکاوی موضوع، ابتدا جایگاه نظریه برنامه درسی در حوزه های دیگر تبیین و سپس ویژگی ها و ساختار نظریه و نظریه پردازی برنامه درسی ارائه و تعاریف گوناگون آن بررسی شده است. پس از تبیین ماهیت تعدد و تکثر نظریه برنامه درسی و دلایل آن، استدلال این است که نوعی تقلیل در مفهوم نظریه برنامه درسی و نظریه پردازی و همچنین انگاشت برنامه درسی در جایگاه یک برساخته هم تافته، باعث کثرت در نظریه های برنامه درسی شده است؛ به گونه ای که به تولید طیف گسترده ای از آنچه را «نظریه» می نامند انجامیده است که از یک سو به رویکردهای کنترل محور و علمی در اردوی فنی گرایان و از دیگرسو به نظرگاه های رهاساز محور، استعاره و تمثیل در جمع نومفهومی سازان می رسد. در پایان با ارائه مصادیقی از کاهش گرایی مفهومی و پیچیدگی در حوزه، نتیجه گیری شده است که تقلیل مفهوم و کاهش پیچیدگی از یک سو و تجلیل این پیچیدگی از سوی دیگر، زمینه را برای زایش نظری و پویایی در برنامه درسی فراهم آورده است.
واکاوی نظریه های برنامه درسی بر مبنای طبقه بندی میلر به منظور شناسایی بستر نظری مناسب برای طراحی برنامه های درسی مبتنی بر شرایط بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و ایجاد بستر نظری مناسب برای طراحی برنامه درسی در شرایط بحران بود. در این راستا، ابتدا با تحلیل اسناد و روش نقد توسعی، پیامدهای بحران ها بر جامعه و نظام آموزشی استخراج و مبنای نقد و استنتاج قرار گرفت. سپس دسته بندی های مطرح در نظریه برنامه درسی بررسی و با توجه به معیارهایی چون جامعیت و کارآیی در پاسخگویی به مساله پژوهش، طبقه بندی جان میلر انتخاب و موضع نظریه های تشریح شده آن در قبال این شرایط تحلیل شد. بر اساس نتایج، با نظر به شرایط خاص روانی و اجتماعی افراد درگیر در بحران، رهنمودهای نظریه انسان گرایی اجتماعی برای طراحی یک برنامه درسی که به افزایش تاب آوری و بازگشت سریعتر افراد به شرایط عادی کمک کند نسبت به دیدگاه های دیگر مناسب تر تشخیص داده شد. وحدت بنیان های نظر و عمل برنامه درسی در شرایط بحران، ضرورت غیرقابل اجتنابی است که در تحلیل نهایی اشاره شده است.
دلالت های تربیتی مفهوم دانش قدرتمند برای نظریه برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی همواره جایگاهی تعیین کننده در یک نظریه برنامه درسی دارد. پرداختن به دانش و مفهوم پردازی آن را می توان نقطه اثر هر پارادایم معرفت شناسی در صورت بندی یک نظریه برنامه درسی دانست. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به مفهوم دانش قدرتمند از مایکل یانگ، در پی واکاوی ریشه های فلسفی واقع گرایی انتقادی پشتیبان این مفهوم، به گردآوری دلالت های تربیتی آن برای یک نظریه برنامه درسی دست یابد. برای این منظور، با اشاره به دوگانه معرفت شناسی اثبات گرا-تفسیری، و ارجاع به دلالت های جزمی-نسبیتی پذیرش این دوگانه درباره دانش، دیدگاه واقع گرایان اجتماعی برای احصای دلالت ها مدنظر قرار گرفته است. همچنین دانش از منظر جامعه شناختی موضوع توجه این نوشتار است تا از افتادن به ورطه ثنویت پذیرفته شده معرفتی در امان بماند.
تبیین نمودهای صریح و جنبه های مستتر نقش آفرینی ارزش ها در نظریه برنامه درسی و برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
223 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین نقش هایی است که ارزش ها در نظریه برنامه درسی و عرصه های مربوط به برنامه ریزی درسی ایفاء می کنند. برای تحقق این هدف و پاسخگویی به سوال های مربوط به آن از روش تحلیلی-تبیینی استفاده شده است. پس از مقدمه، بحثی با عنوان حضور ارزش ها در تعلیم و تربیت و دیگر عرصه های علمی ارائه گردیده است. سپس، در قلمرو نظریه برنامه درسی علاوه بر معرفی دیدگاههای حامی حضور ارزش ها، نقش آفرینی ارزش ها در چند محور بررسی شده است که عبارتند از: تبلور ارزش ها در شکل نظریه های برنامه درسی مبتنی بر آموزه های اعتقادی و معنوی؛ ایده تعادل بین ارزش های مختلف یا دغدغه کم توجهی به ارزش های زیبایی شناختی و اخلاقی؛ ملاحظه نظریه پردازی برنامه درسی در قالب گزاره های دانش مدار، واقعیت مدار و ارزش مدار؛ تاکید بر ارتباط نظریه توصیفی و هنجاری و جنبه ارزشی باورهای معرفت شناختی و توجه به ارزش های برآمده از اصول اخلاقی به عنوان معیار مطلوب بودن نظریه برنامه درسی. در عرصه های معطوف به برنامه ریزی درسی دو محور شامل نقد منطق تایلر از منظر تاخیر در توجه به نقش و جایگاه ارزش ها و تلقی ارزش آزاد تا نگاه ارزش مدارانه به برداشت برنامه درسی به مثابه فن آوری مطرح شده است. در قسمت پایانی، نتایج حاصل در چند محور ارائه گردیده است.