مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
سازگاری اجتماعی
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
114 - 97
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر دارای رویکرد کمی و روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر ابتدایی شهرستان علی آباد کتول است؛ نمونه پژوهش تعداد 310 نفر بود که تعداد 284 نفر از دانش آموزان به پرسشنامه ها به طور کامل پاسخ دادند. روش نمونه گیری با روش خوشه ای تصادفی تعیین شد. گردآوری داده های پژوهش نیز از طریق دو ابزار پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی (1993) Sinha & Singh در مقیاس دو وجهی و رهبری اخلاقی Brown & et. al (2006) در مقیاس پنج گانه لیکرت انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق گویای آن بود که بین رهبری اخلاقی مدیران و سازگاری اجتماعی دانش آموزان رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که 12 درصد از تغییرات سازگاری اجتماعی توسط رهبری اخلاقی قابل پیش بینی است که بیشترین سهم مربوط به یکی از ابعاد رهبری اخلاقی به نام فرد اخلاقی بود. نتایج این پژوهش اهمیت رهبری اخلاقی را در ایجاد سازگاری اجتماعی دانش آموزان در دوره ابتدایی نشان می دهد.
تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
54 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان به انجام رسیده است. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز در سال تحصیلی 97- 1396 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای یک مدرسه ابتدایی از بین تمام مدارس ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز به صورت تصادفی انتخاب شد و در مرحله بعد، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. مداخله آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی برای گروه آزمایش اجرا شد، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک، سازگاری اجتماعی بل و سازگاری هیجانی رابیو و همکاران بود. برای دست یابی به نتایج، از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: پیش از مداخله، میان میانگین نمرات سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی، دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد؛ پس از مداخله میان میانگین دو گروه در سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی تفاوت معناداری دیده شد به گونه ای که میانگین نمرات گروه آزمایش از نمرات گروه گواه بیش تر بود. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی می تواند موجب بهبود سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
17 - 29
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان اجرا شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانش آموزان دختر پایه های یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه دوم شهر خمینی شهر به تعداد تقریبی 1693 نفر، در سال تحصیلی 96-1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس نقطه برش پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون، نمونه ای به تعداد 28 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و گروه آزمایش (13 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 2 ساعته، تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال و ویلسون، 2011) قرار گرفت. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در مؤلفه های سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری منجر به افزایش معنادار عملکرد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون گردید (05/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدارس با به کارگیری مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند باعث افزایش سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان شوند تا از این طریق دانش آموزان به موفقیت تحصیلی دست یابند.
اثربخشی آموزش حل مسأله به روش شناختی- اجتماعی بر خود توانمندسازی اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
52 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش حل مسئله به روش شناختی اجتماعی بر خود توانمندسازی اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گ روه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه (دوره دوم) شهرستان تبریز در سال تحصیلی 97-96 بود. از جامعه مورد نظر، تعداد 60 نفر دانش آموز به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزم ایش(30 نفر) و کنترل(30 نفر) قرار داده و پرسشنامه های خود توانمندسازی اجتماعی و سازگاری اجتماعی بعنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش مهارت حل مسئله قرار گرفتند. در طی این مدت بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در نهایت همان مقیاس ها بعنوان پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان خود توانمندسازی اجتماعی و سازگاری اجتماعی گروه آزم ایش بیشتر از گروه کنترل است. لذا، آموزش مهارت حل مسأله کارایی بالایی در افزایش خود توانمندسازی اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1399 بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد خودپنداره تحصیلی (دلاور، 1372) و پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (مانکوا) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث بهبود خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شده است. همچنین یافته ها نشان داد، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث افزایش سازگاری (شخصی و اجتماعی) دانش آموزان شده است. بر این اساس آموزش مهارت های تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان به کار رود.
رابطه سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی مقطع چهارم شهرستان بهشهر
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش روزافزون استفاده از شبکه های اجتماعی در بین افراد جامعه بخصوص دانش آموزان لذا نیاز به پژوهش در این زمینه از ضروریات می باشد. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر می باشد. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر به تعداد 1450 نفر بودند که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 306 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسش نامه سازگاری اجتماعی سینها و سنگ، پرسش نامه خودکارآمدی عمومی و پرسش نامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخۀ 20 انجام گرفت. یافته ها نشان داد بین سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانشجویان رابطه معکوس و معناداری دارد. همچنین خودکارآمدی با ضریب بتا 567/0- = β بیشترین رابطه را با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی دارد. بین سازگاری اجتماعی، خودکارآمدی و استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان برحسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری اینکه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر منفی دارد. لذا به مسئولان دانشگاه پیشنهاد می شود که با برنامه ریزی های علمی و منسجم، کارگاه های آموزشی برای والدین و دانش آموزان به منظور معایب استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی و همچنین استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی برگزار نمایند، تا از این طریق باعث افزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی در دانش آموزان شوند.
بررسی رابطه ی بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی با هوش عاطفی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی با هوش عاطفی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز انجام گرفت . پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه ی گردآوری داده های تحقیق از نوع همبستگی است . جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز به تعداد 200 نفر بودند که از این تعداد 127 نفر با استفاده از جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف (1989) ، پرسشنامه سازگاری اجتماعی پی کل و ویسمن (1999) و پرسشنامه هوش عاطفی بار - آن (1980) بود . برای تجزیه وتحلیل اطلاعات SPSS23 استفاده شد و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندگانه استفاده شد . با توجه به نتایج پژوهش بین هوش عاطفی با سازگاری اجتماعی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز رابطه وجود دارد ( P< 0/001 ,= 711 / 0 r ) ،بین هوش عاطفی با بهزیستی روانشناختی رابطه وجود دارد ( <0/001 P, = 850 / 0 r ). نتایج تحقیق حاضر نشانگر اهمیت هوش عاطفی به عنوان یکی از مولفه های مهم روانشناسی است . بنابراین ارائه آموزش های مبتنی بر تقویت هوش عاطفی و سازگاری اجتماعی و بهزیستی روانشناختی به عملکرد اجتماعی بهتر آنان منجر می گردد .
ارائه راهکارهایی جهت کاهش مشکل بیش فعالی/ بی توجهی: مطالعه موردی
حوزههای تخصصی:
یکی از متداول ترین اختلال های دوران کودکی و نوجوانی،اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. این بیماری نوعی اختلال عصبی-رشدی است که ممکن است به شکل های مختلف ظاهر شود.علائم اصلی آن نداشتن توجه وتمرکز، بروز رفتارهای نامناسب و تکانشگری می باشد.مشکل اصلی مبتلایان، ناتوانی در تنظیم رفتار است که موجب بروز مشکلات عدیده در منزل،مدرسه و در ارتباط با همسالان می گردد. بنابراین تشخیص و درمان به موقع نقش مهمی در کاهش این مشکلات خواهد داشت.هدف از انجام این پژوهش کیفی نیز،بهبود نسبی اختلال بیش فعالی/کم توجهی دانش آموز مذکور بوده است.روش پژوهش موردپژوهی(مطالعه موردی) و شیوه ی اجرای آن اقدام پژوهی بوده است.به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش با استفاده از روش های علمی چون مشاهده،مصاحبه و پرسش نامه وبا استفاده از منابع مختلف مانند کتاب ها ،مجلات ،پایان نامه ها،روزنامه واینترنت و...داده های لازم دررابطه با مشکل موجود جمع آوری و با تجزیه وتحلیل آن ها عوامل مؤثر در ایجاد مسأله شناسایی شد.با توجه به نتایج تحقیق مصرف دارو،تغذیه نامناسب و خواب ناکافی و محیط خانوادگی به عنوان عوامل مؤثردر بروز این مشکل تشخیص داده شدندو درنتیجه،روش های بازی درمانی،فنون شناختی،تمرین های تعادل و توازن،آرام سازی،تقویت تمرکز و.. . برای درمان این اختلال انتخاب گردیدند؛بعد از اطمینان یافتن از اعتبار راه حل های انتخابی با استفاده از پارامترهای مختلف و با همراهی والدین ،راه حل ها به مرحله اجرا درآمدو بر اساس شواهدموجود و با کمک پرسش نامه کانرز والدین مشخص گردید اختلال بیش فعالی/کم توجهی تا حدودی بهبودیافته و از میزان رفتار تکانشی کاسته شده است.بنابراین یافته های تحقیق نشان داد که ترکیبی از روش های بالا در درمان فرد مورد نظر مؤثر واقع شده است.
مقایسه سازگاری اجتماعی و ادراک از محیط در بین دانش آموزان ابتدایی کلاس های چند پایه و عادی در شهرستان فیروزآباد
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه دانش آموزان ابتدایی کلاس های چند پایه و عادی از نظر سازگاری اجتماعی و ادراک از محیط انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از لحاظ روش از نوع علی مقایسه ای و از جهت طرح تحقیق از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کلاس های چندپایه و عادی مشغول به تحصیل مدارس شهر فیروزآباد در سال تحصیلی 98- 97 بود. 300 دانش آموز دختر و پسر به شیوه نمونه گیری در دسترس که 150 نفر آن ها در کلاس های چندپایه و 150 نفر از آن ها در کلاس های عادی بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های سازگاری اجتماعی سینها و سینگ و ادراک از کلاس یا محیط یادگیری فراسر، فیشر و مکروبی بود. محاسبه ی پایایی با روش آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن توسط خبرگان و اهل فن مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تی گروه های مستقل) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان کلاس چندپایه و عادی، در سازگاری اجتماعی در مقیاس کلی و ابعاد سازگاری اجتماعی، سازگاری هیجانی و سازگاری تحصیلی و همچنین ادراک از محیط و ابعاد همبستگی، مطالعه و پژوهش و جهت گیری هدفی تفاوت معنادار وجود دارد. بین دو گروه دانش آموزان کلاس چندپایه و عادی، در حمایت معلم، درگیری ذهنی، همکاری و عدالت و انصاف تفاوت معنادار وجود ندارد. بنابراین دانش آموزانی که در کلاس های عادی تحصیل می کنند، هم از لحاظ سازگاری اجتماعی و ابعاد آن و هم از لحاظ ادراک از محیط و ابعاد همبستگی، مطالعه و پژوهش و جهت گیری هدفی وضع بهتری نسبت به دانش آموزانی که در کلاس های چندپایه تحصیل می کنند، داشتند.
مقایسه تأثیر دو روش درمانی تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو روش درمانی تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش اجرای پژوهش نیمه آزمایشگاهی ﺑﻮد. از جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اهواز در سال تحصیلی 97-1396 که 2300 نفر بودند، 36 نفرآزﻣﻮدﻧی به صورت نمونه گیری هدفمند- داوطلب و در قالب سه گروه 12 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) در فرایند پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، مقیاس ارزیابی تعلل ورزی ﺳﻮﻟﻮﻣﻮن و راﺗﺒﻠﻮم (1984) و سیاهه فرسودگی مدرسه ساخته سالملا–آرو، کیورو، لسکینن و نورمی (2009) بودند. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری، نشان داد در مرحله پس آزمون هر دو گروه آزمایش، در نمرات تعلل ورزی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل وجود داشته اند، ولی مقایسه انجام شده در زمینه تأثیردو روش مورد مطالعه، تفاوت معناداری را نشان نمی دهد؛ بر این اساس، به کارگیری دو روش درمانی تنظیم هیجان و ذهن آگاهی به منظور کاهش تعلل ورزی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان توصیه می شود.
تحول دیجیتال در فرایند یاددهی-یادگیری: سنجش صلاحیت دیجیتال دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش صلاحیت دیجیتال دانشجومعلمان با نگاهی به تحول دیجیتال در فرایند یاددهی- یادگیری، با روش توصیفی- پیمایشی و کمّی بود. جامعه آماری همه 1870 دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان قم در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. حجم نمونه براساس جدول مورگان 318 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با ابزار پرسشنامه جمع آوری شدند که براساس پژوهش باند و همکاران (2018) تنظیم شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها برای هدف اصلی پژوهش با آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) انجام گرفت و برای دستیابی به اطلاعات دقیق تر با آزمون یو من ویتنی تأثیر جنسیت بر صلاحیت دیجیتال بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد از دیدگاه دانشجومعلمان کامپیوترها و موتورهای جست وجو بیشترین سودمندی و موک ها و نرم افزارهای مدیریت منابع کمترین سودمندی را در فرایند یاددهی- یادگیری دارند. تعداد شایان توجهی از دانشجومعلمان با برخی ابزارهای مورد سؤال آشنایی ندارند. دانشجومعلمان بیشترین میزان مهارت خود را در به کارگیری پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی و کمترین میزان مهارت خود را در کاربست نرم افزارهای آماری و نرم افزارهای مدیریت منابع اعلام کرده اند. در پایان، راهکارهایی برای ارتقای صلاحیت دیجیتال معلمان آینده پیشنهاد شد.
اثربخشی آموزش جیگ ساو بر شادکامی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش جیگ ساو بر شادکامی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی استان گلستان است که با روش نمونه گیری خوشه ای از بین شهرستان های استان گلستان به طور تصادفی شهر آق قلا انتخاب شد و به قید قرعه یکی از مدارس ابتدایی شهرستان انتخاب شد سپس از بین پایه های تحصیلی پایه ششم به طور تصادفی انتخاب شد و از بین دانش آموزان آن، آن دسته از دانش آموزانی که دارای نمره خوب و خیلی خوب در درس مطالعات اجتماعی و انظباط خوب و خیلی خوب بودند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند که در نهایت 30 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شادکامی آکسفورد و سازگاری اجتماعی بل بود. در پژوهش حاضر روایی محتوایی پرسشنامه توسط کارشناسان حوزه مشاوره و آموزش و متخصصان روانشناسی مورد بررسی قرار گرفت و پس از انجام اصلاحات جزئی مورد تایید نهایی گرفت و پایایی پرسشنامه هم با استفاده از آلفای کرنباخ به ترتیب 75/0 و 71/0 بدست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش جیگ ساو تاثیر مثبت و معناداری بر شادکامی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش جیگ ساو موجب افزایش شادکامی و ارتقا سازگاری اجتماعی دانش آموزان می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان، جرأت ورزى و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
51 - 43
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی به روش نیمه آزمایشی با گروه کنترل، همراه با پیش آزمون و پس آزمون انجام یافته است. جامعه آماری دانش آموزان دختر ششم ابتدایی شهر سقز در سال تحصیلی 400-99 بودند. وآزمودنی ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) مورد آزمون قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش مهارت های زندگی را در 10 جلسه60 دقیقه ای دریافت کردند اما به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. جهت جمع آوری داده ها از الف) پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ب) پرسشنامه جرأت ورزى گمبریل و ریچی ج) پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها کوواریانس چندمتغیری به کار گرفته شد. نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی در بهبود سلامت روانی، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی، دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی در سطح تأثیر معنی داری دارد. برنامه آموزشی مهارت زندگی باعث افزایش سلامت روان، جرات ورزی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شد؛ بنابراین برنامه ریزی برای ارائه آموزش مهارت زندگی به دانش آموزان این گروه سنی اهمیت ویژه ای دارد. یافته ها اهمیت و لزوم گنجاندن برنامه آموزش مهارتهای زندگی را در مدارس ابتدایی متذکر می سازد.
رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان ابتدایی پسرانه سیدی شهر مشهد در سال 1399-1400 تشکیل داده و مطابق با جدول کرجسی مورگان تعداد 180 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ)، سازگاری اجتماعی، فشار روانی ادراک شده، درجه بندی لجبازی – نافرمانی مقابله ای (ODDRS) استفاده شد. یافته ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین بعد لجبازی – نافرمانی و فشار روانی ادراک شده والدین؛ بین تمامی ابعاد کودک آزاری و لجبازی – نافرمانی مقابله ای؛ بین فشار روانی ادراک شده والدین با سازگاری اجتماعی؛ بین سازگاری اجتماعی و ابعاد کودک آزاری ارتباط معنادار وجود دارد(p<0.05).
نقش همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین در سازگاری اجتماعی نابینایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین در سازگاری اجتماعی نابینایان بود. مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، همه افراد نابینای عضو انجمن نابینایان شهرستان ارومیه در سال 1397 بود ) 257 نفر( که همگی به عنوان نمونه ی آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های همدلی عاطفی )دویس، 1983 (، ارتباط خانوادگی )کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002 (، مهارت های ارتباطی )بارتون، 1990 ( و سازگاری اجتماعی )سینها و سینگ، 1993 ( بود. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که با افزایش نمرات همدلی عاطفی، الگوهای ارتباط گفت وشنود، همنوایی، مهارت های ارتباطی، بازخورد، و گفت و شنود؛ نمره ی سازگاری اجتماعی نابینایان به طور معناداری کاهش می یابد. با توجه به اینکه، در پرسشنامه ی سازگاری اجتماعی، نمره ی بالاتر به معنای سازگاری پایین تر است، پس با افزایش همدلی عاطفی، الگوهای ارتباط گفت وشنود و همنوایی و مهارت های ارتباطی بازخورد، شنود و کلامی میزان سازگاری اجتماعی نابینایان افزایش می یابد. همچنین همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین به طور معناداری توانستند 5/ 40 درصد از تغییرات سازگاری اجتماعی نابینایان را پیش بینی کنند ) 05 / .)P> 0 نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی نابینایان می توان میزان همدلی عاطفی، ارتباط خانوادگی و مهارت های ارتباطی والدین را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقا داد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس استحکام من و تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس استحکام من و تنظیم شناختی هیجان انجام بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر در مقطع دبیرستان بود. در این پژوهش 337 دانش آموز دختر دبیرستانی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند . ابزارهای پژوهش شامل: مقیاس سازگاری بل، (1961)، ( BAI )، مقیاس استحکام من بشارت، (1386)، ( ESS ) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2006)، ( CERQ ) بود . این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است . برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان (05/0 p< ،60/0 = r ) و استحکام من (05/0 p< ،50/0 = r ) میزان سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. از طرف دیگر نتایج پژوهش نشان داد که با کاهش نمره در راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان (05/0 p< ،54/0- = r ) میزان سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با سازگاری اجتماعی رابطه دارند و 47 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند (05/0 p < ،47/0 = R 2 ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که استحکام من به عنوان ظرفیتی روان شناختی و هیجان ها به عنوان پاسخ های زیست شناختی بر تعاملات و کارکرد اجتماعی مؤثر هستند. پیشنهاد می شود برای ارتقاء سازگاری اجتماعی به پرورش استحکام من و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان پرداخته شود.
تأثیر غرور ملی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (مطالعه موردی: دانشجویان کارشناسی دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
67 - 89
این مقاله درصدد است تأثیر غرور ملی را بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری راهبرد تنظیم شناختی هیجان بررسی کند. طبق مدل، پنج فرضیه مطرح شد. روش تحقیق حاضر جزء مطالعات همبستگی بوده است. 263 نفر از دانشجویان کارشناسی (121 دانشجوی پسر و 142 دانشجوی دختر) دانشگاه مازندران از طریق روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه استاندارد غرور ملی ساخته عیدی و همکاران (1393)، مقیاس سازگاری اجتماعی دانشجویان با دانشگاه بیکرو سیریک (1987) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کراجی (2007) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در اثرات مستقیم میزان بتای استاندارد مسیر غرور ملی به راهبرد مثبت و راهبرد منفی تنظیم هیجان دانشجویان در سطح (p‹ 0/01 ) معنی دار بوده است. همچنین، میزان بتای استاندارد مسیر از غرور ملی به سازگاری اجتماعی دانشجویان و از راهبرد مثبت تنظیم هیجان به سازگاری اجتماعی دانشجویان در سطح (p‹ 0/01 ) معنی دار شده، اما تأثیر راهبرد منفی تنظیم هیجان بر سازگاری اجتماعی دانشجویان تنها در سطح (p‹ 0/05 ) معنی دار شده است. نقش میانجی راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان در ارتباط با غرور ملی و سازگاری اجتماعی تأیید شده است.
نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی در رابطه سلامت معنوی و شفقت به خود، با رضایت از زندگی در بیماران دیالیزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
105-123
حوزههای تخصصی:
بیماری های مزمن، تأثیرات زیادی بر فرد بیمار دارد که می تواند بر تمام جنبه های زندگی فرد و سطح کلی رضایت او از زندگی تأثیر داشته باشد. شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی این بیماران مهم است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی، در رابطه سلامت معنوی و شفقت به خود، با رضایت از زندگی بود. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری بیماران زن دیالیزی بیمارستان های طالقانی و لقمان شهر تهران بودند که 242، نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های با استفاده از مقیاس های رضایت از زندگی داینر (SWLS)، شفقت به خود نف (SCS)، سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (SWBS) و سازگاری اجتماعی بل (SAS) گردآوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای سازگاری اجتماعی ؛ شفقت به خود ؛ و سلامت معنوی با رضایت از زندگی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین، نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود بر رضایت از زندگی و سلامت معنوی بر رضایت از زندگی از طریق سازگاری اجتماعی اثر غیرمستقیم معناداری دارد. این پژوهش بر نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه شفقت به خود و سلامت معنوی با رضایت از زندگی تأکید دارد.
رابطه ی ساختار هدفی کلاس با درگیری تحصیلی و سازگاری اجتماعی با تأکید بر نقش واسطه ای اهداف پیشرفت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
194 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی ساختار هدفی کلاس با درگیری تحصیلی و سازگاری اجتماعی با تأکید بر نقش واسطه ای اهداف پیشرفت اجتماعی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر بیرجند در سال تحصیلی 98-1397 بود بر اساس جدول مورگان 318 نفر از طریق روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی ساختار ادراک شده کلاس درس میدلی، کاپلان، میدلتون و مینیر (1988)، پرسشنامه ی درگیری تحصیلی ریو (2013)، پرسشنامه ی سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه ی اهداف پیشرفت اجتماعی ریان و هاپکینز (2003) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به وسیله نرم افزار Smart PLS3 انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار هدفی بر درگیری تحصیلی و سازگاری اجتماعی تأثیر معناداری دارد (01/0P<)؛ و همچنین ساختار هدفی بر درگیری تحصیلی و سازگاری اجتماعی از طریق اهداف پیشرفت اجتماعی تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0P<). به طور کلّی، یافته های این پژوهش بیانگر اهمیت توجه به نقش ساختار هدفی کلاس و اهداف پیشرفت اجتماعی در افزایش درگیری تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آزمون بود.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمند سازی روانی- اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
211 - 237
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پایین بودن خودکارآمدی و پرخاشگری در ﻫﻤﻪ فرهنگ ها دﯾﺪه می شود و از شایع ترین ﻣﺸﮑﻼت در دانش آموزان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎراﺣﺘﯽ و ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ دﯾﮕﺮان ﺷﺪه و ﺑﻬﺪاﺷﺖ رواﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻣﺨﺘﻞ می کنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم و توانمندسازی روانی-اجتماعی بر پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه (هر گروه 30 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت هر کدام 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت خشم و آموزش توانمندسازی روانی-اجتماعی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه پرخاشگری و خودکارآمدی اجتماعی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان اعمال کردند (05/0>P). افزون بر این نتایج نشان دهنده آن بود که آموزش گروهی مدیریت خشم اثربخش تر از گروه توانمندی روانی-اجتماعی در کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی بود(05/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که، آموزش مدیریت خشم و توانمندی روانی-اجتماعی را به عنوان ابزارهای حمایتی و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و افزایش خودکارآمدی اجتماعی به شمار آورد و از آن به ویژه برای نوجوانان سود جست.