مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : کم توان ذهنی ، یکی از متداول ترین معلولیت های ذهنی است که حدود ۳ درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است . این کودکان دارای مشکلات تحصیلی و ارتباطی می باشند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان مفید باشد . هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش به روش مونته سوری بر یادگیری مفاهیم ریاضی و بهبود مهارت های ارتباطی در دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و نحوه گردآوری داده ها از نوع شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی مراکز آموزشی شهر لردگان تشکیل می دهند، که به روش در دسترس یک کلاس 10 نفره برای گروه کنترل و یک کلاس 10 نفره به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. در نهایت روش مونته سوری به مدت سه ماه بر روی دانش آموزان گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در معرض آموزش سنتی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها در پژوهش حاضر آزمون محقق ساخته مهارت ریاضی و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون (1990)بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش به روش مونته سوری بر یادگیری مفاهیم ریاضی ( p<0/002 )و رشد مهارت های ارتباطی( p<0/001 ) در دانش آموزان کم توان ذهنی تاثیر معنی داری دارد. نتیج ه گیری : آم وزش به شیوه ماریا مونته سوری ب ر یادگیری مفاهیم ریاضی و رشد مهارت های ارتباطی کودکان کم توان ذهنی تاثی ر مثبت دارد.
عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف «شناسایی عوامل محتوایی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی» انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که محتوای توسعه حرفه ای معلمان شامل 10 عامل (مولفه) است که عبارت بودند از: نگرش معلمان، دانش تخصصی موضوعی، تنوع فراگیران و نیازهای ویژه آنان، طراحی راهبردهای آموزشی، شیوه های ارزشیابی، محیط های یادگیری و الگوهای تدریس، مشارکت و تشریک مساعی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فعالیت های گروهی و انفرادی و آموزش شهروندی و شخصیتی. نتیجه گیری : در مجموع عوامل محتوایی، حدود 95 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند. در بین این عوامل، عامل محیط های یادگیری بیشترین بار عاملی(90/0) و عامل شیوه های ارزشیابی، کمترین بار عاملی(81/0) را به خود اختصاص داد.
نقدی بر کتاب زبان انگلیسی پایۀ نهم ویژۀ دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی انتقادی کتاب دانش آموز و کتاب کار درس زبان انگلیسی ویژۀ دانش آموزان پیش حرفه ای پایۀ نهم است. روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی است. با توجه به معیارهای پیشنهادی نقدِ شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، نقاط قوت و ضعف شکلی و محتوایی اثر ارائه گردید و سپس پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت کتاب و متناسب سازی محتوای آن با توجه سطح توانمندی دانش آموزان کم توان ذهنی داده شد. از مهم ترین نقاط قوت کتاب جدا از معرفی کارکردهای زبانی و روال های اجتماعی، استفاده از جملات امری برای آموزش موضوعات درسی است. از مهم ترین نقاط ضعف کتاب می توان به متوقف شدن آموزش اعداد واختصاص ندادن بخشی برای یادآوری و مرور آنچه در کتاب های پیشین آموخته شده اشاره نمود.
ارزشیابی برنامه ی درسی علوم تجربی پایه ششم دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارزشیابی برنامه ی درسی دانش آموزان کم توان ذهنی در جهت چگونگی نیل به اهداف از پیش تعیین شده و اثربخشی برنامه های درسی ضروری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزشیابی برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم دانش آموزان کم توان ذهنی در شهرستان ارومیه است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری را کلیه معلمان و مدیران مدارس دوره ابتدایی مدارس استثنایی در پایه ششم ابتدایی شهرستان ارومیه تشکیل می دادند که تعداد کل آنها 30 نفر بودند که به دلیل حجم کم جامعه از روش سرشماری (انتخاب کل جامعه) به عنوان نمونه آماری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته برخواسته از سوال های پژوهش بود که روایی آن توسط خبرگان حوزه برنامه درسی کودکان استثنایی تایید و پایایی نیز با محاسبه آلفای کرانباخ (86/0) به دست آمد. برای تحلیل داده ها از محاسبه فراوانی، درصد و روش وزن دهی و ارزش گذاری استفاده شد. یافته ها: تحلیل دیدگاه های معلمان و مدیران مدارس دوره ابتدایی مدارس استثنایی نشان داد که کیفیت عناصر برنامه درسی ارزیابی شده در مقوله شفافیت اهداف، کفایت محتوا، محیط و زمان آموزشی تخصیص یافته در وضعیت مطلوبی قرار دارند. اما عنصر صلاحیت حرفه ای معلمان با میانگین 66/2 در وضعیت پایین تر و نامطلوبی نسبت به میانگین قرار داشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر می تواند گامی در توجه به مسائل آموزشی و برنامه های درسی فراگیران کم توان ذهنی در حیطه دبستانی باشد، و ضرورت توجه ویژه در جهت به کارگیری معلمان متخصص و علاقه مند و برگزاری کارگاه های آموزشی جهت بازآموزی معلمان را یادآوری می کند.
آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان کم توان ذهنی نقد برنامه، کتاب پایة هفتم، و کتاب معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۶۰)
147-165
هدف از این مقاله تحلیل وضعیت آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان کم توان ذهنی، بررسی انتقادی کتاب دانش آموز و کتاب کار (پایۀ هفتم) و کتاب راه نمای تدریس است. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است. باتوجه به معیارهای نقد شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، نقاط قوت و ضعف شکلی و محتوایی کتاب درسی و کار ارائه شد. از مهم ترین نقاط قوت کتاب درسی می توان به معرفی کارکردهای زبانی و روال های اجتماعی متداول و چاپ رنگی اشاره کرد. از مهم ترین نقاط ضعف کتاب درسی آموزش حروف الفبا به شیوۀ سنتی، آموزش نامناسب اعداد، طراحی تمرین های نامناسب و کیفیت پایین تصاویر بود. کتاب معلم نیز باتوجه به معیارهای پیش نهادی همسلی (1997) درقالب ارزش یابی کلی و تفصیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. از نقاط قوت کتاب معلم وضوح و روشنی دستور العمل های کتاب راه نما برای تدریس و ارزش یابی، پرداختن به فرایند یادگیری براساس نظریه های امروزی، معرفی اهداف دوره، و ارائۀ دستورالعمل های مناسب برای ارزش یابی بود. از نقاط ضعف کتاب راه نما می توان به عدم توجه به سبک های یادگیری متفاوت دانش آموزان و صحافی نامناسب کتاب اشاره کرد. درنهایت، پیش نهادهایی برای بهبود کیفیت و متناسب سازی محتوای آن باتوجه به سطح توان مندی دانش آموزان کم توان ذهنی داده شد.
تأثیر آموزش نقاشی انگیزشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلی متداول در میان کودکان دارای کم توان ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده، جهت درمان آن، هنر درمانی است. هدف این پژوهش بررسی مداخلات نقاشی انگیزشی بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی بود. روش: 26 نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی ( B. D. GH ) فرم معلم استفاده گردید. پرسشنامه پرخاشگری در توسط معلمان تکمیل گردید. دانش آموزان به تصادف به دو گروه آزمایش (13نفر) وکنترل (13نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه متوالی، آموزش نقاشی انگیزشی را دریافت کردند. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). نتیجه گیری: نقاشی انگیزشی درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مؤثر است. این گروه از دانش آموزان فرصت می یابند تا عواطف، احساسات و هیجانات متراکم شده و فشارهای روانی حاصل از این احساسات را از طریق نقاشی و به صورتی جامعه پسند نشان دهند، بنابراین کمتر پرخاشگری نشان می دهند. از این رو، نقاشی انگیزشی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش برنامه شناختی - رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
182-192
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را در مقایسه با سایر والدین تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شناختی رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهرستان شادگان در سال تحصیلی 1393 بود (90 مادر). 20 نفر از این جامعه آماری که دارای شرایط ورود به پژوهش بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش، در 12جلسه، آموزش برنامه شناختی رفتاری را دریافت کردند و شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 25 گویه ای تنبیه ملک پور (1376) و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش برنامه شناختی- رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی اثرگذار است؛ به طوری که مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه گواه در مرحله پس آزمون، به طور معنا داری رفتار تنبیهی کمتری نشان دادند (001/0 , P = 494/539 F= ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، آموزش برنامه شناختی- رفتاری به عنوان یک شیوه مورد تأیید برای کمک به مسائل و مشکلات روان شناختی والدین و در جهت کاهش رفتار تنبیهی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
عوامل فرایندی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
51 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف : تحقیق حاضر با هدف" شناسایی عوامل فرایندی توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی مدارس استثنایی گروه کم توان ذهنی" انجام شد. روش : روش پژوهش، آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان آموزش و پرورش و علوم تربیتی بود. نمونه آماری برابر 15 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه معلمان ابتدایی گروه کم توان ذهنی شهر تهران به تعداد 347 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها : نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که فرایند توسعه حرفه ای معلمان شامل 7 عامل (مؤلفه) است که عبارتند از: تحقیق محوری (تدریس پژوهی، اقدام پژوهی و ...)، یادگیری مبتنی بر فضای مجازی، مربی گری، هدایت گری و بهره گیری از مشاور، دوره های ضمن خدمت مبتنی بر نیازسنجی، کارگاه های آموزشی، کنفرانس ها و سمینارها، انجمن های یادگیری و برنامه های آموزشی مدرسه محور. این عوامل، در مجموع حدود 90 درصد تغییرات توسعه حرفه ای معلمان را تبیین نمودند.
تاثیر فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان 7 تا 11 ساله کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
37 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. جامعه آماری مطالعه حاضر را پسران کم توان ذهنی شهر اهواز که در دامنه سن تقویمی 7 تا 11 سال و سن عقلی 5 تا 7 سال بودند، تشکیل دادند. شرکت کنندگان دارای بهره هوشی 50 تا 70 و به عنوان کودکان آموزش پذیر طبقه بندی شده بودند. از این جامعه تعداد 30 نفر از دو مرکز آموزشی استثنایی (از هر مرکز 15 نفر) به عنوان شرکت کنندگان در دسترس انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر مقیاس رفتار سازگارانه لمبرت بود که شرکت کنندگان توسط این ابزار مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. دانش آموزان یک مدرسه به عنوان گروه تجربی به مدت 8 هفته از حیاط پویا بهره مند شده و دانش آموزان مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل در حیاط عادی و بدون تجهیزات و وسایل، ساعات تفریح و ورزش خود را سپری کردند. تحلیل داده ها بوسیله آزمون کواریانس و در نرم افزار Spss نسخه 22 انجام شد. نتایج نشان داد که فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر اثر معنی داری داشته است . در نتیجه می توان عنوان کرد که غنی سازی حیاط مدرسه از طریق علامت گذاری و طراحی های هدفمند و سوق دادن دانش آموزان به انجام فعالیتهای بدنی در اوقات فراغت در مدرسه می تواند تاثیر مثبتی بر الگوهای رفتاری کودکان کم توان ذهنی داشته باشد.
تأثیر آموزش مدیریت والدین در کاهش اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان کم توان ذهنی، اختلال نافرمانی مقابله ای بیشتری در مقایسه با کودکان عادی دارند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش مدیریت والدین در کاهش علایم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان کم توان ذهنی انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمایشی بود. جامعه آماری، شامل والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر سلماس در سال 1397 - 1398 بود. ۳۰ نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر ) و آزمایشی ( 15 نفر ) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس اختلال رفتار مخرب ( ۱۹۹2 ) استفاده شد. در این پژوهش، گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش مدیریت والدین را به صورت گروهی دریافت کردند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج داده های پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین در کاهش علایم اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است ( p>./.5). نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که آموزش مدیریت والدین، روش کارآمدی در بهبود علایم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان کم توان ذهنی است.
تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش تعیین تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری بر ارتقاء عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی پایه ششم دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش: برای اجرای پژوهش از شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای با حجم 40 نفر طبق فرمول کوکران انتخاب شد. به منظور سنجش عملکرد دانش آموزان درحل مساله های کلامی ریاضی، در دو مرحله پیش از آموزش و پس از آموزش، از آزمون محقق ساخته حل مسأله های کلامی ریاضی استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری به گروه آزمایشی، با استفاده از روش آموزش شناختی و به شیوه هدایت گام به گام صورت گرفت و گروه گواه از روش مرسوم آموزش استفاده کرد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t همبسته) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات عملکرد حل مسأله های کلامی ریاضی دانش آموزانی که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت کرده اند به طور معنی دار بالاتر از میانگین نمرات عملکرد حل مسأله کلامی ریاضی دانش آموزانی است که آموزش راهبردهای یادگیری را دریافت نکرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده بنظر می رسد آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان کم توان ذهنی، سبب افزایش عملکرد آنها در حل مسأله های کلامی ریاضی شده است. از سوی دیگر بررسی داده های مرحله پیگیری نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری به دانش آموزان گروه آزمایشی در طول زمان از پایداری و دوام مناسبی برخوردار بوده است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلا ل های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه شامل والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر سقز در سال تحصیلی 1۴۰۰ - 139۹ بود. افراد نمونه در مرحله نخست به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل مقیاس اختلال های رفتار مخرب پلهام و همکاران ) 1992 ( و کسب حد نصاب لازم برای ورود به پژوهش با استفاده از انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ) 15 نفر برای هر گروه( قرار گرفتند. گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش مدیریت والدین را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده های حاصل با آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلال های رفتار مخرب ) کل(، بیش فعالی / تکانش گری، اختلال سلوک، نافرمانی / لجبازی، نارسایی توجه و رفتار مخرب نامشخص دانش آموزان کم توان ذهنی، در مقایسه با گروهی که آموزش مدیریت والدین را دریافت نکرده اند، نمره کمتری داشتند. بنابراین، یافته های مطالعه نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب و زیرمقیاس های آن در دانش آموزان کم توان ذهنی تأثیر مثبت دارد.
اثربخشی راهبردهای مقابله ای بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردی مقابله ای بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر متوسطه کم توان ذهنی می باشد. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گواه بوده است. جامعه آماری را دانش آموزان دختر کم توان ذهنی در دوره متوسطه شهر اراک که جمعیت این دانش آموزان 65 نفر بوده است. حجم نمونه این پژوهش با توجه به آمار پایین دانش آموزان کم توان ذهنی از طریق شمارش کامل آزمودنی ها بود، در مرحله بعد حجم نمونه تعداد 36 نفر از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی که دارای نشانه های ناهنجاری رفتاری بودند در دو گروه آزمایشی و گواه بصورت تصادفی قرار داده شدند. ابزار تشخیص اضطراب و افسردگی آزمون وود ورث بوده است. روش آماری تحلیل داده ها در بخش میدانی از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس صورت گرفته است. مهمترین نتایج بدست آمده حاکی از آن است که 65 درصد از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دارای علایمی از اضطراب و افسردگی می باشند بین میانگین پس آزمون گروه کنترل و گروه آزمایش در مقیاس های افسردگی و اضطراب تفاوت وجود دارد ولی این تفاوتها چشم گیر نیست، بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش راهبردهای مقابله ای بر کاهش افسردگی و اضطراب دانش آموزان دختر متوسطه کم توان ذهنی مؤثر بوده است.
مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مفاهیم حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در سازگاری اجتماعی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کم توان ذهنی، این پژوهش با هدف مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مقطعی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تعداد 223 نفر دانش آموز دختر و پسر کم توان ذهنی پایه های اول تا ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 96 - 1395 بودند. حجم نمونه ی پژوهش 100 نفر دانش آموز )در دو گروه 50 نفری با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی( بود که به روش نمونه گیری هدفمند از جامعه ی آماری ذکر شده، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حرمت خود روزنبرگ ) 1965 (، پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر ) 1982 ( و هراس اجتماعی کانور ) 2004 ( استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون واریانس چند متغیری و آزمون T مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان مؤلفه های اضطراب اجتماعی )ترس، اجتناب و فیزیولوژی( دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود ) 001 / P> 0 (. همچنین در متغیرهای حرمت خود و خودکارآمدی بین دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی تفاوت معنادار وجود داشت ) 001 / P> 0 ( و میزان حرمت خود و خودکارآمدی دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پایین تر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی حرمت خود و خودکارآمدی پایین تر و همچنین اضطراب اجتماعی بالاتری نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی دارند. بنابراین، باید با طراحی برنامه های غربال گری و آموزشی مناسبی برای والدین و معلمان، به منظور بهبود حرمت خود، خودکارآمدی و کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پرداخت.
تدوین بسته را ه حل های خودمراقبتی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی در دوران بلوغ (مطالعه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش، تهیه بسته خودمراقبتی جنسی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی بود. روش : روش پژوهش، داده بنیاد و به منظور گردآوری اطلاعات از رویکرد تحلیلی - کتابخانه ای با کاربست کتب و مقالات روان شناسی در حیطه خودمراقبتی، بهداشت جنسی و همچنین کتب روایی، احکام و منابع دینی و نیز مصاحبه با صاحب نظران علوم دینی و روان شناسان در زمینه خودمراقبتی جنسی انجام شد. استخراج مقالات مرتبط از پایگاه های استنادی معتبر داخلی و خارجی با کلید واژه های "بلوغ، خودمراقبتی، آموزه های دینی" و نیز روایات مرتبط از طریق نرم افزار جامع الاحادیث انجام شد. یافته ها: با بررسی مقالات، کتب و روایات، تعداد 47 کد محوری حاصل شد که در قالب 18 کد انتخابی جای گرفته و براساس آن بسته آموزشی با لحاظ نظرات 15 نفر از صاحب نظران علوم رفتاری و دینی و متون دینی تدوین شد و اعتبار و روایی آن مورد بررسی و تأیید واقع شد. نتیجه گیری: نظر به اینکه بسته تدوین شده در پژوهش حاضر از نظر روایی و اعتبار مورد تأیید واقع شد، از این رو می توان گفت؛ یکی از عوامل تأثیرگذار در خودمراقبتی جنسی آ گاهی بخشی به خانواده و دانش آموز است؛ ایجاد مهارت خودمراقبتی وتقویت رفتارهایی که بازدارنده انحرافات جنسی است، منجر به سلامت جنسی نوجوان کم توان ذهنی می شود، بنابراین گنجاندن برنامه آموزش تربیت جنسی در برنامه های" آموزش خانواده" مدارس؛ افزایش اطلاعات و آ گاهی و سواد تربیت جنسی معلمان به عنوان کسانی که بعد از والدین تأثیر فراوانی در تربیت و سرنوشت دانش آموزان دارند و نیز ارائه راهکارهای مناسب و یا مداخلات لازم در زمینه خودمراقبتی جنسی حائز اهمیت است.