مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
کم توانی ذهنی
حوزه های تخصصی:
باوجود نقش مهم فعالیت های اوقات فراغت در زندگی افراد با کم توانی ذهنی، این افراد در مقایسه با افراد عادی به میزان کمتری در فعالیت های اوقات فراغت مشارکت دارند، به همین دلیل توجه به اوقات فراغت افراد با کم توانی ذهنی بسیار مهم است.
نتیجه گیری: در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف اوقات فراغت ارایه شده، سپس در مورد ضرورت فعالیت های اوقات فراغت برای افراد با کم توانی ذهنی بحث شده، پس از آن فعالیت های اوقات فراغت برای افراد با کم توانی ذهنی بیان شده است
اثربخشی آموزش مبتنی بر رایانه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش رایانه ای بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر با کم توانی ذهنی انجام شد.
تاثیر آموزش برنامه ی سال های باورنکردنی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه ی سال های باورنکردنی بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان 11-6 سال با کم توانی ذهنی را شامل می شد که در سال تحصیلی 96-95 در مدارس استثنایی شهرستان خمینی شهرمشغول به تحصیل بودند. از جامعه ی مذکور، با روش تصادفی ساده 30 کودک همراه با والدین آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس والدین گروه آزمایش به مدت 12 جلسه و هر هفته 1 جلسه تحت آموزش برنامه ی سال های باورنکردنی (وبستراستراتون، 2011) قرار گرفت. در این زمان، گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس مهارت های اجتماعی (گرشام و الیوت، 1994) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از پژوهش، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. نتایج نشان داد که تأثیر برنامه ی سال های باورنکردنی بر مهارت های اجتماعی و مؤلفه های آن در زمینه های قاطعیت، خویشتن داری و همکاری در سطح 0.05= α معنی دار است. بنابر نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت با فراهم آوردن فرصتی برای آموزش والدین از برنامه ی سال های باورنکردنی به منظور افزایش مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف استفاده نمود.
اثربخشی مداخله ی مبتنی بر داستان زندگی (من کی هستم؟) بر سازگاری عاطفی و ادراک شایستگی نوجوانان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ی داستان زندگی بر سازگاری عاطفی و ادراک شایستگی نوجوانان پسر کم توان ذهنی خفیف انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی بود و به شیوه ی آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه انجام شد. بدین منظور، از میان جامعه ی نوجوانان کم توان ذهنی 16 تا 24 ساله که در سال تحصیلی 96-95 در مدارس استثنایی شهر درچه استان اصفهان مشغول به تحصیل بودند، با رعایت ملاک های ورود و خروج به پژوهش، 30 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفره ی آزمایش و گواه قرار گرفتند. بعد از آن، گروه آزمایش به مدت 17 جلسه و هر هفته 3 جلسه تحت مداخله ی داستان زندگی (من کی هستم؟) قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی AISS (سینها و سینگ، 1993)- خرده مقیاس سازگاری عاطفی- و مقیاس ادراک شایستگی هارتر (1982) بود. داده های بدست آمده از پژوهش نیز با آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که در گروه آزمایش، تأثیر مداخله ی داستان زندگی بر سازگاری عاطفی و ادراک شایستگی در سطح 05/0=α معنی دار می باشد. با توجه به نتایج پژوهش، می توان از مداخله ی داستان زندگی به منظور افزایش سازگاری عاطفی و ادراک شایستگی نوجوانان کم توان ذهنی استفاده نمود.
شیوع اختلال های روان شناختی در مراقبان کودکان با کم توانی های ذهنی و معلولیت های حرکتی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع اختلال های روانی نقش مهمی در شناخت وضعیت موجود بهداشت روان جامعه و برآورد امکانات مورد نیاز آن در هر مقطع زمانی دارد؛ بنابراین هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلال های روان شناختی در مراقبان کودکان با کم توانی های ذهنی و معلولیت های حرکتی در استان همدان در سال 1395 بود. روش :طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی- مقطعی بود . جامعه آماری شامل تمامی مراقبان (مادران) کودکان با ناتوانی بود که در مراکز و کلینیک های بهزیستی شهرستان همدان در سال 1395پذیرش شده بودند. از بین این خانواده ها، 37 خانواده دارای فرزند مبتلا به کم توان ذهنی و 37 خانواده دارای فرزند ناتوانی حرکتی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر نسخه تجدیدنظرشده فهرست علائم 90 سؤالی (1976) برای جمع آوری اطلاعات بود. ی افته ها : نتایج پژوهش حاضر نشان داد، شایع ترین اختلال های روانی در مراقبان کودکان کم توان ذهنی پرخاشگری(خصومت)، حساسیت در روابط متقابل، ترس مرضی و افسردگی و در مراقبان کودکان معلولیت های حرکتی شکایت جسمانی، حساسیت در روابط متقابل، افکار پارانوییدی و اضطراب بود. نت ی جه گ ی ری : ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ یﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ می توان ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ مراقبان کودکان با نیازهای ویژه از نظر سلامت روانی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند که نتیجه عدم سازش یافتگی مناسب با ناتوانی فرزندشان و برآورده نشدن نیازهای آنها است.
اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کم توانی ذهنی تمام جنبه های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد در حالی که استفاده از برنامه اوقات فراغت با نتایج مؤثری همراه است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 30 دختر کم توان ذهنی که به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه اوقات فراغت عرش را در 16 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش، مجموعه آزمون حافظه کاری برای کودکان (1396)، آزمون هوشی وکسلر کودکان (2003) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی (1990) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که برنامه اوقات فراغت عرش بر حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی آزمودنی ها تاثیر معناداری معناداری داشت (0/001>p). بر اساس یافته ها، برنامه اوقات فراغت عرش حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید. بنابراین، می توان از این برنامه به منظور ارتقای حافظه کاری، ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی چنین دانش آموزانی بهره برد و برنامه ریزی برای استفاده از برنامه اوقات فراغت عرش برای آنها اهمیت ویژه ای دارد.
مقایسه توانایی حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان دختر کم توان ذهنی و همسالان با تحول ذهنی بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : دانش آموزان کم توان ذهنی از جمله افرادی هستند که در توانایی حل مسئله اجتماعی ضعف دارند و در هنگام رویارویی با موقعیت های اجتماعی با مشکلات بسیاری روبرو می شوند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه توانایی حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان دختر کم توان ذهنی و دانش آموزان با تحول ذهنی بهنجار بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 134 نفر (67 نفر دانش آموز کم توان ذهنی و 67 نفر دانش آموز بهنجار) بودند که آزمودنی های کم توان ذهنی به روش در دسترس و آزمودنی های با تحول ذهنی بهنجار با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از مراکز آموزش عمومی و ویژه شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور سنجش میزان توانایی حل مسئله اجتماعی از نسخه تجدیدنظرشده سیاهه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی و بهنجار در نمره کل توانایی حل مسئله اجتماعی و خرده مقیاس های آن تفاوت معنی داری وجود دارد (0/01> p )؛ بدین معنا که دانش آموزان کم توان ذهنی در نمره کل توانایی حل مسئله اجتماعی و خرده مقیاس های آن ضعیف تر از دانش آموزان دختر با تحول ذهنی بهنجار بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کم توانی ذهنی افزون بر تأثیرگذاری منفی بر عملکرد شناختی، بر توانمندی اجتماعی نیز تأثیر می گذارد. بدین ترتیب، آموزش مهارت های توانایی حل مسئله اجتماعی به افراد کم توان ذهنی در محیط های گوناگون و همچنین توانمندسازی خانواده های این افراد ضروری است.
تاثیر آموزش ایمن سازی روانی بر واکنش های هیجانی و قابلیت اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیشتر دانش آموزان کم توان ذهنی، قابلیت اجتماعی مطلوبی ندارند و قابلیت اجتماعی نامناسب این افراد منجر به مشکلات روان شناختی در زندگی آنها می شود، در حالی که آموزش ایمن سازی روانی با نتایج مطلوبی همراه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش ایمن سازی روانی بر واکنش های هیجانی و قابلیت اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 15 تا 18 ساله شهرستان های تهران در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل دادند. شرکت کنندگان شامل 32 دانش آموز کم توان ذهنی بود که از مدارس نوراسلام ورامین و طاهر شهر ری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (16 نفر در هر گروه). گروه آزمایش، برنامه ایمن سازی روانی را در 10 جلسه 50 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که گروه گواه این مداخله را دریافت نکرد. ابزارهای استفاده شده، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی ( لاویباند ، 1995) و پرسشنامه قابلیت اجتماعی (فلنر، لیس و فیلیپس، 1990) بود. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس از مداخله، میانگین نمرات افسردگی، اضطراب، و تنیدگی گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود (0/001 P< ). همچنین میانگین نمرات قابلیت اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود (0/001 P< ). نتیجه گیری: برنامه ایمن سازی روانی به بهزیستی فردی و تجربه های عاطفی شخصی وابسته است و بر فرایندهای شناختی و همچنین روابط اجتماعی تاثیر می گذارد؛ بنابراین به نظر می رسد که آموزش این برنامه نقش مهمی در بهبود واکنش های هیجانی و قابلیت اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی داشته باشد .
فراگیرسازی اجتماعی افراد کم توان دهنی: ارائه مدل بوم شناختی شبکه های اجتماعی و مشارکت محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراگیرسازی اجتماعی برای افراد کم توان ذهنی، خانواده ها، ارائه دهندگان خدمات، برنامه ریزان و سیاست گذاران از اهمیت به سزایی برخوردار است. با توجه به اهمیت فراگیرسازی اجتماعی، هنوز مفهوم ابهام برانگیزی است که سبب همپوشی و تعارض در تعریف آن شده است. قوانین و سیاست ها از فراگیرسازی کامل و موثر افراد کم توان ذهنی و مشارکت آن ها در محله حمایت می کنند. با این حال، مفهوم فراگیرسازی اجتماعی مبهم باقی مانده است و تعریف های گوناگون و مغایری در پژوهش ها و کتاب ها وجود دارد. تعریف جامع فراگیرسازی اجتماعی بر تعامل بین دو حوزه اصلی زندگی اشاره دارد؛ روابط میان فردی و مشارکت محلی. در سال های اخیر، یک مدل بوم شناختی از فراگیرسازی اجتماعی پیشنهاد شده است که عوامل فردی، بین فردی، سازمانی، محلی و اجتماعی - سیاسی را دربرمی گیرد. چهار حوزه از طریق پژوهش های جدید شناسایی شده است که در پیشبرد مدل فراگیرسازی اجتماعی نقش دارد: اجرای سازمانی فراگیرسازی اجتماعی، فراگیرسازی اجتماعی افراد کم توان ذهنی برای زندگی با اعضای خانواده خویش، فراگیرسازی اجتماعی افراد در طیف گسترده تری از ناتوانی ها و نقش بالقوه سازمان های خودحمایتگر در توسعه فراگیرسازی اجتماعی.
تأثیر تمرینات ادراکی حرکتی و بازی های شناختی بر رشد شناختی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی تمرینات ادراکی حرکتی و بازی های شناختی بر رشد شناختی کودکان کم توان ذهنی بود.در این تحقیق تجربی 45 کودک کم توان ذهنی در استان کرمانشاه در رده سنی 8 تا 12سال به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات ادراکی حرکتی، تمرینات شناختی و کنترل تقسیم شدند. برنامه ادراکی حرکتی شامل پروتکل سالاری و همکاران (1393) و کاشی و همکاران (1395) و بازی های شناختی شامل مجموعه بازی های شناختی مغز من بود که به صورت نرم افزار اجرا شد. گروه ها هشت هفته، هر هفته دو جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه در برنامه تمرینی خود شرکت کردند و قبل و بعد از تمرینات با استفاده از آزمون کامپیوتری برج لندن و آزمون رنگ واژه استروپ پیش و پس آزمون از آنها گرفته شد و توسط آزمون های مانکوا و آنکوا اطلاعات به دست آمده تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بین گروه های تمرین ادراکی حرکتی، بازی های شناختی و کنترل در آزمون های کامپیوتری برج لندن و آزمون رنگ واژه استروپ تفاوت معناداری وجود دارد و تمرینات ادراکی حرکتی نسبت به بازی های شناختی تأثیر بیشتری بر بهبود عملکرد شناختی کودکان کم توان ذهنی دارد. ازاین رو می توان نتیجه گرفت اگرچه هر دو نوع بازی در بهبود رشد شناختی مؤثرند و می توان برای رشد بهتر کودکان از آنها استفاده کرد، اما تمرینات ادراکی حرکتی نسبت به تمرینات شناختی ابزار بهتری برای ایجاد تأثیرات رشدی بیشتر است.
تأثیر برنامه های آموزش فراگیر در مدارس ابتدایی بر رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۳
105 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی محیط آموزش فراگیر بر رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان ابتدایی مبتلا به کم توانی ذهنی در مدارس عادی و استثنائی بود. در این پژوهش، اعضای گروه نمونه 80 کودک با کم توانی ذهنی با میانگین سنی607/1± 725/10 سال و در دامنه سنی هشت تا 14 سال بودند. این دانش آموزان در دسته کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بودند و در مدارس عادی یا مدارس کودکان استثنائی مشغول به تحصیل بودند.در این پژوهش علی مقایسه ای، برای سنجش رشد مهارت های حرکتی از آزمون تبحر حرکتی برونینکس اوزرتسکی، برای اندازه گیری میزان رشد اجتماعی از مقیاس رشد اجتماعی وایلند و برای سنجش بلوغ عاطفی از مقیاس بلوغ عاطفی بهارگاوا (1991) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رشد حرکتی، اجتماعی و عاطفی در دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس ابتدایی عادی به صورت معناداری بهتر از همتایان این دانش آموزان در مدارس استثنائی است (P < 0.05). تحلیل بیشتر نتایج نشان داد که رشد حرکتی درشت خیلی بیشتر از رشد ظریف تحت تأثیر این محیط آموزشی قرار دارد و تأثیر این محیط آموزشی بر خرده مقیاس های رشد حرکتی به ترتیب بر هماهنگی دوسویه، تعادل، هماهنگی اندام فوقانی، قدرت، سرعت دویدن و چابکی و سرعت چالاکی اندام فوقانی است. در رشد اجتماعی، خرده مقیاس های خودیاری عمومی، اجتماعی بودن، خودیاری در خوردن، ارتباط و جابه جایی و حرکت، به ترتیب بیشترین تأثیر را پذیرفته اند و در رشد عاطفی نیز فروپاشی شخصیت، فقدان استقلال، ناسازگاری اجتماعی، بازگشت عاطفی و نبود ثبات عاطفی بیشترین تغییر را دارند. این نتایج به خوبی نشان داد اگر دانش آموزان کم توان ذهنی در مدارس عادی آموزش ببینند، جنبه های مختلف رشد بهتری را تجربه می کنند و از این فواید بهره مند خواهند شد.
نقش نگرانی، امید و معنای زندگی در پیش بینی سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرانی، امید و معنای زندگی در پیش بینی سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. کلّیه ی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تحت پوشش مراکز توانبخشی سازمان بهزیستی شهر اردبیل در سال 95-1394 جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 130 مادر بعنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه ی نگرانی پنسیلوانیا، پرسشنامه ی امید بزرگسالان اشنایدر، پرسشنامه ی هدف در زندگی گرامباف و ماهولیک و پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین نگرانی با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی رابطه ی منفی معنا دار و بین امید و معنای زندگی با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی رابطه ی مثبت معنا داری وجود دارد (p<0.01). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 58/0 درصد از کل واریانس سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی براساس متغیرهای نگرانی، امید و معنای زندگی قابل پیش بینی است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نگرانی، امید و معنای زندگی از متغیر های مرتبط با سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می باشد که نیازمند برنامه ریزی می باشد.
اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان با کم توانی ذهنی آموزش پذیر 14-11 ساله در دو مدرسه استثنایی شهر کرج در سال تحصیلی 96-1395بود. از میان جامعه آماری، 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. در طی مدت تحقیق 4 نفر از گروه آزمایش و 4 نفر از گروه گواه از ادامه مداخله انصراف دادند (11=N ). گروه آزمایش طی هشت هفته در 24 جلسه ی گروهی 1 ساعته فعالیت های موسیقیایی که هفته ای سه بار برگزار می شد، شرکت کردند. گروه گواه طی این مدت مداخله ای دریافت نکردند. همه شرکت کننده ها آزمون رایانه ای دسته بندی کارت ویسکانسین، برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی؛ آزمون برو/نرو برای ارزیابی کنترل مهاری؛ و خرده آزمون فراخنای ارقام از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان برای ارزیابی حافظه فعال را قبل و پس از اجرای مداخله انجام دادند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس، نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون در سطح 05/0= α تفاوت معنا داری وجود نداشت. بدین معنا که برنامه فعالیت های موسیقیایی مورد نظر بر بهبود عملکرد گروه آزمایش در آزمون های کارکردهای اجراییِ به کار رفته تأثیر معنا داری نداشته است.
نقش ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی در پیش بینی سلامت روان مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
176-187
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود کودک کم توان ذهنی در یک خانواده، سلامت روانی اعضای آن را به خطر می اندازد، با این وجود متغیرهای دیگری نیز در تبیین وضعیت روان شناختی والدین این کودکان نقش ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی با سلامت روانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش: تعداد 92 نفر از مادران دارای حداقل یک فرزند کم توان ذهنی آموزش پذیر در دامنه سنی 6 تا 14 سال به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. آزمودنی ها به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های ذهن آگاهی ( براون و ریان، 2003) ، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دهلم، زیمت و فارلی، 1998) ، افسردگی، اضطراب و تنیدگی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی با ابعاد افسردگی، اضطراب، و تنیدگی، رابطه معنی دار و معکوسی دارد (0/01 P< )؛ یعنی میزان بالای ذهن آگاهی با سطح پایین افسردگی، اضطراب، و تنیدگی، همراه است. اما بین حمایت اجتماعی و سلامت روان، رابطه معنی داری به دست نیامد. نتایج همچنین نشان داد که ذهن آگاهی توانست به صورت معنی داری افسردگی (بتا= 0/50) و اضطراب (بتا= 0/46) مادران را پیش بینی کند (0/001 P< )، اما تنیدگی مادران توسط هیچ کدام از متغیرهای ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی، پیش بینی نشد. نتیجه گیری: از آنجا که نگهداری از کودک کم توان ذهنی، تنیدگی، اضطراب، و افسردگی مادران را افزایش می دهد، بنابراین لزوم طراحی مداخلات روان شناختی مبتنی بر افزایش ذهن آگاهی، ضروری است.
بررسی رابطه پذیرش و عمل و چشم انداز زمان آینده با انعطاف پذیری روانشناختی و سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: توجه به سازگاری و بررسی عوامل موثر بر آن برای ارتقاء سلامت مادر و بهبود روابط والد فرزندی به ویژه در مادران کودکان کم توان ذهنی حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه بررسی رابطه پذیرش و عمل و چشم انداز زمان آینده با انعطاف پذیری روانشناختی و سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی می باشد. روش: این مطالعه از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر تحلیل مسیر می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 12 تا 16 ساله در مدارس استثنایی شهر مشهد در سال 95-96 می باشد. نمونه شامل مادران 217 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر که با روش نمونه گیری در در دسترس شدند. داده ها با روش تحلیل مسیر که شامل مجموعه ای از معادلات رگرسیونی می باشد و با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شدند. یافته ها: بررسی شاخص های برازندگی و با توجه به اینکه مقدار 08/0 RMSEA < و 08/0 SRMR < می توان برازش مدل را مطلوب دانست. همچنین در سایر شاخص ها از جمله ( NNF NFI ، NNFI ، CFI ، RFI ، IFI ) نتایج بالاتر از 9/0 می باشد که حاکی از برازش قابل قبول مدل می باشند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت چشم انداز زمان آینده و پذیرش و عمل هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم باعث افزایش سازگاری می شود. لذا می توان گفت مادران کودکان کم توان ذهنی با توجه به میزان پذیرش عمل و انعطاف پذیری روانشناختی در سازگاری متفاوتند و با اعمال مداخلاتی جهت ارتقاء این متغیرها می توان به افزایش سازگاری در مادران کودکان کم توان ذهنی کمک کرد.
اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 30 دختر کم توان ذهنی که به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به دو گروه 15 نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه اوقات فراغت عرش را در 16 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای پژوهش آزمون هوشی وکسلر کودکان (2003) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی (1990) بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد با استفاده از نسخه بیست و سوم نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه اوقات فراغت عرش بر ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی آزمودنی ها تاثیر معناداری معناداری داشت (0001/0 P< ). نتیجه گیری: برنامه اوقات فراغت عرش ظرفیت شناختی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید. بنابراین، برنامه ریزی به منظور استفاده از برنامه اوقات فراغت برای این دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارد.
فراتحلیل تأثیر مداخلات مبتنی بر بازی درمانی بر رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین ملاک های تعریف و تشخیص کم توانی ذهنی، مشکلات معنادار در رفتارهای سازشی است. از آن جایی که بازی یکی از روش های بهبود رفتار سازشی در کودکان کم توان ذهنی است، به نظر می رسد که انجام یک فراتحلیل به روشن ساختن مقدار واقعی اثربخشی مداخلات مبتنی بر بازی درمانی بر رفتار سازشی آنها، کمک خواهد کرد. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخلات مبتنی بر بازی درمانی بر رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی در ایران انجام شد. روش: این پژوهش از نوع فراتحلیل است. قبل از تحلیل اندازه اثر اختلاف میانگین ها، از روش پریزما برای مشخص کردن درخت تصمیم گیری استفاده شد. سپس با استفاده از تکنیک فراتحلیل، اندازه اثر مداخلات مبتنی بر بازی درمانی مشخص شد. 10 مطالعه از 19 مطالعه انجام شده در ایران با کلید واژه های بازی، بازی درمانی، رفتار سازشی، کم توان ذهنی، و ناتوانی هوشی که در پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، بانک اطلاعات مقالات علوم پزشکی ایران، پژوهشگاه اطلاعات، گوگل اسکالر، مدارک علمی ایران، و بانک اطلاعات نشریات کشور در سال های 1387 تا 1396 نمایه شده بودند با توجه به ملاک های ورود و خروج، گردآوری و فراتحلیل شدند. ابزار پژوهش، فهرست وارسی فراتحلیل بود و برای تحلیل داده های توصیفی و محاسبه اندازه اثر پژوهش ها از نرم افزار جامع فراتحلیل استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر اختلاف میانگین ها مداخلات مبتنی بر بازی درمانی بر رفتار سازشی 0/65 (0/00001P≤) بود که بر اساس جدول کوهن (1998)، بالا است. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر بالای مداخلات مبتنی بر بازی درمانی می توان گفت این شیوه مداخله می تواند در بهبود رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی سهم عمده ای داشته باشند و به عنوان روشی مناسب در توانبخشی این کودکان، مورد استفاده قرار گیرد.
تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی دوره متوسطه تحصیلی آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف : تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی هدف این پژوهش بود. روش : روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود . جامعه آماری این تحقیق مادران دانش آموزان کم توان ذهنی دوره متوسطه تحصیلی در آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز بودند. ابزار این پژوهش مقیاس افسردگی بک بود. از بین این مادران به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه به تعداد مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها : داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش تجزیه وتحلیل، تحلیل کوواریانس بود. میانگین پس آزمون گروه آزمایش کمتر از میانگین پیش آزمون بود . این تفاوت معنادار بود (P<0/001). نتیجه گیری : براساس این یافته ها فرض صفر آماری رد شد و می توان استنباط نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی در آموزش وپرورش ناحیه سه شیراز مؤثر است.
اثربخشی بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی رفتاری بر مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی برنامه بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی رفتاری بر مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی در شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 22 دانش آموز کم توانی ذهنی 7 تا 11 ساله شرکت داشتند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه شهیدان نوری اصفهان انتخاب شدند. آنها به دو گروه 11 نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزشی بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی رفتاری را در 7 جلسه (هر جلسه 40 دقیقه) دریافت کردند، در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس در نسخه 23 نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی رفتاری اثر مثبت و معناداری بر مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی داشت (001/0P<). بر اساس مجذور اتا می توان عنوان کرد 69 درصد تغییرات مشکلات رفتاری به علت اثر مشارکت آزمودنی ها در برنامه آموزشی بازی درمانی گروهی است. با توجه به این که بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی رفتاری با نتایج مثبت و مؤثری همراه بود و باعث کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی شد. بنابراین برنامه ریزی برای اجرای این برنامه آموزشی اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و تداوم هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
امروزه مادران کودکان کم توان ذهنی دارای مشکلات هیجانی بسیاری هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و تداوم هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال، شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، 4 مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از خانواده های کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده و همخوان با ملاک های ورودی پژوهش و متمایل به شرکت در درمان از مرکز بهزیستی شهرستان اردبیل انتخاب کرده و مادران خانواده به صورت گمارش تصادفی در دو گروه، آزمایش (20=n) و کنترل (20=n) قرار گرفتند. گروه آزمایش، 10 جلسه، طرحواره درمانی هیجانی گروهی را دریافت کرده اما گروه کنترل دریافتی نداشتند. اعضای دو گروه به مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی(2002) قبل و پس از درمان پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری (01/0>P) و تداوم هیجانی (01/0>P) معنی دار است. به عبارت دیگر این درمان باعث کاهش معنادار در نمرات متغیر های نشخوار فکری و تداوم هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی مورد مطالعه در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان موثر در اصلاح بسیاری از طرحواره های هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.