مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
خودتنظیمی هیجانی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز براساس راهبردهای تنظیم هیجانی و استرس تحصیلی انجام شد. روش: روش پژوهش براساس شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی و بر اساس هدف از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1397-98 تشکیل دادند. حجم نمونه متشکل از 386 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بود که با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس خودتنظیمی هیجانی هافمن و کشدان، مقیاس استرس تحصیلی کودرون و مقیاس فرسودگی تحصیلی برسو، سالانووا و اسکافلی بودند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین مولفه سازگاری خودتنظیم هیجانی و فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معنی دار، بین مولفه تحمل تنظیم هیجان و فرسودگی تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت معنی دار و همچنین بین استرس تحصیلی و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از بین مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی، مؤلفه ی سازگاری خود تنظیم هیجان قادر به پیش بینی فرسودگی تحصیلی و استرس تحصیلی نیز قادر به پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان بودند. نتیجه گیری: یافته های حاصل شده، بر اهمیت نقش متغیرهای خودتنظیمی هیجانی و استرس تحصیلی در میزان فرسودگی تحصیلی دانشجویان تأکید می نماید. بنا براین به کارگیری راهبردهای تنظیم هیجان و آموزش آن و همچنین آموزش شیوه های کنترل استرس تحصیلی به دانشجویان امری ضروری به نظر می رسد که می تواند منجر به کاهش فرسودگی تحصیلی، افزایش بهزیستی تحصیلی و در کل ارتقاء سلامت روانی دانشجویان شود.
مقایسه اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی و آموزش مبتنی بر شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی، در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی
زمینه و هدف: روانشناسان علاوه بر شناسایی آسیب های روانی ناشی از اینترنت بر روی کاربران آن، در پی یافتن راه حل هایی برای رفع و کاهش آن آثار برآمدند و از جهاتی دیگر برای تقویت و مقاوم سازی شخصیت، آموزش و تقویت مهارت های روانی گوناگونی نیز وجود دارد؛ لذا هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی و شفقت ورزی بر بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. از میان جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس نمره پرسشنامه ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینها و سینگ، 1990) در پیش آزمون، 45 دانش آموز که دارای ملاک های ورود و خروج بودند نمونه آماری را تشکیل دادند. این 45 نفر به طور تصادفی در 3 گروه 15 نفره (2 گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گزینش شدند که برای گروه آزمایشی ( A )، آموزش شفقت به خود و برای گروه دوم (گروه آزمایشی B )، آموزش خودتنظیمی هیجانی را دریافت کردند و گروه کنترل ( C ) در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار spss-22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خود تنظیمی هیجانی و آموزش شفقت ورزی به طور معناداری بر بلوغ عاطفی (عدم ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، ناسازگاری اجتماعی، فروپاشی شخصیت و فقدان استقلال)، ناگویی خلقی (دشواری در تشخیص احاساسات، دشواری در توصیف احساسات، تفکر) تاثیر مثبت دارد (05/0 (p< ولی بین اثربخشی دو گروه تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که دو شیوه مداخله خودتنظیمی هیجانی و شفقت ورزی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود بلوغ عاطفی، ناگویی خلقی در دانش آموزان دارای گرایش به اعتیاد اینترنتی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی نقش میانجی خودانتقادی بین خودتنظیمی هیجانی و کمرویی نوجوانان
زمینه و هدف: در بسیاری از مواقع، کمرویی، اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ه ا و ایف ای مسئولیت ها است؛ لذا هدف تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی خود انتقادی بین خودتنظیمی هیجانی و کمرویی نوجوانان است. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. هدف تحقیق کاربردی و ازنظر زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر بجنورد است که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحلیل بوده اند. جهت برآورد حجم نمونه کافی از روش تعیین حجم نمونه کلاین (2005) استفاده شد که تعداد 567 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای می باشد. روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سطوح خود انتقادی تامپسون و زوروف(2004)، پرسشنامه کمرویی استنفورد(1990) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی از پرسشنامه هافمن و کاشدان(2010) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل علی کمرویی دانش آموزان بر اساس خودتنظیمی هیجانی با نقش میانجی خود انتقادی دارای برازش مناسب است. همچنین خودتنظیمی هیجانی بر خود انتقادی تاثیرمستقیم دارد و خودتنظیمی هیجانی بر کمرویی تاثیر مستقیم دارد. دیگر اینکه خود انتقادی بر کمرویی تاثیرمستقیم دارد و خود انتقادی نقش میانجی بین خودتنظیمی هیجانی و کمرویی ایفا می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین خودتنظیمی هیجانی و کمرویی دانش آموزان، خود انتقادی نقش میانجی دارد؛ بنابراین برنامه ریزان نظام آموزشی با کمک روان شناسان و مشاوران مدرسه می توانند جهت رفع کمرویی دانش آموزان اقدامات لازم را در برنامه درسی جای دهند.
مدل پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه با توجه به اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین با نقش میانجی آگاهی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرح ریزی برای فارغ التحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدین شان به عنوان مشارکت کنندگان، پرسشنامه های ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خرده مقیاس یادگیری ادراک شده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خرده مقیاس طرح ریزی برای فارغ التحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانش آموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خرده مقیاس دانش آموز (Sokol, 2000) و خرده مقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS 22 و LISREL 8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطه ای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانش آموزان را ایفا می کند. یافته های حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژه ای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانش آموزان در بردارد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های حافظه و خودتنظیمی هیجانی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه سال تحصیلی 92- 91(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حافظه وخودتنظیمی هیجانی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان انجام شده است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزان دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طریق پرسشنامه اسپیلبرگر شناسایی و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان دو هفته بعد از آخرین جلسه مداخله، پرسشنامه اسپیلبرگر را تکمیل کردند. برنامه آموزش مهارت های حافظه به مدت 8 جلسه، هر جلسه به مدت 60 دقیقه و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. هم چنین برنامه آموزش خودتنظیمی به مدت 7 جلسه، هر جلسه به مدت 60 دقیقه و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل نیز آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های حافظه و خودتنظیمی هیجانی بر کاهش اضطراب امتحان اثر مثبت و معناداری دارند (05/0>p). هم چنین آزمون تعقیبی LSD نشان داد اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی نسبت به مهارت های حافظه در کاهش اضطراب امتحان مؤثرتر است. در مجموع یافته های پژوهش نشان داد اگرچه هردو روش مهارت های حافظه و خودتنظیمی هیجانی در کاهش اضطراب امتحان مؤثر بوده اند اما روش خودتنظیمی هیجانی نسبت به روش آموزش مهارت های حافظه مؤثرتر است.
تأثیر آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی بود. پژوهش حاضر از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ای مردان 20 تا 35 ساله معلول جسمی-حرکتی مراجعه کننده به آسایشگاه معلولین شادگان در سال 1397 بود. از میان جامعه آماری با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات پرسشنامه های رفتارهای خودمراقبتی و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی در پیش آزمون، 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در ۲ گروه، 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند و تنها گروه آزمایشی، آموزش واقعیت درمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایشی و گروه گواه در هر دو متغیر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی تفاوت معنی دار وجود دارد. بر این اساس آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی مؤثر است.
اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1969)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که می توان از طرحواره درمانی در جهت کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
روابط ساختاری خودتنظیمی هیجانی با عملکرد درس شیمی با میانجی گری انگیزش یادگیری شیمی در دانش آموزان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۴۷-۲۴۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: انگیزش یکی از مهم ترین منابع قدرتمند تکانه ای است که رفتار یادگیرندگان را در آموزشگاه تحت تأثیر قرار می دهد و قدرت و پایداری رفتار را همراستا با عواملی مانند خودتنظیمی هیجانی تعیین می کند؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودتنظیمی هیجانی با عملکرد درس شیمی با میانجی گری انگیزش یادگیری شیمی در دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 275 دانش آموزان دختر متوسطه دوم پایه یازدهم، 11 مدرسه دولتی شهر محمودآباد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 275 نفر به عنوان حجم نمونه به روش تمام شمار دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انگیزش یادگیری شیمی سالتا و کلوگلیوتیس (2015)، پرسشنامه خودتنظیمی ﻫﯿﺠﺎن گراس و جان (2003) و نمره درس شیمی جهت عملکرد تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات رگرسیونی ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که انگیزش یادگیری شیمی و خود تنظیمی هیجانی بر عملکرد درس شیمی در دانش آموزان اثر مستقیم دارند. همچنین انگیزش یادگیری شیمی بر عملکرد درس شیمی با واسطه گری خود تنظیمی هیجانی در دانش آموزان اثر معنی داری دارد. به طور کلی مدل پژوهش تایید شد و متغیرهای پژوهش توان پیش بینی 33 درصدی از متغیر عملکرد درس شیمی را دارا بودند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در تبیین عملکرد درس شیمی است.
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان یازده تا چهارده سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره کودک شهر خوی در سال 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 30 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) اسپرافکین و همکاران (1984) و چک لیست تنظیم هیجانی (ERC) شیلدز و کیکتی (1997) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 15 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودتنظیمی هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان موثری برای بهبود عملکردهای هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در کودکان بوده است.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۴
131-156
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه کرمانشاه انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و همچنین گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 19-16 ساله مقطع متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال 1399-1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان بود که به صورت نمونه گیری تصادفی که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند و از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (2007)، پرسشنامه هیجان های تحصیلی (AEQ) پکران (2006) و پرسشنامه عادت های مطالعه (PSSHI) پالسانی و شارما (1989) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در فرسودگی تحصیلی (02/20 F= و 05/0 p<)، اضطراب یادگیری (98/5 F= و 05/0 p<) و عادت های مطالعه (98/34 F= و 05/0 p<) و همچنین بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری هر سه متغیر در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p<) که نشان از اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی دارد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان آموزش خودتنظیمی هیجانی را به عنوان یک روش مؤثر و به عنوان یک مداخله ثمربخش در بهبود فرسودگی تحصیلی، اضطراب یادگیری و عادت های مطالعه در دختران مقطع متوسطه پیشنهاد داد.
اثربخشی سایکودرام بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روانشناختی در افراد دارای اختلال شخصیتی نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
91-100
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی سایکودرام بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روانشناختی در افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی بود. حجم نمونه 30 نفر از افراد با این اختلال بودند که به صورت در دسترس از جامعه آماری (یکی از مراکز مشاوره) گزینش شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل خلاصه ای از پروتکل سایکودرام،پرسشنامه تنظیم هیجانی گرنفسکی، کریج و اسپینهاون (2001) و بهزیستی روانشناختی ریف (1980) بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS22 انجام شد. در این تحقیق از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن استفاده شد و از آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های تحقیق استفاده گردید. قبل از آزمودن فرضیه ها، مفروضه نرمال بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرنف انجام شد. سپس مفروضه همگنی واریانس ها از طریق آزمون لوین در تمام متغیرهای دو گروه بررسی شد. برای گزارش نتایج از معناداری آزمون های آماری مورد نظر و اندازه از اثر متغیر مستقل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که سایکودرام بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روانشناختی در افراد دارای اختلال شخصیت نمایشی اثربخش است. با توجه به شدت اثر، درمان سایکودرام بر بهزیستی روانشناختی افراد دارای اختلال شخصیت تاثیر بیشتری نسبت به خودتنظیمی هیجانی دارد.
پیش بینی تمایل جنسی براساس خودتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربه ای و علائم افسردگی در زنان معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمایل جنسی مناسب نقش مهمی در پایدار ماندن زندگی زناشویی دارد، بر این اساس شناخت عوامل مؤثر بر آن اهمیت فراوانی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تمایل جنسی براساس خودتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربه ای و علائم افسردگی در معلمان زن شهرستان بافق انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمام معلمان زن دوره دوم متوسطه شهرستان بافق به تعداد ۲۲۵ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که تعداد ۱۳۰ نفر آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل: پرسشنامه تمایل جنسی هارلبرت (۱۹۹۱)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (۲۰۰۳)، پرسشنامه چندبعدی اجتناب تجربه ای (۲۰۱۱) و پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۶۱) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه همراه با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری بین ارزیابی مجدد شناختی با تمایل جنسی وجود دارد و همچنین ارتباط منفی و معنی داری بین تعلل، سرکوبی/ انکار، تحمل آشفتگی، اجتناب تجربه ای و افسردگی با تمایل جنسی بود (P<۰/۰۱). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که افسردگی، ارزیابی مجدد شناختی و تعلل به ترتیب با ۰/۲۵، ۰/۲۶ و ۰/۲۴ قادر به پیش بینی تمایل جنسی شرکت کنندگان پژوهش بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد خودتنظیمی هیجانی، اجتناب تجربه ای و افسردگی نقش مهمی در تمایل جنسی زنان دارد؛ بنابراین توصیه می شود آموزش های مناسب تنظیم هیجان و افزایش آگاهی از اجتناب تجربه ای در زنان برای بهبود تمایل جنسی در آن ها صورت گیرد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۸۶-۱۷۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری در سال 1401 بودند که به مراکز اختلالات یادگیری تبریز مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 مادر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب (AI، بک و کلارک، 1998) و خودتنظیمی عاطفی (SREQ، لارسن و پریز مایک، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اضطراب و خودتنظیمی هیجانی پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی مادران تأثیر دارد و باعث کاهش نگرانی و افزایش خودتنظیمی هیجانی می شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی و خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
47 - 56
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی و خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری را همسران جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شاهد (تحت نظر بنیاد شهید و امور ایثارگران) شهر مشهد در فصل تابستان و پاییز سال 1401 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 51 همسر جانباز با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (26 نفر) و گواه (25 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار را طی هشت هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران، 2010) (CFQ) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2006) (ESRQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی (0/001>P؛ 0/61=Eta؛ 76/34=F) و خودتنظیمی هیجانی (0/001>P؛ 0/50=Eta؛ 49/07=F) همسران جانبازان تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار با بکارگیری مفهوم سازی آگاهی هیجانی و معرفی روش های دستیابی به آن، ایجاد تغییر هیجانی و ایجاد هیجان خودتسکینی مقابله ای می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش همجوشی شناختی و بهبود خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبک های فرزندپروری با نقش میانجی گری خودتنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
182 - 192
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر الگویابی ساختاری گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبک های فرزندپروری با نقش میانجی گری خودتنظیمی هیجانی بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان در نیمسال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین جامعه آماری 340 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، ۲۰۰۳)، پرسشنامه گرایش به اعتیاد (وید و بوچر، 1992) و پرسشنامه سبک فرزندپروری (بامریند، ۱۹۷۲) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه بر خودتنظیمی هیجانی (05/0p<، 533/0-β=) و گرایش به اعتیاد (05/0p<، 437/0β =) دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 4/28 و 1/19 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین سبک فرزندپروری مقتدرانه بر خودتنظیمی هیجانی (05/0p<، 545/0β=) و گرایش به اعتیاد (05/0p<، 462/0-β =) دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 5/29 و 3/21 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در ادامه سبک فرزندپروری سهل گیرانه بر خودتنظیمی هیجانی (05/0p<، 426/0-β =) و گرایش به اعتیاد (05/0p<، 518/0β =) دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 1/18 و 8/26 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت خودتنظیمی هیجانی بر گرایش به اعتیاد (05/0p<، 547/0-β =) دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 9/29 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه سبک های فرزندپروری با گرایش به اعتیاد دانشجویان نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0p<). با توجه به نقش میانجی معنادار خودتنظیمی هیجانی، می توان با بکارگیری مداخلات موثر همانند آموزش خودتنظیمی هیجانی از بروز گرایش به اعتیاد در نزد دانشجویان کاست.
رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائلی که هر سازمان می بایست توجه ویژه ای به آن نماید، شناخت مسائل روانی و شغلی کارکنان است. لذا امروزه توجه به سازه بهزیستی شغلی در میان کارکنان رو به افزایش است. همچنین با توجه به شرایط کاری کارکنان در سازمان ها و تمایل افراد به کار در ساعت های طولانی، می توان شاهد بروز عواقب ناشی از آن همچون اعتیاد به کار بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان انجام گردید. این پژوهش از نظر نوع، توصیفی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن را کلیه کارکنان یک سازمان در شهر اصفهان به تعداد دو هزار نفر تشکیل داده اند که از میان آنان، تعداد 310 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به کار، بهزیستی شغلی، خودتنظیمی هیجانی، رگه تاریک شخصیت خودشیفته و سلامت روان بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه خودتنظیمی هیجانی با سلامت روان، سلامت روان با بهزیستی شغلی و خودشیفتگی با اعتیاد به کار، مثبت معنی دار است و رابطه خودشیفتگی با سلامت روان و رابطه سلامت روان با اعتیاد به کار منفی و معنی دار است (05/0>p). همچنین مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و سلامت روان، میانجی رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار است (05/0>p)؛ بنابراین به دلیل نقش و اهمیت پدیده هایی همچون بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار در سازمان ها، توجه به این یافته های مهم باید مدنظر مدیران و سیاست گذاران سازمان ها قرار بگیرد.
اثربخشی آموزش خود تنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازیهای رایانه ای
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
31 - 41
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازی های رایانه ای شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری منطقه آموزشی 6 انتخاب و از میان دانش آموزان این منطقه تعداد 30 دانش آموزان پسر که وابسته به بازی های رایانه ای بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای وانگ و چانگ (2002)، مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه خشم نواکو (1986) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر کاهش پرخاشگری و بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان دارای پسر دارای وابستگی به بازی-های رایانه ای موثر است (۰۱/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان دارای وابستگی به بازی های رایانه ای، آموزش تنظیم شناختی هیجان است.
ارزیابی مدل بهزیستی روانشناختی بر اساس خود تنظیمی هیجانی، ذهن آگاهی و خودانسجامی با نقش میانجیگری سرمایه های روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی مدل بهزیستی روانشناختی بر اساس خود تنظیمی هیجانی، ذهن آگاهی و خودانسجامی با نقش میانجیگری سرمایه های روان شناختی طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی زمینه یابی (پیمایشی) به صورت مقطعی می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و نحوه ی گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای بررسی فرضیه ها از طریق پرسشنامه و به شکل میدانی جمع آوری می شود. به دلیل بررسی رابطه بین متغیرها این نوع تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان سرپرست شهر شیراز است که، با توجه به حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص تعداد 384 نفر در نظر گرفته شدکه، به روش تصادفی ساده بین نمونه آماری پخش گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایی SPSS و AMOS انجام شد. نتایج نشان داد که سرمایه های روان شناختی قادر به ایفای نقش واسطه ای در رابطه بین خود انسجامی و خودتنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی است. سطح معناداری متغیرهای خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی بسیار نزدیک به صفر و کمتر از مقدار سطح معناداری 05/0=α است (p<0.05). در نتیجه از نظر آماری بین این متغیرها و بهزیستی روان شناختی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. به لحاظ اثبات رابطه مثبت بین آن ها می توان گفت با افزایش یک واحد میزان خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی، میزان بهزیستی روان شناختی به صورت مستقیم به ترتیب به اندازه 5/12 درصد، 9/21 درصد و 5/32 درصد افزایش خواهند یافت. همچنین با افزایش یک واحد میزان خود انسجامی، خود تنظیمی هیجانی و ذهن آگاهی، با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی به صورت غیر مستقیم میزان بهزیستی روان شناختی به صورت غیرمستقیم به ترتیب به اندازه 3/4 درصد، 8/4 درصد و 7/7 درصد افزایش خواهند یافت.