مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
اهل حدیث
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
277-290
حوزه های تخصصی:
حدیث بسندگی جریانی فکری است که بین گروهی از مسلمانان شکل گرفت و کم وبیش در عصر حاضر نیز رگه هایی از آن به چشم می خورد. حدیث بسندگان، قرآن را برای همگان قابل فهم ندانسته به همین دلیل از مراجعه مستقیم به قرآن پرهیز نموده و در شناخت معارف دینی تنها به سنت و حدیث مراجعه می کنند. آن ها هرگونه بحث عقلی و تفکر و تأویل در این خصوص را رد می کنند و تنها آیاتی را در شناخت دین می پذیرند که حدیث یا روایتی درباره آن وجود داشته باشد. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی نگاشته شده در پی شناخت و سیر شکل گیری این جریان در اهل سنت است. بررسی ها نشان می دهد جریان حدیث بسندگی در مقابل جریان قرآن بسندگی ایجاد شده است. حدیث بسندگی در بین مسلمانان، نخستین بار از برخی صحابه و تابعان گزارش شده است. این جریان فکری در اهل سنت پس از رحلت پیامبر در دوران صحابه تشکیل و تا دوران معاصر ادامه دارد. حدیث بسندگی در اهل سنت عمدتاً بین گروهی از عامه اهل الحدیث همچون حنبلیه، حشویه و سلفیه شکل گرفته است.
چگونگی مواجهه متوکل عباسی با نحله های کلامی (بررسی موردی معتزله و اهل حدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با روی کار آمدن عباسیان و آغاز نهضت علمی، فرقه های کلامی بسیاری در جهان اسلام به وجود آمدند. مهمترین این فرقه در دوره اول عباسی معتزله بود که خلافت عباسی به کمک آنها و با اتکاء به آرا و استدلالات عقلی آنها به مقابله با شبهات و تشکیکات وارده بر دین برآمدند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای به تبیین زمینه های قدرت یابی و افول این نحله فکری و همچنین مناسبات میان معتزلیان و اهل حدیث پرداخته شده است. سوال اصلی پژوهش این است که با توجه به خدمات معتزله در تبیین فکری جامعه اسلامی چه عواملی موجب شد تا متوکل عباسی معتزلیان را سرکوب کند و بار دیگر به اهل حدیث روی آورد؟ دستاورد تحقیق بر این نکته استوار است که مأمون پس از غلبه بر امین برای مقابله با جناح پر قدرت قشری اعراب با تمایلات فکری حشویه، که مامون را نماینده واقعی اعراب اهل سنت نمی دانستند سبب نزدیکی خلیفه به معتزله شد. در حالی که متوکل به سبب علایق عرب گرایانه و تمایل به بازگرداندن خلافت عباسی به روزگار پیش از مأمون، تلاش کرد تا با سرکوب معتزلیان بار دیگر به اهل حدیث نزدیک شود.
جدال کلامی حدوث و قدم کلام الهی به مثابه مقدمه ای بر مسئله زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن یکی از بحث برانگیزترین مسائلی است که در قرون متمادی اسلامی از دید صاحب نظران این حوزه دور نمانده است. با نگاهی دقیق به این مسئله و تطورات تاریخی آن می توان دریافت که نظرات علمای اسلامی در این حوزه در یک خط سیر خاص نبوده و بر اساس گفتمان های غالب و خاص هر دوره، نظراتی متناسب با آن ارائه شده است. در قرن دوم بحث های جدی پیرامون خلق قرآن در بین فرق اسلامی درگرفت به همین سبب هر یک از گروه ها درصدد بودند تا با اقامه برهان و دلایل درون دینی عقیده خود را به کرسی بنشانند. جریان خلق قرآن و درگیری های کلامی که به ویژه در اواخر دوران حکومت مامون عباسی به عنوان منشوری حکومتی تلقی گردید؛ تنها حربه ای سیاسی بر علیه مخالفان این نظریه نبود بلکه با نگاهی موشکافانه به این وقایع می توان دریافت که این مساله مقدمه ای برای مظریات پیرامون زبان قرآن و برداشت های تفسیری مفسران هرکدام از فرق اسلامی بوده است. در این مقال برآنیم تا به شواهد و قرائن این مسئله با تکیه بر نظرات متکلمان و مفسران معتزله و اشاعره و دیگر فرق بپردازیم.
اهل حدیث و پیامدهای کلام ورزی (واکاوی پیامدهای معرفت شناختی و روش شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم کلام از دانشهایی دینی است که سرگذشت یکنواختی نداشته است. اگر شماری به وجوب فراگیری و اشتغال به آن رأی داده اند، کسانی هم در تحریم پرداختن به آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند. اهل حدیث علاوه بر تمسک به دلایل متعدد بر این تحریم، پیامدهایی را برای نادرستی اشتغال به این علم ذکر کرده اند، که درباره هر دانش دیگری هم مطرح شود، باید از پرداختن به آن خودداری کرد. پرسش نوشتار حاضر آن است که اهل حدیث با تمسک به چه پیامدها و لوازم معرفت شناختی و روش شناختی با اشتغال به علم کلام مخالفت کرده اند؟ تا چه مقدار می توان با لازمه بودن امور مزبور همراه شد و تمسک به این قبیل امور چگونه می تواند وجهی برای مخالفت با علم کلام فراهم آورد؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که تلاش مخالفان علم کلام در تمسک به این پیامدها متکلمان را متوجه هشدارهایی می سازد که اگر مسیر پرداختن به این علم را به درستی سپری نکنند، چه تهدیداتی در کمین آنها خواهد بود. البته این پیامدها نه متوجه ذات علم کلامند و نه هیچ اختصاصی به علم کلام دارند. اندیشمندان هر علمی اگر به این قبیل پیامدها التفات نداشته باشند و یا به شیوه درست اشتغال به یک علم ملتزم نباشند در معرض چنین پیامدهایی هستند.
انحرافات فکری غیر شیعی عصر امام عسکری(ع) و نحوه مواجهه امام(ع) با آنها
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹ ویژه تاریخ اسلام
113 - 138
حوزه های تخصصی:
عصر امام عسکری7 از پر چالش ترین عصرهای امامت ائمه: بوده است عصری که نحله های فکری و مذهبی فراوانی در آن به تبلیغ اندیشه های خود می پرداختند. و امام7 را مجبور به موضع گیری کرده است. از واضح و آشکارترین موضع گیری ها و فعالیت های امام حسن عسکری7 در عصر امامت خویش چالش و پیکار با فرقه های انحرافی غیر شیعی و همچنین جریانات سیاسی عصر امامتش مثل: اهل حدیث، ثنویه، معتزله، اشاعره، جاعلان حدیث، قائلان به تجسم و روئیت خداوند متعال، وجود ترکان و سیطره کامل آنان بر دستگاه خلافت عباسی، و برخورد با فتنه های موجود عصر خویش بوده است. فرق انحرافی که به شدت به دنبال ترویج عقاید و افکار خویش بوده اند. این گروها که از فضای سیاسی موجود آن زمان که مهم ترین آن بی کفایتی خلفای وقت عباسی بوده است استفاده می کردند و در حال ترویج و تبیین افکار ضاله خویش بوده اند. اما امام حسن عسکری7 باوجود همه فشارهایی که از طرف حکومت بر ایشان و اصحابش وارد بود از مبارزه و مقابله با جدی با تفکرات انحرافی پا پس نکشیدند و به شدت با آن ها مقابله کرد و جامعه اسلامی آن روز را به سوی هدف مقدسی که در پیش داشت و آن هدف معرفی و شناساندن مهدی موعود(عج) و آماده کردن جامعه اسلامی برای ورود به عصر غیبت بود مهیا کرده است. امام حسن عسکری7 برای مبارزه با این گونه افکار از راه های متفاوتی مثل: شاگرد پروری، خنثی کردن فتنه های آنان، لعن، نفرین، طرد کردن آن ها، بر حذر داشتن اصحاب و شیعیان از هم نشینی با آنان، ارتباط گیری با شیعیان از طریق سازمان وکالت و تبیین معارف اسلام حقیقی و نوشتن کتاب در رد عقاید آنان استفاده می کردند.
شیعه امامیه و جریان های سیاسی فکری جامعه اسلامی از روزگار امام جواد(ع) تا غیبت صغری(221 - 256ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۳۱-۱۵۶
حوزه های تخصصی:
تشیع از بدو خلافت عباسیان با چالش های فکری گوناگونی از سوی حکومت و برخی جریان های فکری مواجه بوده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای،گزارش و شواهد تاریخی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که موضع شیعه امامیه در مقابل صف آرائی هایی که از سوی جریان ها صورت می گرفت چه بود و اساساً چگونه توانست هویت خود را در مقابل آنان حفظ نماید؟با تسلط ترکان بر خلافت اسلامی و سلطه عقیدتی سلفیه، شیعیان در تنگناهای سیاسی، اجتماعی بیشتری قرار گرفتند. در این دوره،امامان(ع) توانستند متناسب با مقتضیات زمان و مکان، راهکارهای ویژه ای چون مناظره، طرد، تکفیر، مکاتبه و... استراتژی حفاظت از جریان فکری شیعه و رشد تمدنی امامیه را دنبال نمایند. بر اساس یافته های این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته؛ابناءالرضا(ع) با معرفی معارف توحیدی و آموزه های مکتب تشیع؛ همواره در مبارزات، مکاتبات و مناطرات خود، تنها راه حل ریشه ای برای نجات جامعه و هدایت جریان های فکری را توجه و تمسک به ثقلین مطرح می کنند و سایر جریان های فکری را عاری از انحراف ندانسته اند.
درآمدی بر رویکرد سیاسی مذهبی معتز عباسی (ح 252- 255 ق) در برابر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
195 - 218
حوزه های تخصصی:
معتز عباسی (ح 252 255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیری های دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار می رفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّت های پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورش های مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل داده های تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره می کرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف می دانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقه ای منحرف می شمرد؛ به ویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایان بخش خلافت عباسی، به واکنش های دربار سرعت بخشید.
ملاحظاتی پیرامون تواریخ نایافته و تاریخنگاری محلی در خوارزم سده های 4 5ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
171 - 181
به رغم افزایش مطالعات در زمینه تاریخ و تاریخ نگاری محلی در ایران در قرون وسطی، تواریخ نایافته همچنان مغفول مانده اند. مقاله حاضر به بررسی تواریخ محلی مفقود خوارزم و گونه آن ها در سده های 4 5 هجری اختصاص دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ظهور تواریخ محلی در خوارزم با تأخیر نسبی در سده سوم هجری آغاز گردید و به زودی رشد کمی و کیفی را تجربه کرد. پیشگام نگارش تاریخ محلی برای خوارزم از اصحاب حدیث بودند و جایگاه خود را در تاریخ نگاری ولایت تا سده ششم هجری حفظ کردند. آثار اینان در مقوله تواریخ دینی و بر اساس ضوابط ویژه اهل حدیث تألیف شده بود. متعاقباً در سده پنجم هجری خوارزم شاهد ظهور تواریخ غیردینی (سیاسی) نیز شد. اگرچه در تألیف نخستین تاریخ از نوع اخیر، اثر ابوریحان بیرونی، ضوابط اخباریان تاریخ نگاری اسلامی رعایت نشده بود، اما به زودی نگارش این گونه تاریخ به مسیر سنتی تاریخ نگاری اسلامی یعنی رعایت ضوابط اخباریان بازگشت. به هر روی، در خوارزم نگارش هر دو گونه دینی و غیردینی تاریخ به موازات هم تا سده ششم هجری ادامه یافت.
از نابته/ناصبه تا حشویه: بر اساس گزارش ها و تحلیل های تاریخی ابوعمرو جاحظ
حوزه های تخصصی:
با توجه به دوران تسلط بنی امیه از سال 41 تا 132 هجری، آن هم در طول سه نسل، و این که اصولا اسلام در این دوره، پایه ای ترین مراحل را در شکل دهی به تاریخ تفکر پشت سر می گذاشت، شناخت جریان های فکری مذهبی بسیار اهمیت دارد. این کار در قالب تأسیس فرقه نابته ناصبه شکل گرفت و بعدها، بهترین تبیین را جاحظ از این مرام بدست داد. برخی از معتزله هم مانند ابوجعفر اسکافی نقش مهمی در تبیین آن داشتند، اما به نظر می رسد، همچنان اهمیت تاریخی با تأکید بر موقعیت حلقه ای آن برای شناخت تفکر اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا سعی خواهیم کرد بر اساس داده های منابع مختلف و با تأکید بر آنچه جاحظ در این باره آورده، گزارشی از آرای نابته و تصوری که از این جریان در میان مسلمانان بوده، بدست دهیم.
تفکر عثمانیه و انگیزه های احمد بن حنبل در ارائه گفتمان تربیع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
75 - 107
حوزه های تخصصی:
با کشته شدن خلیفه سوم در سال 35 هجری، بنی امیه در کنار شماری از صحابه با طرح خونخواهی وی، در نخستین واکنش به این ماجرا، با راه اندازی نزاع و جنگ داخلی، زمینه های شکل گیری «جریان عثمانیه» را بوجود آوردند. این جریان، علی (ع) را در خونخواهی خلیفه سوم مقصر می دانست و خلافتِ پس از پیامبر (ص) را تنها درباره سه خلیفه نخست می پذیرفت. تلاش های امویان برای به حاشیه بردن فضایل علی (ع) از طریق شبکه راویانش، در نهادینه کردن این اندیشه موثر بود و بعدها مبارزات سیاسی عباسیان – برای پررنگ تر کردن نقش عباس عموی پیامبر نسبت به ابوطالب (ع) پدر علی (ع) - با علویان، در ماندگاری این نظریه نقش بسزایی داشت. پس از سقوط امویان و برآمدن عباسیان، تلاش های احمد بن حنبل (164-241 ق) در طرح اندیشه تربیع یعنی پذیرش امام علی (ع) به عنوان خلیفه چهارم، گامی اساسی در ایجاد وحدت اسلامی بود. پژوهش حاضر قصد دارد پاسخ این پرسش را بیابد که:زمینه های ابعاد مختلف اندیشه تربیع در بینش ابن حنبل چه بود؟ دستاوردهای پژوهشی نشان می دهد که ابن حنبل با در نظر داشتن فضای دوستی اهل بیت (ع) در سده سوم، در پی پاسخگویی به دل بستگی های فکری عصر خود، و برای پایان دادن به تنش های کلامی به بسط نظریه تربیع کمک کرد. این پژوهش بر پایه نگره «تناسب حاکمیت و باور سازی مذهبی» واکاوی تحولات حدیث گرایی در سده سوم، به واکاوی اندیشه تربیع در بینش احمد بن حنبل با روش توصیف و تحلیل داده های تاریخی و حدیثی در این قرن می پردازد.
حنابله و نص گرایی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال چهارم آذر ۱۴۰۱ شماره ۴۱
74 - 88
در اسلام پس از رحلت پیامبر (ص) امت اسلامی به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم گردید. گرایشات گوناگونی نیز در بحث مرجعیت نص و ظاهر و عقل پدیدار شد که در میان اهل سنت، گرایش عمده اهل حدیث بودند و در رأس آنان احمدبن حنبل بود، در آثار وی ﻫﯿﭻ ﮐﺘﺎب رأی، فتوی، قیاس و یا اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻓﻘﻬﯽ دیده نمی شود و بیشتر آثار وی در زمینه حدیث است. قشری گرایی و استناد به ظواهر آیات و احادیث موجب شد که مسائل سستی از جمله، تجسیم خداوند به اعتقادات حنابله راه یابد. تفکر احمدبن حنبل، بار دیگر توسط احمد بن تیمیه تبلیغ و ترویج گردید. ابن تیمیه با آرا و عقاید خود زمینه ی فکری مذهب وهابیت را فراهم ساخت. از جمله عقاید وهابیت، تکفیر غیر وهابیان، روا ندانستن زیارت قبور پیامبر(ص) و اهل بیت، روا ندانستن توسّل و استشفاع به آنان و شرک پنداشتن سوگند به غیر خدا و بی اعتنایی به عقلانیت و گفتگو می باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد به بررسی حنابله و نص گرایی بپردازد که در تاریخ اسلام نقش برجسته ای را ایفا نموده است.
رشیدالدّین میبدی؛ اهل حدیث یا اشعری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین ابوالفضل میبدی عارف بنام سده ششم، و صاحب تفسیر کشف الاسرار است. در مواردی مفاهیم و تعالیم عرفانی میبدی از آراء کلامی او متمایز است اما در بیشتر موارد اعتقادات میبدی با مفاهیم عرفانی او در هم آمیخته است. این آمیختگی و پیوند، و همچنین پراکندگی اعتقادات کلامی میبدی در سراسر متن کشف الاسرار موجب شده تا از یک سو، مذهب کلامی او در بررسی های گذرا آشکار نشود و از سوی دیگر دیدگاهها و مشرب عرفانی او به درستی تحلیل نشود. در این مقاله ابتدا اعتقادات کلامی میبدی از کشف الاسرار استخراج شد و سپس این اعتقادات تحلیل شد و با آراء اشعریان مقایسه گردید. با توجه به شواهد و قرائن فراوان معلوم شد که میبدی اهل حدیث است و تشابه اعتقادات او با اشعریان بدان دلیل است که مکتب اشعری از آراء اهل حدیث نشأت گرفته است. واژگان کلیدی: میبدی، کشف الاسرار، اعتقادات کلامی، اهل حدیث، اشاعره.
تحلیل تطبیقی نماز مسافر از منظر اخباریون و قرآنیون(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
113 - 142
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل تطبیقی قصر نماز مسافر در دیدگاه اخباری ها و قرآنی ها به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای می پردازد و تفسیر دو گروه از آیه 101 سوره نساء را به پژوهش می گیرد تا اشتراکات و اختلافات آن ها را درک کند و به بحث بگذارد.
درباره نماز مسافر فقط یک آیه (نساء: 101) نازل شده است؛ لذا میدان تفسیر تنگ و دشوار اما اختلافات بسیار است. اخباری ها آیه را به نماز مسافر و وجوب قصر تفسیر کرده اند، که نمازهای چهاررکعتی باید دورکعتی خوانده شوند. مبنای تفسیر آن ها نیز اخبار عترت( است.
قرآنی های اهل سنت از آن جا که سنت را مرجع استنباط حکم شرعی نمی دانند، بعضاً آیه را طبق ظاهر و سیاق آن به نماز خوف تفسیر کرده اند و قصر را رخصت می دانند، نه وجوب. علاوه براین، قصر را قصر در ارکان و هیأت نماز تفسیر می کنند، نه قصر در رکعات. قرآنی های شیعه به رغم اختلاف مبنایی اما در برخی وجوه قصر نماز مسافر با اخباری ها اشتراک نظر دارند؛ یعنی با نظر به اخبار معصومین( درباره احکام نماز مسافر فتوا داده اند و بر همین اساس، با قرآنی های اهل سنت اختلاف نظر دارند و بعضاً به آن ها نزدیک اند.
واکاوی منازعات اهل حدیث با امامیه در مقوله «جامعه سازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متوکل (232-247 ق) دو سال پس احراز مسند خلافت، از اندیشه معتزله رخ برتافت و روی به اهل حدیث نهاد و تمامی امور دینی حکومت را به اهل حدیث واگذار کرد. با این رویداد، ضمن حکومتی شدن اندیشه اهل حدیث و سلطه آنان بر ساختار اندیشه دینی، نوعی از داد و ستد فکری- سیاسی میان خلیفه و اهل حدیث شکل گرفت. در این شرایط، امامیه که با انتقال کانون امامت به سامرا مواجه شده بود، در برابر خود شبکه محدثان نقل گرایی را می دید که ضمن شکل دهی به جامعه ی جدید دینی، اعتقاداتشان، پهلو به معارف شیعه می زد. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی این رخداد و بازکاوی آن در مفهوم «جامعه سازی» و به عبارتی ساخت جامعه ای نو، آن هم متناسب با فهم خود از آموزه های دینی است. کوشش تحقیق پیش رو، واکاوی تعامل و نزاع های اهل حدیث و امامیه با روش توصیف و تبیین داده های حدیثی-تاریخی و بر اساس نظریه ی «تعامل سیاسی-فرهنگیِ دین و قدرت در عصر دوم عباسی» می باشد. یافته های پژوهش حکایت از تکاپوی جریان اهل حدیث برای جامعه سازی، با تعابیر جدید از مفاهیمی مانند «سواد اعظم»، «جامعه اسلامی» و «دین حداکثری» دارد که اندیشه اهل حدیث را پشتیبانی و تایید می کرد. امامیه نیز با بهره گیری از پردازش حدیث، تبیین حدیث و شرح شبکه امامت شیعی، به کارزار این رویداد فرهنگی رفت.
احتجاجات قرآنی امام موسی کاظم(ع) با برخی جریان های انحرافی
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ اندیشه اسلامی، فرق و مذاهب گوناگونی به وجود آمده است. در عصر امام کاظم(ع)، انشعابات شیعی، مذاهب مختلفی از اهل سنّت و نیز جریان های فکری- سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشت که با انتشار باورهای خود درصدد به چالش کشیدن مبانی و معارف اسلامی و ضربه زدن به تشیع واقعی بودند. فعالیّت های فرقه گمراهی مانند؛ غالیان در این دوره مشهود است. اعتقاد به الوهیت و نبوت امامان معصوم، تناسخ، اباحی گری و رها کردن واجبات دینی، از جمله باورهای غلات است. «اهل حدیث» با اکتفا بر ظاهر قرآن و احادیث، در بیان اعتقادات و استنباط احکام فقهی، جایگاهی برای نیروی عقل قائل نبودند. این گروه توجه ویژه ای به مسئله «قضا و قدر» الهی داشتند و انسان را مجبور و فاقد اختیار می دانستند. عدم ادراک «صفات خبری» خداوند توسط بشر و غیر مخلوق بودن قرآن، از دیگر باورهای ایشان بود. در مقابل، «معتزله» قرار داشتند که در بهره گیری از عقل راه افراط پیمودند و بعضی از صفات را به خداوند نسبت می دادند و یا از خدا سلب می کردند و قائل به اختیار در افعال انسان ها بودند. در این مقاله با بررسی روایات تفسیری امام کاظم(ع) و تحلیل داده ها با روش توصیفی- تحلیلی، به موضع گیری امام با استناد به قرآن در برابر آراء و عقاید این جریان های انحرافی پرداخته شده است. امام با استناد به آیات قرآن به عنوان معیار مشترک و فصل الخطاب و همراه کردن استدلالات عقلی، مبانی فکری این جریان ها را باطل اعلام نموده و به تبیین معارف صحیح اسلام پرداخته است.
زمینه ها، محورها، پیامدهای تعامل امام صادق(ع)با سران اصحاب حدیث مدینه و کوفه
حوزه های تخصصی:
از جمله اقداماتی که در مطالعات حدیثی کمتر مورد توجه قرار گرفته، تلاش در جهت شناسایی زمینه ها، محورها و پیامدهای تعاملات شخصیت های موثر حدیثی در عصر حضور است؛ موضوعی که درباره روابط امامان شیعه(ع) به جهت درک فضای صدور حدیث، اهمیت بیشتری می یابد. هرچند داده ها در این باره اندک است اما با تغییر زاویه دید و مشاهده اخبار در فضایی تعاملی،می توان به ابعاد تازه ای درباره روابط یاد شده دست یافت. براین اساس، پژوهش حاضر تعامل امام صادق (ع) و اهل حدیث در مقطعی مهم یعنی، عصر امامت امام صادق(ع)و حضور بزرگان از اصحاب حدیث چون مالک ابن انس و سفیان ثوری در مدینه و کوفه را بررسی نموده است. در این نگاه تحلیلی و تاریخی، جایگاه فکری و اجتماعی گروه ها و اشتراک ها و اختلاف های آنها در کنار رویکردهای فکری خاص شان به عنوان زمینه تعاملات بررسی شده و سپس محورهای اساسی تعامل امام صادق(ع) با اهل حدیث و برخی پیامدهای این تعامل دوسویه در ساختار کلی مواجهه امام (ع) با آنها بیان شده است.