مطالب مرتبط با کلیدواژه

سقراط


۲۱.

خوانش سقراط از رهگذر تراژدی آیسخولوس (نگاهی دوباره به آپولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقراط آیسخولوس تراژدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۳۹۷
بررسی ارتباط سقراط با تراژدی کلاسیک و نسبت سنجی این دو، هدف این نوشتار است. اوج گیری شعر تراژدی در قالب نمایشنامه هایی از «آیسخولوس» هم زمان با دوران رشد و بالندگی هایی مواجه بوده است که آیسخولوس به اجرا درمی آورد و اوج زندگی شهر آتن محسوب می شد. وی با تأثیرپذیری از محتوای دینی تراژدی مبتنی بر سرنوشت، حق و عدالت و نیز عنصر درد و رنج در آن، که مایه ترحم و ترس می شود، و بسیاری الهامات دیگر از درون مایه تراژدی، واقعه محاکمه خود را تبدیل به نمایشی تراژیک کرد. تفاوت آن با نمایشنامه های آیسخولوس در این بود که برخلاف حضور تخیل در اشعاری از این نوع، نمایشنامه سقراط و پایان اندوهناک آن، واقعیتی انکارناپذیر است.
۲۲.

بررسی تطبیقی پایگاه تکوینی عبودیت در غزلیات حافظ واندیشه افلاطون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: غزلیات حافظ سقراط افلاطون عبودیت عشق فطرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۲۶۵
در میان آثار ماندگار ملل مختلف، مباحث و موضوعاتی بیان شده که اگر درون مایه های آن بررسی شود در تعامل و گفتگوی میان آن ها به امکان هایی دست خواهیم یافت که تطبیق آن ها را معقول می نماید. موضوع عبودیت و پایگاه تکوینی آن نیز از موضوعاتی است که در دیوان غزلیات حافظ و آثار افلاطون از نظر دور نمانده است. موضوعی که با توجه به سنخیت آن با فطرت و عهد الست به تعبیر حافظ ( البته بر مبنای اعتقاد به قرآن) و با مشاهده ایده ها قبل از هبوط روح در جسم انسان به تعبیر سقراط آثار افلاطون (البته بر مبنای تفکر فلسفی)، ریشه در نوع خلقت و سرشت آدمی دارد و با عشق نسبتی دیرینه دارد. بنابر اهمیت این دو اثر در ادبیات ایران و فلسفه و ادبیات غرب و نیز ضرورت تبیین موضوع مورد بحث که جایگاه اساسی در رساندن انسان به سعادت ابدی دارد پژوهش حاضر سعی کرده تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازد. از نتایج تحقیق بر می آید که شباهت ها و هم داستانی و هم زبانی حافظ و سقراط آثار افلاطون با وجود فاصله طولانی بین زمان بودن آن ها، به این بر می گردد که به زبان فطرت پاسخ سعادت طلبی فطری انسان را دادند و عشق را با سرشت انسان عجین و برای سیر مراتب انسان تا قرب الهی جاودان ترسیم کردند.
۲۳.

امکانِ گشتِ سقراط در السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقراط چالشِ الهیاتی سیاسی گشتِ سقراط السیره الفلسفیه تقیه حکمت عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۵۳۶
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی را «روشن ترین و اندیشمندانه ترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بی توجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به توجه بدان امور در دوران پختگی قلمداد می کند. ما در این مقاله خواهیم کوشید با بازخوانیِ متن السیره الفلسفیه رازی این مدعای شاذ و جالب توجه اشتراوس را تبیین کنیم. السیره الفلسفیه رازی روشن ترین شرح این امکان را به دست می دهد زیرا آیرونیِ سقراط را به منزله «تقیه» صورتبندی می کند: «گشت سقراط» در وهله نخست مستلزمِ کتمانِ تمایز میانِ شیوه زندگانیِ نظرورزانه و سیاسی است. آنچه السیره الفلسفیه رازی را به عنوان «اندیشمندانه ترین» شرح این امکان برجسته می کند کوشش رازی برای افزودنِ متممی به «تقیه» سقراط است: قانونگذاریِ عقلانی برای غلبه بر بنیانِ الهیاتی سیاسیِ نظام سیاسی. از این جهت رازی همان رهیافتی را پی می گیرد که بیگانه آتنی در قوانین افلاطون پی گرفت. بدین ترتیب رازی برای مواجهه با چالشِ الهیاتی سیاسی زمانه اش علیه فلسفه، افق فلسفه سیاسی افلاطونی را می گشاید افقی که پس از جرح و تعدیل هایی ضروری چارچوب دفاع از فلسفه و شیوه زندگانیِ فلسفی به نزد فیلسوفان مسلمان قرار گرفت.
۲۴.

نقد و بررسی کتاب گفتار سقراطی کسنوفون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۱۷۸
لئو اشتراوس با آثار کسنوفونی خویش این نویسنده ی دوره ی کلاسیک را که به ویژه درخصوص معرفی چهره ی سقراط در محاق افلاطون قرار گرفته بود در معرض توجه خاص قرار می دهد. او معتقد است که در شناخت سقراط تاریخی، از کسنوفون به عنوان منبع مطمئن تر از افلاطون می توان استفاده کرد. گفتار سقراطی کسنوفونِ او که متن کتاب تدبیر منزل نیز ضمیمه ی آن است هم سقراط را به ما بهتر می شناساند و هم کسنوفون را؛ و نمونه ای است از به کار بستن آرای اشتراوس در خصوص نحوه ی مطالعه ی آثار فلسفی که خود در دوران پیری و پختگی اش به دست می دهد. ترجمه ی فارسی این اثر به قلم یاشار جیرانی از کیفیّت مقبولی برخوردار است و اثری اصیل با تفسیری معتبر را بر حوزه ی فلسفه باستان و معاصر اضافه می کند. نکاتی اصلاحی درباره ی ترجمه ی وی می توان ذکر کرد، که به پاره ای از آنها، به ویژه در ضمن مقابله ی چند نمونه از متن و ترجمه اشاره کرده ایم._x000D_ Leo Straus with his writing on Xenophon revives this classical writer’s fame and station, as a Socratic writer, in relation to Plato. According to Straus, we must see Xenophon as more important than Plato as a source for learning about historical Socrates. His Xenophon’s Socratic Discourse (including the English translation of Xenophon’s oeconomicus) does increase our knowledge about both Socrates and Xenophon; moreover, it is an instance of applying Straus’s views on reading philosophical writing by himself in his old age and maturity. Jeyrani’s Persian translation of this work is of acceptable quality. It is an original text accompanied by a valuable interpretation in the classical and modern philosophical literature. His translation can be made better than what it is; and we have proposed something about this, by the way of comparing a few fragments of the text and its translation.
۲۵.

سایه های اندیشه سقراط در روش درمان دیالکتیکی

تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۳۷
هدف اصلی این مقاله یافتن سایه های اندیشه های دیالکتیکی سقراط در درمان دیالکتیکی (dbt) بود.مقاله مروری با استفاده از مطالعات گذشته وجستجوی مقالات مختلف با استفاده از پایگاه اطلاعاتی نور مگز ،گوگل اسکولار ،سیلولیکا و...صورت پذیرفت. روش نمونه گیری 50 مقاله گرد آوری شد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 20مقاله انتخاب کرده وبه بررسی آن پرداخته شد نتایج پژوهش نشان داد « سایه های اندیشه وفلسفه دیالکتیکی سقراط با توجه به بررسی تاریخچه درمان دیالکتیکی وبهره گیری این درمان از فلسفه دیالکتیک در درمان اختلال شخصیت مرزی کاملا مشهود بود ونشانه های اقتدار این تفکر را می توان در درمان مشاهده کرد.در واقع سقراط برای درمان ذهن انسان در آن زمان از روش دیالکتیکی مشابه دیالکتیک امروزه استفاده نموده است.
۲۶.

روایت کسنوفونی از فلسفه سیاسی سقراطی: شرحی بر درباره تربیت کوروش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کسنوفون تربیت کوروش سقراط فلسفه سیاسی سقراطی شیوه زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۱
اصلی ترین دستاورد نوشتاری کسنوفون در فلسفه سیاسی، تربیت کوروش است. اگر خاطرات در میان قطب سقراطی نوشتارهای کسنوفون در مرکز قرار داشته باشد، هسته اصلی قطب کوروشی نوشتارهای او، تربیت کوروش است. تربیت کوروش، به مانند جمهوری افلاطون، یک اثر تربیتی در معنای سقراطی آن و بدین اعتبار یک متن اصلی در سنت فلسفه سیاسی سقراطی است. صورت زندگینامه نویسی این اثر در واقع ناشی از غرض تربیتی نویسنده آن است که می خواهد با تمرکز بر افعال کوروش، خواننده را به پرسش از بهترین شیوه زندگی برای آدمی برانگیزد. اگر بپذیریم که خاطرات سقراط نیز صورتی از زندگینامه است، آنگاه به خوبی می توانیم آن را با تربیت کوروش که آن هم صورتی از زندگینامه است، مقایسه کنیم. یکی از اهداف اصلی پژوهش حاضر این است که به دو پرسش زیر پاسخ دهیم: 1. چگونه توصیف کسنوفون از کوروش به تجسم والاترین نمونه از شیوه زندگی سقراطی تبدیل می شود؟ 2. چگونه کسنوفون وزن این والاترین نمونه از شیوه زندگی سیاسی را در پرتو والاترین نمونه از شیوه زندگی فلسفی، از حیث مدخلیت آن در رساندن آدمی به سعادت، می سنجد؟  در این مقاله تلاش شده تا نشان داده شود که کسنوفون با طرح مقایسه شیوه زندگی سقراط و شیوه زندگی کوروش ، و با وجود تحسینی که در این اثر نسبت به کوروش وجود دارد، در نهایت از برتری شیوه زندگی سقراطی (یا فلسفی) در برابر شیوه زندگی کوروشی (یا سیاسی) دفاع می کند. این عمیق ترین لایه تربیتی در فلسفه سیاسی کسنوفون است که در پس پشتِ نقاب تربیت سیاسی در قاموس کوروشی آن پنهان می شود. فهم این نکته مستلزم اتخاذ رویکردی خاص به متن این اثر است؛ رویکردی که بتواند از رهگذر جدی گرفتن به مثابه یک کل معنادار، غرض مؤلف را از لابه لای سطور آن فراچنگ آورد. به همین منظور، برای خواندن تربیت کوروش، از هرمنوتیک اشتراوسی بهره خواهیم گرفت.  
۲۷.

دیالکتیک زیبایی در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیبایی سقراط تقلید هوبریستس زایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۲۲۸
ایده زیبایی بی شک یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است و حتی می توان آن را هم پای ایده خیر و واحد دانست که همانند آن ایده ها، نقش اساسی در نظام دیالکتیکی افلاطون دارد. جهت گیری دیالکتیکی این ایده با پرسش سقراط از خود زیبایی در محاوره هیپیاس بزرگ شروع می شود و هر چند هیپیاس از عهده پاسخ او برنمی آید اما از یک سو دلالت های متنوع معنایی این مفهوم آشکار می شوند و از سوی دیگر، فهم این ایده از سطح انضمامی به سطح انتزاعی کشیده می شود و بر این مبنا است که دو سیر دیالکتیکی صعودی و نزولی در محاوره هم نوشی شکل می گیرند. سیر صعودی از بدن های زیبا به سمت خود زیبایی است و سیر نزولی از خود زیبایی به جهان جسمانی برای زایش افکار و اعمال زیبا است. شخصیت محوری در این دو سیر سقراط است که ویژگی سرکش و خلاف عرف و عادت او هم مایه تمایزش از دیگران می شود و هم این که به او توانایی پیمودن این دو سیر را می دهد. به این جهت است که او با وجود زشتی ظاهر، درونی پر از نقوش زیبا و خدایی دارد و زایش این نقوش زیبا توسط او با زبان و لوگوس او است که به تایید آلکیبیادس، تاثیری عمیق بر قلب و روح مخاطبانش می گذارد. بنابراین، هدف مقاله حاضر پی گیری این مسیر دیالکتیکی در اندیشه افلاطون از پرسش اولیه در مورد زیبایی تا زایش زیبایی است.
۲۸.

جستاری در ویژگی های سقراط در جایگاه معلمی الهام بخش

کلیدواژه‌ها: سقراط معلم الهام بخش معلم الهام بخشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۱۹
شایسته شخصیت سقراط است که پیش و بیش از دیده شدن از زوایای دیگری همچون فلسفه و فیلسوف بودن، از زاویه معلمی بدان نگریسته شود؛ چرا که این معلم بزرگ، یک تنه با ایستادگی در برابر سوفسطائیان، جریان تعلیم و تربیت را به شاهراه اصلی خود باز می گرداند و خدشه ای که نگاه منفعت طلبانه سوفیست ها بر جایگاه و شأنیت معلمی وارد آورده را می زداید. افزون براین، شاگردانی چون افلاطون را تربیت می کند که با دنبال کردن راه و رسم معلم خویش، تداوم حیات معنوی سقراط را نه تنها در آن زمان و مکان خاص، بلکه در گستره تاریخ و پهنه زمین موجب می شوند. بر این اساس، شرح، بسط و تبیین ویژگی های سقراط در جایگاه معلمی هدف پژوهش حاضر واقع شده و برای نیل به آن، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون، آثار و مکتوبات مرتبط با موضوع، مورد خوانش، بازخوانی و کدگذاری و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل پژوهش حاضر در گام نخست استحصال بیست و پنج مضمون اصلی (ویژگی) است، که این مضامین ضمن تحلیل، در قالب 4 مضمون سازمان دهنده منش علمی و دانشوری، منش اخلاقی و رفتاری، منش اجتماعی و بین فردی و منش تعلیمی و تربیتی دسته بندی شده اند. گام دیگر، صورت بندی مضامین سازمان دهنده در قالب دو مضمونِ فراگیر سلوکِ فردی - معاشرتی و سلوکِ علمی- تربیتی، و پس از آن تجمیع و ترسیم تمام مضامین یادشده در قالب جدول و شبکه مضامین است.
۲۹.

مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقراط پروتاگوراس افلاطون تربیت یا پایدیا فضیلت معرفت یا حکمت و نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
در این نوشته می  کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می  کشد. چالش فکری آن دو با پی بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه  ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می  یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع  بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است ؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می  آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس ، از چشم  اندازی بهره می  بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می  سازد. مرور مبانی معرفت شناختی و وجودشناختی در گفت وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم انداز، بیشتر می کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
۳۰.

نسبت میان روش سقراطی و دوستداری دانایی (فیلوسوفیا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سقراط روش ابطالی دیالکتیک محاوره دیگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
۳۱.

تأملی بر دوگان نفس- بدن در آیین اورفه و تأثیر آن بر آموزه نفس افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیین اورفه اسطوره نفس نامیرایی نفس سقراط افلاطون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۲۱۶
تمایزانگاری میان نفس و بدن در تاریخ فلسفه بحثی است درازدامن که تا به امروز دستمایه پژوهش های متعدد و پذیرای آرای سلبی و ایجابی در حوزه های مختلف از مباحث الهیاتی تا علوم شناختی بوده است. غالب مفسران بر این باورند که نخستین بارقه های شکل گیری این تمایزانگاری – دست کم در حوزه فلسفه - در تأملات متفکران اورفه ای و آن بخش از مناسک آنان یافت می شود که ناظر به مراقبت و پرورش پاره الهی و نامیرای وجود انسان است. در این پژوهش، پس از نظر به آموزه نفس در آیین اورفه و بررسی خاستگاه اسطوره ای آن، به پاره هایی از محاورات افلاطون ناظر به آموزه نفس اشاره می کنیم که معتقدیم بر اساس مضامین اورفه ای صورت بندی شده و به استناد آن ها می توان افلاطون را حکیمی اورفه ای دانست و روش فلسفی او، دیالکتیک را در کنار آموزه های نظری، سلوکی عملی در راستای تعالی و رهایی آن پاره الهی تفسیر کرد.
۳۲.

نظریات گذشتگان درباره پیدایش جهان هستی در اشعار نظامی گنجوی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۸۶
نظامی گنجوی در اقبال نامه نظریات مطرح زمان خود را درباره پیدایش جهان هستی در قالب چند گفتار از زبان فیلسوفان یونان قدیم بیان می کند. در این نظریات پیدایش جهان هستی از دو دیدگاه مادی و فلسفی بررسی می شود. در یدگاه های مادی که موضوع بحث این مقاله است، فیلسوفان آغاز هستی را به حرکت یا یکی از عناصر چهارگانه نسبت می دهند و ماده و حرکت عوامل اصلی پیدایش موجودات معرفی می شوندو سپس چگونگی تکامل و پیدایش بقیه عناصر توضیح داده می شود. نظریات بر مبنای مشاهدات، تفکر و تعقل پایه گذاری شده اند و هیچ دلیل علمی یا تجربی برای تأیید آنها ارائه نشده است. مبنای هستی انرژی و عناصر چهارگانه است و تبدیل این عناصر به یکدیگر با توجه به خواص ظاهری آنها صورت می گیرد. گرچه هیچ دلیل یا آزمایشی برای این نظریات ابراز نشده، ولی صرف بیان این مطالب در عین حال نشان دهنده درجه آگاهی مرم از علوم استدلالی در گذشته است. مهمترین نظریات علمی و فیزیکی مطرح در این گفتار نظریه وابستگی و تبدیل حرکت و حرارت و ماده و انرژی به یکدیگر است که نظامی در اشعار زیادی به آنها اشاره می کند. تبدیل حرکت به حرارت از زمان تهیه آتش از طریق مالش چوب شناخته شده بود و جزو اولین کشفیات بشر در زمینه علم فیزیک است. ولی نظریه تبدیل ماده و انرژی به یکدیگر چندان واضح نیست و شواهد عینی زیادی برای آن ، و آن هم در هزار سال قبل، وجود نداشته است. اینکه این نظریه به صورت فلسفی قرن ها قبل مطرح بوده، شگفت انگیز است. نظامی گرچه در ابتدا این نظریات را به صورت چند گفتار از زبان فیلسوفان قدیم یونان بیان می کند، ولی در خاتمه بحث ادعا می کند که نظریات متعلق به خود اوست که از زبان فیلسوفان یونانی بیان شده است. این نظریات که همگی بر مبنای استدلال و مشاهدات آثار عوامل طبیعی پایه گذاری شده اند، در قالب چند گفتار ارائه شده است.
۳۳.

بررسی مفهوم آیدوس در محاورات افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیدوس افلاطون پروتاگوراس سقراط آریته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۲۵
افلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهش های اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن می گوید همه را شایسته تربیت نمی داند و بر انحصار تربیت تاکید دارد. دوم رویکردی است که بر اساس آن معتقد به آموزش با راهکارهای عملی تراست که همه مردمان را شایسته بهره مندی از فضیلتی مانندآیدوس (aidos)، (shame) می داند و آموزش آن را از طریق معلمان حقیقی فضیلت، مایه ی استواری دولتشهر و سعادتمند شدن آن معرفی می کند. در دوره آثار افلاطون، دیدگاه سه متفکر که عبارتند از پروتاگوراس، سقراط و افلاطون در رابطه با مفهوم آیدوس مطرح شده است. در رساله سقراطی خارمیدس از مجموعه محاورات به طور مستقیم این سوال مطرح شده است که آیا آیدوس فضیلت محسوب می شود یا خیر؟ در رساله پروتاگوراس به موضوع آموختنی بودن فضیلت آیدوس پرداخته شده است و در آن اشاره شده است آیدوس فضیلتی است که مانند دیگر هنرها تخصصی نیست بلکه فضیلتی است که همگان باید از آن بهره مند باشند البته به این شرط که با آموختن بتوانند آن را در خود پرورش دهند و به طبیعت اجتماعی آیدوس و نقش آن در حمایت از نظم مدنی می پردازد. در رساله جمهور و فایدروس در مبحث نظریه سه جزئی نفس انسان درونی سازی احساس شرم بیان شده است اما در هیچکدام از این دیالوگ ها شرح خاصی از ماهیت آیدوس بیان نشده است.
۳۴.

مقایسه گفتمان ارسطو، افلاطون و سقراط در اقبالنامه بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خردنامه تحلیل انتقادی گفتمان سقراط افلاطون ارسطو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۹
یکی از نکات برجسته در آثار نظامی آن است که شخصیت های هر منظومه براساس ویژگی های فردی خاص خود سخن می گویند؛ به گونه ای که می توان از شیوه سخن گفتن آنها به ابعاد شخصیتشان پی برد. این مقاله اقبالنامه را از این منظر تحلیل کرده است. زمانی که اسکندر از سه حکیم خود ارسطو، افلاطون و سقراط درخواست تنظیم خردنامه می کند، هریک متناسب با موقعیت و جایگاه و ویژگی فردی خود خردنامه ای برای پادشاه ترتیب می دهند. در این پژوهش کوشش شده است تفاوت های گفتمان این سه حکیم براساس مدل سه بعدی فرکلاف تحلیل شود. نظریه فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. سطح توصیف تحلیل یک متن در قالب لغات، نحو، نظام آوایی یا سطوح بالاتر از یک جمله است. در سطح تفسیر محتویات متن براساس ذهنیت مفسر یا دانش زمینه ای ارزیابی می شود و به دو بافت بینامتنیت و موقعیت تقسیم می شود. تبیین گفتمان را به عنوان یک فرایند اجتماعی بررسی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منطق گفت وگو و تنظیم خردنامه افلاطون با ظرافت و براساس ارزیابی جایگاه و موقعیت پایین خود نسبت به پادشاه تنظیم شده است. درحالی که گفتمان ارسطو و سپس سقراط در سطح تحکم و فرمان دادن است. شیوه سخن گفتن ارسطو به گونه ای است که خود را هم پایه پادشاه می بیند و سقراط نیز مقام و جایگاه خود را در مواردی فراتر از پادشاه می شمارد؛ به گونه ای که از دستور دادن به پادشاه و یا استفاده از الفاظ تحقیرکننده ابایی ندارد.