مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
شاهنامه
حوزه های تخصصی:
فردوسی بنیاد سترگ حماسه سرای این مرز و بوم می باشد و در تجسم اسطوره های ایرانی جهت احیای هویت فرهنگی و ملی و اعتلا بخشیدن به ارزشهای انسانی و آرمانی بر مبنای آئین مذهبی، مقام اول را به خود اختصاص می دهد. اگر چه شاهنامه به سه قسمت اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود، ولی وی بینش اسطوره ای خود را – ولو به صورت خفیف و کم رنگ تر - در بخش پهلوانی و تاریخی نیز تعمیم می دهد. باور برخی متفکرین و اندیشمندان علم اساطیر این است که اسطوره و دین همانندی های بسیاری دارند. نگاه فردوسی در شاهنامه به اسطوره و دین تلفیقی از واقع بینی و آرمان گرایی است. او بین اسطوره های اهریمنی و اهورایی فرق می نهد و بر آن است تا حقایق ماورایی را در زبان رمزی و تمثیلی و در قالب اسطوره بیان نماید. ناهمسانی الگوهای اساطیری ایران و سایر ملل در دو حوزه دین و اخلاق تجلی می کند. در اساطیر یونان خدایان منفعل و دارای صفات پست می باشند. ولی در اندیشه فردوسی مهر جاودانگی بر پیشانی اسطوره های درخشان و مثبت چون فریدون، سیاوش، گیو، کیخسرو و ... نهاده می شود و نیز اعتقاد او به خدای واحد بر مبنای دین ابراهیمی قطعا یکی از علل ماندگاری شاهنامه بر تارک اساطیر جهان می باشد.
گزاره های ناسازگار در تاریخ جهان گشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن چه در نگاه اول و در بررسی تاریخ جهان گشای جوینی به نظر می آید این است که نویسنده کتاب به مدح و ستایش قوم مغول و در راس آ ن ها چنگیزخان پرداخته و این قوم وحشی را هم چون آیهای از آیات الهی و نشانه ای از جباریت و قدرت نمایی پرورگار نسبت به مردمانی دانسته است که از راه حق و حقیقت به دور افتاده اند و نیاز به هدایتی دوباره دارند. اما پس از غور و بررسی عمیق تر به این نتیجه بهدست می آید که نویسنده نه تنها حامی مغول و اندیشه و کنش آن ها نیست، بلکه در مخالفت و دشمنی با آن هاست و در جای جای کتاب خود و به مناسبت، به افشای جنایت های این قوم بی فرهنگ می پردازد و پرده از چهره خونخوار آن ها بر می دارد. در این مقاله کوشش شده است ضمن ارائه نمونه هایی از متن کتاب تاریخ جهان گشای جوینی، به گزاره های ناسازگار(paradox) پرداخته که به سان ابزاری کارآمد در دست نویسنده قرارداشته و این امکان را به او داده است تا در عین حفظ جان و موقعیت، به انتقاد از واقعیات جامعه بپردازد و ستم و جور مغولان را آشکار سازد که از این دیدگاه جوینی بسیار هوشمندانه و هنرمندانه عمل کرده است.
هویت ملی و نوزایی فرهنگی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تمامی مولفه های چهارگانه هویت ملی، اعم از دین، زبان، تاریخ و اساطیر، در شاهنامه مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که هویت ملی برخاسته از دو منشا سیاسی و فرهنگی است، می توان دین و تاریخ را منشا سیاسی و زبان و اساطیر را منشا فرهنگی هویت ملی دانست که توجه فردوسی در شاهنامه، عموما بر وجه فرهنگی هویت ملی است. اگرچه نمی توان تعامل دیرینه دین، تاریخ و اسطوره را کتمان کرد، اهتمام فردوسی در شاهنامه به وجه فرهنگی هویت ملی، به جهت تاثیرگذاری بیشتر آن در انسجام ملی و نوزایی فرهنگی در عصر غربت و سلطه بیگانگان، آشکارتر است.
در این میان، شاید دلیل عمده تلاش و سعی وافر فردوسی در شاهنامه در دفاع و صیانت از حریم زبان فارسی ـ که اساس وجه فرهنگی هویت ملی است ـ این بوده که با توجه به طبیعت فرهنگ ایرانی که نه تنها در برابر فرهنگ بیگانه منفعل نمی شود، بلکه با حوصله و تدبیر آن را در خود هضم می کند، این رسالت خطیر را به عهده زبان فارسی واگذار نماید. به همین دلیل، سعی او در شاهنامه پیشگیری از به حاشیه رانده شدنِ زبان فارسی و عربی مآب شدن آن بوده است. همچنین، با احیای زبان فارسی و کارکرد آن در دو حوزه آفرینش ادبی و زیبایی شناسی و نیز حوزه تولید مفاهیم مشترک ملی، در واقع تکثرگرایی زبانی را در عصر سامانی که دوره نوزایی فرهنگی است، جامه عمل می پوشاند. او با این عمل، بین هویت ملی و نوزایی فرهنگی، پیوند همیشگی و جاودانه برقرار می کند"
نمادینگی آتش و بازتاب آن در متون اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"آتش یکی از عناصر بنیادی، در تکوین هستی و در جهان مادی به شمار میآید.با رویکرد به ارزش و اهمیت آن در زندگی بشر، از دورههای باستان تاکنون، روایتهای اعتقادی و آیینی زیادی را نقل کردهاند.روایتهایی که واقعیتهای زندگی را در دوره باستان تشکیل میدادند؛ولی بعدها به صورت نمادهایی در دورههای پسین درآمدند.رهیافت به نمود و نمادینگی آتش در اسطورهها و بازتاب آن، در متون اساطیری وحماسی ایران، اوستا و شاهنامه فردوسی، هدف این جستار است.
همانگونه که در متن اشاره خواهد شد، «آتش»از دیدگاه روانشناسی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛البته تفسیر این نماد در اسطورهها و رؤیا، بیشتر بر مبنای روانشناسی فروید صورت گرفته است.
از گونههای آتش در اوستا، میتوان از«آتش آیینی»، «آتش نابودکننده(رستاخیز)»و «آتش آزمون»نام برد.از آنجایی که اسطورههای ملتها، در پیوند با یکدیگراند، به تبار مشترک آنها بر میگردد، اسطوره آتش نیز در گذار خود از ملتی به ملتی دیگر، به ویژه ، هند و ایران، دچار همسانی و دگرسانیهایی شده است.آتش در متون اوستا کانون مناسک و نیایشها است.ایزد آتش و آتش بهرام دارای ارزش و اهمیت بیشتری است.شاهنامه فردوسی که پی گیر مفاهیم آتش از دوره باستان و مزدیسنان است، گونههای آتش، به ویژه آتش آزمون، آتشی که برای سیاوش برافروخته شد، در آن نمود بیشتری دارد.روی هم رفته، این متن دربردارنده باورهای آیینی در پیوند با آتش است.سخن آخر این که ریشه این باورمندیها را، در نقش ارزش آتش در زندگی بشر، و در تفکر انسان دوران اسطورهای براساس و بنیاد خیال، باید دانست.
"
شایست ها و نشایست ها در دو حماسه بزرگ جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش، کاوشی در میزان و چگونگی شایستها و نشایستها، در دو حماسه ایران و یونان است.شاید منصفانهتر این باشد که ارزشها وضد ارزشهای هر قومی در جغرافیا و تاریخ آن قوم واکاوی و بررسی شود؛اما از آنجا که مبنای شناخت ارزشها و ضد ارزشها، مفاهیم انسانی و فرهنگ انسانی است؛بیراه نیست اگر از فاصله سالها و سدهها، اکنون به گذشتهها بنگریم و قضاوت کنیم و آنچه را در خدمت فرهنگ انسانی است، تحت عنوان شایستها و ضد آن را با نام نشایستها دسته بندی کنیم.
این تلاش، برای شناخت شایستها و نشایستهای ایلیاد هومر و شاهنامه فردوسی است و برای این که انصاف را در فضای حماسی لحاظ کرده باشیم؛به بخش پهلوانی شاهنامه توجه خاص داشتهایم. شیوه کار، براساس خوانش دقیق متن دو حماسه و گزینش نمونههایی است که بتواند نمادی از کلیت آن حماسهها باشد.از یافتههای این پژوهش این است که نمونههای شایستها در هر دو حماسه قابل توجهند؛اگرچه در مقام مقایسه، میزان آن در ایلیاد کمتر است؛ضمن این که باید به حجم کمتر ایلیاد نیز توجه کرد.
"
بازنمایی اسطوره ی صعود در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله ی اصلی این مقاله، شناخت اسطوره ی صعود در اندیشه ی ایرانی و بررسی بازتاب آن در شاهنامه ی فردوسی است. در اسطوره های اقوامی که به یک جهان فوقانی پس از مرگ اعتقاد دارند، راه های متفاوتی برای صعود بدان عالم وجود دارد. مثلاً نردبان، پلکان، بادبادک، تار عنکبوت، رنگین کمان و ... برخی از راه های صعود به جهان علوی هستند. در نزد ایرانیان باستان، راه صعود به جهان برتر از «کوه البرز» می گذرد. در این مقاله، پس از تصویر سیمای آیینی البرزکوه در اساطیر ایرانی و شاهنامه ی فردوسی، صعود شاهان و پهلوانانی مانند فریدون، زال، کیقباد و کیخسرو بر فراز البرز بررسی شده است. اینان در دوران پاکی خردسالی، بنا بر حادثه ای به فراز البرز که دروازه ی گروثمان (بهشت) است، راه می یابند. در این عروج، تن و روان پهلوانان با یکدیگر همراهند. پس از این مرحله، قهرمانان کمال یافته در حکم منجیانی که پیش از فرشکرد (دوران بازسازی جهان) ظهور می کنند، هریک کارهای شگفتی انجام می دهند و با دشمنان به مبارزه برمی خیزند. سرانجام، روان آن ها پس از مرگ که بازگشت طبیعی همه ی روان های نیک به مینوست، بار دیگر بر فراز البرز و در گروثمان آرام می گیرد.
مازندران و البرز در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی به عنوان مدرکی مستند، دال بر وطن دوستی و عظمت و قدمت تاریخی ایرانیان، هنوز هم نه تنها برای ما ایرانیان، که برای همه جهانیان که در عرصه ادبیات جهان، نکته هایی نغز و رازها و رمزهایی هیجان انگیز دارد که از رهگذر تحلیل های بایسته، شایسته است گشوده آید. یکی از مسایل، گستره جغرافیایی است که در شاهنامه از آن سخن بمیان آمده است. در این باب پژوهش گران...
اخلاق جنگ در متون ادبی و حماسی فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله ای که ملاحظه می فرمایید، گزیده ای مختصر از فصل پنجم کتابی است که تحت عنوان اخلاق جنگ در فرهنگهای اسلامی با نگرشی تطبیقی و منتقدانه، به قلم دکتر محمدجعفر محلاتی تنظیم شده است و کتاب آن توسط دانشگاه هاروارد در دست انتشار است. این مقاله ضمن کاوش در فرهنگ ایرانی- اسلامی در جستجوی ریشه های فکری مبانی است که امروزه به صورت مقررات بین المللی...
فرجام زال
حوزه های تخصصی:
زال در مقایسه با دیگر چهره های پهلوان منظومه های حماسی ملی، شخصیتی متفاوت و در دوره های مختلف اساطیری، حماسی و تاریخی حضور دارد. پایان زندگی تمامی قهرمانان در حماسه ملی به نحوی بر ما آشکار است ولی دستانِ سام از آن پهلوانانی است که پایان او، چون تولدش، استثنایی است. اگر چه فرجامش در متون تاریخی آشکار است ولی در منظومه های حماسی در هاله ای از ابهام فرو رفته و بر ما ناپیداست. در این نوشتار به بررسی این موضوع می پردازیم.
«شاهنامه» ای ترین شعر غنایی
حوزه های تخصصی:
یکی از قلمروهای مهم نفوذ و تأثیر شاهنامه در فرهنگ و ادب ایران، «ادب غنایی»، به ویژه شاخه عاشقانه (زمینی) آن است. در این حوزه ـ در حدود جستجوهای نگارنده ـ مسمط نُه بندی ویژه مراسم «سخنوری»، که ظاهراً سروده میرزا عبدالله شکوهی است، به دلیل کثرت و تنوع اشارات حماسی ـ اساطیری، اصطلاحاً «شاهنامه»ای ترین شعر غنایی ادب فارسی در موضوع مخاطبه و توصیف معشوق است.
تلمیحات شاهنامه ای این شعر برگرفته از سه منبعِ شاهنامه، منظومه های پهلوانی پیرو شاهنامه و گزارشهای نقالی و مردمی از داستانهای شاهنامه است و در تصویرهای برساخته شکوهی نوآوریهایی نیز دیده می شود.
سیمای معشوق جنگجو و ستیهنده شاعر در این شعر یادآور بانوگشسپ، دختر پهلوان و زیباروی رستم است و شکوهی، بسان مدیحه سرایان، گاهی او را از یلان و شهریاران شاهنامه برتر دانسته است.
خردورزی و دین داری اساس هویت ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی مهمترین و برجسته ترین اثر ادبی بازما نده از دوره ای است که م ی توان آن را
عصر باززایی فرهنگی ایرانیان دانست . دوره سامانیان ، دوره ای است که در آن به احیا و تداوم فرهنگ و هویت ایرانی، بیشتر از گذشته، اندیشیده می شود و تلاش هایی در این زمینه صورت م ی گیرد . شاهنامه فردوسی یکی از باارزش ترین و ماندگ ارترین آثار این دوره است که در قلمرو فرهنگ و ادب ایران می درخشد. این شاهکار ادبی در کنار ارزش ادبی، تاریخی، اسطوره ای، حماسی، داستانی و سایرجنبه ها، از نظر اندیشه ، بینش و معنا شناسی نیز بی نظیر است . اندیشه و بینش حاکم بر شاهنامه که به طور عمده بر محور خرد استوار است، شهرتی جهانی دارد و گذر زم ان نه تنها آن را فرسوده و کهنه نمی کند، بلکه والایی و برتری آن را آشکار تر می سازد. بخش عمده ای از این برتری به دلیل فراگیری و تعادل نگرش حاکم بر شاهنامه و دوری از افراط و تفریط و تعصب و تحجر است که نشان دهنده اوج ژرف بینی و ژرف اندیشی آفریننده آن است . فردوسی با نگاه ریز بین و دقیق خود در پس لایه های رو بنایی و روساختی باورها و فرهنگ های متفاوت ایرانیان در دوره های مختلف ، به دنبال بنیادهایی می گردد که سراسر فرهنگ این قوم فرزانه را از اسطوره تا تاریخ به هم پیوند دهد و هویت آنان را بازنماید . آنچه او می یابد خرد و دین است . او خردورزی و دین داری را اساس و بنیاد هویت و فرهنگ ایرانی می داند و با باز نمودن آن در شاهنامه ، و پیوند فرهنگ قبل و بعد از اسلام ایرانیان به آنان درس دین داری و خرد ورزی می آموزد. در این مقاله به بررسی این موضوع در شاهنامه پرداخته شده است.
ساختار فنی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی با هنر عظیم خود توانسته است شاهنامه را در عین تعدد و گستردگی منابع، به صورتی منظم و منسجم بیافریند و آن را به صورت یک کل یگانه و یکپارچه عرضه کند؛ اما در درازای زمان، گاهی کاتبان، عناصر یا داستان هایی را وارد متن کرده اند یا در عرض باقی عناصر و داستان ها، داستانی را ساخته یا جایگزین کرده اند. برخی محققان نیز بدون توجه به طرح منسجم و هدف نظم و انسجام شاهنامه، بخشی از این کتاب را به صورت گسسته و بریده، و فارغ از سایر قسمت های آن، تفسیر و تحلیل کرده اند. مقاله حاضر می کوشد با تبیین ساختار شاهنامه و پیوند اجزاء آن با هم، سبب و عوارض چنین مسائلی را آشکار کند تا فهم شاهنامه و دریافت ارزش آن به صورت علمی میسر شود.
تحلیل روان کاوانه شخصیت سودابه و رودابه (یگانه های دوسویه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه اثر ارزشمند ملی و محصول ناخودآگاه جمعی اقوام ایرانی و از نوع حماسه است و داستان های آن بویژه در بخش های اسطوره ای و حماسی، می تواند نمادین و دارای معانی ژرف و عمیق باشد. یکی از زمینه هایی که می تواند بستر پژوهش شاهنامه باشد و آثار و نتایج مفیدی به دست دهد، بستر روان کاوی و روان شناسی است. بر اساس نظر کارل گوستاو یونگ، آنیما (وجود مادینه)، از مهمترین موضوعات نظریه روان شناسی تحلیلی شخصیت است که به صورت های دوگانه سازنده و ویرانگر نمود پیدا می کند. در شاهنامه داستان های غنایی عاشقانه ای وجود دارد که از این دیدگاه قابل بررسی اند. معشوقه های شاهنامه در کنار داشتن جلوه های غنایی می توانند نمود های دوگانه آنیما باشند که در ناخودآگاه جمعی قوم ایرانی وجود داشته و در اسطوره و پس از آن در حماسه پدیدار شده اند. سودابه و رودابه دو معشوقه مهم و اثرگذار شاهنامه اند که یکی آنیمای منفی و دیگری آنیمای مثبت ناخود آگاه است که در حماسه فردوسی نقش و کارکرد مهمی ایفا می کنند. این دوگانگی بیانگر این نکته است که آنیما در برخورد با خودآگاه می تواند مثبت و یا منفی باشد و نتایج ویرانگر و یا برعکس آفریننده آن به خودآگاه فرد بستگی دارد. اهمیت و نقش خودآگاه و در نتیجه اراده در ساختن فرد و جامعه در این تحلیل آشکار می شود. این مقاله به اختصار به بررسی و تحلیل این موضوع پرداخته است.
هستی شناسی دیوان در حماسه های ملی بر پایه شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی دیوان عبارت است از بررسی دیوان در حالتی که مینو و گیتی (روان و تن) آنان درهم تنیده شده؛ تنومند، دیدنی و پسودنی شده اند. زمینه هستی پذیری دیوان از هستی شناسی اورمزد، امشاسپندان و ایزدان است. زیرا در آموزه های مزدیسنایی دیوان نیز همانند اهریمن هستی ندارند، اما هستی دیوان در حماسه های ملی ساختار ویژه ای می یابد و در برابر هستی انسانی قرار می گیرد. هریک از دیوان، دارای نام، شناسه و ویژگی های فردی می شوند که سبب شخصیت پذیری و بازشناسی آنها از انسان ها و سایر دیوان می گردد؛ پیکرشناسی آنها (پیکر سیاه، بزرگ، بلند و چهره حیوانی و ...) نیز از ویژگی های اهریمن و تصورات انسان درباره دیوان مینوی، انسان های غول پیکر بیابانی، مهاجمین و عناصر جادویی سرچشمه گرفته است. همچنین آنها دارای توانایی پیکرگردانی؛ دگرگونی پیکر و هستی و کالبدپذیری؛ پنهان کردن خود در کالبد انسان و حیوانات هستند.
شخصیت شناسی شغاد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در توصیف شخصیتهای مهم شاهنامه به گونه ای نشانه گذاری و تصویر پردازی کرده که با تحلیلهای روان شناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمی است. از جمله شخصیتهای پیچیده روانی و اثرگذار، اما منفی شاهنامه، شغاد برادر ناتنی رستم است که فردوسی چنان هنرمندانه و دقیق به ارائه نشانه ها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی وی در قتل رستم می پردازد که با بررسی کلیه این توصیفها و نشانه ها و مقایسه آنها با نابهنجاریهای روانی شناخته شده در دانش روان شناسی، می توان نتیجه گرفت شغاد دچار اختلال روانی عقده حقارت است.
بنابر گزارش فردوسی، می توان علل پیدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقده حقارت را در شغاد نسبت به رستم در این موارد دانست: مادر کنیز و بی اصل و نسب، تولد شوم، تبعید از کشور و خانواده در سن نوجوانی و آوازه جهانگیر رستم. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری افراد دارای عقده حقارت ـ بر اساس نظریه یِ آلفرد آدلر ـ که در شغاد یافت می شود عبارتند از: خشم، نفرت، حسادت، تکبر، تناقض رفتاری، هراس و استفاده ی ابزاری از ارزش ها.
تحلیل نقش نمادین اسطوره آب و نمودهای آن در شاهنامه فردوسی بر اساس روش نقد اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی تلفیقی و میان رشته ای است که بر پایه مطالعات علومی چون روان شناسی، انسان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، به تحلیل متون ادبی می پردازد. در این جستار، با این دیدگاه، نقش تصویر کهن الگویی آب در اسطوره آفرینش و رموز منتج از آن در بافت باورهای اساطیری، با محوریت شاهنامه فردوسی، مورد بررسی قرار گرفته است.
اسطوره آب به عنوان یکی از عناصر متضاد چهارگانه تشکیل دهنده جهان مادی در اساطیر، بر مبنای ضدیت جوهری و وحدت نهایی میان این عناصر، صاحب نقشهایی شده است که در اساطیر جهان و از جمله شاهنامه فردوسی عمومیت دارد. نقشهای نمادین اسطوره آب را در اساطیر می توان در سه بخش اصلی تقسیم بندی کرد:
1- اسطوره آب در فرهنگهای متفاوت بشری، نمادی از آغاز مرحله آفرینش مادی و حرکت چرخه زندگی در ساختار کیهانی بوده است. این نقش در خلق اولیه جهان از آب و پایان نمادین حیات در آن، جلوه گر شده است.
2- اسطوره آب مظهر جاودانگی و تداوم حیات مادی است. این نقش در اسطوره آب حیات و آب درمان بخش، نمادینه شده است.
3- سومین نقش آب در اساطیر، در اسطوره گذر از آب (آزمون آب) و شستشوی نمادین توسط آن (اسطوره تعمید) جلوه گر شده است که به عنوان آزمونی از ماده برای پالایش روح، عبور از مرحله کهن و ورود به مرحله متعالی جدید را در قالب کهن الگوی مرگ و تولد دوباره، نمادینه می کند.
بررسی تطبیقی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه با قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوزرجمهر از جمله شخصیتهایی است که در شاهنامه از جایگاه ممتاز و نیکویی برخوردار است. او حکیم خردمند و فرزانه ای است که سخنان منقولش در شاهنامه در راستای اخلاق، خرد، هدایت، رشد، راستی و نیکوییهاست. همچنین آیین اسلام آیینی است که همه دستورها و قوانین اصیل و حقیقی آن در راستای کمال انسانی و هم سو با دلالتهای خرد و عقلانیت است. با بررسی سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و مقایسه آنها با آیات قرآن و احادیث امامان معصوم ـ ع ـ که دو سرچشمه اصیل آیین اسلام به شمار می آیند، مشخص می شود میان بسیاری از سخنان بوزرجمهر و آیات و احادیث، شباهتها و هم سوییهای نزدیکی وجود دارد.
بر این اساس دو سؤال اساسی در این مقاله مطرح است: الف ) چه نوع تقسیم-بندیهایی از شباهتهای سخنان بوزرجمهر در شاهنامه و قرآن و احادیث می توان ارائه داد؟ ب ) علل این شباهتها چیست؟ روش تحقیق در این مقاله روش علی ـ مقایسه ای است. با این توضیح که نخست با مقایسه سخنان بوزرجمهر با آیات و احادیث به توصیف و طبقه-بندی انواع شباهتها و مشترکات گوناگون آن پرداخته می شود، سپس با در نظر گرفتن دلایل عقلی و نقلی علل این شباهتها بررسی و ریشه یابی می گردد.
بررسی بن مایه داستانیِ «سرکشی و تباهی» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسیهای انجام شده، واحد بن مایه ایِ سرکشی و تباهی طرحی داستانی را تشکیل می دهد که با پوشش بر یازده داستان شاهنامه، میزان 18/3% از داستان های شاهنامه فردوسی را به خود اختصاص داده است و از این جهت، دهمین پی رفت بزرگ شاهنامه به شمار می آید. این ساخت داستانی شامل آرامش آغازین، سرکشی پادشاه ، به زوال افتادن او و آرامش پایانی است. مضمون داستانیِ سرکشی و تباهی با پیشینه ای بسیار کهن، ریشه در اسطوره گناه آغازین داشته، نوعی آیین پادشاهی مقتدرانه در شاهنامه را نیز به نمایش می گذارد. آشکارترین جلوه تاریخی این نوع پادشاهی، در دوره ساسانی دیده می شود که از فراوانی حضور داستان های متاثر از این ساخت در عصر ساسانی شاهنامه، به خوبی دریافت می گردد. به هر تقدیر، کهنگی و گستردگی مضمون اساطیری این ساخت داستانی، از اسطوره گناه آغازین، کهن الگویی ساخته که داستان های فراوانی را در ادبیات ملل جهان تحت تاثیر خود قرار داده است.
جایگاه سروش در فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساطیر ایرانی سرگذشتی پر فرازو نشیب، شگفت و خواندنی دارند؛ این اساطیر از آغاز پیدایش تا دوره اسلامی تحت تاثیر عواملی چند، تغییرات و تحولات بسیاری را پس پشت نهاده اند.یکی از این اساطیر، سروش است. سروش از دوره پیش از زرتشت وجود داشته است، آنگاه در آیین زرتشت، در زرتشتی گری متاخر، در آیین مانی، در زروانیسم و نیز در دوره های مختلف تاریخی- از پیش از مادها تا دوره ساسانی و پس از آن - تحولاتی بسیار را پذیرفته تا آن که در دوره ساسانی بدل به ایزدی قدرتمند و محبوب گشته است و تا به امروز در میان زرتشتیان این قدرت و محبوبیت رو به تزاید داشته است. از دیگر سو درانواع مختلف ادبیات فارسی دری ( حماسی، صوفیانه، درباری و … ) نیز از سروش یاد شده است. در این جستار کوشیده ایم سرگذشت این ایزد باستانی را به همراه مهمترین شواهد مورد کاوش و بحث قرار دهیم.
جایگاه پهلوان و دهقان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه شاهان و پهلوانان محورهای اصلی موجودیت حکومت و عوامل مهم پیروزی و زنده نامی هستند و اگر چه سخن اصلی شاهنامه پیرامون محور پادشاهی است ولی پیروزمندان واقعی و آرایندگان پادشاهی پهلوانان هستند . آنان راهنما مشاور و تدبیر سازان شاهانند بی توجهی به نظرات آنان موجب شکست و بی دولتی پادشاهان می شود . ...