مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
مکتب کپنهاگ
این مقاله در نظر دارد با بهره از نظریه امنیتی کپنهاگ به عوامل مؤثر بر منطقه گرایی درون زا بپردازد و از آن زاویه، دو روند منطقه گرایی درون زا و برون گرا در خاورمیانه را آسیب شناسی نماید. راهکار اصلی نویسنده برای آغاز منطقه گرایی درون زا، آغاز سیاست همسایگی از جانب قدرت های مؤثر منطقه ای است که مستظهر به قدرت فرهنگی و تمدنی هستند. ایران همان قدرت منطقه ای است که اولأ مستظهر به قدرت فرهنگی و تمدنی است و ثانیأ آزادشدن قدرت آن در گرو کاهش تنش های منطقه ای، کاهش مداخلات قدرت های برون منطقه ای و آغاز فرایند منطقه گرایی درون زا و یا درون نگر است. پرسش اصلی مقاله عبارت است از: مهمترین موانع منطقه گرایی درون زا در غرب آسیا چیست و جمهوری اسلامی ایران چگونه می تواند سیاست همسایگی به منظور تحقق منطقه گرایی درون زا در غرب آسیا را فعال کنند؟ در پاسخ به این سوال این فرضیه را در محک آزمون قرار داده ایم که: تعارضات ساختاری فعال در منطقه، اقتصاد غیر مکمل، سبک زندگی متعاکس و الگوی دوستی و دشمنی متناقض مهمترین موانع منطقه گرایی درون زا در خاورمیانه است. همچنین اعتماد به نفس الیت سیاسی قدرت های منطقه ای، مستهظر به فرهنگ و تمدن قوی برای آغاز سیاست همسایگی، ظرفیت های مادی و معنوی لازم برای اعتماد سازی و مشارکت طلبی و تلاش برای کاهش تنش های منطقه ای در یک فرآیند بطیئیی، کاهش مداخلات منفی قدرت های خارجی در غرب آسیا را فرآهم می کند و زمینه های لازم را برای تحقق منطقه گرایی درون زا فراهم می کند. در این مقاله به پیامدهای روند عادی سازی اعراب با اسرائیل برای منطقه گرایی نیز پرداخته می شود
برسازی امنیتی فعالیت هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
121 - 149
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران از سال 2002 تاکنون از مهم ترین مباحث مطرح در سطح بین المللی است. از زمان مطرح شدن این برنامه، کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده، واکنش شدیدی علیه این برنامه ابراز و به تبع آن رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز سعی در بزرگنمایی و تهدید جلوه دادن آن دارند. لذا نوشتار حاضر به تببین و بررسی کنش کلامی رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی در امنیتی ساختن و بزرگنمایی برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در طی ده سال گذشته پرداخته است. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش ها می باشد: رویکرد رسانه های غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی در امنیتی ساختن فعالیت هسته ای ایران چگونه است؟ چرا روزنامه های پر مخاطب غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی از واژگان و عباراتی حاوی بار منفی برای بزرگنمایی برنامه هسته ای ایران استفاده می کنند؟ فرضیه نوشتار بیان می کند که رسانه های غربی و آژانس در برساختگی بار امنیتی برنامه هسته ای ایران نقش موثری داشته اند. این رسانه ها و آژانس با انتخاب واژگان و عبارات حاوی بار منفی، به عنوان ابزاری برای امنیتی ساختن برنامه هسته ای ایران، در تلاش ا ند که فضای ذهنی مخاطبان و بازیگران منطقه ای و جهانی را از برنامه هسته ای ایران منفی نمایند. در این پژوهش به روش تحلیل محتوا، تعدادی از سرمقاله های چهار روزنامه پرمخاطب واشنگتن پست، گاردین ، وال استریت ژورنال، دیلی تلگراف و اسناد صادره توسط آژانس بین المللی انرژی هسته ای مورد بررسی قرار گرفته و همچنین در این پژوهش از مکتب کپنهاگ به عنوان چارچوب تئوریک استفاده شده است.
زمینه های دگرگونی در کارکرد امنیتی بلوچستانِ پاکستان: گذار در مرزهای مجموعه های امنیتی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
7 - 48
بلوچستان، نقطه تلاقی دو مجموعه امنیتی مهم در آسیا، یعنی مجموعه خاورمیانه و مجموعه جنوب آسیا است. اهمیت بلوچستان در مطالعات امنیتی معاصر، به غیبت آن بوده است؛ غیبت آن بر نمودار پویش های امنیتی باعث شده است تا دو مجموعه امنیتیِ مستقلِ در دو سوی آن پدید بیاید: مجموعه جنوب آسیا و زیرمنطقه خلیج فارس از منطقه خاورمیانه. با این حال در سال های اخیر تغییرهای مهمی در این محدوده به وجود آمده که تداوم وضعیت پیشین را به چالش کشیده است. این نوشتارِ، با تکیه بر مفاهیم نظریِ مجموعه های امنیتیِ منطقه ایِ بری بوزان و اوول ویور، این تغییرات را در چهار بخش و دو سطح تحلیل منطقه و سیستمیک، بررسی کرده و سناریوهای تغییر پیش رو را مطرح می کند.
مدیریت تغییرات اقلیمی و آب و هوایی: نتیجه بخشی تلاش های بین المللی برای جلب همکاری
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
86-112
حوزه های تخصصی:
مشاهده ی گسترش بحران های ناشی از تغییرات اقلیمی و ناکارآمدی تلاش های بین المللی شامل دولت ها و نهادهای زیست محیطی وابسته به سازمان ملل و سایر گروه های حامی محیط زیست در جلب همکاری دولت ها برای مقابله با تغییرات اقلیمی و بحران های زیست محیطی در طی چند دهه اخیر و چالش های کنونی دولت ها با پدیده هایی چون کم آبی، خشک سالی، سیل، تغییر الگوهای بارشی و زیستی موجب شکل گیری مسئله ی مهمی شده است که دلایل بی نتیجه بودن معاهدات متعدد بین المللی پیرامون تغییرات اقلیمی را مورد پرسش قرار می دهد. در همین راستا در پژوهش حاضر ضمن پرداختن به این مهم تلاش کرده ایم به این سؤال که « چگونه تلاش های بین المللی پیرامون شکل دهی به معاهدات بین المللی و جلب همکاری دولت ها برای مدیریت تغییرات اقلیمی و آب و هوایی نتیجه بخش خواهد بود؟» پاسخ گوییم. در این پژوهش ضمن پذیرش رویکرد علمی تجربی از اهداف تبیینی و تجویزی استفاده شده و استراتژی پژوهشی ما قیاسی بوده و گونه ی پژوهش نیز بنیادی- کاربردی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد با اصلاح دستور کار علمی و غلبه بر محدودیت های مسئله ی قدرت و توجه به نرخ همکاری عرضه شده در ساختار بین المللی مطابق با مؤلفه های تعریف شده در نظریه امنیتی کپنهاگ، کنش های بین المللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی مثمر ثمر خواهد بود.
نقش سازمان ملل متحد در بهبود امنیت اجتماعی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳
94-127
حوزه های تخصصی:
امنیت اجتماعی یکی از مؤلفه های جدید امنیت است که بر اساس تفسیر موسع امنیت از جانب مکتب کپنهاگ مطرح گردیده است. سازمان ملل متحد به عنوان بزرگ ترین سازمان جهانی، توانسته با تأسیس و تدوین سازمان ها، نهادها و اسناد مختلف درزمینه بهبود امنیت اجتماعی، اقدام نماید. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سازمان ملل متحد در بهبود امنیت اجتماعی است. براین اساس سؤال اصلی این پژوهش این است که نقش سازمان ملل متحد در بهبود امنیت اجتماعی چیست؟ روش تحقیق در این پژوهش تبیینی بوده و گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای حاصل گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان ملل متحد در طول عمر 75 ساله خویش، توانسته است تا بر عملکرد دولت ها پیرامون تأمین امنیت مردمان جهان به ویژه امنیت اجتماعی آنان نقش مؤثری داشته، ضمن زمینه سازی و تسهیل بستر برای ارائه خدمات در راستای تحقق امنیت اجتماعی، آنان را تشویق و یا ملزم به رعایت موارد مرتبط نماید.
راهبردهای هوش مصنوعی در عربستان و امارات و پیامدهای آن بر امنیت منطقه ای بین النهرین (مطالعه موردی عراق)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
420-451
حوزه های تخصصی:
پذیرش و ادغام هوش مصنوع به جنبه های محوری پیشرفت های فناوری در دنیای امروز تبدیل شده است. این پژوهش علمی به بررسی سرمایه گذاری رو به رشد عربستان سعودی و امارات متحده عربی در فناوری های هوش مصنوعی و تأثیر بالقوه آن بر چشم انداز امنیتی بین النهرین، با تمرکز خاص بر عراق می پردازد. بین النهرین منطقه ای با اهمیت ژئوپلیتیک است و به همین دلیل، درک مفاهیم پیشرفت هوش مصنوعی در زمینه امنیت این منطقه ضرورت دارد. این مطالعه با هدف روشن کردن چشم انداز در حال تحول راهبرد های هوش مصنوعی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و پیامدهای آن بر پویایی امنیت منطقه ای بین النهرین انجام شده است. این یافته ها به درک عمیق تر خطرات و فرصت های بالقوه مرتبط با پیشرفت های هوش مصنوعی در منطقه کمک می کند و بحث ها را در مورد تلاش های مشترک برای ارتقای امنیت منطقه ای تقویت می کند. عربستان سعودی و امارات به عنوان بازیگران مهمی در چشم انداز جهانی هوش مصنوعی ظاهر شده اند و سرمایه گذاری چشمگیری در تحقیق، توسعه و پیاده سازی هوش مصنوعی در بخش های مختلف انجام داده اند. این پژوهش، با استفاده از چارچوب نظری کپنهاگ و روش تحلیل توصیفی، بر این فرض استوار است که به نظر می رسد موازنه قدرت در آینده نه چندان دور با حرکت کشورهای خاورمیانه ای به سمت فناوری های جدید هوش مصنوعی تغییر خواهد کرد. این امر موجب تشدید رقابت قدرت های منطقه ای در بین النهرین و همچنین عراق خواهد شد. سیاست های هوش مصنوعی احتمالاً تأثیرات چشمگیری بر ماهیت امنیت منطقه خاورمیانه، بین النهرین و همچنین عراق خواهد داشت.
نگاه کپنهاگی به امنیتی سازی: مبانی و چالشها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۶
91 - 120
حوزه های تخصصی:
چگونگی ظهور و حل مسائل امنیتی، از مباحث کلیدی مطالعات امنیتی معاصر است. ازآنجاکه نظریه امنیتی سازی مکتب کپنهاگ، از دیدگاه های جالب و بحث برانگیز مطرح شده در این زمینه است، مقاله حاضر درصدد است با تکیه بر مطالعات اِسنادی، به بیان مبانی این نظریه و مشکلات پیش روی آن بپردازد. این مکتب ملهم از فلسفه زبان آستین و نظریه اجتماعی، امنیت را هم کنش گفتاری می داند و هم برساخت اجتماعی. منطق امنیت نیز متأثر از فلسفه سیاسی اشمیت بر ضرورت بقای دولت، اضطرار و اولویت اقدام تأکید دارد. مسئله امنیتی نیز نشان از انتخاب سیاسی بوده و دارای مقتضای اجتماعی است. بااین حال، نگاه مکتب کپنهاگ به امنیت، نگاهی منفی و کمال مطلوب در غیرامنیتی سازی است؛ هرچند در برخی مواقع امنیتی سازی، ضرورت است. مقاله از سه زاویه به نقدهای وارده بر این نظریه پرداخته است: یکی از نگاه کسانی که شاکله اساسی آن را زیر سؤال می برند؛ دیگری از زاویه کسانی که خواهان اصلاح جزئی و روشن شدن ابهامات نظریه اند؛ از نگاه کسانی که ایده کلی امنیتی سازی را قبول دارند، اما با بیان کاستی های اساسی آن درصددند این نظریه را در افقی ورای مکتب کپنهاگ بازسازی کنند.
نقش لابی سعودی در امریکا در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
71 - 106
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تنش های سیاسی و امنیتی میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران به میزان قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. نشانه های چنین وضعیتی را می توان در ارتباط با تسری یافتن اختلافات و چالش ها به حوزه های موضوعی متعدد در روابط میان دو کشور مورد توجه قرار داد. درهمین راستا، بخشی از جریان سازی علیه برنامه هسته ای ایران به وسیله لابی سعودی در امریکا تعقیب و سازماندهی شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بهره گیری از گزاره های نظری مکتب امنیتی کپنهاگ به بررسی و واکاوی نقش لابی سعودی در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران پرداخته شود. درهمین زمینه، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: نقش لابی سعودی در قبال فرایند مذاکرات هسته ای ایران و نتایج آن با گروه 1+5 را چگونه می توان ارزیابی نمود؟ در پاسخ، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که: عربستان سعودی با بهره گیری از ظرفیت لابی گری امریکا نقش مؤثری را در برساختگی بار امنیتی برنامه هسته ای ایران داشته و از این طریق تلاش کرده است تا مانع از تدوین، انعقاد و اجرای برجام شود. روش سنجش فرضیه در این مقاله، تحلیلی توصیفی و ابزارگردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
ژئوپلیتیک انرژی دریای مدیترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای مدیترانه موقعیتی حساس و بااهمیت برای سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا دارد که با توجه به اکتشافات سال های اخیر میدان های گازی در منطقه، اهمیت آن دوچندان شده است. جنگ های روسیه و اوکراین در یک دهه گذشته، وابستگی شدید اروپا به گاز روسیه را نشان داد که در نتیجه آن، اتحادیه اروپا در پی یافتن جایگزین برای کاهش وابستگی خود به روسیه، مدیترانه را اصلی ترین گزینه خود به حساب آورد. در این مقاله به دنبال بررسی اهمیت دریای مدیترانه برای قدرت های فرامنطقه ای و منطقه ای در بحث انرژی هستیم. روش پژوهش به صورت کمی نظام مند با روش توصیفی است. برای پاسخ به پرسش های پژوهش، متون علمی و پرسشنامه را بررسی کرده و پایایی آن را به وسیله نرم افزار SPSS سنجیده ایم. جامعه آماری این پژوهش با بهره مندی از نظرات صاحب نظران و نخبگان رشته های علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد و همچنین فارغ التحصیلان دکتری و ارشد در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی، به عنوان جامعه نمونه این پژوهش در نظر گرفته شده اند که تعداد آن ها به صورت تمام شمار 70 نفر تعیین شده است. همچنین داده های گردآوری شده با روش دلفی فازی تجزیه وتحلیل شده است. در این پژوهش به این نتایج رسیدیم: کاهش وابستگی به انرژی روسیه، امنیت انرژی اروپا، تضمین قراردادهای سرمایه گذاری برای شرکت های نفتی آمریکا، برای کشورهای فرامنطقه ای و موارد تبدیل شدن به هاب انرژی، حضور در راه گذرهای انرژی، عقد قراردادهای چندجانبه در حوزه انرژی و انتقال گاز طبیعی مایع، برای کشورهای منطقه ای از مهم ترین دلایل اهمیت انرژی دریای مدیترانه هستند.
تبیین ابعاد مؤلفه های امنیتی طرح گاپ ترکیه از منظر مکتب کپنهاگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه خاورمیانه از یک سو شاهد جابه جایی نسبی منبع قدرت از نفت به آب و از سوی دیگر، سوءمدیریت حکمرانی بین حوضه ای آن است. این مسئله در کنار کم یابی این منبع و تغییرات اقلیمی جهانی سبب شده است ترکیه با اجرای کلان پروژه گاپ از کنترل خود بر منابع آبی برای به نتیجه رساندن سیاست های توسعه طلبانه خود در منطقه به ویژه کشورهای منتفع از آب دجله و فرات، به عنوان ابزار فشار بهره برداری کند. همچنین هم زمان به درخواست های مکرر همسایگان (ایران، سوریه و عراق) مبنی بر حقابه بی اعتنا است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانه ای و رسانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش است چگونه طرح گاپ ترکیه موجب ایجاد بحران در خاورمیانه به ویژه کشورهای پایین دست این طرح خواهد شد؟ براساس مکتب کپنهاگ، یافته ها نشان می دهد اجرای طرح گاپ منجر به وابستگی سیاسی کشورهای پایین دست به ترکیه و آسیب ها و پیامدهای گسترده در این کشورها با عنوان تهدیدات پنجگانه امنیت (زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی) می شود و این پیامدهای مخرب با نگاه ایدئولوژیک ترکیه و تبدیل آب به منبع اعمال قدرت همچون نفت، محقق می شود.
تحلیل اکتشافی-ساختاری برسازی خطر امنیتی ایران نزد اعراب توسط عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
197 - 221
حوزه های تخصصی:
پویایی ماهوی، برهم کنش منافع، تکثر بازیگران و تغییرات جهانی در الگوهای امنیتی کشورها باعث شده است تا منطقه غرب آسیا در دهه های اخیر شاهد تغییرات رادیکال امنیتی باشد. اما یکی از مهم ترین این تغییرات امنیتی، تضاد امنیتی بین ایران و عربستان در سطح پراگماتیک بوده است که با کنش گری عربستان، برسازی خطر امنیتی از ایران و اجماع سازی در بین اعراب، بر پیچیدگی های امنیتی منطقه افزود و علاوه بر ایران و عربستان منافع حیاتی بسیاری از کشورهای عربی را تحت تأثیر قرارداد. علیرغم این مهم، تحقیقات پرداخته شده به این موضوع اندک و اغلب دارای نقیصه روشی و معرفتی بوده است. بر همین اساس، تحقیق حاضر تلاش کرده است تا با کاربست نظریه برسازی امنیتی در مکتب کپنهاگ و استخدام برخی نوآوری های روش شناسی در علوم انسانی، به ویژه تحلیل تلفیقی اکتشافی و تحلیل کیفی ساختاری و استفاده از روش های اعتباربخشی نرم افزاری و نخبگانی، ضمن شناسایی مؤلفه ها و متغیرهای مؤثر در برسازی خطر امنیتی ایران، ماهیت این متغیرها را شناسایی کند و متناسب با آن راهبردهایی را پیشنهاد دهد. نتایج پژوهش نشان داد که برسازی خطر امنیتی ایران در سه محور اصلی هستی شناسی (شامل 2 متغیر)، معرفت شناسی (شامل 4 متغیر) و روش شناسی (شامل 7 متغیر) اتفاق افتاده است. همچنین، نتایج تحلیل ساختاری حاکی از توزیع این متغیرها در دسته های متغیرهای حیاتی، هدف، ریسک، خروجی و اهرمی است. یافته های حاصل شده از دیدگاه نظریه تحقیق و واقعیت های محیطی مورد تحلیل بسیط قرار گرفت.
بررسی رابطه جمعیت و قدرت ملی در جمهوری اسلامی ایران (با تأکید برآموزه های دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی نسبت جمعیت و قدرت ملی در جمهوری اسلامی ایران است که با رویکردی به آموزه های دینی قوام بیشتری می یابد. هرچند مبانی آموزه های دینی اسلام، خود به مثابه چهارچوبی دقیق از نظریه های جمعیت و قدرت قابل استفاده است؛ اما به اقتضای گستره تحقیق، از رهیافت نظری «باری بوزان» و «اولی ویور» نیز که از نمایندگان شاخص مکتب کپنهاگ هستند، به صورت تلفیقی بهره برده شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که رابطه افزایش جمعیت و قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران با توجه به مبانی دینی آن چیست؟ در این راستا، اطلاعات به روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد. نتایج نشان داد که ایران در شرایط نوینی از تجارب جمعیتی و متغیرهای مربوط به آن است که می تواند در برنامه های میان مدت و بلندمدت آن تأثیری مثبت بگذارد؛ در این بین، نوع نگاه و تحلیل درست متصدیان امر امنیت باید به گونه ای باشد که ازدیاد نرخ جمعیت بتواند به مثابه تضاعف سرمایه های اجتماعی، در راستای قدرت ملی و نشان دادن ابعاد آن در سطوح منطقه ای و بین المللی تعریف شود. در حقیقت، داده های جمعیتی به عنوان اولویتی بی بدیل و اثرگذار در قدرت ملی باید در قلمروهای امنیتی و سیاسی در جهت امن سازی کشور مورد توجه قرار گیرد.
سایه امنیت سیاسی بر عنصر انگیزه در جرائم تروریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
311 - 291
حوزه های تخصصی:
علم حقوق قادر به تبیین دلیل اختلاف های موجود و حل نشده برای تعریف تروریسم نیست. برای درک این اختلاف ها باید تروریسم را مسئله ای امنیتی در نظر گرفت که به ادبیات حقوقی راه یافته است. رویکردهای امنیتی متعددی وجود دارد که مبنا قرار دادن هر رویکرد موجب تعریف متفاوت از تروریسم می شود. به همین دلیل در این مقاله، بحث به چارچوب نظری مکتب کپنهاگ محدود شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که این رویکرد امنیتی، نگاه دولت ها به مفهوم تروریسم و انگیزه رفتار در این جرم را چگونه تبیین می کند؟ فرضیه این نوشتار آن است که آسیب پذیری امنیتی خاص هر دولت، تأثیراتی مستقیم بر نگاه آن دولت به تهدید تروریسم دارد و بر اساس نوع دولت، انگیزه در تعریف تروریسم دخالت داده می شود. این مقاله برای آزمودن این فرض با رویکردی توصیفی-تحلیلی از چارچوب نظری ارائه شده توسط باری بوزان در خصوص آسیب پذیری دولت ها استفاده کرده است تا ارتباط میان عنصر انگیزه در تعریف های موجود از جرم تروریستی را با آسیب پذیری ها و تهدیدها علیه ایده دولت نشان دهد. در این زمینه در این تحقیق به روش تحلیل محتوای کیفی مفهوم تروریسم در اسناد حقوقی برخی دولت ها، برای نمونه تأثیر ضعف امنیتی واحد «ملت» و «ایدئولوژی سیاسی» بر تعریف تروریسم بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در دولت های ضعیف، در صورت امکان امنیتی سازی تروریسم، عنصر انگیزه، به دلیل ضعف واحد ملت، علیه جدایی طلبان مطرح می شود و در دولت های قوی، به دلیل تهدید ایدئولوژی های رقیب، در صورت امنیتی سازی تروریسم، انگیزه متوجه ایدئولوژی سیاسی رقیب می شود.