مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تمرین مقاومتی
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان مایوستاتین و FGF-2 سرمی در موش های صحرایی نر نژاد ویستار است؛ به همین منظور، تعداد 20سر موش صحرایی نر بالغ 250-150 گرمی به صورت تصادفی به دوگروه شاهد و تمرین مقاومتی تقسیم شد. گروه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه روی نردبان مخصوص به ارتفاع یک متر و 26 پله با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود که به دم آن ها بسته می شد، تمرینات خود را آغاز نمود و این میزان به صورت فزاینده در هفته آخر به 200 درصد وزن بدن حیوانات رسید. تمرینات هر جلسه شامل سه نوبت چهارتکراری با سه دقیقه استراحت میان نوبت ها بود. پس از پایان هفته آخر خونگیری از چشم موش ها به عمل آمد و اندازه گیری مایوستاتین، TGF-β1 و FGF-2 هر سه گروه با کیت مربوطه به روش الایزا انجام شد. در پایان مطالعه، سطح سرمی مایوستاتین در گروه تمرین مقاومتی کاهش یافت (در گروه تمرین مقاومتی 19/62 ± 71/82 و در گروه شاهد 17/49 ± 105/86میلی گرم در دسی لیتر بود (0/001 ≤ p ). در حالی که سطح سرمی FGF-2 در گروه تمرین مقاومتی به طور معناداری (0/048 = p ) افزایش یافت (در گروه تمرین مقاومتی 11/135 ± 102/462 و در گروه شاهد 12/606 ± 86/96 میلی گرم در دسی لیتر بود). همچنین سطح سرمی TGF-β در بین گروه مقاومتی 54/09 ± 153/48 و شاهد 32/85 ± 160/62 میلی گرم در دسی لیتر بود و تفاوت معنی داری در دوگروه دیده نشد (0/725 = p ). این پژوهش نشان می دهد که هشت هفته تمرین مقاومتی موجب کاهش سطوح سرمی مایوستاتین و افزایش سطوح سرمی FGF-2 می گردد. این دو فاکتور از عوامل فعال سازی یا غیرفعال سازی سلول های ماهواره ای (سلول های بنیادی سلول عضلانی و کنترل کننده هایپرتروفی) است. این در حالی است که عوامل عصبی- عضلانی در هشت هفته اول تمرین مقاومتی بیش ترین مشارکت را در افزایش قدرت دارد، اما سیگنال های تاثیرگذار روی سلول های ماهواره ای در هشت هفته اول تمرین مقاومتی تغییر معنی داری نمی کنند.
مقایسه میزان سروتونین سرمی و برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی سالمندان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
473 - 487
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه میزان سروتونین سرمی و برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی سالمندان فعال شهر قم بود. نمونه آماری را مردان سالمند بالای 60 سال شهر قم تشکیل می دادند که در گروه های تمرین هوازی (15 نفر)، کار با وزنه (15 نفر)، ورزش زورخانه ای (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای سنجش آمادگی جسمانی چهار عامل تعادل (تست تعادل تک پا)، استقامت عضلانی (شنا روی دست)، انعطاف پذیری (آزمون انعطاف ولز) و توان (پرش سارجنت) بررسی شد. سطح سروتونین خون به روش الایزا در آزمودنی ها اندازه گیری و از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه در سطح معناداری 05/0P< استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که سطوح سروتونین خون در گروه های فعال نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (05/0P). میزان آمادگی جسمانی در افراد فعال در مقایسه با افراد گروه کنترل بهتر بود. علاوه بر این، گروه کار با وزنه در آزمون های تعادل و استقامت عضلانی سطح بهتری از آمادگی را نشان دادند (05/0P
تأثیر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
39 - 58
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر تمرین مقاومتی را بر سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه مورد بررسی قرارداده است. بدین منظور بیست زن چاقِ (شاخص توده بدن33/3 ± 93/30 کیلوگرم بر مترمربع، سنین 5 ± 8/57 سال)، یائسه و کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه تجربی (دوازده نفر) و کنترل (هشت نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در دوازده هفته تمرینات مقاومتی، به شکل تمرین با وزنه، سه جلسه در هفته ، شامل هشت حرکت در سه دوره با هشت تا دوازده تکرار و با شدت چهل تا شصت و پنج درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار و سطوح کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی زیاد ، لیپوپروتئین با چگالی کم و لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم خون و شاخص های آنتروپومتری قبل و بیست و چهار ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی مستقل وآزمون همبستگی پیرسون درسطح معنی داری 0.05< P انجام گرفت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد اجرای دوازده هفته تمرینات مقاومتی می تواند سبب تفاوت معنی دار تغییرات سطوح پروتئین شبه آنژیوپویتین چهار بین گروه تجربی و کنترل گردد. از بین شاخص های آنتروپومتریک نیزتغییرات بین گروهی درصد چربی بدن معنی دار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری بین سطوح اولیه و تغییرات پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار با سطوح اولیه و تغییرات فاکتورهای خونی و شاخص های آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین ممکن است؛ تمرینات مقاومتی با کاهش درصد چربی بدن و کاهش سطح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-چهار در زنان چاق یائسه کم تحرک، بتواند در پیشگیری و درمان چاقی و بیماری های همراه با آن نظیر بیماری های قلبی- عروقی نقش داشته باشد.
مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر عوامل آنژیوژنیکی( VEGF ) و آنژیوستاتیکی ( ES ) در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنژیوژنز فرایندی حیاتی در رشد و توسعه بافتی به ویژه بافت عضلانی محسوب می شود که تحت تأثیر انقباض عضلانی قرار می گیرد. مدالیته های تمرینی مختلف می توانند بر تعادل عوامل آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی تأثیر داشته باشند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستانین (ES) در زنان غیرفعال بود. 30 زن غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با 3 ست 10 تکراری با شدت 60 تا 70 درصد 1RM برای نه حرکت، تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرینی در شرایط ناشتا، خون گیری از گروه های پژوهش انجام شد. مقادیر VEGF و ES با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معناداری (05/0>P) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج درون گروهی پژوهش حاضر نشان داد برنامه تمرین هوازی و مقاومتی به طور معناداری مقادیر سرمی VEGF را افزایش و ES را کاهش داد. همچنین، نتایج آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین تمرین هوازی و مقاومتی در مقادیر VEGF و ES تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین HFREP1 در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
85 - 98
حوزه های تخصصی:
شیوع فزاینده اضافه وزن و چاقی ابتلا به دیابت را درسراسر جهان افزایش داده است. پژوهش های قبلی آثار فعالیت بدنی و ورزش منظم را در افزایش حساسیت انسولین و بهبود متابولیسم گلوکز تأیید کرده اند؛ اما آثار آن بر هپتوکاین ها به عنوان القاکننده مقاومت به انسولین روشن نشده است؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین- پروتئین وابسته به فیبرینوژن مشتق شده از هپاتوسیت (HFREP1 ) در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود. تعداد 34 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (سن83/1 ± 41/52 سال و BMI 33/3± 40/32 کیلوگرم/ مترمربع)، مقاومتی (سن 5/1± 45/52 سال و BMI 20/1± 20/31 کیلوگرم/ مترمربع) و کنترل (سن 13/1± 09/53 سال و BMI 88/2 ± 60/32 کیلوگرم/ مترمربع) قرار گرفتند. گروه های تجربی هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی انجام دادند. در این پژوهش، متغیرهای HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال و لیپوپروتئین پرچگال، قبل و بعد از دوره تمرینی به ترتیب با روش های آزمایشگاهی الایزا، HPLC و فتومتریک آنزیماتیک اندازه گیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن داددها توسط آزمون شاپیرو- ویلک، از آزمونآنالیز کو واریانس و آزمون تعقیبی بانفرونی برای مقایسه داده های سه گروه استفاده شد. همچنین، سطح معناداری برای تمام تحلیل های آماری P < 0.05 درنظر گرفته شد. تمرینات مقاومتی و هوازی، هر دو بر فاکتورهای مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر بودند و سبب کاهش HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال شدند؛ در حالی که لیپوپروتئین پر چگال افزایش یافت. همچنین، در تمام فاکتورها به جز مقاومت انسولینی، لیپوپروتئین پر چگال و لیپوپروتئین کم چگال در گروه مقاومتی تغییرات بیشتری در مقایسه با گروه استقامتی مشاهده شد (P > 0.05). هر دو تمرین مقاومتی و هوازی می توانند بر مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر باشند؛ اما به نظر می رسد تأثیرگذاری تمرینات مقاومتی بر هپتوکاین های موثر بر مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی بیشتر است.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل دهی تریبولوس بر سطوح تستوسترون و IGF-1 پلاسمای مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۱)
195 - 207
حوزه های تخصصی:
از پیامدهای افزایش سن، کاهش تستوسترون و IGF-1 است که می تواند به آتروفی عضلانی و فقر حرکتی در سالمندان منجر شود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی با مکمل دهی تریبولوس بر سطوح تستوسترون و IGF–1 پلاسمای مردان سالمند است. به همین منظور ۴۴ مرد سالمند با میانگین سنی80/2±64 سال انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه ۱۱نفری، گروه تمرین مقاومتی+مکمل (ES)، گروه تمرین مقاومتی+دارونما (EP)، گروه تمرین مقاومتی و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های تمرین، برنامه تمرین مقاومتی را هشت هفته، هر هفته ۳ جلسه اجرا کردند. گروه ES، روزانه ۱۲۵۰ میلی گرم مکمل تریبولوس مصرف کردند. از روش الایزا برای اندازه گیری متغیرهای بیوشیمیایی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تفاوت معناداری را بین گروه ES با سایر گروه ها در متغیرهای تستوسترون و گلوکز نشان داد (001/0P<). در سایر گروه ها تفاوت معناداری بین این متغیرها مشاهده نشد. همچنین تفاوت معناداری بین IGF-1 و BMI در هیچ کدام از گروه ها مشاهده نشد. در نهایت یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مصرف مکمل تریبولوس به همراه تمرین مقاومتی می تواند سطح تستوسترون را در مردان سالمند، افزایش و سطح گلوکز خون را کاهش دهد.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵۷
239-258
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی شهرستان دهگلان بود. جامعه آماری این پژوهش همه معلمان تربیت بدنی شهرستان دهگلان بودند. تعداد 20 معلم تربیت بدنی با روش نمونه گیری دردسترس به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند و در یک طرح تجربی شامل پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه استرس شغلی مؤسسه سلامت و ایمنی انگلستان (2004) و فرسودگی شغلی ماسلاچ (1981) بود. پایایی و روایی پرسش نامه ها در پژوهش های متعدد قبلی بررسی و تأیید شده بود. آزمودنی ها 48 ساعت قبل از شروع تمرین ها در جلسه آزمون حاضر شدند و از دو گروه تمرین و کنترل آزمون های استرس شغلی و فرسودگی شغلی گرفته شد. گروه تجربی به مدت هشت هفته و به صورت سه جلسه در هفته به انجام تمرین های مقاومتی پرداختند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، آزمون گیری درست مانند آزمون گیری اول انجام شد و از دو گروه تجربی و کنترل آزمون های استرس شغلی و فرسودگی شغلی گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی مستقل برای مقایسه میزان تغییرات استرس شغلی و فرسودگی شغلی و مؤلفه های آن در دو گروه تجربی و کنترل استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین تغییرات استرس شغلی و فرسودگی شغلی دو گروه تجربی و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها، به همه معلمان تربیت بدنی و همچنین دیگر معلمان و کارمندان مشاغل مشابه پیشنهاد می شود که این نوع تمرین های ورزشی را در برنامه روزمره خود قرار دهند.
مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
93 - 107
حوزه های تخصصی:
شیوه های تمرینی متفاوت م ی توان د اث ر متف اوتی ب ر میزان و پاسخ هورمون ها داشته باشد. تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، یکی از روش های تمرینی است که به افزایش عملکرد و قدرت عضلانی منجر می شود. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان بود. گروه های پژوهش شامل دو گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر) و تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) بود. برنامه تمرین مقاومتی به مدت چهار هفته انجام گرفت. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، غلظ ت س رمی IGF-1، تستوسترون و مایونکتین به روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور تعیین معنا داری تفاوت بین متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکطرفه در سطح معنا داری 05/0 استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان IGF-1 و تستوسترون در گروه تمرین با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، افزایش معنا داری (001/0P=) دارد، با این حال، در میزان مایونکتین افزایش غیرمعنا داری مشاهده شد (08/0P=). این یافته ها نشان می دهد که تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، در بهبود عوامل مرتبط با افزایش حجم عضلانی بسیار مؤثر است.
اثر یک دوره تمرین مقاومتی با مکمل دهی سیترولین مالات بر میزان فشارخون، NO و VEGF سرم استراحتی و در پاسخ به فعالیت بدنی در زنان یائسه دچار پیش پرفشاری خون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
55-72
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با مکمل دهی سیترولین مالات بر پاسخ فشارخون، نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی سرم، نسبت به فعالیت بدنی و میزان استراحتی در زنان یائسه دچار پیش پرفشاری خون بود. تعداد 42 زن یائسه (سن: 82/1 ± 17/53 سال، قد: 86/1 ± 91/158 سانتی متر، 1.71 kg/m 2 ± 28.79 BMI = )، دچار پیش پرفشاری خون با میانگین فشارخون سیستولی 120 تا 139 میلی متر جیوه) به طور تصادفی در شش قرار گرفتند که عبات اند از: گروه تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، تمرین، بدون تمرین و مکمل، مکمل و دارونما. تمرین مقاومتی شامل هفت حرکت، هر حرکت سه ست با 12-10 تکرار و سه جلسه در هفته با شدت 45 تا 55 درصد 1RM به مدت هشت هفته اجرا شد. مکمل دهی شامل مصرف روزانه هشت گرم سیترولین مالات بود. اندازه گیری ها در چهار نوبت قبل و بعد از دوره تمرین و میزان فشارخون، نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت استقامتی زیربیشینه با استفاده از دستگاه فشارسنج و کیت اندازه گیری شدند. از آزمون آنوای دوراهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری ( P<0.05 ) استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف مکمل سیترولین مالات بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید در پاسخ به فعالیت بدنی و در میزان استراحتی مؤثر بوده است، اما هشت هفته تمرین اثری معنادار بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت بدنی نداشتند. همچنین، تمرین مقاومتی همراه با مصرف مکمل سیترولین- مالات بر کاهش فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و افزایش نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در پاسخ به فعالیت استقامتی مؤثر بود. به نظر می رسد که تأثیرگذاری تمرین + مکمل بر ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺸﺎرﺧﻮن ﺳﯿﺴﺘﻮﻟﯽ و دﯾﺎﺳﺘﻮﻟﯽ در پاسخ به فعالیت بدنی و در میزان استراحتی بیشتر است ﮐﻪ اﯾﻦ اﺛﺮهای ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻄﻮح نیتریک-اکساید و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی ﻫﻤﺮاه ﺑﻮدند.
تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر برخی شاخصهای سلامت قلب زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تمرینات ورزشی بر برحی از شاخص های قلب اثرگذارند؛ بنابراین، هدف از این تحقیق بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون پس آزمون، پیگیری با گروه تجربی و کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق را سالمندان مرکز بهزیستی شهر کرمانشاه تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج از بین زنان سالمند ۶۰ تا ۶۵ سال بود که ۲۷ نفر به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات با شدت ۴۰% یک تکرار بیشینه آغاز و در سه نوبت (ست) با ۱۰ تا ۱۲ تکرار و استراحت ۲ دقیقه ای بین هر مرحله و ۳ دقیقه بین هر ایستگاه انجام شد. پس از ۴ هفته اول شدت تمرینات به ۶۰% یک تکرار بیشینه و از هفته هشتم به ۷۰% یک تکرار بیشینه رسید و تا پایان هفته دوازدهم حفظ شد. از دستگاه اکوکاردیوگرافی برای اندازه گیری متغیرهای عملکردی قلب (حجم پایان سیستولی، حجم ضربه ای، کسر تزریقی) آزمودنی ها استفاده شد. جهت تعیین اثربخشی تمرین از آزمون اندازه گیری مکرر و جهت تفاوت بین گروه ها از آزمون بونفرنی در سطح ۰۵/۰ > p استفاده شد. کلیه محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۲ ماه تمرین و ۲ ماه عدم تمرین) در گروه تجربی افزایش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). همچنین نمرات متغیرهای عملکردی بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (عدم تمرین) در گروه تجربی کاهش معناداری داشت (۰۵/۰ ≥ p ). میانگین نمرات متغیرهای عملکردی بین پیش آزمون و پس آزمون بعد از ۱۲ هفته (۰۵/۰ ≤ p )، بین پیش آزمون و پیگیری بعد از ۴ ماه (۰۵/۰ ≤ p )، بین پس آزمون و پیگیری بعد از ۲ ماه (۰۵/۰ ≤ p ) در گروه کنترل تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ۱۲ هفته تمرین مقاومتی بر شاخص های عملکردی قلب زنان سالمند تأثیر معنی داری دارد.
اثرهای تمرین های تکلیف دوگانه حرکتی-حرکتی و حرکتی-شناختی بر تعادل و حافظه کاری زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
89-106
حوزه های تخصصی:
سالمندی با تخریب بینایی، افت در پوسچر، کاهش قدرت عضلانی، تعادل و فعالیت شناختی همراه است و به کاهش فعالیت بدنی منجر می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، اثر دو نوع تمرین دوگانه حرکتی-حرکتی و حرکتی-شناختی بر تعادل و حافظه کاری زنان سالمند شهر تهران بود. آزمودنی های پژوهش 45 زن سالمند (میانگین سنی: 71/67 و انحراف معیار: 49/5 سال) بودند که به صورت تصادفی به سه گروه حرکتی-شناختی، حرکتی-حرکتی و کنترل تقسیم شدند. این پژوهش شامل سه مرحله پیش آزمون، تمرین ها به دو شیوه دوگانه حرکتی-حرکتی و حرکتی-شناختی و پس آزمون بود. تمرین های دوگانه حرکتی-حرکتی شامل تمرین مقاومتی به علاوه تمرین حرکتی هم زمان مانند حرکت توپ به بالا و پایین، پرتاب کیسه و نگه داشتن کیف بود. تمرین دوگانه حرکتی-شناختی نیز شامل تمرین مقاومتی به علاوه تمرین شناختی هم زمان مانند شمارش معکوس عدد، انجام محاسبات ریاضی و اسپل معکوس اسامی خاص بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، روش های آماری آزمون تحلیل واریانس مرکب 3 * 2 و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر حافظه کاری برای گروه تمرین حرکتی-شناختی نسبت به گ روه حرکتی-ح رکتی (P = 0.005) و گ روه کنترل (P = 0.002) بیشتر است. علاوه براین، نمره های مقیاس تعادل برگ برای گروه حرکتی-شناختی و حرکتی-حرکتی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش داشت (P = 0.01)، اما این افزایش در گروه حرکتی-شناختی بیشتر بود. به طورکلی، براساس نتایج پژوهش، تمرین دوگانه حرکتی-شناختی به دلیل ارتقای کارکردهای عصبی به عنوان مدلی بهتر در مقایسه با تمرین حرکتی-حرکتی و حرکتی محض برای ارتقای تعادل و بهبود حافظه کاری پیشنهاد می شود.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
117-138
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان BDNF و حافظه فضایی موش های سوری نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
157-174
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز و حافظه فضایی موش های سوری نر انجام شد. بدین منظور، 19 سر موش نر (میانگین وزن برابر با 18 گرم و سن پنج هفتگی) به طور تصادفی به گروه ها ی کنترل، شم تزریق، تمرین مقاومتی و گروه تزریق آیریزین تقسیم شدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه روی نردبان مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با وزنه ای معادل 50 درصد وزن بدن تمرینات خود را شروع کردند. وزنه به تدریج افزایش یافت و به حدود 200 درصد وزن آن ها در هفته پایانی رسید. تزریق آیریزین نیز سه جلسه در هفته انجام شد. برای اندازه گیری آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما از روش الایزا و برای ارزیابی حافظه فضایی از ماز بارنز استفاده شد. یافته ها همبستگی مثبت و معناداری را بین آیریزین و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز نشان داد (r = 0.66،0.01 P =). همچنین، میزان آیریزین پلاسمای خون در گروه های تمرین و تزریق آیریزین نسبت به گروه کنترل افزایش معنا دار داشت (F = 14.25،P = 0.001 ) و این میزان در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه تزریق آیریزین بیشتر بود، اما میزان حافظه فضایی (F = 0.546، P = 0.658) و فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز پلاسما (F = 0.584،0.635P =) در هیچ یک از گروه ها تفاوت معنا داری را نشان ندادند. از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که هشت هفته تمرین مقاومتی و تزریق آیریزین بر میزان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز خون و حافظه فضایی اثر معنادار ندارد، اما میزان آیریزین خون را به صورت معنا داری افزایش می دهد.
بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی با مدت زمان متفاوتِ قرارگرفتنِ عضله تحت تنش بر VEGF و اندوستاتین سرم زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدت زمان قرارگرفتنِ عضله تحت تنش از متغیرهای تمرینات قدرتی است که در سازگاری های ناشی از آن نقش دارد. مطالعه حاضر، با هدف بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی با مدت زمان تحت تنش متفاوت عضله بر مقادیر VEGF و اندوستاتین سرم زنان جوان سالم انجام شد. 20 نفر از دانشجویان دختر (2/3 ± 22/65 سال) در این مطالعه مشارکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی و مساوی در دو گروه با مدت زمان تحت تنش یک ثانیه- یک ثانیه ( Normal Speed Contraction ) و سه ثانیه- سه ثانیه ( Slow Speed Contraction ) قرار گرفتند. بار تمرینی در هر دو گروه یکسان بود و تمرین مقاومتی به صورت دایره ای در هشت ایستگاه، به مدت شش هفته و سه روز در هفته انجام شد. جهت بررسی متغیرهای پژوهش قبل از دوره تمرینی و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، از آزمودنی ها نمونه خون گرفته شد. داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05 P≤ ارزیابی شدند. بین مقادیر سرمی VEGF و اندوستاتین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد (0/05 ≤ P ). در آزمون قدرت پا، گروه SSC افزایش قدرت بیشتری را گزارش کردند. اگرچه در شاخص های مربوط به رگ زایی تغییری در دو گروه در مدت شش هفته مشاهده نشد و به احتمال زیاد برای تغییر این شاخص به تمرین بیشتری نیاز است، اما تمرین با زمان تحت تنش بیشتر (سه ثانیه- سه ثانیه)، ممکن است افزایش قدرت بیشتری را در شش هفته به دنبال داشته باشد.
اثر تمرین ورزشی بالا رفتن از نردبان بر دفع سنگهای کلیوی و محافظت کلیه ها در موشهای دچار سنگ کلیوی با اتیلن گلیکول
زمینه و هدف: سنگ های کلیوی بیماری شایع سیستم ادراری که منجر به آسیب های حاد کلیوی می شود. فعالیت جسمانی سبب اعمال نیروهای فیزیکی بر بدن و فعال شدن سیستم آنتی اکسیدانی بدن می شود. لذا، اثر تمرین مقاومتی بالا رفتن از نردبان بعنوان بر تسهیل دفع سنگ کلیوی و حفاظت از کلیه ها در مقابل آسیب های القایی ناشی از اتیلن گلایکول مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: رت های نر نژاد ویستار به چهار گروه 1.کنترل، 2.کنترل منفی (اتیلن گلایکول)، 3.کنترل مثبت(تمرین مقاومتی) و 4.آزمایش(اتیلن گلایکول+ تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه کنترل منفی و گروه آزمایش 28 روز آب آشامیدنی محتوی یک درصد اتیلن گلایکول دریافت کردند. گروه آزمایش پس از دوره دریافت اتیلن گلایکول به مدت دو هفته تحت تمرین بالا رفتن از نردبان قرار گرفتند. پس از پایان پژوهش، تعداد سنگ های در سیستم کلیوی موش ها شمارش و برش های بافت های کلیه، میزنای و مثانه پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین مورد ارزیابی واقع شدند. یافته ها: سنگ کلیه در گروه های کنترل منفی و آزمایش مشاهده شد ؛ اما در گروه های کنترل و کنترل مثبت یافت نشد. تعداد سنگ های یافت شده در بافت کلیو ی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی به طور معنی داری (p<0.01) کمتر بود. شدت علائم تخریب بافت کلیوی ناشی از اتیلن گلایکول در کلیه گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی کمتر بود. بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی بالا رفتن از نردبان منجر به تسهیل دفع سنگ کلیه ی و حفاظت از بافت کلیوی در مقابل اثرات ناشی از اتیلن گلایکول شد.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر مقادیر سرمی IL-15، IL-6، TNF-α و مقاومت به انسولین در مردان سالمند دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
391 - 406
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر مقادیر سرمی IL-15، IL-6 ، TNF-α و مقاومت به انسولین در مردان سالمند دیابتی نوع 2 بود. بدین منظور، 20 مرد سالمند مبتلا به دیابت نوع 2 (سن 97/4±45/72 سال، وزن 57/12±70/79 کیلوگرم، BMI 07/91±4/27 کیلوگرم) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تمرین مقامتی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هر هفته، 8 حرکت را 3 ست با 10 تکرار با 70 درصد 1RM اجرا کردند. از آزمون ANCOVA و T همبسته برای تحلیل داده ها استفاده و سطح معنا داری 05/0 درنظر گرفته شد. در حالت پایه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی نمونه های خون جمع آوری و مقادیر سرمی IL-15، IL-6، TNF-α، انسولین، گلوکز به روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی به طور معناداری مقادیر سرمی IL-15 را افزایش و مقادیر انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین را کاهش داد. با این حال، تأثیر معناداری بر مقادیر سرمی IL-6 و TNF-α نداشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد که تمرین مقاومتی می تواند با افزایش مقادیرIL-15 به بهبود مقاومت به انسولین در مردان سالمند دیابتی نوع 2 منجر شود.
مطالعه تأثیر فاصله های گوناگون استراحت بین نوبت های تمرین مقاومتی بر بیان ژن CGRP و IGF-1 عضله موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین بهترین میزان فاصله استراحت بین دوره های تمرین ﻣﻘﺎﻭﻣﺘی، برای رسیدن به سازگاری، بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر فاصله های گوناگون استراحت بین نوبت های یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن پپتید وابسته به ژن کلسی تونین (CGRP) و عامل رشد شبه انسولینی یک (IGF-1) در عضله بود. به این منظور، 42 سر موش صحرایی نر ویستار، به صورت تصادفی در هفت گروه قرار گرفتند. گروه های تمرینی یک جلسه تمرین مقاومتی (صعود از نردبان عمودی یک متری با 26 پله) با چهار نوبت، پنج تکرار با استراحت های 30، 60، 90، 120، 150 و 180 ثانیه ای بین نوبت ها را اجرا کردند. اضافه بار برابر با حدود 150 درصد وزن بدن موش ها بود. برای ارزیابی بیان ژن CGRP و IGF-1 از تکنیک RT-qPCR استفاده شد. میزان بیان ژن CGRP عضله نعلی در گروه هایی که 30 ثانیه، 60 ثانیه و 90 ثانیه بین دوره های تمرینی استراحت می کردند، به طور معنی داری پایین تر از گروه های کنترل، 120، 150 و 180 ثانیه بود. بااین حال، میزان بیان ژن IGF-1 عضله در بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت (P=0.12). مطابق یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد این دامنه استراحتی را نقطه افتراق بیان ژن های فعال شونده در فرآیندهای توسعه قدرت و حجیم سازی در سطح سلولی مطرح کرد.
تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند های کشی بر شاخص های عملکردی و چاقی زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی استئوسارکوپنیک نتیجه فرآیندهایی است که منجر به تحلیل عضله و استخوان و افزایش بافت چربی می شود . هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند های کشی بر شاخص های عملکردی و شاخص چاقی استئوسارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک بود. در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 49 زن سالمند (سن 3/68 ± 64/13 سال، درصد چربی 6/56 ± 45/4 درصد، شاخص توده بدنی 3/71 ± 33/1 کیلوگرم بر مترمربع و نمره T چگالی استخوان 1/42 ± 1/86-) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (22 نفر) و تمرین (27 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باند های کشی را برای همه گروه های عضلانی اصلی انجام دادند. یافته ها: مقایسه های بین گروهی نشان دهنده افزایش معنی دار در عملکرد جسمانی کوتاه مدت ( SPPB ) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل (0/024 P= ) و نمره Z چاقی سارکوپنیک (0/041 P= ) و تفاوت غیر معنی دار کیفیت عضلانی (0/200 P= ) و خطر شکستگی (0/259 P= ) بین گروه تمرین و کنترل بود. 12 هفته تمرین مقاومتی با باندهای کشی سبب بهبود عملکرد جسمانی کوتاه مدت و نمره Z چاقی سارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک می شود، اما احتمالاً برای تأثیرات بیشتر بر سایر شاخص های چاقی استئوسارکوپنیک دوره تمرینی طولانی تری لازم است.
تأثیر تمرین هوازی و مقاومتی بر برخی عوامل انعقادی (PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT) و فیبرینولیزی (tPA، پلاسمینوژن، دی دایمر) در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
39 - 57
حوزه های تخصصی:
چاقی سبب به هم خوردن تعادل بین عوامل انعقادی (افزایش) و فیبرینولیزی (کاهش) می شود و در القای ترومبوز مؤثر است. فعالیت ورزشی در کنترل آسیب های ناشی از چاقی نقش دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر PAI-1، فیبرینوژن، PT، PTT، tPA، پلاسمینوژن و دی دایمر بود. 30 زن کم تحرک (30-25 سال، نمایه توده بدن 30 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی، 3 جلسه در هفته، هر جلسه 45-30 دقیقه با شدت 85-60 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. تمرین مقاومتی نیز براساس RM 10 با رعایت اصل اضافه بار به مدت 8 هفته انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون آماری ANOVA و آزمون T همبسته انجام گرفت (5/0P<). تمرین هوازی سبب افزایش معنا دار tPA نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی شد (001/0P=). هر دوی تمرین مقاومتی و هوازی سبب افزایش معنا دار زمان پروترومبین (PT)، پلاسمینوژن، D دایمر و PAI-1 نسبت به گروه کنترل شدند (001/0P=). تمرین هوازی به افزایش معنا دار (001/0P=) و تمرین مقاومتی به کاهش معنا دار (003/0P=) فیبرینوژن نسبت به گروه کنترل منجر شد. زمان نسبی پروترومبوپلاستین (PTT) در گروه تمرین مقاومتی افزایش (03/0P=) و گروه تمرین هوازی کاهش (001/0P=) نسبت به گروه کنترل نشان دادند. تمرین هوازی تأثیر بهتری بر عوامل فیبرینولیزی مهم از جمله t-PA دارد، درحالی که تمرین مقاومتی کنترل بهتری بر برخی متغیرهای مهم انعقادی از جمله فیبرینوژن دارد.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
107 - 136
حوزه های تخصصی:
آدیپوکاین ها و بیومارکرهای التهابی، تسهیل کننده اثرات تخریبی چاقی نظیر مقاومت به انسولین هستند که در القای بیماری متابولیکی تقش بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15 و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیر فعال بود.40 مرد چاق غیرفعال (45 30 سال، BMI≥30) به طور تصادفی در 4 گروه، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین موازی و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. مقادیر سرمی CTRP-12، فورین و KLF-15 با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معنا داری (05/0 ≥p) استفاده شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مقادیر KLF-15 گروه های تمرین هوازی (p=0.006) و موازی (p=0.036) به طور معناداری افزایش یافت. در حالی که، مقادیر فورین در این دو گروه کاهش معنا داری نشان داد (به ترتیب: p=0.001 p=0.044). مقادیر CTRP-12 نیز تنها در گروه تمرین موازی افزایش معنا داری (p=0.023) داشت. تمرین هوازی (p=0.009) و موازی (p=0.006) به طور معناداری مقاومت به انسولین را کاهش دادند. در بررسی بین گروهی تمرین هوازی تغییرات معنا داری در KLF-15 (p=0.039 و F=3.090) و فورین (p=0.031 و p=3.297) نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد. به نظر می رسد استفاده از تمرینات هوازی و به ویژه تمرینات موازی تاثیرات بهتری بر پروفایل لیپیدی و همچنین آپریگولیشن آدیپوکاین های ضد التهابی جدید نظیر KLF-15 و CTRP-12 و همچنین دانرگولیشن آدیپوکاین التهابی فورین داشته باشد.