مطالب مرتبط با کلیدواژه

سایتوکاین ها


۱.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی توانی و مصرف مکمل کیوتن بر میزان اینترلوکین 4 و 10 و فاکتورهای عملکردی بازیکنان ماهر سافتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التهاب تمرین مقاومتی توانی سایتوکاین ها عملکرد ورزشی کیوتن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۹۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی توانی و مصرف مکمل کیوتن (10Q) بر میزان اینترلوکین-4 (4-IL) و 10-IL و فاکتورهای عملکردی بازیکنان سافتبال انجام گرفت. 20 نفر از بازیکنان دخترسافتبال (16/4±68/21 سال) به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی (مصرف مکمل 10Q + تمرین مقاومتی توانی) و کنترل (دارونما + تمرین مقاومتی توانی) تقسیم شدند. مداخله شامل 8 هفته مصرف مکمل 10Q (یک کپسول 200 میلی گرمی) و تمرینات مقاومتی توانی با تواتر 2 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته (10 دقیقه گرم کردن، 45-40 دقیقه تمرینات اصلی مقاومتی با شدت 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه و 10 دقیقه سرد کردن ) بود. آزمون چابکی تی، تست سرعت دوی 60 متر، پرش سارجنت، دراز و نشست و قدرت پنجه دست، همچنین نمونه گیری خونی قبل و بعد از 8 هفته فاکتورهای 10-IL،4-IL، CK و LDH ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تی مستقل و تی همبسته در سطح معنا داری 05/0>P تحلیل شدند.رکوردهای سرعت (تجربی 04/0=P؛ کنترل 02/0=P)، چابکی (تجربی 03/0=P؛ کنترل 03/0=P)، قدرت پنجه دست (تجربی 009/0=P؛ کنترل 01/0=P)، دراز و نشست (تجربی 001/0=P؛ کنترل 003/0=P) و میزان لاکتات دهیدروژناز (تجربی 03/0=P؛ کنترل 03/0=P) به طور معنا داری در هر دو گروه بهبود یافت؛ اما عملکرد پرش سارجنت (تجربی 10/0=P؛ کنترل 89/0=P)، میزان کراتین کیناز (تجربی 67/0=P؛ کنترل 06/0=P)، 4-IL (تجربی 32/0=P؛ کنترل 33/0=P) و 10-IL (تجربی 97/0=P؛ کنترل 08/0=P) در هیچ کدام از دو گروه تغییر معنا داری نداشت. نتایج نشان داد به نظر می رسد تمرینات مقاومتی توانی به همراه مکمل دهی کوآنزیم 10Q در کنار تمرینات تخصصی سافتبال به منظور توسعه برخی متغیرهای عملکردی به ویژه استقامت عضلانی ناحیه شکم مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی توانی و مصرف مکمل کیوتن (10Q) بر میزان اینترلوکین-4 (4-IL) و 10-IL و فاکتورهای عملکردی بازیکنان سافتبال انجام گرفت. 20 نفر از بازیکنان دخترسافتبال (16/4±68/21 سال) به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی (مصرف مکمل 10Q + تمرین مقاومتی توانی) و کنترل (دارونما + تمرین مقاومتی توانی) تقسیم شدند. مداخله شامل 8 هفته مصرف مکمل 10Q (یک کپسول 200 میلی گرمی) و تمرینات مقاومتی توانی با تواتر 2 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته (10 دقیقه گرم کردن، 45-40 دقیقه تمرینات اصلی مقاومتی با شدت 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه و 10 دقیقه سرد کردن ) بود. آزمون چابکی تی، تست سرعت دوی 60 متر، پرش سارجنت، دراز و نشست و قدرت پنجه دست، همچنین نمونه گیری خونی قبل و بعد از 8 هفته فاکتورهای 10-IL،4-IL، CK و LDH ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تی مستقل و تی همبسته در سطح معنا داری 05/0>P تحلیل شدند.رکوردهای سرعت (تجربی 04/0=P؛ کنترل 02/0=P)، چابکی (تجربی 03/0=P؛ کنترل 03/0=P)، قدرت پنجه دست (تجربی 009/0=P؛ کنترل 01/0=P)، دراز و نشست (تجربی 001/0=P؛ کنترل 003/0=P) و میزان لاکتات دهیدروژناز (تجربی 03/0=P؛ کنترل 03/0=P) به طور معنا داری در هر دو گروه بهبود یافت؛ اما عملکرد پرش سارجنت (تجربی 10/0=P؛ کنترل 89/0=P)، میزان کراتین کیناز (تجربی 67/0=P؛ کنترل 06/0=P)، 4-IL (تجربی 32/0=P؛ کنترل 33/0=P) و 10-IL (تجربی 97/0=P؛ کنترل 08/0=P) در هیچ کدام از دو گروه تغییر معنا داری نداشت. نتایج نشان داد به نظر می رسد تمرینات مقاومتی توانی به همراه مکمل دهی کوآنزیم 10Q در کنار تمرینات تخصصی سافتبال به منظور توسعه برخی متغیرهای عملکردی به ویژه استقامت عضلانی ناحیه شکم مؤثر است.
۲.

تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6، عامل نکروز تومور آلفا و کورتیزول مردان جوان بدنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت حاد ورزشی مکمل زعفران سایتوکاین ها هورمون های استرس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۹۴
زمینه و هدف : از آنجا که زعفران دارای خواص بالقوه ای چون اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است، می تواند در تعدیل عوامل التهابی ناشی از فعالیت های شدید ورزشی، نقش داشته باشد. ازا ین رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر کوتاه مدت مصرف عصاره زعفران بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) و کورتیزول مردان جوان بدنبال یک جلسه فعالیت ورزشی شدید بود. روش تحقیق : پژوه ش حاض ر از ن وع نیمه تجرب ی ب ود. تعداد 24 نفر از دانشجویان پسر به صورت تصادفی به دو گروه (زعفران و دارونما) به طور مساوی تقسیم شدند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از 30 دقیقه فعالیت شدید 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره ) روی نوارگردان، اخذ گردید. پس از اتمام پیش آزمون، گروه زعفران به مدت 15 روز عصاره زعفران به میزان 400 میلی گرم و گروه دارونما به همان میزان نشاسته مصرف کردند. سپس همانند پیش آزمون، مجدداً دو نوبت نمونه گیری خون قبل و بلافاصله بعد از فعالیت شدید گرفته شد. سطوح سرمی IL-6 و TNF-α با روش الایزا و کورتیزول با روش رادیوایمونواسی ارزیابی گردید. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0p≤ ارزیابی شدند. یافته ها : پس از اجرای پروتکل هوازی شدید، غلظت کورتیزول (01/0p₌) و TNF-α (02/0p₌) سرم در گروه مکمل زعفران به طور معنی دار  کمتر از گروه دارونما بود؛ اما غلظت IL-6 سرم دو گروه تفاوت معنی دار آماری (49/0=p) نداشت. نتیجه گیری : مصرف کوتاه مدت زعفران قبل از فعالیت های شدید، می تواند رهاسازی برخی از شاخص های التهابی و کورتیزول را تعدیل کرده و برای ورزشکاران درگیر در فعالیت های شدید، مطلوب باشد.
۳.

تأثیر تمرین هوازی شنا بر سطوح IL-6 و IL-10 در بافت مغز موش های ماده مبتلا به انسفالومیلیت خودایمن تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی اینترلوکین ها التهاب بیماری ام اس سایتوکاین ها خستگی ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۶
خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می دهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش های ماده پس از القای EAE انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه ی 30 دقیقه ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.