مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
میان رشته ای
کریستین نوربرگ شولتز در تبیین نظریات خود در رابطه با پدیدارشناسی معماری، وامدار اندیشه های مارتین هایدگر بوده و یکی از راهکارهای هویت بخشی به مکان را ایجاد محیط های واجد معنا دانسته است. شولتز را می توان از جمله نظریه پردازانی به شمار آورد که پس از گیدئون، به ایجاد نگرش های نوین در معماری پرداخت و توجه به دیگر زمینه های علمی را لازمه دستیابی به ماهیت واقعی معماری دانست. در واقع رویکرد پدیدارشناسی را می توان یکی از گونه های میان رشته ای دانست که در راستای تبیین هستی و معرفت در دیگر زمینه ها همچون طراحی فضاهای مختلف گام برمی دارد. بر این اساس تأکید بر گرایش ها و مطالعات میان رشته ای می تواند شناخت و فهم موضوعات چندوجهی را میسر نموده و با بررسی راهکارهای گوناگون، بسط و گسترش علمی ابعاد مسئله را امکان پذیر سازد. مقاله حاضر در رویکردی میان رشته ای و پدیدارشناسانه و با تأثیرپذیری از نظریه های نوربرگ شولتز، به بررسی مفهوم مکان و فضا و لزوم توجه به آن در فضاهای کودکان پرداخته است. در این میان ابتدا شناخت مختصری راجع به کتاب نوربرگ شولتز در رابطه با رویکرد پدیدارشناختی به دست آمده و با بررسی ایده های دیگر نظریه پردازان، نتایجی پیرامون اهمیت القاء مفهوم روح مکان در فضاهای معماری حاصل می شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات، همچون مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، سعی شده است تا مفاهیم و اصول مرتبط با ارتقای کیفیت فضاهای کودکان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بر این اساس می توان گفت، معانی، فرهنگ و تاریخ یک مکان از جمله عوامل هویت بخش آن بوده که باعث ایجاد خاطرات و حس تعلق افراد به مکان و در نتیجه شکل گیری شخصیت افراد در دوران کودکی می گردد. لذا یکی از وظایف اصلی معماران امروز، ایجاد معانی در فضاهای کودکان و یادآوری سنت ها و هویت فرهنگی آن ها از این طریق می باشد، تا در نتیجه آن کودکان بتوانند ارتباطی تنگاتنگ میان گذشته، حال و آینده خود برقرار نمایند.
بررسی دیدگاه های روان شناختی عطار براساس مکتب انسان گرایی با رویکرد میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
مکتب انسان گرایی در قرن بیستم با دیدگاه های راجرز و مزلو به روان شناسان معرفی شد. این مکتب به بررسی نیازهای آدمی و گرایش های فطری او پرداخته است. آرمان شهر، تجربیات اوج و والا، تجربیات دینی، انگیزه های متعالی و طبیعت انسان از جمله نظریات مزلو و راجرز است. عطار یکی از بزرگ ترین عرفای مسلمان قرن 6 و 7 نیز در غزلیات خود بر اساس آموزه های اسلام به بررسی این امور پرداخته و ضمن بیان آنها به تحلیل و تبیین این موضوعات همت گمارده است. با کاربرد نظریات انسان گرایان می توان بسیاری از اندیشه های عطار را تبیین کرد و دریافت که وی نیز به نظریه پردازی در این زمینه پرداخته است. در واقع آشکار می شود عطار مانند بسیاری دیگر از عارفان در تعلیمات خویش به مباحث روان شناختی روی آورده که دریافت و استخراج این نظریات نیازمند پژوهش های جدی متخصصان علم روان شناسی بر روی متون ادبی است. از طرف دیگر برای تفسیر بسیاری از اندیشه های عرفانی آشنایی با نظریات گوناگون روان شناسی ضرورت دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی _ تحلیلی انجام گردیده است کوشش می شود با به کارگیری نظریات انسان گرایان درباره نیازهای انسان، انسان کامل، تجربیات اوج و انگیزه های متعالی نظریات عطار تبیین گردد.
بررسی تطبیقی _ میان رشته ای چاپ و تولید کتاب های داستانی سیمین دانشور و بلقیس سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعات میان رشته ای گواه آن است که گرایش های گوناگون علوم انسانی در پیوند با هم هستند و بازدهی یکدیگر را افزایش می دهند. بررسی تطبیقی میان رشته ای به خوانش متون ادبی در پیوند با دیگر زمینه هایی که چندان ادبی نیستند، همانند «صنعت چاپ»و «نشر» کتاب می پردازد. این جستار تولید محصولات فرهنگی و شگردهای طراحی برای فروش بهتر آنها را بررسی می کند. «پیرامتنیت» از دیدگاه ژرار ژنت چارچوب نظری تحقیق است و این پژوهش سر آن دارد تا پیرامتن «درونی» و «بیرونی» را در کتاب های داستانی سیمین دانشور و بلقیس سلیمانی ارزیابی نماید. بنابراین، این مقاله، نخست به تعریف بررسی تطبیقی میان رشته ای پرداخته، سپس پیرامتن های درونی و بیرونی را در کتاب های داستان این نویسندگان جست وجو میکند. گردآوری داده ها کتابخانه ای است؛ اما در بخش هایی از روش مصاحبه با دست اندرکارانِ نشر استفاده شده است؛ داده ها به روش (توصیفی تحلیلی) بررسی شده اند. بررسی ها نشان می دهد که ویژگی هایی در ظاهر کتاب وجود دارند که بر خریدار تأثیر می گذارند. راهکارهای جلب خریدار در درازنای زمان دگرگون شده اند که بانی آن ساختارهای فرهنگی، استراتژی های تبلیغی و نوشته های منتقدان است. این دگرگونی در ظاهر کتاب ها برای داستان های سلیمانی که شهرت کمتری در مقایسه با دانشور داشته، دامنه گسترده تری پیداکرده و ناشران توانسته اند بازار بهتری را برای آثار او بیافرینند.
ارائه چارچوب پیشنهادی آینده نگاری منطقه ای به مثابه حوزه پژوهشی میان رشته ای: مورد مطالعه، سند توسعه آمایش استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
آینده نگاری در دنیای امروز با اقبال فراوانی مواجه شده و کشورها، مناطق و شرکت های مختلف به طور منظم، منسجم و هماهنگ راجع به آینده مطلوب در جهانی که به صورت فزاینده به سمت پیچیده تر شدن در حرکت است، شروع به برنامه ریزی می نمایند. آینده نگاری فرایندی نظام مند، مشارکتی و گردآورنده ادراکات پیرامون آینده است که چشم اندازی میان مدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیم های روزآمد و بسیج اقدامات مشترک بنا می سازد. مهم ترین کارکردهای آینده نگاری را می توان تعیین جهت، شناسایی روندهای نوآیند، سازگار سازی اهداف با نیازهای شناخته شده، حمایت و ارتقای تصمیم ها و خط مشی های هماهنگ با ترجیحات ذینفعان، ارتقای ارتباطات خارجی با کاربران پژوهش و آموزش و سرانجام، تعیین اولویت ها دانست. با توجه به اهمیت آینده نگاری و تأثیرات آن بر برنامه های کلان کشورها، موفقیت و کارآمدی فرایندهای آینده نگاری همواره از دغدغه های دست اندرکاران مدیریت کشورها بوده و هست. این مقاله، تلاش دارد تا با استفاده از روش فرا ترکیبی، چارچوب فرایندی مناسبی را برای اجرای مطالعات آینده نگاری در سند توسعه آمایش استان یزد پیشنهاد دهد. بدین منظور، چارچوب های آینده نگاری موجود توسط پژوهشگران و صاحبنظران این حوزه بررسی و چارچوب جدیدی برای مطالعه آینده نگاری به دست آمده و اعتبار آن توسط جمعی از خبرگان این حوزه تایید شد. تفاوت چارچوب ارائه شده با دیگر چارچوب ها، ارائه گام هایی جامع تر است.
نقش روان شناسی در ایجاد پیوند بین رشته های علوم انسانی برای توسعه مؤسسه های میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
روان شناسی می تواند در نقش یک علم میانجی، علوم انسانی را به هم مرتبط کند. اهداف این مقاله عبارتند از: 1- بررسی تاریخچه علاقه مندی های میان رشته ای در روان شناسی؛ 2- بررسی حوزه های مشترک روان شناسی و سایر علوم انسانی؛ 3- تبیین های روان شناختی ناکام ماندن مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی ایران؛ 4- سازوکار های روان شناختی اثرگذاری تأسیس مؤسسه های میان رشته ای در توسعه آموزش عالی؛ و 5- راه های ارتقای همکاری روان شناسان در مطالعات میان رشته ای ایران. مطالعات میان رشته ای، نیازمند تأسیس و توسعه مؤسسه های میان رشته ای است که برون داد آن، یکپارچگی نظری و توسعه راه حل های جامع و کل نگر به نیازهای زیستی، روانی، اجتماعی، و اخلاقی انسان خواهد بود. فرایندهای مخرب مرتبط با پویایی های کار گروهی، سوگیری خود افزایی و کمبود مؤسسه های میان رشته ای به عنوان داربست های اجتماعی تحول علوم انسانی، ازجمله دلایل شکست همکاری های میان رشته ای در ایران است. توسعه مؤسسه های میان رشته ای که روان شناسی نیز در آن نقش داشته باشد، مستلزم تغییر دادن برنامه های درسی، گسترش شاخه های روان شناسی، و اتخاذ رویکردهای گفتمانی در روان شناسی است.
بررسی دلایل تغییر گرایش های نقد رتوریکی کتاب مقدس از سبک شناسی تا مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه های مسیحی مانند نامه به عبرانیان ( Letter to the Hebrews ) و نامه به غلاطیان ( Epistle to the Galatians ) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روش های مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامه هایی روش های مختلفی به کار گرفته اند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوه ای برای ارزیابی نامه های کتاب مقدس شناخته شده است. در این مقاله تغییر و تحولات نقد رتوریکی کتاب مقدس و مهم ترین دلایل تغییر گرایش های منتقدان را در این مطالعات ارزیابی می کنیم. در تاریخچة نقد رتوریکیِ کتاب مقدس گرایش های سبک شناختی منتقدان رفته رفته جای خود را به روش هایی می دهد که بر پایة نظریة خطابة باستان استوار است و سپس روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح می شود که مطالعات نقد رتوریکی کتاب مقدس را وارد مرحلة جدیدی می کند. محدودیت های گرایش های سبک شناختی در این مطالعات که صرفاً بر جنبه های بلاغی نامه ها تأکید داشت از عمده ترین دلایل معرفی روش هایی بر اساس مبانی نظریة خطابة باستان است، امّا تردیدهایی که دربارة رابطة خطابه و نامه نگاری وجود داشت و محدودیت هایی که این روش ها بر تحلیل رتوریکی تحمیل کردند، باعث شد روش های دیگری مبتنی بر مطالعات میان رشته ای مطرح شوند.
مطالعات میان حوزه ای و میان رشته ای در زبان شناسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمیت مطالعات میان رشته ای در سرتاسر جهان، تاکنون مطالعه ای در زمینه ماهیت و روند میان رشته ای شدن در زبان شناسی ایران انجام نشده است و به همین دلیل، نگارندگان مقاله حاضر کوشیده اند تا خلأ پژوهشیِ مذکور را با رویکردی کمّی رفع نمایند. پیکره فراهم شده برای مطالعه حاضر شامل 1859 مقاله مستخرج از 47 نشریه علمی-پژوهشی است. نگارندگان با تکیه بر عنوان، کلیدواژه ها و گاه متن مقاله، تک تک مقالات را در پانزده حوزه و/ یا هفت میان رشته ای طبقه بندی کردند. شناسایی 1353 مقاله (73درصد از کل مقالات) با ویژگی میان حوزه ای یا میان رشته ای نشان داد که دانش زبان شناسی در ایران، همگام با سایر علوم در دیگر نقاط جهان میان رشته ای شده است. براساس یافته ها، «نحو» پربسامدترین و پرنفوذترین حوزه، و «ادبیات وزبان شناسی» نیز پربسامدترین و پرنفوذترین میان رشته ای است. بررسی تعاملِ تقاطعیِ حوزه ها و میان رشته ای ها حاکی از آن است که بالاترین میزان تعامل به حوزه «تحلیل گفتمان» با میان رشته ایِ «ادبیات وزبان شناسی» اختصاص دارد. متغیر وابستگی سازمانیِ نویسندگانِ مقالات نشان می دهد که درمجموع، 127 دانشگاه و مرکز آموزشی و پژوهشی در نگارش مقالاتِ پیکره مورد مطالعه نقش داشته اند و البته سهم دانشگاه ها کاملاً نامتوازن است، به طوری که اعضای هیئت علمی و دانشجویان 10 دانشگاه، در تألیف 72 درصد از مقالات نقش داشته اند و 28 درصد باقی مانده توسط محققان 117 دانشگاه ارائه شده است. بررسی داده ها، با تکیه بر متغیر زمان، نیز نشان می دهد که در 25 سال گذشته میزان میان رشته ای شدن به گونه ای چشمگیر افزایش یافته است.
تحولات همگرا در آینده علم و فناوری: مطالعه تطبیقیِ ایالات متحده، روسیه و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم روند واگرایانه علم و فناوری در قریب به چند صد سال گذشته، در میانه سده بیستم میلادی با ظهور جریان میان رشته ای و سپس در آغاز سده بیست و یکم با ظهور جریان علوم و فناوری های نوپدید، روند همگرایی علم و فناوری آغاز شده است. درک این روند همگرایی از ملزومات سیاست گذاری در حوزه علم و فناوری است. این پژوهش با مطالعه روندهای نوظهور علم و فناوری و اولویت های موضوعی علم و فناوری در سه کشور امریکا، روسیه و چین به دنبال یافتن شواهد همگرایی در این اولویت ها با رویکردی آینده نگرانه است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی و نمونه آماری اسناد و مدارکی است که درباره روندهای نوظهور علم و فناوری منتشر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد روندهای موضوعی علم و فناوری به سمت همگرایی میل می کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد این همگرایی نخست حول محور «فناوری اطلاعات» و در مراتب بعدی به ترتیب حول «فناوری زیستی و سلامت»، «انرژی» و «فناوری نانو» در حال شکل گیری است.
زیست باستان شناسی: مطالعه علمی بقایای اسکلت های انسانی به دست آمده از کاوش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیست باستان شناسی یک تخصص دانشگاهی میان رشته ای است که با مطالعه علمی بقایای اسکلت های انسانی به دست آمده از محوطه های باستان شناسی، پل ارتباطی بین علوم زیست شناسی، پزشکی، انسان شناسی و علوم اجتماعی برقرار می کند. سنگ بنای زیست باستان شناسی، تعامل متقابل بین فرهنگ و بیولوژی است. مطالعات روشمند، منسجم و علمی در این حوزه کمک مؤثری به درک مفاهیم پیچیده از هویت های اجتماعی مردمان و جوامع گذشته دارد. مطالعات بقایای اسکلتی انسانی در جهان، در ابتدا، رویکرد «نژادپرستانه» و «تبارشناسی» داشت اما بعداً و در طی 40 سال اخیر این گرایش های «خطرناک» منسوخ شده و انقلاب عظیمی در مطالعات زیست باستان شناسی ایجاد شده است. این تحقیقات به سمت مطالعات منسجم و علمی و در سطح جمعیتی (برای مثال: خویشاوندی ژنتیکی، رژیم غذایی، بیماری، سبک زندگی مردمان باستانی، تکامل بیولوژیکی و فرهنگی) قدم برداشته است. متأسفانه بقایای اسکلت های انسانی در ایران مورد بی مهری قرار گرفته و باستان شناسی ایران از اطلاعات علمی زیست باستان شناسی بی بهره است و اطلاعات و دانش ما در این خصوص بسیار محدود و ناقص بوده و درک درستی از پیشینان در ایران نداریم. این مقاله به معرفی رشته زیست باستان شناسی و مشارکت آن در مطالعات بقایای اسکلت های انسانی به دست آمده از محوطه های باستانی پرداخته است. علاوه بر آن، مروری بر تاریخچه و تکامل زیست باستان شناسی به عنوان یک رشته تخصصی از قرن 18 م. به بعد، اشاره به تاریخچه مطالعات بقایای انسانی در ایران و مسائل اخلاقی پیرامون بقایای اسکلتی انسانی دارد.
ارزیابی دوگانه های علوم سخت/نرم و رشته/میان رشته ای براساس عنوان مقالات علمی پژوهشی فارسی و آی اس آی انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در چارچوب تاریخ و فلسفه علم، دوگانه های علوم سخت/نرم و نیز علوم رشته ای/میان رشته ای از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در این مقاله، نگارنده می کوشد تفاوت ها و شباهت های احتمالی دوگانه های فوق الذکر را در خرده ژانر «عنوان مقاله» مطالعه کند. همان طور که می دانیم، عنوان هر مقاله پژوهشی، نخستین بخش از هر مقاله است که خواننده با آن مواجه می شود، بر اساس آن، ارتباط مقاله با موضوع تحقیق خود را می سنجد و درخصوص مطالعه کامل مقاله تصمیم می گیرد. به منظور انجام پژوهش، 6000 عنوان مقاله (3000 عنوان فارسی و 3000 عنوان انگلیسی) منتشرشده در نشریات علمی پژوهشی و آی.اس.آی مربوط به 12 رشته و میان رشته ای علوم سخت (علوم پایه و تجربی) و علوم انسانی به عنوان داده تحقیق مدنظر قرار گرفت و طول عنوان و نیز سه نشانه نقطه گذاری شامل دونقطه (:)، ویرگول (،) و نشانه پرسشی (؟) به عنوان متغیرهای تحقیق انتخاب شد. براساس یافته ها، در کل پیکره 72281 واژه به کاررفته و میانگین طول عنوان برای هر مقاله 12 واژه است. عنوان مقالات فارسی نسبت به عنوان مقالات انگلیسی طولانی تر است، اما میزان استفاده از نشانه های نقطه گذاری در عنوان های انگلیسی بیشتر است. بررسی داده ها با توجه به محور زمان نیز نشان می دهد که عنوان مقالات به مرور زمان افزایش یافته اند. در مجموع، یافته های مقاله حاکی از آن است که دیدگاه های محققان پیشین در تأکید بر ملاحظات کلان دوگانه های علوم سخت/نرم و همچنین علوم رشته ای/میان رشته ای، در زمینه خرده ژانرهایی مانند عنوان مقاله نیز قابل تأمل و پذیرفتنی است.
ضرورت های مفهومی و الزامات روشی در مطالعات فرهنگ دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه درباره فرهنگ هر اجتماع بدلیل ویژگی هویت بخشی و ایجاد مرز در تشخیص اجتماعات گوناگون از هم، از الزامات اصلی برای شناخت آن اجتماع تلقی می گردد. دانشگاه نیز یکی از این اجتماعات است که اگر چه مطالعه درباره فرهنگ آن مورد توجه محققان حوزه های مختلف علمی قرار گرفته است؛ اما برخلاف دیگر مطالعات انجام شده درباره دانشگاه، از کاستی ها و شکاف مطالعاتی قابل توجهی برخوردار است. به نحوی که می توان به صراحت به عدم بلوغ مطالعات فرهنگ دانشگاهی در ایران اشاره نمود. مقاله حاضر با هدف پاسخ به این مساله، به واکاوی مفاهیم، دیدگاه ها و نظریه های مرتبط در این حوزه و تحلیل آن پرداخته است. واکاوی انجام شده نشان می دهد که عدم توسعه مفهومی و روشی مطالعات « فرهنگ دانشگاه(ی)» صرف نظر از پیچیدگی سه مفهوم فرهنگ، سازمان و دانشگاه، از سه دلیل اصلی نشات می گیرد: عدم تفکیک مفهومی «فرهنگ دانشگاه» از «فرهنگ دانشگاهی»، عدم توجه به تعلق مطالعات فرهنگ دانشگاه(ی) به حوزه میان رشته ای و عدم تفکیک روش شناختی میان دو رویکرد« داشتن» فرهنگ به مثابه یک متغیر و « بودن» فرهنگ به مثابه استعاره ریشه است.
تعهدات فرارشته ای در برنامه درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گرایش فزاینده ای به رویکرد فرارشته ای در برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها مشاهده می شود. مطالعات فرارشته ای از عرصه، مقاصد و هدف ها به حوزه اعمال و اقدامات در حال گذار است. در این رهگذر عینیت بخشی به رویکرد فرارشته ای در قلمروی برنامه درسی و رساندن آن از مرحله طرح به حیطه عمل مشکلاتی فراروی کارگزاران برنامه درسی قرار دارد. در این مقاله با نظر به مواضع مختلف در خصوص فرارشته ای، چارچوب مفهومی و مدل برنامه درسی فرارشته ای مبتنی بر لایه های علی آموزشی تبیین شده است و چالش ها و تعهدات ناظر بر آن در چهار گروه؛ ملاحظات فلسفی و پداگوژیکی، مسائل و مسئولیت های موثر بر فرآیند تدریس، مسائل و مسئولیت های موثر بر دانشجویان، مسائل و مسئولیت های موثر بر طراحی دروس، دسته بندی و ارائه شده است.
تدوین چارچوب نظری معرفت شناسی مکان در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخصص گرایی شکل گرفته میان رشته های مختلف موجب شده است پدیده مکان به دلیل ماهیت گسترده و پیچیده ، با تعارضات معنایی بسیاری در بستر فلسفی ماهیت خود مواجه شود. این آشفتگی معنایی به دلیل نبود معنای مشترک میان رشته های درگیر در مفهوم سازی این پدیده است. در این مقاله دیدگاه های مختلفی درمورد مکان بررسی شد. هدف این پژوهش، یافتن روایتی منفرد و منحصر به یک رشته نیست، بلکه به دنبال نگاهی منسجم تر برای گونه شناسی تعاریف و تدوین مدلی برای درک میان رشته ای این پدیده است. مفهوم مکان پویاست و پیوسته در طول زمان بازتعریف می شود؛ بنابراین این مفهوم یابی بدون درنظرگرفتن بعد زمان کامل نیست. براین اساس مفاهیم مرتبط با چیستی مکان در گذر زمان با تکیه بر روش کیفی و تحلیل محتوا بررسی شد. در گام نخست رشته های مطالعاتی گوناگون، واژگان و مفاهیم آن ها در مطالعات مکان شناسایی شد. فلسفه و پدیدارشناسی، روان شناسی محیطی، جغرافیای انسانی، جامعه شناسی، اقتصاد شهری، مدیریت و سیاست گذاری، فضای سایبری، طراحی و برنامه ریزی شهری، هریک واژگان و تعاریف خاصی برای ساخت مکان ارائه کرده اند. سپس تعاریف مختلف ارائه شده در چهار گونه مکان به عنوان مجموعه ای از نشانه های بصری، مکان به عنوان محصول، مکان به عنوان فرایند و مکان به عنوان معنا دسته بندی شدند. این تقسیم بندی نشان دهنده تحول مطالعات مکان از رویکردهای مبتنی بر عینیت به مطالعات مبتنی بر حقیقت و معنای مکان است. به منظور دستیابی به فهمی مشترک در مطالعات معرفت شناسی مکان، مدلی بر مبنای مطالعات میان رشته ای تدوین شد. با توجه به ماهیت میان رشته ای طراحی و برنامه ریزی شهری این رشته می تواند حلقه واسط نظری میان رشته های مختلف عمل کند.
بازاندیشی در مفهوم شناسی «میان رشتگی» و تاریخچه ادبیات نظری آن در ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
113 - 142
حوزه های تخصصی:
میان رشتگی، رویکردی جدید در عرصه پژوهش، آموزش و طبقه بندی علم است که از منظرهای کاربردی مختلف، ضرورت فراوان دارد، بااین حال، فقر ادبیات نظری آن، از موانع رواج و توسعه آن محسوب می شود تا آنجا که حتی میان رشته ای پژوهان، به ابهام مفهومی خود این اصطلاح، تصریح دارند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از نظریه معاصر استعاره و با استفاده از منابع کتاب خانه ای می کوشد با استخراج مؤلفه های اصلی «میان رشتگی»، انگاره ای روشن از مفهوم آن ارائه داده و تاریخچه ادبیات نظری این حوزه نوپدید در ایران را شناسایی و معرفی کرده است. مطابق بررسی این پژوهش، عمر ادبیات رویکرد میان رشته ای و تلفیقی در ایران، همگام با خط مشی گذاری علم در این زمینه، کمی بیش از دو دهه است. موضوع مطالعات میان رشته ای، مسئله ای «پیچیده» بوده و پیچیدگی را می توان به «مطالعه رفتار سیستم ها» تعریف کرد و راه میان رشتگی از رشته های تخصصی می گذرد. شبکه معنایی «میان رشتگی» متشکل از شش مفهوم «تلفیق و ترکیب»، «استفاده از چند دانش تخصصی»، «دیالکتیک و جمع گرایی پویا»، «موضوع پیچیده»، «فرآیند بودن» و «ارزش افزوده معرفتی داشتن» است. از میان این مؤلفه ها، «تلفیق و ترکیب» نقشی محوری و اساسی دارد. بر اساس همین مؤلفه است که طیف میان رشتگی ترسیم می گردد و میان رشته ای نماها از میان رشته ای واقعی تمایز پیدا می کند.
بررسی تحلیلی لوازم روش شناسانه ماهیت «جریان اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
«جریان شناسی» پدیده ای جدید در ایران معاصر است که عنوان جلسات و کتب متعددی را در عرصه های علم و فرهنگ و سیاست به خود اختصاص داده و می دهد. اما مشکل این مباحث فقر ادبیات و چارچوب نظری مشخص و عدم حاکمیت انضباط های علمی بر آن است که باعث سوءتفاهم ها، تشتت آراء و درهم ریختگی معرفتی شده و عموما مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیّر کرده و می کند. برای حل این مشکل، جریان شناسی نه در حد یک سری مباحث ژورنالیستی، بلکه به عنوان یک دانش ، مورد تحقیق و نگاه درجه دومی قرار گرفته شده است. بر این اساس، مطابق ضوابط حکمت اسلامی در تعریف علوم به موضوعات، جریان شناسی به عنوان دانشی تعریف می گردد که یکی از حقایق اجتماعی را به عنوان موضوع خود برگزیده که عبارت است از «جریان اجتماعی». این مقاله در راستای تثبیت و تقویت هویت دانشی «جریان شناسی» با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، با توجه به اصل روش شناختی رابطه و تناسب میان «روش» و «موضوع مورد مطالعه» در چارچوب نظری علم در سنت اسلامی، با تحلیل ابعاد تعریف هویت جریان اجتماعی، لوازم روش شناسانه ی آن را بررسی و استخراج کرده و در قالب 30عنوان ارائه داده است. این لوازم روش شناسانه، پیش نیازهای طراحی و صورت بندی الگوی علمی مطلوب برای جریان شناسی را فراهم می آورد.
تبیین و بازشناسی ظرفیت نظریه های ناظر به آموزش ارزش ها در نظام آموزشی از منظر اثربخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۴۶
79 - 98
حوزه های تخصصی:
در مقدمه این بحث به این پرسش اساسی و مقدر پاسخ داده خواهد شد که «ملاک اثربخشی در آموزش و به ویژه آموزش ارزش ها چیست؟» آموزشی دارای این ویژگی دانسته شده است که اجمالا آثار «تربیتی» داشته و منجر به بروز رفتار آگاهانه مطابق با آن ارزش می شود. چنین آموزشی، به عبارت دیگر، باید فرد را در عمیق ترین لایه های وجودی یا به تعبیر مرجّح نگارنده در سطح «هویت» درگیر سازد و در نتیجه از او انسان متفاوتی پیش و پس از این آموزش ها بسازد که به افراد و گروه هایی شبیه و به افراد و گروه هایی بی شباهت است. آموزش فاقد این ویژگی عبث، ابتر و ناکارآمد ارزیابی می شود. مطلوبیت آموزش با این کیفیت، یعنی کیفیت به اصطلاح «تربیتی» یا «هویتی»، در کلیه ساحت های یادگیری و به ویژه ساحت اخلاق و ارزش ها بر کسی پوشیده نیست. لذا باید در تلاش برای دستیابی به رویکردهایی بود که این مهم را ممکن و میسر سازد. در این نوشتار و در چارچوب رویکرد مطالعاتی موسوم به سنتز پژوهی، خوانندگان در معرض سیری هدفمند که نگارنده در این وادی انجام داده و به قدر وسع کوشیده تا مهم ترین مباحث مطرح شده در منابع تخصصی تعلیم و تربیت را شناسائی نماید، قرار می گیرند. حاصل این جست وجو دستیابی به تلفیق مشتمل بر پنج رویکرد است که هرکدام از زاویه ای خاص نوری بر موضوع تابانده، موجب احیای اصلی از اصول شناخته شده یادگیری اثر بخش می شود و مجموع آن ها می تواند نتایجی نیکو از حیث تربیتی در این زمینه به بار آورد. رویکردهای پنجگانه مورد بحث عبارتند از: • رویکرد فرهنگی، با محوریت آراء جکسون،سَرَسون ، استِن هوس و ویگوتسکی؛ • رویکرد تلفیقی، با محوریت آراء رَگ، فوگارتی و دِرِیک؛ • رویکرد هنری، با محوریت آراء برودی و پرکینز؛ • رویکرد شناختی، با محوریت آراء ایگِن و برونر؛ • رویکرد کنش وری، با محوریت آراء آیزنر.
سنجش «خودشیفتگی» در شخصیت گرشاسب بر پایه ی نظریّه ی ژاک لکان
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، برآنیم تا با معرّفی «خودشیفتگی» و دیگر مفاهیم مرتبط از جمله «امر خیالی»، «مرحله آیینه ای» و «غیر بزرگ» از دیدگاه ژاک لکان، این پدیده روانی را در شخصیت گرشاسب در گرشاسب نامه بررسی و تحلیل نماییم. این پژوهش نشان می دهد که ضحّاک سبب ایجاد خودشیفتگی در گرشاسب می شود؛ زیرا برای او به مثابه «غیر بزرگ» است. این خودشیفتگی در شخصیت گرشاسب به اوج خود می سد، تا جایی که او را بسیار بی رحم و خودرای می کند. اعمال و رفتارهای وی از جمله نبرد با اژدهایان، زور آزمایی، خودنمایی و غرور نیز ریشه در خودشیفتگی او دارد. با سرنگونی ضحّاک، خودشیفتگی گرشاسب نیز از بین می رود و تبدیل به شخصیتی آرام و صلح طلب می شود. در این پژوهش، تأثیر خودشیفتگی وی بر دیگر شخصیت ها و در کل، بر روند داستان نیز مورد تحلیل قرار می گیرد. دستاورد پژوهش حاضر همچنین به ما نشان می دهد که اسدی طوسی در پردازش شخصیت گرشاسب، تا چه حد موفّق بوده و چقدر توانسته است همراه با حفظ صفات حماسی و اسطوره ای او، بُعد روانی وی را نیز به واقعیت نزدیک کند.
آینده پژوهی تأثیرات بحران کووید 19 بر آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله به آینده های محتملی خواهیم پرداخت که بر اثربحران کرونا پیش روی آموزش عالی قرار خواهد گرفت. این مقاله از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی اکتشافی و از نظر روش، زمینه یاب مقطعی است. آینده پژوهی به عنوان یک حوزهٔ میان رشته ای جهت گیری این مقاله را تشکیل می دهد نحوهٔ جمع آوری داده ها میدانی است. داده ها از طریق ابزار پرسش نامهٔ بسته محقق ساخته گردآوری شد. در تهیه پرسش نامه از مقیاس گاتمن استفاده شد. پاسخگویان جمعی از خبرگان و متخصصان آموزش عالی هستند که به صورت راهبردی و هدفمند انتخاب شدند. نتایج در قالب سناریوهای آینده ارائه شده اند. سناریوهای محتمل برای کشف و اعتباربخشی سناریو مرجح در اختیار عده ای از خبرگان آموزش عالی قرار گرفت. در پیمایش مربوط به اعتباربخشی، 84 نفر از متخصصان و صاحب نظران آموزش عالی مشارکت داشتند. سناریوهای محتمل در هفت مؤلفه سازماندهی شدند: 1) هویت و جایگاه دانشگاه؛ 2) توجه به پایداری 3) ورود به دانشگاه؛ 4) تغییر سبک زندگی دانشگاهی؛ 5) بین المللی شدن؛ 6) یادگیری الکترونیکی؛ و 7) حکمرانی و مدیریت. یافته ها نشان داد خبرگان آموزش عالی اصل وجود تأثیرات و پیامدهای بحران کووید 19 برآموزش عالی را پذیرفته اند. همچنین، از دیدگاه آنان این تأثیرات بسیط و ساده نبوده و دارای ابعاد وسیع و متنوّعی است. همان گونه که ملاحظه شد، در هر یک از ابعاد هفت گانهٔ معطوف به آینده حداقل یک سناریو مرجّح با میانگین بالای 50درصد موافق وجود دارد. سه روند کلان که بیشترین احتمال وقوع را از نظر پاسخگویان دارند به ترتیب عبارت انداز: 1) تقویت یادگیری الکترونیکی(اما نه به صورت تحوّل بنیادین و مجازی شدن کامل)؛ 2) تغییر در سبک زندگی دانشگاهی؛ و 3) توجه بیشتر به مقولهٔ پایداری. این سه روند بیشترین سناریوهای مرجّح را در درون خود جای داده اند.
شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر مدیریت جهادی در نظام اداری دانشگاه ها: رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر مدیریت اداری جهادی در دانشگاه ها بوده است که با توجه به نیاز کشور به مدیران دارای این روحیه برای پیشبرد ملی و بین المللی اهداف و مقاصد والای نظام جمهوری اسلامی، دارای اهمیت بسیاری است. در این پژوهش بعد از تشکیل پنل خبرگان براساس روش گروه کانونی به تقلیل اولیه و متناسب سازی فهرست ابعاد و مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی ارائه شده توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام شد. درخت تصمیم منتج از مرحله گروه کانونی، پس از تأیید کلی خبرگان مبنای طراحی پرسش نامه قرار گرفت. پرسش نامه طی طیف لیکرت 5 تایی در اختیار مدیران اداری دانشگاهی مشهور به فعالیت های جهادی قرار گرفت که 14 پرسش نامه صحیح و قابل اتکا عودت یافت و مبنای تحلیل پژوهشگران قرار گرفت. تحلیل ابعاد فرهنگی- اجتماعی با تکیه بر روش TOPSIS انجام شد. براساس نتایج به دست آمده نظم اجتماعی، اخلاق و وحدت و انسجام مهم ترین ابعاد، و شجاعت، فداکاری، توجه به خودسازی، مسئولیت پذیری، فرهنگ جهادی و بسیجی، روحیه جهادگری و مبارزه از مهم ترین مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر تحقق مدیریت جهادی در دانشگاه ها محسوب می شوند.
چرایی و ضرورت «میان رشتگی» در عرصه آموزش و پژوهش
حوزه های تخصصی:
«میان رشتگی»، به مثابه خط مشی علم در قرن اخیر در عرصه های آموزش و پژوهش رواج قابل توجهی پیدا کرده و رسوخ آن در ادبیات متخصصان برنامه ریزی درسی و طراحی آموزشی، شیوه های تدریس، رویکردهای تحقیق و پژوهش و روش مطالعه پدیده ها و حل مسئله و طبقه بندی دانش دیده می شود. در ایران نیز شیب رو به رشد تأسیس رشته های میان رشته ای در تحصیلات تکمیلی شاهدی بر این رواج است. بررسی تحلیلی لزوم و چرایی سیاست میان رشته ای، علاوه بر اینکه به عنوان تحقیقی سیاست پژوهانه، پرسشی از مرحله مطالعات بنیادین فراگرد خط مشی گذاری را پاسخ می دهد، مفهوم و حقیقت میان رشتگی را از منظر کارکردی روشن می سازد. این مقاله، با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در تلاش است ضرورت و چرایی پیدایش سیاست «میان رشتگی» در عرصه تحقیق و آموزش را کشف و ارائه دهد. بر این اساس، ضرورت میان رشتگی، هم از جنبه های نظری و مبنایی مایه می گیرد و هم نیازهای عملی و کاربردی به آن شدت می بخشد. چهارده ضرورت میان رشتگی را می توان در سه مضمون کلان «ضرورت های علم و نظام آموزشی»، «ضرورت های کاربردی» و «ضرورت های ذاتی و فلسفی» دسته بندی کرد.