مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
بلوچستان
شوهاز مجموعه ای از یادداشت های عبدالسلام بزرگ زاده فعال فرهنگی استان سیستان و بلوچستان است. این کتاب با هدف معرفی هنرها و آداب مردمان این منطقه و بررسی محدودیت های پیرامون توسعه این استان نگارش شده است. پراکندگی جمعیتی بلوچ به عنوان قومی اصیل در ایران بیشتر در بخش جنوبی استان است. مردمان این مناطق در زمینه هایی اعم از پوشش، موسیقی، جشن ها، زبان، آداب و رسوم شاخصه های فرهنگی منحصر به فردی دارند. تاکنون در زمینه ثبت مباحث مرتبط با فرهنگ و هنر بلوچستان ضعیف عمل شده است. کتاب شوهاز یکی از کتاب هایی است که سعی در معرفی و ثبت فرهنگ و هنر این منطقه داشته است. هدف از پژوهش حاضر، ضمن معرفی اجمالیِ این کتاب، نقد صوری و واکاوی محتوای آن به روش توصیفی تحلیلی است. نتایج نشان می دهد کتابِ حاضر در ارائه اطلاعاتی راجع به هنر و ادبیات بلوچی موفق بوده است. عدم انسجام منطقی بین یادداشت ها، جامعه هدف نامشخص، عدم رعایت اصول نگارشی، استفاده از مطالب دیگران بدون ارجاع دهی و ایرادات محتوایی از نقاط ضعف کتاب محسوب می شوند. در عین حال، دغدغه های فرهنگی نویسنده و تلاش او در معرفی بلوچستان قابل تقدیر است.
واکاوی نقش استعمار انگلیس در هند و جدایی بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
در قرن نوزدهم میلادی، رقابت دول اروپایی در شبه قاره هند کانون تحولاتی شد که سرنوشت مناطق شرقی فلات ایران را دگرگون کرد. رقابت فرانسه و روسیه با انگلیس و تلاش در دستیابی بر هندوستان انگلیسی ها را برآن داشت تا با اتخاذ سیاست ایجاد دولت های حایل و تجزیه و جداسازی مناطقی از ایران و افغانستان کنترل بلوچستان را به دست گیرد. دولت مرکزی ایران سعی داشت تا با گسترش نفوذ در بلوچستان، قدرت تضعیف شده خود را بازیابی و تحکیم بخشد. این امر مانعی در تحقق اهداف انگلیس بود. هدف این مقاله بررسی تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی مرزهای جنوب شرقی ایران و بازشناسی نقش راهبردهای انگلیس در هند و جدایی بلوچستان در عصر قاجار است. روش پژوهش بر مبنای روش تحقیق تاریخی و به شیوه اسنادی و کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد اهداف و سیاست های انگلیس و رقبای اروپایی آن در قرن نوزدهم در شرق ایران، دستیابی به منابع غنی و منافع خود در شبه قاره استراتژیک هند و افزایش نفوذ در منطقه بوده است و تضعیف دولت ایران، تقسیم قوم بلوچ با تجزیه و جداسازی بلوچستان، ترسیم مرزهای ساختگی خاوری و ایجاد هویت کاذب ازجمله سیاست های منطقه ای انگلیس بوده است. این پژوهش به دنبال چیستی نقش استعمار انگلیس در هندوستان و تجزیه بلوچستان است.
زمینه های دگرگونی در کارکرد امنیتی بلوچستانِ پاکستان: گذار در مرزهای مجموعه های امنیتی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
7 - 48
بلوچستان، نقطه تلاقی دو مجموعه امنیتی مهم در آسیا، یعنی مجموعه خاورمیانه و مجموعه جنوب آسیا است. اهمیت بلوچستان در مطالعات امنیتی معاصر، به غیبت آن بوده است؛ غیبت آن بر نمودار پویش های امنیتی باعث شده است تا دو مجموعه امنیتیِ مستقلِ در دو سوی آن پدید بیاید: مجموعه جنوب آسیا و زیرمنطقه خلیج فارس از منطقه خاورمیانه. با این حال در سال های اخیر تغییرهای مهمی در این محدوده به وجود آمده که تداوم وضعیت پیشین را به چالش کشیده است. این نوشتارِ، با تکیه بر مفاهیم نظریِ مجموعه های امنیتیِ منطقه ایِ بری بوزان و اوول ویور، این تغییرات را در چهار بخش و دو سطح تحلیل منطقه و سیستمیک، بررسی کرده و سناریوهای تغییر پیش رو را مطرح می کند.
مسکن بومی و شیوه سکونت در حاشیه رودخانه سرباز بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۰۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
رودخانه سرباز یکی از رودهای مهم در بلوچستان ایران است که از کوه های جنوب ایرانشهر سرچشمه گرفته و در جهت شمالی- جنوبی به سمت دریای عمان جریان دارد. در حاشیه این رودخانه آبادی های متعددی از جمله انزا، پتان، پشامگ، فیروزآباد، راسک و غیره شکل گرفته است؛ مسکن در این ناحیه تحت تأثیر عوامل متعدد ازجمله فرهنگ، محیط، اقلیم و شرایط اقتصادی و نوع معیشت، برای جوابگویی به نیازهای مردم این منطقه با توجه به شرایط و امکانات، با مصالح متنوع و در دسترس، در طول زمان شکل گرفته است. این مقاله در پی جواب دادن به این سؤالات است که عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز چه می باشند؟ مسکن بومی این ناحیه چه ویژگی ها و قابلیت هایی دارد؟ و بر این فرضیه استوار است که مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز دارای قابلیت هایی است که می توان از این قابلیت ها در بهبود کیفیت مسکن امروز و آینده این ناحیه بهره برد. برای انجام این تحقیق از روش کیفی و مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ایی استفاده شده است. هدف از این تحقیق، بررسی و شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن بومی حاشیه رودخانه سرباز بلوچستان ضمن آگاهی و شناخت نسبت به قابلیت های مسکن بومی جهت ارتقای کیفیت مسکن امروز و آینده این ناحیه می باشد. گونه های مختلف مسکن ضمن داشتن نقاط ضعف و کمبودهایی، دارای قابلیت های متعددی می باشند. ازجمله تنوع در انتخاب مصالح، جوابگویی به نیازهایی مثل شرایط محیطی و اقلیمی، احترام به بزرگ ترها (مراقبت از سالمندان)، وجود سلسله مراتب، حفظ حریم خاص در مسکن، تکریم مهمان، چرخه ی مداوم حیات و امکان زیست نسل های متعدد در انواع مسکن، امکان تغییر و تحول در طول زمان متناسب با نیاز خانواده، امکان جایگزینی فضاهای جدید به جای فضاهای فرسوده ی قدیمی و غیره، قابلیت هایی در مسکن حاشیه رودخانه سرباز هستند که در مسکن امروزی کمتر دیده می شود یا طراحان به آن کمتر توجه دارند.
تبیین الگوی استقراری شهرستان فنوج در منطقه مکران بلوچستان از پیش از تاریخ تا دوران اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
101 - 115
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های بررسی و شناسایی عوامل مورد نظر در مطالعات باستان شناسی مطالعه الگوی استقرار و تحلیل استقراری است که به بررسی شکل گیری محوطه های باستانی در انواع بسترهای محیطی می پردازد. شهرستان فنوج در منطقه مکران بلوچستان در جنوب شرقی ایران، قرار گرفته است. برخلاف دیگر بخش های جنوب شرقی ایران، این ناحیه با وجود تنوع جغرافیایی و زیست محیطی، از دیدگاه باستان شناسی چندان شناخته شده نیست. اقوامی که در طول هزاره ها در این سرزمین زندگی می کرده اند، خود را با شرایط دشوار محیطی منطقه وفق داده اند. ناحیه مزبور دارای محوطه هایی از عصر مفرغ تا دوران اسلامی است. این پژوهش برای نخستین بار به بازشناسی مبحث الگوی استقراری در این شهرستان می پردازد. هدف این پژوهش، شناخت چگونگی و چرایی شکل گیری محوطه های باستانی در شهرستان فنوج است. در این راستا، با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و SPSS به تحلیل و شناسایی الگوهای استقراری شهرستان فنوج در ارتباط با عوامل مختلف جغرافیای طبیعی پرداخته شده است. مطالعات نشان می دهد که بیشتر استقرارگاه ها به عوامل محیطی و طبیعی وابسته بوده اند و غالباً در نزدیکی منابع آبی شکل گرفته اند.
درختان مقدس در حوزه تفتان بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
125-138
حوزههای تخصصی:
درخت یکی از مظاهر طبیعت است که در طول تاریخ و در گستره ای وسیع مورد توجه و حتی پرستش انسان ها بوده است. مسئله اصلی این تحقیق مربوط به تقدس برخی درختان در بلوچستان ایران و فلسفه این تقدس است. درخت به دلیل ویژگی هایی چون طول عمر، عمودی بودن و چرخه حیات، نماد هستی، جاودانگی و مظهر قدرت و رستاخیز بوده است. به نظر می رسد، درختانی که بازتاب دهنده حداکثری این ویژگی ها بوده اند، رازآلوده تر و حیرت انگیزتر بوده و موجب تواضع و تعظیم انسان می شده اند. در بلوچستان موارد متعددی از این درختان کهن سال وجود داشته است که مردم با دخیل بستن بدان ها، حاجات خود را از آنها طلب می کرده اند و برای رضایت آنها نذر ها و قربانی ها انجام می داده اند. اعتقاد به ارتباط میان درختان سربه فلک کشیده و عالمی که آن را محل تعیین مقدرات می دانستند و انتظار رفع نیازهایی که در شرایط عادی امیدی به رفع آنها نبوده، از مهم ترین عوامل تقدیس این درختان بوده است. ازاین رو مردم اقدام به قربانی یا تقدیم نذورات گوناگون در پای این درختان و بستن دخیل بر آنها می کنند تا با تحریک و تأثیرگذاری بر آنها به هدف خود نائل آیند. این مقاله با استفاده از منابع مکتوب و نیز با روش میدانی و از طریق گفت وگو با افراد کهن سال این منطقه فراهم شده است و هدف از آن بررسی پیشینه عقیدتی مردمی است که روزگاری در این منطقه می زیسته اند و درختان مقدس در زندگی ایمانی آنها و در لحظات حساس حیات آنان نقش پررنگی را ایفا می کرده است.
بررسی انتقادی نگرش فرقه ذکریه در خاتمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
527 - 507
حوزههای تخصصی:
فرقه باطنی گرای «ذکریه»، که در قرن دهم هجری در منطقه ای به نام «تربت» در بلوچستان پاکستان پا به عرصه حیات نهاده است، از فرقه هایی است که باورهای دینی آن اقتباس از برخی فرقه های مطرح در جهان اسلام می باشد. پیروان فرقه ذکریه در اعمال عبادی و مناسک دینی بدعت هایی را پدید آورده اند که اعتقادات آنان نیازمند به واکاوی علمی و ارزیابی است در همین راستای از باورهای مذهبی این فرقه، اعتقاد به خاتمیت به شمار می رود که در این عرصه دو رویکرد در منابع علمی آنان گزارش شده است. در نوشتار حاضر به نقد و تحلیل دیدگاه این فرقه در مورد خاتمیت اشاره می شود. از نتایج جستار حاضر آن است که دیدگاه ذکری ها پیرامون خاتمیت با معارف قرآن و عترت نبوی واگرایی دارد و ادعای آنان موجب تحریف در تعالیم حیات بخش دین اسلام و با آموزه های دینی در تعارض است.
مطالعۀ تطبیقی نقوش لباس بانوان در شهرستان میناب و سفال کلپورگان بلوچستان مبتنی بر رویکرد پیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
301 - 325
حوزههای تخصصی:
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر می باشد، از جمله این اشتراکات، شباهت های موجود بین نقوش سفالینه های کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متن ها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور می باشد. پرسش های این مقاله عبارت است از اینکه پیش متن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آن ها چه می باشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیش متن های مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینه ها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوه گر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده می شود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزش های فرهنگی آن ها موثر بوده است.
تأثیر جنوب شرق ایران به عنوان منطقه ویژه انتقال انرژی بر شکاف های حاصل از تفاوت سطح توسعه منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۲۱۶-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد بیشتر صاحب نظران حوزه حمل و نقل، جنوب شرق ایران به ویژه سیستان و بلوچستان و بندر چابهار نزدیک ترین و بهینه ترین مسیر انتقال انرژی و کالا است. مسیری که از اتصال دریای عمان و اقیانوس هند به افغانستان و کشورهای حوزه CIS، هند، چین و حتی کریدور شمال- جنوب روسیه و سن پترزبورگ ایجاد شده است. همان طور که ناحیه پارس جنوبی منطقه وی ژه اقتصادی انرژی ب رای کشور محسوب می شود چابه ار نیز دارای پتانسیل تبدیل شدن به منطقه ویژه انتقال انرژی است. این موضوع با توجه به رقابت کشوره ای مصرف کننده انرژی و ظرفیت بالقوه ترانزیت بین المللی در این مسیر قابل اثبات است. اما جنوب شرق ایران و به ویژه بلوچستان از محرومیت های فراوانی رنج می برد و در این میان شکاف تفاوت سطح توسعه در زمره شکاف هایی قرار می گیرد که گفتگوپذیر و قابل مذاکره هستند. بنابراین ارتقاء محور شرق به منطقه ویژه انتقال انرژی و اتصال بازارهای افغانستان، هند، چین و کشورهای حوزه CIS به اروپا، خاورمیانه و آفریقا، فرآیند توسعه در این منطقه را تحت تأثیری مثبت قرار می دهد. با ایجاد فرصت های شغلی، گسترش ارتباطات و به تبع آن خروج منطقه از انزوای جغرافیایی شاخص های توسعه بهبود یافته و شکاف های اجتماعی کاهش خوهند یافت.
واکنش روزنامه حبل المتین به آشفتگی کرمان و بلوچستان در آستانه جنگ جهانی اول (1914- 1918 .م)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
88 - 104
حوزههای تخصصی:
یکی از منابعی که اخبار دقیق و روشنگرانه یی از وضعیت آشفته جنوب شرقی ایران بویژه از کرمان و بلوچستان در آستانه جنگ جهانی اول (۱۳۳۲- ۱۳۳۶ه.ق/ ۱۹۱۴- ۱۹۱۸.م) گزارش می داد. روزنامه «حبل المتین» بود؛ روزنامه ای که ضمن تشریح اوضاع و وقایع بلوچستان، ذیل عنوان «کرمان»، تلاش داشت تا مردم را از عواقب سه لانگاری و غفلت موجود از امور ولایات و بویژه سرحدات آگاه کند و با القای حس وطن دوستی، اولیای امور در تهران و حکام محلی را ملامت نماید. در این نوشتار تلاش شده با بررسی گزارش های مندرج در روزنامه حبل المتین در سال های منتهی به آغاز جنگ جهانی اول نشان داده شود که چگونه مؤیدالاسلام کاشانی به جهت عدم وصول مالیات و بی نظمی در سرحدات بلوچستان به منظور جلوگیری از تعارض همسایه جنوبی (انگلیسیها) به امور آشفته و وضعیت ناامن این خطه انتقاد کرده است. وی حضور حکام کارآمدی چون امیرمفخم و مصباح دیوان را در آن منطقه ضروری پنداشته و راهکارهایی برای خروج از ناامنیها و بی سامانی های آن نواحی پیشنهاد کرده است.
تبیین جامعه شناختی رابطه هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی بین قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، رابطه میان هوش فرهنگی و مدارای اجتماعی را بررسی کرده است. این تحقیق به روش کمی و به شیوه پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، تمام شهروندان بالای 15 سال قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 400 نفر از آنان انتخاب و پرسش نامه بین آنان توزیع شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد هوش فرهنگی ارلی و انگ[1] (2003) و برای مدارای اجتماعی، از پرسش نامه ای استفاده شد که قبلاً در تحقیقات بهشتی و رستگار (1391) و بهشتی و همکاران (1398) از آن استفاده شده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و نیز مدل سازی معادلات ساختاری واریانس محور با نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان داد سطح هوش فرهنگی جامعه آماری بالاتر از سطح متوسط، ولی مدارای اجتماعی پایین تر از سطح متوسط است. میزان مدارای اجتماعی و هوش فرهنگی بین زنان و مردان تفاوتی ندارد. هوش فرهنگی اثری استاندارد به شدت 0.509بر مدارای اجتماعی دارد و حدوداً 26درصد از واریانس متغیر مدارای اجتماعی را تبیین می کند. در واقع کسانی که بیشتر امکان انطباق با دیگر فرهنگ ها را دارند و مایل به پذیرفتن دیگران با ویژگی های متفاوت اند، بهتر با دیگران سازگاری دارند و در تعاملات خود جانب مدارا را رعایت می کنند.
[1] Earley and Ang
طراحی مدل پایداری اجتماعی- فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مَکُران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
271 - 312
حوزههای تخصصی:
استراتژی های توسعه، بدون در نظر داشتن ابعاد انسانی، اجتماعی و زیست محیطی آن، پویایی هایی را ایجاد می کند که به موجب آن عوامل اصلی توسعه یافتگی به جای آن که به عنوان پیش رو برای فرآیند توسعه عمل کنند، با تأخیرهای زمانی در مقابل توسعه قرار می گیرند. هدف این پژوهش طراحی مدل پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مَکُران مبتنی بر روش کیفی داده بنیاد است. نمونه آماری این پژوهش شامل 18 نفر از خبرگانی است که در حوزه پایداری اجتماعی- فرهنگی دارای دانش کافی و تجربه عملی هستند. نمونه گیری ابتدا به صورت هدفمند و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در نتیجه مقوله هسته ای با عنوان توسعه اجتماع محور مشارکتی ظاهر گردید. یافته های پژوهش بر اساس مدل پارادایمی در پنج محور (شرایط علی، شرایط مداخله گر و شرایط زمینه ای، راهبردها و پیامدها) قرار گرفت. نتایج نشان می دهد همراهی نکردن جامعه محلی با توسعه، شرایط نامناسب اشتغال و درآمد، فقر و معیشت نامطلوب جامعه محلی، محرومیت جامعه محلی از امکانات مناسب، بازنمایی منفی رسانه ها از هویت بلوچ، نقش آفرینی گروه های مرجع محلی در منفی سازی نگرش جامعه محلی نسبت به اهداف توسعه و بی اعتمادی جامعه محلی نسبت به اهداف توسعه از عوامل مؤثر بر پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مَکُران است. در ضمن پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مَکُران موجب پیامدهایی مانند توسعه اجتماعی منطقه، کاهش فقر و محرومیت منطقه، ارتقای سطح اعتماد در جامعه محلی، ارتقای هوش فرهنگی در جامعه محلی است.