مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
اشکانیان
حوزه های تخصصی:
دوره اشکانی در خراسان بیشتر از ادوار تاریخی ایران شناخته شده است؛ اما نیازمند کاوش های باستان شناسی مدون و هدفمندی است تا اطلاعات و داده های باستان شناختی محکم و استواری را در اختیار باستان شناسان قرار دهد. با توجه به خاستگاه اشکانیان در شمال شرق ایران، دشت سرخس هدف یک بررسی روشمند میدانی قرار گرفت تا از روند و چگونگی استقرار و تأثیرگذاری دوسویه طبیعت و انسان در منطقه، درک درستی حاصل شود. نتیجه این بررسی، شناسایی چهارده محوطه استقراری از این دوره بود که این تعداد، از منظر عوامل محیطی و وسعت محوطه ها، قابل تأمل و ارزیابی است. هم چنان که گفته شد، هدف و ضرورت این پژوهش بررسی و شناخت استقرارهای دوران اشکانی در این منطقه و مطالعه پیرامون مؤلفه ها و عوامل مؤثر در شکل گیری و الگوی پراکندگی محوطه ها در این حوزه جغرافیایی است. ازاین رو، محوطه های شناسایی شده اشکانی دشت سرخس از منظر عوامل محیطی و شاخصه های مؤثر جغرافیایی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در تحلیل داده ها، علاوه بر استفاده از روش های مرسوم در بررسی های میدانی و الگوهای استقراری، از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. خروجی نقشه ها و داده های استقرارهای اشکانی منطقه نشان داد که از میان عوامل محیطی مؤثر در شکل گیری استقرارها، دوری و نزدیکی یا قرار گرفتن استقرارها در امتداد مسیر رودخانه ها (الگوی استقرار خطی)، راه های ارتباطی (نسا و جاده ابریشم)، ارتفاع و ناهمواری در مکان گزینی استقرارها در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 1100 متر از سطح دریا و چگونگی پراکنش آن ها در دشت سرخس و همچنین ارتفاعات، در شکل گیری استقرارها بیشتر از سایر عوامل محیطی تأثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی حاضر، شناسایی و کشف استقرارهایی با آثاری غنی از دوره اشکانی و تحلیل شکل گیری آن ها بر مبنای عوامل و مؤلفه های محیطی و نیز بازسازی بخشی از فرهنگ اشکانی در شمال شرق خراسان و تأسیس گاه نگاری نسبی پارتیان دشت سرخس در چارچوب طبقه بندی، گونه شناسی و گونه شناختی نمونه های سفالین به دست آمده است.
بررسی شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار سیاسی حکومت اشکانیان، تنوع فرهنگی در جامعه اشکانی همراه با رویکرد دینی خاص شاهنشاهان اشکانی و تجاوزات پیاپی رومیان به مرزهای غربی قلمرو اشکانیان، بطورکلی شرایط بحرانی را در جامعه ایران قرن دوم و اوایل قرن سوم بوجود آورده بود در چنین شرایطی اردشیر بابکان از یک خاندان مذهبی در ایالت پارس، موفق شد اسباب سقوط حکومت اشکانیان را فراهم آورد و طی دو سال فعالیتهای سیاسی نظامی مستمر، قدرت سیاسی کشور را از خاندان اشک به خاندان ساسان منتقل نماید. توانایی اردشیر در انتقال قدرت از شاهنشاهان قانونی کشور به خاندان خویش که ناشی از درک صحیح او از شرایط بحرانی جامعه بود از یکسو و از سویی دیگر فائق آمدن بر بحرانها و نابسامانیهای سیاسی، نظامی، دینی و اجتماعی جامعه بواسطه داشتن برخی مشخصات و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری وی، سبب می شود تا بتوان شخصیت و عملکرد اردشیر را در قالب نظریه رهبرکاریزماتیک ماکس وبر تبیین نمود. بدین ترتیب مسئله اصلی این پژوهش، تبیین شخصیت اردشیر بابکان در قالب نظریه کاریزماتیک ماکس وبر است. بررسی ها حاکی از آن است که علاوه بر ویژگی های شخصیتی و رفتاری اردشیر، شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه، می توانسته زمینه ساز ظهور رهبری جدید با ایدئولوژی نو در کشور بوده باشد. یافته های این جستار بیانگر آن است که اردشیر اول ساسانی با تمامی ویژگیهای شخصیتی، با انجام برخی اقدامات و با توجه ویژه به دین زرتشتی و طرح گفتمان جدید اتحاد دین و دولت برای حل بحران های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه و در نهایت با کناره گیری از حکومت و انتخاب جانشینی شایسته می تواند به عنوان یک رهبر کاریزما مطرح شود. روش تحقیق در این مقاله با توجه به رویکرد جامعه شناختی آن، توصیف و تحلیل داده ها در چ ارچوب «ن ظریه کاریزما» و ش ناسایی اب عاد ش خصیت فردی، خاندانی، سیاسی و تاریخی اردشیر بابکان در قالب این نظریه است.
سرعت سفر زمینی در روزگار شاهنشاهی اشکانی (از سده اول قبل از میلاد تا سده سوم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسناد تاریخی و روایات مورخان کلاسیک، درباره حرکت چاپارها، سپاهیان و کاروان ها در روزگار اشکانیان گزارش هایی دیده می شود که در آن ها زمان شروع حرکت یا پایان یا هر دو بیان شده یا این زمان قابل محاسبه است. از طرفی، برخی گزارش ها مانند سفرنامه ها و اسناد مشابه، مسافت میان نقاط مختلف شاهنشاهی اشکانی را در اختیار خواننده قرار داده است. این دو گونه اطلاعات -یعنی مدت زمان سفر و میزان مسافت- داده های لازم برای محاسبه سرعت حرکت چاپارها، سپاهیان و کاروان ها را در دسترس قرار می دهد. گردآوری این اطلاعات پراکنده و محاسبه سرعت سفر، در راستای پاسخ به این پرسش است که میزان سرعت سفر زمینی در روزگار شاهنشاهی اشکانی از سده اول قبل از میلاد تا سده سوم میلادی چقدر بوده است. در این میان، نادقیق بودن برخی داده ها و همچنین دشوار یا ناامن بودن بعضی راه ها، جای خطایی برای محاسبات جاری گذاشته است تا محاسبات در نهایت به صورت دامنه ای ارائه شود. با روش بررسی موردی و تطبیق محاسبات با سرعت هایی که پیش از آن ضبط شده، می توان نتیجه گیری کرد که دامنه سرعت حرکت چاپارها میان ۸۰ تا ۲۷۷ کیلومتر در شبانه روز، دامنه سرعت لشکرکشی ها بین ۱۰ تا ۴۰ کیلومتر در شبانه روز و بازه سرعت برای کاروان های تجاری ۴۰ تا ۶۰ کیلومتر در شبانه روز و برای هیئت های سیاسی ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر در شبانه روز بوده است.
شهر سلوکیه نمادی ازتاثیر هنر قوم یونانی درمعماری و شهرسازی دوره سلوکیه و اشکانیان درایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
259 - 275
حوزه های تخصصی:
سلوکوس نیکاتور که بعد از مرگ اسکندر در ایران به قدرت رسید، شهر سلوکیه را در سال 307 ق.م در جانب غربی رود دجله و در برابر بابل- درمحلی که شهر اُپیس باستانی واقع بود- بنا کرد. از این زمان به بعد، شهر مذکورجایگاه خود را به عنوان پایتخت سلوکیان در متصرفات شرقی آنها تثبیت نمود. موقعیت جغرافیایی خاص سلوکیه یعنی قرارگرفتن در بین النهرین در ساحل دجله و درتلاقی جاده های مهم که آسیای مرکزی و ایران را به آناتولی و سواحل مدیترانه متصل می ساخت و نیز استقرار سکنه یونانی و غیریونانی در این شهر که دارای مهارت و توانمندی های اداری و هنری و تجاری بودند، به همراه برخورداری از ضرابخانه و کارگاه های تولیدی و زمین های حاصلخیزکشاورزی در پیرامون آن، موجبات رونق و شکوفایی اقتصادی این شهر را فراهم آورده بود. در عین حال، سلوکیه یک دولت شهر و شهری خودگردان به شمار می آمد و اختیار امور سیاسی و اداری آن در دست شورای شهر بود. نحوه مواجهه نظام سیاسی اجتماعی ایران با تأثیرات هلنیستی برآمده از شکل گیری شهرهای یونانی نشین نظیر سلوکیه به عنوان مسأله اصلی پژوهش حاضر تلقی می شود. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر منابع دست اول تاریخی و یافته های باستان شناختی، ضمن مطالعه نحوه تأثیرگذاری متقابل تمدن های هلنی و ایرانی درفرایند تکوین شهرسلوکیه و پیامدهای حاصل از آن، جایگاه این شهر باستانی را از زمان تاسیس تا زوال بررسی کند.
مطالعه تطبیقی تشابهات سفالینه های متأخر دوره پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی حکومت ساسانیان و ظهور اسلام در ایران، فقر هنری اعراب سببشد تا هنرمندان مسلمان شاکله هنر اسلامی را بر پایه سنتهای هنری ایران باستان بنانهند. ازاینرو هنر سفالگری ایران در اوایل دوره اسلامی، راه دوره های تاریخی اشکانیان و ساسانیان را پیمود. آثار سفالین بهیادگارمانده از اوایل دوره اسلامی، گواه این مطلب است که پیشینه هنر سفالگری دوره های تاریخی پیش از اسلام ایران، تأثیر بسیاری بر آنها داشته است. بدینسبب تعداد زیادی از آثار سفالین اوایل دوره اسلامی ایران، از بسیاری جهات شبیه دوره های هنری پیش از اسلام بود که این تشابهات در فاصله میان این دو دوره، سوء تفاهمهایی را در شناخت زمان این آثار پدیدمیآورد و موجبمیشد بسیاری از آثار اواخر دوره ساسانی به اوایل دوره اسلامی و بالعکس منسوبگردد.ازینرو تلاش نگارندگان در پژوهش حاضر برآن است تا به روشنشدن این سوءتفاهمها و منشاء تشابهات و الهامات در سفالینه های اوایل دوره اسلامی ایران بپردازند. چراکه، طی نخستین سده های اسلامی سبکها و سنن هنری ایران کهن، به ایران نوین و اسلامی واردشد و ساخت سفالینه ها مطابق با سنتهای هنری گذشته تداومیافت. بنابراین ضروری است تا تشابهات سبکها شناخته و سهم سفالگری ایران در موفقیت سفالگران مسلمان بررسیشود.روش تحقیق بهکارگرفته در این مقاله، اسنادی- تاریخی با استناد به منابع کتابخانهای همراه با رویکردی تحلیلی-توصیفی است. دستاورد بررسیهای انجامشده اینچنین بود که شیوه های نقشپردازی هنر سفالگری ایران در اوایل دوره اسلامی، همان شیوه های دوره های پیش از اسلام است که بهمرور با تکنیکهای لعابکاری ترکیبشده و پیشرفت شایانی هم کردهاست.
کتابِ مبانی تاریخ پارتیان در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۰)
377-402
آگاهی های ما درباره ایرانِ اشکانی در دهه های اخیر رو به فزونی است. کتاب فشرده، اما پربار «مبانی تاریخ پارتیان»، نوشته کلاوس شیپمان، باستان شناس آلمانی در سال1980 منتشر گردید. مساله اساسی این جستار، نقد محتوایی و شکلی کتاب و دیدگاه های نویسنده آن است. بررسی کتاب بر اساس روش تحلیلی و انتقادی صورت گرفته است. فصل مربوط به تاریخ سیاسی، به ویژه تحلیل های سیاسی و حقوقی آن در گزارش مناسبات میان روم و ایران، از فصل های درخشان و نقطه عطف کتاب محسوب می شود. تلاش نویسنده در پاس داشت میراث فرهنگی اشکانیان و معرفی جایگاه واقعی آنان در چارچوب تاریخ باستانی ایران از دیگر نکات برجسته اثر شیپمان است. فشردگی آزاردهنده بخش های اجتماعی، هنری و اقتصادی و خودداری نویسنده در ارائه آگاهی ها و توضیحات تکمیلی از نقاط ضعف کتاب به شمار می رود. همچنین از دیگر کاستی های کتاب، باید به فقدان تصاویر، کمبود نقشه های مرتبط و نیز خودداری نویسنده از ارائه گزیده هایی از متن سکه ها، کتیبه ها و منابع مکتوب اشاره کرد. کتاب از حروف چینی، صفحه آرایی و صحافی با کیفیتی برخوردار است. در زمینه ترجمه، گذشته از نثر دشوار و گاه رسمیِ مترجم و برخی اشتباهات در نام اشخاص، برخی معادل یابی های مبهم و نیز سالشمار نادرست رویدادها، کتاب، نمره قابل قبولی را دریافت می کند.
شاه گزینی در دوره ی اشکانیان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
97 - 112
حوزه های تخصصی:
گزارش تاریخی نشان می دهد که در دوره نیرومندی دستگاه پادشاهی اشکانی، پادشاهان پیش از مرگ خود شاهزاده ای را به عنوان ولیعهد تعیین می کرده اند، و در دوره ناتوانی آن خاندان، بزرگان و اشراف خاندان های نژاد شاهنشاهی در گردهمایی خود، به خواست خویش از تخمه اشکانی را به تخت شهریاری می نشانده اند. از طرفی اندیشه ی شاه گزینی شاهنشاهی اشکانیان آمیخته از سه سنت کوچ گرایانه، هلنیستی و هخامنشی بود. اساس حکومت اشکانی میان این سه سنت و در واقع تلفیقی از این سه الگو می باشد. ارتباط تنگاتنگی میان این سه الگو در طول حکومت اشکانیان وجود داشت. انتخاب بزرگ قبیله به عنوان شاه و همچنین تعیین برادر شاه به عنوان جانشین، سنت کوچ گرایانه انتخاب یک شاه بود. از طرف دیگر تعلق داشتن منصب شاهنشاهی در یک خاندان اشکانی و موروثی بودن آن سنت برجای مانده از هخامنشیان است. کارکرد مجلس سنا نیز نشان از فرهنگ و نفوذ هلنیستی در ساختار حکومت اشکانیان است.
نقش زنان در ادوار هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر اساس سکه های بازمانده
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
41 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی نقش زنان در ادوار هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر اساس سکه های بازمانده بود. جامعه ی پژوهش شامل منابع مکتوب تاریخی و دیگر آثار مرتبط با موقعیت زنان در سلسله های هخامنشی، اشکانی و ساسانی می باشد. نمونه پژوهش، سکه های برجای مانده از دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی بود. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای و با استفاده از اسناد، مدارک مکتوب و منابع معتبر انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. یافته ها نشان داد که، اگر چه سکه ابزاری جهت مبادلات اقتصادی، نشانه استقلال و معرف ملیت هر قومی است، ولی درعین حال سند معتبری است که اطلاعات مفیدی در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخ گذشته ملت ها و جایگاه زنان را ارائه می دهد. تصاویر، نام و لقب زنان سلطنتی، تصاویر ایزدبانوان و نمادهای وابسته به آنان که بر روی سکه های اشکانی و ساسانی نقش بسته بیان گر جایگاه رفیع زن در این ادوار بود. اگرچه الواح هنری به جا مانده از دوره هخامنشی اطلاعات باارزشی در مورد زنان این عصر به-دست می دهد، ولی در سکه های این دوره مانند سایر آثار تصویر زن دیده نمی شود. زنان دربار هخامنشی، اشکانی و ساسانی به عنوان مصداق زنان مقتدر و مدبر و با اراده در عرصه سیاست و اجتماع ایفای نقش کرده اند. در کل زنان در این ادوار به پایگاهی برابر پایگاه مردان (پادشاهان)، دست یافته و نام و نمودشان بر روی سکه ها ماندگار شده است.
تاثیر فرهنگ یونانی بر مقام و موقعیت زنان در ایران عصر سلوکی و اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی هخامنشیان، با ورود اسکندر به ایران و سپس تاسیس سلسله سلوکی، شهرسازی و سیاست اسکان یونانیان مهاجر در ایران از سوی اسکندر و سلوکیان در راستای تحقق اهداف سیاسی آنها، عملی گردید. حضور یونانیان در ایران البته با پشتوانه حکومت خودی باعث تحولاتی در جنبه های مختلف فرهنگی ایران گردید. می توان انگاشت نقش و جایگاه زنان در جامعه ایران نیز از فرهنگ یونانی متاثر گردید. با در نظر گرفتن این موضوع، مساله این پژوهش بدین گونه مطرح می شود؛ رواج فرهنگ یونانی چه تاثیری بر نقش و جایگاه زنان ایرانی در دوران سلوکی و اشکانی داشته است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد زنان در فرهنگ یونانی عصر هلنی نسبت به ادوار پیش ترفیع مقام یافته بودند بر این اساس رواج فرهنگ یونانی در جامعه ایران پساهخامنشی، تاثیر مثبتی بر نقش و جایگاه زنان داشته است. گزارشهایی در برخی متون مورخان کهن و آثار مکشوفه از کاوش های باستان شناسی در قلمرو دو دولت سلوکی و اشکانی بیشترین اطلاعات موجود را از وضعیت زنان به ویژه لایه های اشراف و درباری، در اختیار قرار می دهند. از اطلاعات چنین منابعی می توان استنباط کرد که زنان در این دوره حضوری کاملاً فعال و بارز در عرصه های مختلف سیاسی-اجتماعی دارند. حضور آنان در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و مذهبی و یا هنری، با پیدا شدن پیکرک های و مهرها و اثر مهرها و دیگر آثار در مناطق مختلف و به استناد داده های متون برخی مورخان باستانی، کاملاً بیانگر این است که نقش و موقعیت زنان در دوران اشکانی و سلوکی نه تنها افولی نداشته است بلکه تحت تأثیر فرهنگ یونانی پیشرفت های فراوانی نیز داشته است.
نقش رسانه در ایرا ن باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز رسانه نقش بسیار گسترده ای در انتقال پیام و ارتباطات اجتماعی دارد.بررسی ها در ایران باستان نشان می هد که انتقال پیامها از طریق انسان،پرندگان،نمادها و نشانه ها(آتش،مناره،نقاره،حجاری و..) انجام می شده است. در حکومتهای ایران باستان به علت درگیری مداوم با بیگانگان به ویژه درگیریهای اشکانیان و ساسانیان با رومیان دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی نقش مؤثرتری داشته است. ولی در مجموع دستگاه خبر گیری و خبر رسانی در اوایل حکومت حکومت هخامنشیان نسبت به سلسله های اشکانی و ساسانی گسترده تر و سامان یافته تر بوده است و پایه ای برای سلسله های بعدی شده است. حال سوال این است که آیا درایران باستان رسانه اهمیت داشته است.در انتقال ودریافت پیام از چه رسانه هایی استفاده می کردند، آیا در این انتقال پیام، سیر تحولی وجوداشته، در کدام سلسله های ایران باستان خبر رسانی و خبر گیری متنوع تر بوده است؟ نتیجه پژوهش نشان می دهد خبر رسانی و خبر گیری مهم بوده است چرا که از این طریق به اعمال قدرت پادشاه،جلوگیری از شورشها،نظارت بر رفتار ایالت های تابعه و مقابله با هجوم دشمنان کمک های شایانی می شده است. برای انجام کار از منابع موجود در کتابخانه ها استفاده شده است، و روش شناسی پژوهش ماهیتی روایتی- نقلی دارد.
گاه نگاری نسبی، تحلیل محیطی و باستان شناختی محوطه مُخارتپه (تربت جام، شمال شرق ایران)
دشت میان کوهی جام با شرایط زیستی مناسب، موقعیت مناسبی را برای شکل گیری استقرارهای انسانی فراهم نموده است. با توجه به محدودیت اطلاعات تاریخی در این بخش از فلات ایران، شناسایی و مطالعه اطلاعات به دست آمده از کاوش های میدانی باستان شناختی برای بازشناسی نسبی ما از خراسان بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است. در این شرایط طی یک برنامه هدف مند علمی با توجه به بررسی های اولیه، مخارتپه در قالب کاوش باستان شناسی به منظور تعیین حریم و عرصه این اثر فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفت. این محوطه در حاشیه شرقی شهر کنونی تربت جام و در حریم رودخانه جام رود قرار دارد. داده های به دست آمده حاصل از بررسی روش مند و کاوش در 30 گمانه برای تعیین حریم این محوطه، نتایج ارزشمندی را نشان می دهند. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره جستن از داده های به دست آمده در کاوش باستان شناختی محوطه مخار به نگارش درآمده است. مجموعه ای از داده های به دست آمده (به ویژه داده های سفالی) از کاوش باستان شناختی در یک فرآیند مطالعاتی، دسته بندی، طراحی و گونه شناسی با محوطه های محدوده خراسان بزرگ مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفته اند. نتایج اولیه نشان از وقوع یک توالی و تداوم فرهنگی و استقراری دارد که در مخارتپه وجود داشته است. فرهنگ های پیش از تاریخی دوره مفرغ، دوره آهن و هخامنشی و اشکانی در داده های فرهنگی قابل مشاهده هستند. این نوشتار نشان داد که محوطه مخار به عنوان یک نمونه منحصربه فرد در دشت جام با داده هایی متنوع به منظور شناخت فرهنگ های پیش از تاریخی و درک چگونگی گذر به دوران تاریخی در برهه مهم تاریخ هخامنشی قابل اهمیت مطالعاتی است و کاوش های بیشتر و گسترده تر اطلاعاتی بدیع را آشکار خواهد نمود.
ساتراپ نشین ماد در عصر اشکانی (از خیزش اشکانیان تا پایان پادشاهی فرهاد چهارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
شاهنشاهی اشکانی(۲۴۷ پ.م-۲۲۴م.)از ساتراپی ها و شاهک نشین های مستقل و نیمه مستقل تشکیل شده بود که تحت فرمان پادشاه حکومت می کردند. در این میان، ساتراپی ماد در دوره جانشینان اسکندر گاه به طور مستقل و گاه تحت حاکمیت سلوکیان، برای دستیابی به استقلال می کوشیدند؛ اما با برآمدن اشکانیان، با پیوستن به آن ها، این ایالت به کانون نظامی در برابر استیلای بیگانگان تبدیل شد. این مقاله باروش توصیفی- تحلیلی و به دست آویز منابع گوناگون، تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که این سرزمین چه تاثیری در تحولات سیاسی عصراشکانی از آغاز فرمانروایی-اشکانیان(۲۴۷پ.م) تاپایان پادشاهی فرهادچهارم(39-2/3پ.م)داشته است؟ این پژوهش نشان می دهد که ساتراپی ماد هنگام خیزش اشکانیان در برابر سلوکیان، با پیوستن به جنبش پارتیان، توانستند زمینه زوال سلوکیان از ایران را فراهم کنند. نخستین پادشاهان پارتی که به اهمیت ماد برای مصون ماندن مرزهای غربی از گزند بیگانگان آگاه بودند، برای تحکیم فرمانروایی خود بر آن می کوشیدند. با این همه، این منطقه در دوره ضعف دستگاه پادشاهی اشکانیان و در ستیزهای جانشینی، برای آن ها بحران ساز شد. اگر چه مادها در کشاکش های میان شاهزادگان پارتی برای رسیدن به پادشاهی، برای بازیابی استقلال خود تلاش می کردند، اما گرایش های جدایی خواهانه ی ماد را می توان با شرایط سیاسی و اقتدار شهریاران اشکانی وابسته دانست.
بررسی و واکاوی شاخصه های دیپلوماسی در دوره اشکانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پس از روی کار آمدن سلسله اشکانی در 247 ق.م مناسبات ایران با همسایگان و دولت های آن روز شکل جدیدی به خود گرفت. این دولت نوپا در همان اوان تأسیس مبارزات و تصادمات گسترده ای را برای به دست آوردن سلطه بر مرز و بوم ایران با اقوام مهاجم، دولت سلوکی و امپراتوری روم آغاز کرد. باید اذعان داشت که پادشاهان این سلسله نه تنها به مناقشات و کشمکش های نظامی توجه و اهمیت می دادند، بلکه از ابزار و شیوه های دیپلماسی در ارتباط با آن دولت ها نیز بهره می جست. اشکانیان با استفاده از دیپلماسی در حفظ مرزهای سیاسی خود و کسب امتیازهای اقتصادی و سیاسی، موفقیت های گوناگونی را به دست آورند. این پژوهش با استفاده از روش بررسی تاریخی مبتنی بر گردآوری اسناد و مدارک تاریخی، در پی پاسخ به این مسئله است که دیپلماسی شاهنشاهی اشکانی چگونه و بر مؤلفه هایی استوار بوده ؟ و چه نقش و جایگاهی در رویکرد های سیاسی و اقتصادی این سلسله داشته است؟. رهیافت این پژوهش این است که اشکانیان با ابزارهایی مانند مذاکره از طریق سفرای خود و انعقاد معاهدات سیاسی و اقتصادی تمامیت ارضی خود را حفظ نموده و از سود سرشار حاصل از تجارت توانستند به تجهیز سپاه و ادامه نبردهای استراتژیک خود بپردازند.
نیاپرستی اشکانیان؛ خاستگاه و ماهیت دینی و سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
103 - 115
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که درباره اثرپذیری پادشاهی اشکانی از فرهنگ یونانی مآبی مطرح می شود، رسم پرستش پادشاه است. بیشتر محققان این فرض را مسلم دانسته اند که اشکانیان در این زمینه از رسوم پادشاهی سلوکی پیروی کرده و به پیروی از آنان بنیان گذار این سلسله را به مقام الوهیت رسانده اند. اطلاعات موجود در این باره علاوه بر چند گزارش تاریخی، برخی مدارک باستان شناسی و سکه شناختی را هم شامل می شود. آیا اشکانیان به تقلید از فرهنگ یونانی مآبی، نیاکان خود را پرستش کردند؟ مقاله پیش رو با تأکید بر سنت های ایرانی، فرض موجود را بازنگری می کند. بی شک اشکانیان برای تحکیم فرمانروایی خود و برای کسب مشروعیت در روزگاری که پادشاهی، نهادی الهی تلقی می شد، از القاب پرطمطراق پادشاهان یونانی مآب بر سکه ها تقلید کرده اند. آنها مسلماً در این راستا از سنن هنری هلنیستی نیز بهره گرفته اند؛ اما برخلاف پادشاهان سلوکی و بطلمیوسی، هیچ مدرکی وجود ندارد که مشخصاً کیش پرستش پادشاهان زنده را در این دوره تأیید کند. نتایج حاصل از این پژوهش نیز که با شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر اسناد و مدارک ایرانی، یعنی متون زردشتی و سفال نبشته های نسا انجام شده است، نشان می دهد گزاره الوهیت ارشَک در منابع و بناهای یادمانی نسای کهنه، به وجود رسم تقدیس و بزرگداشت نیاکان شاهی اشاره دارد که خاستگاه اصلی آن نه یونانی مآبی، بلکه باورهای کهن و اصیل ایرانی/زردشتی در پرستش فروهرها بوده است.
بررسی تطبیقی دلالت های منابع عربی و فارسی دوره اسلامی بر مبانی قدرت و مشروعیت سیاسی عصر اشکانی و عصر ساسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیرامون مبانی قدرت و مشروعیت سیاسی در ایران باستان خصوصاً در دوره ساسانی سخن بسیار گفته شده است و اغلب از الهی بودن سلطنت، تبارگرایی، قدرت و عدالت به عنوان عناصر چهارگانه قدرت و کسب مشروعیت در ایران باستان نام برده شده، اما تا کنون مطالعه ای تطبیقی درباره عصر ساسانی با دیگر دوره ها انجام نشده است. با توجه به تفاوت عناصر مشروعیتزا در حکومت های مختلف ایران پیش از اسلام، پژوهش پیش رو کوشیده است با استفاده از شیوه مطالعات مقایسه ای و با تکیه بر منابع فارسی و عربی دوره اسلامی که در بر دارنده خدای نامه ها و دیگر منابع کتبی باقی مانده از دوره ساسانی و به قلم نویسندگان عصر ساسانی است، به مقایسه این عناصر در دوره ساسانی و اشکانی بپردازد. نتیجه این مقایسه حکایت گر آن است که این منابع در معرفی حکومت اشکانیان کمتر به عناصر مشروعیت زا توجه نشان داده اند و بیشتر در جهت مشروعیت زدایی از اشکانیان قلم زده اند، در حالی که به شدت به دنبال معرفی عناصر مشروعیت زا برای حکومت ساسانیان هستند
مطالعه وضعیت اقتصادی اشکانیان در دوران مهرداد اول و مهرداد دوم، براساس آزمایش سکه های نقره (یک درهمی) بوسیله دستگاه XRF(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۳
91-100
حوزه های تخصصی:
سکه ها یکی از شاخص ترین داده های باستان شناختی برای مطالعه دوره طولانی اشکانی که اطلاعات کمی در ارتباط با آن وجود دارد، به شمار می روند. تجزیه عنصری سکه ها و تعیین مقدار عناصر به کار رفته در آن ها رابطه مستقیمی با وضعیت اقتصادی سیاسی دوره ضربشان دارد. در این پژوهش ۱۲ نمونه سکه نقره یک درهمی مهرداد اول (نمونه های ۱-۸) و مهرداد دوم (نمونه های ۹-۱۲) بوسیله دستگاه XRF آنالیز شد. نتیجه آزمایش مذکور نشان داد که در دوره مهرداد اول مقدار نقره موجود در سکه ها بین ۹۶/۸۶۹ تا ۹۰/۸۶۳ درصد است. این میزان بالای نقره در سکه های این پادشاه اشاره به توان بالای اقتصادی اشکانیان دارد که نتیجه تصرف راه های تجاری بین النهرین و غنایم حاصل از غارت معابد غنی الیمایی بوده است. در آزمایش نمونه های مربوط به مهرداد دوم می بینیم که میزان نقره در سکه های این پادشاه از ۹۵/۶۷۱ تا ۶۵/۹۹۵ درصد در نوسان است. کاهش چشمگیر درصد خلوص نقره به کار رفته در سکه های اواخر حکومت مهرداد دوم را می توان در راستای استقلال گودرز، تسلط وی بر بابل و راه های تجاری آن و همچنین، از دست رفتن شوش در اواخر حکومت مهرداد تفسیر کرد. با از دست رفتن این مناطق پر درآمد تجاری، پارتی ها در این برهه زمانی از لحاظ اقتصادی دچار مشکل شدند. به همین خاطر، ضرابخانه ها به دلیل کمبود منابع مورد نیاز، درصد نقره را کاهش داده و عنصر کم بهای مس را افزایش داده اند.
آنالیز سکه های نقره ای (یک درهمی) فرهاد چهارم به روش PIXE(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۷
103 - 112
حوزه های تخصصی:
آنالیز سکه های نقره به روش PIXE، یکی از روش های دقیق سنجش عناصر تشکیل دهنده آنهاست. این عمل می تواند اطلاعات ارزنده ای درباره عناصر شیمیایی موجود در سکه ها دهد که در رابطه باوضعیت معیشتی و معادن استخراج شده جهت ضرب سکه باشد. در طول دوره اشکانی ضرابخانه ها بواسطه انگیزه های گوناگونی، رویه معمول ضرب سکه را تغییر می دادند ونیزمنابع معدنی جدیدی را برای ذوب فلز انتخاب می کردند. در طی دوران پادشاهی فرهاد چهارم (2-38 پ.م) همانند دوران قبل (مهرداد اول ۱۷۱-۱۳۸ پ.م)، سکه های ضرب شده شامل سکه های نقره ای یک درهمی و چهاردرهمی، سکه های برنزی و مسی بود. در این بین سکه های نقره ای به نسبت ارزش فلز و گستره جغرافیایی که در آن در گردش بودند، اهمیت بیشتری را داشتند. در این پژوهش ۱۰ نمونه از سکه های یک درهمی فرهاد چهارم که بوسیله دستگاه PIXE مورد آزمایش قرار گرفته اند، مطالعه می شود.این طیف سنجی از سکه ها مشخص کرد که میزان عنصر نقره موجود در آن ها به شدت در نوسان است. افت شدید نقره در برخی از سکه های یک درهمی گویای اوضاع نابسامان اقتصادی و تلاش ضرابخانه ها برای کنترل آن به نفع حکومت است.
تاریخ و فرم ادبی: تأملی در شکل شناسی «داراب نامۀ» بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
83 - 103
حوزه های تخصصی:
«داراب نامه» یا همان «فیروزشاه نامه» از محمد بیغمی (قرن نهم هجری)، پس از «سمک عیار»، مهم ترین و مفصل ترین متن «عیاری پهلوانی» در تاریخ ادبیات فارسی است. منظور از «متون عیاری‑پهلوانی» متون منثور روایی و بلند است که کنش توأمان عیار و پهلوان در آن، متن روایی را می سازد. در ظاهر، به نظر می رسد این قصه بلند در ادامه همان سلسله روایت های منظوم و منثور در باب خاندان داراب باشد که در سنت شاهنامه نویسی و روایت سازی منثور و تاریخ نگاری فارسی و عربی بارها به آن پرداخته شده است؛ اما تأمل در فرم این قصه بلند، دو نکته پنهان را بر ما آشکار می سازد: نخست اینکه، کلیت فرم در «داراب نامه» بر همان الگوی روایی «سمک عیار» استوار است نه داراب نامه طرسوسی و دیگر قصص مربوط به خاندان داراب؛ و نکته دوم و مهم تر اینکه، احتمالاً فرم روایی «داراب نامه بیغمی» که مبتنی بر کار و کردار شاه/پهلوان اصلی در پیرنگ اصلی، و شاه/پهلوانان فرعی در خرده پیرنگ های موازی است صورت انضمامی نظام «ملوک الطوایف» اشکانی و فرهنگ پهلوانی آنان باشد. بنابراین احتمال، شاید بتوان گفت که علیرغم کمبود اطلاعات تاریخی مورخان قدیم در باب اشکانیان، «فرم ادبی» توانسته است حامل کلیتی از جهان اشکانیان باشد و آن را در تاریخ عبور دهد. در این صورت، پهلوانی های «فیروزشاه» و پهلوانان و عیاران همراه او، نه فقط تخیلی روایی برای مرهم نهادن بر زخم های تاریخی دوران اسکندر مقدونی، بلکه به طریق اولی، یادگار پهلوانی های اشکانیان در شکست بقایای اسکندر در ایران، و تلاششان برای حفظ «ایرانشهر» بوده است.
شواهد تاریخی و ادبی نویافته درباره تبار اشکانیِ داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
101 - 130
حوزه های تخصصی:
درباره تبار داستان ویس و رامین از دیرباز مباحث بسیاری مطرح شده است. برخی از پژوهشگران این داستان را متعلق به زمان و مکان خاصی ندانسته و با عنوان «تخیلی» از آن یاد کرده اند. برخی دیگر برای آن هویت تاریخی قائل شده و خاستگاه آن را به روزگار ساسانیان، اشکانیان و دیگر ادوار تاریخی نسبت داده اند. بر مبنای پژوهش مینورسکی، انتساب این داستان به عصر اشکانی محتمل تر از دیگر دوره هاست. در پژوهش حاضر تلاش شده است با واکاوی منابع تاریخی و ادبی از منظری نوین، افزون بر شواهد مینورسکی، شواهد و استناداتی نویافته درباره تبار اشکانی داستان ارائه شود. همچنین شواهد بیشتری در تأیید برخی دیدگاه های او به دست داده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پرهیز از کلی گویی و تلاش به منظور به دست دادن جزئیاتی شفاف و مرتبط با تبارِ اشکانی داستان است. ابتدا پیشینه، فرضیه ها و نظریه های مختلف درباره تبار این داستان ذکر شده است؛ سپس با مطالعه تاریخ و منابع مربوط به روزگار اشکانیان، بازتاب وقایع این عصر در ویس و رامین نشان داده می شود. در این راستا، شواهد نویافته ای از دوره اشکانی در پیوند با قلمرو جغرافیایی، سنت های داستانی و حماسی و شفاهی، آیین ها، سرگرمی ها و بازی ها، اهمیت اسب سواری و تیراندازی، ساختار ارتش و مواردی از این دست، مورد ارزیابی و بررسی تحلیلی قرار گرفته است.
نقش اشکانیان در نبرد تالاس (36 ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
67 - 83
حوزه های تخصصی:
در سال 36 ق.م. یگانی از ارتش امپراتوری هان در آسیای مرکزی و کرانه رود تالاس کنونی به خیونگ نوها که یکی از قدرت های محلی آنجا بودند حمله و آنان را مغلوب کرد. مدتی پیش از آن، چینیان از شرق آسیا و اشکانیان از غرب آسیای مرکزی سعی در بسط نفوذ خود در این منطقه داشتند و اقوام کوچ رو منطقه می توانستند نقش دشمن یا متحد را برای دو قدرت ایفا کنند. در میان نیروهای خیونگ نو دسته ای از سربازان رومی حضور داشتند که مدتی قبل توسط اشکانیان در جبهه غربی اسیر شده بودند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که اشکانیان چه نقشی در درگیری مذکور داشتند؟ یافته ها نشان می دهد که اشکانیان در دوره مورد بحث در تلاش برای بسط نفوذ خود از راه عملیات مستقیم یا غیرمستقیم نظامی و همچنین مداخله سیاسی در آسیای مرکزی بودند و از طرفی تقابل منافع آنان با امپراتوری هان در آسیای مرکزی و دشمنی با اقوام کوچ رو منطقه آنان را وادار به مداخله در مناسبات سیاسی این ناحیه می کرد و لذا عامدانه دسته ای از نیروهای خود را برای جلوگیری از پیشرفت چینیان به منطقه گسیل کردند که در نهایت با عدم موفقیت به اتمام رسید.