مقالات
حوزه های تخصصی:
انشعاب خوارج از سپاه امام (ع) در جنگ صفین پس از جریان تحکیم یک حرکت کاملاً سیاسی بود و این جریان یک توطئه حساب شده بر ضد آن حضرت بود. بنابراین، خوارج در ابتدای امر عقاید خاصی در مسائل اعتقادی و کلامی نداشتند، اما سختگیری ها و لجاجت ها و نادانی های خوارج آنها را از جامعه مسلمین جدا کرد و این جدایی اولیه در طول سالیان متمادی انگیزه انشعاب های متعدد درون گروهی در میان خوارج گردید و باعث شد که آنها علاوه بر جنگ با امت اسلامی، با درگیری های خونین در میان خودشان خون یکدیگر را بریزند و به گروه ها و فرقه های متعدد تقسیم شوند و همدیگر را تکفیر می کردند و خون یکدیگر را مباح می دانستند. در این پژوهش تلاش نگارنده بر آن است تا با استفاده از منابع دست اول و مکتوب به تشریح عقاید اولیه که به صورت عمومی در بین خوارج رواج داشت بپردازد
بررسی حفاری های نفتی در مناطق جنوب در عصر قاجار
حوزه های تخصصی:
پس از انقلاب صنعتی، تغییر و تحولاتی برای سرعت بخشیدن به تولیدات مصنوعی و برآوردن نیاز جوامع، نفت بهترین سوخت به جای ذغال سنگ در نظر گرفته شد که از آن محصولات و مشتقات دیگری نیز بوجود می آمد. در این تحقیق، شروع آن با تاریخچه نفت از کشف و استخراج در کشور ایران، رقابت میان بیگانگان برای رسیدن به آن شدت گرفت و اولین امتیاز نفت جنوب ایران توسط مظفر الدین شاه قاجار به ویلیام نوکس دارسی تبعه بریتانیا واگذار کرد و نیز با اشاره به اینکه در آن زمان هیچ حزب سیاسی وجود نداشت و مردم آبادان زیر نظر فردی به نام شیخ خزعل و نواحی بختیاری نشین خوزستان نیز تحت نفوذ سردار اسعد برآن حاکم و هردو شخصیت تحت نفوذ انگلیس ها بودند، اما هرچه بود موقعیت استراتژیکی ایران و وفور و ارزانی نفت آن، مهمترین علت حضور بیگانگان در ایران بود و در این فاصله انقلاب شوروی، روسیه را از ادامه جنگ و رسیدن به پیروزی و آرزوهای تزار به مدت کوتاهی از نفوذ آنان بر ایران کاست.
پیامدهای استعماری اروپاییان در مشرق زمین و ایران
حوزه های تخصصی:
گسترش سرمایه داری(صنعتی وتجاری) اروپا به عنوان یک پدیده اقتصادی واجتماعی پیامدهای فراوان و گوناگونی در اروپا و جهان به دنبال داشت. دگرگونی های بزرگی در صنعت، کشاورزی، تولید، حمل و نقل، و....ایجاد نمود. به مناسبات فئودالی پایان داد و در نهایت شکل تازه ای از استعمار را رقم زد. استعمار به معنای عمران و آبادانی است و استعمارگران مدعی اند که درکشورهای «عقب افتاده» عمران و آبادانی و برای مردم این کشورها رفاه به ارمغان آورده اند! این ادعا به تعبیری قابل تأمل است، اما یقیناً نیت و هدف اصلی آنها بر سازندگی مستعمرات نبوده است! توضیح اینکه: پس از انقلاب صنعتی، تولید به شکل بی سابقه ای افزایش می یابد بنابراین1-آنها برای فروش تولیدات خود نیامند بازار می شوند2- منابع و معادن اروپا جوابگوی نیازکارخانه های صنعتی نیستند، پس صاحبان این صنایع بیش از پیش رو به مشرق زمین می آورند. اما دستیابی به این کار چندان ساده نبود. ابتدا باید مشرق زمین را از تولید کالا بازدارند، سپس برای فروش کالاهای خود در این کشورها (هند و ایران و...) امکاناتی را فراهم آورند، آنها در این راه هرکاری را جایز می دانستند. حاکمان و درباریان نالایق، بی تدبیر، عشرت طلب و بی سواد این کشورها برای نفع شخصی خود، ننگین ترین قراردادها که کشور را به نابودی می کشاند با اروپائیان منعقد می کردند. اروپائیان برای اجرای این قراردادها، پیش از هر چیز نیاز داشتند تا این جوامع غیرمصرفی را به یک جامعه ی مصرفی تبدیل کنند. بنابراین تسلط همه جانبه اروپاییان در مشرق زمین از اصلی ترین پیامدهای استعمار بود! اما چگونه این واقعه رخ داد؟ پیامدهای آن چه بود؟ چرا برخی معتقدند امروز دیگر دوران استعمار به سرآمده است؟ چه عواملی غیر از استعمار در عقب ماندگی مشرق زمین مؤثر بوده است ؟ تلاش بر این است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود.
فن مدیریت اقتصادی و نقش مهر در عهد باستان
حوزه های تخصصی:
انسان برای اثبات مالکیتش به هر تلاشی دست می زد و همین ممارست او در کارهای مختلف باعث اختراعات از جمله مهر شد. مهر که باعث تثبیت معاملات و توسعه تجارت در طول ادوار مختلف شده است. او برای این که اموالش از دست برد و تجاوز دیگران حفظ شود و سند مالکیتش را اعتبار ببخشد از مهرها که علامت شخصی و خصوصی مدارک و اموال بوده استفاده نموده است. ضرورت ایجاب می کرد با توسعه ی تجارت اموال مورد معامله را مراقبت کنند تا مال التجاره دست نخورده تحویل گردد و برای تشخیص مالکیت، مهر را استفاده می کردند. ناگفته نماند مهرها را در تأیید اجناس و یا در تحویل و تحولات انبارهای کالاهای خود به کار می بردند که توانمندی آنان را در اداره ی جامعه ی خود نشان دهد. در این مقاله به فن مدیریت اقتصادی و نقش مهر در دوران باستان را مورد بررسی قرار گرفته است تا توانمندی آنان در اداره ی تمدن عظیم خود به اثبات برسانند.
ساختار کالبدی- فضایی شهر ایرانی عصر ناصری از منظر سیاحان غربی (1275- 1227ش)
حوزه های تخصصی:
شهر ایرانی در ایام سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به رغم حفظ ساختار کالبدی سنّتی، در اثر آشنایی با الگوهای معماری غربی و ورود تأسیسات تمدنی جدید به کشور، به آرامی مسیر تغییر را پیش گرفت و عناصری از تجدد را در خود نمایان ساخت. در فضای کالبدی شهر این دوره، بناهای جدیدی در کنار بناهای قدیمی قد برافراشتند که چهره شهر را دگرگون کرد و در گزارش های سیاحان دیدار کننده از ایران بازتاب یافته است. این مقاله با رویکرد تاریخی به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای با استناد به متون سفرنامه ای و اهتمام به شاخص های شکلی و محتوایی در صدد ارائه تصویری از صور کالبدی شهر در عصر ناصری از دیدگاه سیاحان غربی است. در این پژوهش با ارائه صور گوناگون ساختار کالبدی شهر عصر ناصری، چگونگی انتقال عناصر سازه ای غرب به ایران در ابتدای سلطنت وی مطرح شده است، پدیده ای که به تدریج ابتدا به تحولات محتوایی شهر و سرانجام به تحولات کالبدی آن انجامید. یافته پژوهش نشان داده که شهر ایرانی این عصر با تحولات فضای کالبدی و محتوایی همراه شده است. تحولات کالبدی آن درون مایه تجدد غرب را به همراه داشته و عناصر محتوایی آن متأثر از مکتب تهران بوده است و سرانجام به دوران انقطاع تاریخی در شهرسازی ایرانی- اسلامی رسیده است.
شاه گزینی در دوره ی اشکانیان
حوزه های تخصصی:
گزارش تاریخی نشان می دهد که در دوره نیرومندی دستگاه پادشاهی اشکانی، پادشاهان پیش از مرگ خود شاهزاده ای را به عنوان ولیعهد تعیین می کرده اند، و در دوره ناتوانی آن خاندان، بزرگان و اشراف خاندان های نژاد شاهنشاهی در گردهمایی خود، به خواست خویش از تخمه اشکانی را به تخت شهریاری می نشانده اند. از طرفی اندیشه ی شاه گزینی شاهنشاهی اشکانیان آمیخته از سه سنت کوچ گرایانه، هلنیستی و هخامنشی بود. اساس حکومت اشکانی میان این سه سنت و در واقع تلفیقی از این سه الگو می باشد. ارتباط تنگاتنگی میان این سه الگو در طول حکومت اشکانیان وجود داشت. انتخاب بزرگ قبیله به عنوان شاه و همچنین تعیین برادر شاه به عنوان جانشین، سنت کوچ گرایانه انتخاب یک شاه بود. از طرف دیگر تعلق داشتن منصب شاهنشاهی در یک خاندان اشکانی و موروثی بودن آن سنت برجای مانده از هخامنشیان است. کارکرد مجلس سنا نیز نشان از فرهنگ و نفوذ هلنیستی در ساختار حکومت اشکانیان است.
بررسی عملکرد مخرب فرقه ضاله بهائیت در تضعیف ایران دوره قاجار و عثمانی تا پایان فروپاشی
حوزه های تخصصی:
قدرت های استعماری به طرق مختلف دنبال منافع و اهداف خود در کشورهای ضعیف بودند. از آنجا که مسئله دین و مذهب به عنوان سدی محکم در مقابل اهداف بیگانگان قرار داشت؛ لذا شیوه فرقه سازی را در جهت تضعیف دولت ها به کار بردند. آنان فرقه بابیت یکی از شاخه های فرقه شیخیه را توسط محمدعلی باب در ایران دوره قاجاریه به وجود آوردند. پس از مرگ محمدعلی، پیروان او مسبب شکل گیری مشکلاتی در ایران می شوند از جمله یکی از این اقدامات ترور ناصر الدین شاه بود. برخی از عوامل ترور به دستور شاه کشته و برخی دیگر با حمایت روسیه تزاری به عراق قلمرو عثمانی تبعید و انتقال یافتند. گروه بابی که بر اثر اختلافات به دو گروه ازلی و بهایی تقسیم شدند، با وجود تبعید به ایجاد کارشکنی هایی مانند درگیری با جماعت شیعه، تماس با کشورهای خارجی، دخالت در امور سیاسی کشور ایران، جاسوسی و خیانت بر ضد امپراتوری عثمانی و... پرداختند، که این اعمال تأثیراتی بر جامعه ایران و عثمانی بر جای گذارد. این مقاله در نظر دارد با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به بررسی عملکرد مخرب بهائیان در وضعیت سیاسی و اجتماعی عثمانی تا فروپاشی و ایران دوره قاجار تا بعد از کودتای اسفند سال 1299 ه.ش. بپردازد.