مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
صفات الهی
حوزه های تخصصی:
معضل صفات الهی (صفات مشترک با انسان ها) و سخن معنی دار گفتن درباره خداوند دغدغه مشترک فیلسوفان متأله و متکلمان در علم کلام و فلسفه است. معضلی که یک سوی آن به مسلک تعطیل می انجامد و سوی دیگرش به تشبیه و تجسیم راه های گوناگونی که پیش روی ایشان مطرح است، یعنی بی معنایی، معنای سلبی، معنای ایجابی استعاری و مجازی، معنای ایجابی حقیقی اعم از اشتراک معنوی، اشتراک لفظی و صفات علی در این مقال مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. انالوژی راه حل انحصاری توماس آکویناس است که فراتر از دو گانه اشتراک لفظی و معنوی با لحاظ دو مبنای مشابهت و علیت راهی نو را پیش روی فیلسوفان و متکلمان مسیحی هم برای مشکل مزبور و هم برای توجیه برخی عقاید خاص مانند تثلیث و تجسد گشوده است. در این مقال ضمن طرح تفصیلی انالوژی، مبانی، ابعاد، جایگاه و اقسام آن به نحوه تطبیق آن بر صفات الهی، سپس به بررسی و نقدهای وارد بر این نظریه و بیان مدلولات صحیح و نیز نارسایی های آن پرداخته خواهد شد.
بررسی و نقد قیاس غایب بر شاهد در اثبات نظریه زیادت صفات بر ذات الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل چالشی در مباحث خداشناسی، مبحث وجودشناسیِ صفات الهی است. در بحث وجودشناسی صفات الهی از کیفیت رابطه ذات الهی با صفات سخن گفته می شود. اشاعره در این بحث، به زیادت صفات بر ذات الهی قائل اند. یکی از ادله مهم اشاعره در این زمینه، قیاس غایب بر شاهد است. در این قیاس، حکم صفات در شاهد، یعنی انسان، به غایب، یعنی خدای متعال نسبت داده می شود. این قیاس با وجود اینکه نوعی قیاس فقهی یا تمثیل است، ولی چون جهت مشابهت یا جامع در آن، علت تامه برای ثبوت حکم در اصل می باشد، دارای اعتبار است. در مقابل، مخالفان اشاعره نقدهایی بر این قیاس وارد کرده اند که البته بیشتر آنها وارد نیستند. ما در این نوشتار با روشی تحلیلی به تقریر این قیاس پرداخته و نقدهای وارد بر آن را بررسی کرده ایم. نتیجه اینکه کارکرد این قیاس، تنها در اثبات وجود مبدأ اوصاف الهی است و توانایی تبیین کیفیت رابطه این مبادی با ذات الهی را ندارد، و ازهمین رو اگر برای اثبات نظریه زیادت به کار رود، اعم از مدعا خواهد بود.
تبیین و ارزیابی فهم صفات الهی از منظر میرزامهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
3 - 21
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت صفات الهی و معناشناسی آن ها، یکی از مباحث بسیار مهم و مورد اختلاف در بحث شناخت خداوند متعال است. میرزامهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایات، در صدد بیان نوع خاصی از الهیات سلبی است که با سخن دیگر قائلان به الهیات سلبی مانند ابن میمون و قاضی سعید متفاوت است. از نظر او، خداوند دارای صفت است و این صفات به نحو مشترک لفظی وضع شده اند. همچنین با توجه به عدم سنخیت میان خالق و مخلوق، عقل انسان ها نمی تواند صفات الهی را بشناسد و توصیف خداوند به معلومات و مفهومات و تصورات بشری صحیح نیست؛ بلکه این خداوند است که صفات خود را به انسان ها می شناساند و به همین سبب، قول به این نظریه منجر به تعطیل شناخت صفات خداوند نمی شود. با تبیین و تحلیل این نظریه مشخص می شود که این نظریه در حقیقت منجر به تعطیل عقل در فهم شناخت صفات الهی می شود.
بازخوانی جوهر و عرض از منظر ملاصدرا در تفسیر آیات اسماء و صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم می شود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمی گیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» را از صفات سلبی خدا می داند و دلایلی را برای آن اقامه می کند. معنای دیگر با توجه به مبانی خاص ملاصدرا چون اصالت وجود، وحدت شخصی وجود و فقر وجودی است. در این معنا تعریف ملاصدرا از جوهر و عرض متفاوت با تعریف آن دو در فلسفه است و این تفاوت به خاطر تعریف خاص و ویژه ای است که برای ماهیت مطرح می کند. وی در تفسیر آیات اسما و صفات الهی، حق را جوهر و اسما و صفات او را عرض می داند. مقسم در این تقسیم ماهیت یا موجود ممکن نیست بلکه اصل وجود است و در این معنا ماهیت ظل وجود و اخس آن است. این مقاله با روش تحلیل مفهومی به توصیف و مقایسه این دو معنا می پردازد.
تأملی نو در نظریه عینیت ذات و صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسماء و صفات الهی در تفسیر ابوالفتوح رازی
منبع:
تفسیرپژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
50 - 30
حوزه های تخصصی:
شهر ری در قرون پنجم و ششم هجری، یکی از پایگاه های فکری شیعیان و اهل سنت به شمار می رفت که در این مقطع تاریخی، عالمانی بزرگ را در خود پرورانده است. در این دوره، به خاطر تولید انبوه نوشته های کلامی و ردیه های فرقه های مذهبی مختلف علیه یکدیگر، علم کلام از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در این میان، شیخ ابوالفتوح رازی با طرح مباحث اعتقادی، همراه با استناد به آیات قرآن کریم و روایات متواتر و ذکر دلایل عقلی، در تحکیم اندیشه های امامیه در ری نقش اساسی داشت. ابوالفتوح در کتاب ارزشمند «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن» خود، با طرح برخی از مباحث کلامی نظیر توحید، صفات خدا، تکلیف، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناهان، توبه، شفاعت، ایمان و کفر، ثواب و عقاب، امر به معروف و نهی از منکر، به غلات و مرجئه و قدریه تاخته است. او ضمن دفع شبهات مخالفان مکتب تشیع، در اکثر موارد به دو فرقه مهم موجود در عصر خود؛ یعنی معتزله و اشاعره، اشاره کرده و به رد آراء و دلایل آن ها می پردازد. هدف او، دفاع از عقاید امامیه و تبیین و تفسیر آیات، طبق نظریه ایشان است. نوشتار حاضر، بر آن است که دیدگاه ابوالفتوح را در مورد اسماء و صفات الهی در فضای کلامی حاکم بر قرن ششم هجری، تبیین کرده و نقش سازنده او را در دفاع از عقاید مکتب تشیع، آشکار نماید.
پیوند اسما و صفات الهی با مضامین آیات در سوره تغابن
منبع:
مطالعات علوم اسلامی انسانی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
139-157
آموزش مفهوم خدا دردروس اندیشه اسلامی با رویکرد عقلانی (حکمت متعالیه و برخی متفکران مسیحی)
درآموزش مفاهیم اسماء وصفات الهی بهتراست با رویکرد عقلی و براساس استدلال این اسماء و صفات را تبیین تاضمن فهم آن ها باعث تقویت ایمان وتصحیح رفتار فراگیران شود. اندیشمندان در هر دوره ای خداوند را با اسماء و صفاتی معرفی نموده اند. قبل از دین مبین اسلام متفکران خداوند را خدایی لایتغیر وزوال ناپذیر البته بصورت عدم ارتباط موثر با جهان معرفی نموده اند؛اما آگوستین قدیس"خداوند را موجودی سرمدی( ازلی – ابدی)، متعالی، خیر محض،قادر، دانای کل و مطلق از جمیع جهات" معرفی نمود. شگفتیهای جهان از جمله :نظم، زیبایی، تغییر و تحول گویای این است؛ که این جهان و شگفتی هایش باید مخلوق چنین خدایی باشند. ملاصدرا برخلاف همه حکما ماقبل خود برای اثبات وجود خدا از حقیقت وجود شروع کرده؛ زیرا وجود را حقیقتی عینی، واحد و بسیط می داند. وجود را مشکک و اختلاف وجود را به شدت و ضعف و کمال و نقص دانسته است. بالاترین مرتبه وجود که بدون نقص و نیاز و ازجمیع جهات نامتناهی بوده خداوند می نامد. «یا ایها الناس انتم فقراء الی الله والله هو الغنی الحمید. (الفاطر/15)» و این مفهوم ازخداوند خیلی تفاوت دارد با مفاهیمی که از خدا در ادیان الهی دیگر وجود دارد.(صدرالمتألهین ، 1371، ج 6،ص17). هردو حکیم صفاتی برای خداوند بیان نموده اند؛که مشهورترین صفات فیاض بودن او می باشد. هدف ازپژوهش با استفاده از روش تحقیق مقایسه ای از نوع توصیفی - تحلیلی کشف و تبیین مفهوم امر متعالی از نظر هردو بوده است.
بررسی نقش آموزه های قرآن کریم در ساحت خداشناسی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
13 - 26
حوزه های تخصصی:
برخی مخالفان فلسفه و بسیاری از خاورشناسان چنین میپندارند که فلسفه اسلامی تکرار سخنان و نظریات فلاسفه یونان است و نه تنها از تعالیم اسلامی بکلی دور است، بلکه گاهی در تضاد و تعارض با تعالیم قرآنی است. هدف این نوشتار آنست تا با تبیین حد و حدود نقش و تأثیرگذاری قرآن کریم بر یک بحث عقلی و فلسفی، و نیز بررسی آثار فلاسفه مسلمان، نشان دهد که آنها بمنظور بسط و تکامل مباحث فلسفی و بطورخاص، خداشناسی فلسفی از تعالیم قرآنی بهره برده اند و گسترش کمّی و کیفی مسائل، استدلالها، نظریه ها و قواعد فلسفی در این حوزه وامدار تعالیم قرآنی است. این تأثیر و بهره گیری بمیزانی است که به تحول محتوایی و ساختاری فلسفه یونان منتهی شده و رویکرد و نگرش کلی فلسفه اسلامی را از فلسفه یونانی متمایز ساخته است.
تبیین ضرورت و چرایی توکل به خداوند متعال بر مبنای تحلیل محتوای آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
143 - 172
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در قرآن کریم به صورت امر ارشادی، بندگانش را به توکل بر خود امر کرده و در موارد متعددی به طور مستقیم و یا ضمنی، به بیان صفات و اسماء مبارکه خویش در ذیل آیات متضمن مفهوم توکل پرداخته است تا به این روش، مٶمنان را به توکل بر ذات پاکش مجاب سازد. از آنجا که مفهوم توکل، یکی از واژگان دارای ابهام در نظام معارف اسلامی بوده است، لذا ضروری به نظر رسید که در پژوهشی مستقل به تبیین ضرورت این امر از منظر آیات قرآن کریم پرداخته شود و بدون هیچ پیش فرض مفهومی و دسته بندیِ از پیش تعیین شده، به تحلیل آیات قرآن کریم در این زمینه پرداخته شود. به همین منظور در این پژوهش تلاش شده با استفاده از روش «تحلیل محتوا» به مثابه یکی از روش های تحقیق میان رشته ای متن محور، به تحلیل آیات قرآنی متضمن اسماء و صفات الهی برای کشف ضرورت توکل پرداخته شود و ضرورت مسئله توکل با توجه به ماهیت اسمایی که در آیات توکل بدان ها اشاره شده، تحلیل و تبیین گردد. تحلیل محتوای آیات قرآنیِ مستخرج به عنوان جامعه آماری نشان می دهد که صفات الهیِ بیان شده در قرآن کریم، بیانگر آن است که خداوند مسلط بر کل هستی، آگاه به تمام مخلوقات، مهربان به بندگان، مبدأ و مقصد هستی، یاریگر مخلوقات و جزادهنده بندگان است و این صفات، مهم ترین عامل برای درک ضرورت توکل بر خداوند است که توجه به آن ها می تواند ما را با مفهوم توکل حقیقی به خداوند متعال آشنا کند.
تبیین معنای صفات اربعة الهی"الاول و الاخر و الظاهر و الباطن" دررویکرد عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
1 - 28
حوزه های تخصصی:
در اسلام اصل توحید به عنوان اساسی ترین اصل از اصول دین و معرفت به آن نیز والاترین شناخت معرفی شده است.گرچه در الهیات و حکمت اسلامی شناخت ذات الهی مقدور انسان نبوده و عنقاء است که دسترسی به آن امکان ندارد ولی باب خداشناسی بسته نشده و درک و فهم توحید از راه شناخت صفات الهی میسور بوده و توصیه شده است. از این رو هم در آیات قرآن کریم و هم در سنت (اعم از روایات و ادعیه) نامیده شدن خداوند به این اسما و صفات بسیار تکرار گردیده و به تبیین معنای این اسما وصفات پرداخته است. خداوند خود را به چهار صفت "اولیت،آخریت، ظاهریت وباطنیت" در ابتدای سورة حدید متصف کرده و در روایات فهم عمیق این صفات را برای اهل فهم و تعمق در آخر الزمان دانسته است. با توجه به رویکردهای مختلف نقلی، عقلی وشهودی درتبیین معنای صفات الهی این مقاله درصدد است تا با توجه به میراث عظیم رویکرد عقلی و فلسفی به تبیین معنای این صفات اربعه در این رویکرد بپردازد. در این رهگذر اولیت و آخریت نه به معنای اول وآخر زمانی بلکه به معنای ذاتی دانسته شده و در چارچوب اندیشة فلسفی به عنوان علت فاعلی وغایی یا اولیت درقوس نزول وآخریت درقوس صعود معنا شده است. البته درحکمت متعالیه این صفات حاکی از وحدت مطلقه و حقه بوده که همة صفات الهی را دربردارد. ظاهریت و باطنیت نیز یا به صفات دیگری از جمله علم الهی ارجاع شده یا ظاهریت به معنای ظهور الهی به آیات بوده و نیز در حکمت متعالیه با تشبیه به نور که بذاته آشکار و مظهرغیر است، به دلیل شدت وعلو مرتبه مخفی و پنهان است.
تقریر، تبیین و ارزیابی نظریه صفات فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
45 - 66
حوزه های تخصصی:
به عقیده حکما شناخت حق تعالی، از بالاترین کمالات انسانی است. این شناخت متضمن ابعاد مختلفی است. یکی از جنبه های شناخت خداوند، شناخت صحیح صفات اوست. این نوشتار، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که «آیا اتصاف حق تعالی، به صفات فعلی جایز است؟». به منظور پاسخ به این پرسش به تقریر و تبیین معنا صفات فعلی، زمینه و عوامل پیدایش اعتقاد به این قبیل صفات، تفسیر حکما از این صفات و محذورات این نظریه مطرح و در نهایت، دیدگاه قابل قبول ارئه شده است. نتیجه حاصل از بررسی «نظریه صفات فعلی» چنین است که اگرچه حق تعالی در مرتبه فعل متصف به صفاتی می گردد اما صفات فعل به آن گونه که مشهور تفسیر می کنند، اولاً ریشه در فهم برخی محدثین سده های نخستین از ظاهر بعضی روایت، دارد ثانیاً مستلزم انتقادات چشمگیری از جمله استناد ضعف و نقصان به حق تعالی است درحالی که با بررسی تفسیر اهل حکمت از روایات مذکور، روشن می شود که آن روایات اساساً مستلزم پذیرش صفات فعلی نیستند همچنین روایاتی صریح خلاف ادعای قائلان به صفات فعلی وجود دارد که نشان می دهد صفاتی چون خالق، رازق و... عین ذات اند.
شناخت پذیری صفات الهی و معناشناسی آن از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
1 - 16
حوزه های تخصصی:
فهم صفات الهی و تبیین دقیق معنای آن ها، همواره یکی از چالش های متفکران اسلامی بوده است. ملاصدرا با تفکیک میان مفهوم و مصداق، در صدد ارائه روشی برای فهم صفات الهی است که در عین تأکید بر شناخت پذیر بودن صفات الهی، منجر به یکسان انگاری صفات خداوند و مخلوقات نشود. ازنظر ملاصدرا همان گونه که وجود یک حقیقت واحد است که در همه اشیا سریان دارد، صفات حقیقی خداوند یعنی علم و قدرت و حیات و اراده نیز به مانند وجود هستند به این معنا که یک علم و قدرت و حیات و اراده داریم که در همه اشیا سریان دارند. او در برخی واژه های خود، ترادف مفهومی صفات الهی را انکار می کند و در برخی دیگر، این ترادف مفهومی را قبول کرده است؛ این اختلاف در بین کلمات ملاصدرا به سبب مقام احدیت و واحدیت خداوند متعال است. از نظر ملاصدرا در صفات خبریه خداوند متعال، باید به روح معنا توجه کرد. این روش که روش راسخین در علم است، سبب تاویل معنای آیات قرآن نبوده و منافاتی با ظاهر آیه ندارد بلکه درواقع تکمیلی بر معنای ظاهری است.
نقد و بررسی قواعد «آنسلم» در شناخت «موجود کامل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
165 - 190
حوزه های تخصصی:
«الهیات کمال» رویکردی است که با تکیه بر تعریف خدا به موجودی که در تمام جنبه ها کامل است، به تفسیر مفهوم خدا و تحلیل صفات او می پردازد. آنسلم نخستین کسی است که تحلیلی نظام مند از مفهومِ موجود کامل ارائه می دهد. از آنجا که مباحث بعدیِ فیلسوفان واکنشی به نظرات اوست، لذا تبیین آراء وی اهمیت خاصی دارد. در این مقاله بر اساس روش توصیفی، تحلیلی به این پرسش پرداخته می شود که بر اساس دیدگاه آنسلم، چه قواعدی را می توان برای شناخت تفصیلیِ موجود کامل و همچنین استخراج صفات الهی به کار گرفت. هدف این مقاله تبیین نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنسلم است. در مجموع می توان پنج قانون کلی را از عبارات آنسلم استخراج کرد؛ او ابتدا سعی می کند بر پایه مقایسه میان موجودات جهان به این هدف برسد. مهم ترین نقد این شیوه آن است که نمی تواند مهم ترین هدف الهیات کمال، یعنی استخراج صفات الهی را به درستی تأمین کند. آنسلم در موضعی دیگر، مقایسه میان وضعیت های مختلفِ یک موجود را محور کار قرار می دهد. او در آثار بعدی اش همین شیوه را دنبال می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که چون خداوند در بالاترین وضعیتِ قابل تصور قرار دارد، بنابراین هر امر قابل تصوری را که اتصاف به آن بهتر از عدم اتصاف به آن است، باید دارا باشد. می توان قاعده نهایی آنسلم را پس از انجام اصلاحاتی، قابل دفاع دانست؛ به این صورت که با اضافه کردن قیودی، امکان تعارض بین صفاتی را که خداوند می تواند در نظر ابتدایی داشته باشد، لحاظ گردد.
نقد و بررسی تطبیقی صفات الهی از دیدگاه ماتریدیه و معتزله (با تأکید بر صفات خبری و مسئله رؤیت)
یکی از مباحث مهم کلامی در میان فرق اسلامی از آغاز شکل گیری علم کلام تا به امروز که محل بحث و مناقشات بسیار بوده است، صفات الهی است؛ در این میان ماتریدیه در قرن چهارم هجری که به نظر می رسد با داعیه اتخاذ روشی میانه از معتزله و اشاعره توسط ابومنصور ماتریدی شکل می گیرد، در مباحث وجود شناختی صفات الهی برخلاف معتزله قائل به صفات زاید بر ذات هستند، و معتزله صفات زاید بر ذات را موجب تعدد قدما می دانند. در این مکتب عقل گرایی بر ظاهرگرایی غالب است و این سبب می شود به معتزله نزدیک باشند و در بحث معناشناختی صفات الهی آنچنانکه از تفسیرش در مورد آیات مربوط به صفات خبری مشخص است از حیث تنزیهی بودن دیدگاهش و تأویل و تفویض آن، با امامیه و معتزله هم نظر است. اما در مسئله رؤیت خداوند متعال در قیامت، از معتزله فاصله می گیرد و افزون بر دلایل نقلی به دلایل عقلی هم استناد می کند، و با پذیرش مسئله رؤیت خداوند در واقع دیدگاه تنزیهی اش را خدشه دار کرده و مانند اشاعره ظواهر آیات را اتخاذ می کند و قائل به رؤیت بدون کیفیت است.
اسماء و صفات الهی، با رویکردی به آثار بانوی مجتهده امین اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
98 - 117
حوزه های تخصصی:
از مسائل قابل توجهی که هم در قرآن بیان شده است و هم اهل عرفان به آن پرداخته اند اسماء الله است. حکیم نصرت امین اصفهانی؛ مفسر و مجتهده معاصر؛ در کتاب وزین سیر و سلوک خود و نیز در تفسیر گرانسنگ مخزن العرفان، صفحاتی چند را اختصاص به اسماء، حسنای الهی و صفات علیای حق تعالی داده که در این مقاله به بررسی آن پرداخته شده است. در قرآن کریم به خواندن اسماء الهی توصیه شده و ارباب ذکر و اصح اب توحید، خداوند سبح ان را به اسم اء و صف اتش می خوانند و به این طریق در مراح ل سلوک گام برمی دارند. تردیدی نیست که ذکر خداوند به وسیله اسماء و صفات، یک فضیلت است و می تواند موجب قرب انسان به خداوند گردد. در قرآن مجید چهار آیه وجود دارد که از اسماء حسنای الهی یاد شده و آیاتی است که فقط از اسماء سخن گفته شده است. در این مقاله که به روش تحلیل محتواست به طور اسنادی ابتدا به این اسماء متعالی از کتاب بانو امین پرداخته شده و سپس نظرات بعضی از عرفا و فلاسفه و مفسران در این رابطه بیان می شود و در این رابطه سه سؤال مهم: مقصود از احصاء اسماء در حدیث پیامبر اکرم(ص) چیست؟ چگونه احصاء اسماء باعث دخول در بهشت می شود؟ به چه طریق می توان متخلق به اخلاق الله گردید؟ مورد پژوهش قرار گرفته است.
ذکر، اسم اعظم، عدم توقیفیت اسماء و جایگاه صفات جلال و جمال الهی در سیر و سلوک در سایه سار آثار نجم کبری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
182 - 201
حوزه های تخصصی:
عرفان در مرتبه اول بر پایه عنایت الهی و در درجه بعدی بر پایه معرفت، محبت، تزکیه نفس، خلوت، ذکر، روزه، طهارت، سماع، تسلیم محض به شیخ کامل و نفی خواطر و رضا بنانهاده شده است. نجم الدین کبری عارف بزرگ قرن ششم و ابتدای قرن هفتم که به واسطه شاگردان جاودانه وی شناخته شده است. دارای اندیشه های بزرگی است که هنوز هم ناشناخته مانده است. ضرورت این تحقیق آنجا رخ می نماید که بسیاری از اندیشه های این شیخ که مهجور مانده است دارای کلامی متفاوت از دیگر عرفا است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی ذکر و مسائل مرتبط با آن در آثار نجم الدین کبری پرداخته است. در کنار ذکر به مباحث پر مجادله ای چون اسم اعظم، توقیفیت یا عدم توقیفیت اسماء و نیز جایگاه صفات جمال و جلال الهی در سیر و سلوک ازنظر این شیخ ولی تراش می پردازیم. البته تحقیقات وسیع تری جهت رفع مبهمات و مرموزات اندیشه شیخ کبری لازم است.
بررسی و تحلیل تشبیه های مربوط به اسما و صفات خداوند در مثنوی (با تکیه بر سه دفتر اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 38
حوزه های تخصصی:
تصور و تصویر خداوند در ذهن هر متفکر و هنرمند دینداری، بخش مهمی از جهان بینی اوست. این تصور از خداوند، مبنای چگونگی رابطۀ انسان با خدا، خودش، جهان و سایر انسان ها را تشکیل می دهد. تشبیه، ابزار مناسبی برای بیرون کشیدن جنبه های پنهان این تصوّر و تصویر است. این پژوهش در پی آن است که تشبیه های به کاررفته دربارۀ خداوند را در سه دفتر نخست مثنوی بررسی کند و زوایای پنهان دیگری را از تصور خدا در ذهن مولوی روشن سازد. برای بررسی و برداشت دقیق تر تصور خداوند در مثنوی، تشبیه های مربوطه از منظر وجه شبه با اسماء و صفات خداوند تطبیق داده شده اند. هرکدام از تشبیهات مربوط به خداوند در مثنوی به اسم یا اسمائی از خدا اشاره دارد. این پژوهش به شیوۀ توصیفی تحلیلی سامان یافته و نشان داده مولوی با ابزار تشبیه توانسته است، تصاویری برای مخاطب خلق کند که به اسماء و صفات الهی اشاره دارند. مولوی در تشبیهات خود، بیشتر از عناصر طبیعت و تصاویر زیبا استفاده کرده است. وجه شبه هایی نیز که میان مشبه (خدا و یا صفات او) با مشبهٌ به وجود دارد متناسب و هماهنگ با اسماء جمالی خداوند است. این نکته نشان دهندۀ تصوّر خدایی مهربان در اندیشۀ مولوی است. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که می توان تشبیهات مربوط به خداوند را در مثنوی، از منظر اشاره به اسماء الهی به سه دسته تقسیم کرد: تشبیه هایی که با نشان دادن یک تصویر به یک اسم، به دو اسم یا به سه اسم از اسماء الهی اشاره دارند.
معناشناسی اراده از منظر ابن سینا مشترک لفظی یا مشترک معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
249 - 268
حوزه های تخصصی:
در آثار ابن سینا، عبارت های ناظر به بحث اراده به گونه ای است که امکان دو تفسیر را از آن فراهم می کند. عده ای از محققان معتقدند که ابن سینا صفت اراده را بین واجب تعالی و انسان مشترک لفظی می داند. در مقابل، عده ای معتقدند که او این صفت را مشترک معنوی می داند. توجه به آثار ابن سینا نشان می دهد که عبارت های ابن سینا در مواردی همچون موارد زیر، زمینه خوانش اشتراک لفظی را ایجاد کرده است: (1) عدم مغایرت مفهومی صفات الهی به خصوص صفت علم و اراده؛ (2) تمایز اراده در واجب تعالی و انسان. از سوی دیگر عبارت های او درباره تقسیم اراده و مقایسه اراده در انسان و واجب تعالی، زمینه برداشت اشتراک معنوی را فراهم نموده است. به نظر می رسد می توان نظریه ابن سینا را اشتراک معنوی دانست و با استناد به عبارت های او درباره اراده و صفات الهی تفسیری از شواهد ناظر به اشتراک لفظی ارائه کرد. توجه به آثار ابن سینا اجازه می دهد که اراده را به «حیثیتی در فاعل عالم که سبب وجوب صدور فعل از او می گردد» تعریف کنیم. در این صورت، اراده میان خدا و انسان مشترک معنوی خواهد بود. در چهارچوب چنین تعریفی، تمایز اراده خداوند و اراده انسان، صرفاً تمایزی مصداقی خواهد بود.
ارزیابی نظریه ی ظاهرگرایی جمال الدین قاسمی در تفسیر محاسن التأویل (مورد پژوهی: صفات الهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
436 - 458
حوزه های تخصصی:
مسئله ی ظاهرگرایی در آیات قرآن از جمله موضوعات مورد توجه میان برخی مفسران، به ویژه جمال-الدین قاسمی است. قاسمی از مفسران منسوب به جریان سلفیه است و همین امر سبب شده تا وی مبانی فکری خود را بخصوص درباره ی صفات خداوند، از پیشگامان این جریان وام گیرد. رؤیت بصری خداوند در قیامت، تکلم خداوند با موسی(ع)، استوای حقیقی خداوند بر عرش، استهزاء و غضب الهی در معنای حقیقی آن، صفاتی است که قاسمی معتقد به ظاهرگرایی آن است. اما با بررسی های انجام شده مشخص شد تفسیر قاسمی از این آیات صحیح نیست؛ زیرا در نظرگرفتن رؤیت، استواء، تکلم، استهزاء و غضب در معنای حقیقی برای خداوند مستلزم جسم است، از این رو می توان گفت رویکرد قاسمی با دلایل قطعی و یقینی ناسازگار است؛ لذا باید در ظاهر آیات صفات تصرف کرد و آن را تأویل نمود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی رویکرد ظاهرگرایانه ی قاسمی از آیات صفات خداوند پرداخته است.