مطالب مرتبط با کلیدواژه

رابطه ذات و صفات


۱.

نظریه احوال از کلام تا فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تشبیه صفات احوال تعطیل ثابتات شبه احوال رابطه ذات و صفات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
تعداد بازدید : ۱۸۹۶ تعداد دانلود : ۸۶۶
نظریه حال نخستین بار به صورت رسمی توسط متکلم معتزلی، ابو هاشم جبایی مطرح شده است. این بحث که ناظر به مسئله صفات باری تعالی بوده، در مواجهه با محذور شرک ارائه گردیده. اما بسیاری از متکلمان و فیلسوفان، این نظریه را مردود شمرده اند. ظاهر کلام فیلسوفان نشان گر آن است که آنها بین نظریه حال و نظریه ثابت نوعی ترادف دیده اند و لذا نقد نظریه حال در سیاق استغراب از نظریه ثابت و تهاجم به مؤلفینش دیده می شود. تکیه اصلی ناقدان این دو نظریه بر معقول نبودن واسطه میان وجود و عدم است و آنان با این رویکرد هستی شناسانه، نظرات کلامی را با تمرکز بر مسئله علم الهی به معدومات به چالش کشیدند. واقعیت این است که نظریه حال فارغ از کیفیت علم الهی، ناظر به نحوه اتصاف خداوند به مطلق صفات بوده است و شبیه آن پیش از مطرح شدن در حوزه معتزلی، در اندیشه شیعی توسط هشام بن حکم مطرح گشته است. اینکه رابطه ذات و صفات از وجهه نظر متکلمین مورد نظر چه سنخیتی با سخن فلاسفه در این زمینه داشته است مجال را برای پیگیری رابطه پنهانی نظرات آنان با ایده های عرفانی که صفوف عرفا را از فلاسفه جدا کرده باز می کند. اهمیت مبحث صفات خدا از یک طرف و ویژگی تشیع در ارائه مباحث ظریف اعتقادی و وجود سابقه ای از این دست نظریه در آن از سوی دیگر، بازخوانی تاریخی این نظریه و بازشماری کارکردهای آن را لازم می گرداند.
۲.

بررسی و نقد قیاس غایب بر شاهد در اثبات نظریه زیادت صفات بر ذات الهی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: صفات الهی رابطه ذات و صفات اشاعره نظریه زیادت قیاس غایب بر شاهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۱ تعداد دانلود : ۴۱۵
یکی از مسائل چالشی در مباحث خداشناسی، مبحث وجودشناسیِ صفات الهی است. در بحث وجودشناسی صفات الهی از کیفیت رابطه ذات الهی با صفات سخن گفته می شود. اشاعره در این بحث، به زیادت صفات بر ذات الهی قائل اند. یکی از ادله مهم اشاعره در این زمینه، قیاس غایب بر شاهد است. در این قیاس، حکم صفات در شاهد، یعنی انسان، به غایب، یعنی خدای متعال نسبت داده می شود. این قیاس با وجود اینکه نوعی قیاس فقهی یا تمثیل است، ولی چون جهت مشابهت یا جامع در آن، علت تامه برای ثبوت حکم در اصل می باشد، دارای اعتبار است. در مقابل، مخالفان اشاعره نقدهایی بر این قیاس وارد کرده اند که البته بیشتر آنها وارد نیستند. ما در این نوشتار با روشی تحلیلی به تقریر این قیاس پرداخته و نقدهای وارد بر آن را بررسی کرده ایم. نتیجه اینکه کارکرد این قیاس، تنها در اثبات وجود مبدأ اوصاف الهی است و توانایی تبیین کیفیت رابطه این مبادی با ذات الهی را ندارد، و ازهمین رو اگر برای اثبات نظریه زیادت به کار رود، اعم از مدعا خواهد بود.