مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
قصیده
حوزه های تخصصی:
مدح و ستایش، از نخستین و گسترده ترین موضوعات شعر فارسی در عرصه ی ادبیات غنایی است. با نگاهی به شکل گیری، سیر تطور و نوع مدیحه پردازی شاعران از آغاز شعر فارسی تاکنون، آن چه بیش از همه به چشم می آید، ستایش ممدوحان مرد است. درکنار حجم انبوه ستایش از مردان، تعدادی از شاعران به مدح زنان نیز پرداخته اند. درواقع، به دلیل مخدّره و مستوره بودن زنان، به ویژه زنان حرم، شاعران اندکی توانسته اند به این حریم وارد شوند و در ستایش زنان شعر بگویند. بررسی این دسته از اشعار مدحی، علاوه بر بازنمایی گوشه ای دیگر از تاریخ، فرهنگ و ادبیات فارسی، راهی است برای شناخت هویت و جایگاه زن ایرانی در گستره ی تاریخی ادبی این سرزمین؛ و پاسخ گویی به پرسش هایی که در ادامه بیان شده، تلاشی است برای توصیف و تحلیل نوع نگرش شاعران به زن به عنوان ممدوح شعری و دستیابی به شیوه ی مدیحه پردازی آنان در ستایش ممدوحان زن: - آیا شاعران شگردهای ویژه ای را در ستایش ممدوحان زن به خدمت می گیرند؟ - اگر پاسخ مثبت است، چه شگردهایی؟ بررسی قصاید مدحی در ستایش زنان نشان می دهد، شاعران با تکیه بر صفات و ویژگی های زنانه و پیوند دادن آن با دیگر اجزای کلام، در کنار بهره گیری از نام و خصوصیات زنان برجسته ی اساطیری- حماسی، مذهبی و تاریخی، درپی هویت بخشی زنانه به ممدوح و ایجاد تناسب میان مضامین قصیده و شخصیت این زنان برآمده اند. از میان شاعران، خاقانی، سلمان ساوجی و قاآنی در این زمینه، توفیق بیشتری به دست آورده اند.
شیوه های تخلّص به مدح و ملاک های نقد آن در قصیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلّص در قصیده به معنی گریز زدن از مقدمه به متن اصلی است. تخلّص از خش های مهم قصیده به شمار می رود و از کاربرد ادبی آن در بلاغت با عنوان «حسن تخلّص» یاد شده است. قصیده سرایان نیز از اهمیّت آن آگاه بوده، در گریز به مدح از شیوه های متعدّد و متنوّع ادبی بهره برده اند. در این تحقیق ابتدا با بررسی کامل اشعار قصیده سرایان برجسته قرن 5 و 6 از جمله فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری و انوری و با توجه به قصاید دیگر قصیده سرایان برجسته ادب فارسی، شیوه های تخلص به مدح معرفی شده تا روشن گردد که قصیده-سرایان با چه شگردهایی مقدمه را به مدح پیوند زده اند. همچنین ملاک های نقد تخلّص به مدح، در کتب بلاغت بررسی شده تا روشن گردد دیدگاه بلاغیون درباره نقد تخلص به مدح چه بوده است. نتیجه این تحقیق که به شیوه تحلیل و توصیف انجام شده است، نشان داد که علمای بلاغت در نقد تخلّص قصیده، به حفظ شأن و مقام ممدوح، مناعت طبع شاعر و بلاغت کلام، به ویژه انسجام سخن، توجه فراوان داشته اند. مهم ترین شیوه های تخلّص به مدح نیز بهره گیری از صنعت های بیانی از جمله تشبیه و حسن تعلیل و امکانات روایی به ویژه فضاسازی بوده است. همچنین معلوم شد که موضوع مقدمه در کیفیت تخلص به مدح مؤثر است؛ چنان که قصایدی که با شکوه و شکایت شروع شده اند تخلّص به مدح آن جلوه ای ندارد و اغلب با تقاضا و خواهش به مدح انجامیده است.
نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین وطواط از جمله قصیده سرایان قرن ششم هجری است که تبحر خاصی در به کارگیری صناعات ادبی داشته و شعر گفتن برای او ابزاری برای به نمایش درآوردن مهارت های بلاغی بوده است. شعر او در میان محققان معاصر چندان مقبولیت نیافته و اغلب کسانی که در حوزة آثار کلاسیک فارسی تحقیق کرده اند بیشتر کتاب حدائق السحرو دیدگاه های انتقادی وطواط در این کتاب را مدنظر داشته اند و به شعر و شرح حال او نپرداخته اند. در این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی با توجه به منظومه فکری و فرهنگی شعر وطواط، نقاط ضعف و قوّت شعر و دلایل عدم مقبولیت آن و نیز بدعت ها و بدایع شعر او و نیز جایگاه اشعار او در گستره شعر فارسی مورد ارزیابی قرار می گیرد. حاصل پژوهش نشان می دهد هرچند که وطواط توانایی به کار گیری هر نوع و هر قسم و یا از هر پایه و درجه الفاظ و عباراتی را که می خواست در شعر داشت، امّا همین لفظ اندیشی، او را از ارائه تجربه های خالص شاعری دور کرده است. شعر او به غیر از تشبیب ها، تا حدودی غزل ها و تخلص های خاص او چیزی به سنت شعر فارسی نیفزوده است. اشعار وطواط نمونة بارز دور شدن از شعر حقیقی و در عوض حرکت به جانب صنعت گرایی است.
تأثیر فن خطابه در شکل گیری قصیده با نظر به قصاید سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده، نخستین قالب مشخص شعر فارسی است. ازاین رو، شناخت خاستگاه های زبانی، ادبی و فکری این قالب شعری، برای شناخت ریشه های شعر فارسی، اهمیت دارد. بدین منظور ابتدا باید دید چه پیشینه ها و زمینه هایی در شکل گیری قالب قصیده اثرگذار بوده اند. یکی از مهم ترین پیشینه های اثرگذار در این باره، فن خطابه است. کاربرد خطابه در ایران پیش از اسلام و میان اعراب دوره جاهلی و دوره اسلامی و یونان باستان و تقدم زمانی این ژانر نسبت به شعر عربی و فارسی جای تردید ندارد. از سوی دیگر، شباهت چندجانبه قصیده با خطابه، این تأثیر را، بویژه از طریق قصیده عربی، بر قصیده فارسی نشان می دهد. این واقعیت سبب شد تا در مقاله حاضر با روش توصیفی و تطبیقی، فن خطابه را به عنوان یکی از خاستگاه های ادبی قالب قصیده بررسی کنیم. برای این منظور، خطابه و قصیده، از چشم انداز ساختار، مخاطب، ابزارها، کارکردها و آرایه ها مورد مطالعه قرار گرفتند و شباهت های بارزی میان آنها به دست آمد.
سیر تحول تعریف تشبیب در آثار صاحب نظران متقدّم و متأخر فارسی و عربی و نقد آن تعاریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
131 - 142
حوزه های تخصصی:
در بررسی و تبیین ساختار قصیده، همواره به بخش های مختلف آن توجه شده است. قصیده به جز بخش اصلی، بخش هایی چون تشبیب، تخلّص و شریطه نیز دارد که همواره توجه اهل ادب را به خود جلب کرده است. تشبیب را باید راه ورود به قصیده و یکی از مهم ترین بخش های آن دانست که به دلیل قرارداشتن در پیشانی قصیده برای ترغیب و تهییج مخاطب نقش مهمی را به عهده دارد و همواره یکی از موضوعات بحث انگیز و محل اختلاف اهل فن بوده است؛ اما با همه کوشش ها، اهل ادب هنوز تعریف جامع و مانعی از آن به دست نداده اند. در این پژوهش هدف این است که ضمن بیان دیدگاه ها و آرای متقدمان و متأخران، بررسی و دسته بندی و نقد این تعاریف، تعریف کامل تر و دقیق تری از تشبیب بیان کرد تا بتوان به درک روشن تری از آن دست یافت. بنابراین این پژوهش می کوشد برای دستیابی به این هدف پاسخی برای پرسش های زیر بیابد: 1 - تعاریف ارائه شده در کتاب های بلاغی تاچه حد شناسای تشبیب های فارسی است؟ 2 - آیا بنابر بیشتر کتاب های بلاغی، تشبیب و نسیب و تغزل مترادف و هم ردیف هستند؟ 3 - آیا می توان در تشبیب ویژگی خاصی مکمّل ویژگی ها و تعاریف آن در کتاب های بلاغی یافت؟ 4- آیا هر مقدمه قصیده ای را می توان تشبیب دانست؟
بازخوانی و تحلیل ابیات دشوار قصیده ای با التزام «صبح» از خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
129 - 147
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی به سبب داشتن ویژگی های منحصر به فرد، شیوه ای نو و غریب در ادب پارسی پدید آورده است. بهره گیری بسیار از ظرفیت های زبانی و ادبی، آگاهی از انواع علوم زمانه خود و کاربرد هنرمندانه آنها در شعر، توصیفات دقیق و گونه های تازه در صور خیال و ایجاد پیوندها و تناسبات لفظی و معنوی ظریف ازجمله این ویژگی هاست؛ البته این ویژگی های خاص بر پیچیدگی اشعار او نیز افزوده است. به همین سبب برای نمایان شدن همه نکته های پنهان و زیبایی های ادبی و فنی شعر او، خواننده باید دقت و کوشش بسیار داشته باشد. از همین روست که تاکنون شروح متعددی بر دیوان خاقانی نوشته شده است. با وجود این، هنوز گره بسیاری از مشکلات شعر او ناگشوده مانده است. یکی از قصاید دیوان خاقانی که اتفاقاً ابیات دیریاب و دشواری نیز دارد، قصیده ای است که خاقانی آن را در مدح خاقان اکبر منوچهر شروانشاه و بستن سد باقلانی و با التزام «صبح» در هر بیت سروده است. در این پژوهش، ضمن مطالعه و نقد همه شروح پیشین، کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل نُه بیت دشوار از این قصیده که به عقیده نگارندگان به تأمل بیشتری نیاز داشته است گام دیگری برای رفع پیچیدگی های شعری و ایضاح سخن خاقانی برداریم.
بررسی و تحلیل کارکرد حُسن طلب در قالب های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسن طلب، سخنی ادبی و به مقتضای حال با درونمایه ی نیاز است که مخاطب خاص دارد و قالب های شعری به عنوان ساخت زبانی برای بروز آن، رابطه ی تنگاتنگی با تأثیرگذاری این آرایه ی ادبی دارند. از سویی،برگزیدن قالب شعری مناسب برای بیان حسن طلب،یکی از مهم ترین عوامل ایجاد ارتباط و تأثیر آن بر مخاطب است؛ چنان که آرایه ی مذکور در آغاز، میانه وپایان قالب هایی چون قصیده، قطعه، ترکیب بند، ترجیع بند، رباعی وغزل باشیوه های گوناگون و با درنظر گرفتن تمهیدات وشگردهایی ویژه، به کار رفته است.از این رو، قالب شعری به عنوان یکی از عناصر زیباساز و تأثیرگذار طلب در بافت شعرو نیزچگونگی قرارگرفتن حسن طلب در آن،از عوامل زیبایی و هنری بودن این آرایه ی ادبی به شمار می روند؛ بنابراین، در این مقاله تلاش شده تا سیرکارکردی را که حسن طلب در قالب- های شعری از آغاز تا قرن هشتم هجری سپری کرده است و جایگاه آن در قالب های مورد استفاده و میزان کاربرد آن را در هریک از آن قالب های شعری در هر دوره ، با نگاهی تحلیلی و آماری، بر پایه ی دیوان های شعری شانزده تن از شاعران برجسته ی شعر فارسی بررسی شود. قالب قصیده با شیوه های متنوع، بیشترین کاربرد را دارد پس ازآن به ترتیب قالب های قطعه، غزل، رباعی، ترجیع بند وترکیب بند و به یک نسبت مثنوی و مسمّط تحت تأثیر ویژگی های خاص این آرایه ی ادبی، به کار رفته است.
بررسی کارکرد اسطوره های حماسی و تاریخی در قصاید شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در توضیح و تبیین منظومه های فکری یک شاعر، اسطوره است. غالباً شاعران برجسته اسطوره ساز هستند و به کمک این عنصر، بسیاری از داشته های فکری خود را عینیت می بخشند. حضور و بروز اسطوره در شعر شاعران فارسی زبان از سابقه ی دور و درازی برخوردار است که این امر، با توجه به پیشینه ی غنی سرزمین ایران بدیهی می نماید. در این بین، شهریار عنایت ویژه ای به این عنصر سودمند داشته است. در جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد اسطوره های حماسی و تاریخی در آیینه ی قصاید این شاعر بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین اسطوره ها عبارتند از: اسکندر، جمشید، خسرو و شیرین که عمدتاً کارکردی تعلیمی، ستایشی و توصیفی، تاریخی و در نهایت، زیبایی شناسی دارند. کارکرد عرفانی هم، تنها در یک مورد و در بخش مربوط به اسکندر دیده شد که این امر، با مسلک عرفانی شهریار در غزلیات همخوانی ندارد.
بررسی کارکردهای دینی و اخلاقی جملات پرسشی و امری در قصاید سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
66 - 92
حوزه های تخصصی:
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی یا حکیم سنایی (۴۷۳ ۵۴۵ قمری)، از بزرگ ترین شاعران قصیده گو و مثنوی سرای زبان فارسی است. قصایدش دارای مضامینی چون مدح، ارشاد و پند و منقبت است. سنایی زبان را خوب می شناسد و به تمامیِ دقایق و مهارت های آن آشناست. در قصاید سنایی، توصیف و ستایش و حکمت و اندرز و حدیث نفس و سرزنش و ملامت وجود دارد. موارد فراوانی از جملات انشایی (جملات پرسشی، امری، تعجبی و نهی) در قصاید سنایی دیده می شود که در معانی غیر اصلی خود (معانی ثانویه) به کار رفته اند. وى در گزینش شیوه هاى بیانى و الگوهاى دستورى با توجه به نوع پیام و ارتباط، همچنین در انتخاب واژه ها با رعایت هماهنگى و همنوایى آن ها با وزن و موضوع، موفق بوده است. معانی ثانویه جملات انشایی در حقیقت، بیانگر اندیشه های درونی سنایی است و می توان با توجه به تحلیل آن ها پی به اندیشه شاعر برد. در این پژوهش به دو مقوله پرسشی و امری بر اساس مقوله دستوری و معنایی در قصاید سنایی پرداخته شده است تا ارتباط اندیشه های شاعر با معانی جملات مشخص شود و بر اساس نمودار به تجزیه و تحلیل آن ها پرداخته ایم تا بتوان اندیشه های سنایی را از سرودن و به کارگیری این جملات روشن و آشکار کرد.
دو قصیده و ترکیب بند در ستایش حج از روزگار صفوی محمد باقر خلیل کاشی (م 1081)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
100 - 116
حوزه های تخصصی:
حج عبادتی است که همزمان، شیرین و پرزحمت است، و بسا به همین دلیل، خداوند متعال، تنها یک بار آن هم برای آدم مستطیع آن را واجب کرده است. آن روزگاران، راهی طولانی با زحمت فراوان می رفتند، اما شوق کعبه، همواره اثر معنوی شگفتی در مردمان باقی می گذاشت. این سفر و پیامدهای معنوی آن، در ادب جاری فارسی بسیار تأثیر گذاشت، و شعائر حج، اماکن مقدسه، احساسات و عواطف، به خصوص سفر کردن در بیابان و طی کردن بادیه، روی شعر فارسی سخت موثر افتاد. بسیاری از شاعران در این باره شعر گفتند و از کلمات مرتبط با حج، در اشعار خویش استفاده کردند. اشعاری هم به طور واقعی در باره سفر سروده می شد. در اینجا دو نمونه از این اشعار از دوره صفوی آورده ایم که سابق بر این منتشر نشده است. دوره صفوی، به خصوص عصر اخیر آن، در امر حج بسیار فعال بود و شمار زیادی از مردم هر ساله از طریق نجف عازم حجاز می شدند. در این اشعار می توان رد پایی از این احساس و علاقه در ادب فارسی یافت.
از سفر حج تا عرفان حج (نظیری نیشابوری)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
111 - 120
حوزه های تخصصی:
«نظیری» نیشابوری و گاه معروف به نظیری مشهدی از شاعران برجسته نیمه دوم قرن دهم و دو دهه نخستِ قرن یازدهم هجری است. مکان تولدش روشن نیست اما وفاتش را میان 1020 تا 1023 نوشته اند. وی سالها در ایران بود، به نقاط مختلف سفر کرد و عاقبت به هند نزد اکبرشاه و جهانگیر رفت. وی در سال 1002 به حج رفت و برگشت و سالهای پایانی عمر را در گجرات برای تجارت زندگی را سپری کرد. از اشعارش چنین بر می آید که هرچند بر مذهب امامی است، اما در هند آن هم در دربار اکبر شاه و جهانگیر، تقیه می کرده و اشعاری برای خلفا سروده است. نظیری، قصیده ای دارد که در ایام عزیمت به مکه معظمه سروده است.
تنوع مشبه به در قصاید خاقانی و انوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
87 - 109
حوزه های تخصصی:
تشبیه نخستین و رساترین صنعت در عرصه صور خیال است که شاعر با بهره گیری از آن بین عالم ذهن و جهان محسوسات پل می زند و مخاطب شعر را در عین آگاه کردن از ما فی الضمیر خود دچار اعجاب و شگفتی کرده و برخوردار از التذاذ ادبی می کند. در میان ارکان تشبیه توجه اکثر صاحبنظران بیشتر معطوف به اهمیت ماهیت و ذکر یا حذف وجه شبه و بعد از آن ناظر به ذکر یا حذف ادات تشبیه بوده است و دو رکن دیگر یعنی مشبه و مشبه به اغلب در این میان عناصری کلیشه ای تلقی شده اند؛ اما باید توجه داشت که رکن مشبه به نیز درکنار ارکان یاد شده دارای اهمیت والایی است؛ چرا که در واقع مشبه به است که هدف غایی تشییه را برآورده می کند و ویژگی های مشترک آن با مشبه است که تعیین کننده ی ارزش زیبایی شناسانه تشبیه است. در تحقیق حاضر با عنایت به این مهم، عنصر مشبه به در قصاید دو شاعر برجسته سبک عراقی مورد دقت نظر قرار گرفته و با تقسیم بندی محتوایی مواردی که شاعر به عنوان مشبه به از آنها بهره جسته؛ ویژگی های دنیای عینی شاعر تصویر و تجسم شده است. با بهره گیری از این تقسیم بندی که شامل مواردی چون: طبیعت بی جان، گیاهان و جانوران، است؛ می توان دریافت که هریک از دو سخنور مورد مطالعه در سخن آفرینی های خود بیشتر به محاکات کدام یک از اجزا طبیعت پیرامون پرداخته اند و این گرایش چه تاثیری در انسجام و زیبایی شناسی کلام ایشان داشته است.
شکل شناسی شریطه و تشریح برخی از مسائل زیبایی شناسی آن در قصاید انوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
43 - 54
حوزه های تخصصی:
این مقاله با الگو قرار دادن شکل شریطه ها در قصاید مدحی به شکل شناسی شریطه و تشریح برخی از مسائل زیبایی شناسی آن در قصاید انوری می پردازد. با توجه به بررسی های شکل شناسانه، انوری از جمله شاعرانی است که به لحاظ شکل شناسی، به شریطه یا دعای دوام و همیشگی برای ممدوح اهمیت زیادی می دهد و تمایل بسیار کمی برای پرداختن به موضوعات دیگر در این قسمت قصیده از خود نشان می دهد. هم چنین بیشتر شریطه های شاعر از دو قسمت صدر و مقدمه ی دعا و سپس ذیل یا اصل دعا ساخته شده اند که در اکثر موارد با هم راهی ادات شرط «تا» و مشابهات آن می باشد. اما آن چه باعث شکل گراتر شدن این شریطه ها می شود استفاده از شکلی است که ما در این مقاله آن را تجدید شرط می نامیم. بهره گیری از تقابل های دوگانه و ساخت شبکه ای، استفاده از ردیف برای مضمون سازی و تکرار مضامین ابیات شریطه برای دست یافتن به بهترین مضمون و شکل در ساخت ابیات شریطه از دیگر شگردهای انوری در شکل گرایی شریطه ها می باشند. از نظر عناصر غالباً محتوایی نیز امور مسلم و بدیهی، اندیشه ها و اعتقاداتی که ریشه در مذهب و علوم دینی دارند و صور خیال از عناصر پرکاربردی هستند که در شریطه های انوری شرط جاودانگی قرار گرفته اند. هم چپنین می توان انوری را بر اساس فهرست موضوعات پرکاربردی چون اشاره به عدل ممدوح، به نوبت بودن پادشاهان و شعر باطل خواندن قصاید مدحی، الگوی چهره ی دیگر سعدی در اعلام مرگ قصیده ی سنتی دانست.
صباحی بیدگلی پیشاهنگ نام آور دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
51 - 94
حاجی سلیمان صباحی بیدگلی (م حدود 1213 ﻫ.ق) یکی از آشناترین چهره های دوره بازگشت ادبی در پایان سده دوازدهم هجری است. وی که پس از پیمودن مراحلی از تکامل ادبی در زادگاه خود بیدگل به مصاحبت شاعر نام آور عصر زندیه، حاجی لطفعلی بیک آذر بیگدلی توفیق یافت، توانست در پرتو حمایت های بی دریغ این شاعر به نقطه اوج تکامل ادبی دست یابد و گوی سخنوری و گشاده زبانی را از همگنان برباید و به مدد آذر به حلقه ادبی مشتاق اصفهانی راه پیدا کرده، با نشان دادن استعداد خارق العاده خود در سرون غزل و قصیده نام خویش را به عنوان یکی از نام آورترین پیشاهنگان دوره بازگشت ادبی در تاریخ ادبیات فارسی جاودانه سازد. نوشته پیش رو مروری است بر زندگی و آثار این قصیده سرای بزرگ نیمه دوم سده دوازدهم و دهه نخست سده سیزدهم هجری.
سیر تحوّل «تشبیب» در شعر سبک های خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
قصیده که از کهن ترین قالب های شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنه ی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم می شود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دست یابی به نتیجه ی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دوره ی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافته است؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بوده اند؟ دیدگاه شاعر به عنوان یک شعرشناس درباره ی مقدّمه ی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سده های ششم تا هشتم هجری علاوه بر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش به شمار می آیند.
تأثیر عناصر تعلیمی در دگردیسی قالب قصیده در شعر انقلاب
حوزه های تخصصی:
شعر انقلاب هر چند عمدتاً در حوزه قالب های شناخته شده کلاسیک و نو حرکت کرده است اما فضاهایی تازه و درون مایه ای متفاوت با پیشینه ریشه دار خویش آفریده است. نگاه به انسان و جهان و حرکت در قلمرو اندیشه ها و مضامین مذهبی به گونه ای در شعر انقلاب دیده می شود، که هرگز به این گستردگی و عمق در سروده های قبل از انقلاب و حتی دوره های دوردست ادبیات ما سابقه نداشته است. پیوند با تاریخ، تلمیح و تطابق تاریخی حتی خارج از مرز جغرافیایی و تکریم از انقلابیون، بنیادی ترین عوامل نوپردازی در قالب ها هستند. نوگرایی در شعر انقلاب و پس از آن تغییر در زبان و تعبیرات و تازگی مضامین و اندیشه با حفظ قالب بوده است. پیوستگی معنایی در قالب های کهن پس از انقلاب و انسجام در نظم عمومی تازگی دارد و آن پریشانی بیت ها را از غزل ربوده است. شمار نوآوران در سال های پیش از انقلاب رشد چشم گیر داشته، شاعران جوان کوشیده اند جریان «غزل نو» را دامن زنند و گستره نوآوری در عرصه قالب را به طرق گوناگون وسعت بخشند. بنیان های عقیدتی انقلاب، در قالب موجب رواج اصطلاحات رایج فرهنگ دینی شد و این امر خود راه گشای بسیاری از نوآوری ها در قلمرو تعبیرات و ارتباط های واژگانی بود.
فرهنگ آفرینی سنایی در ساحت قلندری با تکیه بر قصائد او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
133 - 156
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنوی شاعر قرن ششم، از مهم ترین شخصیت های فرهنگ آفرین به شمار می آید. آنچه از او به دوران سازی سنایی یاد می شود، معلول آفرینش زمینه هایی در شعر فارسی است که پیش از سنایی چندان برجسته نبوده است و پس از او نیز بسیاری وامدار نگاه وی هستند. ازاین منظر فرهنگ آفرینی سنایی در قلمرو معنوی ایران به سبب تأثرات عدیده ی او در ذهن و ضمیر شاعران پس از خود آشکار است. یکی از بارزترین وجوه فرهنگ آفرینی سنایی در قلمرو شعر قلندرانه و مغانه است، به گونه ای که غالب بن مایه های قلندری سنایی در اشعار شاعران تبیین و پرورده می شوند. برخلاف نگاه رایج به قالب قصیده که عموماً آن را محملی برای زهدیات و اندرز و مدح می دانند، سنایی از قالب قصیده به سبب فضای توصیفی آن، برای بیان آموزه های قلندری خود استفاده کرده است. پس از بررسی تمام قصاید سنایی ازمنظر زمینه های قلندری و خراباتی، به این نتیجه رسیده ایم که مؤلفه های قلندری که سنایی جهان بینی معنوی- ادبی خود را در ساحتی سمبلیک بر آن استوار داشته است، عبارت اند از: تعارض پارادایم های مقدس با پارادایم های کفرآمیز و خراباتی، نقد و طرد عرفیات و تابوها، شطح و طامات به مثابه ی قلندریات، دفاع از ابلیس، ارزشمندی کفر همچون ایمان، تکیه بر ملامتی گرایی، رندی نمون الگوی قلاشی و آفرینش معشوقی در شمایل قلندرانه و لاابالی گرایانه. فرهنگ آفرینی سنایی در ساحت قلندری ازآن جایی آشکار شد که با تحلیل آثار شاعران معاصر و نیز شاعران پس از او مانند عین القضات همدانی، عطار، مولانا، حافظ و عراقی به این مطلب رهنمون شدیم که اینان از مؤلفه های چندگانه ی قلندری سنایی به گونه ای الهام گرفته اند.
بررسی انتقادی تصحیح دیوان رشیدالدین وطواط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
153 - 172
رشیدالدین وطواط از شاعران و نویسندگان قرن ششم هجری است که در دربار خوارزمشاهیان زیسته و غالب قصاید وی در مدح اتسز خوارزمشاه است. سعید نفیسی در سال 1339 دیوان رشیدالدین وطواط را تصحیح و منتشر نمود. کار نفیسی، که تا به امروز یگانه تصحیح موجود از دیوان وطواط محسوب می شود، مغتنم و ارزشمند است، اما به سبب دسترسی نداشتن مصحح به اقدم نسخ موجود از این دیوان و شتاب زدگی در جمع آوری و انتشار آن، خطاهایی در این دیوان وارد شده است. افزون بر این، دیوان وطواط تصحیح انتقادی نشده و مصحح اختلاف نسخ را ذکر نکرده است. در این مقاله کوشش شده تا بعضی از خطاهای راه یافته به این دیوان مشخص و صورت صحیح آن با تکیه بر شواهد و دلایل ارائه شود.
بررسی انسجام در قصیده منطق الطیر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
533 - 564
حوزه های تخصصی:
الگوهای معاصر در مطالعات ادبی حجت های روشنی برای اظهار نظر در باب موضوعات ادبی هستند. یکی ازین الگوها، الگوی انسجام هلیدی-حسن است که مدتی پس از انتشار توسط خانم رقیه حسن بازنگری و کمی بعد توسط هلیدی و حسن به شکل نهایی ارایه شد. چند دهه است که مطالعات شکلی بر اساس این الگو اهمیت روزافزون یافته است. از سویی اهمیت و توفیق خاقانی در شعر فارسی همواره مطرح بوده است. در این پژوهش با استفاده از نظریه تکامل یافته انسجام هلیدی و حسن (۱۹۸۵) در زبانشناسی نقشگرا به تحلیل و انسجام و پیوستگی در ابیاتی از قصیده خاقانی پرداخته شده تا مشخص بنا به الگوی هلیدی نیز از انسجام بالایی برخوردار است.اگر چه استحکام ساختار شعر شود که در این قصیده ارتباط معنایی زنجیره های انسجامی چگونه محقق گردیده است. بر اساس این نظریه، انسجام روابط میان عناصر، سازنده متن است اما صرف دست یافتن به عوامل انسجام در متن آن کافی نیست؛ بلکه پس از نشان دادن این عوامل، بررسی پیوستگی متن مورد نظر برپایه هماهنگی انسجام، ضروری است. این پژوهش در پی دستیابی به عوامل انسجام و پیوستگی متن قصیده، منتهی شد به این نتیجه که ابیات خاقانی خاقانی محتاج تایید این گونه مدل ها نیست اما برهان قاطع و حجت موجهی ست که نشان می دهد الگوهای مورد پسند پژوهشگران امروزی نیز انسجام کلام بزرگان ادب پارسی را نیز تایید می کند.
بررسی زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
197 - 231
حوزه های تخصصی:
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهم ترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیع و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. فرخی سیستانی با بهره گیری از موسیقی درونی و بیرونی، گزینش واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از آرایه های سازگار با حماسه مانند مبالغه و اغراق و تشبیه و اشارات متعدد به نام پهلوانان و شخصیت های حماسی و اساطیری ایرانی، به قصاید خویش لحن و فضایی حماسی بخشیده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که شاعر ذهنی حماسی اندیش دارد و آن در صورخیال و واژگان و ترکیبات به کاررفته در قصایدش نمود یافته است و این نوع ذهنیت و تخیل با جامعه قرن پنجم و باورها و اندیشه های حاکم بر فرهنگ و ادب آن دوره در پیوند و البته متأثر از آن است.