مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
حس مکان
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
393 - 405
فضاهای آموزشی نقش مهمی در فرهنگ سازی و ارتقای سطح توسعه جوامع دارند. در این میان، یکی از عوامل مهم در بهبود عملکرد آن ها، تلاش برای ارتقای حس مکان، به عنوان یک عامل تسهیل گر در فرایند آموزشی و تربیتی است. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد این است که عامل ِطراحی، با تکیه بر مؤلفه های فرهنگی و هنری تا چه میزان قادر به ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی است. با توجه به نهادینه شدن بسیاری از ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز، استفاده از این رویکرد چگونه بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی مؤثر است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نقوش هویت سازی چون نقوش گیاهی، هندسی و کتببه ای ارتباط عمیقی که با معماری در ادوار مختلف تاریخی دارند و هر یک حامل نوعی پیام فرهنگی و اخلاقی هستند که برای اکثریت افراد جامعه یادآور مفاهیم آشنایی درباره اهمیت زندگی، تلاش و فرهنگ است لذا کاربست آن ها نقش مهمی در ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی دارد. اهداف پژوهش: تبیین ارتقای حس مکان، به عنوان یک عامل تسهیل گر در فرایند آموزشی و تربیتی. تحلیل نهادینه شدن ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی. سؤالات پژوهش: عامل ِطراحی، با تکیه بر مؤلفه های فرهنگی و هنری تا چه میزان قادر به ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی است؟ با توجه به نهادینه شدن بسیاری از ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز، استفاده از این رویکرد چگونه بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی مؤثر است؟
درک معنای "حس مکان" در بازسازی مسکونی بم (نمونه موردی: مجموعه مسکونی نرگس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۵۰-۳۷
حوزه های تخصصی:
بحران ها در بی خانمانی مردمان نقش عمده ای دارند؛ به طوری که بعضی صاحب نظران بحران را کاتالیزور وقوع «بی مکانی» یا از دست دادن حس مکان می شناسند. علاوه بر حجم تخریب مکان در جریان وقوع بحران، عامل دیگری که بر سرعت فرایند بی مکانی می افزاید، ساخت و سازهای همانند و یکسان شدن مکان ها در جریان بازسازی است. افزون براینکه عمده فعالیت های بازسازی نیز به ساخت مسکن با دیدگاه کالبدی صرف و بدون توجه به باز آفرینی حس خانه و مکان متمرکز شده و معمولاً از احیای روح اجتماعی – فرهنگی جامعه محلی غفلت شده است. با وجود وقوع بحران های طبیعی فراوان در ایران و تأکید روز افزون بر بازتوانی اجتماعی و روحی– روانی در فرایند بازسازی، متأسفانه پایه های نظری لازم برای آفرینش «حس مکان» به خصوص در شرایط بازسازی بعد از بحران وجود ندارد. این پژوهش درصدد است که درک و معنای سکونت را در بازسازی پس از زلزله بم از منظر ساکنان، صورت بندی نموده و بر اساس آن پایه های نظری مناسب «آفرینش حس مکان» در شرایط بازسازی مسکونی پس از بروز سوانح را تبیین نماید. روش این پژوهش کیفی بوده و از «نظریه زمینه ای» در تحلیل داده ها و نظریه پردازی استفاده شده است. داده های مطالعه با انتخاب 21 نفر از ساکنان مجتمع نرگس به شیوه گلوله برفی با مصاحبه ساختاریافته گردآوری شده تا اشباع نظری در نمونه گیری به دست آید . یافته های این پژوهش نشان می دهد که درک معنای حس مکان از دیدگاه ساکنان بازسازی انجام شده به مثابه «بازتجربه حس سکونت» تلقی و تفسیر می شود که در مدل زمینه ای این پژوهش در قالب مقولات شرایطی، تعاملی و پیامدی به تصویر کشیده شده است. این حس در گرو وجود شرایط «بیان خویشتن»، «خانه مرکز زندگی» و «زندگی جمعی» بوده است. تعامل ساکنان نسبت به این حس نیز به صورت «تعلق پذیری» و «عضویت در خانه گسترده» بروز یافته است و در نهایت نتیجه این تعاملات منجر به «زندگی امیدوارنه به آینده» در ساکنان بوده است. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان پایه نظری «آفرینش حس مکان» در تدوین اصول طراحی شهریِ ابعاد ماهوی و رویه ای در بازسازی های پس از بحران، امکان احداث مکان های مطلوب تری را برای ساکنان فراهم آورد.
تبیین عوامل انگیزش حس مکان در جامعه روستایی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: پهنه روستایی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۸۰-۶۵
حوزه های تخصصی:
حس مکان نوعی رابطه حسی و تعاملی میان فرد و محیط زندگی را تبیین می کند و رابطه مثبتی با پیوند میان فرد و مکان و دریافت های کیفی مثبت و رضایتمندی از محل زندگی دارد. از آنجا که به استناد سرشماری های سراسری کشور، مهاجرت روز افزون روستاییان به شهر و دل کندن و ترک روستا از مشکلات گریبانگیر جوامع روستایی می باشد، شناخت عوامل انگیزش حس مکان و حفظ و تقویت آن توسط تصمیم گیران و برنامه ریزان روستایی می تواند در رفع این مشکل تأثیر گذار باشد. این پژوهش با هدف تدقیق مفهوم حس مکان و تبیین مؤلفه های ماهیتی و شاخص های مربوطه در جامعه روستایی انجام شده و در دو مرحله انجام یافته است . در مرحله اول به روش مرور سابقه موضوع، تحلیل و حصول به استدلال منطقی، ابعاد اصلی حس مکان تعریف شد و مدل نظری حس مکان تدوین گردید. سپس در مرحله دوم با روش پیمایشی و آزمون پرسشنامه ای، تعداد 391 نمونه به صورت خوشه ای تصادفی از روستاهای بالای 20 خانوار استان آذربایجان شرقی انتخاب شد و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نظری به آزمایش گذاشته شده و جایگاه عوامل آن تبیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ابعاد اصلی حس مکان در سه وجه محیطی/کالبدی، فعالیتی/عملکردی و فردی/اجتماعی در درون تجربه زیستی انسان در مکان مفروض تعریف می شود . وجود کیفیات خاص عوامل سه گانه درون یک تجربه زیستی در تأثیر پذیری از ویژگی های شخصی پس از عبور از فیلتر ادراکی و شناختی فرد، مفهوم حس مکان را شکل می دهد و افزایش کمی و کیفی عناصر و فرایند مطرح شده، میزان عمق آن را می افزاید. همچنین نتایج آزمون در جامعه روستایی انتخابی نشان می دهد مهم ترین عوامل در انگیزش حس مکان به ترتیب عوامل پیوند مکانی، کیفیات محیطی، میزان فعالیت و عملکرد، هویت مکان و پیوند اجتماعی و رفاه مکانی می باشد. در ادامه پژوهش شاخصه های ایجاد این عوامل، تبیین و راهکارهای عملی جهت کاربست در فضاهای روستای ارائه شده است. نتایج حاصل می تواند برای معماران و برنامه ریزان روستایی و متخصصین مربوط به علوم محیطی جهت آفرینش محیط های دارای حس مکان مفید باشد.
سنجش حس مکان در روستای جابجا شده پس از سانحه (مطالعه موردی : روستای کنزق ، استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۶۲-۴۹
حوزه های تخصصی:
زلزله و صدمات ناشی از وقوع آن همواره در کمین جوامع انسانی به ویژه بافت های آسیب پذیر روستایی می باشد. اقدامات مرتبط با بازسازی کالبد پس از سانحه در کشور ما با کم و کاستی هایی مثل عدم توجه به احیای نیازهای هویتی افراد و ایجاد یا ارتقای حس مکان پس از تخریب منطقه مسکونی و بازسازی مکان جدید همراه است لذا ضرورت پژوهش در این زمینه همواره بحثی چالش برانگیز در میان جوامع آسیب دیده و بازسازی شده خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های حس مکان در جابه جایی بافت روستای کنزق پس از سانحه زلزله می باشد. لذا با استناد بر مطالعات صورت گرفته از منابع مختلف و جمع بندی آن ها به شیو ه پژوهش کمی، مؤلفه های حس مکان در چهار دسته اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت، دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان در قالب "پرسشنامه ای محقق ساخته" تنظیم گردید و به روش نمونه گیری با فرمول کوکران بین 278 نفر از 1000 نفر جمعیت روستا توزیع شد. انتخاب نمونه به صورت تصادفی بوده و اعتبار پرسشنامه با استفاده از فرمول کرونباخ-آلفا (74/0 =α) محاسبه شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss، برای آزمون فرضیه آماره های T تست تک نمونه ای و همبستگی پیرسون بود. فرض پژوهش عدم توجه به بافت روستای کنزق قدیم در ساخت روستای جدید و کاهش مؤلفه های حس مکان و در نتیجه کاهش رضایت ساکنین بود. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه جهت پاسخگویی به سوالات این پژوهش بوده : جابه جایی بافت روستای کنزق تا چه میزان بر مؤلفه های حس مکان تأثیرگذار بوده است؟ و تغییرات مؤلفه های حس مکان در جابه جایی روستای کنزق چگونه است؟ نتایج حاصل نشان داد که در این جابه جایی حس رضایت اهالی از روستای جدید به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر رفاهی افزایش یافته و بر خلاف فرض پژوهش فقط مؤلفه هویت کاهش یافته است. در میان وابستگی به مکان با اجتماع پذیری، هویت و دلبستگی به مکان، همبستگی و ارتباط مستقیم وجود دارد.
سنجش شاخص های خلق حس مکان در توسعه های جدید شهری، نمونه مورد مطالعه: شهرک قدس قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
51 - 64
حوزه های تخصصی:
امروزه تضعیف ماهیت مکان یکی از مهمترین چالش های پیشِ روی شهرهای معاصر است. به گونه ای که ادراکات ساکنان را در رابطه خاصِ بین فرد و محیط، تحت الشعاع قرار داده است. مقاله حاضر در نظر دارد تا با شناسایی شاخص های تأثیر گذار به سنجش حس مکان در توسعه های جدید شهری بپردازد. به این منظور شهرک قدس واقع در شهر قم به عنوان نمونه مطالعاتی این پژهش انتخاب شده است. این مطالعه، ابتدا به تشریح مفهوم حس مکان، سطوح و مؤلفه های تشکیل دهنده آن از دیدگاه صاحبنظران حوزه های مرتبط علمی می پردازد و سپس در قالب چارچوبی مفهومی، متشکل از سه مؤلفه اصلی (کالبد، فعالیت و ادراک)، 12 شاخص و 45 زیرشاخص، به ارزیابی حس مکان در ساکنان شهرک قدس می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است که از نظام آمیخته بهره می برد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی است که در بستری پیمایشی با جامعه آماری 245 نفر از ساکنان شهرک قدس و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در قالب دو گونه تحلیل توصیفی و استنباطی و با بهره از روش های آماری مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS23 و Amos Graphic26 صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش از میان سه مؤلفه سازنده حس مکان، مؤلفه های کارکردی_ فعالیتی، ادراکی_معنایی و کالبدی_بصری به ترتیب وزن بیشتری در سنجش حس مکان ساکنان کسب کرده اند. همچنین مطلوبیت برازش مدل مفهومی پژوهش با توجه به شاخص های طرح شده در مدل سازی معادلات ساختاری تأیید می گردد.
عوامل مؤثر بر شکل گیری حس مکان ماندگار در اذهان عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر جاودانگی و مقبولیت یک اثر معماری در میان عموم از آن جهت لازم و ضروری است که امروزه بحران در زیستگاه های بشری ناشی از عدم توجه کافی به مقوله مکان و کیفیات آن در خلق فضاهای معماری و شهری قابل تأمل است. شرط لازم برای ماندگاری مکان در اذهان، برخورداری آن مکان از حس تعلق اکثریت مخاطبان است؛ لذا معنای مکان و عوامل تشکیل دهنده حس تعلق به آن، می تواند در دستیابی به هدف پژوهش، یعنی عوامل ایجاد حس مکان ماندگار در اذهان عمومی کمک شایانی نماید. در پژوهش حاضر با تعریف مکان و عوامل تشکیل دهنده حس مکان، بر پایه تحلیل محتوای متون به دست آمده از روش کتابخانه ای، مدلی با عنوان عوامل ایجاد مکان ماندگار در اذهان عمومی ارائه می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد، برای ایجاد مکان ماندگار در اذهان عموم، توجه توام به سه عامل محیط، تصورات و مدیریت ضروری است.
فهم مولفه های محیطی مؤثر بر شکل گیری حس تعلق مکانی در بازار سنتی ایران و مقایسه آن با مجتمع های تجاری مدرن (نمونه موردی بازار سنتی کاشان و مجتمع تجاری صفویه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
17 - 32
حوزه های تخصصی:
بازار یکی از عناصر تأثیرگذار در شهرهای تاریخی مسلمانان است. در طول شکل گیری این شهرها، بازارها همواره دارای عملکردهای متعدد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فرهنگی بوده اند. این مقاله بر آن است تا بامطالعه روی بازار سنتی به ارزیابی نقش فضای معماری در کیفیت محیط بپردازد؛ و اینکه چگونه بازار سنتی ایرانی با در نظر گرفتن فرایند ادراکی به نیازهای انسانی پاسخ داده و منجر به خلق خاطره جمعی و حس تعلق به مکان شده است. لذا شناخت مؤلفه های اثرگذار در القا حس مکان و ارزیابی چگونگی پاسخ فضاهای سنتی و مدرن به نیازهای انسانی، مدنظر تحقیق است تا بتوان با شناسایی عوامل مؤثر به ارتقا کیفیت فضاهای مشابه معاصر کمک کند.با تهیه پرسشنامه و بررسی پیمایشی اطلاعات، جمع آوری و در نرم افزار spss داده ها تجزیه وتحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود مؤلفه های حس مکان در بازار سنتی ایرانی تأیید شد و مدل و پیشنهادهای کاربردی برای فضای مشابه معاصر ارائه گردید.
تحلیلی بر رابطه حس مکان با تعلق در محلات شهری (نمونه موردی: محله باقرآباد شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
107 - 122
حوزه های تخصصی:
تعلق از موضاعات کلیدی مطالعات شهری می باشد. در نوسازی محلاتی که در محدوده مرکزی شهرها واقع شده اند، مشارکت ساکنان در نوسازی، عاملی اساسی بشمار می رود. تعلق زمینه ای را برای مشارکت فراهم می آورد. با توجه به رواج اقتصاد خدماتی و مصرف گرایی در شهرها، تعلق بیشتر بصورت نمادین و عملگرا جلوه می کند. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نیز، ماهیت اجتماعی و عمل گرای تعلق را در فرایند تغییرات محلات مورد توجه قرار می دهند و از عاملیت انسانی و ذهنیت گرایی(حس مکان) در این مسئله غفلت می کنند. این پژوهش در پی پر کردن این شکاف و بررسی همبستگی بین این دو می باشد. به این ترتیب هدف این مقاله این است که نشان دهد با وجود تنوع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در محله تاکید صرف بر تعلق نمادین و عملگرا باعث بوجود آمدن جدایی گزینی اجتماعی می شود و حس مکان (بودن در مکان) این مسئله را تعدیل می کند و باعث انسجام بیشتر می شود. جامعه آماری پژوهش ساکنین محله باقرآباد شهر رشت می باشند که محدوده آن توسط طرح جامع رشت و سند توسعه محلات تعیین شده است. با استفاده از جدول مورگان 375 نفر با عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پیمایش و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این است که ارتباط معنی دار مثبت بین حس مکان و تعلق وجود دارد و حس مکان در سطح متوسط بر تعلق اثر می گذارد. احساسات شخصی افراد همواره در اعمال و رفتارهایی که بیانگر تعلقشان است تاثیر گذار است. این بدان معناست که احساس شخصی و صمیمانه فرد برای تعلق داشتن به یک مکان باید همیشه با گفتارها و اشکال مطالبات اجتماعی - مکانی مطابقت داشته باشد . همچنین نتایج تحقیق مشخص می کند که مهم ترین شاخص حس مکان احساس عمیق محله که 84 % از واریانس و مهمترین شاخص تعلق، تحقق نیاز ها که 64% از واریانس را تبیین می کند.
تحلیل ارتباط حس مکان و سطح امنیت اجتماعی، مطالعه موردی: محله آبشوران، شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
191 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط حس مکان و سطح امنیت اجتماعی بر یکدیگر است. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع پژوهش، از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف نوع آن کاربردی و از نظر نوع داده کمی است. جامعه آماری تمام ساکنین بخش غربی محله آبشوران (سبزه میدان تا مدرس) شهر کرمانشاه بوده که مطابق سرشماری سال 1395 کرمانشاه کل جمعیت این بخش از محله 290 نفر معادل 73 خانوار است. در این میان 166 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی با توجه به ماهیت و نوع داده استفاده شده است. به این صورت که با به دست آوردن فراوانی و درصد، متغیرهای موردمطالعه توصیف می گردند و درزمینه آمار استنباطی از نرم افزار Spss در قالب آزمون آماری همبستگی پیرسون جهت سنجش ارتباط متغیرها بر همدیگر و آزمون رگرسیون چندمتغیره برای ارزیابی چگونگی این ارتباط استفاده شده است. یافته های آزمون پیرسون حاکی از آن است که میان ابعاد حس مکان و ابعاد امنیت اجتماعی همبستگی و رابطه متوسطی وجود دارد. به طوری که نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد 0.42 از تغییرات مؤلفه های اجتماعی مربوط به ابعاد حس مکان است. یافته های پژوهش گویای رابطه دو سویه میان ابعاد حس مکان و امنیت اجتماعی است به گونه ای که هرچه حس مکان افزایش یابد امنیت اجتماعی بیشتر می گردد و بالعکس هرچه امنیت اجتماعی بیشتر شود حس مکان نیز افزایش می یابد.
اثر سنجی قابلیت های کالبدی-فضایی مکان توانبخشی در تامین نیازهای شهروندان ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از مشکلات موجود در توانبخشی، بی توجهی به نیازهای روحی توانخواهان می باشدکه نقش مهمی در مشارکت افراد در توانبخشی ایفا می نماید. ارتقاء توانبخشی، پیامدهای مهم اجتماعی در پی دارد. قابلیتهای کالبدی مکان، انگیزه و تمایل افراد را برای حضور و مشارکت در فعالیت های محیط تحت تاثیر قرار می دهد. ایجادتجربه احساسات مطلوب در محیط توانبخشی افراد را به شرکت در فعالیتهای محیط ترغیب می نماید.
هدف پژوهش: هدف بررسی ارتباط بین مولفه های ایجاد کنندهحس مکان در محیط های توانبخشی و مشارکت توانخواهان در توانبخشی، با ایجاد احساس عزت نفس در آنان می باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی بوده که به صورت پیمایشی انجام گرفته و با استفاده از همبستگی وروش معادلات ساختاری تحلیل شده است. جامعهآماری پژوهش افراد ناتوان جسمی - حرکتی مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی منطقه1شهر رشت می باشند. با روش نمونه گیری در دسترس 46 نفر توانخواه جسمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخت استفاده شد. آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق بالاتر از 7/0 بدست آمد. در تحلیل داده ها، از نرم افزارهای SPSS22, AMOS22 استفاده گردید.
قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده جغرافیایی پژوهش شهرستان رشت در استان گیلان می باشد.
یافته ها: ضریب مسیر مولفه های حس مکان به عزت نفس 74/0، ضریب مسیر عزت نفس به مشارکت توانخواهان 69/0 و اثر غیرمستقیم 51/0 بدست آمده، بنابراین می توان گفت که عزت نفس در ارتباط بین مولفه های حس مکان و مشارکت توانخواهان نقش میانجی دارد.
نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که مولفه های ایجاد حس مکان از طریق تامین احساس عزت نفس، بر مشارکت توانخواهان در توانبخشی تاثیر گذار می باشد.
فراتحلیل مهم ترین عوامل حس مکان در فضاهای عمومی و مجازی ( مطالعه موردی: فضای عمومی مرکز شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حس مکان مفهومی است که از هر دو بعد فیزیکی و روانی به پیوند فرد با مکان منجر می شود و دلبستگی به مکان را در وی ایجاد می نماید. به این ترتیب انسان خود را جزئی از مکان دانسته و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام می شود. یکی از مهم ترین موضوعاتی که سبب حضور در یک فضای عمومی می گردد "حس مکان" است. اکنون جهان تجربه شگفتی از رشد رسانه های مجازی را شاهد است که روی ابعاد متنوعی از زندگی بشر تاثیرگذار می باشد، از جمله موضوع دلبستگی و حس مکان.هدف: این پژوهش با هدف تحلیل حس مکان در فضای عمومی و مجازی در جستجوی یافتن یک چارچوب نظری مدون می باشد تا به وسیله آن هم به برنامه ریزان شهری و هم فعالان عرصه مجازی کمک نموده تا در ارتقای حس مکان موفق تر عمل نمایند.روش شناسی تحقیق: پژوهش بر مبنای فراترکیب کیفی بوده و مقالات منتخب با استفاده از روش سندلوسکی و بارسو تحلیل می گردد. انتخاب مقالات بر اساس ارزیابی از طریق برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) صورت گرفته است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: مهم ترین فضای عمومی شهر رشت که در بافت مرکزی آن قرار دارد به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب شده است. این منطقه دارای کاربری های واجد ارزش میراثی بوده و از این رو بافت ارزشمند تاریخی شهر رشت نیز می باشد. بافت مذکور علاوه بر این که واجد ارزش های نادر زیبایی شناختی و مهمترین مکان ایجاد و تداوم خاطرات جمعی و هویت بخشی شهر می باشد به عنوان قطب مهم فعالیت های تجاری، فرهنگی و تفریحی شهر نیز شناخته می شود.یافته ها: پرداختن به موضوع حس مکان در ارتباط با رسانه های مجازی و هویت اجتماعی در این رسانه ها موضوع جدیدی بوده و از روش مورد استفاده در این پژوهش برای به دست آوردن مهم ترین مولفه ها و شاخص های موضوع تحقیق نیز، پیشتر در مقاله ای استفاده نشده است. یافته ها نشان می دهد موضوع حس مکان در فضای مجازی به رسمیت شناخته شده و اشتراک زیادی با شاخص های گفته شده در بخش فضاهای عمومی دارد. نتایج: تحقیق حاضر در نهایت منجر به تبیین مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر حس مکان در فضاهای عمومی و مجازی گردید که در بخش فضای عمومی شامل: ابعاد کالبدی، عملکردی، معنا، هنر و زیبایی، زیست محیطی و مردم واری و در بخش مجازی شامل: دو بعد فیزیکی و غیرفیزیکی می باشد.
تبیین شاخصه های تحقق پذیری معنای محیطی و پیشران های مؤثر بر ارتقای حس مکان در فضاهای اداری (جامعه آماری: کارمندان استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۷۲-۵۷
حوزه های تخصصی:
نوع بشر دارای ارتباطات گوناگونی با محیط پیرامون خود است. در قرن اخیر این موضوع و قابلیت ترجمه آن به زبان طراحی محیط و معماری، تحت عنوان حس مکان و معنای محیط مورد توجه طراحان قرار گرفته و تحقیقات بسیاری در سطوح مختلف آن صورت پذیرفته است. امروزه در گستره کاربری های مختلف، خلاء معنامندی فضاهای اداری بیش از پیش خودنمایی می کند، در حالی که حس تعلق به فضا احساس مسؤلیت افراد را به میزان قابل توجهی افزایش داده و ضمن ایجاد رضایت شغلی در کارمندان، بهره وری سازمان را افزایش خواهد داد. بدین جهت یکی از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت شغلی را می توان عوامل کالبدی و فضایی محیط کار دانست؛ فهم و احساس کارمندی که در ارتباطی درونی با محیط قرار می گیرد، با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری برای کارمندان می گردد. هدف اصلی در این پژوهش، پس از بررسی معنای محیطی، مفهوم حس مکان و عوامل موثر بر آن، تاثیر عوامل کالبدی و فضایی، اولویت بندی پیشران های موثر بر ارتقای حس مکان در فضاهای اداری بدون در نظر گرفتن شرایط موجود می باشد. در این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی، 8 سوال اصلی و 4 سوال دموگرافی در میان 385 نفر از کارمندان استان تهران مورد بررسی قرار گرفته و میزان تاثیر گذاری هر کدام از آنها بر مطلوبیت فضای کار مشخص شده است. سپس با استفاده از رگرسیون خطی با ضریب اطمینان 95 درصد به اثبات این فرضیه پرداخته شد که «حس مکان می تواند باعث افزایش کارایی و رضایت کارمندان شود». نتایج این پژوهش آشکار ساخت از میان عوامل هشت گانه ارتقاء کیفیت کالبدی و فضایی در ادارات، سه عامل کنترل سر و صدا، سبزینگی و دما به ترتیب تاثیرگذارترین عوامل در ارتقاء حس مکان و افزایش بهره وری کارمندان می باشند و عوامل فردی از جمله جنسیت، تحصیلات، سن و سنوات کاری در نتایج حاصله نقش مهمی را ایفا می کند.
بررسی مؤلفه های سازنده تصویر ذهنی شهروندان از مکان های شهری با تأکید بر رویکردهای پدیدارشناسی و روانشناسی محیطی؛ مورد پژوهی: مقایسه تطبیقی مناطق 1 و 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۲۳۰-۲۰۹
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری عرصه حضور شهروندان در قلمرو عمومی شهر هستند. این فضاها باید دارای شرایطی باشد که فرد بتواند در آن ها تجربه زیسته را بامعنی و مفهوم زندگی پیوند داده تصویرهای ذهنی از فضاهای شهری درگیر بامعنی زندگی را تولید نماید؛ درصورتی که تجارب زیسته انسان در ارتباط با مکان ها توأم با بسترهای روانی از معنی و مفهوم زندگی نباشد، تصویر شکل گرفته در چارچوب نقشه های ذهنی سراسر اغتشاش و فاقد مفاهیم و معانی زندگی خواهد بود. تحقیق حاضر در برخورد با مسئله تضعیف پیوند انسان و مکان در شهرهای امروزی در تلاش است تا ضمن بررسی نظریات برگرفته از رویکردهای پدیدارشناسی و روانشناسی محیطی، به بررسی عوامل مؤثر بر تشکیل تصویر ذهنی شهروندان از مکان های شهری از منظر این دو دیدگاه پرداخته و ارتباط عوامل فردی با مؤلفه های سازنده تصویر ذهنی از مکان را در دو محیط متفاوت موردبررسی قرار دهد. ازاین رو محله تجریش از منطقه 1 و محله شهرک ولیعصر از منطقه 18 تهران با توجه به تفاوت های موجود درزمینه های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به عنوان نمونه موردمطالعه و از طریق نمونه گیری وضعی انتخاب شدند. تحلیل آماری حاصل از داده های به دست آمده از طریق پرسشنامه بیانگر این موضوع بود باوجود تفاوت معنادار میان رضایتمندی از مؤلفه های سازنده ی تصویر ذهنی در این دو محله، میان ویژگی های فردی پاسخ دهندگان رضایتمندی از مؤلفه های مذکور در هر دو محله همبستگی وجود دارد؛ بدین معنا که باوجود تفاوت معنادار در خصوصیات ادراکی و شناختی از محیط زندگی در دو محله، ولیکن ویژگی های فردی پاسخ دهندگان فارغ از شرایط مکانی محیط زندگی بر ساخت تصاویر ذهنی تأثیرگذار است.
سنخیت شناسی عوامل تاثیرگذار بر «هویت و حس مکان» در سیر تحول «نظریه محله» با رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۸۶-۶۵
حوزه های تخصصی:
سنخیت شناسی عوامل تاثیرگذار بر هویت و حس مکان از مقولات مهمی است که نقشی اساسی در ایجاد فضاهایی سرزنده و برخورداری از شرایط زیستی مطلوب برای شهروندان و ساکنان شهرها خاصه در مناطق کلانشهری دارد؛ چنانچه احراز هویت یک مکان این امکان را می دهد که فرد در آن فضا مطمئن تر و با آرامش بیشتر حرکت کند. در این مقاله بررسی این مووضع در روش «توصیفی- تحلیلی» مورد نظر بوده و عوامل احراز هویت حس مکان در ساختار محلات در پرتو «نظریه محله» معرفی شده اند که روش «فراتحلیل» نیز درپی جمعبندی تحقیقات و نظریات موجود در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شناخت، آشنایی و تسلط ذهنی بر هویت و حس مکان در فضا نه تنها نیروی زیادی برای ادراک طلب نمی کند بلکه آسودگی خاطر و احساس هویت مندی و حس مکان در استفاده از فضای محلات را به دنبال دارد؛ چنانچه احساس کنش مندی و خوانایی فضا لازم و ملزوم این همانی با فضاست. در پایان نیز مولفه ها و شاخص های احراز هویت و حس مکان به اختصار مورد اشاره قرار گرفته است.
ارزیابی تاثیرپذیری حس تعلق شهروندی از حس مکان با تاکید برمولفه ی معنای آن؛ مورد مطالعاتی: شوشتر نو در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۱۸۹-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی باخصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، از مفاهیم فرهنگی موردنظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود. از آنجا که فضا عاملی مؤثر در متمایز ساختن محیط از معماری است، به لحاظ کالبدی، محیطی با کاراکتر مشخص و می تواند در آفرینش حس مکان موفق تر باشد. با توجه به اهمیت این حس در ارتقاء کیفیت فضای طراحی شده این پژوهش به بررسی مفهوم حس مکان و عوامل مؤثر در شهر شوشتر نو در استان خوزستان بر آن پرداخته و تأثیرعوامل کالبدی و عوامل شناختی استفاده کنندگان بر احساس افراد نسبت به فضا را بررسی می کند. این مقاله در ابتدا به معنای حس مکان و مفهوم آن از دیدگاه های مختلف پرداخته و در نهایت سطوح مختلف و عوامل شکل دهنده آن ر ا بیان می کند و در نهایت مدلی برای نشان دادن چگونگی تأثیرات این عوامل ارائه می کند. مدل پیشنهادی قابل فهم و کاربردی این مقاله می تواند چارچوبی برای آگاهی طراحان نسبت به چگونگی تأثیر فضای معماری بر حس استفاده کنندگان فراهم آورد.
تدوین معیارهای طراحی منظر شهری در راستای برانگیزش حس تعلق به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۰
۴۶۰-۴۳۵
حوزه های تخصصی:
گسترش ابعاد مختلف شهرنشینی در سالهای اخیر و رواج یافتن اقدامات شهرسازی جدید، بافت های شهری را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، بطوریکه امروزه، محدوده های وسیعی از شهرهای کشور و علی الخصوص مناطق و مناطق جدید صورت گرفته در شهرها، با معضلات پیچیده ای از جمله بحران حس تعلق مکانی و هویت شهری رو به رو هستند و روند افت منزلت مکانی- اجتماعی آنها رو به افزایش است. لذا، منظر و سیمای شهری موضوعی مهم و حتی چالش برانگیز در میان صاحبنظران طراحی شهری، معماری و طراحی محیطی است، به گونه ای که نبود ادبیات واحد در این میان حتی به سوء برداشت هایی نیز انجامیده است. از طرف دیگر، اغلب مطالعات مربوط به مکان و موضوعات مرتبط با آن از جمله حس مکان که در حیطه روانشناسی ادراک و علوم تربیتی مورد مداقه قرار گرفته، در شهرسازی به خودی خود کفایت نمی کند و این وظیفه طراح و برنامه ریز است که با بهره برداری از این علوم اقدام به خلق حس مکان نماید و می بایست آنرا چنان طراحی کند که برای مردم قابل درک باشد و با خلق فضاهای عمومی با کیفیت و مطلوب در میان تراکم ساخت و سازها، پهنه ای برای شکل گیری رویدادهای جمعی مهیا سازند؛ فضاهایی که توان القاء حس مکان به شهروندان را دارند. در این مقاله به اصول و معیارهای طراحی منظر در راستای برانگیزش حس مکان اشاره شده و در پایان اصول ادراکی و زمینه ای در طراحی منظر شهری برای ارتقا حس مکان و تعلق به مکان به اختصار تدوین و ارائه شده است.
تبیین اصول و مبانی طراحی منظرین شهرهای ساحلی در راستای افزایش حس تعلق به مکان؛ نمونه موردی: ساحل شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
۸۲-۶۳
حوزه های تخصصی:
مطابق آمارهای موجود حدود کمتر از نیمی از جمعیت جهان در فاصله ۲۰۰ کیلومتری از خط ساحلی زندگی کرده که مطابق پیش بینی ها این تا سال ۲۰۲۵ این رقم با رشد دوبرابری مواجه خواهد شد. از سویی دیگر، ارتقاء کیفیت بصری و اکولوژیکی محیط و منظر و ارتقاء حس تعلق به مکان در سازمان فضایی می تواند تسهیل گر کیفیت مطلوب محیطی و تعریف الگوی منحصر به فردی از هویت برای سواحل شهری باشد؛ براین اساس در این مقاله به بررسی معیارها و اصول طراحی منظر شهرهای ساحلی در راستای ارتقا حس تعلق به مکان پرداخته شده است. روش تحقیق این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» و روش «فراتحلیل» بوده است که از روش تحقیق «پیمایشی» با ابزار «پرسشنامه» برای تدوین معیارهای طراحی منظر موردنظر کاربران در راستای برانگیزش حس تعلق به مکان در آن ها استفاده شده است. «جامعه آماری» شامل کاربران نوار ساحلی در شهر بوشهر بوده که بر اساس «فرمول کوکران» تعداد ۳۸۹ نفر و روش تصادفی ساده انتخاب شده اند و به منظور سنجش پایایی سوالات پرسشنامه از نرم افزار Spss۲۵ و تکنیک ضریب «آلفای کرونباخ» استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مولفه های تاثیرگذار طراحی منظر شهرهای ساحلی در راستای افزایش حس تعلق به مکان عباتند از: عوامل محیطی، موقعیت مکان، تنوع فضایی، ایمنی، زیبایی بصری و نفوذپذیری. همچنین نتایج تحقیق نشان از آن دارد که حس تعلق به مکان استفاده کنندگان ساحل در بعد شناختی (هویتی) و عاطفی (دلبستگی) در سطح بالایی قرار دارد. بعد رفتاری (وابستگی) نسبت به بعد شناختی و عاطفی در سطح پایین تر قرار دارد و نشان می دهد ساحل در برآورده کردن نیازهای آن ها موفق عمل نکرده که عدم تجهیز خط ساحلی برای شکل گیری فعالیت های تفریحی و مرتبط با آب، عدم وجود بسترهای مناسب جهت استقرار خانواده، تداخل حرکت سواره و پیاده، تهدیدات ناشی از فرسودگی و تخریب بافت تاریخی بوشهر در این امر موثر می باشند.
تحلیل نوشهرگرایی با تأکید بر حس تعلق به مکان (نمونه موردی: منطقه 2 کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
197 - 227
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنجش معیارهای جدید و ویژگی های طراحی یک شهر بر مبنای اصل توجه به حس مکان در نوشهرگرایی در وهله اول و در گام دوم بررسی میزان انطباق منطقه 2 شهرداری کلان شهر مشهد با این معیارها و تعیین اولویت هریک از شاخص ها بود. با توجه به رویکردهای نظری این پژوهش، مطالعه حاضر با روش توصیفی-تحلیلی بود. برای گردآوری داده ها و اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و استفاده از طرح های شهری، نخست برای شناسایی شاخص های تحقیق، از طریق پرسش نامه به جمع آوری اطلاعات اقدام شد؛ بر این اساس، 4 شاخص و 9 زیرشاخص مطرح در این زمینه شناسایی شد. براساس فرمول کوکران، 391 پرسش نامه در بین شهروندان منطقه 2 شهر مشهد توزیع شد. برای بررسی سؤالات تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری رگرسیون و T تک نمونه ای و از مدل تصمیم گیری براساس مقایسات زوجی DEMATEL استفاده شد. نتایج تحقیق از میان 391 شهروند نواحی چهارگانه منطقه 2 شهرداری مشهد حاکی از متوسط بودن سطح شاخص های چهارگانه تحقیق است. یافته های حاصل از تحلیل آزمون رگرسیون چند متغیره خطی بیانگر این است که چهار شاخص تحقیق به دلیل اینکه سطح خطای مقدار t آن ها کمتر از 0.05 است، تأثیر زیادی بر حس مکان داشته اند. نتایج آزمون تی، فرضیه تحقیق مبنی بر متوسط بودن حس مکان در منطقه را تأیید کرده و آزمون رگرسیون خطی، ارتباط هریک از شاخص ها برای حس مکان را تأیید می کند. در بین نواحی چهارگانه منطقه 2، به ترتیب ناحیه 2 با میانگین 27/3، ناحیه 3 با میانگین 19/3، ناحیه 4 با میانگین 91/2 و ناحیه 1 با میانگین 83/2 وضعیت مناسبی برای بهبود حس مکان دارند. درنهایت تکنیک دیمتل نشان می دهد که شاخص زیست محیطی با میانگین 93/3 دارای بیشترین اهمیت برای تقویت حس مکان در منطقه 2 شهرداری مشهد است.
ارزیابی ترجیحات حسی موثر بر حس مکان کاربران در بازار تبریز- ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
161 - 187
حوزه های تخصصی:
از دیرباز بازارها یکی از مهم ترین فضاهای عمومی در کالبد شهری بوده اند که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب نموده و همواره از پویایی بالایی برخوردار هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مولفه های ترجیحات حسی موثر بر حس مکان کاربران در بازار تاریخی تبریز صورت پذیرفته است تا زمینه ای برای تداوم حیات، ماندگاری و تقویت پیوند میان میراث معماری با کاربران آن باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از جهت ماهیت به روش توصیفی-پیمایشی در بازار تاریخی شهر تبریز- ایران صورت پذیرفته است. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و منابع مکتوب، مشاهدات عینی، برداشت های میدانی و پرسشنامه به تعداد 384 عدد بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی هر یک از متغیرها از نرم افزار spss 20و Amos 24 بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد 75 درصد از تغییرپذیری حس مکان براساس متغیرهای ترجیحات حسی قابل پیش بینی بوده و متغیرهای شنوایی که شامل صدای انسان، صدای موسیقی، صدای مکانیکی، بوی مصنوعی، بوی طبیعی و نیز لامسه که شامل عملکری و ابزاری، بینایی که شامل انسجام، پیچیدگی و رمزآلود کمتر از 05/0 بوده و معنی دار هستند. پژوهش حاضر به طراحان، مدیران و برنامه ریزان شهری در جهت حل مشکلات رابطه انسان و محیط از نقطه نظر روان شناختی محیط کمک کرده و منجر به ارتقای کیفیت محیطی و اجتماعی، تداوم و ماندگاری حیات اینگونه فضاها خواهد بود.
ارزیابی میزان تحقق پذیری اهداف شهرهای جدید در ایران (مطالعه موردی: شهر جدید صدرا)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
29 - 41
حوزه های تخصصی:
شهرهای جدید پس از جنگ جهانی دوّم الگویی برای کمک به حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و محیطی شهرهای بزرگ بودند. این الگو، توزیع جمعیت و اشتغال را در کل فضای سرزمینی ارائه داد؛ بدین ترتیب ایده شهر جدید با ابزار توسعه ناحیه ای بسرعت در سراسر جهان گسترش یافت. در ایران، اندیشه ایجاد شهرهای جدید، به معنای امروزی آن، عمدتاً از سال 1340 به بعد بدلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی که در کشور بوجود آمد، نضج گرفت. با توجه به گذشت دو دهه از احداث شهرهای جدید در ایران و هزینه های گزافی که در این راه صرف شده است، بررسی میزان دسترسی به اهداف احداث این گونه شهرها ضروری می باشد. در این پژوهش هدف ارزیابی میزان تحقق پذیری اهداف شهرهای جدید در ایران بوده، که بدین منظور به ارزیابی میزان تحقق پذیری اهداف شهر جدید صدرا با در نظر گرفتن دو مؤلفه مهم حس مکان و دسترسی به خدمات پرداخته ایم. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده نموده ایم. جامعه آماری شامل شهروندان شهر جدید صدرا و جامعه نمونه شامل 400 نفر از ساکنین این شهر جدید می باشد. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در این شهر تکمیل و جمع آوری گردید. بعد از وارد کردن پرسشنامه ها در محیط نرم افزار SPSS برای آزمون فرضیه های تحقیق علاوه بر استفاده از آمار توصیفی، از آزمون T تک نمونه ای(One-sample T test ) برای مقایسه میانگین ها، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که: شهر جدید صدرا در ایجاد حس مکان در بین شهروندان و ارائه خدمات و امکانات شهری به ساکنین موفق نبوده است.