مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
هنر قاجار
زمودگری ازجمله هنرهای صناعی برجسته در تاریخ فلزکاری ایران به شمار می آید که ساخت هر نوع الصاقات فلزی روی در و پنجره های سنتی و قدیمی را شامل می شود. یکی از مراکز زمودگری عصر قاجار، شهر کاشان بوده که آثار آن روی سطح در های چوبی در بافت قدیم شهر با تنوعی از یراق آلات فلزی نمایان است. با توجه به کیفیت ممتاز آثار زمودگری عصر قاجار در شهر کاشان و فقدان مطالعات کافی در جهت شناسایی و مطالعه شاخصه های کیفی آن ها، این پژوهش قصد دارد تا به گونه شناسی آثار زمودگری نصب شده بر درهای ورودی ابنیه تاریخی کاشان در عصر قاجار بپردازد. بازگشت به گسترش صنعت گردشگری و ضرورت احیای بافت های تاریخی و مرمت بناهای گذشته که میراثی از فرهنگ خانه ایرانی است، ضروری است تا با شناسایی این آثار گامی هرچند کوچک در جهت حفظ و احیای هنرهای صناعی کم تر شناخته شده هم چون زمودگری برداشته شود. ماهیت پژوهش حاضر کاربردی، روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. آن چه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته، شامل آثار زمودگری متعلق به درهای ابنیه قاجاری کاشان نظیر منازل مسکونی، تیمچه ها و سراها، مساجد و حمام ها است. نتایج کلی نشان می دهد که در دوره قاجار، از میان یراق آلاتی که روی در های ابنیه کاشان نصب شده اند، کوبه و پولک زیر کوبه از لحاظ ساختار فلزی تنوع بیش تری نسبت به سایر یراق ها دارند. در این میان، ابنیه ای که دارای یراق فولادی هستند شامل بناهای مسکونی، کاروانسراها، سرا ها، تیمچه ها و حمام ها می باشند. اماکن دیگر با کاربرد مذهبی مانند مساجد، هم چنان که دارای میخ ها و گل میخ های فولادی هستند، کوبه و پولک زیر کوبه ساخته شده از فلز برنج یا برنز را نیز دارا هستند. بیش ترین تنوع از لحاظ فرمی مربوط به پولک زیر کوبه ها و پولک زیر گل میخ ها است اما در این بین، گوناگونی فرم کلی کوبه های مردانه و زنانه نیز مشهود است.
گفت وگومندی سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار و نقش آن در تصویرگری شخصیت شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
179 - 197
حوزه های تخصصی:
سراسطوره های مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکل دهنده گفت وگوهایی هستند که به جریان های فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت می دهند. در دوره قاجار، ورود و ترویج سراسطوره فرنگ در ایران باعث به وجودآمدن تحولاتی شایسته توجه در حوزه فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و به خصوص تصویرگری زنان مفهوم «دیگری» این دوره بود. ازاین رو، این پژوهش با انتخاب «شخصیت شیرین»، که شخصیتی با ظرفیت بالا برای «دیگری»شدن و «فرنگی»شدن در آن دوره بود، به مطالعه گفت وگومندی (باختینی) سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار پرداخت. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که در یک جامعه، که در یک زمان تحت تأثیر چند سراسطوره مختلف است، نحوه تأثیرگذاری سراسطوره ها بر شکل گیری و تحولات یک ایکون اسطوره ای کلان چگونه است؟ بدین منظور، بررسی تصاویر موجود از صحنه «آبتنی شیرین» به منزله پیکره مطالعاتی با روش تحلیل های بینامتنی و بیناگفتمانی بدین نتیجه رسید که در دوره قاجار بین سه سراسطوره فرنگی، ایرانی و اسلامی گفت وگویی شکل گرفته که سراسطوره اسلامی در آن نقش میانجی دو سراسطوره دیگر و فراهم کننده مقدمات گفت وگو را برعهده داشته، اما درنهایت، باگذشت زمان و قوت گرفتن این گفت وگو، سراسطوره اسلامی از آن خارج شده است.
مضامین شمایل نگارانه در نقاشی دیواری خانه نصیرالملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
5 - 18
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اعصار تحول هنر و معماری ایران، به خصوص در قالب نقاشی های دیواری، دوران قاجاریه است. از مشخصه های بارز این عصر ارتباط با غرب و الگوبرداری از فرهنگ و هنر آن است. هنر دیوارنگاری قاجار در ابنیه های مختلفی از جمله خانه ها نیز نمود داشته است. خانه نصیرالملک شیراز، از جمله بناهای تاریخی متعلق به دوره قاجار است که در تالار شاه نشین آن، سقف نگاره های شاخص و متنوعی وجود دارد. با نظر به این که نقاشی های موجود در سقف های این بنا تلفیقی از مفاهیم و مضامین ایرانی-غربی است، لذا مطالعه نقوش آن ها به جهت درک بهتری از گرایشات تصویری هنر سقف نگاری قاجار و هم چنین با توجه به فقدان اطلاعات در این زمینه، ضرورت دارد. نقاشی های سقفی بنای منتخب جهت پاسخ به سؤال زیر مورد بررسی قرار گرفته است. این نقاشی ها از نظر تحلیل شمایل شناسانه بیانگر چه مضامین و بازنمایی هایی هستند؟هدف از نوشتار پیش رو، مطالعه، شناخت و بررسی نقوش طرح شده در سقف خانه نصیرالملک به روش شمایل نگارانه است. مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات میدانی نظیر تحلیل در محل و ثبت تصویر نگاره ها و هم چنین تشریح آن ها در کنار مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است.نتایج این پژوهش توجه مخاطب را علاوه بر نقش های موجود در هر دیوارنگاره به مفاهیم نهفته در آن نیز جلب خواهد کرد. نگاهی معناشناسانه به هنر این عصر، این حقیقت را آشکار می کند که با وجود تکرار و الهام گیری از هنر گذشته، هنر این دوران در نهایت، به ماهیتی و مضمونی جداگانه دست یافته است که می توان آن را سبک هنری قاجاریه نام نهاد. در پایان پژوهش حاضر تلاش شده است تا به درک عمیقی از مفاهیم موجود در دیوارنگاری های این عصر در شیراز، دست پیدا کرد.
جایگاه و نقش نمادین قلمدان در بستر تاریخ اجتماعی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشیاء و آثار هنری هر دوره می توانند راوی تاریخ و سبک زندگی مردمان آن دوره باشند. ازجمله این اشیاء قلمدان است که کارکرد و جایگاه مهمی در متن زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان دوران قاجار داشت. ازاین رو مسئله این پژوهش واکاوی نقش قلمدان در متن زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان در عصر قاجار است، اینکه چگونه می توان از طریق بررسی جایگاه و کاربرد قلمدان های لاکی در میان اقشار مختلف جامعه ایران، بخشی از تاریخ و سبک زندگی مردمان آن دوران را روایت کرد. آنچه با کنکاش در گزارش ها و شواهد تاریخی به آن پرداخته می شود. طی دوران قاجار به شکل قابل توجهی سبک زندگی ایرانیان باسواد و صاحب منصب با قلمدان پیوند می خورد. از بعد اجتماعی قلمدان بیش از هر چیز نمایانگر طبقه اجتماعی میرزاها بود. از سوی دیگر قلمدان به شکلی نمادین در سپهر سیاسی قاجار نشانی از شأن و اعتبار و مقام بود؛ جز هدایای سلطنتی نفیس و در بالاترین سطح نشانه صدارت بود؛ اما هرچه به پایان دوران قاجار نزدیک می شویم با تغییر الگوهای فرهنگی و اجتماعی به خصوص تغییرات سبک زندگی، به تدریج این شیء ارزش ها و دلالت های نمادین خودش را از دست داد و به مانند بسیاری اشیای فرهنگی به تاریخ پیوست.
نخستین مدارس و مدرسان نقاشی در ایران، بر پایه مستندات تاریخی قاجار
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
103 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه هایی که در برنامه مدارس جدید دوره قاجار مورد عنایت قرار داشت، آموزش نقاشی بود که هم در مدرسه ای چون دارالفنون که داعیه آموزش علوم و صنایع بدیعه را داشت، تعلیم داده می شد و هم در مجمع الصنایع که با هدف آموزش و ترویج صنایع و فنون متنوع تأسیس شده بود، دنبال می گردید. گزارش های پراکنده ای از نحوه آموزش نقاشی در مدارس مذکور و همچنین از فعالیت نخستین معلمان نقاشی در دست است و همین پراکندگی سبب بروز برخی اشتباهات و تناقضات در این موضوع گردیده است. نوشتار حاضر با هدف روشن شدن برخی از این ابهامات و رفع تناقضات و با روش تحقیق، توصیفی تحلیلی، انجام پذیرفته است. گرد آوری داده ها به شیوه اسنادی کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش استقرائی صورت گرفته است. با رجوع به اسناد اصلی دوره قاجار ازجمله سفرنامه ها، روزنامه ها، خاطرات و نقشه ها و سپس با تطبیق اطلاعات آنها، تفاوت میان عملکرد دو مدرسه دارالفنون و مجمع الصنایع و رویکردهای متفاوت در آموزش نقاشی در این دو مؤسسه روشن می شود. همچنین تمایز میان فعالیت در مجمع الصنایع اول و دوم و خلط این دو مدرسه همنام در برخی منابع، که سبب پاره ای اشتباهات تاریخی شده است، مورد بحث قرار می گیرد. در باب نخستین معلمان جدید نقاشی نیز ازآنجاکه در تعدادی از منابع امروزی از میرزا ملکم خان به عنوان نخستین معلم نقاشی یاد شده است، جستار حاضر بر پایه مقایسه اسناد تاریخی و گزارش های موجود از فعالیت ملکم خان، روشن می کند که ملکم خان را نمی توان نخستین معلم نقاشی در مدارس جدید دانست.
کارکرد زیبایی شناسی پیکرنگاری زنان رقصنده و نوازنده در نقاشی دوره اول قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نقاشی های پیکرنگاری درباری در دوره اول قاجار بیشتر با چهره شاه و درباریان شناخته می شود ولی بخشی از نقاشی این دوران تصاویر نقاشی شده از زنان درحال رقص و نوازندگی می باشند. این تصاویر نیز از قوانین پیکرنگاری درباری پیروی می کند ولی بخش پیکرنگاری از زنان به صورت مستقل هیچ گاه هدف پژوهش نبوده است. این نوع نقاشی ها برخلاف پیکرنگاری درباری جنبه سیاسی و تبلیغاتی نداشته و با معیارها و قوانین پیکرنگاری درباری برای تزیین کاخ ها به کار می رفته است و بدون امضای هنرمندان نقاشی می شده است. هدف از این پژوهش مطالعه تحلیلی نقاشی پیکرنگاری درباری از زنان در دوره اول قاجار و معیارهای زیبایی شناسی آن می باشد. سوال دراین پژوهش به این شرح است که چه معیارهای زیبایی شناسی برای پیکرنگاری از زنان در دوره اول قاجار وجود دارد؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی با نقاشی رسمی پیکرنگاری درباری دراین دوران وجود دارد؟روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های نقاشی پیکرنگاری زنان و نمونه های موزه ای انجام شده است، شیوه تحلیل آثار براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کار رفته در ویژگی های ظاهری نقاشی های زنان در دوره اول قاجار است.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که نقاشی پیکرنگاری از زنان در دوره قاجار بخش مهمی از نقاشی پیکرنگاری درباری رسمی دراین دوران بوده است، نقاشی ها جنبه تزیینی و آرمان گرایانه داشته و دارای نقوش و تزیینات متنوع تری هستند. در قوانین زیبایی شناسی، آرمان گرایی، استفاده از تزیینات و نقوش، اغراق درچهره پردازی دارای اشتراکاتی با پیکرنگاری رسمی از شاه و درباریان است. در این نقاشی ها زنان مطابق با الگوهای تعریف شده در ادبیات ایران جوان، زیبا، درحال رقص، نواختن ساز و حرکات آکروبات بازی نشان می دهد
مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ قاجاری عطروش در شیراز به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیراز در دورهٔ قاجار در زمینه کاشیکاری صاحب سبک بود. حضور خانواده های هنردوست و کاشی نگاران هنرمند در دورهٔ قاجار باعث خلق کاشیکاری های زیبایی در این شهر شد و کاشی هفت رنگ به وفور در تزئین بناهای مختلف ازجمله خانه ها به کار رفت. از میان خانه های قاجاری دارای کاشیکاری در شیراز، خانهٔ عطروش نمونه های متنوع و بااهمیتی از کاشیکاری هفت رنگ دارد که برخی از آن ها در حال ازبین رفتن هستند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ عطروش به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش در دورهٔ قاجار و ارائه تصاویر خطی این نقوش برای کمک به بازآفرینی کاشیکاری های خانه است که در حال نابودی هستند. پرسش پژوهش عبارت است از این که کدام نقوش و به چه شکلی در کاشیکاری های هفت رنگ خانه عطروش به کاررفته اند؟ روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است و داده ها به روش کیفی تجزیه وتحلیل شده اند. به منظور انجام پژوهش، 10 تابلوی کاشیکاری هفت رنگ در خانهٔ عطروش بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد نقوش متنوعی مانند نقوش گیاهی، جانوری، انسانی، اسطوره ای، نظامی، نقوش بیانگر مضامین روایتی- مذهبی، روایتی- ادبی و روایتی-روزمره در کاشیکاری ها به کاررفته اند. نقوش گیاهی به صورت گل و گلدان، و درخت و نقوش انسانی در قالب شخصیت مذهبی، ادبی، روحانی، فرد عادی و شکارچی تصویر شده اند. جانوران به صورت جانوران اهلی و وحشی و پرندگان عمدتاً در ترکیب با نقوش گیاهی دیده می شوند. نقوش اسطوره ای به شکل فرشته های بالدار و شیر و خورشید هستند. نقوش بیانگرِ مضامین روایتی به صورت اشاراتی به قصص قرانی، داستان های شاهنامه و پنج گنج نظامی و یا فعالیت های روزمره هستند و نقش نظامی به شکل سرباز ترسیم شده است.
سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق (با تمرکز بر کتیبه نویسی در معماری) از دوره تیموری تا دوره قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
73 - 86
حوزه های تخصصی:
از عناصر مهم تزئینات معماری پس از اسلام کتیبه نویسی است. پس از پدید آمدن انواع قلم در خوشنویسی اسلامی، شیوه های متنوع کتیبه نویسی و اجرای کتیبه نیز پدید آمد. از کتیبه تعریف های گوناگون ارائه شده است اما ملموس ترین تعریف آن نوشته ای است بر هر سطحی یا شیئی غیر از کاغذ، و تعریف اصطلاحی کتیبه که ساحت ویژه نیز به آن می بخشد نوشتن بر بخش هایی ویژه از بنا است، بنابراین بهتر است بین نوشته بر اشیاء سفالی، فلزی، قالی و ... با کاربرد کتیبه در معماری تفاوت قائل شد. نکته قابل توجه دیگر این است که اگر انواع این نوع نوشته را بر اشیاء و بوم های غیر از کاغذ کتیبه بنامیم در تاریخ گذاری قدمت کتیبه در اقلام گوناگون باید تجدید نظر کرد.در این نوشتار محور بحث کتیبه در معماری به ویژه کتیبه نویسی به قلم نستعلیق است و پرسش اساسی مقاله از چگونگی سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق در معماری ایران، از ابتدای پیدایش تا دوره قاجار، در فرم، محتوی، مصالح و ساختار ترکیبی است. البته کتیبه هایی که با هدف و مبتنی بر اصول خوشنویسی و در پیوندی ارگانیک در تزئینات بنا به وجود آمده باشد. ازجمله خطوطی که در کتیبه نویسی کاربرد فراوان پیدا کرد خط یا قلم نستعلیق است. قدیمی ترین کتیبه نستعلیق در قرن نهم ق (840 ق) در آستانه شاه نعمت الله ولی نوشته شد. و پس ازآن در اواخر قرن نهم و به ویژه در نیمه اول قرن دهم در قزوین و اصفهان رواج یافت. اما کتیبه نستعلیق در این دوره به عنوان کتیبه های فرعی و بیشتر با مضمون اشعار فارسی یا لوحه های احداثیه کاربرد دارد. مهم ترین دوره در کتیبه نویسی به قلم نستعلیق دوره فتحعلیشاه قاجار است. تحولات عمده در کتیبه نویسی این دوره در سه مقوله ترکیب در کتیبه، مکان کتیبه و مصالح کتیبه قابل بررسی است. قلم نستعلیق در این دوره مهم ترین قلم برای کتیبه نویسی است و برخلاف دوره های پیشین در دوره قاجار کتیبه های اصلی بنا به قلم نستعلیق نوشته می شود. در این دوره مصالح و روش های کتیبه نویسی نیز دستخوش تحول شده و کتیبه هایی به روش میناکاری روی خشت طلا، نقاشی پشت شیشه و قطاعی نشانگر استفاده از مصالح و روش های نو در کتیبه نویسی دوره قاجار است. این پژوهش با هدف بررسی بنیادین سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق از قرن نهم تا پایان دوره قاجار و به روش توصیفی_ تحلیلی انجام می پذیرد.