مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
حس انسجام
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه حس انسجام، شفقت به خود و هوش شخصی در دانش آموزان با و بدون اختلال انفجاری متناوب بود. مطالعه حاضر، توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای (پس رویدادی) است. از بین دانش آموزان پایه دهم شهر رشت با استفاده از پرسشنامه اختلال انفجاری متناوب، 150 نفر با اختلال انفجاری متناوب و 150 نفر بدون اختلال انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس حس انسجام، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه و فرم کوتاه پرسشنامه هوش شخصی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. براساس یافته ها، دانش آموزان دارای اختلال انفجاری متناوب حس انسجام و شفقت به خود کمتر نسبت دانش آموزان بدون اختلال دارند؛ ولی در هوش شخصی بین آنها تفاوتی دیده نمی شود. نتیجه گرفته می شود دانش آموزان دارای اختلال انفجاری در حس انسجام و شفقت به خود با دانش آموزان عادی، متفاوت ولی در هوش شخصی با هم تفاوتی ندارند.
کارآزمایی بالینی در زوجین آشفته: مقایسه اثربخشی درمان دلبستگی _ روایتی و فراتشخیصی یکپارچه بر حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمان دلبستگی _ روایتی و فراتشخیصی یکپارچه، از جمله درمان های یکپارچه نگر هستند که به مؤلفه های روان شناختی، هیجانی و ارتباطی به منظور هدف قرار دادن عوامل مؤثر بر آشفتگی در روابط زوجین توجه دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان دلبستگی _ روایتی و فراتشخیصی یکپارچه بر حس انسجام زوجین انجام شد. جامعه آماری، شامل زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر خرم آباد بود که با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس، 6 زوج (12 تن) که با توجه به نمره پرسشنامه آشفتگی زناشویی اشنایدر (1997)، جزو زوج های آشفته در روابط قرار می گرفتند - انتخاب شدند و در هر گروه 3 زوج قرار گرفت. طرح پژوهش، طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان بود. پروتکل درمانی دلبستگی _ روایتی و فراتشخیصی در دو تا چهار مرحله خط پایه و به ترتیب 14 و 12 جلسه مداخله ی 60 و 90 دقیقه ای و پیگیری دوماهه اجرا گردید. آزمودنی ها به پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1987) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. در گروه دلبستگی _ روایتی، طراز بهبودی برای حس انسجام در مرحله پس از درمان و پیگیری، به ترتیب 36/44 و20/48 درصد بود و در گروه فراتشخیصی یکپارچه در مرحله پس از درمان و پیگیری، 87/54 و 62/61 درصد بود. نتایج حاکی از این است که رویکرد فراتشخیصی یکپارچه و رویکرد دلبستگی _ روایتی، بر افزایش حس انسجام زوج های آشفته اثربخش بودند و رویکرد فراتشخیصی یکپارچه با تفاوت معناداری اثربخش تر از رویکرد دلبستگی _ روایتی بر حس انسجام زوج های آشفته است و این نتایج در بررسی های پیگیری نیز ادامه داشت.
تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
177 - 199
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه و سهم پیش بینی کنندگی احساس معنا در زندگی و حس انسجام در رشد پس از سانحه در متاهلین بهبود یافته از کرونا در شهر ایلام بود. طرح پژوهش حاضر کمی، مقطعی و به روش همبستگی بود و در آن سعی شد رابطه پیش بینی متغیر وابسته (رشد پس از سانحه) بر اساس متغیرهای مستقل (احساس معنا در زندگی و حس انسجام) تعیین شود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بهبودیافتگان بیماری کرونا (5000 نفر) در شهر ایلام بودند که از بیمارستان مصطفی خمینی منطقه 4 (ایلام) ترخیص شده بودند. نمونه مورد مطالعه پژوهش بر اساس تعداد جامعه آماری تعیین شد، به این صورت که ابتدا حجم جامعه مشخص و سپس با توجه به جدول مورگان حجم نمونه (350 نفر) برآورد شد و از این تعداد 198 نفر مرد و 152 نفر زن بودند. بنابراین روش نمونه گیری تصادفی بود. جمع آوری داده ها بر اساس پرسش نامه معنای زندگی استگر و اویشی (2004)، پرسش نامه حس انسجام انتونووسکی (1993) و پرسش نامه رشد پس از سانحه تدسچی و ک اله ون (1996)، انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد احساس معنا در زندگی و همچنین احساس انسجام به صورت معنی داری رشد پس از سانحه را پیش بینی می کنند. بدین معنی که هرچه میزان احساس معنا در زندگی و احساس انسجام در بهبودیافتگان از کرونا بالاتر بود، رشد پس از سانحه بیشتری را تجربه کرده بودند (p<0/05). براساس این نتایج می توان گفت که تقویت احساس معنا در زندگی و حس انسجام در افراد مبتلا به بیماری کرونا، می تواند به عنوان یک آیتم مهم جهت ممکن ساختن تحمل این بیماری و همچنین تغییرات و رشد مثبت پس از آن مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۱۸-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایت درمانی بر سرمایه روان شناختی و حس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد بود. روش: این پژوهش یک مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران افراد در حال ترک اعتیاد در شهر تهران در سال 1397 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های سرمایه روان شناختی و حس انسجام را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله روایت درمانی شرکت کردند و پس از اتمام جلسات درمانی، افراد هر دو گروه تحت انجام پس آزمون قرار گرفتند. پس از دو ماه آزمون پیگیری نیز صورت پذیرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی بر بهبود سرمایه روان شناختی و حس انسجام در همسران افراد در حال ترک اعتیاد تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: روایت درمانی نقش مهمی در سرمایه روانی و احساس انسجام همسران افراد در حال ترک اعتیاد و برقراری روابط مناسب خانوادگی دارد. همچنین، از این روش می توان جهت افزایش سلامت روان همسران افراد در حال ترک اعتیاد بهره جست.
رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان:نقش میانجی بد تنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطان های(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعه کننده به بیمارستان ها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسش نامه حس انسجام و پرسش نامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافته ها مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافته ها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
رابطه استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان: نقش میانجی تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب بیماری کرونا (CDAS، علی پور و همکاران، 1398)، تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983) و حس انسجام (SOC، آنتونووسکی، 1993) جمع آوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 21 استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش دارد (01/0>P). با توجه به یافته ها، استرس ادراک شده، حس انسجام و تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اثر مستقیم دارند. همچنین، استرس ادراک شده و حس انسجام از طریق تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا اثر غیرمستقیم دارند (01/0>P). بنابراین، نتایج پژوهش نشان می دهد حس انسجام و تحمل پریشانی بالا، با وجود استرس ادراک شده می تواند مانع تأثیر عوامل استرس زای بیماری کرونا بر سلامت افراد شود.
اثربخشی فراشناخت درمانی بر هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجامِ بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
147 - 155
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی درمان فراشناختی بر بهبود هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در بین بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران مرد مبتلا به فشارخون اولیه ای که به کلنیک شبانه روزی شمس شهر بناب تا آخر شهریور 1400 مراجعه کرده بودند، نمونه ای به تعداد 40 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش درمان فراشناختی در نه جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های حس انسجام (آنتونوسکی، 1987)، هوش بدنی (اندرسون، 2006) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. از روش تحلیل کواریانش چندمتغیره (مانکوا) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی منجر به افزایش هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت گروه کنترل شد (01/0p<). براساس این یافته می توان بیان کرد که فراشناخت درمانی می تواند در بهبود شرایط روانشناختی و کاهش مشکلات جسمانی افراد مبتلا به فشار خون بالای اولیه مؤثر باشد.
مدل جدید زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای بهبود حس انسجام و رضایت زناشویی مراقب و بیمار مبتلا به سرطان پروستات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
641 - 656
سرطان نه تنها زندگی بیمار بلکه زندگی خانواده و به ویژه همسر را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان زوجی مبتنی بر ذهن آگاهی، برای بهبود حس انسجام و رضایت زناشویی مراقب بیمار مبتلا به سرطان پروستات بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری سه ماهه بود. در این مطالعه، 63 زوج بیمار مبتلا به سرطان و مراقب او (همسر) که به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه می کردند، داوطلبانه شرکت کردند. آن ها به طور تصادفی به دو گروه مداخله و لیست انتظار تقسیم شدند. برنامه مداخله شش جلسه ای برای آن ها اجرا شد. در این پژوهش، پرسش نامه های حس انسجام آنتونوسکی و رضایت زناشویی انریچ به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، به طور معناداری برای تقویت حس انسجام و افزایش رضایت زناشویی زنانی که از همسر مبتلا به سرطان خود مراقبت می کنند، اثربخش بوده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که مداخله هایی که نیازهای برآورده نشده مراقب بیمار را مورد توجه قرار دهد، می تواند توانمندی آن ها را برای ادامه مسیر بیشتر سازد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری های مزمن کلیوی از جمله مشکلات، تهدید کننده سلامت جسمی و روانی است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران همودیالیزی بیمارستان های شفا و کلینیک جوادالائمه شهر کرمان در سال ۱۴۰۱ بود. براساس روش نمونه گیری در دسترس ۴۵ نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی (۲۰۰۸)، تنظیم هیجان گروس (۲۰۰۳) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۶) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). در مقایسه با گروه گواه، گروه های آزمایشی خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی را بهبود بخشیدند. با وجود اینکه بین دو رویکرد آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به رفتار درمانی دیالکتیک اندکی بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک روش هایی مناسب در افزایش خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در بیماران همودیالیزی بود؛ لذا پیشنهاد می گردد از این درمان ها در کنار سایر درمان های پزشکی استفاده شود.
تدوین مدل پیامدهای روانی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
74 - 57
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین مدل پیامدهای روان شناختی و اجتماعی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19 و شناسایی عوامل میانجی گر در روابط میان این متغیرها در پرستاران بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی در شهر تهران به انجام رسید. مواد و روش ها : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل پرستاران شاغل در بیمارستان های پذیرش کننده بیماران کرونایی دولتی شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه آماری برابر با 384 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2002)، روابط بین فردی پیرس و همکاران (1991)، حس انسجام انتونوفسکی و همکاران (1987) و مقیاس چندبعدی اضطراب بیماری های اپیدمیک درتاج و همکاران (1399) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در بخش استنباطی در نرم افزار SPSS و AMOS بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام به صورت معنادار دارای نقش میانجی گری در رابطه اضطراب ناشی از پاندمی پاندمی کروناویروس و پریشانی روانی و رابطه بین فردی بود.
پیش بینی افکار خودکشی بیماران افسرده بر اساس حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۸
109 - 135
حوزه های تخصصی:
افسردگی با علائم بسیاری از جمله افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی در پیش بینی افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 100 نفر از بیماران افسرده بستری شده در بیمارستان روان پزشکی رازی شهر تبریز انتخاب شدند. سپس پرسشنامه افکار خودکشی بک، پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی، پرسشنامه سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه سبک های اسنادی سلیگمن برای جمع آوری اطلاعات به آن ها ارائه شد. سپس بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، با کمک نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که حس انسجام 44%، سیستم های مغزی-رفتاری 9/28% و سبک های اسنادی 9/33% از واریانس افکار خودکشی بیماران افسرده را تبیین می کنند؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که حس انسجام، سیستم های مغزی-رفتاری و سبک های اسنادی از متغیرهای تأثیرگذار بر افکار خودکشی بیماران افسرده هستند.
مدل ساختاری از رابطۀ سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با بهزیستی تحصیلی: نقش میانجی حس انسجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی علّی بهزیستی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان براساس سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های بهزیستی تحصیلی و حس انسجام و پروفایل سرمایه های تحولی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. براساس نتایج به دست آمده، مدل علّی رابطه بین سرمایه های درونی، سرمایه های بیرونی، حس انسجام و بهزیستی تحصیلی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به یافته ها، سرمایه های تحولی درونی، تحول بیرونی و حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. سرمایه های تحولی درونی و بیرونی بر حس انسجام تأثیر مستقیم، مثبت و معنی دار داشتند. همچنین سرمایه های درونی و بیرونی با میانجی گری حس انسجام بر بهزیستی تحصیلی تأثیر غیرمستقیم مثبت داشتند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ارتقای سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و حس انسجام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان می تواند بهزیستی تحصیلی آنان را به نحو معنی دار بهبود بخشد.
اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
672 - 687
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بهبود یافته از کرونا در شهر بابل در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان بهبود یافته از کرونا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را براساس پروتکل ارائه شده توسط پاور (2010) در 10 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398) و پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1993) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر اضطراب کرونا (86/12=F، 001/0>P)، حس انسجام (34/60=F، 001/0>P)، و رشد پس آسیبی (61/79=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا پیشنهاد داد.
نقش حس انسجام و باورهای امید در پیش بینی سازگاری تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
563 - 581
حوزه های تخصصی:
سازگاری تحصیلی نقش مهمی در موفقیت تحصیلی و تجربیات کلی بین فرهنگی دانش آموزان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حس انسجام و باورهای امید در پیش بینی سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیهدانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهرستان فارسان بود، که در سال تحصیلی 1397 تحصیل می کردند از این جامعه نمونه ای به حجم 120 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بکر و سیریک (1984)، حس انسجام آنتونوونسکی( 1987) و باورهای امید اسنایدر (1989) پاسخ دادند. داده ها با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی نشان داد سازگاری تحصیلی با تفکر عامل، تفکرراهبردی و نمره کل حس انسجام و مؤلفه های ادراک پ ذیری و مهارپذیری ارتباط مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای حس انسجام و باورهای امید حدود 17 درصد از واریانس سازگاری تحصیلی در دانش آموزان را پیش بینی می کند. نتایج این پژوهش نشان داد باورهای امید و حس انسجام از متغیرهای مرتبط با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان است که باید در برنامه ریزی های آموزشی راهکارهایی برای افزایش آن ها ارائه شود.
روابط ساختاری حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی به مصرف مواد مخدر در دانشجویان: نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
149 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی مصرف مواد مخدر در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه لرستان بود که از این میان 384 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حساسیت اضطرابی، پرسشنامه حس انسجام، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حساسیت اضطرابی و حس انسجام بر آمادگی به مصرف مواد مخدر اثر مستقیم و معنا داری داشتند و دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی به مصرف مواد مخدر نقش واسطه ای معناداری داشت. به طورکلی، نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد افرادی که آمادگی بیشتری به مصرف مواد مخدر دارند، دارای سطح بالاتری از حساسیت اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان هستند و در سطح پایین تری از احساس انسجام قرار دارند. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش آمادگی دانشجویان به مصرف مواد مخدر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
پیش بینی سلامت روانی بر اساس دینداری و دلبستگی با میانجی گری انسجام روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به سلامت روانی سال هاست ذهن روان شناسان و متفکران را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد (مثبت و منفی) سلامت روانی با دینداری و سبک دلبستگی با میانجی گری حس انسجام بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش تمام فارسی زبانانی بودند که به شبکه های اجتماعی دسترسی داشتند. نمونه آماری 213 نفر خانم و آقا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های زیر پاسخ دادند: «مقیاس تجدیدنظرشده جهت گیری دینی»، «پرسش نامه حس انسجام»، «پرسش نامه دلبستگی»، «پرسش نامه سلامت عمومی»، «پرسش نامه بهباشی روان شناختی»، «پرسش نامه رضایت از زندگی». برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین همه متغیرهای پژوهش همبستگی برقرار است. همچنین، ابعاد مختلف دینداری (درونی، بیرونی فردی، بیرونی اجتماعی) و دلبستگی، توان تبیین واریانس ابعاد مختلف سلامت روانی را دارند. دیگر یافته مهم پژوهش توان میانجی گری حس انسجام در رابطه بین دینداری و دلبستگی با ابعاد سلامت روانی است. بر اساس مدل ساختاری پژوهش، اگر دلبستگی با دو عامل اضطراب و نزدیک بودن در مدل حضور داشته باشد، حس انسجام می تواند رابطه بین دینداری و دلبستگی با سلامت روانی را تبیین کند.
اصول راهبردی طراحی فضاهای درمانی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
59 - 70
حوزه های تخصصی:
بیمارستان از نیازهای ابتدایی هر مرکز جمعیتی است. با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی و همزمان با آن گسترش و تنوع احتیاجات بیمارستان و بیماریهای نو ظهور بسیار با اهمیت است. اصولا اغلب طراحان بر روی حل روابط فضایی متمرکز می شوند و از پرداختن به جنبه های دیگر و به خصوص جنبه های روحی روانی باز می مانند. رویکرد سالوتوژنیک با در نظر گرفتن جنبه های روحی روانی افراد، رویکردی جامع به طراحی دارد و از طریق ادراک پذیری، کنترل و مدیریت پذیری و معنی داری محیط سعی می کند به این هدف دست پیدا کند. این رویکرد با تکیه بر عوامل ارتقاء انسجام روحی روانی سعی بر کاهش استرس و ایجاد محیط مطبوع تر دارد. آنتونوفسکی در اواخر دهه هشتاد سالوتوژنیک را این چنین مطرح نمود که انسان ها در برخورد با عوامل استرس زا اگر دارای انسجام روحی، روانی باشند به سمت سلامتی و در غیر این صورت به سمت بیماری حرکت می کنند. هدف از تحقیق بررسی فاکتورهای علم سالوتوژنیک در فضاهای درمانی می باشد که در ارتقا کیفیت درمان مؤثر می باشند. تحقیق حاضردرگروه پژوهش های بنیادین نظری طبقه بندی می شود و از روش های دلفی و نظریه زمینه ای در آن استفاده شده است. جامعه آماری در روش دلفی شامل30 نفر از خبرگان دانشگاهی در حوزه طراحی فضاهای درمانی و دارای مدرک دکتری معماری یا دانشجوی دکتری و روش نمونه گیری به صورت تعمدی می باشد. پرسش نامه ای در دو راند بر اساس مؤلفه های به دست آمده از ادبیات تحقیق ارسال شد و مؤلفه های به دست آمده به وسیله شاخص روایی CVR و CVI تجزیه و تحلیل شد. مؤلفه های به دست آمده از روش دلفی به صورت پرسش نامه به بیماران داده شد. در روش پیمایشی روش نمونه گیری هدف مند بوده، حجم نمونه 100 نفر از بیماران ترخیص شده بیمارستان های بین المللی پارس و قائم رشت می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS26 و Smart PLS 3 استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص های آمار توصیفی متغیرهای تحقیق به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، روابط بین متغیرها و به عبارتی تعمیم نتایج به دست آمده از نمونه به جامعه آماری پژوهش، از تحلیل عاملی تاییدی (CFA )استفاده شد. مشکلات بسیاری از فقدان عوامل تأثیر گذار سالوتوژنیک (نوروساینس، روانشناسی محیط، دکوراسیون، عوامل کالبدی و محیطی) در بررسی محیط های درمانی مشاهده می شود که در ارتقا. کیفیت درمان بیماران بسیار مهم و تأثیر گذار می باشد و همین امر اهمیت موضوع، توجه و استفاده از علم سالوتوژنیک را در فضاهای درمانی حیاتی و غیر قابل انکار می کند. مؤلفه های طراحی مبتنی بر تأثیر سالوتوژنیک در ارتقاء کیفیت درمان در قسمت های داخلی و خارجی فضاهای درمانی بسیار مهم و تأثیرگذار هستند. استفاده از این اصول در طراحی فضاهای درمانی موجب کاهش مدت بستری، سرعت در بهبود و ارتقاء کیفیت درمان می گردد. معماری که با رویکرد سلامت افزایی و سالوتوژنیک طراحی می کند می تواند باعث ارتقاء میزان بهبودی بیمار شود.