مطالب
نمایش ۶۱ تا ۷۱ مورد از کل ۷۱ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تنوع زبانی یکی از بحث های چالش برانگیز در زبان شناسی اجتماعی است. نگارنده در پژوهش حاضر به بحث تنوع زبانی در ترجمه های فارسی صادق هدایت و فرزانه طاهری از کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا پرداخته است. پرسش های اساسی در این پژوهش عبارت است از: 1) نقش جنسیت در تنوع واژگانی در دو ترجمه کتاب مسخ چگونه است؟ 2) تنوع واژگانی بیشتر در کدام یک از اجزای کلام بیشتر صورت می گیرد؟ 3) نقش جنسیت در تنوع نحوی در دو ترجمه کتاب مسخ چگونه است؟ 4) چه رابطه ای بین جنسیت و فرایندهای نحوی دخیل در تنوع نحوی وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که جنسیت نقش اساسی در تنوع زبانی ازجمله واژگانی، صرفی و نحوی را در زبان فارسی ایفا می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تعداد کل تنوعات واژگانی 505 مورد بوده است. از این تعداد کل تنوع واژگانی، سهم هر یک از تنوعات اجزای کلام ازجمله تنوع فعلی 398 مورد، تنوع اسمی 51 مورد، تنوع صفتی 39 مورد و تنوع قیدی 17 مورد بوده است. بررسی داده های پژوهش حاکی از آن است که میزان تنوع صرفی در مقایسه با تنوعات واژگانی و نحوی بسیار پایین بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین متغیر اجتماعی جنسیت و متغیرهای نحوی ازجمله قلب نحوی، کاربرد افزوده ها، کاربرد ادات استفهام، سببی سازی، موصولی سازی، حرکت بند موصولی و ناهم پایه سازی وجود دارد. یکی از پیامدهای اصلی پژوهش حاضر این است که تعامل تنگاتنگی بین زبان شناسی اجتماعی و دستور زایشی وجود دارد و بنابراین نتایج پژوهش حاضر دیدگاه های زبان شناسان اجتماعی ازجمله سلز و همکاران ( 1996 ) و باربیرز ( 2002 ) را درباره تعامل بین زبان شناسی اجتماعی و دستور زایشی تأیید می کند.            
            تاثیر جنسیت بر نوع و میزان بهره گیری از راهبردهای فراگیری واژگان زبان انگلیسی در بین دانشجویان منطقه پنج دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در فضای یاد گیری، فرا گیران مختلف راه بردهایی متفاوت را به کار می گیرند که مبتنی بر تجربه های آموزشی آنها در گذشته است. این تنوع راه بردی، خود ناشی از عواملی چون نگرش، انگیزه، سن، شخصیت، رشته تحصیلی و جنسیت است. در پژوهش حاضر، تأثیر جنسیت را بر نوع و میزان بهره گیری از راه بردهای یاد گیری واژگان زبان انگلیسی از سوی دانشجویان منطقه پنج از دانشگاه آزاد اسلامی بررسی کرده ایم و بدین منظور، سی صد پرسش نامه شامل پنجاه راه برد (در شش گروه حافظه ای، شناختی، ترمیمی، یاد افزایی، عاطفی و اجتماعی) را بین دانشجویان دختر و پسر مراکز دانشگاهی اراک، خمین، همدان، ملایر، بروجرد و درود، بدون در نظر داشتن معیاری جز جنسیت توزیع کرده ایم؛ سپس 180 پرسش نامه متعلق به پسران و 114 پرسش نامه متعلق به دختران را تحلیل کردیم و به ترتیب، میانگین بهره گیری 88/2 و 81/2 را در مقیاسی پنج درجه ای به دست آوردیم که تفاوتی معنا دار را نشان نمی دهد. دیگر فرضیه های سوی گیر تحقیق و مربوط به شش دسته کلی از راه برد های یاد گیری واژگان انگلیسی نیز با اعمال آزمون t با میزان خطای قابل قبول 05/0 رد شدند. تنها پنج راه برد، حاکی از تفاوت کاملاً معنا دار میان دو گروه جنسیتی بودند؛ بنابر این، بر اساس یافته های این پژوهش، جنسیت بر میزان و نوع راه برد های یاد گیری مورد استفاده، چندان تأثیری ندارد؛ به علاوه، میانگین بهره گیری عمومی 85/2 از این راه برد ها شاخص مطلوبی نیست و اهمیت آموزش درست راه برد های یاد گیری واژگان را در کلاس های فراگیری زبان انگلیسی نشان می دهد.            
            مقاله به زبان انگلیسی: دوزبانگی و تک زبانگی در میان گویشوران کردی کلهری: جنسیت، طبقه اجتماعی و یادگیری زبان انگلیسی؛ Bilinguality vs. Monolinguality among Kalhuri Kurdish Speakers: Gender, Social Class and English Language Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                امروزه در جوامع چند زبانه، بسیاری از والدین به جای این که با فرزندان خود به زبان مادری صحبت کنند ترجیح می دهند با آنها به زبان غالب در آن جامعه صحبت کنند. این پدیده در میان گویشوران کردی کلهری در جامعه چندزبانه ایران نیز رایج می باشد. دوزبانگی، به دلیل شایع بودن، مورد توجه و علاقه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. برخی مطالعات شواهدی مبنی بر تایید تأثیر مثبت دوزبانگی بر یادگیری زبانهای دیگر فراهم آورده اند در حالی که برخی دیگر عکس این را نشان داده اند. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع پرداخته است که آیا دانش آموزان کلهری که فقط به فارسی صحبت می کنند با آنهایی که هم فارسی و هم کردی کلهری صحبت می کنند از نظر یادگیری زبان انگلیسی تفاوتی دارند یا خیر. این پژوهش همچنین رابطه بین جنسیت و طبقه اجتماعی و دو زبانگی و تک زبانگی را مورد بررسی قرار داده است. به همین منظور، داده های لازم از 400 نفر دانش آموز (200 نفر تک زبانه و 200 نفر دو زبانه) کرد کرمانشاهی که زبان مادری والدینشان کردی کلهری بود جمع آوری شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین جنسیت و دو زبانگی و تک زبانگی رابطه معناداری وجود ندارد و بسیاری از دانش آموزان طبقه پایین اجتماعی به صورت دو زبانه بار آمده اند. به علاوه، دانش آموزان دو زبانه در یادگیری زبان انگلیسی موفق تر از تک زبانه ها بودند.            
            بررسی میزان جنسیت زدگی زبان در دو اثر از صادق هدایت و آنتون چخوف (زنی که مردش را گم کرد- بانو با سگ ملوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                چکیده: آثار ادبی و مسائل اجتماعی با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. چنانکه با بررسی آثار بزرگ ادبی می توان به نکات ظریف اجتماعی پی برد. از جمله مسائل مهمی که همواره در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول داشته مساله زن و جایگاه او در جوامع مختلف می باشد.بر این اساس این مقاله درصدد است تا با مطالعه مضمون جنسیت زدگی در دو اثر از صادق هدایت «زنی که مردش را گم کرد» و آنتوان چخوف «بانو با سگ ملوس» روابط فکری و ادبی این دو نویسنده را تطبیق و بررسی نماید. در حقیقت از طریق ترکیب مطالعات میان رشته ای زنان و ادبیات داستانی مسائل و پرسش های مطرح می شود که از اهداف هر دو رشته است. برای این منظور با تحلیل محتوا از نوع جهت دار، عناصر زبانی جنسیت زده را طبق مفاهیم مدل پاک نهاد جبروتی و پایه های ارزشی فمنیسم از متن اصلی هر دو داستان استخراج٬ دسته بندی و کدگذاری کرده و به تفسیر آنها پرداختیم.با توجه به فراوانی واژگان جنسیت زده داستان هدایت از لحاظ زبانی کاملا جنسیت زده است و او از این ابزار برای به تصویر کشیدن جامعه مردسالار عصر خود به خوبی بهره برده است.این درحالی است که در داستان چخوف واژگان جنسیت زده محدودتری به کار رفته و با نزدیک شدن به پایان داستان از میزان استفاده از واژگان کاسته شده است.            
            رابطه ی بین استفاده از راهبردهای ارزشیابی مستمر و حس خودکارآمدی معلمان ایرانی انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا جنسیت و تجربه تفاوتی ایجاد می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                This study sought to examine the relationship between the use of formative -efficacy. Moreover, this study investigated the relationships and interactions between the EFL use of formative assessment strategies, their gender, level of experience, and sense of self-efficacy. This is a descriptive ex post facto design study which employed a three- assessment strategies f self-efficacy. In order to collect data, sixty-one EFL teachers, including thirty-one female and thirty male participants who were selected through convenience sampling, completed the questionnaire. Multiple statistical strategies were employed to analyze the research questions of the study. The use of formative assessment strategies was positively correlated with their sense of self-efficacy. However, the results of eta correlation coefficients revealed that there formative assessment strategies and two other variables of gender and level of experience. Finally, the results of a three way factorial Analysis of Variance (ANOVA) evinced that there was no statistically significant interaction between the strategies -efficacy, their gender, and level of experience. Therefore, when the teachers become more aware of the ways to implement formative assessment strategies to inform instruction, their sense of self-efficacy can increase. This study has some implications in language testing, English pedagogy, and syllabus design and materials development.            
            تأثیر آموزش واژه از طریق گروه واژه های متضاد و فاقد ارتباط معنایی بر یادگیری فراگیران زبان انگلیسی با لحاظ کردن سطح مهارت زبانی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                متخصصان درامر یادگیری زبان تکنیک های مختلفی را جهت آموزش واژه، به عنوان یکی از پایه های مهم فرآیند آموزش زبان معرفی کرده اند؛ یکی از آن ها ارائة واژه ها در گروه واژه های دارای ارتباط معنایی و یا فاقد ارتباط معنایی می باشد. این تحقیق بر آن است تا بررسی کند آیا در یادگیری واژه از طریق دو تکنیک گروه واژه های متضاد و گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، تفاوت معناداری بین فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با سطوح مهارت زبانی متفاوت (سطح مهارت زبانی بالا و پایین) و با جنسیت های متفاوت (مؤنث و مذکر) وجود دارد؟ بدین منظور 120 دانش آموز(60 مذکر و 60 مؤنث) در دو آزمون اطلاعات واژه ای و معنی واژه ها شرکت کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده های مرتبط با این تحقیق، «تجزیة واریانس دوسویه» به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در گروه واژه های فاقد ارتباط معنایی، عملکرد بهتری نسبت به همتا یان خود در گروه واژه های متضاد داشتند و همچنین در هر گروه، شرکت کنندگان با سطح مهارت زبانی بالا، نمرة بهتری نسبت به همتایان خود در سطح مهارت زبانی پایین کسب کردند. نتایج این تحقیق بیانگر این امربود که شرکت کنندگان مؤنث در تمامی گروه ها، عملکرد بهتری نسبت به همتایان مذکرشان نشان دادند.
هدف از انجام این پژوهش یافتن این امر است که از میان دو تکنیک ذکرشده برای آموزش واژه، کدام یک می تواند روش مناسب تری برای آموزش واژه به فراگیران ایرانی زبان انگلیسی با دو سطح مهارت زبانی متفاوت و دو جنسیت مختلف می باشد.            
            روایی آزمون و عوامل بوجود آورنده واریانس نامربوط به سازه: بررسی نقش رایانه ،جنسیت، سن، زبان مادری، رشته تحصیلی در نتایج تافل آی بی تی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                عوملل متعددی میتوانند در روایی یک آزمون تاثیر داشته باشند. آری ، جیکاب، سورنسون و واکر (2014) از آنها با عنوان عوامل واریانس نامربوط به سازه یاد میکنند. در برخی موارد، رایانه می تواند نتایج آزمون ها را به حاشیه ببرد و تبدیل به منبع تهدیدی برای روایی آزمون شود. علاوه بر یارانه، جنسیت، سن، زبان مادری و رشته تحصیلی نیز متغیرهایی هستند که میتوانند واریانس نامربوط به سازه تولید کنند. در تحقیق حاضر نمرات آزمون تافل آی بی تی به عنوان متغییر وابسته مورد تحقیق قرار گرفت. بدین منظور، صد نفر به پرسشنامه هایی در مورد آشنایی با رایانه و دیدگاهشان نسبت به رایانه پاسخ دادند و نیز در یک تافل آی بی تی شرکت کردند. در مرحله اول، سطح آشنایی با رایانه بررسی شد و در مرحله بعدی دیدگاه شرکت کنندگان در مورد رایانه و تأثیر سه متغیر مشخص شده (سن، جنسیت و زبان مادری) بر نتایج آزمون موردمطالعه قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده روابط معناداری بین این متغیرها و نمرات آزمون نبود.            
            باورهای معلمان زبان انگلیسی در مورد کارآمدی خود: تاثیرات جنسیت، تجربه و پیشینه تحصیلی (EFL Teachers' Efficacy Beliefs: Impacts of Gender, Experience, and Educational Background)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در سالهای اخیر مفهوم تحول حرفهای در حیطه آموزش زبان دوم خصوصا عوامل تاثیرگذار بر آن در دوره پساروش از اهمیت بسیار برخوردار شده است. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه دلینگر و همکاران به ارتباط بین مولفههای این پرسشنامه و سه عامل معلم شامل جنسیت، تجربه، و پیشینه تحصیلی میپردازد. نتیجه تحقیق در مورد 59 معلم نشان می دهد که این عوامل عمدتا تاثیری بر برداشت معلمان ار کارآمدی خود ندارند. نتایج دال بر آن است که معلمان نیازمند رویکرد تاملگرا هستند تا درک درستی از کارآمدی خود پیدا کنند.            
            بررسی زبان زنانه و مردانه در داستا ن های ابراهیم گلستان و منیرو روانی پور از منظر جنسیت و رویکرد تعلیمی اخلاقی (مطالعه موردی: جوی و دیوار و تشنه و کولی کنار آتش)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴                                    
                        182-211                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در جامعه شناسی زبان، متغیر «جنسیت» در کنار مؤلفه های دیگر، به عنوان یک عامل مؤثر بر زبان تعریف شده است؛ اما فمینیست ها اول بار آن را به عنوان یک مؤلفه اساسی تمایز، بین زنان و مردان قلمداد کردند و زبان شناسانی چون لیکاف، الگو و تئوری برای آن نوشتند که بر مبنای آن زبانِ زنانه و مردانه از هم جدا شد و ادبیات تعلیمی که نمایشگر زندگی و مبیّن ارزش ها و معیارهای یک جامعه زبانی است به طور گسترده ای در میان انواع ادبی دیگر، گستره ای شگرف در زبان زنانه و مردانه به خود گرفت. آرای زبان شناسان به سرعت در متون ادبی بررسی شد و دستاوردهای جالبی از تفاوت زبان زنانه و مردانه ارائه گردید. این پژوهش، تحقیقی و تحلیلی و با تکیه بر مؤلفه های زبانِ زنانه و مردانه، در دو مجموعه داستان جوی و دیوار و تشنه از ابراهیم گلستان و کولی کنار آتش از منیرو روانی پور در تطابق با آرای زبان شناسان حوزه جنسیت به خصوص لیکاف می باشد که با رویکرد تعلیمی اخلاقی بررسی شده است. فرضیه تحقیق ما این است که در آثار دو نویسنده مذکور، زبان زنانه و مردانه با رویکرد تعلیمی اخلاقی مطابق آرای زبان شناسان به خصوص لیکاف و در مواردی نیز، با نظر آن ها در تناقض است. این تفاوت ها در اثر گلستان بیشتر از روانی پور است و در کاربرد دشواژه، صفات عاطفی و جملات تعدیلی نمود بیشتری دارد. بنابراین باید گفت گاهی مواضع تعلیمی اخلاقی بر جنسیت زبان غلبه دارد و نظریات زبان شناسان اجتماعی را باید در بستر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعه داستانی، مورد بررسی قرار داد.            
            بررسی کنش افتراقی سؤالات زبان انگلیسی آزمون کارشناسی ارشد روانشناسی نسبت به جنسیت به منظور مقایسه آزمون والد، آزمون نسبت درستنمایی و نسبت درستنمایی بازبینی شده در مدل تشخیصی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹                                    
                        37 - 61                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف مقایسه روشهای شناسایی کنش افتراقی سؤال در مدلهای تشخیصی شناختی بر روی سؤالات درس زبان انگلیسی آزمون کارشناسی ازشد مجموعه روانشناسی بر اساس جنسیت انجام شد. نمونه تحقیق شامل 2455 داوطلب زن و 919 داوطلب مرد بود که در آزمون کارشناسی ارشد مجموعه روانشناسی سال 1396 شرکت کرده بودند. مدل تشخیصی شناختی G-DINA با داده ها برازش داده شد. کنش افتراقی سؤالات با سه روش آزمون والد، آزمون نسبت درستنمایی و آزمون نسبت درستنمایی بازبینی شده بررسی شد. نتایج این سه روش توافق متوسطی در تشخیص کنش افتراقی سؤال داشتند. دو روش مبتنی بر درستنمایی می توانند در کنار روش والد برای شناسایی کنش افتراقی سؤال به کار روند. بر اساس نتایج 16 سؤال دارای کنش افتراقی بودند. بیشتر سؤالات دارای کنش افتراقی سؤال یکنواخت به نفع مردان بودند. سؤالات دارای کنش افتراقی غیریکنواخت برای افراد مسلط به نفع مردان و برای افراد غیرمسلط به نفع زنان عمل می کردند. توصیه می شود مطالعات تکمیلی برای بررسی وجود سوگیری و علت آن در سؤالات دارای کنش افتراقی سؤال انجام شود.            
            بررسی تاثیر جنسیت براستفاده از مغلطه های بی قاعده بحث و استدلال در نوشته های استدلالی انگلیسی زبان آموزان ایرانی در سطح پیشرفته توانایی زبان انگلیسی ( A Gender-based Study of Informal Fallacies of Argumentation: The Case of Iranian Advanced EFL Learners’ Writing)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مطالعه ی حاضر به بررسی تاثیر جنسیت براستفاده از مغلطه های بی قاعده بحث و استدلال در نوشته های (مقالات) استدلالی انگلیسی زبان آموزان ایرانی در سطح پیشرفته توانایی زبان انگلیسی می پردازد. مجموعه متون مورد بررسی این مطالعه شامل 120 نوشته ی زبان آموزان دختروپسر بود. سن و رشته ی دانشگاهی زبان آموزان دیگرمتغیرهای مستقل تحقیق بودند. نه نوع مهم مغلطه های بی قاعده در متون بررسی شدند و فراوانی های به دست آمده ازطریق تست آماری مانوا تحلیل شدند. به طورکلی برای مغلطه های بی قاعده ، نتایج تست های آماری مالتی وریت برای همه ی متغیرهای مستقل و تعامل آنها تفاوت معناداری را نشان نداد ولی سه مورد تفاوت مجزا مشاهده شد. در پایان تحقیق ، نتایج مطالعه در مقایسه با پژوهش های قبلی بررسی شده است و دستاوردهایی پیشنهاد شده است.            
            






