مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۵۳۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۳۲-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افکار خودکشی دانشجویان پزشکی بر اساس کمال گرایی ناسازگار، باورهای غیرمنطقی و فرسودگی تحصیلی بود. روش مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های پزشکی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که تعداد 150 نفر بر اساس فرمول تاباچینک و فیدل، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مقیاس افکار خودکشی (STS، محمدی فر و همکاران، 1392)، کمال گرایی ناسازگار (MPS، استوبر و رامبو، 2007)، باورهای غیرمنطقی (IBT، جونز، 1986)، و فرسودگی تحصیلی (SBI، سالما آرو و ناتانن، 2005)، جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد افکار خودکشی دانشجویان پزشکی بر اساس کمال گرایی ناسازگار، باورهای غیرمنطقی و فرسودگی تحصیلی قابل پیش بینی است (05/ 0p<) و 4/36 از واریانس افکار خودکشی در دانشجویان پزشکی را تبیین می کنند. در نتیجه کمال گرایی ناسازگار، باروهای غیرمنطقی و فرسودگی تحصیلی می توانند بر افکار خودکشی دانشجویان پزشکی موثر باشند.
مرورنظام مند نارسایی های شناختی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس وارائه الگوی جامع نارسایی های شناختی در این: مطالعه مروری (مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس) یک بیماری التهابی مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که نشانه های این اختلال شامل دامنه گسترده ای از علایم بالینی از جمله اختلال شناختی می باشد. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی جامع از نارسایی های شناختی افراد مبتلا به این بیماری است. این پژوهش که مطالعه ای بنیادی و مبتنی بر روش مرور نظام مند است، به بررسی مطالعات داخلی و خارجی در مورد نارسایی های شناختی و انواع آن در بیماری ام. اس پرداخته است. پایگاه های داده های معتبر انگلیسی مانند ساینس دایرکت و اسکوپوس در بازه زمانی سال های 2015 تا 2023 و پایگاه های داده های داخلی مانند مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و بانک اطلاعات نشریات کشور در بازه زمانی سال های 1394 تا 1402 به طور نظام مند مورد بررسی قرار گرفتند. پس از استخراج 2250 مقاله و انجام سه مرحله غربالگری شامل مطالعه مقدمه، چکیده و نتیجه گیری مقالات، 153 مقاله مرتبط باقی مانده و مورد بررسی کامل قرار گرفتندمقالات به زبان های انگلیسی یا فارسی و در بازه های زمان ذکر شده و مرتبط با نارسایی شناختی در این پژوهش وارد شدند.و معیار خروج آن ابتلا به سایر اختلالات سالمندی و رشدی و بالینی غیر مرتبط با بیماری ام.اس در نظر گرفته شد.تحلیل این مقالات نهایی منجر به شناسایی چهار متغیر اصلی نارسایی شناختی شامل حافظه، توجه، سرعت پردازش اطلاعات و خستگی شناختی شد. الگو جامع نارسایی های شناختی در بیماران ام. اس بر اساس این متغیرها ارائه شد. با توجه به دامنه گسترده اختلالات و نارسایی های شناختی ناشی از بیماری ام. اس، این مطالعه توانست به مهم ترین و اصلی ترین نارسایی ها دست یابد و با ارائه الگوی جامع، توجه محققان را به عوامل اصلی در تدوین و برنامه ریزی درمان های شناختی جلب کند.
عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، مطالعه موردی:(استان کردستان و سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
11 - 34
حوزههای تخصصی:
به دلیل نقش مهم انتخابات و به خصوص انتخابات ریاست جمهوری در جامعه شناخت ، ارزیابی، و ترسیم عوامل تاثیر گذار بر انتخابات ریاست جمهوری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد. در این پژوهش هدف اصلی بررسی و شناسایی عوامل تأثیر گذار بر مشارکت سیاسی انتخاباتی ریاست جمهوری سیزدهم است. تحقیق حاظر از لحاظ رویکردی؛ کمی و از نظر راهبردی و گردآوری داده ها، همبستگی و توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای و میدانی و پرسشنامه به صورت محقق ساخته طراحی گردیده و جامعه آماری پژوهش شامل سیاست مداران،اساتید دانشگاه و دانشجویان سیاسی اجتماعی و حجم نمونه 100 نفر بوده که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند برای برآورد روایی از نظر صاحب نظران و برای پایای ابزار آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد. در این پژوهش چهار عامل؛اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی عوامل تشکیل دهنده تآثیر گذار در انتخابات هستند.نتایج ارزیابی ضریب آلفای کرونباخ نشان داد همه ی متغیرهای پژوهش آلفای بالای 7/0 دارند.همچنین برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS 23استفاده گردید.یافته ها نشان داد باتوجه به نتایج آزمون فریدمن و میانگین عوامل مورد بررسی پیرامون عوامل موثر در مشارکت سیاسی انتخاباتی ،از دیدگاه پاسخگویان عامل اقتصادی (57/3) مهم ترین عامل در مشارکت است. پس از آن عامل اجتماعی (77/2) از عوامل تاثیر گذار بر مشارکت سیاسی محسوب می شود. از دیدگاه پاسخگویان عامل مذهبی (20/1) کمترین تآثیر را درمشارکت سیاسی دارد.
راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
117 - 154
حوزههای تخصصی:
یکی از چارچوب های بررسی یکپارچه مؤلفه های فشار غربی ها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ می تواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذی ربط باشد. پرسش اصلی این است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟ مقاله از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی می تواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیه آزما نیست. برای گردآوری داده ها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل داده ها نیز از روش کیفی بهره برده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان (طراحی تصویر و بازطراحی نقش بین المللی ایران)، نیمه کلان (تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
Israeli Obstinacy: A Major Hurdle in Palestine Peace Talks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۲, spring ۲۰۲۵
227 - 256
حوزههای تخصصی:
The conflict between Palestinians and the Jews has been ongoing for seven decades. Despite numerous proposed solutions from the United Nations, the Organization of Islamic Cooperation, and various countries involved in the issue, the crisis persists. The past three decades of right-wing leadership in Israel have shown that supported by major European powers and the US, meaningful negotiations are not anticipated from Israel. Meaningful talks would involve agreements on recognizing Palestine, affirming Palestinian sovereignty, establishing an independent Palestinian state, allowing for the return of displaced populations and determining the status of Jerusalem as the capital. The ascension of the extreme right in Israel has clouded the prospects for peace, augmenting the Israeli demands for more privilege, while sidelining those of the other side. This article posits that Israel's negotiation approach under the right-wing is built on a zero-sum mentality, with minimal concessions offered to the Palestinians. Moreover, its various political, security and economic pressures on Palestinians, along with sustained US and EU sanctions and its military superiority, render any peace model unattainable. This uncompromising approach, intended to impose unilateral conditions and prolong talks to thwart the establishment of an independent Palestinian state, accounts for the recurrent failure of negotiations. Israel's aim in these talks appears to demoralize the Palestinians and prevent the realization of their aspirations by imposing “the real”.
Analysis of Urban Development and Land Use Change in Urmia City
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
788 - 798
حوزههای تخصصی:
The two decades the urban growth has been caused in changing land cover in the urban areas, especially in agricultural lands locating in borders of cities. It is necessary for suitable urban planning to achieve suitable urban growth plans, the past evolution of the physical and spatial development of cities in order to predict the appropriate zones for future development in proportion to the ecological conditions of the region. The purpose of this research is to identify, describe and predict land use change for the year 2030 by using Land Cover Change Modeling (LCM). For this purpose, Landsat satellite images Landsat 1995 and 2016 have been used to illustrate user changes and classifying the land cover which uses logistic regression model to study the factors affecting land cover variations and then modeling the transmission potential of the artificial neural network multilayer perceptron model (MLP) with five variables. Finally, the allocation of users to each other with the Markov chain has been assess. The results in study indicate that the most changes are related to the lands built with 5600 hectares (more than the conversion of agricultural land into built). The land cover predict map also showed that the most development will be in the north, northeast, and northwest in 2030.
ارزیابی و شناسایی گسل ها و میزان لرزه خیزی آن ها در حوضه بالهارود گرمی استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لرزه خیزی معیاری است که رخدادها، مکانیسم ها و بزرگی زمین لرزه در یک مکان جغرافیایی معین را در برمی گیرد. به این ترتیب، فعالیت لرزه ای یک منطقه را خلاصه می کند. منطقه موردمطالعه بر اساس شواهد زمین شناسی و زمین لرزه های ثبت شده یکی از پهنه های فعال و لرزه خیز در ایران به شمار می آید. ازاین رو آگاهی از توان لرزه خیزی منطقه جهت جلوگیری از ساخت وساز غیر اصولی در حوزه موردتحقیق ضروری است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توان لرزه خیزی گسل ها در حوزه بالهارود گرمی است. روش شناسی: در این پژوهش برای ترسیم نقشه ها و تحلیل آن ها از نرم افزار ArcGIS استفاده شد که ابتدا با استفاده از نقشه زمین شناسی 1:100000 سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در حوزه موردمطالعه، گسل های (اصلی و فرعی) تعیین و طول آن ها مشخص گردید. سپس توان لرزه زایی گسل های منطق ه موردمطالعه با استفاده از روابط زارع (1374)، نوروزی (1985) و نوروزی و اشجعی (1978) محاسبه شد. یافته ها و نتایج: با توجه به نتایج مربوطه، متوسط توان لرزه زایی برحسب ریشتر در گسل های نوروز آباد 55/12، آزاد آباد 10/20، ساری نصیرلو 62/28، ایلیخچی 08/9، چنار 56/6، فرضی کندی 42/17، پرچین 35/10، اوجاق آلازار 94/17، دمیرچی 23/7، پیره خلیل 55/6، القناب 16/19، شرفه 73/7، شوردرق92/3 را نشان می دهد. نتایج حاصله نشان داد که منطقه موردمطالعه، به خصوص بخش های مرکزی به سمت جنوب حوزه به علت تمرکز خطواره های گسلی، ازنظر لرزه خیزی مستعد است و امکان وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش تر از 4 ریشتر در آن است. گسل های ساری نصیرلو، آزاد آباد و القناب به ترتیب دارای بالاترین توان لرزه زایی در منطقه هستند. بررسی ها هم چنین نشان می دهد که بین توان لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد. با توجه به نبود مطالعات کافی در مورد تکتونیک و لرزه خیزی منطقه، بایستی به جهت حصول اطمینان بیش تر، مطالعات دیگری در رابطه با سایزموتکتونیک و پهنه بندی منطقه ازنظر لرزه خیزی نیز انجام گیرد.
رابطه بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پایداری زیست محیطی در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت روزافزون مسائل زیست محیطی و چالش های پیش روی کشورها در دستیابی به توسعه پایدار، درک بهتر ارتباط میان حکمرانی دموکراتیک، بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر و سیاست های تجاری، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، شناسایی چگونگی تأثیر این عوامل بر شاخص های زیست محیطی می تواند به سیاست گذاران در طراحی راهبردهای بهینه برای کاهش تخریب محیط زیست و تقویت پایداری کمک کند.تجارت خارجی می تواند نقشی دوگانه در بهبود یا تخریب زیست محیطی داشته باشد. از یک سو، تجارت بین المللی از طریق انتقال فناوری های پاک و نوآوری های زیست محیطی می تواند کیفیت محیط زیست را ارتقا دهد؛ اما از سوی دیگر، در صورت نبود مقررات مناسب، ممکن است منجر به افزایش فشار بر منابع طبیعی و آلودگی بیشتر شود. بنابراین، بررسی هم زمان و تلفیقی این سه عامل می تواند درک جامع تری از روابط میان سیاست های اقتصادی، زیست محیطی و حکمرانی ارائه دهد. با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه تلاش دارد تا ارتباط میان این عوامل و تأثیرات آن ها بر شاخص های زیست محیطی عراق را تحلیل کند. روش بررسی: در این پژوهش برای بررسی تأثیر دموکراسی، انرژی سبز و تجارت خارجی بر پیشرفت های زیست محیطی در عراق از سال 2006 تا 2022 از مدل خودتوضیحی با وقفه های توزیعی ARDL استفاده شده است. این روش ها توانایی بررسی تأثیرات بلندمدت و کوتاه مدت متغیرها را فراهم می کنند و امکان تجزیه و تحلیل روابط پیچیده بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پیشرفت زیست محیطی را می دهند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که افزایش انتشار کربن با دموکراسی در عراق ارتباط دارد، به ویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی و سیاسی برای تسریع در رشد اقتصادی موجب افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای می شود. همچنین انرژی های تجدیدپذیر( انرژی های سبز)، اگرچه در کوتاه مدت ممکن است اثر افزایشی بر انتشار کربن داشته باشند، اما در بلندمدت می توانند به کاهش انتشار کربن و بهبود کیفیت محیط زیست کمک کنند. از سوی دیگر، تجارت خارجی با توجه به وابستگی عراق به منابع انرژی فسیلی، اثرات منفی بر محیط زیست داشته است، به طوری که عراق نیازمند سیاست های تجاری سبز و پایدار است. همجنین در این پژوهش، ضریب تصحیح خطا برابر با 0.3807- به دست آمده است. این ضریب نشان می دهد که حدود 38.07 درصد از عدم تعادل کوتاه مدت در هر دوره تعدیل شده و سیستم به سمت تعادل بلندمدت حرکت می کند.
تأثیر رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلیتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی بر رشد سبز در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رانت منابع طبیعی، می تواند به عنوان یک عامل دوگانه عمل کند؛ از یک سو، تأمین مالی برای پروژه های سبز را فراهم می آورد و از سوی دیگر، ممکن است به وابستگی به صنایع آلاینده و کاهش انگیزه برای سرمایه گذاری در فناوری های پایدار منجر شود. ریسک ژئوپلیتیک در کشورهای غنی از منابع طبیعی، به ویژه در مناطق ناپایدار، می تواند به عدم قطعیت در سرمایه گذاری ها و کاهش تمایل به توسعه پروژه های اقتصادی سبز منجر شود، که این امر به تضعیف رشد پایدار کمک می کند. عدم قطعیت در سیاست های اقتصادی، به ویژه در زمینه قوانین زیست محیطی و مالیات، می تواند به کاهش اعتماد سرمایه گذاران و تأخیر در اجرای ابتکارات سبز منجر شود و در نتیجه، رشد اقتصادی پایدار را تحت تأثیر قرار دهد. روش شناسی: در این پژوهش، به بررسی اثرات رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت های اقتصادی و متغیرهای کنترلی دیگر چون توسعه مالی، تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تشکیل سرمایه ثابت بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق با استفاده از الگوی خودتوضیحی با وقفه های گسترده (ARDL) و داده های فصلی طی دوره زمانی 2022-1995، پرداخته می شود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از برآورد مدل، نشان می دهند که رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی، اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در این کشور دارند. همچنین، توسعه مالی، تجارت خارجی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تشکیل سرمایه ثابت، اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق دارند.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش و تعیین عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گلندرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
247 - 274
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران بسیاری سعی نموده اند که مدل هایی برای ارزیابی حساسیت خطر زمین لغزش ارائه داده و به عبارت دیگر، به نقشه پهنه بندی لغزش ها برسند که بیش تر بر اساس روش استقرایی و مدل سازی های کمی و آماری بوده است. به این صورت که عوامل مختلف مؤثر در وقوع زمین لغزش را بررسی نموده و سپس چگونگی تأثیر آن ها را در پراکندگی لغزش ها تحلیل کرده اند. حوضه آبخیز گلندرود با توجه به ویژگی های زمین شناسی، تکتونیکی، شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، توپوگرافی و پوشش گیاهی فقیر، دارای پتانسیل لغزشی بوده و دخالت غیراصولی انسان در آن باعث وقوع و تشدید حرکات توده ای می شود. در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی، به منظور تهیه نقشه حساسیت به ناپایداری دامنه ای و لغزش های حوضه مطالعاتی از 11 فاکتور مؤثر در ناپایداری دامنه ای و الگوریتم جنگل تصادفی استفاده شده است. این فاکتور ها عبارت است از: شیب، جهت دامنه، ارتفاع، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، مجموع بارندگی سالانه، میانگین دمای سالانه، کاربری زمین، زمین شناسی و انحناء دامنه ها. تعداد 352 نقطه لغزشی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی مشخص شدند که از این تعداد، 70 درصد برای آموزش مدل و 30 درصد باقیمانده آن برای اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه، از کدنویسی الگوریتم جنگل تصادفی در محیط MATLAB R2020a برای شناسایی پهنه های مستعد به حرکات لغزشی استفاده شد. با توجه به نقشه خطرپذیری زمین لغزش در حوضه آبخیز گلندرود، بیش از 30 درصد منطقه در کلاس خطر بسیار زیاد، 19 درصد در کلاس خطر زیاد، 13 درصد در کلاس خطر متوسط، 19 درصد در کلاس خطر کم و 16 درصد از حوضه مطالعاتی نیز در کلاس خطر زمین لغزش خیلی کم قرار دارد. اولویت بندی متغیرهای مؤثر بیان گر آن است که بیش ترین وزن با رتبه معیار ۹۸/۰ مربوط به ارتفاع می باشد. تحلیل مفهوم کاتنا که بیان گر ارتباط میان الگو و چشم انداز خاک روی شیب دامنه با توپوگرافی است و منجر به تغییرپذیری خصوصیات خاک و به دنبال آن تغییر در پوشش گیاهی می شود، می تواند توجیه ارتباط یا اثرگذاری عامل ارتفاع بر حرکات لغزشی منطقه مطالعاتی باشد. مطالعه دقیق موضوع دلایل وقوع حرکت توده ای در منطقه گلندرود و راه های پیش گیری از خسارات ناشی از آن توسط متخصصین ذی ربط، مهم ترین اقدام برای کاهش خسارت های ناشی از آن است.
واکاوی موقعیت مکانی رودباد جنب حاره و شرایط همدید مؤثر بر ترسالی های شدید شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
رودباد جنب حاره ای از مهم ترین سامانه های سینوپتیکی تراز فوقانی وردسپهر است که از طریق انتقال رطوبت در مقیاس بزرگ و تحریک دینامیکی، نقش مهمی در شکل دهی به الگوهای بارشی مناطق مختلف ایفا می کند. این پژوهش به بررسی ویژگی های مکانی، موقعیت استقرار و الگوی کشیدگی رودباد جنب حاره ای در سال های ترسالی شدید شمال شرق ایران پرداخته است. داده های بارش روزانه ایستگاه های استان های خراسان شمالی و رضوی در یک دوره آماری ۳۳ ساله، منطبق با چرخه های خورشیدی ۲۲ تا ۲۴، برای شناسایی سال های ترسالی شدید با استفاده از شاخص SPI و نرم افزار DIP به کار رفت. متغیرهای جوی تراز فوقانی شامل مؤلفه های باد مداری و نصف النهاری، نم ویژه و سرعت قائم (امگا) در ترازهای ۱۰۰۰ تا ۵۰۰ هکتوپاسکال از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR و ECMWF استخراج شد. نتایج نشان داد که در دوره های بارش شدید، هسته رودباد اغلب به عرض های شمالی تر از ۳۳ درجه جابجا شده، ناپایداری جو را افزایش داده و موجب بارش گسترده می شود. موقعیت مطلوب هسته رودباد، منطقه ای بین غرب ایران، جنوب دریای خزر و استان سمنان است. همچنین، کم فشار سودان پرتکرارترین و مؤثرترین الگوی همدیدی مرتبط با افزایش بارش شناسایی شد. این نتایج نقش مؤثر الگوهای چرخش تراز بالا در تغییرپذیری اقلیم هیدرولوژیکی منطقه را نشان می دهد.
تحلیل تهدیدات تغییر اقلیم و تغییرکاربری اراضی بر افزایش ریسک سیلاب حوضه آبخیز شهرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
105 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر سیل خیزی و پیش بینی ریسک سیلاب های آینده حوضه آبخیز شهرچای واقع در استان آذربایجان غربی یکی از زیرحوضه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه، پرداخته است. با توجه به رشد جمعیت، توسعه اجتماعی و اقتصادی و تغییرات آب وهوایی ناشی از گرمایش جهانی، خسارت های ناشی از سیلاب در این منطقه در حال افزایش است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل اصلی موثر بر خطر سیل و پیش بینی احتمال وقوع سیلاب در آینده است. جهت دست یابی به هدف مطرح شده نخست جهت پایش و ارزیابی تغییرات کاربری اراضی 7سال اخیر با استفاده از تصاویر Sentinel2 به روش شیءگرا و طبقه بندی تصاویر از الگوریتم SVM و جهت شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در آینده از الگورتیم CA-MARKOV استفاده شد. درنهایت شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل InVEST از متغیرهای بارش(جهت شبیه سازی بارش از نرم افزار LARS- WG ، از مدل اقلیمی CMIP6 با نام ACCESS-CM2 و با استفاده از دو سناریو SSP2-4.5 و SSP5-8.5 استفاده شده است، کاربری اراضی، گروه هیدرولوژیکی خاک و شماره منحنی مربوط به حوضه آبخیز مورد مطالعه تهیه و به نرم افزار InVEST معرفی شد. نتایج نهایی نشان می دهد برای سال های 2016، 2023 و 2030 در ضلع جنوبی حوضه آبخیز شهرچای، پتانسیل خیلی کم و کم برخوردار است. این درحالی است که در قسمت مرکزی حوضه آبخیز پتانسیل تولید رواناب متوسط و بالا می باشد. طبق نتایج پیش بینی برای سال 2030 پتانسیل تولید رواناب حداکثر و حداقل مقادیر رواناب با مقدار عددی 57/129 و 0 مترمکعب برآورد شد. بنابراین در اکثر بخش های حوضه آبخیز شهرچای رواناب افزایش خواهد یافت.
اثر فاصله روانشناختی بر نگرانی های اقلیمی و رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی در شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
147 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات فاصله روانشناختی بر رفتارهای سازگاری کشاورزان با خشکسالی با نقش میانجی نگرانی های اقلیمی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل تمام کشاورزان شهرستان شوشتر (استان خوزستان) بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 395 نفر و روش نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی صوری و محتوایی آن براساس نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. همچنین، از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) برای تعیین روایی همگرا و شاخص پایایی ترکیبی (CR) برای تعیین پایایی مدل استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ابعاد فاصله روانی (جغرافیایی، اجتماعی، زمانی و فرضی) قادر است 2/72 درصد از واریانس نگرانی های اقلیمی را تبیین نماید. علاوه بر این، متغیرهای پژوهش توانستند 5/65 درصد از بکارگیری راهبردهای سازگاری را تببین نماید. نتایج این پژوهش برای پی بردن به نحوه ادراک کشاورزان از خطرات تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن آن ها نسبت به اتخاذ شیوه های سازگاری در راستای توسعه اثربخش راهبردهای موثر خشسکالی برای کنشگران و مسئولین بخش کشاورزی بسیار مهم است.
شناسایی وردش های زمانی و مکانی دمای رویه زمین در حوضه ی آبریز گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
75 - 94
حوزههای تخصصی:
حوضه ی آبریز گاوخونی با مساحت تقریبی 42 هزار کیلومترمربع در مرکز ایران قرار گرفته و رودخانه ی زاینده رود به عنوان بزرگ ترین رودخانه فلات مرکزی ایران به طول تقریبی 400 کیلومتر در این حوضه در جریان بوده و حیات بسیاری از سکونتگاه های شهری و روستایی وابسته به این رود است. طی سال های گذشته تغییرات اقلیمی و به تبع تغییرات دمایی تنش های زیادی را به این حوضه وارد کرده است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تغییرات دما در حوضه ی گاوخونی به کمک داده های سنجنده ی مودیس تررا می باشد. در همین راستا داده های این سنجنده در تفکیک مکانی 1×1 کیلومتری و برای بازه ی زمانی 1/1/1379 تا 29/12/1402 به صورت روزانه از تارنمای ناسا دریافت گردید و داده های این سنجنده بر روی حوضه استخراج شد. در گام بعدی تفکیک زمانی داده ها از روزانه به ماهانه و فصلی تبدیل شد و شیب خط رگرسیون بر روی سری زمانی داده ها برازش داده شد. یافته ها نشان می دهد به طور کلی در فصول بهار، تابستان و زمستان روند افزایش دمای رویه دیده می شود اما در فصل زمستان روند افزایش دما بر روی ارتفاعات غربی و جنوبی حوضه نمود بالایی دارد به گونه ای که نرخ روند افزایش دما در این فصل بر روی مناطق یادشده به 4 درجه ی سلسیوس به ازاء هر دهه نیز می رسد. همچنین بررسی رابطه ی میان نرخ تغییرات دما- ارتفاع به روشنی گویای این مسئله است که در فصل زمستان به ازاء افزایش ارتفاع آهنگ روند افزایشی دما نیز بیشتر می شود و این مسئله از این رو دارای اهمیت بالایی است که ذخایر برفی در ارتفاعات حوضه نقش بالایی در تأمین آب رودخانه ی زاینده رود دارند.
مدل سازی خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری وزن شواهد (WOE) در حوضه آبریز آذرشهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
37 - 20
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز آذرشهرچای واقع در دامنه غربی توده کوهستانی سهند از اتصال شاخاب های متعدد که در دره های عمیقی جاری هستند، تشکیل می شود و همه ساله در فصل بهار با شروع بارش ها، شاهد رخداد سیل در این دره ها می باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی عملکرد تابع شواهد وزنی(WOE) برای تهیه نقشه حساسیت سیل حوضه آبریز آذرشهرچای می باشد. جهت دسترسی به هدف مذکور، ابتدا موقعیت 82 نقطه سیل گیر با استفاده از تصاویر ماهواره ای Landsat8 سنجنده OLI بر اساس سیل فروردین ماه 1396 تهیه، به صورت تصادفی به دو گروه 70درصد (57 نقطه سیل گیر) برای داده های آموزشی و 30 درصدی (25 نقطه سیل گیر) برای داده های اعتبار سنجی استفاده شد. سپس 14 فاکتور موثر در وقوع سیل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه،TWI ( شاخص رطوبت توپوگرافی)، شاخص قدرت آبراهه ، لیتولوژی، جنس خاک، بارش و NDVI در محیط نرم افزاری Arc Map و کاربری اراضی در محیط نرم افزاری ENVI5.3 آنالیز و موقعیت نقاط سیل گیر در هر 14 فاکتور بررسی و جهت اعتبار سنجی و صحت نتایج به دست آمده از منحنی مشخصه عملیاتی ROC استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر قرار گیری 19.56 درصد از حوضه در کلاس حساسیت خیلی بالا، 19.18درصد در حساسیت بالا، 24.61درصد در کلاس متوسط، 21.94درصد در کلاس کم و 14.68 درصد در کلاس خیلی کم از لحاظ آسیب پذیری سیل قرار دارد.
واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه (نمونه موردی: روستاهای دره دراز، نوکان، ده پهن، کرناچی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر خزش و توسعه فیزیکی بدون برنامه شهرها، پیامدهای مثبت و منفی بی شماری را بر سکونتگاه های پیراشهری تحمیل کرده است. در همین رابطه، پژوهش حاضر با هدف واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش روستائیان (سرپرست خانوار) است. جامعه محلی دربرگیرنده چهار سکونتگاه روستایی دره دراز، نوکان، ده پهن وکرناچی در پیرامون کلان شهر کرمانشاه می باشد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول «کوکران» استفاده شد و حجم نمونه 370 نفر برآورد گردید. توزیع حجم نمونه در هر یک از روستاهای مورد مطالعه، براساس روش نمونه گیری سهمیه ای بوده است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار «spss» و «smart pls» و برای تجزیه وتحلیل فضایی از تکنیک «آنتروپی شانون» و «کوداس» استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد؛ در بعد اقتصادی عامل وضعیت پس انداز بیشترین بار عاملی را داشت، در بعد اجتماعی عامل حس همبستگی اجتماعی با شهردارای بیشترین بار عاملی بود و در بعد محیطی عامل راه ارتباطی بیشترین بار عاملی را دارا بود. همچنین نتایج تکنیک «کوداس» نشان داد، تمام روستاها در سطوح متفاوتی تحت تأثیر خزش شهری قرار دارند. و از بین چهار روستای مورد مطالعه، روستای کرناچی بیشترین تأثیر را از خزش داشته و در رتبه اول قرار دارد. در رتبه دوم روستای نوکان، در رتبه سوم روستای دره دراز و در رتبه چهارم نیز روستای ده پهن قراردارد. نتایج نشان می دهد افزایش جمعیت و پیشروی شهرها به سمت حاشیه به علت توسعه فیزیکی، سبب بلعیدن روستاهای پیراشهری گردیده و تأثیرات مثبت و منفی زیادی در ابعاد کالبدی-محیطی ، اقتصادی و اجتماعی داشته است.
تحلیل زمانی- مکانی تصادفات عابران پیاده با استفاده از سری زمانی و شاخص Moran’s I تفاضلی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 108
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: عابران پیاده، به دلیل نبودِ تدابیر حفاظتی، آسیب پذیرترین کاربران راه شناخته می شوند و ایمنی آنها در حوزه برنامه ریزی حمل ونقل بسیار حیاتی است. مطالعات متعددی که تصادفات عابران پیاده را تحلیل کرده اند معمولاً بر مدل های پیش بینی، عوامل خطر و الگوهای مکانی زمانی متمرکز بوده اند. این تحلیل ها بر اهمیت شناسایی مناطق پرخطر و اجرای اقدامات پیشگیرانه تأکید می کنند. تأثیرات خودهمبستگی مکانی و زمانی در درک الگوهای تصادفات بسیار مهم است و شاخص هایی مانند Moran’s I و تخمین تراکم کرنل، در این حوزه، کاربرد گسترده ای دارند. با توجه به موارد یادشده، مطالعه پیش رو تأثیر رشد سریع اجتماعی اقتصادی در تصادفات ترافیکی و نیاز به مداخلات ایمنی هدفمند برای حفاظت از عابران پیاده را، در شهر مشهد در ایران، به صورت برجسته و مؤثر نشان می دهد.
مواد و روش ها: در این پژوهش، با استفاده از تحلیل اکتشافی سری زمانی، تصادفات عابران پیاده به صورت ماهیانه و ساعتی در بازه ای پنج ساله (1394-1398) بررسی شده است. در گام بعد، وجود خودهمبستگی زمانی و همچنین روند در وقوع تصادفات عابران پیاده مورد بحث قرار گرفته و سپس، با استفاده از تحلیل یکنواختی سری زمانی، زمان تغییر در وقوع تصادفات بررسی شده است. درنَهایت، به منظور استخراج الگوهای مکانی تغییرات تصادفات عابران پیاده در بازه زمانی مطالعاتی، از شاخص Moran’s I تفاضلی استفاده شده است.
نتایج و بحث: با استفاده از تحلیل های سری زمانی، الگوی زمانی و وجود خودهمبستگی زمانی معنادار در مقادیر ماهیانه و ساعتی تصادفات عابران پیاده تأیید شد. نتایج آزمون من کندال با لحاظ کردن تأثیرات خودهمبستگی نیز وجود روند معنادار در تصادفات عابران پیاده را به ازای ماه های گوناگون سال و ساعات متفاوت شبانه روز تأیید کرد. همچنین، ازطریق تحلیل یکنواختی سری زمانی با استفاده از آزمون بیشاند، زمان وقوع تغییرات ناگهانی تصادفات در ساعت های متفاوت شبانه روز (7:00-8:00 صبح) و همچنین ماه های گوناگون سال (تیر و شهریور) شناسایی شد. نتایج استفاده از شاخص Moran’s I تفاضلی نیز همبستگی مکانی معنادار در تغییرات تصادفات عابران پیاده، بین دو بازه زمانی آغاز (سال 1394) و پایان زمان تحلیل (سال 1398) را نشان داد و نواحی دارای تمرکز تغییرات معنادار شناسایی شد.
نتیجه گیری: در این پژوهش، عابران پیاده به منزله یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه مورد توجه قرار گرفته اند و تغییرات وقوع تصادفات مرتبط با آنها در بازه زمانی پنج ساله ای (1394-1398)، با استفاده از تحلیل های سری زمانی و همچنین تحلیل زمانی مکانی Moran’s I تفاضلی، در کلان شهر مشهد ارزیابی شده است. خودهمبستگی زمانی معنادار در مقیاس ماهیانه و ساعتی نیز در وقوع تصادفات به تأیید رسید و وقوع تصادفات عابران پیاده، در ماه های متفاوت سال و همچنین ساعات متفاوت شبانه روز، نیز روند مشخصی را نشان داد و درنَهایت، زمان وقوع تغییرات ماهیانه و ساعتی شناسایی شد. نتایج بیانگر خودهمبستگی زمانی مکانی معنادار در تغییر تصادفات، در حد فاصل برش زمانی ابتدا (سال 1394) و انتهای زمان تحلیل (1398)، به ازای ماه های متفات بود. درعین حال همبستگی زمانی مکانی معناداری، به ازای ساعات متفاوت، وجود ندارد و ازاین رو کوچک کردن مقیاس زمانی به از دست رفتن همبستگی های مکانی نیز منجر می شود. نتایج این پژوهش می تواند، در قالب گام نخست شناسایی و تحلیل الگوهای زمانی مکانی، تغییرات تصادفات عابران پیاده را شناسایی و کمک کند متخصصان حوزه ایمنی و تصمیم گیرندگان، با بازرسی های محلی، نواحی استخراج شده را ارزیابی نمایند.
ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
27 - 54
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و توسعه فضاهای پیراشهری، باعث ایجاد پدیده جهش شهری و افزایش مناطق مسکونی گردیده است. این پدیده، به نوبه خود منجر به افزایش تغییرات در سایراراضی نظیر؛ پوشش گیاهی، اراضی باغی و جنگلی شده است. لذا با گسترش جمعیت شهر، نوع استفاده از زمین و پیش بینی تغییرات اراضی در آینده شهر تأثیرگذار است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی، با هدف کاربردی و ارزیابی توسعه فضاهای پیراشهری و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی براساس مدلCA-MARKOV در شهرتربت حیدریه انجام شده است. این پژوهش دربازه زمانی (1986-2013-2020)، با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجده (TM & OLI) در نرم افزارARC GIS با روش طبقه بندی نظارت شده درکاربری های؛ (مناطق مسکونی، باغات، پوشش گیاهی و زمین های بایر) انجام گرفته است. برای محاسبه تغییرات پوشش گیاهی نیز از شاخص NDVI استفاده گردیده است. نتایج پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق 2026 (1405) در نرم افزار TERRSET براساس مدل CA مارکوف نشان داد، مساحت شهر در سال 1986 با (257254/14) کیلومترمربع، نسبت به سال 2013 با (725150/21)کیلومترمربع کاهش داشته، ولی از سال 2020 با رشد جمعیت شهر، مساحت آن به (765259/25) کیلومترمربع، افزایش یافته است. این امر سبب کاهش مساحت اراضی باغی با (589400/10) کیلومترمربع و پوشش گیاهی با (924800/17) کیلومتر مربع شده است. درحالی زمین های بایر بیشترین مساحت را با (0421100/92) کیلومتر مربع دارا می باشد. لذا برای جلوگیری از اثرات جهش شهری و تغییرات فضاهای پیراشهری به دلیل افزایش مناطق مسکونی، که سبب کاهش پوشش گیاهی و اراضی باغی در شهر گردیده، از اراضی بایراستفاده نمود.
ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
208 - 227
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و دستاوردهای شهری، آلودگی های زیست محیطی که از مهم ترین تولیدات یک شهر است توان پایداری آن را به شدت کاهش داده، به گونه ای که کیفیت محیط زیست به پایین ترین درجه خود رسیده و همه شاخص های پایداری دگرگون گردیده است. به کاهش مصرف انرژی و افزایش خودکفایی می انجامد. استفاده از فناوری هوشمند در کالبد ساختمان باعث بهبود کیفیت زندگی شده و همین امر علاوه بر کاهش اتلاف انرژی در افزایش سطح کیفی محیط زیست طبیعی نقش بسزایی را ایفا می کند.هدف اتحقیق ارزیابی و امکان سنجی نقش شهر هوشمند در پایداری زیست پذیری شهری مطالعه موردی کلانشهر اهواز می باشد، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مطالعات و بررسی های میدانی و پیمایشی است.جامعه آماری در دوگروه کارشناسان و شهروندان تقسیم بندی شده است، نمونه آماری کارشناسان هدفمند 15 نفر و شهروندان با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 377 نفر مشخص شده است.ابزار گردآوری دیتاها پرسشنامه محقق ساخته و با استفاده از تحلیل آماری SPSS و مدل تاپسیس فازی تجزیه و تحلیل دیتا صورت گرفته است شاخص های مورد بررسی در دوبخش عوامل تاثیر گذار بر شهر هوشمند با 6 مولفه ( زیرساخت های هوشمند، حمل و نقل هوشمند، مدیریت انرژی هوشمند مدیریت پسماند هوشمند، کیفیت هوا و آب هوشمند، خدمات شهری هوشمند، اقتصاد هوشمند) و عوامل تاثیر گذار در محیط زیست شهری با 6 مولفه (مدیریت پسماند، آب و فاضلاب، فضای سبز شهری، حمل و نقل عمومی، آموزش و آگاهی محیط زیستی، پایداری و نوآوری شهری) مورد بررسی قرار گرفتند.طبق نتایج به دست آمده رابطه مثبت و معناداری میان شاخص های شهر هوشمند و پایداری زیست محیطی شهری در اهواز مشاهده شده است. بر اساس رتبه بندی تاپسیس، مؤلفه های "اقتصاد هوشمند" و "حمل ونقل هوشمند" به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری زیست محیطی شناخته شدند.
سنجش پایداری و واکاوی عوامل مؤثر بر آن در باغات انگور مناطق روستایی سیستان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
409 - 429
حوزههای تخصصی:
انگور به عنوان مهم ترین و اقتصادی ترین محصول باغی در منطقه سیستان، نقشی کلیدی در ساختار اقتصادی این منطقه ایفا می کند. با توجه به غالب بودن کشت انگور و تأثیرات قابل توجه آن بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی منطقه—که از ارکان اصلی پایداری محسوب می شوند—سنجش سطح پایداری و شناسایی عوامل تهدیدکننده ی آن، گامی مؤثر در جهت تقویت الگوی تولید این محصول به شمار می رود. رویکرد اصلی این تحقیق، پیمایشی بوده و به منظور ارزیابی پایداری باغات انگور منطقه و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، از داده های سال زراعی ۱۳۹۸–۱۳۹۹ استفاده شده است. این داده ها از طریق ۸۶ پرسشنامه، به صورت تصادفی از میان باغداران منطقه جمع آوری گردید. در مرحله نخست، پس از شناسایی و تدوین شاخص های سنجش پایداری، شاخص ها با استفاده از روش رفع اختلاف مقیاس گذاری شده و سپس از طریق تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) وزن دهی شدند. یافته ها نشان می دهد که بیش از نیمی از باغات انگور منطقه در سطح نسبتاً ناپایدار قرار دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام حاکی از آن است که تولید، مساحت باغ، تعداد درخت، نیروی کار، مصرف کود حیوانی، تجربه کشاورزی و سطح تحصیلات، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شاخص پایداری محسوب می شوند. در مقابل، نهاده هایی مانند کود شیمیایی و سم تأثیر اندکی داشته و دریافت وام نیز اثری منفی بر پایداری داشته است







