مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است.
هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد.
روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟»
نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
بررسی اخلاقی ابعاد مختلف آسیب زا در ورزش حرفه ای(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ورزش حرفه ای به واسطه گسترش و مقبولیتی که در جهان دارد، توسط دولت ها و شرکت ها مورد حمایت های سیاسی، اجرایی و اقتصادی قرار گرفته است. ورزش حرفه ای ابعاد و آثار مفیدی در عرصه های گوناگون دارد و برای حکم نهایی درباره ورزش حرفه ای باید نخست ابعاد مثبت و منفی آن بررسی شود و سپس این دو با هم مقایسه گردد. هدف از این تحقیق صرفاً تبیین ابعاد آسیب زا در ورزش حرفه ای (همچون آسیب های جسمی، روحی عاطفی، رفتاری اجتماعی) و بررسی اخلاقی آنهاست. این پژوهش به شیوه «توصیفی تحلیلی» با استفاده از استدلالات عقلی و اخلاقی و همچنین استفاده از نتایج پژوهش های میدانی دیگر صورت گرفته و به این نتیجه رسیده است که ماهیت و اساس ورزش حرفه ای با رویکرد کنونی در جهان در بعد جسمی بالقوه منشأ آسیب هایی همچون ضررهای جسمانی؛ در بعد روحی و عاطفی منشأ رذایل اخلاقی (همچون برتری طلبی، تکبر و تفاخر)؛ و در بعد رفتاری اجتماعی منشأ آسیب هایی (همچون ارزش گذاری غلط در اجتماع، دعوت به رذایل اخلاقی با مرجع سازی غلط و بها ندادن و کم رنگ شدن ورزش همگانی) است. از این نظر، ترویج و حمایت از آن با چالش اخلاقی مواجه است. بنابراین ضروری است دولت ها یا نهادهای حامی ورزش حرفه ای این ابعاد آسیب زا و چالش زا را مد نظر قرار دهند و در اصلاح آنها بکوشند.
مقایسه دو مکتب اخلاقی «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است با روش «توصیفی تحلیلی» پیامدهای معیار ارزش گذاری اخلاقی در دو مکتب «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی» را با هم مقایسه کند. این مقایسه بر آسیب های اجتماعی این دو مکتب تأکید دارد. یافته ها حاکی از آن است که هر دو مکتب می توانند آسیب های اجتماعی بسیاری داشته باشند؛ از جمله: (1) افزایش احتمال روابط زناشویی خارج از خانواده؛ (2) کاهش انگیزه نگهداری از فرزندان معلول؛ (3) کاهش انگیزه نگهداری افراد ناتوان و سالمند؛ (4) نبرد برای کسب قدرت و مدیریت در خانواده؛ (5) افزایش احتمال طلاق؛ (6) اختلال در جامعه از طریق افزایش هرج و مرج؛ (7) ایجاد پیامدهای خطرناک سیاسی و حکومتی. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد این مکاتب دو روی یک سکه هستند و هر دو پیامدهای مشابهی دارند و می توانند آسیب های جدی در سطح اجتماع ایجاد کنند. علت مهمی که برای بروز این مشکلات می توان بر شمرد این است که مکاتب مذکور شناخت ناقصی از هویت حقیقی انسان دارند. با شناخت هویت راستین انسان می توان معیارهای ارزش گذاری دقیق تری طراحی کرد. علاوه بر این به نظر می رسد قدرت گرایی به لذت گرایی بازگشت دارد؛ زیرا قدرت طلبی و احساس قدرت نیز نوعی لذت است، منتها این لذت مربوط به قوه غضب انسان است.
شناسایی عوامل سازمانی مؤثر بر تخلفات بیمه شخص ثالث در بین کارکنان شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
255 - 274
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف اکتشاف و تبیین عوامل سازمانی مؤثر بر تخلفات بیمه شخص ثالث در صنعت بیمه ایران صورت گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر مبتنی بر روش شناسی آمیخته از نوع توصیفی– اکتشافی صورت گرفته است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق شامل خبرگان حوزه مدیریت بیمه و جامعه شناسی اقتصادی و توسعه است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تعداد 26 نفر متخصص تا حد اشباع انجام شد. جامعه آماری بخش کمّی پژوهش، شامل کارکنان شعب شرکت های بیمه شهر تهران در سال 1400 بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 354 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و در بخش کمّی پرسش نامه بوده است. روایی پرسش نامه به روش صوری و محتوایی و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های بخش کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی از طریق نرم افزار Amos21 انجام شد.یافته ها: براساس یافته های بخش کیفی، در مجموع 52 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر (عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، سازمان غیررسمی، فرهنگ سازمانی و قانونمندی) شناسایی شده است. طبق یافته های بخش کمّی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی به ترتیب با 0.84- و 0.56- اثر منفی و معکوس و متغیر سازمان غیررسمی با 0.54 تأثیر مثبت و مستقیم بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه فعال در حوزه بیمه شخص ثالث داشته اند. متغیر عدالت سازمانی از طریق تأثیر بر تعهد سازمانی و سازمان غیررسمی بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه اثرگذار بوده است.نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود عوامل سازمانی ارائه شده در این مطالعه در برنامه های راهبردی صنعت بیمه در مبارزه با تخلفات بیمه ای ملحوظ شود و مورد تأکید شرکت های بیمه قرار گیرد. در زمینه عدالت سازمانی پیشنهاد می شود در راستای احیای عدالت سازمانی ارزش های یادشده در بین کارکنان شرکت های بیمه و جاری کردن عدالت در فرایندهای سازمانی مورد توجه قرار گیرد. در مورد تعهد سازمانی پیشنهاد می شود ابعاد تعهد سازمانی مورد نظر این پژوهش به عنوان مبنایی برای ارتقای تعهد سازمانی کارکنان لحاظ گردد. در ارتباط با سازمان غیررسمی نیز پیشنهاد می شود با نگرش مثبت به سازمان های غیررسمی از وجود آنها در راستای اهداف و راهبردهای شرکت های بیمه استفاده شود.
اثر مدیریت سیاسی و ثبات اقتصادی بر سفته بازی در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
175 - 206
حوزههای تخصصی:
رفتارهای سوداگرانه و سفته بازی اثرات گسترده اکثرا مخرب در اقتصاد بر جای می گذارند. سفته بازی از طرفی موجب تقویت بخش نامولد اقتصاد و از طرفی دیگر موجب پدیده های نامطلوب همچون نارضایتی اجتماعی، نابرابری، تورم و ... می شود. ازین رو سیاست های درست و کارآمد در اقتصاد مستلزم کنترل عوامل موثر و کنترل کننده سفته بازی خواهد بود. در این پژوهش یک روش کمی چند مرحله ای و بر پایه الگوهای اقتصادسنجی در بازه ی زمانی 1370-1401، به کار گرفته شده است. ابتدا شاخص های سفته بازی، بی ثباتی اقتصادی و مدیریت سیاسی با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی ساخته شده و سپس با به کار گیری الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی عوامل موثر بر سفته بازی برآورد شده اند. با توجه به نتایج پژوهش، مدیریت سیاسی اثر منفی بر سفته بازی دارد و با بهبود شاخص مدیریت سیاسی به اندازه یک واحد، شاخص سفته بازی تقریب 052/1 درصد کاهش پیدا می کند. در خصوص شاخص بی ثباتی اقتصادی نتیجه گرفته می شود که اثر آن بر سفته بازی در بلند مدت مثبت و ضریب اثرگذاری بیش از 96/0 برآورد شده است، به عبارتی دیگر، افزایش بی ثباتی اقتصادی موجوب ایجاد فرصت های سوداگرانه شده و سفته بازی را افزایش می دهد. در بلند مدت نیز با ایجاد فضای نااطمینانی، فرصت های رانتی در معاملات جهت کسب سود بیشتر را افزایش داده و بدین ترتیب معاملات و سوداگری های بازار افزایش پیدا می کند. از نتایج جانبی پژوهش، اثر مثبت نقدینگی و اثر منفی تولید ناخالص داخلی بر سفته بازی بوده و این امر حاکی از آن است که در صورت بهبود فضای اقتصاد رسمی و مدیریت مناسب آن، کاهش سفته بازی اتفاق خواهد افتاد.
شناخت و تبیین تأثیر شاخص های رقابت پذیری و اقتصاد دانش بنیان بر تاب آوری اقتصاد کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
207 - 240
حوزههای تخصصی:
شاخص تاب آوری به توانایی یک سیستم جهت جذب آشفتگی و سازمان دهی مجدد اشاره دارد به طوری که سیستم هنوز وظیفه، ساختار، مشخصات و بازخوردهای یکسانی را حفظ کند. این مفهوم پس از بحران مالی سال 2008 میلادی در زمینه مباحث اقتصادی مطرح شد و هدف آن ارزیابی قابلیت سازگاری اقتصادی یک کشور با شوک های ایجادشده و نهایتاً پتانسیل بازگشت به سطح تعادلی مطلوب است. در شرایط اقتصاد ایران که به دلیل اعمال انواع تحریم ها در سال های اخیر با چالش های بسیاری روبه رو بوده و ارزیابی سطح تاب آوری از کانال های مختلف بسیار ضروری و حائز اهمیت است. لذا این پژوهش به بررسی تأثیر شاخص های رقابت پذیری و اقتصاد دانش بنیان بر تاب آوری اقتصاد کشور ایران در دوره زمانی 1397-1363 با تواترهای متفاوت سالانه و فصلی با استفاده از روش ARDL -MIDAS پرداخته شده است. نتایج بیانگر این است که در دوره های زمانی کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای حجم تجارت (شاخص رقابت پذیری) و نوآوری (شاخص اقتصاد دانش بنیان) بر شاخص تاب آوری، تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین متغیرهای نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر تاب آوری تأثیر مثبت و معنادار و متغیرهای اندازه دولت و نرخ تورم بر تاب آوری تاثیر منفی و معناداری داشته اند. لذا ایجاد زیرساخت های مناسب به منظور بهره گیری هر چه بیشتر از مزایای بسترهای دانش بنیان و همچنین گسترش سطح رقابت پذیری مورد توصیه است.
اثرات دینامیکی متغیرهای جمعیتی و اقتصادی بر سطح رفاه خانوارهای ایرانی در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 278
حوزههای تخصصی:
با توجه به وضعیت هرم سنی جمعیت ایران و وضعیت رو به کاهش نیروی کار، بررسی وضعیت اقتصادی کشور و وضعیت درآمدی خانوارها به همراه تحلیل درونزای ساختار جمعیتی جمعیت بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت رفاه خانوارهای ایرانی، الگو سیستمی پویایی از شرایط اقتصادی و جمعیتی کشور طراحی و تدوین گردیده تا به کمک آن، وضعیت بخش درآمد خانوارها و کمک های دولت وبخش هزینه های خانوارها و در نهایت، تعادل بین این دو بخش در دو سناریو با رشد اقتصادی صفر و 5 درصد، با استفاده از نرم افزار Ithink برای سال های 1420-1395 شبیه سازی شود.طبق نتایج شبیه سازی شده از درآمد خانوارها با لحاظ کمک های آمده در سر فصل اجتماعی دولت، در دوره مورد بررسی و برای هر دو سناریو، درآمد خانوارها کفاف هزینه را نمی دهد. بدین معنی که یک خانوار ایرانی در سال های آتی هر آنچه که تحت عنوان درآمد کسب می کند را صرف هزینه های جاری خواهد کرد و اضافه رفاهی به دست نمی آورد. البته نتایج نشان می دهد که با تحقق حداقل رشد اقتصادی 5.9 درصدی در دوره مورد بررسی، متوسط رشد درآمد ها بیشتر از هزینه ها خواهد شد و در نتیجه سطح رفاه خانوارها در طی تمامی سالهای شبیه سازی از سطح کنونی بالاتر خواهد رفت.
نقش پیش بینی کننده ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در شکست تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مشکلات تحصیلی و عدم موفقیت در تحصیل با پیامدهای متعددی همراه است و می تواند دانش آموزان را در زمینه فرایندهای آموزشی و شغلی با دشواری مواجه سازد. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی شکست تحصیلی براساس ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در دانش آموزان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال 1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه پلنت (n=50+8m) تعداد 200 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شکست تحصیلی (کانروی و همکاران، 2002)، ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) و کارکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 1982) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و هر یک از مؤلفه های آن شامل مشاهده گری، توصیف بدون برچسب، عملکرد همراه با آگاهی، پذیرش بدون قضاوت و عدم واکنش با شکست تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین این رابطه بین کارکرد خانواده و هر یک از مؤلفه های آن شامل حل مسأله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی با شکست تحصیلی در دانش آموزان منفی و معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به پیامدهای منفی و گسترده شکست تحصیلی و نقش مهم فرایندهای روانشناختی و نهاد خانواده در ابعاد مختلف زندگی دانش آموزان به ویژه زندگی تحصیلی آنان، لازم است مسئولان بهداشت روان و روانشناسان تربیتی به این مسئله توجه ویژه ای داشته باشند.
موانع تشکیل شرکت های هلدینگ در قالب شرکت با مسئولیت محدود در حقوق ایران با نگاهی به حقوق آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با وجود جایگاه خاص شرکت های هلدینگ، متأسفانه در حقوق ایران، آن چنان که باید به این نوع شرکت ها پرداخته نشده است. یکی از سؤالاتی که درخصوص این نوع شرکت ها مطرح است؛ امکان یا عدم امکان تأسیس آن درقالب شرکت های با مسئولیت محدود می باشد که هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: موانع حقوقی مهمترین موانع تشکیل شرکت های هلدینگ در حقوق ایران و آمریکاست. قوانین آمریکا با احصاء تأسیساتی که شرکت هلدینگ می تواند در قالب آن ها تشکیل شود؛ اجازه تأسیس این نوع شرکت ها در قالب شرکت با مسئولیت محدود را نداده است. در حقوق ایران نیز در قوانین مرتبط درخصوص امکان یا عدم امکان تشکیل شرکت های هلدینگ در قالب شرکت با مسئولیت های محدود، صراحتی دیده نمی شود.
نتیجه: داده های این پژوهش براساس تعاریف ارائه شده از شرکت هلدینگ و مقایسه آن با مواد قانونی مرتبط با تعریف و ویژگی های اعلامی برای شرکت با مسئولیت محدود، نشان می دهد که درحال حاضر و با لحاظ قوانین فعلی کشور امکان تشکیل شرکت های هلدینگ در قالب شرکت های با مسئولیت وجود ندارد.
بررسی عوامل مؤثر بر قتل با تأکید بر متغیرهای اقتصادی و برابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۶)
53 - 80
حوزههای تخصصی:
نابرابری جنسیتی به واسطه دسترسی نابرابر زنان و مردان به امکانات و فرصت های موجود در جامعه، تبعات مختلفی را به همراه دارد. از جمله تبعات منفی نابرابری این است که احتمال مواجهه افراد تحت نابرابری با خشونت در جامعه را افزایش می دهد، چراکه از یک سو، به طور معمول افراد تحت نابرابری به دلیل باورهای نادرست، از جمله بی ارزش بودن، اعتماد به نفس لازم در مواجهه با تهدیدهای موجود در جامعه را ندارند و از سوی دیگر، این باورهای غلط در سطح جامعه، اعمال خشونت نسبت به افراد تحت نابرابری را آسان می کند. در این پژوهش ضمن تشریح دلایل مطرح شده در ادبیات موجود در این زمینه، به بررسی تأثیر وضعیت مطلق زنان در بعد آموزش، نقش موقعیت نسبی آن ها در ابعاد آموزش و بازار کار (با تعبیر برابری جنسیتی) بر قتل پرداخته شده است. بدین منظور از داده های استان های ایران طی سال های 1395 تا 1399 و رویکرد داده های تابلویی استفاده می شود. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که با بهبود وضعیت مطلق زنان در بخش آموزش، میزان قتل کاهش می یابد. هم چنین، برابری زنان و مردان از منظر مشارکت در بازار کار و دستیابی به موقعیت های شغلی، منجر به کاهش قتل در استان ها شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که امکان تعدیل آسیب اجتماعی قتل با توجه بیشتر به جایگاه زنان در جامعه وجود دارد که می تواند مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.
نقش میانجی گری اقتصاد رفتاری مسکن بر رشد اقتصادی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
150 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل اثر رفتار ناهمگون سرمایه گذاران بخش مسکن بر قیمت مسکن و نهایتا" بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1399:1-1380:1 می باشد. بدین منظور ابتدا اثر رفتار تقلیدگونه و خوش بینی بیش از حد سرمایه گذاران بر قیمت مسکن بررسی می شود سپس اثر قیمت مسکن بر رشد اقتصادی به روش رگرسیون انتقال ملایم (STR) برآورد می گردد. اندازه گیری ضرایب مولفه های اقتصاد رفتاری مسکن، میزان اثر گذاری این متغیرها بر رشد اقتصادی را برآورد می کند. نتایج نشان می دهد توابع قیمت مسکن و رشد اقتصادی دارای سطح آستانه و دو رژیم حدی هستند. حد آستانه ای رفتارتقلیدگونه متغیر انتقال تابع قیمت مسکن کمیّت 0051/0 درصد اختیار می کند. کمیت سطح آستانه ای قیمت مسکن به عنوان متغیر انتقال تابع رشد اقتصادی برابر با 0266/0 درصد می باشد. در تابع قیمت مسکن، رفتارتقلیدگونه در رژیم اول و دوم بر قیمت مسکن اثر مثبت دارد اما این ضریب در رژیم دوم بزرگتر است. خوش بینی بیش از حد نیز در رژیم اول بر قیمت مسکن بی تأثیر بوده، اما در رژیم دوم اثر مثبت دارد. ضرایب برآوردی رژیم های اول و دوم حاکی از نامتقارن بودن رفتار سرمایه گذاران بر قیمت مسکن است. برآورد تابع رشد اقتصادی نشان می دهد؛ قیمت مسکن در رژیم اول و دوم اثر منفی بر رشد اقتصادی دارد، اما این اثر در رژیم دوم تقویت شده است. کمیّت آماره سوبل بیانگر آن است؛ قیمت مسکن در انتقال اثر رفتار تقلیدگونه بر رشد اقتصادی نقش میانجی گرانه داشته، اما در انتقال اثر خوش بینی بیش از حد بر رشد اقتصادی نقش میانجی گری ایفاء نمی کند.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه حل مسئله مشارکتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
266-291
حوزههای تخصصی:
حل مسئله یکی از مهم ترین مهارت هایی است که همه افراد و به طور ویژه دانش آموزان و دانشجویان باید آن را فراگرفته تا در مواجهه با چالش ها و مشکلات زندگی بتوانند از آن استفاده نمایند. در حل مسئله مشارکتی، کار بین اعضای یک گروه تقسیم شده و آنها مهارت و دانش خود را به منظور یافتن یک راه حل مناسب به کار می گیرند. پژوهش حاضر باهدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه حل مسئله مشارکتی در دانشجویان انجام شده است.روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 2500 نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که بر اساس جدول مورگان تعداد 335 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان حوزه روان شناسی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26، LISREL و SmartPLS تجزیه وتحلیل گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه 96/0 محاسبه گردید. بارهای عاملی کلیه خرده مقیاس ها با گویه های مربوطه بیشتر از 4/0 به دست آمد که همگی آنها معنادار (001/0 > p) بودند. مقادیر آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی برای خرده مقیاس ها بیشتر از 7/0 محاسبه گردید که تأییدکننده پایایی درونی و بیرونی خرده مقیاس ها است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تائیدی بیانگر ارتباط قوی تر خرده مقیاس های پیروی از قوانین مشارکت، برقراری ارتباط با اعضای تیم و شرح نقش ها و سازماندهی تیم با حل مسئله مشارکتی دارد. لذا می توان نتیجه گرفت که مهارت های برقراری ارتباط موثر و کار گروهی در بین دانشجویان ضعیف بوده و بایستی آموزش این مهارت ها در دستور کار مدارس و دانشگاه ها قرار گیرد.
بررسی اثربخشی فعالیت بدنی مبتنی بر بازی وار سازی بر افزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
175 - 187
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:بازی وار سازی،به عنوان یک رویکردنوین وجذاب،توانسته است درزمینه های مختلف توجه زیادی رابه خودجلب کند.استفاده ازعناصربازی درفعالیت های ورزشی نه تنها انگیزه دانش آموزان رابرای شرکت درفعالیت های بدنی افزایش می دهد،بلکه باتقویت تعاملات اجتماعی وتوسعه مهارت های همکاری،به آنها کمک می کندتادرجامعه به شکل مؤثرتری عمل کنند؛بنابراین هدف تحقیق حاضربررسی اثربخشی فعالیت بدنی مبتنی بر بازی وار سازی برافزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان بود.روش پژوهش:روش تحقیق به کارگرفته شده دراین مطالعه،کمی وبه شکل نیمه آزمایشی است که شامل طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان دختر مقطع دوره دوم دبیرستان استان آذربایجان شرقی درسال تحصیلی 1403-1402بود نمونه گیری به روش در دسترس انجام شده، شامل گروه کنترل و گروه آزمایش که هرگروه از25 نفر تشکیل شده و به روش تصادفی ساده درگروه ها جاگذاری شده اند.ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استانداردسازگاری اجتماعی و نیک زیستی بود.روایی این پرسشنامه ها توسط پنج تن از اساتیدبرجسته مدیریت ورزشی تایید شده و پایایی آنها در حد قابل قبول ارزیابی شده است. برای وضعیت موجود،از یافته های توصیفی (میانگین و انحراف) و به منظور تجزیه و تحلیل و تحلیل داده ها ازآزمون های خطی شاپیروویلک،آنالیز واریانس دو سویه و تعقیبی بونفرونی درسطح معناداری (05/0>p) با استفاده از نرم افزار 26SPSS استفاده شد.یافته ها: بررسی ها نشان داد عوامل زمان و گروه به همراه تعامل بین زمان و گروه، تاثیرات معناداری برمؤلفه های متغیر نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، می توان نتیجه گرفت که ادغام تمرینات ورزشی با بازی وار سازی، به طور معناداری موجب افزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان می شود.
تجربه های زیسته معلمان از یادگیری حرفه ای در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
27 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، فهم تجربه های زیسته دبیران دوره متوسطه از فعالیت های یادگیری حرفه ای در محیط کار است. به منظور دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی (پدیدارشناسی) استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش را دبیران مدارسی دخترانه و پسرانه متوسطه شهرستان گناباد در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب و با درنظرگرفتن معیارهایی مانند معلمان کم تجربه (کمتر از 6 سال سابقه) و باتجربه (بالاتر از 10 سال سابقه)، داشتن تدریس تمام وقت در تمام یا بیشترین سال های خدمت، اشتهار به عنوان معلم نمونه، اقدام پژوه برتر یا فعال در حوزه درس پژوهی و سایر جشنواره ها، تجربه سرگروه آموزشی بودن و معلمی مدارسی خاص (تیزهوشان و نمونه) انتخاب شدند. در نهایت، با بیست نفر از دبیران به عنوان مطلعان کلیدی مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده، از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. همچنین، اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا و با اطمینان از موثق بودن داده های به دست آمده از مصاحبه و نیز مستندسازی روند کدگذاری داده ها در مراحل گوناگون و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، یادگیری سازنده گرایی (یادگیری تأملی، یادگیری از کار، بازخورد، یادگیری از راه تجربه)، یادگیری اجتماعی (یادگیری تعاملی، منتورینگ و یادگیری مشاهده ای)، یادگیری خودراهبر (خودتوسعه ای و فرصت های یادگیری) و یادگیری رسمی (آموزش های بلندمدت و کوتاه مدت)، به عنوان مضمون های اصلی استخراج شده از مصاحبه ها، تجربه های معلمان را از یادگیری حرفه ای در محیط کار به تصویر می کشند. این شناخت به حمایت و تسهیل برنامه های توسعه حرفه ای مستمر معلمان در محیط کار کمک می کند.
مدل یابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
21 - 34
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بوده است. 748 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان رشت که در سال تحصیلی 1399-1400 تحصیل می کردند، به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و به نسخه الکترونیکی پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990)، کاربری آسیب زا از تلفن همراه جنارو (2007) و دلبستگی به معلم لواسانی و مهدی پور (2015) پاسخ دادند. برای تحلیل روابط میانجی از همبستگی پیرسون، الگویابی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده شد. نتایج حاکی از روابط مثبت بین دلبستگی ایمن به معلم و عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) و روابط معکوس بین سطوح دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به معلم و کاربری آسیب زا تلفن همراه با عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) بوده است. تحلیل بوت استراپ نیز آشکار ساخت کاربری آسیب زا از تلفن همراه در رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم و سازگاری و عملکرد تحصیلی به طورمعنی داری میانجیگری می کند (01/0 p<). بنابراین دلبستگی ایمن به معلم نقش سازنده ای بر عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارد و تاثیر کاربری آسیب زا از تلفن همراه را بی اثر می کند. همچنین در سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم، متغیر کاربری از تلفن همراه نقش جبران کننده برای عدم وجود دلبستگی ایمن ایجاد می کند. شایسته است ایجاد دلبستگی ایمن به دانش آموزان و معلم ها آموزش داده شود تا شاهد بهبود عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان باشیم.
پیش بینی بی صداقتی تحصیلی بر اساس محق پنداری تحصیلی و تکانش گری دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین رابطه بین محق پنداری تحصیلی و تکانشگری با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود،. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد 272 نفر (137 پسر و 135 دختر) با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های محق پنداری تحصیلی (چونینگ و کمبل، 2009)، تکانشگری (پاتون، استنفورد و بارت، 1995) و بی صداقتی تحصیلی (مک کابی و تروینیو، 1996) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام در نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها نشان داد بین محق پنداری تحصیلی (43/0=r) و تکانشگری (50/0=r) با بی صداقتی تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (001/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که محق پنداری تحصیلی و تکانشگری قادرند 33 درصد از واریانس بی صداقتی تحصیلی را تبیین کنند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که محق پنداری تحصیلی و تکانشگری نقش مهمی را در پیش بینی بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایفا می-کنند. همچنین پیشنهاد می شود که دست اندرکاران حوزه آموزش و پرورش با طرح برنامه هایی معلمان و دانش آموزان را از متغیرهای محق پنداری تحصیلی و تکانشگری به عنوان عوامل مؤثر در روند آموزش کلاسی آگاه سازند تا احتمال وقوع بی صداقتی تحصیلی کمتر شود.
مدل یابی ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
252 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل ساختاری پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس کیفیت روابط ابژه با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش را 300 نفر از افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای نزدیک خانواده خود شامل همسر، برادر، خواهر، والدین و فرزندان را به علت کوید 19 از دست داده اند و شرایط ورود به پژوهش را داشتند، تشکیل دادند. در این پژوهش از پرسشنامه های سوگ پیچیده (پریگرسون و ماسیچواسکی، 1995)، روابط موضوعی بل (بل، 2003)، نشخوار خشم (ساکودولسکی و همکاران، 2001) و احساس تنهایی (راسل و همکاران، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر جهت بررسی روابط علی بین متغیرها انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و 1/33 درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با روابط ابژه، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین می شود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد روابط ابژه (126/β=0)، نشخوار خشم (475/β=0) و احساس تنهایی (135/β=0) بر سوگ پیچیده پایدار اثر مثبت معنادار دارد. همچنین با ورود متغیرهای نشخوار خشم و احساس تنهایی به مدل به ترتیب اثر غیرمستقیم روابط ابژه بر سوگ پیچیده پایدار به صورت مثبت 1692/0 و 0518/0 شد. بنابراین درک صحیح از تجربه سوگ نوظهور ناشی از کرونا و عوامل مرتبط با آن و امکان سنجش دقیق تر وضعیت بازماندگان، تشخیص افراد در معرض خطر را ممکن می کند تا بتوان درمان و حمایت مناسب را برای آن ها فراهم کرد.
بررسی تأثیر مصالح پیاده راه ها در آسایش حرارتی محیط شهری (با تأکید بر کف سازی سرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
217 - 246
حوزههای تخصصی:
گسترش جوامع شهری موجب بروز تغییرات قابل توجهی در شرایط محیط زندگی انسان ها شد. این تغییرات مشکلات زیادی ازجمله افزایش تنش های حرارتی و عدم برقراری آسایش حرارتی در فضای شهرها را به وجود آوردند. ازجمله این تغییرات حضور سطوح مصنوع در فضا های شهری است که جایگزین سطوح طبیعی شده است و درصد بالایی از سطح شهرها را شامل می شوند. تفاوت در ویژگی های سطوح مصنوع، تأثیر آنها را بر شرایط آسایش حرارتی محیط، نسبت به سطوح طبیعی متفاوت کرده است. در این پژوهش پیاده راه ها که بخش بزرگی از سطوح مصنوع در شهرها را شامل می شوند، موضوع مورد مطالعه است و اثرات تغییر در ویژگی های آنها بر آسایش حرارتی در فضاهای باز ارزیابی می شود. در این مطالعه از روش های اندازه گیری های میدانی و شبیه سازی عددی استفاده شده است. اندازه گیری های میدانی به وسیله دستگاه دیتالاگر و در محوطه دانشگاه امام خمینی قزوین انجام شد. همچنین با مدل سازی سایت توسط نرم افزار انویمت شبیه سازی های عددی برای گرم ترین روز از سال (25 تیر1401) انجام شد. نتایج داده های به دست آمده از شبیه سازی ها با داده های اندازه گیری شده اعتبار سنجی شد. سپس دو ویژگی مصالح پیاده راه، آلبدو (ضریب بازتاب) و ضخامت مصالح در مقادیر مختلف شبیه سازی و نتایج به دست آمده از تاثیرگذاری آنها بر روی PET آسایش حرارتی محیط توسط دو شاخص دمای معادل فیزیولوژیکی و شاخص جهانی آب وهوای حرارتی (UTCI) ارزیابی شد. بر اساس نتایج، آلبدو اثرگذاری بیشتری بر روی شاخص های حرارتی دارد که کاهش در مقدار آن از 0.8 به 0.2 حداکثر 3 و به طور متوسط 0.4 درجه سانتی گراد باعث کاهش در شاخص آسایش حرارتی PET خواهد شد. ضخامت مصالح پیاده راه ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج مربوط به آن نشان دهنده اثر گذاری بسیار کم و مقطعی تغییرات این مشخصه، بر روی آسایش حرارتی محیط است.
کنترل یا نوآوری؛ الزامات حقوقی سیاست های تنظیمی در زمینه هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
9 - 30
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به توسعه سریع هوش مصنوعی، نظام های حقوقی گوناگون مداخلات نظارتی و تنظیمی مختلفی را برای این فناوری ایجاد کرده اند. درحالی که برخی کشورها حمایت از مصرف کننده را از طریق وضع مقررات سخت گیرانه در اولویت قرار می دهند، برخی دیگر با اتخاذ رویکردی سهل گیرانه تر، نوآوری را ترویج می کنند. بااین حال، مقایسه الگوهای مختلف تنظیم گری هوش مصنوعی می تواند به یافتن تعادل مناسب میان نوآوری و حمایت از مصرف کننده در برابر مخاطرات هوش مصنوعی کمک کند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی در پی پاسخ به این پرسش است که سیاست تنظیمی ایران در زمینه هوش مصنوعی چیست؟ بررسی الگوهای تنظیم گری هوش مصنوعی در اتحادیه اروپا، ایالات متحده و چین نشان می دهد که هر نظام حقوقی برای یافتن الگو باید متناسب با اهداف، سیاست ها، اقتضائات و ویژگی های نظام حقوقی و فناوری خود این موضوع را سامان دهد. نظام حقوقی ایران در پاسخ به این فناوری و عموم فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی، از خلأهای جدی ساختاری و هنجاری رنج می برد. مقام معظم رهبری در سال 1400، توسعه فناوری هوش مصنوعی و سامانه های مبتنی بر آن را به عنوان یکی از سیاست های کلان کشور اعلام فرمود. سیاست توسعه هوش مصنوعی بدون توجه به این خلأهای ساختاری و هنجاری، افزون بر در معرض خطر قرار دادن حقوق شهروندان به صورت بالقوه، توسعه کسب وکارهای حوزه هوش مصنوعی را نیز با چالش جدی مواجه می کند.
حقوق حفاظت از داده های شخصی در پردازش الگوریتمی، چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
99 - 122
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی بر فناوری هایی مانند یادگیری ماشین و شبکه های عصبی یادگیری عمیق بنا شده است که عملکرد هریک از آن ها وابسته به حجم عظیمی از داده های باکیفیت است. داده های شخصی منبعی اجتناب ناپذیر برای توسعه هوش مصنوعی و بهبود کارایی الگوریتم های هوش مصنوعی است. داده های شخصی منتسب به اشخاص است و بخشی از حقوق و تکالیف شخص در فضای آنالوگ، حسب مورد می تواند ارتباط وثیقی با پردازش صحیح آن داشته باشد که منافع شخص موضوع داده را تأمین کند و آسیبی علیه وی ایجاد نکند. پیش از ظهور هوش مصنوعی حجم پردازش داده های شخصی به نسبت هوش مصنوعی بسیار کم و محدود بود؛ به گونه ای که مقررات عمومی حفاظت از داده های شخصی اتحادیه اروپا (2016)، تکالیفی را برای هر مورد از پردازش داده های شخصی برای کنترلگر الزام کرده و نیز حقوقی را برای پردازش هریک از داده های شخصی برای شخص موضوع داده پیش بینی کرده است (رویکرد کنترلی)، اما با در نظرگرفتن ماهیت فنی هوش مصنوعی، امکان اعمال قواعد کنترلی بر پردازش الگوریتمی داده های شخصی با مشکلاتی همراه است. در این مقاله ضمن بررسی چالش های مقررات عمومی حفاظت از داده های شخصی در حفاظت از داده های شخصی (به عنوان مشهورترین نماینده این رویکرد) تحت پردازش سامانه های هوش مصنوعی، راهکار تقنینی حفاظت از داده شخصی در حوزه هوش مصنوعی مورد تحلیل قرار می گیرد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که قانون گذاری حفاظت از داده شخصی در پردازش الگوریتمی با چه چالش هایی مواجه است و رژیم حقوقی جایگزین برای حل این چالش ها چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.