مطالب
نمایش ۲۱ تا ۳۳ مورد از کل ۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بشریّت در طول ادوار مختلف، شاهد تحوّلاتی بوده است؛ تحوّلاتی که با گذر زمان و شکل گیری دولت ها و تحت تأثیر ارزش های اجتماعی، قابلیّت دگرگونی مجازات ها را نیز دارد. ارزش هایی که صرفاً منحصر به فلسفه خاصّی نیست و در تمام جوامع، بدون توجّه به اختلافات جغرافیایی، مقبول طبع بشریّت است. بر این اساس، مسئله مورد بررسی آن است که کدام یک از ارزش های اجتماعی بیشترین میزان تأثیرگذاری بر تحوّل مجازات را با تأکید بر جغرافیای فرهنگی خواهد داشت؟نتایج تحقیق، نشان می دهد که در تمامی جوامع، ارزش های اجتماعی با گفتمان های مختلف وجود دارد امّا در مننطقه جغرافیایی ایران، ارزش های مبتنی بر اخلاق و فرهنگ، به نسبت، توانایی تأثیرگذاری حدّاکثری بر تحوّل مجازات را خواهند داشت. به گونه ای که تصوّر تأثیر فشارهای سیاسی بر تحوّل مجازات، به خصوص در مجازات های سختی چون رجم و شلّاق به حدّاقل رسیده است. بنابراین، امروزه نظام کیفری ایران از رهگذر توسعه آزادی و دموکراسی و به اقتضای مصلحت و با ابتناء بر ارزش های اجتماعی، قابلیّت تعطیلی و یا جایگزینی یکچنین مجازات هایی را یافته است که این امر می تواند به نوعی، مبیّن انسانی تر شدن مجازات ها باشد.
جستاری در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در چارچوب مکتب سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۵
95 - 109
حوزههای تخصصی:
در فلسفه ی علم و به ویژه در علوم انسانی تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات موردمطالعه، دارای مبناهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد می باشد. به عبارت دیگر شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف می تواند دارای تعاریف متضاد باشد. ازاین جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین؛، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده ی حوزه ی معرفتی، جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی - سیاسی ازجمله در سازه انگاری متفاوت است. به طورکلی مهم ترین محورهای فکری سازه انگاری و مفروضات آن مشتمل بر اهمّیّت ساختار معنایی در شکل گیری و تکوین واقعیّت، نقش هویت در شکل دادن به منافع و کنش دولت ها، اهمّیّت دادن به تبیین تکوینی به جای تبیین عِلی و این که همه ی سازه انگاران واقعیّت را برساخته ی اجتماعی می دانند. در این پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب سازه انگاری ارائه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصولاً ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه ی علوم جغرافیایی ناشی از ساختار بین الاذهانی یک جامعه ی مشترک انسانی در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است.
جایگاه استفاده از خودرو شخصی در سطح ملی با تأکید بر جغرافیای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال بیستم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
171 - 186
حوزههای تخصصی:
ما با کالاها در فضای جغرافیایی زندگی می کنیم؛ زندگی با اشیاء، مستلزم بومی سازی، مناسب سازی و جای دهی آنهاست. در واقع، ارتباط کالاها و مردم و روش قرار دادن کالاها در محیط های آشنا است، که فرهنگ مادی متمایز را می سازد. از طرفی دیگر، کالاها با حضور فیزیکی خود در زمان ها و فضاهای خاص با تشکیل شبکه ای از عناصر فرهنگی ارتباطی، هویت ملی را پایدار می سازند. شبکه ای از اتصالات که در آن ارتباطات فرهنگی نهادینه شده است و معنای نمادین کالاها را مشخص می کند. برای انجام این پژوهش در زمینه فرهنگ مادی کالاهای نمادین و هویت ملی، ابعاد ملی اتومبیل به عنوان غنی ترین نماد صنعت قرن بیستم روشن شده است. در جامعه شناسی، عبارات کلیدی فوردیسم و پست فردیسم اهمیت اتومبیل را نشان می دهد. انواع اتومبیل و هویت هایی که به اتومبیل نسبت داده می شود، در شکل گیری فرهنگ مادی نقش به سزایی دارد و باعث تحت تاثیر قرار گرفتن مفاهیمی چون جنسیت و استقلال می شود. روش شناسی این پژوهش کیفی است، از نظر نتایج، پژوهشی کاربردی است و در زمره تحقیقات بینارشته ای قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد، کالاهای نمادین، نظیر اتومبیل، می توانند در فرهنگ و هویت ملی ادغام شوند؛ به شکل عملی و نمادین، در فضاهای گوناگون ملی سازگار باشند و در ارتباطات عاطفی که عقاید مربوط به فرهنگ های اتومبیل ملی را هماهنگ می کنند،گسترش یابند.
تبیین نقش آفرینی جغرافیای فرهنگی در خلق هویت ژئوپلیتیکی (مطالعه موردی: آذربایجان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 109
حوزههای تخصصی:
جغرافیای فرهنگی آذربایجان در ایران به سرزمین فرهنگی - تاریخی آذربایجان اطلاق می شود که بیانگر اجتماع فرهنگی مشخصی با ویژگی های قومی - زبانی - مذهبی و لذا رفتارهای فرهنگی - هویتی و الگوهای تعاملاتی خاصی در جغرافیای آذربایجان نسبت به مجموعه فرهنگی ایرانی بشمار می رود. لذا، می توان گفت حس تعلق فرهنگی - جغرافیایی در جامعه آذربایجانی ایران به نحوی شکل گرفته که از لحاظ عاطفی - روانی، دلبستگی و وابستگی جغرافیاییِ آنها را نسبت به سرزمین آذربایجان و ایران نمی توان از یکدیگر جدا تلقی نمود. به عبارتی دیگر، از طرفی جامعه آذربایجانی ایران به جغرافیای آذربایجان حس تعلق جغرافیایی - فرهنگی ویژه ای دارد و این حس تعلق و دلبستگی به صورت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون قدرتمندی، وفاداری او را نسبت به ارزش های جغرافیایی - فرهنگی محلی تقویت و او را در مسیر حفظ و تثبیت هویت آذربایجانی به حرکت در می آورد. بااین وجود، این حس تعلق به معنی حس بیگانگی از مجموعه ایرانی نیست. لذا، از لحاظ هستی شناختی، در جامعه آذربایجانی ایران حس تعلق و دلبستگی تاریخی - معنوی گسترده ای نیز نسبت به سرزمین ایران (جغرافیای تاریخی) وجود دارد که به راحتی می توان عمق و گستردگی حرکت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون آن را در یکپارچگی تاریخی - سیاسی، ایثار و وفاداری، گستردگی مشارکت اجتماعی - سیاسی، فخرآفرینی ملی، یکپارچگی و وحدت انسانی و بسیاری دیگر از ویژگی های شاخص فرهنگ سیاسی - اجتماعی و ملی جامعه آذربایجانی در سرزمین ایران و در مسیر پایبندی جغرافیایی - فرهنگی به هویت ایرانی و سربلندی ایران مشاهده نمود.
تحلیلی بر عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر جغرافیای جنسیتی در کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
93 - 104
حوزههای تخصصی:
برابری جنسیتی به عنوان یکی از مقولات مرتبط با توسعه ی اقتصادی- اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار است. نابرابری های جنسیتی دارای اثر منفی بر توسعه ی انسانی و ارتقای کیفیت نیروی انسانی دارد.این پژوهش بر آن است تا بر اساس مقایسه ی آمار سرشماری سال 1390 و 1394، بهبود وضعیت زنان را در مقایسه با مردان در مناطق مختلف کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. این پژوهش با استفاده از نرم افزار Arc/Gis و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. با وجود برخورداری سهمی از فعالیت های اقتصادی زنان در روستاها نسبت به مردان اما همچنان سهم مردان بیش از زنان برآورد شده است. به گونه ای که در منطقه ی سه (شامل: استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، گیلان و کردستان) زنان دارای درآمد هم وزن با کل مشارکت کنندگان در فعالیت های اقتصادی نیستند اما تمایل به استقلال آنان را به این سو حرکت داده است. یافته ها بهبود بیشتر در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد. اما با این حال موقعیت زنان بر حسب شاخص های مذکور تغییر چندانی را به دنبال نداشته است. کلمات کلیدی: برابری جنسیتی، سرشماری، جغرافیای جنسیت، مناطق.
سرزمینی بین دو نهر/ دورنمایی از جغرافیای فرهنگی کوفه در آستانه قیام حسینی
حوزههای تخصصی:
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
نمادینگی نیلوفر آبی، مضمون مشترک در پهنه جغرافیای فرهنگی عصر هخامنشی و ساسانی
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
169 - 187
حوزههای تخصصی:
فرهنگ را می توان از مفاهیم نسبتاً جدید در عرصه علوم انسانی در نظر گرفت. ویژگی بارز این مفهوم ارتباط میان هسته های متفاوت فرهنگی است که در نتیجه تعاملات متقابل بشری شکل می گیرد. مهم ترین عنصری که در ایجاد این گونه تعاملات نقش دارد، جغرافیاست؛ چرا که وجود شرایط گوناگون جغرافیایی در پدید آمدن حوزه های متفاوت فرهنگی نقش برجسته دارد. البته این حوزه نوین علوم انسانی و اجتماعی که به مطالعه تأثیر و تأثّرات فرهنگی و تعامل و ارتباط میان ساختارهای گوناگون فرهنگ و جغرافیا می پردازد، تحت عنوان جغرافیای فرهنگی قرار می گیرد. شایان ذکر است فرهنگ به عنوان مهم ترین ریشه و آبشخور ادبیّات در تعاملی متقابل سبب بالندگی، استقرار و استحکام هویّت فرهنگی یک ملّت می شود. یکی از ارکان سازنده در ساختار فرهنگی- ادبی تمدّن های کهن، وجود نماد به عنوان شاخصه ای مهم در نشانه شناسی یا کنش خاصّ میان فرهنگی است که می تواند به بازخوانی ذهنی اقوام گوناگون از یک مفهوم واحد منجر شود. در این معنا، نماد فرهنگی گل نیلوفر آبی به عنوان موجودیّتی نمادین، مفهومی شاخص دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی به تجزیه و تحلیل این نماد کهن فرهنگی ایران در دو عصر هخامنشی و ساسانی پرداخته است. نتایج نشان می دهد نماد نیلوفر آبی از عصر هخامنشیان تا عصر ساسانی بروز و ظهور گوناگون داشته و به عنوان هسته ای نمادین، انبوهی از معانی انتزاعی و مفاهیم خاصّ ذهنی از جمله صلح جهانی، عبادت، زیبایی، عشق و ... را گرد خود فراهم نموده است.
«ضد-زبان» و نقش آن در بازتعریف جغرافیای فرهنگی در نقشه عشق اهداف سویف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
747 - 771
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «ضد-زبان» و تاثیر آن بر بازنویسی «پیش نویس های هویتی» در عصر حاضر می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد شرق شناسانه و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر بیل اشکرافت و میخائیل باختین و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «دگرسانی زبانی»، چندصدایی وکارناوال در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه نویسندگان اقلیت با استفاده از فرایند «ضد-زبان» در آثار ادبی می کوشند گفتمان جغرافیای فرهنگی حاکم را که بازمانده دوران استعمار است بازنویسی کنند؟ بدین منظور کتاب پرفروش نقشه عشق (1999) نوشته اهداف سویف ( Ahdaf Soueif)، نویسنده معاصر مصری-انگلیسی، بررسی می شود تا چگونگی تاثیر سبک زبانی را بر واشکنی پیش نویس های هویتی و بازتعریف مقوله های هویت و جغرافیای فرهنگی برجسته کند. چنین استدلال می شود که از آنجایی که جغرافیای فرهنگی معاصر مبتنی بر اصل «اصالت گرایی» و تفکر دوقطبی دوران استعمار و خیال پردازی های شرق شناسانه است، نویسندگان اقلیت می کوشند تا با بازی های زبانی و استفاده از واژگان بومی در آثار خود ساختار دوقطبی «ما/آنها» و «خشونت شناختی» غرب علیه گروه اقلیت را به چالش کشیده و بستری نوین برای بازتعریف جغرافیای فرهنگی فراهم کند.
مقایسه شناختی مؤلفه های استعاره مفهومی ترس بین نابینایان و بینایان جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و مقایسه مفاهیم استعاری ترس در گفتار روزمره بزرگسالان بینا و نابینای مادرزاد در جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام می باشد. به این منظور، داده های پژوهش از 50 گویشور این منطقه در دو گروه آزمودنی شامل 25 نفر بزرگسال نابینا به عنوان گروه آزمایش در رده سنی70-18 سال و 25 نفر بزرگسال بینا به عنوان گروه کنترل همتای آنها گردآوری شدند. به منظور نمایش چگونگی بیان استعاری ترس در گفتار این دو گروه از افراد علاوه بر نگاشت-ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرم افزارSPSS صورت گرفت. یافته های مربوط به درک استعاره های مفهومی عواطف مشخص ساخت که از نظر فراوانیِ استعاره ها، تفاوت معنی داری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی به کاررفته برای قلمروهای مبدأ ترس در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که افراد نابینا برای بیان ترس به طور معنی داری حواس چشایی و لامسه را بیشتر از افراد بینا به کار بردند(P<0.05). مقایسه داده های به دست آمده از پژوهش با مدل قلمروهای مبدأ کووچش (2002) نشان داد که از نظر کاربرد قلمروهای مبدأ ترس، مطابقت کامل بین آن ها وجود نداشت.
بررسی ابعادی از تحولات جغرافیای فرهنگی شهر (مطالعه موردی: مناطق 1 و 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیدانان فرهنگی با تأکید بر مبانی و اصول علم جغرافیا و با اعتقاد به فضای شهری بهعنوان چشمانداز فرهنگی (انسانی)، به بررسی تحولات فرهنگی و نقش آن در شکلدهی به فضاهای جغرافیایی میپردازند. در این نوشتار، منظور از تحولات جغرافیای فرهنگی شهر، بررسی تحولات فرهنگی برپایة پنج مفهوم محوری یعنی «ناحیه فرهنگی»، «پخش فرهنگی»، «بومشناسی فرهنگی»، «درهمتنیدگی فرهنگی» و «چشمانداز فرهنگی» در فضای شهری است. مراد از تحولات فرهنگی، تغییر اندیشه، دیدگاه و رفتار ساکنان شهر است که بر سیمای شهر تأثیری سرنوشتساز میگذارد. شهرها بهعنوان مراکز اداری ـ سیاسی، اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی در کانون بیشترین تحولات، بهویژه تغییرات فرهنگی هر کشور قرار دارند. در این پژوهش مناطق 1 و 12 شهر تهران ـ بهدلیل ویژگیهایشان ـ انتخاب شدند و بهمنظور شناخت ویژگیها و آزمون فرضیات مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که ریختشناسی فضایی و فرهنگی شهر تهران بهطور اعم، و مناطق موردنظر بهطور اخص، مظهر تأثیرگذاری ساخت ارتباطات و فناوریهای جدید ارتباطی (نوگرایی) و تغییرات سطح رفاه زندگی و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی آنهاست.
بررسی عوامل فرهنگی و اقتصادی موثر بر توسعه اقتصاد گردشگری در راستای رتبه بندی شهرستان های استان یزد با تاکید بر جغرافیای منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی توسعه گردشگری هدفمند می تواند باعث افزایش جذب گردشگران شده و منافع مستقیم و غیرمستقیم فراوانی اعم از اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیطی را در فرآیند چند جانبه توسعه علی الخصوص توسعه اقتصادی برای کشورهای متکی به اقتصاد تک محصولی نفت به همراه داشته باشد. در همین راستا، پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی، و روش تحقیق ترکیبی، به رتبه بندی شهرستان های استان یزد از لحاظ عوامل فرهنگی و اقتصادی گردشگری می پردازد. برای جمع آوری داده ها و آمار به سالنامه آماری سال 1395 استان مراجعه شده است. بدین منظور مولفه های فرهنگی واقتصادی که بیشترین تاثیر را در گسترش گردشگری فرهنگی داشتند انتخاب شده اند. برای اولویت بندی از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره VIKOR استفاده شده است. مطابق تحلیل صورت گرفته با تکنیک تصمیم گیری چند معیاره ویکور شهرستان یزد با ضریب توسعه 0.054 دارای بیشترین زیر ساخت ها و خدمات گردشگری منطقه ای است، شهرستان اردکان با ضریب توسعه0.280 در مرتبه دوم قرار گرفته است، شهرستان مهریز با ضریب توسعه 0.521 در مرتبه سوم از لحاظ شاخص های توسعه جغرافیای گردشگری منطقه قرار دارد، شهرستان تفت با ضریب توسعه 0.559 در مرتبه چهارم قرار دارد، شهرستان میبد با ضریب توسعه 0/633 در مرتبه پنجم،شهرستان خاتم با ضریب 0.778 در مرتبه ششم از لحاظ شاخص های گردشگری میراث تاریخی قرار گرفته، شهرستان اشکذر با ضریب توسعه 0.821 در مرتبه هفتم، شهرستان ابرکوه با ضریب 0.848 در مرتبه هشتم ، شهرستان بافق با ضریب0.908 در مرتبه نهم و در نهایت شهرستان بهاباد با ضریب توسعه 1 دارای کمترین مولفه های توسعه منطقه ای گردشگری را دارا می باشد.
جغرافیای اجتماعی-فرهنگی دیلمان و تأثیر آن در تداوم اندیشه ایران شهری دردوره اسلامی (از ورود اسلام به ایران تا پایان دوره آل بویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
491 - 530
با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، بسیاری از عناصر و مبانی اندیشه ای ایرانیان در تقابل با نظام فکری اعراب مسلمان در معرض خطر نابودی قرار گرفت. تنها در نقاط معدودی، آن هم به لطف ویژگی های جغرافیایی و فرهنگی امکان تداوم این اندیشه ها میسر شد. نواحلی ساحلی جنوبی دریای مازندران و ازجمله دیلم به مدد این شرایط خاص قادر بود برای مدت ها در برابر نفوذ اعراب ایستادگی کند و زمینه را برای حفظ پیوندهای فرهنگی با گذشته باستانی فراهم آورد. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، شرایط کلی حاکم بر جامعه دیلمی و نیز رویکرد سیاسی دیلمیان حکومت گر را برای بازیابی نظام فکری ایرانی توضیح دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سرزمین دیلم به دلیل برخورداری از شرایط فرهنگی اجتماعی خاص خود یکی از مطلوب ترین نواحی برای بقای اندیشه ایران شهری بوده و به پشتوانه این ویژگی های منحصر به فرد دیلمیان بیشترین سعی را در احیای نظام های فکری ایران باستان داشته اند. استمرارگفتمان مبتنی بر هویت ایرانی و غیر عربی در میان صنوف اجتماعی مهم سرزمین مذکور در نهایت این امکان را به نخبگان نظامی و فرمانروایان محلی داد تا در جهت مقابله با دستگاه خلافت عباسی اقدام کنند و با تسلط بر ساختار قدرت سیاسی، موفق به پی ریزی نهاد «شاهی» با همه بایسته های آن در عصر آل بویه شوند. عضدالدوله که خاستگاه دیلمی داشت با اقداماتی که انجام داد بیش از دیگر اسلاف خود در جهت احیای مجدد گفتمان ایران شهری و میراث ایرانی پیش از اسلام گام برداشت.