مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۴۲۱ تا ۵۱٬۴۴۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
589 - 598
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اطلاع از وجود روابط بین ازدحام شهری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، گام مهمی در تعیین سرانه های کاربری های آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی و تلاش برای برنامه ریزی هر چه بهتر خواهد بود
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل وجود یا عدم وجود رابطه بین ازدحام جمعیتی و پیشرفت تحصیلی در دبستان های شهر اردبیل می باشد.
روش شناسی: عنوان و اهداف تحقیق مؤید اجرای تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی - همبستگی است؛ که طی آن تراکم جمعیت به عنوان شاخص ملاک ازدحام شهری و میانگین معدل دانش آموزان پنجم ابتدایی دبستان های دولتی پسرانه به عنوان متغیر وابسته مورد مطالعه قرار گرفته اند، جامعه آماری شامل دانش آموزان 10 دبستان دولتی شهر اردبیل در پنج گروه تراکمی می باشد. داده های تحقیق با استفاده از آمار جمعیتی حوزه ها و بلوک های آماری سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران و همچنین معاونت آمار سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل جمع آوری گردیده و بانک اطلاعاتی مربوطه در محیط GIS تشکیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری اسپیرمن استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر اردبیل به عنوان مرکزیت اداری – سیاسی استان اردبیل بر اساس آخرین سرشماری رسمی کشور در سال 1395 دارای جمعیت، 525702 نفر و مساحت بیش از 6100 هکتار می باشد. همچنین این شهر داری 5 منطقه شهری است.
یافته ها و بحث: تحلیل معناداری رابطه بین شاخص تراکم جمعیتی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم مدارس انتخابی شهر اردبیل با توجه به طبقه بندی تراکمی شهر صورت گرفت. بر این اساس کل شهر به 5 طبقه تراکمی تقسیم گردید و در هر طبقه 2 مدرسه انتخاب شدند. تحلیل مکانی مدارس انتخاب شده بیانگر معناداری رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق می باشد. بدین ترتیب که با کاهش میزان تراکم جمعیتی، میزان پیشرفت تحصیلی بیشتر می شود. تنها مورد استثنایی، طبقه تراکمی بسیار بالا می باشد که علیرغم قرار گرفتن در دامنه با پیشرفت تحصیلی نامطلوب، از نظم سلسله مراتبی تبعیت ننموده است.
نتیجه گیری: ازدحام جمعیتی اثرات منفی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان محدوده مورد مطالعه داشته است.
تحلیل راهبردهای مطلوب دستیابی به توسعه پایدار روستایی با تکیه بر گردشگری تجاری (مطالعه موردی: منطقه تجاری دهشیخ- سیگار در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
923 - 942
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صنعت گردشگری در حال حاضر، در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری است، به طوری که بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گزاران توسعه از آن به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند. در این راستا گردشگری تجاری نیز جزئی از صنعت گردشگری به حساب می آید که می تواند با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی مزئیت ها و محدودیت های آن، نقش موثری در توسعه مناطق روستایی مرزی داشته باشد.
هدف: مطالعه حاضر در چارچوب برنامه ریزی استراتژیک ضمن شناخت عوامل درونی و بیرونی اثرگذار بر شکل گیری و توسعه گردشگری تجاری، به ارائه راهبردهای مناسب در زمینه توسعه پایدار روستایی تحت تاثیر شاخص های گردشگری تجاری می پردازد.
روش شناسی: روش تحقیق توصیفی–تحلیلی است. در راستای پیشبرد اهداف تحقیق 16 قوت، 9 ضعف، 16 فرصت و 8 تهدید فراروی گردشگری تجاری از طریق واکاوی سیاست های دولت، مصاحبه با فعالان حوزه گردشگری تجاری و تعدادی از نخبگان محلی، شناسایی گردید. واحد تحلیل 25 نفر از اساتید، نخبگان و صاحب نظران حوزه گردشگری تجاری و 235خانوار از روستاها در منطقه مورد مطالعه بوده است. در این مطالعه از ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک SWOT و QSPM استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی در پژوهش حاضر شامل 13 روستای قرار گرفته در محدوده تجاری دهشیخ- سیگار در دهستان سیگار از توابع بخش مرکزی شهرستان لامرد قرار گرفته است.
یافته ها و بحث: با توجه به امتیاز نهایی (33/3) IFE و (58/3) EFE در ماتریس SWOT، استراتژی تهاجمی SO به عنوان راهبرد مناسب برای رسیدن به توسعه گردشگری تجاری در منطقه تجاری دهشیخ-سیگار در افق 1410 یعنی دست یافتن به سناریوی طلایی تعیین گردید.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی(QSPM) نشان داد که، راهبرد «دسترسی به امکانات و تسهیلات اضافی خرید با توجه به نزدیکی منطقه مورد مطالعه به دریا و بازارهای تجاری در کشورهای جنوب خلیج فارس»، با امتیاز 084/4 به عنوان راهبرد مطلوب پیش روی توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی شناسایی گردید.
اولویت بندی خطرپذیری لرزه ای دهستان های استان چهارمحال و بختیاری در راستای برنامه های مقاوم سازی ساخت وساز روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاوم سازی ساخت و سازهای روستایی یکی از راه های کاهش خطرپذیری لرزه ای است. لرزه خیزی در مناطق مختلف کشور با توجّه به میزان آسیب پذیری و همچنین موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی متفاوت است. مکان های روستایی به خاطر خصوصیات مختلف نظیر موقعیت جغرافیایی، محدودیت منابع اقتصادی و اجتماعی، آسیب پذیری ساختمان ها و زیرساخت ها در موقع وقوع بحران ها به ویژه زلزله آسیب پذیری بیشتری دارند. شناسایی آسیب پذیری مناطق روستایی با در نظرگرفتن شاخص های مخلتف لرزه ای می تواند برنامه های مقاوم سازی ساخت و ساز روستایی را هدفمند نموده و آن را به توسعه پایدار نزدیک تر نماید. هدف از مطالعه حاضر، اولویت بندی دهستان های استان چهارمحال و بختیاری بر مبنای شاخص های لرزه ای برای مقاوم سازی ساخت و سازهای روستایی است. روش پژوهش بر مبنای شاخص های مختلف لرزه ای، تحلیلی است که نتایج حاصل از آن کاربردی بوده و می تواند برای سایر نقاط نیز مورد استفاده قرار گیرد. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری ARCGIS انجام شده است. دهستان های استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از 5 شاخص فاصله از گسل، تراکم گسلش، تراکم زمین لرزه های خرد و متوسط و بزرگ، فاصله از زمین لرزه های بزرگ و شتاب مبنای طرح بررسی شده و بر اساس نتایج حاصل، نقشه های پهنه بندی برای هر شاخص لرزه ای تهیه شده است که می تواند در برنامه ریزی های مقاوم سازی ساخت و ساز روستایی مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس شاخص لرزه ای شتاب مبنای طرح، دهستان های لار، هوره، مرغملک، زاینده رود جنوبی، وردنجان، بارز و سامان در اولویت اول برنامه های مقاوم سازی ساخت و ساز روستایی قرار دارند.
واکاوی تأثیرات ناشی از بحران کووید- 19 بر صنعت گردشگری ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
315 - 331
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه گردشگری با یک روند رو به رشد و مثبت در جهان روبرو بود و پیشرفت اقتصادی قابل توجهی در مقاصد گردشگری ایجاد کرده است ، این پیشرفت با بروز برخی از بحران ها و وقایع منفی مختل شده است. بحران هایی نظیر سیل، زلزله، شیوع بیماری های پاندمیک ، تهدیدی بی سابقه در صنعت گردشگری هستند که بر تصمیم سفر گردشگران اثرگذارند و موجب کاهش قابل توجه تقاضای گردشگری می شوند.پژوهش حاضر سعی دارد اثرات چالش برانگیز ناشی از کووید-19 بر صنعت گردشگری کشور ایران را مورد بررسی قرار دهد و سناریوهایی را در راستای رفتار گردشگر پس از عبور از این بحران و کنش واکنش متصدیان امر گردشگری در دوران پساکرونا و در افق 1405 ارائه دهد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی با استفاده از روش تحلیل محتوا ، روش دلفی و سناریونویسی صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد کووید-19 تأثیرات مخرب و جبران ناپذیری بر صنعت گردشگری ایران و تصمیم سفر گردشگران داخلی و خارجی و درک آنان از وضعیت موجود دارد و در نهایت 3سناریوی طلایی، سیاه و سفید و بحرانی در قبال آینده گردشگری ایران در افق 1405 مطرح گردید.
طبقه بندی و شناسایی تغییرات اراضی ساخته شده شهر اردبیل با استفاده از سنجش از دور ماهواره لندست
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
102 - 123
حوزههای تخصصی:
کاربری اراضی و بررسی تغییرات آن یکی از اساسی ترین نیازهای سازمان ها جهت برنامه ریزی توسعه شهری و سایر طرح های عمرانی نظیر توسعه فضای سبز شهری می باشد. در این تحقیق به طبقه بندی و شناسایی تغییرات اراضی ساخته شده شهر اردبیل طی سال های 2021-2013 به کمک علم سنجش از دور و بهره گیری از تصاویر ماهواره ی لندست 8 مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا تصویر ماهواره ای مورد نظر و محدوده مورد مطالعه در سامانه Google Earth مشخص گردیده سپس با استفاده از آن به تهیه نقشه پوشش شهری پرداخته شد. تصاویر ارائه شده در این مطالعه، از لحاظ اتمسفری، رادیومتریک و هندسی تصحیح گردیده و آماده اعمال پردازش های بعدی شدند. برای این منظور منطقه مورد بررسی به 5 کاربری مجزا اراضی کشاورزی، اراضی بایر، باغات، مناطق ساخته شده و آب، تفکیک گردید. پس از طبقه بندی تصاویر، به منظور ارزیابی دقت آن ها از داده های برداشت زمینی و ماتریس خطا استفاده شده است که بر اساس آن تصاویر لندست 8 سال 2013 و 2021 به ترتیب با دقت کلی 82 و 80 همچنین ضریب کاپای 78/0و 72/0درصد در رتبه های اول و دوم از جهت طبقه بندی تصاویر قرار گرفته اند. نتایج روندیابی تغییرات کاربری ها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی ساخته شده (96/4 کیلومتر مربع) و اراضی کشاورزی (54/1 کیلومتر مربع) ، همچنین سیر نزولی مساحت اراضی بایر (58/6 کلیومتر مربع) و باغات (24/0 کلیومتر مربع) می باشد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت در طی دوره مورد مطالعه، در شهر اردبیل نیز مانند اکثر نقاط کشور طی سال های گذشته با توسعه شهرنشینی مواجه بوده است که این امر در نتیجه تبدیل اراضی بایر و باغات به اراضی مسکونی بوده است که در نهایت باعث افزایش مساحت اراضی ساخته شده در طی سال های گذشته گردیده است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبخیز بالهارود شهرستان گرمی)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
145 - 164
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع ناپایداری دامنه ای که هر ساله خسارات مالی و جانی فراوانی را بر زندگی انسان ها وارد می نماید، مخاطره زمین لغزش است که پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را به دنبال دارد. حوضه بالهارود شهرستان گرمی به علت کوهستانی بودن و وجود شیب های تند یکی از مناطق مستعد وقوع زمین لغزش است. بررسی عوامل موثر در وقوع زمینلغزش و شناخت نواحی مستعد آن گامی مهم در مدیریت منابع طبیعی و رسیدن به توسعه پایدار به شمار می رود. تکنیک تداخل سنجی راداری به عنوان روش کارامد در اندازه گیری جابه جایی سطح زمین می باشد. این فناوری در بررسی مخاطرات طبیعی زمین از جمله حرکات توده ای دامنه ها، فرونشست، زلزله و فعالیت های آتشفشانی بسیار متداول شده است. در این پژوهش، به منظور شناسایی و اندازه گیری زمین لغزش از تصاویر راداری سنتیل 1 سال های 2020 و 2022 استفاده شده است. به منظور پردازش اطلاعات نیز از نرم افزار SARSCAPE استفاده شده است که بالاترین بیشترین جابجایی زمین لغزش در خلاف جهت دید ، 154/0- سانتیمتر برآورد گردید که در راستای خطوط گسلی و در مرکز منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که تصاویر راداری از پتانسیل خوبی برای آشکارسازی ناپایداری دامنه ها و محاسبه جابه جایی آن ها برخوردار می باشد.
توان سنجی پتانسیل های ژئوتوریستی و مدیریت توسعه ی ان در شهر هشجین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
248 - 263
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از ارکان گردشگری است که بر چشم اندازها ، فرم ها ، و فرایندهای به وجودآورنده ی آن ها تأکید دارد. بدیهی است هر منطقه ای با توجه به محیط جغرافیایی خود از استعدادها و جذابیت های متفاوتی برخوردار است که ملزم مدیریت صحیح ان جهت توسعه و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار می باشد.با توجه به اهمیت موضوع، هدف از انجام این پژوهش توان سنجی پتانسیل های ژئوتوریستی و مدیریت توسعه ان در شهر هشجین با استفاده از دو مدل فیولت و کوبالیکوا می باشد؛ برای دستیابی به این هدف، داده های اصلی پژوهش را اطلاعات اسنادی، مصاحبه و مشاهدات میدانی تشکیل داده اند. در این پژوهش از مدل کوبالیکوا که بیشتر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و فرهنگی تاکید دارد و همچنین از مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشا شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی مورد بررسی قرار می دهد استفاده گردید. نتایج حاصل براساس مدل فیولت بیانگر این است که کوه اق داغ با مجموع امتیاز (5/11) نسبت به سایر مناطق ژئوتوریستی از قابلیت های متنوعی برخوردار است. همچنین امتیاز رودخانه زیبای قزل اوزن (25/11) و جنگل های نادر ارس امتیاز (11) رابه خود اختصاص داده است. و همچنین نتایج مدل کوبالیکوا نشان می دهد که کوه اق داغ با مقدار (10) بیشترین امتیاز را نسبت به سایر مناطق ژئوتوریستی کسب کرده است و پس از ان رودخانه قزل اوزن است که با مجموع امتیاز(5/9) دارای ارزش علمی واقتصادی و ارزش افزوده بیش تری بوده که منجر به توسعه منطقه در سطح شهرهشجین شده است. جنگل های ارس به دلیل نادر بودن در سطح کشور و دارا بودن انواع سازدها مورد توجه بیشتر مصاحبه شوندگان قرار گرفت و امتیاز(25/9) را به خود اختصاص داد؛ و درنهایت، راهکارهایی جهت مدیریت توسعه ی صنعت ژئوتوریسم در این شهر ارائه گردید.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر گردشگری مذهبی مشهد در اسناد فرادستی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت و وضعیت شهر مشهد وجود طرح و برنامه یکپارچه، یک کلان پروژه با چشم انداز واحد برای توسعه این شهر و توجه به مهم ترین عنصر توسعه این شهر، یعنی گردشگری مذهبی امری ضروری به نظر می رسد. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال بررسی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر جایگاه و وضعیت گردشگری مذهبی در اسناد فرادستی شامل کلیه برنامه ها و اسناد فرادستی و طرح های توسعه ای در سطح ملی، منطقه ای و محلی از سال 1327 تا 1398 که در ارتباط با زیارت و گردشگری مشهد در طی این سال ها تهیه شده است، می باشد. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و بنا بر ماهیت تحقیق از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به کمک تکمیل پرسشنامه توسط کارشناسان و صاحب نظران بوده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر، با توجه به تعیین سازمان های مرتبط با موضوع پژوهش، از هر سازمان 5 نفر از مدیران ارشد به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد که در مجموع تعداد 50 نفر انتخاب شدند و از روش نمونه گیری غیر احتمالی سهمیه ای که تعداد نمونه ها از قبل مشخص و از متخصصین بودند استفاده شد. یافته های تحقیق در ارتباط با عوامل تأثیرگذار بر جایگاه گردشگری مذهبی مشهد در طرح های توسعه شهری نشان می دهد، متغیر عرصه مدیریت گردشگری با میانگین (96/3) بیشترین امتیاز را کسب کرده است و بعدازآن متغیرهای کالبدی-زیرساختی و اقتصادی با (74/3) میانگین بیشتری داشته اند. متغیر اجتماعی-فرهنگی نسبت به سه متغیر دیگر با میانگین 3.64 در رتبه آخر قرار داشته است. همچنین در مدل ساختاری تائید شده مشخص شد عرصه مدیریت گردشگری با ضریب 86/0 بیشترین تأثیر را بر توسعه گردشگری شهری مشهد داشته است.
شناسایی عوامل مؤثر بر کاهش استرس در پارک های کوچک محلی در مناطق ۱ و ۴ کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی پرمشغله شهری منجر به بالا رفتن استرس در افراد شده است. استرس می تواند زمینه ساز ابتلا به انواع مختلفی از بیماری های جسمی و روحی-روانی شود. فضای سبز شهری در بهبود کیفیت زندگی افراد تأثیر قابل توجهی دارد. علاوه بر فواید زیست محیطی، فضای سبز مزایای قابل ملاحظه ای برای سلامتی شهروندان همچون کاهش استرس و فشارهای روانی دارد. تحقیق حاضر قصد دارد عوامل موثر بر کاهش استرس در پارک های کوچک محلی را مشخص کند. ابزار این تحقیق پرسشنامه ای شامل ۴۵ گویه است که بر اساس جدول هدف-محتوا و با مطالعات اسنادی به دست آمده است. حجم نمونه ۲۱۰ نفر است و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی اقدام به جمع آوری داده ها شده است. روایی پرسش نامه با تحلیل عاملی و اعتبار یابی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفته است. نتایج آزمون کایزر– مایر–الکین کفایت حجم نمونه و آزمون کرویت بارتلت توانایی عاملی شدن داده ها را تأیید نمود. تحلیل عاملی اکتشافی از بین سیزده عامل هشت عامل اصلی را شناسایی نمود که عبارت اند از: اجتماع پذیری، مشارکت پذیری، خوانایی، پاسخ ده بودن، تنوع، جذابیت، حس تعلق و حس امنیت. در این میان عوامل اجتماع پذیری، مشارکت پذیری و خوانایی با بیشترین درصد واریانس، اهمیت بیشتری از جنبه کاهش استرس از دیدگاه پاسخ دهندگان دارند. بدین ترتیب در نظر گرفتن عوامل مستخرج از این پژوهش توسط طراحان و برنامه ریزان شهری، می تواند شهرها را با فضاهایی که نقش پررنگ تری در زمینه کاهش استرس افراد دارند، تجهیز کند.
رابطه احساس امنیت و وفاداری گردشگران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۱
23 - 48
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع برتر درحال توسعه نقش فعال و مؤثری بر بهبود ساختار اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و محیطی جوامع ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین احساس امنیت و وفاداری گردشگران شهرایلام است.روش: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت تحلیلی - توصیفی و از نوع پیمایشی و با استفاده از تکنیک «آی پی ای» است. جامعه آماری بررسی شده، شامل گردشگران شهرایلام هستند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد (۳۰۰) نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه محقق ساخته شامل؛ سنجش احساس امنیت گردشگران و وفاداری گردشگران بهره برده شد که روایی صوری و محتوایی آن توسط (۱۲) نفر از اساتید و صاحب نظران تأیید شد؛ علاوه بر این، ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی این پرسشنامه ها به ترتیب (۸۱/۰) و (۸۳/۰) به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها، آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه بین احساس امنیت گردشگران و وفاداری آن ها با سطح معناداری کمتر از (۰۱/۰) در سطح (۹۹/۰) معنادار است و با ضریب همبستگی (۴۶۸/۰) این رابطه مستقیم است.نتیجه گیری: مجموع نتایج نشان داد که با افزایش احساس امنیت گردشگران، وفاداری آن ها به گردشگری در شهرایلام نیز بیشتر خواهد شد.
تحلیلی بر شاخص های مؤثر بر تحقق هوشمندسازی در مناطق شهری (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ادامه روند تسلط جمعیت شهری و گسترش فیزیکی کلانشهر اصفهان در طی سالهای اخیر و چالش های اقتصادی، زیست محیطی، مدیریتی، همچنین فشارهای زیادی که بر شهر وارد می شود، هوشمندسازی شهری راهکاری ارائه شده از سوی مبتکران و محققان شهری است که می تواند به عنوان رویکردی مناسب برای حل چالش های فعلی شهرنشینی و عملکرد مطلوب شهر، استفاده شود. با توجه به این مهم، هدف پژوهش حاضر اولویت بندی شاخص های مؤثر بر تحقق هوشمندسازی شهری و رتبه بندی مناطق نسبت به این شاخصها در شهر اصفهان است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی – توسعه ای و روش آن توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری (سازمان خدمات شهری، شهرسازی و معماری، حمل و نقل شهری، فاوا، برنامه ریزی و توسعه انسانی، و شهرداری های مناطق 15 گانه و ...) تشکیل می دهد و با استفاده از روش گلوله برفی 50 نفر به عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش با مطالعه منابع کتابخانه ای - اسنادی و مطالعات میدانی به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش AHP استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شاخص بهبود وضعیت آلودگی های شهری با ضریب 41/0 اولویت اول و شاخص میزان اعتماد شهروندان به سازمان های خدمات محور 024/0 اولویت آخر را به دست آورد. همچنین مناطق 5 و 6 نسبت به شاخص های مورد نظر رتبه اول، و مناطق 14 و 11 رتبه آخر را به خود اختصاص داده اند. و در نهایت پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت مناطق نسبت به شاخص های مورد نظر ارائه شده است.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی در ارزیابی آلودگی هوای کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
167 - 184
حوزههای تخصصی:
تبریز که سریع ترین رشد شهری را در شمال غرب کشور داراست، از بزرگترین شهرهای ایران از لحاظ جمعیتی، اقتصادی، صنعت و حمل ونقلی است که توسعه فزاینده به موازات عدم رعایت برنامه ریزی اصولی کاربری های اراضی و فرسودگی حمل و نقل عمومی و بخش احتراق صنایع و عدم فیلترازسیون مناسب این صنایع به عنوان مثال نیروگاه حرارتی منجر به افزایش آلودگی هوا در سطح شهر شده است. بدین منظور پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از متغیرهای ورودی ( فاصله از مراکز صنعتی، رطوبت، دما، تراکم جمعیت، فاصله از مراکز تجاری، فاصله از ایستگاه های اتوبوس، فاصله از مراکز آموزشی، تغییرات پوشش گیاهی، فاصله از آزاد راه ها، تراکم ساختمانی، جهت باد، دی اکسید کربن و مونوکسید کربن ) به ارزیابی آلودگی هوا با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی در کلانشهر تبریز بپردازد. در پژوهش حاضر سعی گردید متغیرهای مستقل موثر در توزیع احتمال آلایندگی در دو مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) و رگرسیون خطی در ارتباط گذاشته شود تا بتوان با تعریف تمهیداتی در مدیریت شهری و اثر گذاری و برنامه ریزی در متغیرهای یاد شده کنترل آلودگی را بهبود بخشد. نتایج نشان می دهد که عمده ترین آلاینده ها بیشتر مربوط به ذرات معلق (PM10)، گاز (CO2)، (SO2) و (NOx) می باشد. پراکندگی ذرات معلق در هوا بیشتر بر اثر تردد وسایط نقلیه، فعالیت های صنعتی، احتراق سوخت موتورهای دیزل و ساخت و ساز بی رویه و نیاز به تولید برق بیشتر می باشد. فعالیت های نیروگاه های حرارتی، پالایشگاه تبریز و سیستم های گرمایشی خانگی و تجاری درون شهری نیز از جمله عوامل تولید کننده SO2 بوده و بیشترین تولید CO2 مربوط به سوخت خودروهای بنزین سوز می باشد. شدت افزایش مقدار این آلاینده در تمامی ایستگاه های منتخب در فصل های پاییز و زمستان به مراتب بیشتر بوده به طوری که در این فصول آلاینده ها به بیش از دو برابر مجاز نیز می رسند. سهم آلاینده های هوای تبریز را می توان به سه دسته کلی تقسیم بندی نمود که بیشترین عامل متعلق به بخش نیروگاه حرارتی و حمل و نقل می باشد.
رویکردی نوین در نگاشت نقشه های تحلیلی آب و هوای شهری، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
77 - 94
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه فضاهای شهری با تمرکز بر جنبه های کالبدی و غفلت از توجه به وضعیت محیطی آن ها در سال ها و دهه های گذشته سبب بروز برخی معضلاتی شده که کیفیت محیطی شهرها را تنزل داده است. نقشه آب وهوای شهری (UCMap)، ابزاری اطلاعاتی و ارزیابی است که با ادغام عوامل آب وهوای شهری و عوامل شهرسازی و برخی شرایط محیطی، به ارائه تصویری از مسائل آب وهوای شهری در فضایی دو بعدی منتج می شود. نقشه آب وهوای شهری از دو نقشه تحلیل آب وهوای شهری (UCAnMap) و نقشه دستورالعمل آب وهوای شهری (UCReMap) تشکیل می شود. این پژوهش با هدف تهیه نقشه تحلیل آب وهوای شهری به بررسی و تحلیل اطلاعات مکانی و اقلیم شهری تهران می پردازد. برای تهیه نقشه تحلیل آب وهوای شهری، به ترتیب 1) نقشه بار گرمایی شامل لایه های اطلاعات مکانی حجم ساختمان، توپوگرافی شهر و فضای سبز و 2) نقشه ظرفیت پویایی شامل لایه های اطلاعات مکانی پوشش زمینی، چشم انداز طبیعی و مجاورت با فضاهای باز، با یکدیگر تلفیق شدند. نقشه خروجی در هشت دسته طبقه بندی شد و نقشه تحلیل آب وهوای شهری تهران به دست آمد. نتایج تلفیق لایه ها و نقشه های به دست آمده نشان داد 59 درصد از مساحت مناطق شهر تهران که بیشتر مناطق شمالی شهر را شامل می شوند، از وضعیت سرمایشی و تهویه مناسبی برخوردار هستند. 19 درصد آن با تنش گرمایی و عدم تهویه هوا مواجه است که عمدتاً مناطق مرکزی، جنوب و جنوب غربی هستند و 22 درصد نیز در وضعیت بینابینی قرار دارند که در تمامی سطوح شهر پراکنده شده اند، هرچند بیشتر در مناطق شمالی، غربی و شرقی متمرکز هستند.
تحلیلی بر اثرات رودخانه ها در ارتقاء سرزندگی شهرها (مطالعه موردی: رودخانه آقارود در شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رودخانه اقارود شهر بابل به عنوان یکی از مسیرهای طبیعی می تواند نقش به سزایی در ارتباط انسان با طبیعت، بهبود منظر شهری، ارتقای کیفیت فضاهای شهری و سرزندگی شهری از نظر زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. اما از آنجایی که به ساماندهی زیست محیطی این عنصر طبیعی در سطح شهر توجه چندانی نشده، این عنصر طبیعی به عنوان یک معضل زیست محیطی در سطح شهر تبدیل شده است.
داده و روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل شهروندان ساکن در محلات پیرامون رودخانه آقارود بابل بوده که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده شده است.
یافته ها: وضعیت اثرگذاری این عنصر طبیعی به لحاظ زیست محیطی بر روی محیط های پیرامونی و وضعیت سرزندگی شهری در محلات پیرامون رودخانه آقارود بابل بسیار ضعیف ارزیابی شده است. عدم توجه به برنامه ریزی توسعه و مدیریت کاربری اراضی شهری در ساماندهی محیطی رودخانه آقارود، منجر به افزایش اثرات نامطلوب این عنصر طبیعی بر محلات پیرامونی شده است.
نتیجه گیری: کمترین میزان نقش و اثرگذاری مربوط به اختلاط کاربری ها، مؤلفه های تعاملات اجتماعی و هویت برجسته و منحصر به فرد می باشد. که البته عواملی چون عدم اولویت به کاربری های مختلط، عدم وجود فضاهای گردهمایی و تعامل جمعی جوانان، عدم برگزاری مراسم و جشن های خیابانی و عدم نورپردازی مناسب فضاهای پیرامونی رودخانه، منجر به کاهش سرزندگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی محلات پیرامونی شده است. براساس مدل ساختاری تحقیق، مؤلفه زیست محیطی رودخانه آقارود با ضریب مسیر 0/583 دارای بیشترین تأثیرگذاری بر مؤلفه سرزندگی محیطی، و با ضریب مسیر 0/453 دارای کمترین اثرگذاری بر روی مؤلفه سرزندگی اقتصادی می باشد.
ارزیابی تأثیرات سیلاب های شدید بر تحولات مورفولوژی خطوط ساحلی دلتای سدیج (شرق جاسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل جاسک و مناطق شرقی آن به دلیل ویژگی های راهبردی ازجمله، استقرار مراکز نظامی، طرح لوله انتقال نفت گوره به جاسک و توسعه مناطق آزاد در توسعه مناطق جنوبی کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. پایش و ارزیابی میزان تغییرات خطوط ساحلی به خصوص در اثر رویدادهای طبیعی همانند سیلاب در این مناطق که محل استقرار سازه های ساحلی است، می تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار برنامه ریزان محیطی جهت اجرای بهینه طرح های عمرانی قرار دهد. هدف این تحقیق ارزیابی تغییرات ژئومورفولوژی خط ساحلی در اثر رخداد سیلاب ها در یک دوره 6 ساله و درنتیجه 4 سیلاب شاخص در سال های 1392، 1395، 1397 و 1398 در قاعده دلتای سدیج است. به منظور استخراج واحدهای ژئومورفولوژی و همچنین استخراج خطوط ساحلی از داده های ماهواره ای لندست و شاخص NDWI استفاده شد. تغییرات خطوط ساحلی نیز با بهره گیری از افزونه سامانه تحلیل خطوط ساحلی (DSAS) در دو واحد ژئومورفولوژی ساحل ماسه ای و دهانه خور دلتای سدیج و در سه بازه مطالعاتی محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد در طی وقوع این سیلاب ها، با توجه به شاخص NSM تغییرات خطوط ساحلی در دهانه خورها دارای روندی همراه با رسوب گذاری بوده است. همچنین جابجایی طولی، در امتداد خط ساحلی صورت گرفته و بیشترین میزان پیشروی خط ساحل پس از وقوع این سیلاب ها، 503 متر است. برخلاف آن ها، واحد ژئومورفولوژی سواحل ماسه ای دارای روندی فرسایشی و بیشترین میزان پسروی خط ساحل 256 متر ثبت شده است. بررسی تغییرات مساحت سدهای ساحلی در طی دوره موردمطالعه نشان می دهد که این سیلاب ها منجر به فرسایش شدید آن ها شده است، به طوری که سدها در حدود 171 هکتار از وسعت خود را در قاعده دلتای سدیج از دست داده اند. این تحقیق نشان داد که علاوه بر فرایندهای رودخانه ای، تشدید فرایندهای دریایی همانند افزایش ارتفاع امواج هم زمان با وقوع سیلاب به خصوص در سواحل ماسه ای می تواند تأثیر زیادی بر فرسایش خطوط ساحلی در منطقه موردمطالعه داشته باشد.
Analyzing the Role of Climate in the Spatial Distribution of the Robbery Phenomenon and Threats to National Security (Case Study: Cities of Isfahan Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
200 - 228
حوزههای تخصصی:
Robbery is considered as one of the human crimes which has a long history in different societies. This phenomenon underwent many changes over time; however, the only thing which remained constant since its emergence is its ugly and heinous nature. In this regard, the present study aimed to evaluate the role of climate and its changes in the spatial distribution of the crime of robbery in the urban level of Isfahan Province. After obtaining the statistical yearbook of Isfahan Province in the form of SWARA, ARAS, and cluster analysis multi-index techniques, the data related to the crime of robbery among the cities in Isfahan Province were weighted, ranked, and clustered. Pearson correlation coefficient and linear regression were used to measure the relationship between robbery and three parameters of elevation, temperature, and precipitation which its maps were prepared through Kriging method in ArcGIS Software. The results of SWARA technique indicated that the robbery of the in-car accessories weighting 0.170 ranked first and the robbery from public buildings weighting 0.085 ranked last. The results of the ARAS Technique indicated that Chadegan city ranked first based on the robbery, Fereydounshahr ranked second, Semirom city ranked third and Naien city ranked fourth. The results of Pearson correlation coefficient and linear regression indicated that there is a significant correlation between crime occurrences in the urban level of Isfahan Province and elevation, temperature and precipitation. Considering the three parameters of elevation, temperature, and precipitation, most of the crime was committed in the southern and western parts of Isfahan Province (i.e., Semirom, Daran, Fereidounshahr and Khansar). The central and northern parts of Isfahan Province (i.e. Ardestan, Kashan, Mobarakeh and Khor cities) had the least rate of the crime of robbery.
بررسی ارتباط عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با اضطراب مدرسه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
164 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل یابی علی اضطراب مدرسه بر اساس عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان منطقه 1 شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. 240 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مدرسه Phillips (1978)، پرسشنامه عوامل تنش زای آموزش معصومی و دشتی (1396)، شایستگی آموزشی Diperna and Elliott (1999) و دشواری تنظیم هیجان Gratz and Romer (2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیر عوامل تنش زای آموزشی بر اضطراب مدرسه و دشواری در تنظیم هیجان اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. همچنین اثر مستقیم متغیر شایستگی آموزشی بر اضطراب مدرسه و دشواری در تنظیم هیجان منفی معنادار است (01/0>p). نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان می تواند میانجی روابط بین عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با اضطراب مدرسه باشد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت با توجه به اضطراب و توانایی ضعیف برای مقابله با چالش ها در مدرسه، دانش آموزان در معرض خطر هستند و این یافته می تواند به عنوان پشتوانه پژوهشی برای مشکلات روان شناختی در نوجوانان و دانش آموزان به کار رود.
تأثیر استرس مالی بر بازده سهام صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
32 - 73
حوزههای تخصصی:
گستردهمعرفی:از آن جایی که استرس های فزاینده در بازارهای مالی از اهمیت زیادی جهت تحلیل و پیش بینی فعالیت های اقتصادی برخوردار بوده و می تواند در بسیاری از متغیرهای بازار مالی منعکس شود، شناخت منابع اصلی ایجاد کننده استرس مالی و اثرات آن بر فعالیت ها و بخش های مختلف اقتصادی به عنوان یکی از حوزه های مهم در مباحث مالی محسوب می شود.با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر ابتدا شاخص استرس مالی در ایران محاسبه خواهد شد و سپس رابطه کوتاه مدت و بلند مدت بین استرس مالی و بازده سهام صنایع برتر فعال در بورس اوراق بهادار تهران با به کارگیری روش پانل در قالب یک مدل چند متغیره طی دوره زمانی 1384-1398 و با استفاده از داده های روزانه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. تجزیه و تحلیل این رابطه در بلندمدت و کوتاه مدت با استفاده از هم انباشتگی و مدل تصحیح خطای پانل[1] (PECM) بررسی خواهد شد و از روش های حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS)[2] جهت بررسی رابطه پویای بلندمدت بین متغیرهای مدل استفاده خواهد شد. لازم به ذکر است که به منظور تجزیه و تحلیل دقیق تر نتایج تاثیر استرس مالی بر بازده سهام صنایع مورد مطالعه، علاوه بر این که از شاخص استرس مالی کل (که شاخصی ترکیبی از استرس مالی در بازارهای سرمایه، ارز و پول می باشد) در برآورد تاثیر استرس مالی و سایر متغیرهای مستقل بر بازده سهام استفاده گردید، متغیر استرس مالی به دست آمده در هر یک از بازارهای پول، سرمایه و ارز به طور جداگانه نیز وارد مدل شده و مدل برآورد گردیده است. به عبارت دیگر چهار مدل به طور جداگانه برآورد گردید که در هر یک از آن ها به ترتیب تاثیر استرس مالی کل، استرس مالی بازار سرمایه، استرس مالی بازار پول و استرس مالی بازار ارز در کنار سایر متغیرهای مستقل بر بازده سهام صنایع برتر فعال در بورس مورد بررسی قرار گرفت. متدولوژی:در این پژوهش به منظور بررسی تاثیر استرس مالی، قیمت نفت و سایر متغیرهای مستقل بر بازده سهام صنایع مورد مطالعه، در قالب یک مدل پانل چند متغیره[3] و تجزیه و تحلیل ضرایب بلندمدت و کوتاه مدت، از روش پانل دیتای پیشرفته پدرونی و مدل تصحیح خطای پانل (PECM) استفاده می گردد و بدین منظور الگوی زیر لحاظ می شود: (1) که در آن:SR: بازده سهام صنایع برتر فعال در بورس اوراق بهادار تهران. این متغیر با استفاده از رابطه زیر محاسبه می شود.( (Maditinos., & Theriou, 2011. (2): شاخص قیمت سهام صنعت i در دوره tFSI: شاخص استرس مالیINF: نرخ تورم (تغییرات سطح عمومی قیمت ها)INT: نرخ بهرهRER: نرخ ارز حقیقیدر این تحقیق برای محاسبه نرخ حقیقی ارز از رابطه زیر استفاده می شود : (3) که در این رابطه، ER نرخ ارز اسمی، CPI* شاخص قیمت مصرف کنندگان خارج از کشور و CPI شاخص قیمت مصرف کنندگان داخل کشور می باشد.OIL: ﺑﺎزده (درﺻﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮات) ﻗﯿﻤﺖ ﻧﻔﺖ. یافته ها:نتایج برآورد نشان می دهند در هر چهار مدل برآورد شده، تأثیر شاخص استرس مالی بر بازده سهام صنایع منفی و به لحاظ آماری نیز معنی دار است. ضرائب برآورد شده برای متغیر قیمت نفت در هر چهار مدل مثبت می باشد که در تمامی مدل ها نیز از لحاظ آماری معنی دار است. ضرایب برآورد شده برای متغیر نرخ تورم در تمامی مدل ها دارای علامت منفی بوده و نیز از لحاظ آماری معنی دار می باشد. نتایج برآورد بیانگر تاثیرپذیری مثبت بازده سهام صنایع مورد مطالعه از نرخ بهره می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، نرخ ارز در تمامی مدل ها تاثیر مثبت (هر چند اندک) بر بازدهی سهام آن ها خواهد داشت. نتیجه:نتایج تحقیق بیانگر این است که در هر چهار مدل برآورد شده، تأثیر شاخص استرس مالی بر بازده سهام صنایع منفی و به لحاظ آماری نیز معنی دار است. به عبارت دیگر استرس مالی موجود در بازارهای مورد مطالعه شامل بازار سرمایه، بازار پول و بازار ارز تاثیر منفی بر بازده سهام صنایع داشته و منجر به کاهش بازدهی سهام این صنایع می شود. همچنین یافته های پژوهش نشان دهنده این است که در تمامی مدل های برآورد شده، قیمت جهانی نفت، نرخ ارز و نرخ بهره تاثیر مثبت بر بازده سهام صنایع مورد مطالعه در ایران دارند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که ضرایب برآورد شده برای متغیر نرخ تورم در تمامی مدل ها منفی و از لحاظ آماری معنی دار می باشد. [1] Co integration and Panel Error Correction Model[2] Dynamic Ordinary Least Square[3] Multivariate Model
تأثیر بی نزاکتی خانوادگی بر قلدری در محیط کار با نقش میانجی امنیت روانی در سازمان های رسانه ای (مورد مطالعه: روزنامه های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
466 - 485
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان داده اند که تأثیر بی نزاکتی خانوادگی با پیامدهای منفی متعدد کاری و غیرکاری مرتبط است. سازوکار های زیربنایی توضیح می دهد که چرا تأثیر بی نزاکتی خانوادگی با این نتایج مرتبط است؛ با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بی نزاکتی خانوادگی، بر قلدری در محیط کار با نقش میانجی امنیت روانی است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه شاغلان حوزه مطبوعات شهر اصفهان به تعداد ۳۵۰ نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۲۷۰ نفر محاسبه شد و افراد نمونه با استفاده از روش هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد بی نزاکتی خانوادگی لیم و تای (۲۰۱۴)، پرسش نامه استاندارد قلدری در محیط نوتلرز و همکاران (2019) و پرسش نامه استاندارد امنیت روانی می و همکاران (۲۰۰۴) بود که روایی پرسش نامه ها بر اساس روایی محتوایی، صوری و سازه بررسی شد و پس از اصطلاحات لازم، روایی آن به تأیید رسید. از سوی دیگر، پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 80/0 ، 90/0 و 80/0 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح استنباطی بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بی نزاکتی خانوادگی، بر قلدری در محیط کار تأثیر مثبت می گذارد و ضریب تأثیر آن 55/0 به دست آمد. همچنین، امنیت روانی در بین رابطه بین بی نزاکتی خانوادگی با قلدری در محیط کار، به عنوان متغیر میانجی با ضریب 45/0 نقش ایفا کرد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش درک این موضوع را گسترش می دهد که چگونه یک عامل استرس زای غیرکاری می تواند بر قلدری در محیط کار در سازمان های رسانه ای تأثیر بگذارد. یافته های مطالعه برای کاهش اثرهای نامطلوب بی نزاکتی خانوادگی و گسترش مجموعه دانش موجود، جهت گیری های ارزشمندی را ارائه می دهد.
چالش های آموزش مهارت محور در یگان های ویژه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
197 - 213
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یگان ویژه به عنوان نیرویی که وظیفه خطیر و مهم برقراری امنیّت را بر عهده دارد برای افزایش اثربخشی و کارایی مجموه خود نیازمند آموزش های مهارت محور کارکنان است. برای اجرایی نمودن آموزش های مهارت محور در یگان ویژه همواره چالش های زیادی وجود دارد که مسئولان یگان های ویژه وظیفه دارند نیروهای تحت فرماندهی خود را به آمادگی لازم جهت انجام مأموریت ها برسانند؛ از همین رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی چالش های آموزش مهارت محور در یگان های ویژه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران انجام شد.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی و از نظر نوع روش جزو پژوهش های کیفی است. جامعه آماری شامل خبرگان، معاونین و فرماندهان یگان ویژه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران می باشد. برای انتخاب نمونه، از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با ۲۶ نفر به اشباع رسید.یافته ها: در کدگذاری باز 53 گویه از مصاحبه های انجام شده استخراج شد. کدهای محوری شامل چالش های مربوط به تجهیزات و امکانات، منابع مالی و اعتبارات، استادان و مربیان، فراگیران، متون و منابع و برنامه ریزی به دست آمد. در کدهای انتخابی چالش های سرمایه انسانی (تجهیزات، امکانات، منابع مالی، اعتبارات) و سرمایه سازمانی (استادان و مربیان، فراگیران، متون و منابع و برنامه ریزی) طبقه بندی شدند.نتیجه گیری: یگان های ویژه فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه آموزش های مهارت محور با دو چالش اصلی شامل چالش های سرمایه انسانی و سرمایه سازمانی مواجه هستند. از دیدگاه پاسخگویان نقش چالش های سرمایه انسانی با مؤلفه های یادشده مهم تر از چالش های سرمایه سازمانی است.