مطالب
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مغرب عربی ، سرزمینی که درمتون تاریخ نگاری ما، ""افریقیه"" نامیده میشود، این سرزمین همانند دیگر نقاط جهان اسلام در معرض پدیده ی مدرنیته و پیامدهای ناشی از آن قرار گرفت. نخبگان اجتماعی در جستجوی راهی برای به سامان نمودن نتیجه این پدیده بودنداما به علت استیلای فرانسه بر تونس در پایان قرن هجدهم و اشغال آن تا نیم قرن بعد، تلاش های آن ها از جمله خیرالدین پاشا بی نتیجه ماند. در این مقاله نخستین کوشش ها جهت سازگاری با مدرنیته با تمرکز بر اصلاحات خیرالدین پاشا مورد بررسی قرار گرفته است.
آنتونی گیدنز و مدرنیته واپسین
مدرنیته اقتصادی در محاق سنت
اندیشه اسلامی: نقد عقل نایاب (به نظر عابد الجابری ساختارگرا، اندیشه اسلامی با فاصله گرفتن از سنت معرفتی غرب و پیرایش و نقد آن می تواند با مدرنیته آشتی کند)
مدرنیته و جنبش های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مفهوم مدرنیته را بعنوان آنچه که از تفکر کلاسیک وبر، زیمل و میشلز سرچشمه گرفته، و نیز به عنوان آنچه که در جامعه شناسی معاصر مورد تفسیر قرار گرفته است مورد بحث قرار می دهم. به توضیح جامع از گسترش مفهوم مدرنیته در جامعه شناسی علاقمند نیستم بلکه بیشتر بر یک حوزه آن متمرکز می شوم : تضاد اجتماعی و جنبش های اجتماعی. علاقه اصلی ام به تاثیر مدرنیته هم بر گسترش و هم بر فهم جامعه شناختی از جنبش های اجتماعی مرتبط است. به عبارت دیگر، صرفاً به تاریخ یک مفهوم علاقمند نیستم بلکه بیشتر به رابطه بین مفاهیم واقعیت تاریخی و توانایی درک اجزای آن تمایل دارم.
تاثیر ناخشنودی های مدرنیته بر گستره موضوعی جامعه شناسی کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده، پس از توضیح اجمالی بعضی ناخشنودی های مدرنیته، تاثیر آن را بر گستره ی موضوعی جامعه شناسی کودکی در سه دهه ی آخر قرن بیستم بر پایه ی پژوهش های نظری تحلیل کند. در همین راستا می توان دهه ی هفتاد را متاثر از رویکرد به کودکی برای آماده سازی برای بزرگ سالی، دهه ی هشتاد را متاثر از شکل های مختلف زندگی کودکی برآمده از تغییرات اجتماعی و دهه ی نود را دوره ی استقلال نسبی کودک دانست. در این راستا کوشش جامعه شناسان برای
یادداشتی بر جایگاه مدرنیزاسیون و مدرنیته در کردستان ایران
دین و مدرنیته در تضاد:کاتولیک رومی و پاسخ های اسلامی
بررسی رویکردها در ارتباط با نسبت دین و عناصر مدرنیته در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدا چالش های فکری متعدد و پایایی بوده که از جمله مهم ترین آنها می توان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده است: یکی مدرنیزاسیون که مجموع رویدادهای سیاسی و اجتماعی و علمی و فنی است و در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده، و دیگری مدرنیزم که به معنی تلاش برای جستجوی حقیقت به منظور خروج انسان از قیمومیت و اقدام به تعیین حدود عقل در زمینه شناخت است؛ در سوی دیگر، دین قرار دارد که خود از فربه ترین عناصر سنت به شمار می آید. با توجه به این توضیح، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه علمای دین و روشنفکران دوره مشروطیت را در ارتباط با نسبت سنت و عناصر مدرنیته مورد بررسی قرار دهد.در این خصوص گروهی قائل به تقابل سنت و مدرنیته با دفاع از مدرنیته بودند و گروهی دیگر با توجه به ذات مدرنیته و فارغ از مدرنیزاسیون، قائل به تقابل سنت و مدرنیته شدند و گروه سوم که نگاهشان به مدرنیزاسیون بود نه تنها قائل به امکان جمع سنت و مدرنیته بودند بلکه باور داشتند آنچه امروزه از غرب می رسد در اسلام وجود داشته و اینک در حال باز شناسی است.
معماری معاصر ایران -تکاپوی سنت و مدرنیته
حوزههای تخصصی:
در حلقوم مدرنیته : سهم کشورهای توسعه یافته از منابع طبیعی جهان
مدرنیته دینی یا دین مدرنیته ؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
راهبرد پیشرفت در دولت دینی و عصر مدرنیته(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دولت دینی، به عنوان نماد عملی مکتب اسلام, برای دستیابی به مقولة پیشرفت و توسعه، به راهبردهایی نیازمند است؛ پیشرفتی که میتواند نظام جمهوری اسلامی را به سوی کمال مادی و انسانی خود حرکت دهد.در کنار هر راهبرد، برای نیل به شاخصة لازم برای ارزیابی بهتر، لازم است به دورة مدرنیته، به عنوان تجربة عینی توسعه در جهان غرب اشاره شود. راهبردها در نگاه کلی، به چهار راهبرد تقسیم شده است که هر یک میتواند به راهبردهای کوچکتر نیز تقسیم گردد؛ ارتباط دولت و مردم به عنوان عوامل تحقق توسعه و پیشرفت؛ لزوم نگاه ارزشی به پیشرفت مزبور؛ مقولة زمان که نقشی بی بدیل در رسیدن به پیشرفت ایفا میکند؛ شناخت انسان و نیازها و تدبیرهای لازم در این باره به عنوان اصلیترین چالش پیشرفت دینی و غربی مطرح است.
گزارش ها: گذار از مدرنیته
حوزههای تخصصی:
نسبت بنیاد گرایی اسلامی و مدرنیته: تعامل یا تقابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقوله معرفت شناسی از مباحث بسیار مهم در تبیین پدیده هاست. این مقوله را می توان در سه قالب: الف) هستی شناسی از دو منظر جوهرشناسی (سنت) و پدیدارشناسی ادموند هوسرلی (مدرن)؛ ب) شناخت شناسی از دو منظر شناخت فطری (علم حضوری) و شناخت تجربی (مدرن) و ج) روش شناسی از دو منظر سطح مفهومی یا ذهنی و سطح مصداقی یا انضمامی مورد توجه قرار داد. براین اساس با مدد گرفتن از چارچوب نظری مقوله معرفت شناسی و فلسفی، موضوع نسبت تعاملی بنیادگرایی اسلامی و مدرنیته را در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر دستیابی به این نتیجه است که این دو مفهوم در متن یکدیگر فهم می شوند
ایران و مدرنیته : گفتگوهایی با پژوهشگران ایرانی و خارجی در زمینه رویارویی ایران
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
نسل دوم روشنفکران ایرانی: آغاز گرایش ایدئولوژیک و نفی مدرنیته سیاسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بخش دوم مقاله ای است که بخش اول آن در شماره ششم در فصلنامه تخصصی علوم سیاسی در تابستان 1386 به چاپ رسید و در آن فهم روشنفکران نسل اول ایرانی را از مدرنیته سیاسی مورد بررسی قرار داده بود نوشته حاضر نسلی از روشنفکران را مورد توجه قرار می دهد که بعد از انقلاب مشروطه در چنبره پیچیدگی های گرفتار می آیند که بخشی از آن محصول اندیشه های نسل اول بوده اما از سوی دیگر خود همت لازم برای رفع پیچیدگی های آن به عمل نیاورده اند. آنان با بحران های خارجی و داخلی روبرو بودند، آنها در رویارویی با بحران های خارجی نیازمند هویت بودن و لذا هویت خویش را در ناسیونالیسمس فرهنگی جستجو می کنند که اصالت خود را از ایران باستان می گیرد. و در حوزه بحران های داخلی نیز نان و امنیت اولویت می یابد و مدرنیته سیاسی به محاق می رود و اراده آنان در شخصیت و استبداد نوساز رضا شاه تبلور پیدا می کند، پیوند این دو وجه ایدئولوژی روشنفکران این دوره را تشکیل می دهد. ولی از آنجایی که ثمرات این ایدئولوژی نمی تواند، پیچیدگی های عصر مدرن را پاسخ گوید، و مشکلات سیاسی و اجتماعی دوران گذرا را حل نماید. به بن بستی گرفتار شدند، که نتیجه آن اصالت گرایی و طرد مدرنیته در معنای عام بود.
رژیم های هنری و کاستی های مفهوم مدرنیته
حسابرسان در میانه ى تعارض سنت و مدرنیته
حوزههای تخصصی:
جایگاه مهدویت در اندیشه نخبگان مسلمان در دوره مدرنیته
حوزههای تخصصی:
از جمله چالش های پس از دوران رنسانس و تحقق مدرنیته، رویارویی دین و مدرنیته و موقعیت نخبگان مسلمان و جوامع اسلامی در پاسخ به پرسش های نو و واکنش روحی و اجتماعی در برابر آن بوده است؛ موقعیتی که مدرنیته در عرصه های مختلف حکومت، سیاست، انسان شناسی، جامعه شناسی، معرفت شناسی، روابط و مناسبات فردی و اجتماعی، توسعه و رشد و امثال آن پیش روی مسلمانان قرار داده است. مسلمانان روش ها، پاسخ ها و واکنش های متعددی داشته اند که در بعضی از آنها، عناصر فرهنگ مهدویت و مفاهیم موعودگرایانه مؤلفه ای اساسی بوده است. تحلیل این راه کارها و بررسی جایگاه مهدویت در بخشی از آنها به منزله راه حل یا واکنش فردی و اجتماعی در برابر مدرنیته و رویکرد انتقادی و آسیب شناسانه به این نظریه ها که گاه به صورت نادرست از مهدویت استفاده نموده اند و تبیین رویکرد مناسب مسلمانان در فلسفه تاریخ، از اهداف این مقاله است.