مطالب
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۲۰۹ مورد.
زمینه و هدف: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق و تعیین اثر بخشی آن بر میل به طلاق در مقایسه با روش گاتمن در زنان متأهل مایل به طلاق انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. بخش کیفی با هدف کشف بازدارنده های طلاق و تدوین بسته آموزشی انصراف از طلاق انجام شد. نتایج در دو دسته کلی چرایی انصراف از طلاق و چگونگی مکانیسم های تداوم از هم تفکیک شدند. در بخش کمی از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری، زنان متاهل مایل به طلاق شهر اصفهان و نمونه آماری شامل 45 زن متاهل بود که به شکل در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه آموزش مبتنی بر نظریه و گروه آموزش گاتمن و گروه کنترل) (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش 8 جلسه آموزش نود دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه میل به طلاق ( روزبلت و همکاران ۱۹۸۶). یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر کاهش میل به طلاق موثر بوده اند و بسته آموزشی انصراف از طلاق اثر معنادارتری داشته است. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر شاهدی بر مفید و موثر بودن بسته آموزشی انصراف از طلاق، در مداخلات خانواده بود.
آیین اجرای وکالت در طلاق (نقد و بررسی رأی هیأت عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور)
منبع:
نقد و تحلیل آراء قضایی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
448 - 469
حوزههای تخصصی:
دادگاه عمومی شهرستان اراک و دادگاههای تجدیدنظر استان مرکزی دعوای استیذان اعمال وکالت رسمی زوج به زوجه را که زوجه مطرح کرده است شنیده و رأی برابر آن داده اند. شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور این دعوا را، دعوای زوج بر زوجه با وکالت زوجه دانسته است و دو بار با رأی شعب دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی مخالفت کرده است تا جایی که موضوع در هیأت عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور مطرح شده است. این هیأت چنین دعوایی را، دعوای اصیل (زوجه) بر وکیل (زوج) دانسته و رأی شعبه دادگاه تجدیدنظر استان را استوار کرده است. چنین برداشتی از دعوا با قوانین حاکم چندان سازگار نمی آید از این رو، مورد نقد و بررسی در این نوشته بوده است.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
روند شاخص ها، عوامل مؤثر و مداخلات طلاق در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی، طلاق است. این مقاله ضمن بررسی روند طلاق در ایران به بررسی علل مؤثر بر آن و آزمایشات اجرا شده برای بهبود وضعیت آن می پردازد. مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع کیفی است. اطلاعات از سه طریق مرور متون و مستندات مرتبط، مصاحبه با خبرگان و برگزاری جلسه بحث گروهی با ذی نفعان جمع آوری شده است. نمونه گیری به روش هدفمند و گلوله برفی انجام شده و داده ها به روش تجزیه و تحلیل محتوا ارائه شده است. یافته ها در سالیان اخیر روند نسبت طلاق به ازدواج رو به افزایش بوده و در سال 1395 به بیشترین میزان خود، یعنی 25/3 در هر 100 ازدواج رسیده است. ضعف مهارت و سواد همسرداری، تغییر شیوه های همسرگزینی، افزایش فردگرایی و منفعت طلبی، بیکاری، اعتیاد و تبلیغات فضای مجازی مهم ترین علل طلاق از نظر خبرگان بود. در حال حاضر، برنامه ملی کنترل و کاهش طلاق اجرا می شود، اما مهم ترین چالش های اجرای این برنامه، ضعف همکاری بین بخشی، ضعف مشارکت مردم، پراکندگی و جزیره ای بودن خدمات اجتماعی و تأثیر عوامل کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و بین المللی بر اقدامات این برنامه ملی است . نتیجه گیری آسیب های اجتماعی در درون خانواده به هم گره خورده است. این انباشتگی ایجاب می کند خدمات پراکنده و جزیره ای در قالب واحدهای جامع مراقبت از سلامت اجتماعی به ازای جمعیتی معین طراحی و در سراسر کشور فراهم شود و ظرفیت سازی و دانش استقرار برنامه های ملی در دستگاه های مسئول تقویت شود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر تاب آوری زنان در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
474 - 488
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی–رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر تاب آوری زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی از جامعه آماری ، کلیه زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران در بهار و تابستان 1400 بود که 45 زن در دو گروه 15 نفری آزمایش و گروه 15 نفری گواه گمارده شدند. درمان متمرکز بر شفقت براساس پروتکل درمانی گیلبرت و نف (2007) و برنامه جلسات درمان شناختی -رفتاری براساس پروتکل درمانی ویلدرموت (2008) در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه گواه درمانی نداشت. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (1983) بود. داده ها با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری (93/77=F، 0005/0=P) زنان در شرف طلاق موثر بود. همچنین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت نسبت به درمان شناختی-رفتاری ماندگارتر است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری زنان در شرف طلاق موثر بود و می توان از هر دو رویکرد جهت بهبود تاب آوری زنان در شرف طلاق استفاده کرد.
طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
31 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران استان سمنان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیان (گراندد تئوری) مبتنی بر مصاحبه با متخصصان مشاوره طلاق و متقاضیان طلاق توافقی پیرو درک تجربه زیسته آنان انجام شد. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند با 6 نفر از متخصصان حوزه مشاوره طلاق و 8 نفر از زوجین متقاضی طلاق بعد از شرکت در جلسات مشاوره طلاق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته به عمل آمد. پس از کدگذاری و تحلیل داده مصاحبه های متخصصین، 8 مضمون اصلی و 52 مضمون فرعی شناسایی شد. مضامین اصلی شامل صلاحیت های عمومی، ظاهری، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی، مداخلات انگیزشی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق است. از مصاحبه با متقاضیان طلاق نیز 6 مضمون اصلی (41 مضمون فرعی) با عنوان صلاحیت ظاهری، ارتباطی، اخلاقی، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق استخراج شد. درنهایت مدل صلاحیت حرفه ای مشاوران طلاق با محورهای ضرورت های پیش از آموزش مشاوران، آموزش صلاحیت های مهارتی، آموزش صلاحیت های مشاوره زوجی، تداوم تجارب آموزشی در ضمن کار و ارزیابی مداوم از صلاحیت حرفه ای تدوین شد. نظر به یافته های پژوهش و با توجه به اینکه اخیراً قوه قضائیه در حال جذب و اعطای پروانه اشتغال به مشاوران ویژه طلاق است تا نسبت به ارجاع پرونده های طلاق به آنان اقدام نماید، پیشنهاد می شود از این مدل به منظور جذب نیروهای متخصص و آموزش آن ها اقدام نماید.
ساختار قدرت در خانواده و طلاق؛ بررسی نقش تعدیل کننده نگرش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی، به طور خاص در دو دهه اخیر از روند فزاینده ای برخوردار بوده است. پژوهش های مختلف داخلی و خارجی، عوامل مختلفی را برای وقوع طلاق برشمرده اند. یکی از این عوامل، ساختار قدرت یا نظام تصمیم گیری در خانواده است. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های پیمایش ملّی خانواده، تأثیر نظام تصمیم گیری در خانواده بر گرایش به طلاق مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، این سؤال مطرح شده که آیا رابطه ساختار قدرت با طلاق، تحت تأثیر نگرش جنسیتی افراد قرار دارد؟ جامعه آماری پژوهش، شامل افراد بالای 15 سال خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری کشور در سال 1397 و حجم نمونه، مشتمل بر 2768 نفر متأهل است. مطابق با یافته های پیمایش ملّی خانواده، 9/0 درصد از خانواده های شهری کشور (معادل 167 هزار خانوار) در سال 1397 در آستانه طلاق بوده اند و 2/1 درصد (معادل حدود 223 هزار خانواده) در شرایط خانوادگی نامناسب و نزدیک به طلاق قرار داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد نظام تصمیم گیری در خانواده (جمعی یا فردی بودن آن) در گروه دارای نگرش جنسیتی سنتی، تأثیر معنی داری بر گرایش به جدایی و طلاق ندارد؛ اما در گروه دارای نگرش جنسیتی مدرن، نظام تصمیم گیری تأثیر معنی دار و متمایزی بر گرایش به طلاق دارد، به طوری که درصد کسانی احتمال جدایی را زیاد دانسته اند از 18 درصد (در گروه دارای نظام تصمیم گیری فردی) به 5/2 درصد (در گروه دارای نظام تصمیم گیری جمعی کاهش) پیداکرده است.
مقایسه اثر بخشی طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر ناکامی و دشواری تنظیم هیجان در افراد درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
166 - 187
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : طلاق عاطفی وضعیتی است که زوج به اجبار در کنار هم زندگی می کنند و سرمایه عاطفی بین آنها کم شده و رابطه ای سرد و خالی از شور و نشاط را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر دشواری تنظیم هیجان و ناکامی در افراد درگیر طلاق عاطفی پرداخته شده است. مواد و روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مجتمع قضایی تهران در سال 1398 بودند. 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با توجه به نتیجه پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن انتخاب، و به سه گروه 15 نفری، به طور کاملا تصادفی تقسیم شدند. هر درمان به مدت 12جلسه هفتگی به دو گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس طلاق عاطفی گاتمن(1997)، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومئر (2004) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. در پس آزمون بین میانگین دشواری تنظیم هیجان (F=23/323,P=0/000) و ناکامی (F=48/966,P=0/000)در طرحواره درمانی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل تفاوت معناداری در سطح p<0/01 وجود داشت. بین دو رویکرد ایماگو درمانی و طرح واره درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج در مرحله پیگیری پایداربود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد استفاده از درمان های این پژوهش می تواند در طرح ریزی مداخلات پیشگیرانه جهت ارتقاء و بهبود سلامت روان و روابط هیجانی در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمود
بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر کیفیت زندگی، شادکامی و دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تبریز در سال 1398 بود. از بین این مراجعین 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه درمان هیجان محور، طرحواره درمانی هیجانی و انتظار جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، پرسشنامه دلزدگی پاینز و پرسشنامه سلامت روابط استفاد شد. برای تجزیه و تحلیل داده-ها از تحلیل کواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان دادند در هر سه متغیر، پس از کنترل متغیر همپراش (نمرات پیش آزمون) بین سه گروه تفاوت معنادار آماری وجود دارد (کیفیت زندگی: 001/0= p ؛ 43/59=F؛ شادکامی: 001/0= p ؛ 27/21=F؛ و دلزدگی زناشویی: 001/0= p ؛ 96/40=F). مقایسه زوجی نشان داد هر دو درمان نسبت به گروه انتظار اثربخشی بهتری دارند. در هیچ یک از متغیرهای پژوهش بین دو گروه طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور تفاوت معناداری وجود نداشت. کلید واژه ها: طرحواره درمانی هیجانی، درمان هیجان محور، کیفیت زندگی، شادکامی، دلزدگی زناشویی، طلاق عاطفی
بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : با توجه به اهمیتی که ویژگی های شخصیتی و صمیمیت می تواند در پیش بینی طلاق داشته باشد؛ هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیش بینی کننده های میل به طلاق در زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1397 بوده است. روش بررسی : جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهر تهران در سال های 1397 می باشد. نمونه مورد نظر شامل 350 نفر بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه شخصیت (NEO) فرم بلند، پرسشنامه صمیمیت باگاروزی استفاده شده بود. یافته ها : تحلیل آماری نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی و صمیمیت در سطح 01/0 توان پیش بینی طلاق را در زنان دارند. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد ویژگی های شخصیتی و سبک های صمیمیت به صورت مثبت طلاق را پیش بینی می کند. همچنین با افزایش نمره فرد در ویژگی های شخصیتی و صمیمیت طلاق کاهش می یابد.
درنگی در مشروعیت شرط وکالت زوجه در طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
34 - 64
حوزههای تخصصی:
یکی از شرط هایی که امروزه در نکاح متداول شده، شرط وکالت زوجه در طلاق خود در برخی موارد یا به صورت مطلق است. از این شرط در کتاب های گذشتگان بحث نشده، هرچند بحث از صحت وکالت زوجه در طلاق دارای سابقه بوده و موافقان و مخالفانی داشته است. این مقاله ضمن پی جویی سابقه این مسئله و سیر تطور این بحث، مشروعیت شرط مزبور را مورد نقد و بررسی قرار داده و نشان می دهد که توجیه نادرست دیدگاه فقهایی مانند شیخ طوسی که وکالت زوجه در طلاق را باطل می دانستند، زمینه تغییر سیر بحث و غفلت از مقتضای برخی از روایاتی را فراهم آورد که به طور مطلق شرط واگذاری اختیار طلاق به زوجه از طرف زوج را باطل معرفی می نمایند. همچنین با رفع برخی ابهامات، و روشن کردن فارق میان توکیل و تولیت، و پاسخ از تصور اختصاص مدلول روایات به عناوینی مانند تخییر و تولیت، یا مورد سلب حق طلاق از زوج، اثبات می شود که وکالت مشروط در ضمن عقد لازم که زوج امکان فسخ آن را ندارد، از مصادیق روشن این شرط باطل است.
نقش ابعاد نابهنجار شخصیت، رضایت از تن انگاره و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی در پیش بینی نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
45 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد نابهنجار شخصیت، تن انگاره و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی در پیش بینی نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش زنان اقدام کننده به طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده شهر کرج در سال 1400 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 160 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نارضایتی زناشویی انریچ، ابعاد نابهنجار شخصیت کروگر و همکاران، تن انگاره سوئوتو و گارسیا و پرسشنامه چندمحوری بالینی- میلون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (همزمان) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین ابعاد نابهنجار شخصیت (عاطفه منفی، گسلش، مخالفت ورزی، مهارگسیختگی) و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی با نارضایتی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.در واقع با افزایش ابعاد نابهنجار شخصیت و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی، میزان نارضایتی زناشویی نیز افزایش می یابد. همچنین بین رضایت از تن انگاره با نارضایتی زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به طوری که با افزایش رضایت از تن انگاره، نارضایتی زناشویی کاهش می یابد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای اختلال شخصیت نمایشی، عاطفه منفی و مخالفت ورزی ابعاد تاریک شخصیت و رضایت از تن انگاره به صورت منفی و معناداری می توانند نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق را پیش بینی کنند. بنابراین توجه به ویژگی های شخصیتی و رضایت از تن انگاره نقش مهمی در نارضایتی زناشویی دارند.
تاثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر کاربرد عملی مهارت های ارتباطی بر بخشش خیانت در زنان متقاضی طلاق شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
222 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی مبتنی بر کاربرد عملی مهارت های ارتباط بر بخشش خیانت همسر در زنان متقاضی طلاق منطقه 3 شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل منطقه 3 شهر تهران که به مرکز روان شناسی « افق» مراجعه کرده بودند، که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس 15 سوالی بخشش خیانت همسر و برنامه آموزش غنی سازی مبتنی مهارت های ارتباطی بود. برای تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش غنی سازی مهارت های ارتباطی بر افزایش بخشش خیانت زنان اثر بخش بوده است، و 19درصد از واریانس بخشش خیانت را تبیین می کنند. با توجه به یافته های این پژوهش استفاده از کارگاه ها و کلاس های آموزشی آموزش غنی سازی مبتنی بر مهارت های ارتباطی برای زنان متقاضی طلاق که در معرض خیانت زناشویی قرار گرفته اند پیشنهاد می گردد.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر باورهای غیرمنطقی و رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد در نیمه دوم سال 1400 بودند. نمونه پژوهشی شامل 40 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS، پیانتا، 1992) و پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز (4IBT-A، عبادی و معتمدین، 1384) بود. برای گروه آزمایش هشت جلسه ی 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی ارائه شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد -فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته تاثیر داشت (01/0> P). براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود رابطه والد-فرزندی در والدین متقاضی طلاق سازش نایافته مؤثر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق در شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
378 - 393
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق در شهر بابل بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. از بین زنان متقاضی طلاق نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و در یک گروه آزمایشی (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. (15 نفر در هر گروه). پس از ارزیابی 30 نفر از زنان متقاضی طلاق که میزان خشونت ارتباطی پنهان آنها بالاتر از نقطه برش بود و شرایط لازم را داشتند، شناسایی و سپس در دو گروه 15 نفری، آزمایش و گواه اختصاص یافتند. سپس 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2004) در گروه آزمایشی به صورت حضوری و با رعایت پروتکل های بهداشتی انجام شد. داده ها با استفاده از مقیاس تنیدگی زناشویی استکهلم اورث گومر و همکاران (2000) و پرسش نامه بخشودگی پولارد و اندرسون (1988) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی (53/31=F، 001/0>p) و بخشودگی (25/34=F، 001/0>p) در بین زنان متقاضی طلاق اثربخش است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تا دوره پیگیری ادامه داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
واکاوی اختیارات زوجه در حق طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعیه هستند و بی تردید این مهم در آموزه های دینی و به تبعیت از آن در آموزه های فقهی مورد توجه قرار گرفته است. بدیهی است که شرایط اجتماعی و عرف زمان و مکان به عنوان یکی از مولفه های تشخیص مصلحت و مفسده تاثیر انکارناپذیری در فرایند استنباط حکم شرعی دارد.احکام ناظر به حقوق زوجین نیز از شمول این قاعده کلی مستثنی نیست و طبعا شرایط و موقعیت زن و مرد در جامعه در تبیین حقوق و تکالیف هر کدام نقش به سزایی خواهد داشت.بر اساس یافته های این تحقیق،ادله مورد استناد فقیهان که مستبط از برخی آیات و روایاتی غیرصریح در این موضوع است،قابل خدشه می باشد، چه آنکه به نظر می رسد در نحوه استناد به ادله یاد شده، موقعیت اجتماعی زن و شرایط نابرابر جنسی و به ویژه منزلت پایین جنس زن در جامعه عصر تشریع، تاثیر غیرقابل انکاری در صدور حکم اختصاص طلاق به مرد داشته است
نقش میانجی گری نشخوار خشم در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و راهبردهای حل تعارض در زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
201-219
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش بررسی نقش میانجی گری نشخوار خشم در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و راهبردهای حل تعارض در زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه پژوهش شامل 165 نفر از زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگستری شهر یزد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های راهبردهای حل تعارض استراوس و همکاران، سبک های دلبستگی کولینز و رید و نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران بود.برای ارزیابی داده ها از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: نشان داد شاخص های برازش مدل مفهومی پس از انجام اصلاحات جزئی در سطح قابل قبولی بوده اند و مدل ارزیابی شده با داده ها برازش خوبی داشت. اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر نشخوار خشم (55/0) و اثر مستقیم نشخوار خشم بر راهبردهای مذاکره (18/0-) و خشونت روانی (29/0) معنی دار بود اما اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر هیچ یک از راهبردهای حل تعارض معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان اینگونه استدلال کرد که سبک دلبستگی اضطربی در افراد می تواند به واسطه نشخوار افکار خشمگینانه بر راهبردهای حل تعارض مذاکره و خشونت روانی تاثیر داشته باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی بر جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ (پیاپی ۷۷)
120-111
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی بر جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی در زنان متقاضی طلاق بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان متقاضی طلاق در سال 1401- 1400 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 30 نفر (هر گروه 15 نفر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. داده ها با استفاده از مقیاس الگوهای ارتباطی کوئرنر و فیتزپاتریک ( CPQ ) (1990) جمع آوری شد. مداخله آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی بر جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی در زنان متقاضی طلاق موثر است (05/0 > p ) . همچنین تأثیر آموزش مهارت های مبانی بر ایماگو درمانی بر جهت گیری گفت وشنود و جهت گیری همنوایی پایدار بود (05/0> P ). نتیجه گیری می شود آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی بر افزایش جهت گیری گفت و شنود و کاهش جهت گیری همنوایی در زنا متقاضی طلاق موثر است.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان متقاضی طلاق آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۳۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. از بین کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل از تیرماه تا آذرماه 1400 تعداد 48 نفر به روش نمونه گیری هدفمند (16 نفر گروه واقعیت درمانی، 16 نفر گروه معنادرمانی و 16 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ) کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری هر سه مؤلفه بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در مؤلفه های بهزیستی ذهنی اثربخش بودند اما بین دو مداخله در هیچکدام از مؤلفه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنی درمانی در ارتقای مؤلفه های بهزیستی ذهنی مؤثر هستند اما بین دو مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد.